استاد حدائق روز جمعه 18 اسفندماه 1402 در آخرین جمعه ماه شعبان در مهدیه بزرگ شیراز به یاد مرحوم حضرت آیت الله محمدرضا حدائق به بیان توصیه هایی از پیامبر(ص) در خصوص ماه رمضان پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[1]
صدق الله العلی العظيم
جمعه پايانی ماه شعبان المعظم است من به سهم خودم تشکر میکنم از همه عزيزانی که در مجلس شرف حضور يافتهايد گرچه تقدير و تشکر از ذات مقدس الهی است که ذرة المثقال را هم فراموش نمیکند، از علمای محترم، حضار محترم، مسئولين محترم، خواهران و مادران محترمه، جمع متدينين حاضر در مجلس باسمائهم و القابهم در اين اهتمام به مجلس دعای ندبه که الحمدلله وجود همه عزيزان همهجا مؤثر و مفيد است، خدا رحمت کند، مرحوم آيتالله والد روی جمعه آخر ماه شعبان خيلی حساس بودند، و حدود شصت سال ايشان مقيد بودند اين جمعه را با شکوه میگرفتند، من يادم است، از دوران طفوليت که منزل در منطقه بينالحرمين پشت مسجد جامع بود با اينکه خب خانه هم خانه قديمی بود آن امکانات آن چنانی نبود، حاجآقا مقيد بودند در جمعه آخر دعوت میکردند مؤمنين را در منزل و مبنايشان هم اين بود، میگفتند يک فرصت بسيار گرانبها پيشروی مردم است به نام ماه رمضان و اين تزکاری است و يک يادآوری است بر اهميت ماهی که پيشرو است، از باب ايشان میفرمودند قاعدهای: «وَ ذَكِّرْ»[2] که خدا به پيغمبر میفرمايد: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنين»[3] میگفتند بايد مؤمنين را جمع کرد و تذکر داد که چه فرصت گرانبهایي را ما پيشرو داريم و از اين فرصت بايد چگونه استفاده کرد، لذا جمعه آخر شعبان را ايشان حساسيت خاص داشتند و میگفتند ماه رمضان است با اين فرصت بسيار گرانبها و هر سال هم خودشان سخنرانی میکردند و خطبه پيغمبر را در آخرين جمعه ماه شعبان برای مردم قرائت میکردند میگفتند بهترين آئين نامه دستورالعمل برای بهرهبرداری از ماه مبارک رمضان همين نکاتی است که رسولالله در جمعه پايانی ماه شعبان در آن سالهای که رسولالله در مدينه تشريف داشتند و اقامه نماز جمعه میکردند اين مطالب را پيغبمر در خطبه نماز جمعه میخواندند حالا رو همان سنت حسنه ايشان که خيلی دغدغه اين را داشتند که اينها بازگو بشود، فرمايش رسولخدا بيان بشود و مؤمنين هر سال جمعه پايانی ماه شعبان به تکاليفشان در ماه رمضان آشنا بشود، خب من مجدداً از همه عزيزان تشکر دارم، حضور در مجلس حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاجآقای موسی مدير محترم دادگستری و همه وجوه نيرهای که زحمت کشيديد در اين مجلس شرف حضور يافتيد، قرآن در بيان اهميت روزداری که پيامبر هم در ضمن خطبه حالا اشارهای خواهيم کرد میفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[4] ای مؤمنين روزه را بر شما واجب کرديم همانگونه که بر امم گذشته: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[5] بر گذشتگان شما، در اين: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[6] هم از امام صادق روايت است هم از حضرت زينالعابدين میفرمايند: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[7] امتهای قبل نيستند فقط انبياء بودند اين «مِنْ قَبْلِكُمْ»[8] اشاره به انبياء قبل از شما و خدا يک مزيتی عنايت کرد به امت اسلام که فراتر از رسولالله اين موهبت را شامل حال مردم هم قرار دادند، لذا امتهای قبل، پيروان انبياء گذشته مثل ما مکلف به اين روزهداری نبودند ولی پيامبران چرا؟ در ماه رمضان انبياء: «كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»[9]لذا اين يک شرافتی است و يک مزيتی است که خدا برای مسلمين قائل شده به عظمت رسولالله که اين موهبت را هم ماها بهرهمند هستيم و از آن فيض عظمای روزهداری که انبياء بهرهمند بودند ما هم محروم نمانيم، اين يک نکته و مهمترين دستاورد روزهداری را خداوند میفرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[10] تغيير است، تحول است، تقواست، اينکه انسان متقی بشود حالا آثار ديگری هم برای روزهداری ذکر شده که پيامبر در همين خطبه شعبانيه بيان میفرمايد، خطبه پايانی، جمعه پايانی که: «وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ»[11] گرسنه شديد يک روزی پيشرو داريد که آنجا غذا در دسترستان نيست، روز يوم الحساب روز خيلی سختی است هرگاه در رمضان گرسنگی آمد سراغتان ياد گرسنگی قيامت کنيد، هرگاه عطش بر شما غالب شد ياد کنيد که روزی پيشرو داريد که آنجا آب در دسترستان نيست تا پرونده شما رأی نهايي صادر بشود، تکليف شما معين بشود يکی از دستاوردهای روزهداری همين است که انسان معاد باوری او تقويت بشود، اهم فلسفه تقواست، رسيدن به آنچه که خدا میخواهد، خداوند میفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين»[12]با تقوا بشويد، زمينه با تقوی شدن يکی ماه رمضان است، روزهداری با آن اصولی که اولياء تعيين نمودند و برای ما تبيين کردند، لذا در همين گرسنگی و تشنگیهای ماه رمضان رسولالله میفرمايد گرسنگی و تشنگی قيامت را فراموش نکنيد، آقا امام باقر میفرمايد ماه رمضان وقتی که در اين ماه رمضان در گرسنگیها قرار میگيريد گرسنهگان جامعه را فراموش نکنيد، حالا خدا لطف کرده محبت نموده، مشکل اقتصادی نداريم دغدغه گرفتاریهای مالی بعضیها و جمعی ندارند همين گرسنگیهای ماه رمضان ما را به ياد گرسنگان جامعه بيندازد، يعنی يک اثر اجتماعی بايد برای ما ايجاد کند: «شارکوهم فی معاشکم»، رسولالله میفرمايد شريک کنيد فقراء را در معاشتان، در ماه رمضان از آنی که میخوريد بخورانيد از آنی که مصرف میکنيد به ديگران بدهيد اين اوج اکرام است، اين اواج محبت است که الحمدلله ما هم شاهديم در ماه رمضان من حالا حاجآقای موسوی تشريف دارند يک وقتی در جمعی از عزيزان نيروی انتظامی بوديم، يک بحثی شد در اينکه فراز و فرود جرمها در طول سال، گفتم شما هم ارزيابی کرديد مثلاً در اين فصول سال ايام سال چه ايامی آثار و ضريب جرم و تخلف افزايش پيدا میکند؟ چه ايامی ضريب تخلف کاهش؟ مسئولينی که در جلسه بودند يادم است در آن جلسه آيتالله حائری رحمتالله عليه هم حاضر بودند ايشان هنوز امام جمعه بودند حالا اين داستان مربوط به تقريباً شانزده، هفده سال قبل است، گزارشهايي که ارائه کردند، بالاتفاق همه گفتند در ماه مبارک رمضان ما نزول جرم داريم يعنی جرائم کاهش پيدا میکند، تخلفات کاهش پيدا میکند، مراجعات حتی مسئول آن وقت دستگاه قضای استان گفت ما حتی در ورودی پروندهها در محاکم قضائی در ماه رمضان يک کاهشی پيدا میکند، در ماه رمضان دادگاهها به نسبت ماههای ديگر خلوتتر و پروندهها کاهش پيدا میکند، اين اثر ماه رمضان است اين همان تأثير معنوی رمضان است که اگر از اين تأثير خوب استفاده بشود قطعاً سازنده است: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[13]اتفاق خواهد افتاد قرآن میفرمايد فلسفه اين روزهداری شما را بايد به تقوی برساند حالا امساک و نخوردن و نياشاميدن بخشی از وظيفه است مهمتر از اينها امام صادق میفرمايد وقتی روزهداری میکنيد چشم شما، گوش شما، موی شما: «وَ شَعْرُكَ»[14] مویت بايد روزه باشد اين مويت بايد روزه باشد يعنی چه؟ يعنی خواهر مسلمان روزهايد حرمت روزهداری را حفظ کن، بعضیها حالا ديشب ما يک جلسهای بوديم در خارج از شيراز بعد از سخنرانی بعضیها حالا مشکلاتی داشتند عنوان میکردند، گله میکردند، ديدم يک آقايي خيلی اظهار ناراحتی میکرد از بعضی از مسائل و بعد میگفت که من چنين کردم چنان کردم، گفتم هرچه زحمت کشيديد خدا اجرتان را میدهد، قطعاً عالم محضر خداست امام رضا فرمود از صفات بندگان خوب خدا اين است که اينها: «إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا»[15] وقتی کار خوب میکنند شاد هستند حالا چه بفهمند ديگران، چه نفهمند، چه تشکر بکنند، چه نکنند، اينها برای مردم نکردند برای خدا کردند، گفتم شما اگر برای خدا کردي که خدا زير ذرة المثقالها نمیماند اجرت میدهند، پاداشت میدهند، گفت من برای خدا کردم ولی خدا جواب نداد، گفتم اين حرفهای نامربوط را نزن بعد در حرفهای خودش يکدفعه خودش اظهار کرد گفت بندگی يعنی دل پاک، من يک رکعت نماز نمیخوانم اما خدا را قبول دارم، گفتم در ادعايت شک کن، تو داری خلاف میگويي، تو خدا را قبول داری؟ دهها آيه خدا در قرآن امر نموده نماز را برپا داريد تو اين امر خدا را زمين گذاشتي بعد میگويي خدا را قبول دارم بعد گلايه هم میکنی که خدا حمايت نکرد، تو اطاعت نکردی توقع داری خداوند حمايت کند، خب اين نگاه اشتباه که متأسفانه بعضیها تصورشان اين است که هر جوری اينها بودند خدا بايد همراهی کند، لازمه کار تقواست، تقوی را يک تعريفی امام صادق عليهالسلام دارند، من يادم آمد يک وقت يک طلبهای نامهای به آيتالله العظمی بهجت نوشته بود نامهای به آيتالله العظمی بهجت که آقا يک نصيحتی به ما بکنيد، آيتالله العظمی بهجت زيرنامه يک حديثی را از پيغمبر نوشته بودند که يک طلبهای: «سئل عن التقوی» ، از پيغمبر سؤال کرد آقا تقوی را برای ما تعريف کنيد، اين دستورالعمل آيتالله بهجت به آن طلبه بود: «سئل رسولالله عن التقوی فقال تمام التقوی» ، رسولالله پاسخ داده بودند که تمام تقوی: «ان تعمل بماتعلم» ، تقوی يعنی آنچه که مردم ياد گرفتيد عمل کنيد، آنچه که آموختهايد به کار ببريد ما به نسبت آنچه از دين فهميديم پايبند باشيم، خيلی چيزها بنده بلد هستم يک وقت میبينم عمل نمیکنم، ما میدانيم مثلاً غيبت حرام، ما میدانيم تعدی به حقوق ديگران جايز نيست و مسائل ديگر و منهيات ديگر متأسفانه مردم به کار میگيرند آدم با تقوی آنچه آموخته از دين همان را به کار میگيرد، بعد رسولالله ادامه حديث فرموده بودند اگر عمل کرديد به آنچه فهميدهايد و دانستهايد خدا آنچه را که بلد نيستيد را به شما میآموزد بنده چرا رشد نمیکنم؟ از اينیکه هستم بالاتر نمیروم چون همينی که يادم دادند به کار نگرفتم، همين را به کار بگير، ببين خدا با تو چه میکند: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[16] خدا میفرمايد تقوی داشتيد ما هدايتتان میکنيم ما رشدتان میدهيم نقل میکنند مرحوم کاشفالغطاء بزرگ شيخ جعفر شاگرد مرحوم صاحب حدائق همدرس سيد بحرالعلوم که مرحوم شيخ انصاری خطاب بعض الاساطين به ايشان دارد، ايشان يک وقتی به قصد زيارت امام رضا از نجف عراق آمد سمت ايران در مسير ايشان رسيد اصفهان، اصفهانیها خب اين روحيه استفاده از فرصت خوب در ايشان هست حالا زرنگی نه به معنای تقلب، زرندگی به معنای استفاده از لحظهها و فرصتها اين صفت خوبی است اينها رو حسب قاعده زرندگی خودشان فهميدند کاشف الغطاء آمده اصفهان رفتند سراغ کاشف الغطاء گفتند آقا يک مجلس سخنرانی بايد برای ما انجام بدهيد، ما نمیگذاريم شما بیدشت بروي بايد اينجا برايمان يک سخنرانی بکنی، آمدند عرض شود که در ميدان امام مجلسی گرفتند، هزاران فرد حاضر شدند گفتند عالم اول شيعه شيخ جعفر کاشفالغطاء آمده ازش استفاده کنيم، منبری گذاشتند شيخ جعفر رفت روی منبر شيخ جعفر هم از اصفهانیها زرنگتر اينها میخواستند يک يک ساعتی از آقا سخنرانی بگيرند شيخ جعفر رفت منبر گفت بسمالله الرحمن الرحيم مردم هرچه از خدا و پيغمبر و اهلالبيت به گوشتان رسيده عمل کنيد کافی است، و السلام عليکم و رحمت الله و برکاته آمد پايين ما خيلی چيزها بلد هستيم ولی متأسفانه حرمت داری را بلد هستيم حرمتداری نمیکنيم اهميت نماز را میدانيم واجبات را فهميدهايم که کدام اند؟ اما توجهی به اداء واجباتمان نمیکنيم اين بیتقوايي است يک معنای تقوی يعنی آموختههايتان را عمل کنيد، يک معنای ديگر امام صادق میفرمايد انسان با تقوی خدا او را در نافرمانی نمیبيند: «لَا يَرَاكَ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاكَ وَ لَا يَفْقِدُكَ حَيْثُ أَمَرَكَ»[17] آنچه خدا نهی کرده از انسان با تقوی سر نمیزند و آنچه خدا بر او تکليف کرده از او فوت نمیشود، انسان با تقوی نماز قضا ندارد، انسان با تقوی روزه قضا ندارد، من خدا رحمت کند حالا ياد مرحوم آيتالله والد کرديم ايشان میفرمودند من از هفت سالگی نماز شبم تعطيل نشد، تقوی يعنی اين، طلبه يعنی اين، آيتالله يعنی اين، خمره رنگرزی نيست بزنند در آورند آيتالله بيايد بيرون، من در اين مکان مقدس خدا را شاهد میگيرم در ايام عمرم که در خدمت ايشان بودم يکبار ايشان غيبت کسی را نکردند، و اجازه غيبت هم نمیدادند يعنی اگر در حضور ايشان کسی میخواست نام کسی را ببرد غيبت کند میگفتند غيبت نکن، حرف ايشان را اگر طرف نمیشنيد ايشان بلند میشدند میرفتند اين تقواست:
پرهيزکار باش که دادار آسمان، فردوس جای مردم پرهيزکار کرد
اينی که ما به آموختههای دينی پايبند باشيم، يک تعبير هم آقا اميرالمؤمنين دارند که آثار عملی تقوی، انسانهای با تقوی آن قدر حسابشان شفاف و پاک است که حضرت میفرمايد اگر همه کارهای انسان با تقوی را روی طبق بگذارند حجاب هم از رويش بردارند، دور عالم بچرخانند همه عالميان ببينند اينها خجالت نمیکشند، چون آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است، بنده حالا يک وقت حالا در يک جلسهای نيم ساعت خصوصی صدايم ضبط بشود جاهای ديگر پخش بشود خجالت میکشم میگويم آقا اين حرف را ما آنجا زديم جای ديگر نبايد نقل میکردی ولی انسان با تقوی حضرت میفرمايد هراس ندارد، چون حرفی را میزند که هرجا گفته شود، کاری را میکند که هرجا بازگو شود، توجيه برای خدا دارد که خدايا ما خلاف نکرديم، ما نافرمانی شما را نکرديم ما با شما مبارزه نکرديم و تراز رضايت خداست و رضايت ذات مقدس او، اين بزرگترين دستاورد ماه رمضان اما قسمتی از اين خطبه شريفه نبوی را در جمعه پايانی ماه شعبان ضمن اينکه من اين را هم از يکی از استوانههای اخلاق مرحوم علامه ملامحسن فيض کاشانی، ملامحسن داماد شيرازیهاست کاشانی است، کاشانیها به عبارت داماد شيرازیها هستند، ملامحسن وقتی که آمد شيراز شاگردی ملاصدرا را کرد، يکی از دخترهای ملاصدرا به ملامحسن داده شد و بعد ملاصدرا لقب فيض را به ملامحسن فيض کاشانی داد و يک جمله هم بگويم چند روزی قبل يک اجتماعی بود از شعراء در کنار قبر حافظ آنجا شعرايي عرض شود که بحث افراد شهدای گمنام را که اشعاری سرودند و در سربازان گمنام امام زمان اشعاری را عنوان کرده بودند از سراسر کشور دعوت شده بودند آنجا من اين جمله را گفتم، گفتم يک شعر از حافظ بگويم مستحضر هستيد اول شاعر عالم، پدر بزرگ همهمان حضرت آدم بوده آدم اشعاری سرود زمانی که از جنات عدن بيرونش کردند که اين بايد برای همه درس بشود، تبيين کرد حقيقت دنيا را لذا اميرالمؤمنين از شعراء بزرگ تاريخ است، اشعاری که ديوان شعر اميرالمؤمنين جزء شگفتیهای ادب است گفتم آقای ملامحسن زمانی که از کاشان میخواست بيايد شيراز محضر ملاصدرا هم به قرآن توسل پيدا کرد، هم به ديوان شعر اميرالمؤمنين هم به ديوان حافظ، سهتا پيام از اين سه کتاب گرفت، من از ديوان حافظ بگويم میگويد وقتی به ديوان حافظ تفأل زدم که شيراز بيايم يا نيايم؟ اين شعر آمد:
به شيراز آيي و فيض روح قدسی، بجوی از مردم صاحب کمالش
که میگويد من تعجب کردم فيض روح قدسی يعنی چه؟ حافظ میگويد فيض روح قدسی را بيا شيراز مردم صاحب کمالش کسب کن میگويد بعد که آمدم شاگردی ملاصدرا کردم، داماد ملاصدرا شدم لقب فيض را ملاصدرا به من داد تازه فهميدم حافظ چه میگويد:
به شيراز آيي فيض روح قدسی، بجوی از مردم صاحب کمالش
اين ملامحسن يک دائرة المعارف اخلاقی دارد به نام محجة البيضاء در اين محجة البيضاء سهتا روزه را ايشان نام میبرد میگويد انسانها با سه روزه مواجه هستند: «صوم العوام و صوم الخواص و صوم اخص الخواص»[18]، روزه عموم، میگويد روزه عموم اجتناب از هرچه که خدا نمیپسندد، اجتناب از محرمات، اين کاری به ماه رمضان ندارد در ماههای ديگر هم انسان نبايد خلاف انجام بدهد، نبايد گناه بدهد، گناه حرمتش در ماه رمضان که نيست، در تمام سال انسان بايد پاسداری کند حرمت الهی را اين صوم العموم است شب نمیشناسد، روز نمیشناسد، جغرافيا نمیشناسد، جنسيت و مليت نمیشناسيد از هرچه خدا نمیپسندد بايد روزه باشيم در تمام ادوار عمر ما، بعد ايشان میفرمايد يک صوم الخصوص داريم که خاص ماه رمضان است میگويند آقا در ماه رمضان در روز ماه رمضان آب ننوش، غذا نخور، روزه باش اين مال ماه رمضان است بعد از ماه رمضان روزها کسی میتواند غذا بخورد آب بنوشد و يک سری از اين مفطرات روزه اينها يک آموزشی است برای تقويت اراده انسان، میگويند در ماه رمضان سرت را زير آب نکن، خب سر زير آب کردن که در ماههای ديگر اشکال ندارد اين يک تمرين است يعنی امر خدا را، و همينجا من پرانتزی باز کنم، عزيزان، سروران عزيز، ماه رمضان يک اتمام حجت است بر بشريت تا ابديت، يعنی قيامت اگر کسی بگويد خدايا نمیتوانستم گناه کنم، میگويند شما در ماه رمضان چطور مراقبت کردی؟ شما در ماه رمضان گرسنه بودی، در خانه بود، امکانات مهيا بود، تنها بودی، لب به غذا نزدی اين ارادهای است که ما به تو داديم، تشنه بودی آب نمینوشيدی، اين اراده را تو تقويت کردی در انجام روزهداری چرا اين اراده جاهای ديگر به کار نگرفتی؟ شما يک اراده درت بود ولی آمدی فقط در نخوردن و نياشاميدن استفاده کردی، يا فقط در ماه رمضان بهره گرفتی، ماههای ديگر ازش غافل شدی، اين ماه رمضان يک تلنگری است که ما اين نيرو را برايتان داديم، بشری که ساعتها امساک میکنی، علی رغم باطنی نمیخوری آنچه را که ميل تو است پس میتوانی در زندگی هم نخوری آنچه را که ميل خدا نيست نگويي آنچه را که او نمیپسندد اين تقويت اراده است مرحوم ملامحسن میفرمايد صوم العموم، صوم الخصوص، خصوص ماه رمضان با اين مفطرات و مبطلات، بعد ايشان میفرمايد يک روزهای داريم به نام صوم الخصوص الخصوص خدا کند که ماه رمضان زمينه ساز بشود برای رسيدن به اين حالت، صوم الخصوص الخصوص ايشان میفرمايد که روز خاصان درگاه ربوبيت است يعنی مردم به جايي برسيد که نه فقط حرام انجام ندهيد مکروه هم انجام ندهيد، نه فقط واجبات را انجام بدهيد، مستحبات از دستتان خارج نشود، اين صوم الخصوص الخصوص است همين مرحوم کاشف الغطای که من اسمش را آوردم، اين شخصيت بزرگ که اصفهان رفت و اصفهانیها را با يک جمله نصيحت کرد، میگويند ايشان يک کسی آمد ازش پرسيد گفت آقا چطور میشود معصوم نه گناه میکند نه فکر گناه؟ و حال آنکه معصوم مثل ما همين فيزيک را دارد، همين پيکر را دارد، همين تمايلات را خدا قرار داده، ولی مديريت کردند، میگويند ايشان که فرموده بود من که خاک پای معصومين نيستم، نسبت خودم چهل سال است يک مکروه انجام ندادم، چهل سال يک مکروه، آقايون ما شب و روزمان مملو از مکروهات است دميدن به غذا مکروه، چای داغ خوردن ديگر آقا بايد لب سوز باشد خب کراهت دارد، با پای چب وارد خانه خدا شدن مکروه، با پای راست خارج شدن مکروه آن وقت خيلی از مسائل در زوايای زندگیمان ما مکروهات را يک وقتی متوجه نيستيم انجام هم میدهيم، خدا هم مؤاخذه نمیکند برای مکروهات، اما بعضیها آن قدر رشد میکنند تربيت میشوند که حتی مکروهات را هم انجام نمیدهند اينها در کنترل نفس، مديريت نفس میرسند به صوم الخصوص الخصوص همين مرحوم کاشف الغطاء میگويند در صحن اميرالمؤمنين نماز میخواند هزاران نفر پشت سر ايشان میايستادند اخلاقاً ايشان عادتش اين بود، بين الصلاتين بعضیها پول برای انفاق به فقراء میآوردند، زکات بود يا صدقه بود؟ به مرحوم کاشف الغطاء، کاشف الغطاء ديگر نمیگذاشت بعد از نماز بعدی توضيح کند اگر پولی میآوردند مینشست میگفت اين پول حق فقراء است فقراء را صدا بزنيد بيايند ديگر عادت هم کرده بودند نيازمندان مثلاً بين نماز مغرب و غشاء مرحوم کاشف الغطاء يک توقفی میکرد مثلاً ده دقيقهای مینشست اين پولهايي که بود فقراء به صف میآمدند به اينها میداد، تمام که میشد ايشان قيام میکرد برای نماز عشاء میگويند يک شبی پولها را ايشان داد، تمام شد يک فقيری بیادبی رسيد ببين تربيت نفس، آقا بهشت را به بهاء میدهند نه به بهانه، بايد کار کرد، ماه رمضان اين فرصت مناسب آماده است میگويند يک فقير بیادبی رسيد حالا هزاران نفر پشت سر اين شخصيت اول عالم اسلام نشستند منتظر هستند اين فقير آمد گفت يک چيزی هم به ما بدهيد، مرحوم کاشف الغطاء فرمود تمام شد آن چيزی که در اختيار ما همه را داديم رفت، دير آمدی حالا هم شب ديگری، میگويند اين فقير با کمال بیادبی آب دهن پرتاب کرد به صورت کاشف الغطاء ما بوديم حداقل صد و ده خبر میکرديم صورت جلسه میکرديم غير از اين است؟ تا آب دهن پرتاب کرد مؤمنينی که صف اول بودند اين صحنه را ديدند برخواستند به يک مرجع بزرگ اين آدم بیادب، ايشان يک جمله میگويد آقا تمام شد چيزی نيست آب دهن پرتاب میکند بلند شدند که حمله کنند اين فقير را ادب کنند با کتک، کاشف الغطاء احساس خطر کرد، ديد الآن اين فقير ديگر سالم از اينجا بيرون نمیرود سريع بلند شد گفت مردم، ببينيد تربيت يافتگاه مکتب اهلالبيت:
گر بر سر نفس خود اميری مردی، ور بر ديگران خرده نگيری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده را بگيری مردی
میگويند کاشف الغطاء رو کرد به مردم گفت مردم هر کسی به کاشف الغطاء ارادت دارد، برای خدا به اين فقير کمک کند، میگويند عبايش را از دوشش درآورد عبا را چهار تک کرد مثل کيسه، خود اين مرجع در صف نمازگزارها گشت الله اکبر:
کريمان با بدان هم بد نکردند، کسی را از در خود رد نکردند
ايشان گشت هرچه التماس کردند مردم آقا بگذاريد ما پول جمع میکنيم فرمود خودم خودم، ببينيد نفس را آقا يکجايي بايد ادبش کنی، يکجايي که دارد سر بلند میکند بايد خاموشش کنی، علمای علم اخلاق هم میگويند داروی هر دردی درمان خودش را دارد، اينجا طغيان نفس است که برخورد کن، نفست را مديريت کن و مهار کن و تربيت کن، میگويند ايشان صف به صف گشت مبلغ سنگينی مردم کمک کردند، خب کاشف الغطاء دارد پول جمع میکند، هر کسی هم هرچه داشت داد يک پول هنگفتی جمع شد ايشان عباء را پيچيد با پولها يکجا داد به آن فقير گفت برو، عبا هم براي خودت، بیعبا رفت اين آقا میشود شيخ جعفر کاشف الغطاء با آن توفيقات معنوی، اينها تربيت نفس است، اينها صوم الخصوص الخصوصی است که مرحوم ملامحسن فيض میفرمايد بايد بهش برسی، ماه رمضان زمينه مناسبی است برای رسيدن به اين حالت من قسمت از فرمايشات رسولخدا را بخوانم اين خطبه رسولالله بود در آن سالهای مدينه جمع پايانی ماه شعبان، البته خطاب رسولالله به عموم بشريت است يعنی اين ماه رمضان يک فرصت برای بشريت است نه فقط برای مؤمنين رسولالله میفرمايد اين سفره پهن شده همه استفاده کنيد: «أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ»[19] ماه خدا مقابل شماست، شهرالله پيشروی شماست: «بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»[20] شهری که برکات در اين شهر ويژه است، مغفرت در اين شهر ويژه است، رحمت در اين شهر قابل مقايسه با ماههای ديگر نيست: «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»[21] پيغمبر فرمود دعوتتان کردند به مهمانی خدا، ميزبان خداست، مهمان بشريت است، خدا سفرهای پهن کرده، بياييد ما میخواهيم بار عام بدهيم، ما میخواهيم جذبتان کنيم، برگرديد فاصله نگيريد، رمضان زمينه مناسبی است برای تغيير رفتارهای اشتباه، زمينه مناسبی است برای اصلاح کارهای فاسد: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه»[22] رسولالله فرمود شما را قرار دادند در زمره اهل کرامت خدا رحمت کند مرحوم آيتالله والد میگفتند يک سفرهای پهن شده پای اين سفره صاحبالزمان را دعوت کردند ماها را هم دعوت کردند: «جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه»[23]در اين ماه شما را هم در زمره اهل کرامت دعوت کردند، صدايتان زدند همه را آوردند، بشريت را دعوت کردند، بعد پيامبر فرمود شهری است شبهای او: «لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي»[24] بهترين شبهای سال همين سی شب است: «وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ»[25] بهترين روزهای سال روزهای ماه رمضان است: «وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات»[26] بهترين ساعات عمرتان مردم در ماه رمضان است، بهترين ساعات سال رمضان است لحظه به لحظهاش فرصت است شما در همين ماه رمضان شما کارهایي که میکنيد در ماههای ديگر اين ثواب را نمیدهند، يک آيه قرآن ثواب يک ختم قرآن است هيچ کجای سال اين جوری نيست شما يکدانه خرما گرسنهای را با افطار بدهيد، که من در جلسهای عرض کردم خدا حجت را تمام کرده، اگر کسی بگويد من ناتوان هستم، توانمند نيستم ندارم میگويند به اندازه يکدانه خرما نداشتی بدهی، يکدانه خرما پيغمبر فرمود يکدانه خرما به روزهداری بدهيد سپری است در برابر آتش قيامت برای شما، يک ليوان آب: «بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء»[27] يک ليوان آب بدهيد دست روزهدار بگوييد آقا شما روزهات را با اين آب افطار کن اين میشود سپری در برابر آتش اين امتيازات را شما در ماههای ديگر نمیبينيد اين برکات را و اين توفيقات را: «أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات»[28] بعد پيغمبر فرمود: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ»[29] نفسهايتان تسبيح است نفس میکشيد ثواب عبادت به شما میدهد، نفسی که قابل محاسبه نيست برای ما در يک دقيقه چندبار در يک ساعات، ولی در ايام ديگر نمیبينيد اين را اين بار عام داده شده: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ»[30] خوابتان عبادت است بله در ايام سال خواب بعضیها عبادت است آن مشروط است و شرائط دارد اما در ماه رمضان خدا اين امتياز را داده خواب میشود عبادت، نفس میشود ذکر و تسبيح: «عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ»[31] شما در ايام سال تنها ماهی که میتوانيد بگوييد عملمان انشاءالله قبول است اگر روزهدار باشيم ماه رمضان است، من يک حديث از آقا اميرالمؤمنين يک قسمتش را بگويم، اميرالمؤمنين میفرمايد چهار چيز را خدا چهار جا پنهان کرده مراقب باشيد اشتباه نکنيد، اينجاها آسيب نبينيد يکی از آن چهار چيز حضرت میفرمايد: أَخْفَى رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ»[32] خدا رضايتش را در طاعت قرار داده، مردم هيچ طاعتی را سبک نشماريد، گاهی اوقات ديد ما سبک و سنگين میکنيم اينکه به جای نمیخورد اين مهم نيست يک کار مهمتری به ما بگوييد، يک وقت همانی که میگوييم مهم نيست در خانه خدا مهم است يک وقت همان کار جزئی پيش پا افتادهای که در نظرها نمیآيد گرههای کور زندگی ما را باز میکند آقا فرمود رضايت خدا در کارهاست، هيچ کاری را سبک نشماريد يک وقت میبينيد همان کاری که نزد شما سبک شمرده شد رضايت خدا در آن کار است، اين دستورالعمل هم يکی از چهار چيز، که حضرت میفرمايد کارها را يک وقتی کار جزئی است آقا اين کمک کردن به اين، صدقه دادن به اين، وقت گذاشتن اينجا اين خيلی باری درش، همين وقت میبينيد میزند به هدف و به خال و مشکلات را حل میکند، خب ماه مبارک رمضان ساعات، ايام، ليالی همه ويژه دعا در اين ماه مستجاب دها در ماههای ديگر شرط دارد استجابت، اما در اين ماه خداوند يک امتياز داده ما دعايتان را مستجاب میکنيم ولی خرابش نکنيد، اين امتياز به شماها داده شده تکريم شدهايد، تکريم را خراب نکنيد بعد پيامبر در قسمت از خطبه شعبانيهشان میفرمايند که شقی و بدبخت کسی است نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله: «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيم»[33] شقاوتمند کسی است که اين ماه با اين عظمت و با اين ويژگیها بر او بگذرد آدم نشود، بر او بگذرد تغيير نکند، ورودش با رمضان و خروجش از رمضان يکی باشد اين نهايت شقاوت است خدا میفرمايد اسباب را من آماده کرده بودم تا تو بهترين ساعات عمرت بودی، بهترين ايام زندگی بودی، من خوابت را عبادت حساب کردم، نفس به نفست تسبيح بود، دعايت مستجاب بود چرا عوض نشدی؟ لذا روزدار کسی است که ورودش به رمضان و خروجش از رمضان فرق کند، روزهدار کسی است که روز به روز ماه رمضان اطرافيانمان بگويند عوض شدی بگويند اين ديگر آدم قبلی نيست آدم ديروز نيست آدم هفته قبل نيست پس يک چيز ديگر شده، اگر يک خرده پرخاشگر بود، اگر يک خرده سختگيری بیجا داشت اگر زبانش کنترل نبود، اگر اخلاق خوبی نداشت، اگر آلودههای اخلاقی و رفتاری و مالی داشت در ماه رمضان دارد نشان میدهد که عوض شده اين نشانه روزهداری است بعد حضرت فرمود: «فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ»[34] در ماه رمضان با يک نيت پاک: «بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ»[35]با قلب طاهر و يک نيت پاک و صاف از خدا تقاضا کنيد: «فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ»[36] از خدا بخواهيد بگوييد خدايا توفيقمان بده روزهدار باشيم امروز از خدا بخواهيم بگوييم خدايا به عظمت اين ماه شعبان ما را روزهدار واقعی قرار بده، فقط حظ و بهرهما از رمضان گرسنگی و تشنگی نباشد: «أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ»[37] و دومين چيزی که بخواهي: «وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ»[38] از خدا بخواهيد که ماه رمضان توفيق تلاوت قرآن پيدا کنيد با قرآن مأنوس بشويد بالاخره بهار نزول قرآن است رمضان، قرآن را عرض شود در زندگی فراموش نکنيم: أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيم»[39] من پايان عرايضم يک جمله از اميرالمؤمنين که پايان اين خطبه يک قسمتهای ديگر از خطبه باقی ماند وقت نيست، حالا عزيزان رجوع کنند، به مصادر روايي شيعه کتاب خصال شيخ صدوق که مبسوطش را بزرگان نقل کردند، پايان خطبه اميرالمؤمنين بلند شد، خطبه نماز جمعه بود، رسولالله داشتند در خطبه صحبت میکردند يک شرح وظايفی را برای مسلمانها در ماه رمضان رسولالله تبيين کرد، اميرالمؤمنين بلند شدند عرض کردند يا رسولالله: «يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ»[40] در اين خطبه رسولالله يک سرّی کارهايي هم توصيه کردند که فقراء را در معاشتان شريک کنيد، گرسنگیها و تشنگیها شما را به ياد قيامت بيندازد و توصيههای ديگری که صله رحمتان را تعطيل نکنيد، و وظايف ديگر، اميرالمؤمنين در بين همه اين کارها سؤال کردند بهترين کار در رمضان چيست؟ «مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ»[41] پيغمبر جواب اميرالمؤمنين را دادند فرمودند: «يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[42] ورع از حرام، خوشا به حال روزهداری که بگويد يک ماه رمضان گذشت يک غيبت نکردم، يک ماه رمضان گذشت يک نافرمانی خدا از من ديده نشد، زندگی مديريت شد، شدم آنی که خدا میخواهد و اين همان زمينه است برای رسيدن همان مقامات عاليه و فاضلهای که خداوند معين فرموده و در اين ماه رمضان زمينه و بستر کار مهياست و آماده است انشاءالله خداوند سبحان توفيق بهرهداری را از اين ماه شريف به نحو شايسته به همه ما و جامعه ما و عزيزان ما عنايت و مرحمت بفرمايد.
تذکر هم دادند انشاءالله دعای ندبه بعدی چون ماه مبارک رمضان دعای ندبه ديگر برگزار نمیشود، جمعه سی و يک فروردين سال جديد، سال هزار و چهار صد و سه انشاءالله دعای ندبه برگزار و منعقد خواهد شد، خدا به شايستهترين وجه از همه قبول کند، از همه عزيزان مجدداً مسئولين محترم، سروران عزيز، اعزّه روحانيت، وجوه نيره خواهران و مادران محترمه تقدير و تشکر و سپاس داريم، من يک چند بيت شعر از يک شاعر عالم عرب که برای امام زمان خوانده بود من همين بشود توسلم، روز جمعه پايانی ماه شعبان که همه دست توسل به ذيل عنايت او داريم، يکی از شعراء و علمای معروف عرب سيدحيدر حلّی است، حله در عراق تقريباً مثل قم در ايران بوده، مهد علما و مرکز بزرگان بوده، سيدحيدر حلی و خيلی از بزرگان هم از حله برخواستند علامه حلی، محقق حلی، سيدحيدر حلی میگويد من يک شبی با دل شکسته اشعاری را خطابی به امام زمان سرودم نيمه شبی بود اشعار را گفتم با دل شکسته، صبح آن شب عازم شدم برای نجف، از حله راه افتادم به سمت نجف يک مقداری که از شهر حله آمدم بيرون ديدم يک آقايي عربی با من همراه شد، به من سلام کرد من هم جواب دادم، فرمود سيدحيدر شعری که ديشب سرودی بخوان، میگويد من به هيچ کس نگفته بودم که ديشب چه اشعاری سرودم، گفت شروع کردم اشعار را خواندن، اين جوری شروع میشود:
مات التصبر بإنتظارك أيها المحيي الشريعه
كم ذا القعود ودينكم هدمت قاعده الرفيعه
ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة
حيث الحسين على الثرى خيل العدى طحنت ضلوعه
ورضيعه بدم الوريد مخضب فاطلب رضيعا
اين اشعار را شروع میکند بيتهای اول آقا را دعوت میکند که آقا بياييد به داد مردم برسيد: «ماتت التصبر فی انتظارک» ، يعنی آقا صبر در انتظار شما مرد، يعنی صبرمان تمام شد: «ماتت التصبر فی انتظارک ايها المحيی الشريعه»؛ اي آقای که میخواهی شريعت را زنده کنی، ما که ديگر صبرمان را از دست داديم، ما ديگر صبرمان مرد آقا کی میآيي؟ كم ذا القعود ودينكم هدمت قاعده الرفيعه» ، آقا چقدر صبر میکني؟ دينت را دارند خراب میکنند: «دينكم هدمت قاعده الرفيعه»، آقا ببين دشمنان اسلام، دشمنان اهلالبيت، دشمنان ولايت چه دارند میکنند؟ امروز با اين مسلمانهای مظلوم غزه، فلسطين، لبنان چه جنايتهای دارد صورت میگيرد؟ « ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة» آقا چه شما را به حرکت در میآورد اگر بخواهی بر وقايع جد غريبت حسين هم صبر کنی، آقا بر حسين صبر کنی ديگر ما چيزی نداريم، برای حسين بيا: «ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة، حيث الحسين على الثرى» آقا يک نگاه به کربلا کن، پيکر جدت را زير سم اسبها ببين و بيا: «ورضيعه بدم الوريد مخضب فاطلب رضيعا»، آقا بيا علیاصغر را از آغوش حسين بردار، سيدحيدر میگويد به اينجای شعر که رسيدم آقا فرمود سيدحيدر ديگر نخوان نخوان، سهبار صدا زد يا حسين، آقا فرمود سيدحيدر: «ما بيدی» ، ظهور دست من نيست، به شيعيان بگوييد برای فرجم دعا کنيد، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم عجل لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج
[1] بقره183.
[2] ذاريات55.
[3] ذاريات55.
[4] بقره183.
[5] بقره183.
[6] بقره183.
[7] بقره183.
[8] بقره183.
[9] بقره183.
[10] بقره183.
[11] الأمالي( للصدوق) النص ص93.
[12] توبه4.
[13] بقره183.
[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج4 ص87.
[15] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص354.
[16] انفال29.
[17] مجموعة ورام ج2 ص246.
[18] شرح أصول الكافي (صدرا) ج1ص491.
[19] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[20] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[21] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[22] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[23] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[24] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[25] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[26] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[27] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[28] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[29] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[30] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[31] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[32] الخصال ج1 ص209.
[33] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[34] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[35] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[36] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[37] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[38] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[39] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.
[40] الأمالي( للصدوق) النص ص95.
[41] الأمالي( للصدوق) النص ص95.
[42] الأمالي( للصدوق) النص ص95.