IMG20240308075404
IMG20240308075254
IMG20240308074509
IMG20240308074428
IMG20240308074253
IMG20240308074211

استاد حدائق روز جمعه 18 اسفندماه 1402 در آخرین جمعه ماه شعبان در مهدیه بزرگ شیراز به یاد مرحوم حضرت آیت الله محمدرضا حدائق به بیان توصیه هایی از پیامبر(ص) در خصوص ماه رمضان پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[1]

صدق الله العلی العظيم

جمعه پايانی ماه شعبان المعظم است من به سهم خودم تشکر می­کنم از همه عزيزانی که در مجلس شرف حضور يافته­ايد گرچه تقدير و تشکر از ذات مقدس الهی است که ذرة المثقال را هم فراموش نمی­کند، از علمای محترم، حضار محترم، مسئولين محترم، خواهران و مادران محترمه، جمع متدينين حاضر در مجلس باسمائهم و القابهم در اين اهتمام به مجلس دعای ندبه که الحمدلله وجود همه عزيزان همه­جا مؤثر و مفيد است، خدا رحمت کند، مرحوم آيت­­الله والد روی جمعه آخر ماه شعبان خيلی حساس بودند، و حدود شصت سال ايشان مقيد بودند اين جمعه را با شکوه می­گرفتند، من يادم است، از دوران طفوليت که منزل در منطقه بين­الحرمين پشت مسجد جامع بود با اين­که خب خانه هم خانه قديمی بود آن امکانات آن چنانی نبود، حاج­آقا مقيد بودند در جمعه آخر دعوت می­کردند مؤمنين را در منزل و مبنايشان هم اين بود، می­گفتند يک فرصت بسيار گرانبها پيشروی مردم است به نام ماه رمضان و اين تزکاری است و يک يادآوری است بر اهميت ماهی که پيشرو است، از باب ايشان می­فرمودند قاعده­ای: «وَ ذَكِّرْ»[2] که خدا به پيغمبر می­فرمايد: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنين‏»[3] می­گفتند بايد مؤمنين را جمع کرد و تذکر داد که چه فرصت گرانبهایي را ما پيشرو داريم و از اين فرصت بايد چگونه استفاده کرد، لذا جمعه آخر شعبان را ايشان حساسيت خاص داشتند و می­گفتند ماه رمضان است با اين فرصت بسيار گرانبها و هر سال هم خودشان سخنرانی می­کردند و خطبه پيغمبر را در آخرين جمعه ماه شعبان برای مردم قرائت می­کردند می­گفتند بهترين آئين نامه دستورالعمل برای بهره­برداری از ماه مبارک رمضان همين نکاتی است که رسول­الله در جمعه پايانی ماه شعبان در آن سال­های که رسول­الله در مدينه تشريف داشتند و اقامه نماز جمعه می­کردند اين مطالب را پيغبمر در خطبه نماز جمعه می­خواندند حالا رو همان سنت حسنه ايشان که خيلی دغدغه اين را داشتند که اين­ها بازگو بشود، فرمايش رسول­خدا بيان بشود و مؤمنين هر سال جمعه پايانی ماه شعبان به تکاليف­شان در ماه رمضان آشنا بشود، خب من مجدداً از همه عزيزان تشکر دارم، حضور در مجلس حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج­آقای موسی مدير محترم دادگستری و همه وجوه نيره­ای که زحمت کشيديد در اين مجلس شرف حضور يافتيد، قرآن در بيان اهميت روزداری که پيامبر هم در ضمن خطبه حالا اشاره­ای خواهيم کرد می­فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[4] ای مؤمنين روزه را بر شما واجب کرديم همان­گونه که بر امم گذشته: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[5] بر گذشتگان شما، در اين: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[6] هم از امام صادق روايت است هم از حضرت زين­العابدين می­فرمايند: «مِنْ قَبْلِكُمْ»[7] امت­های قبل نيستند فقط انبياء بودند اين «مِنْ قَبْلِكُمْ»[8] اشاره به انبياء قبل از شما و خدا يک مزيتی عنايت کرد به امت اسلام که فراتر از رسول­الله اين موهبت را شامل حال مردم هم قرار دادند، لذا امت­های قبل، پيروان انبياء گذشته مثل ما مکلف به اين روزه­داری نبودند ولی پيامبران چرا؟ در ماه رمضان انبياء: «كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏»[9]لذا اين يک شرافتی است و يک مزيتی است که خدا برای مسلمين قائل شده به عظمت رسول­الله که اين موهبت را هم ماها بهره­مند هستيم و از آن فيض عظمای روزه­داری که انبياء بهره­مند بودند ما هم محروم نمانيم، اين يک نکته و مهم­ترين دستاورد روزه­داری را خداوند می­فرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[10] تغيير است، تحول است، تقواست، اين­که انسان متقی بشود حالا آثار ديگری هم برای روزه­داری ذکر شده که پيامبر در همين خطبه شعبانيه بيان می­فرمايد، خطبه پايانی، جمعه پايانی که: «وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ‏ وَ عَطَشِكُمْ‏ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ»[11] گرسنه شديد يک روزی پيشرو داريد که آن­جا غذا در دسترستان نيست، روز يوم الحساب روز خيلی سختی است هرگاه در رمضان گرسنگی آمد سراغتان ياد گرسنگی قيامت کنيد، هرگاه عطش بر شما غالب شد ياد کنيد که روزی پيشرو داريد که آن­جا آب در دسترستان نيست تا پرونده شما رأی نهايي صادر بشود، تکليف شما معين بشود يکی از دستاوردهای روزه­داری همين است که انسان معاد باوری او تقويت بشود، اهم فلسفه تقواست، رسيدن به آنچه که خدا می­خواهد، خداوند می­فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين‏»[12]با تقوا بشويد، زمينه با تقوی شدن يکی ماه رمضان است، روزه­داری با آن اصولی که اولياء تعيين نمودند و برای ما تبيين کردند، لذا در همين گرسنگی و تشنگی­های ماه رمضان رسول­الله می­فرمايد گرسنگی و تشنگی قيامت را فراموش نکنيد، آقا امام باقر می­فرمايد ماه رمضان وقتی که در اين ماه رمضان در گرسنگی­ها قرار می­گيريد گرسنه­گان جامعه را فراموش نکنيد، حالا خدا لطف کرده محبت نموده، مشکل اقتصادی نداريم دغدغه گرفتاری­های مالی بعضی­ها و جمعی ندارند همين گرسنگی­های ماه رمضان ما را به ياد گرسنگان جامعه بيندازد، يعنی يک اثر اجتماعی بايد برای ما ايجاد کند: «شارکوهم فی معاشکم»، رسول­الله می­فرمايد شريک کنيد فقراء را در معاشتان، در ماه رمضان از آنی که می­خوريد بخورانيد از آنی که مصرف می­کنيد به ديگران بدهيد اين اوج اکرام است، اين اواج محبت است که الحمدلله ما هم شاهديم در ماه رمضان من حالا حاج­آقای موسوی تشريف دارند يک وقتی در جمعی از عزيزان نيروی انتظامی بوديم، يک بحثی شد در اين­که فراز و فرود جرم­ها در طول سال، گفتم شما هم ارزيابی کرديد مثلاً در اين فصول سال ايام سال چه ايامی آثار و ضريب جرم و تخلف افزايش پيدا می­کند؟ چه ايامی ضريب تخلف کاهش؟ مسئولينی که در جلسه بودند يادم است در آن جلسه آيت­الله حائری رحمت­الله عليه هم حاضر بودند ايشان هنوز امام جمعه بودند حالا اين داستان مربوط به تقريباً شانزده، هفده سال قبل است، گزارش­هايي که ارائه کردند، بالاتفاق همه گفتند در ماه مبارک رمضان ما نزول جرم داريم يعنی جرائم کاهش پيدا می­کند، تخلفات کاهش پيدا می­کند، مراجعات حتی مسئول آن وقت دستگاه قضای استان گفت ما حتی در ورودی پرونده­ها در محاکم قضائی در ماه رمضان يک کاهشی پيدا می­کند، در ماه رمضان دادگاه­ها به نسبت ماه­های ديگر خلوت­تر و پرونده­ها کاهش پيدا می­کند، اين اثر ماه رمضان است اين همان تأثير معنوی رمضان است که اگر از اين تأثير خوب استفاده بشود قطعاً سازنده است: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[13]اتفاق خواهد افتاد قرآن می­فرمايد فلسفه اين روزه­داری شما را بايد به تقوی برساند حالا امساک و نخوردن و نياشاميدن بخشی از وظيفه است مهم­تر از اين­ها امام صادق می­فرمايد وقتی روزه­داری می­کنيد چشم شما، گوش شما، موی شما: «وَ شَعْرُكَ»[14] مویت بايد روزه باشد اين مويت بايد روزه باشد يعنی چه؟ يعنی خواهر مسلمان روزه­ايد حرمت روزه­داری را حفظ کن، بعضی­ها حالا ديشب ما يک جلسه­ای بوديم در خارج از شيراز بعد از سخنرانی بعضی­ها حالا مشکلاتی داشتند عنوان می­کردند، گله می­کردند، ديدم يک آقايي خيلی اظهار ناراحتی می­کرد از بعضی از مسائل و بعد می­گفت که من چنين کردم چنان کردم، گفتم هرچه زحمت کشيديد خدا اجرتان را می­دهد، قطعاً عالم محضر خداست امام رضا فرمود از صفات بندگان خوب خدا اين است که اين­ها: «إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا»[15] وقتی کار خوب می­کنند شاد هستند حالا چه بفهمند ديگران، چه نفهمند، چه تشکر بکنند، چه نکنند، اين­ها برای مردم نکردند برای خدا کردند، گفتم شما اگر برای خدا کردي که خدا زير ذرة المثقال­ها نمی­ماند اجرت می­دهند، پاداشت می­دهند، گفت من برای خدا کردم ولی خدا جواب نداد، گفتم اين حرف­های نامربوط را نزن بعد در حرف­های خودش يکدفعه خودش اظهار کرد گفت بندگی يعنی دل پاک، من يک رکعت نماز نمی­خوانم اما خدا را قبول دارم، گفتم در ادعايت شک کن، تو داری خلاف می­گويي، تو خدا را قبول داری؟ ده­ها آيه خدا در قرآن امر نموده نماز را برپا داريد تو اين امر خدا را زمين گذاشتي بعد می­گويي خدا را قبول دارم بعد گلايه هم می­کنی که خدا حمايت نکرد، تو اطاعت نکردی توقع داری خداوند حمايت کند، خب اين نگاه اشتباه که متأسفانه بعضی­ها تصورشان اين است که هر جوری اين­ها بودند خدا بايد همراهی کند، لازمه کار تقواست، تقوی را يک تعريفی امام صادق عليه­السلام دارند، من يادم آمد يک وقت يک طلبه­ای نامه­ای به آيت­الله العظمی بهجت نوشته بود نامه­ای به آيت­الله العظمی بهجت که آقا يک نصيحتی به ما بکنيد، آيت­الله العظمی بهجت زيرنامه يک حديثی را از پيغمبر نوشته بودند که يک طلبه­ای: «سئل عن التقوی» ، از پيغمبر سؤال کرد آقا تقوی را برای ما تعريف کنيد، اين دستورالعمل آيت­الله بهجت به آن طلبه بود: «سئل رسول­الله عن التقوی فقال تمام التقوی» ، رسول­الله پاسخ داده بودند که تمام تقوی: «ان تعمل بماتعلم» ، تقوی يعنی آنچه که مردم ياد گرفتيد عمل کنيد، آنچه که آموخته­ايد به کار ببريد ما به نسبت آنچه از دين فهميديم پايبند باشيم، خيلی چيزها بنده بلد هستم يک وقت می­بينم عمل نمی­کنم، ما می­دانيم مثلاً غيبت حرام، ما می­دانيم تعدی به حقوق ديگران جايز نيست و مسائل ديگر و منهيات ديگر متأسفانه مردم به کار می­گيرند آدم با تقوی آنچه آموخته از دين همان را به کار می­گيرد، بعد رسول­الله ادامه حديث فرموده بودند اگر عمل کرديد به آنچه فهميده­ايد و دانسته­ايد خدا آنچه را که بلد نيستيد را به شما می­آموزد بنده چرا رشد نمی­کنم؟ از اينی­که هستم بالاتر نمی­روم چون همينی که يادم دادند به کار نگرفتم، همين را به کار بگير، ببين خدا با تو چه می­کند: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»[16] خدا می­فرمايد تقوی داشتيد ما هدايت­تان می­کنيم ما رشدتان می­دهيم نقل می­کنند مرحوم کاشف­الغطاء بزرگ شيخ جعفر شاگرد مرحوم صاحب حدائق همدرس سيد بحرالعلوم که مرحوم شيخ انصاری خطاب بعض الاساطين به ايشان دارد، ايشان يک وقتی به قصد زيارت امام رضا از نجف عراق آمد سمت ايران در مسير ايشان رسيد اصفهان، اصفهانی­ها خب اين روحيه استفاده از فرصت خوب در ايشان هست حالا زرنگی نه به معنای تقلب، زرندگی به معنای استفاده از لحظه­ها و فرصت­ها اين صفت خوبی است اين­ها رو حسب قاعده زرندگی خودشان فهميدند کاشف الغطاء آمده اصفهان رفتند سراغ کاشف الغطاء گفتند آقا يک مجلس سخنرانی بايد برای ما انجام بدهيد، ما نمی­گذاريم شما بی­دشت بروي بايد اين­جا برايمان يک سخنرانی بکنی، آمدند عرض شود که در ميدان امام مجلسی گرفتند، هزاران فرد حاضر شدند گفتند عالم اول شيعه شيخ جعفر کاشف­الغطاء آمده ازش استفاده کنيم، منبری گذاشتند شيخ جعفر رفت روی منبر شيخ جعفر هم از اصفهانی­ها زرنگ­تر اين­ها می­خواستند يک يک ساعتی از آقا سخنرانی بگيرند شيخ جعفر رفت منبر گفت بسم­الله الرحمن الرحيم مردم هرچه از خدا و پيغمبر و اهل­البيت به گوش­تان رسيده عمل کنيد کافی است، و السلام عليکم و رحمت الله و برکاته آمد پايين ما خيلی چيزها بلد هستيم ولی متأسفانه حرمت داری را بلد هستيم حرمت­داری نمی­کنيم اهميت نماز را می­دانيم واجبات را فهميده­ايم که کدام اند؟ اما توجهی به اداء واجبات­مان نمی­کنيم اين بی­تقوايي است يک معنای تقوی يعنی آموخته­هايتان را عمل کنيد، يک معنای ديگر امام صادق می­فرمايد انسان با تقوی خدا او را در نافرمانی نمی­بيند: «لَا يَرَاكَ‏ اللَّهُ‏ حَيْثُ‏ نَهَاكَ‏ وَ لَا يَفْقِدُكَ حَيْثُ أَمَرَكَ»[17] آنچه خدا نهی کرده از انسان با تقوی سر نمی­زند و آنچه خدا بر او تکليف کرده از او فوت نمی­شود، انسان با تقوی نماز قضا ندارد، انسان با تقوی روزه قضا ندارد، من خدا رحمت کند حالا ياد مرحوم آيت­الله والد کرديم ايشان می­فرمودند من از هفت سالگی نماز شبم تعطيل نشد، تقوی يعنی اين، طلبه يعنی اين، آيت­الله يعنی اين، خمره رنگرزی نيست بزنند در آورند آيت­الله بيايد بيرون، من در اين مکان مقدس خدا را شاهد می­گيرم در ايام عمرم که در خدمت ايشان بودم يکبار ايشان غيبت کسی را نکردند، و اجازه غيبت هم نمی­دادند يعنی اگر در حضور ايشان کسی می­خواست نام کسی را ببرد غيبت کند می­گفتند غيبت نکن، حرف ايشان را اگر طرف نمی­شنيد ايشان بلند می­شدند می­رفتند اين تقواست:

پرهيزکار باش که دادار آسمان، فردوس جای مردم پرهيزکار کرد

اينی که ما به آموخته­های دينی پايبند باشيم، يک تعبير هم آقا اميرالمؤمنين دارند که آثار عملی تقوی، انسان­های با تقوی آن قدر حساب­شان شفاف و پاک است که حضرت می­فرمايد اگر همه کارهای انسان با تقوی را روی طبق بگذارند حجاب هم از رويش بردارند، دور عالم بچرخانند همه عالميان ببينند اين­ها خجالت نمی­کشند، چون آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است، بنده حالا يک وقت حالا در يک جلسه­ای نيم ساعت خصوصی صدايم ضبط بشود جاهای ديگر پخش بشود خجالت می­کشم می­گويم آقا اين حرف را ما آن­جا زديم جای ديگر نبايد نقل می­کردی ولی انسان با تقوی حضرت می­فرمايد هراس ندارد، چون حرفی را می­زند که هرجا گفته شود، کاری را می­کند که هرجا بازگو شود، توجيه برای خدا دارد که خدايا ما خلاف نکرديم، ما نافرمانی شما را نکرديم ما با شما مبارزه نکرديم و تراز رضايت خداست و رضايت ذات مقدس او، اين بزرگترين دستاورد ماه رمضان اما قسمتی از اين خطبه شريفه نبوی را در جمعه پايانی ماه شعبان ضمن اين­که من اين را هم از يکی از استوانه­های اخلاق مرحوم علامه ملامحسن فيض کاشانی، ملامحسن داماد شيرازی­هاست کاشانی است، کاشانی­ها به عبارت داماد شيرازی­ها هستند، ملامحسن وقتی که آمد شيراز شاگردی ملاصدرا را کرد، يکی از دخترهای ملاصدرا به ملامحسن داده شد و بعد ملاصدرا لقب فيض را به ملامحسن فيض کاشانی داد و يک جمله هم بگويم چند روزی قبل يک اجتماعی بود از شعراء در کنار قبر حافظ آن­جا شعرايي عرض شود که بحث افراد شهدای گمنام را که اشعاری سرودند و در سربازان گمنام امام زمان اشعاری را عنوان کرده بودند از سراسر کشور دعوت شده بودند آن­جا من اين جمله را گفتم، گفتم يک شعر از حافظ بگويم مستحضر هستيد اول شاعر عالم، پدر بزرگ همه­مان حضرت آدم بوده آدم اشعاری سرود زمانی که از جنات عدن بيرونش کردند که اين بايد برای همه درس بشود، تبيين کرد حقيقت دنيا را لذا اميرالمؤمنين از شعراء بزرگ تاريخ است، اشعاری که ديوان شعر اميرالمؤمنين جزء شگفتی­های ادب است گفتم آقای ملامحسن زمانی که از کاشان می­خواست بيايد شيراز محضر ملاصدرا هم به قرآن توسل پيدا کرد، هم به ديوان شعر اميرالمؤمنين هم به ديوان حافظ، سه­تا پيام از اين سه کتاب گرفت، من از ديوان حافظ بگويم می­گويد وقتی به ديوان حافظ تفأل زدم که شيراز بيايم يا نيايم؟ اين شعر آمد:

به شيراز آيي و فيض روح قدسی، بجوی از مردم صاحب کمالش

که می­گويد من تعجب کردم فيض روح قدسی يعنی چه؟ حافظ می­گويد فيض روح قدسی را بيا شيراز مردم صاحب کمالش کسب کن می­گويد بعد که آمدم شاگردی ملاصدرا کردم، داماد ملاصدرا شدم لقب فيض را ملاصدرا به من داد تازه فهميدم حافظ چه می­گويد:

به شيراز آيي فيض روح قدسی، بجوی از مردم صاحب کمالش

اين ملامحسن يک دائرة  المعارف اخلاقی دارد به نام محجة البيضاء در اين محجة البيضاء سه­تا روزه را ايشان نام می­برد می­گويد انسان­ها با سه روزه مواجه هستند: «صوم العوام و صوم الخواص و صوم اخص الخواص»[18]، روزه عموم، می­گويد روزه عموم اجتناب از هرچه که خدا نمی­پسندد، اجتناب از محرمات، اين کاری به ماه رمضان ندارد در ماه­های ديگر هم انسان نبايد خلاف انجام بدهد، نبايد گناه بدهد، گناه حرمتش در ماه رمضان که نيست، در تمام سال انسان بايد پاسداری کند حرمت الهی را اين صوم العموم است شب نمی­شناسد، روز نمی­شناسد، جغرافيا نمی­شناسد، جنسيت و مليت نمی­شناسيد از هرچه خدا نمی­پسندد بايد روزه باشيم در تمام ادوار عمر ما، بعد ايشان می­فرمايد يک صوم الخصوص داريم که خاص ماه رمضان است می­گويند آقا در ماه رمضان در روز ماه رمضان آب ننوش، غذا نخور، روزه باش اين مال ماه رمضان است بعد از ماه رمضان روزها کسی می­تواند غذا بخورد آب بنوشد و يک سری از اين مفطرات روزه اين­ها يک آموزشی است برای تقويت اراده انسان، می­گويند در ماه رمضان سرت را زير آب نکن، خب سر زير آب کردن که در ماه­های ديگر اشکال ندارد اين يک تمرين است يعنی امر خدا را، و همين­جا من پرانتزی باز کنم، عزيزان، سروران عزيز، ماه رمضان يک اتمام حجت است بر بشريت تا ابديت، يعنی قيامت اگر کسی بگويد خدايا نمی­توانستم گناه کنم، می­گويند شما در ماه رمضان چطور مراقبت کردی؟ شما در ماه رمضان گرسنه بودی، در خانه بود، امکانات مهيا بود، تنها بودی، لب به غذا نزدی اين اراده­ای است که ما به تو داديم، تشنه بودی آب نمی­نوشيدی، اين اراده را تو تقويت کردی در انجام روزه­داری چرا اين اراده جاهای ديگر به کار نگرفتی؟ شما يک اراده درت بود ولی آمدی فقط در نخوردن و نياشاميدن استفاده کردی، يا فقط در ماه رمضان بهره گرفتی، ماه­های ديگر ازش غافل شدی، اين ماه رمضان يک تلنگری است که ما اين نيرو را برايتان داديم، بشری که ساعت­ها امساک می­کنی، علی رغم باطنی نمی­خوری آنچه را که ميل تو است پس می­توانی در زندگی هم نخوری آنچه را که ميل خدا نيست نگويي آنچه را که او نمی­پسندد اين تقويت اراده است مرحوم ملامحسن می­فرمايد صوم العموم، صوم الخصوص، خصوص ماه رمضان با اين مفطرات و مبطلات، بعد ايشان می­فرمايد يک روزه­ای داريم به نام صوم الخصوص الخصوص خدا کند که ماه رمضان زمينه ساز بشود برای رسيدن به اين حالت، صوم الخصوص الخصوص ايشان می­فرمايد که روز خاصان درگاه ربوبيت است يعنی مردم به جايي برسيد که نه فقط حرام انجام ندهيد مکروه هم انجام ندهيد، نه فقط واجبات را انجام بدهيد، مستحبات از دست­تان خارج نشود، اين صوم الخصوص الخصوص است همين مرحوم کاشف الغطای که من اسمش را آوردم، اين شخصيت بزرگ که اصفهان رفت و اصفهانی­ها را با يک جمله نصيحت کرد، می­گويند ايشان يک کسی آمد ازش پرسيد گفت آقا چطور می­شود معصوم نه گناه می­کند نه فکر گناه؟ و حال آن­که معصوم مثل ما همين فيزيک را دارد، همين پيکر را دارد، همين تمايلات را خدا قرار داده، ولی مديريت کردند، می­گويند ايشان که فرموده بود من که خاک پای معصومين نيستم، نسبت خودم چهل سال است يک مکروه انجام ندادم، چهل سال يک مکروه، آقايون ما شب و روزمان مملو از مکروهات است دميدن به غذا مکروه، چای داغ خوردن ديگر آقا بايد لب سوز باشد خب کراهت دارد، با پای چب وارد خانه خدا شدن مکروه، با پای راست خارج شدن مکروه آن وقت خيلی از مسائل در زوايای زندگی­مان ما مکروهات را يک وقتی متوجه نيستيم انجام هم می­دهيم، خدا هم مؤاخذه نمی­کند برای مکروهات، اما بعضی­ها آن قدر رشد می­کنند تربيت می­شوند که حتی مکروهات را هم انجام نمی­دهند اين­ها در کنترل نفس، مديريت نفس می­رسند به صوم الخصوص الخصوص همين مرحوم کاشف الغطاء می­گويند در صحن اميرالمؤمنين نماز می­خواند هزاران نفر پشت سر ايشان می­ايستادند اخلاقاً ايشان عادتش اين بود، بين الصلاتين بعضی­ها پول برای انفاق به فقراء می­آوردند، زکات بود يا صدقه بود؟ به مرحوم کاشف الغطاء، کاشف الغطاء ديگر نمی­گذاشت بعد از نماز بعدی توضيح کند اگر پولی می­آوردند می­نشست می­گفت اين پول حق فقراء است فقراء را صدا بزنيد بيايند ديگر عادت هم کرده بودند نيازمندان مثلاً بين نماز مغرب و غشاء مرحوم کاشف الغطاء يک توقفی می­کرد مثلاً ده دقيقه­ای می­نشست اين پول­هايي که بود فقراء به صف می­آمدند به اين­ها می­داد، تمام که می­شد ايشان قيام می­کرد برای نماز عشاء می­گويند يک شبی پول­ها را ايشان داد، تمام شد يک فقيری بی­ادبی رسيد ببين تربيت نفس، آقا بهشت را به بهاء می­دهند نه به بهانه، بايد کار کرد، ماه رمضان اين فرصت مناسب آماده است می­گويند يک فقير بی­ادبی رسيد حالا هزاران نفر پشت سر اين شخصيت اول عالم اسلام نشستند منتظر هستند اين فقير آمد گفت يک چيزی هم به ما بدهيد، مرحوم کاشف الغطاء فرمود تمام شد آن چيزی که در اختيار ما همه را داديم رفت، دير آمدی حالا هم شب ديگری، می­گويند اين فقير با کمال بی­ادبی آب دهن پرتاب کرد به صورت کاشف الغطاء ما بوديم حداقل صد و ده خبر می­کرديم صورت جلسه می­کرديم غير از اين است؟ تا آب دهن پرتاب کرد مؤمنينی که صف اول بودند اين صحنه را ديدند برخواستند به يک مرجع بزرگ اين آدم بی­ادب، ايشان يک جمله می­گويد آقا تمام شد چيزی نيست آب دهن پرتاب می­کند بلند شدند که حمله کنند اين فقير را ادب کنند با کتک، کاشف الغطاء احساس خطر کرد، ديد الآن اين فقير ديگر سالم از اين­جا بيرون نمی­رود سريع بلند شد گفت مردم، ببينيد تربيت يافتگاه مکتب اهل­البيت:

گر بر سر نفس خود اميری مردی، ور بر ديگران خرده نگيری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده را بگيری مردی

می­گويند کاشف الغطاء رو کرد به مردم گفت مردم هر کسی به کاشف الغطاء ارادت دارد، برای خدا به اين فقير کمک کند، می­گويند عبايش را از دوشش درآورد عبا را چهار تک کرد مثل کيسه، خود اين مرجع در صف نمازگزارها گشت الله اکبر:

کريمان با بدان هم بد نکردند، کسی را از در خود رد نکردند

ايشان گشت هرچه التماس کردند مردم آقا بگذاريد ما پول جمع می­کنيم فرمود خودم خودم، ببينيد نفس را آقا يک­جايي بايد ادبش کنی، يک­جايي که دارد سر بلند می­کند بايد خاموشش کنی، علمای علم اخلاق هم می­گويند داروی هر دردی درمان خودش را دارد، اين­جا طغيان نفس است که برخورد کن، نفست را مديريت کن و مهار کن و تربيت کن، می­گويند ايشان صف به صف گشت مبلغ سنگينی مردم کمک کردند، خب کاشف الغطاء دارد پول جمع می­کند، هر کسی هم هرچه داشت داد يک پول هنگفتی جمع شد ايشان عباء را پيچيد با پول­ها يک­جا داد به آن فقير گفت برو، عبا هم براي خودت، بی­عبا رفت اين آقا می­شود شيخ جعفر کاشف الغطاء با آن توفيقات معنوی، اين­ها تربيت نفس است، اين­ها صوم الخصوص الخصوصی است که مرحوم ملامحسن فيض می­فرمايد بايد بهش برسی، ماه رمضان زمينه مناسبی است برای رسيدن به اين حالت من قسمت از فرمايشات رسول­خدا را بخوانم اين خطبه رسول­الله بود در آن سال­های مدينه جمع پايانی ماه شعبان، البته خطاب رسول­الله به عموم بشريت است يعنی اين ماه رمضان يک فرصت برای بشريت است نه فقط برای مؤمنين رسول­الله می­فرمايد اين سفره پهن شده همه استفاده کنيد: «أَيُّهَا النَّاسُ‏ قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ»[19] ماه خدا مقابل شماست، شهرالله پيشروی شماست: «بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»[20] شهری که برکات در اين شهر ويژه است، مغفرت در اين شهر ويژه است، رحمت در اين شهر قابل مقايسه با ماه­های ديگر نيست: «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»[21] پيغمبر فرمود دعوت­تان کردند به مهمانی خدا، ميزبان خداست، مهمان بشريت است، خدا سفره­ای پهن کرده، بياييد ما می­خواهيم بار عام بدهيم، ما می­خواهيم جذب­تان کنيم، برگرديد فاصله نگيريد، رمضان زمينه مناسبی است برای تغيير رفتارهای اشتباه، زمينه مناسبی است برای اصلاح کارهای فاسد: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه»[22] رسول­الله فرمود شما را قرار دادند در زمره اهل کرامت خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله والد می­گفتند يک سفره­ای پهن شده پای اين سفره صاحب­الزمان را دعوت کردند ماها را هم دعوت کردند: «جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه»[23]در اين ماه شما را هم در زمره اهل کرامت دعوت کردند، صدايتان زدند همه را آوردند، بشريت را دعوت کردند، بعد پيامبر فرمود شهری است شب­های او: «لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي»[24] بهترين شب­های سال همين سی شب است: «وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ»[25] بهترين روزهای سال روزهای ماه رمضان است: «وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات»[26] بهترين ساعات عمرتان مردم در ماه رمضان است، بهترين ساعات سال رمضان است لحظه به لحظه­اش فرصت است شما در همين ماه رمضان شما کارهایي که می­کنيد در ماه­های ديگر اين ثواب را نمی­دهند، يک آيه قرآن ثواب يک ختم قرآن است هيچ کجای سال اين جوری نيست شما يکدانه خرما گرسنه­ای را با افطار بدهيد، که من در جلسه­ای عرض کردم خدا حجت را تمام کرده، اگر کسی بگويد من ناتوان هستم، توانمند نيستم ندارم می­گويند به اندازه يکدانه خرما نداشتی بدهی، يکدانه خرما پيغمبر فرمود يکدانه خرما به روزه­داری بدهيد سپری است در برابر آتش قيامت برای شما، يک ليوان آب: «بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء»[27] يک ليوان آب بدهيد دست روزه­دار بگوييد آقا شما روزه­ات را با اين آب افطار کن اين می­شود سپری در برابر آتش اين امتيازات را شما در ماه­های ديگر نمی­بينيد اين برکات را و اين توفيقات را: «أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات»[28] بعد پيغمبر فرمود: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ»[29] نفس­هايتان تسبيح است نفس می­کشيد ثواب عبادت به شما می­دهد، نفسی که قابل محاسبه نيست برای ما در يک دقيقه چندبار در يک ساعات، ولی در ايام ديگر نمی­بينيد اين را اين بار عام داده شده: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ»[30] خواب­تان عبادت است بله در ايام سال خواب بعضی­ها عبادت است آن مشروط است و شرائط دارد اما در ماه رمضان خدا اين امتياز را داده خواب می­شود عبادت، نفس می­شود ذکر و تسبيح: «عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ»[31] شما در ايام سال تنها ماهی که می­توانيد بگوييد عمل­مان انشاءالله قبول است اگر روزه­دار باشيم ماه رمضان است، من يک حديث از آقا اميرالمؤمنين يک قسمتش را بگويم، اميرالمؤمنين می­فرمايد چهار چيز را خدا چهار جا پنهان کرده مراقب باشيد اشتباه نکنيد، اين­جاها آسيب نبينيد يکی از آن چهار چيز حضرت می­فرمايد: أَخْفَى‏ رِضَاهُ‏ فِي‏ طَاعَتِهِ»[32] خدا رضايتش را در طاعت قرار داده، مردم هيچ طاعتی را سبک نشماريد، گاهی اوقات ديد ما سبک و سنگين می­کنيم اين­که به جای نمی­خورد اين مهم نيست يک کار مهم­تری به ما بگوييد، يک وقت همانی که می­گوييم مهم نيست در خانه خدا مهم است يک وقت همان کار جزئی پيش پا افتاده­ای که در نظرها نمی­آيد گره­های کور زندگی ما را باز می­کند آقا فرمود رضايت خدا در کارهاست، هيچ کاری را سبک نشماريد يک وقت می­بينيد همان کاری که نزد شما سبک شمرده شد رضايت خدا در آن کار است، اين دستورالعمل هم يکی از چهار چيز، که حضرت می­فرمايد کارها را يک وقتی کار جزئی است آقا اين کمک کردن به اين، صدقه دادن به اين، وقت گذاشتن اين­جا اين خيلی باری درش، همين وقت می­بينيد می­زند به هدف و به خال و مشکلات را حل می­کند، خب ماه مبارک رمضان ساعات، ايام، ليالی همه ويژه دعا در اين ماه مستجاب دها در ماه­های ديگر شرط دارد استجابت، اما در اين ماه خداوند يک امتياز داده ما دعايتان را مستجاب می­کنيم ولی خرابش نکنيد، اين امتياز به شماها داده شده تکريم شده­ايد، تکريم را خراب نکنيد بعد پيامبر در قسمت از خطبه شعبانيه­شان می­فرمايند که شقی و بدبخت کسی است نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله: «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيم»[33]‏ شقاوتمند کسی است که اين ماه با اين عظمت و با اين ويژگی­ها بر او بگذرد آدم نشود، بر او بگذرد تغيير نکند، ورودش با رمضان و خروجش از رمضان يکی باشد اين نهايت شقاوت است خدا می­فرمايد اسباب را من آماده کرده بودم تا تو بهترين ساعات عمرت بودی، بهترين ايام زندگی بودی، من خوابت را عبادت حساب کردم، نفس به نفست تسبيح بود، دعايت مستجاب بود چرا عوض نشدی؟ لذا روزدار کسی است که ورودش به رمضان و خروجش از رمضان فرق کند، روزه­دار کسی است که روز به روز ماه رمضان اطرافيان­مان بگويند عوض شدی بگويند اين ديگر آدم قبلی نيست آدم ديروز نيست آدم هفته قبل نيست پس يک چيز ديگر شده، اگر يک خرده پرخاشگر بود، اگر يک خرده سخت­گيری بیجا داشت اگر زبانش کنترل نبود، اگر اخلاق خوبی نداشت، اگر آلوده­های اخلاقی و رفتاری و مالی داشت در ماه رمضان دارد نشان می­دهد که عوض شده اين نشانه روزه­داری است بعد حضرت فرمود: «فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ»[34] در ماه رمضان با يک نيت پاک: «بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ»[35]با قلب طاهر و يک نيت پاک و صاف از خدا تقاضا کنيد: «فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ»[36] از خدا بخواهيد بگوييد خدايا توفيق­مان بده روزه­دار باشيم امروز از خدا بخواهيم بگوييم خدايا به عظمت اين ماه شعبان ما را روزه­دار واقعی قرار بده، فقط حظ و بهره­ما از رمضان گرسنگی و تشنگی نباشد: «أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ»[37] و دومين چيزی که بخواهي: «وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ»[38] از خدا بخواهيد که ماه رمضان توفيق تلاوت قرآن پيدا کنيد با قرآن مأنوس بشويد بالاخره بهار نزول قرآن است رمضان، قرآن را عرض شود در زندگی فراموش نکنيم: أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيم‏»[39] من پايان عرايضم يک جمله از اميرالمؤمنين که پايان اين خطبه يک قسمت­های ديگر از خطبه باقی ماند وقت نيست، حالا عزيزان رجوع کنند، به مصادر روايي شيعه کتاب خصال شيخ صدوق که مبسوطش را بزرگان نقل کردند، پايان خطبه اميرالمؤمنين بلند شد، خطبه نماز جمعه بود، رسول­الله داشتند در خطبه صحبت می­کردند يک شرح وظايفی را برای مسلمان­ها در ماه رمضان رسول­الله تبيين کرد، اميرالمؤمنين بلند شدند عرض کردند يا رسول­الله: «يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ فِي‏ هَذَا الشَّهْرِ»[40] در اين خطبه رسول­الله يک سرّی کارهايي هم توصيه کردند که فقراء را در معاشتان شريک کنيد، گرسنگی­ها و تشنگی­ها شما را به ياد قيامت بيندازد و توصيه­های ديگری که صله رحم­تان را تعطيل نکنيد، و وظايف ديگر، اميرالمؤمنين در بين همه اين کارها سؤال کردند بهترين کار در رمضان چيست؟ «مَا أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ فِي‏ هَذَا الشَّهْرِ»[41] پيغمبر جواب اميرالمؤمنين را دادند فرمودند: «يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[42] ورع از حرام، خوشا به حال روزه­داری که بگويد يک ماه رمضان گذشت يک غيبت نکردم، يک ماه رمضان گذشت يک نافرمانی خدا از من ديده نشد، زندگی مديريت شد، شدم آنی که خدا می­خواهد و اين همان زمينه است برای رسيدن همان مقامات عاليه و فاضله­ای که خداوند معين فرموده و در اين ماه رمضان زمينه و بستر کار مهياست و آماده است انشاءالله خداوند سبحان توفيق بهره­داری را از اين ماه شريف به نحو شايسته به همه ما و جامعه ما و عزيزان ما عنايت و مرحمت بفرمايد.

تذکر هم دادند انشاءالله دعای ندبه بعدی چون ماه مبارک رمضان دعای ندبه ديگر برگزار نمی­شود، جمعه سی و يک فروردين سال جديد، سال هزار و چهار صد و سه انشاءالله دعای ندبه برگزار و منعقد خواهد شد، خدا به شايسته­ترين وجه از همه قبول کند، از همه عزيزان مجدداً مسئولين محترم، سروران عزيز، اعزّه روحانيت، وجوه نيره خواهران و مادران محترمه تقدير و تشکر و سپاس داريم، من يک چند بيت شعر از يک شاعر عالم عرب که برای امام زمان خوانده بود من همين بشود توسلم، روز جمعه پايانی ماه شعبان که همه دست توسل به ذيل عنايت او داريم، يکی از شعراء و علمای معروف عرب سيدحيدر حلّی است، حله در عراق تقريباً مثل قم در ايران بوده، مهد علما و مرکز بزرگان بوده، سيدحيدر حلی و خيلی از بزرگان هم از حله برخواستند علامه حلی، محقق حلی، سيدحيدر حلی می­گويد من يک شبی با دل شکسته اشعاری را خطابی به امام زمان سرودم نيمه شبی بود اشعار را گفتم با دل شکسته، صبح آن شب عازم شدم برای نجف، از حله راه افتادم به سمت نجف يک مقداری که از شهر حله آمدم بيرون ديدم يک آقايي عربی با من همراه شد، به من سلام کرد من هم جواب دادم، فرمود سيدحيدر شعری که ديشب سرودی بخوان، می­گويد من به هيچ کس نگفته بودم که ديشب چه اشعاری سرودم، گفت شروع کردم اشعار را خواندن، اين جوری شروع می­شود:

مات التصبر بإنتظارك أيها المحيي الشريعه

كم ذا القعود ودينكم هدمت قاعده الرفيعه

ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة

حيث الحسين على الثرى خيل العدى طحنت ضلوعه

ورضيعه بدم الوريد مخضب فاطلب رضيعا

اين اشعار را شروع می­کند بيت­های اول آقا را دعوت می­کند که آقا بياييد به داد مردم برسيد: «ماتت التصبر فی انتظارک» ، يعنی آقا صبر در انتظار شما مرد، يعنی صبرمان تمام شد: «ماتت التصبر فی انتظارک ايها المحيی الشريعه»؛ اي آقای که می­خواهی شريعت را زنده کنی، ما که ديگر صبرمان را از دست داديم، ما ديگر صبرمان مرد آقا کی می­آيي؟ كم ذا القعود ودينكم هدمت قاعده الرفيعه» ، آقا چقدر صبر می­کني؟ دينت را دارند خراب می­کنند: «دينكم هدمت قاعده الرفيعه»، آقا ببين دشمنان اسلام، دشمنان اهل­البيت، دشمنان ولايت چه دارند می­کنند؟ امروز با اين مسلمان­های مظلوم غزه، فلسطين، لبنان چه جنايت­های دارد صورت می­گيرد؟ « ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة» آقا چه شما را به حرکت در می­آورد اگر بخواهی بر وقايع جد غريبت حسين هم صبر کنی، آقا بر حسين صبر کنی ديگر ما چيزی نداريم، برای حسين بيا: «ماذا يهيجك إن صبرت لوقعة الطف الفظيعة، حيث الحسين على الثرى» آقا يک نگاه به کربلا کن، پيکر جدت را زير سم اسب­ها ببين و بيا: «ورضيعه بدم الوريد مخضب فاطلب رضيعا»، آقا بيا علی­اصغر را از آغوش حسين بردار، سيدحيدر می­گويد به اين­جای شعر که رسيدم آقا فرمود سيدحيدر ديگر نخوان نخوان، سه­بار صدا زد يا حسين، آقا فرمود سيدحيدر: «ما بيدی» ، ظهور دست من نيست، به شيعيان بگوييد برای فرجم دعا کنيد، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

اللهم عجل لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج

 

[1] بقره183.

[2] ذاريات55.

[3] ذاريات55.

[4] بقره183.

[5] بقره183.

[6] بقره183.

[7] بقره183.

[8] بقره183.

[9] بقره183.

[10] بقره183.

[11] الأمالي( للصدوق) النص ص93.

[12] توبه4.

[13] بقره183.

[14] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏4 ص87.

[15] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص354.

[16] انفال29.

[17] مجموعة ورام ج‏2 ص246.

[18] شرح أصول الكافي (صدرا) ج‏1ص491.

[19] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[20] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[21] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[22] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[23] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[24] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[25] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[26] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[27] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[28] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[29] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[30] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[31] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[32] الخصال ج‏1 ص209.

[33] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[34] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[35] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[36] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[37] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[38] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[39] زاد المعاد - مفتاح الجنان ص70.

[40] الأمالي( للصدوق) النص ص95.

[41] الأمالي( للصدوق) النص ص95.

[42] الأمالي( للصدوق) النص ص95.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه