استاد حدائق روز دوشنبه 22 اسفند ماه 1401در مسجدالنبی(ص) شیراز همزمان با ایام دهه پایانی ماه شعبان به بیان وظایف ما در دوران غیبت پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

خب در دهه پايانی ماه شعبان المعظم و ايام تحت الشعاع ميلاد با سعادت ولی عصر آيه­ای که امشب تلاوت گرديد آيه هفت از سوره مبارکه محمد است، نسبت به وظايف ما در عصر غيبت که ما مردم در دوران غيبت چه وظائفی را به عهده داريم نکاتی را من ذيل اين آيه شريفه محضر عزيزان عرض کنم و يک سری وظائفی که به طور عام و خاص ما مردم در عصر غيبت با اين­ها را رعايت کنيم، ترجمه آيه اين است، اين يک پيامی است برای تمامی مؤمنان و مؤمنات خدا می­فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[2]مؤمنين اگر خدا را ياری کرديد خدا هم يارتان می­کند: «وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[3]قدم­های شماها را هم ما استوار می­کنيم اولاً اين توجه را بايد داشت که نصرت ما نسبت به خدا با نصرت خداوند نسبت به ما زمين تا آسمان فرق می­کند يک قت شما يک کسی را نصرت می­کنيد که نياز به نصرت ندارد احتياجی ندارد نصرت شما نشانه ادب است نشانه همراهی است، نشانه متابعت است يک وقتی را می­گوييد کمکش کردم يعنی اگر کمکت نمی­کردم در کارت می­ماندی، خدا شما خوب باشيد خدا همان خداست، جمله کائنات بد بشوند خدا همان خداست اين فرمايش اميرالمؤمنين در نهج البلاغه در خطبه همام به همام است، فرمود همام: «غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[4] همام توجه داشته باش خدا از طاعت بنده­هايش بی­نياز است و گناهان بندگان خدا هم به خدا آسيب نمی­زند، امشب آمديد مسجد به خدا خدمت نکرديد به خودتان خدمت کرديد من در تشييع جنازه­ای يکی از مؤمنين بود بعد از تشييع مکرفون را گرفتم دست، گفتم روايت داريم تشييع مؤمن يا مؤمنه اگر کسی شرکت کرد، اول پاداشی که خدا به آن مرحوم يا مرحومه می­دهد لدی الحضور در قبر آمرزش تمام کسانی است که آمدند در تشييعش ما گاهی اوقات فکر می­کنيم در تشييع جنازه خدمت به مرحومين کرديم خدمت به خودمان کرديم ما داريم با اين تشييع مشمول رحمت قرار می­گيريم ما با اين حضور داريم مشمول مغفرت قرار می­گيريم، نماز اگر خوانديم به خود خدمت کرديم، پاکی را اگر پيشه کرديم به خودمان خدمت کرديم، پس نصرت خدا که خدا می­فرمايد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ»[5]يعنی اگر حرف خدا را شنيديد اگر تبعيت مثل يک استاد بگويد دانش آموزها ما را کمک کنيد با درس خواندن، حالا اين دانش آموز اگر درس هم نخواند که استاد از فضل و سوادش چيزی کم نمی­شود، می­گويي بابا احترام برای استاد قائل هستی درسَت را درست بخوان، اگر کسی خداوند را به عنوان آفريدگار مهربان می­داند نصرت خدا يعنی اطاعت از اوامر الهی اطاعتی که شما نفعش را می­بينيد نفع نماز نفع روزه نفع خمس، نفع حج، منفعت تمام اوامر الهی بازتابش برای خود فردی است که دارد انجام می­دهد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[6] شما اگر اطاعت کرديد ما کمک­تان می­کنيم: «وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[7] قدم­هايتان را محکم می­کنيم يعنی در زندگی­ دچار تزلزل نمی­شويد انحراف پيدا نمی­کنيد، يکدفعه پناه بر خدا سر پيری و معرکه گيری نمی­شود، عاقبت به شر نمی­شويد بعضی­ها بودند تا يک مقداری از راه را خوب آمدند يکدفعه گذاشتند رفتند کنار، آقای علی ابن حمزه بطائنی امين موسی ابن جعفر بود در اخذ وجوهات و مورد اعتماد ولی خدا بود وجوهات زيادی هم نزدش بود آقا موسی ابن جعفر در بغداد به شهادت رسيدند خب خبر شهادت امام موسی ابن جعفر رسيد مدينه مردم با آقا علی ابن موسی الرضا بيعت کردند امام رضا فرستادند دنبال علی ابن حمزه بطائنی آقای علی ابن حمزه بطائنی، وجوهات، بيت­المالی که دستت است بياور بده تحويل، گفت آقا من تحويل شما نمی­دهم من تحويل حجت خدا می­دهم حجت خدا موسی ابن جعفر، موسی ابن جعفر هم غائب شده، اين واقفی­ها از همين­جا سر بلند کردند لذا در روايت اگر کسی تا امامت امام رضا را قبول داشته باشد تا صاحب الزمان را قبول دارد، نوع اين تزلزل­ها و تشتت­ها تا قبل از امام رضاست، زيدی­ها شش امامی­ها هفت­ امامی­ها امام رضا را هرکسی پذيرفت ديگر آقا امام جواد، امام هادی، امام عسکری و صاحب الزمان را قبول دارد اين آقای علی این حمزه بطائنی در يک مقطعی از زندگی با ولايت بود در يک مقطع ديگر شد ضد ولايت جلو ولی خدا ايستاد، شما شمر در زمان اميرالمؤمنين به تعبير مقام معظم رهبری جانباز صفين بود يعنی در رکاب ولايت شمشير زد، در رکاب اميرالمؤمنين جانباز شد اما همين جانباز صفين شد قاتل ولی خدا در عاشورا مؤمن می­خواهي عاقبت بخير بروی، فردا مان چگونه هستيم، آينده هم همينی هستيم که حالا هستيم تغيير نمی­کنيم، فراز و فرودهای دنيا تغييرمان نمی­دهد می­خواهيد بمانيد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ»[8] خدا را ياری اگر کرديد خدا قدم­هايتان را استوار می­کند، ثابت قدم­تان می­کنند ديگر عوض نمی­شويد پير باشی يا جوان، سالم باشی يا مريض، غنی باشی يا فقير، ثابت قدم می­ماني: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[9] بعضی­ها در يک مقطعی يکدفعه ما داشتيم اول انقلاب بعضی­ها در سيمای جمهوری اسلامی حالا اسم نمی­بريم تفسير می­گفتند نهج­البلاغه شرح می­کردند الآن در آمريکا دارند پيغمبر را می­برند زير سؤال اين همان عاقبت بشری است، در چند جايي قرآن خداوند يک چيزهای را وعده کرده مشروط به يک چيزهای همين آيه هفت از سوره مبارکه محمد، در سوره مبارکه البقره آيه 152 از مواردی که خدا می­فرمايد اگر اين گونه بوديد ما اين کارها را می­کنيم: «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»[10] خدا را ياد کنيد تا خدا يادتان کند، اين هم مورد ديگر، به ياد خدا باشيد تا خدا به يادتان باشد مگر خدا بنده­هايش را فراموش می­کند خير مؤمن صدا زدی ياد کردی به ياد بودی عنايت الهی شامل حالت می­شود: «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»[11] ياد کنيد خدا را خدا يادتان می­کند، يوسف در آن خلوت خطرناک زليخا خدا را ياد کرد خدا هم يوسف را ياد کرد، اسباب رهايي و نجات يوسف را از آن بزنگاه خطرناک خدا فراهم کرد، من يک جوان هجده نوزده ساله حالا ما اسم حضرت يوسف می­آوريم شايد در ذهن­ها بگويند آقا يوسف اين جور نباشد چه کسی باشد، من از يوسف صفت­های معاصر برايتان بگويم، سال­ها قبل بود يک جوانی پدرش هم فرهنگی بود برای من داشت تعريف می­کرد گفت حاجی آقا سال چهارم دبيرستان بوديم يکی از همکلاسی­های ما در امتحانات پايان سال بود خرداد ماه بود حالا ببين يک جوان هفده هجده ساله در اوج عنفوان جوانی گفت يکی از همکلاسی­های ما گفت که فلانی پدر و مادر من رفتند مسافرت خانه خالی است بياييد دانش آموزها باهم درس بخوانيم، بچه­ها که دست به قلم هستيد، حواس­تان به حرف من است، اين­ها نشستند در صحبت من بعد سؤال از ايشان می­پرسم، رفيق خوب سه­تا ويژگی حضرت عيسی می­فرمايد بايد داشته باشد، نگاهش می­کنی به ياد خدا بيفتی، حرف می­زند بر دانش­تان افزوده بشود، کارهايش را می­بينيد به آخرت تشويق بشويد، آن رفيقی که قيافه­اش را می­بينی از خدا غافل می­شوی، حرف می­زند ظلمتت را زياد می­کند تو را دور می­کند از خدا، دوتا حرف می­زند دلت را تيره می­کند کارهايش را که می­بيني به دنيا سرگرم می­شوی از آخرت غافل می­شوی اين به درد رفاقت نمی­خورد، اين آقا گفت حاجی آقا يکی از دوستان ما گفت کسی خانه نيست همکلاسی­ها را خبر کرديم بيا باهم درس بخوانم گفت من هم با اين ذهنيتی که همه برای درس می­خواهند بروند گفت رفتم خانه آن رفيقم همکلاسی­ام وقتی رفتيم داخل گفت فلانی ببين صدا زديم بياييد برای چه صدايت زدم؟ گفت يک لحظه در يک اتاقی از خانه­شان را باز کرد من ديگر حالا سربسته و تلگرافی می­گويم و می­گذرم گفت گناه به تمام معنی آن­جا حاضر بود، يعنی مجلس صد در صد آماده گناه، گفت يک لحظه در را باز کرد به ما نشان داد که برای چه ما را دعوت کرده، حالا يک جوان هجده ساله، در اوج شهوت حالا می­گويد آقا جوان هستم دل دارم، خب تربيت هم ندارد، کار هم نکرديم آقا دنبال لهو و لعب اند بلی با خدا هم وصلش نکردی پدر، مادر مربی، استاد کار نکردي، وا گرفته ويروس گناه گرفتدش، گفت تا يک لحظه اين صحنه را ديدم: «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»[12] گفت يک لحظه گفتم خدايا کمکم کن، گفت آقا حدائق تا گفتم خدايا کمکم کن اصلاً يک حال عجيبی به من دست داد، منفورترين و زشت­ترين صحنه­ها شد نزد من همان اتاقی که در باز کردند اصلاً لذت کاذب گناه از من گرفته شد، يک حالی خدا به من داد، مثل اين­که در آن منزل در جهنم بودم، دنيا برايم شد اين کار کيست؟ کار خداست تو صدا بزن تو ياد بکن يادت می­کنند، گفت دويدم به طرف درب منزل ديدم نمی­توانم بايستم حال عجيبی پيدا کردم، گفت اين پسر صاحبخانه دويد دنبال ما که ما را بگيرد، گفت کجا داری می­روی؟ گفت بدون اين­که ديگر صحبت کردم، رفتم سمت درب منزل اين­ها دويدند که ما را بگيرند برگردانند گفت من ديدم اگر بخواهم بايستم کفشم را پا کنم اين­ها من را گرفتند گفت پای برهنه برای خود من نقل کرد، حالا شما يوسف از قرآن ياد می­کنی، من از يوسف­های معاصر در شيراز حنت تراز برايتان بگويم گفت پای برهنه از آن خانه دويدم تا منزل چندتا خيابان را طی کردم و می­دويدم و گريه می­کردم که خدايا اگر به دادم نرسيده بودی چه می­شد؟ اين اعجاز همين آيه است: «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»[13]حاجی آقا کی خدا را صدا زدي کمک­تان نکردند: کی رفته­ای ز دل که تمنا کنم تو را، آيه صد و پنجاه و دو سوره البقره خدا می­فرمايد ياد کنيد ما هم يادتان می­کنيم يک­جاهايي که می­بيني شيطان دارد می­آيد جلو، يک­جاهايي که می­بينی داری می­بری داری کم می­آوری، بگو يا الله، خدايا کمک کن، ياد کنيد صدا بزنيد تا شما را ياد کنند، اين هم يک مورد ديگر.

از موارد ديگر در سوره مبارکه ابراهيم آيه هفت، خدا می­فرمايد: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[14] اين هم قاعده است خدا می­فرمايد سپاسگزاری کرديد ما نعمت را زياد می­کنيم کفران کرديد عذاب ما شديد است ما نعمت­های خدا خدا به ما داده بعضی­ها زبان تشکر ندارد، خالی ليوان را می­بيند پوری ليوان را نمی­بيند، شما همين­های که نق می­زنند بگوييد اول شروع کن ببين خدا چه بهت داده؟ بعد نداشته­هايت را نق بزن، يک دندان درد گرفته می­گويد داريم می­ميريم ملياردها سلول زنده در وجودت دارند فعاليت می­کنند رايگان بدون منت، آنها را نمی­بينی يک کسالتت را شروع می­کنی نق زدن؟

ای بنده که سخت بی­وفايي، از مهر به سوی ما ميايي

هرگاه سر تو درد گيرد، نالان شوی و سوی من آيي

چون درد سرت شفا بيابد، ياغی شوی و ديگر نيايي

«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[15]، سپاس کرديد، شکر کردی اصلاً خود اين الحمدلله گفتند افزايش نعمت می­دهد با همين داشته­های الهی بگوييم الحمدلله ربّ العالمين، خدا می­فرمايد ما زيادش می­کنيم امشب آمدی مسجد بگو الحمد ربّ العالمين تا شب ديگر هم موفق بشويم بدنت سالم است بگو الحمدلله ربّ العالمين، رمز دوم نعمت سپاسگزاری از ولی نعمت است اين هم يک مورد ديگر در  قرآن دو مورد ديگر را عرض کنم، چندتا مطلب ذيل آيه عرض کنم خداوند در سوره مبارکه البقره آيه چهل خطاب به بنی اسرائيل می­فرمايد: «أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ‏»[16]جماعت بنی اسرائيل به تعهدات­تان عمل کنيد منی خدا هم به تعهداتم عمل می­کنم، شما بنده­ايد به وظايف بندگی عمل کنيد، منی خدا هم به شايستگی پاداش می­دهم، کراراً من اين جمله را عرض کردم در جلسات، من خدا را شاهد می­گيرم در عمرم نديدم يک نفر را شما ديديد بياييد معرفی کنيد، يک نفر بيايد ادعا کند بيايد من به وظايف بندگی نسبت به خدا خوب عمل کردم، خدا به وظايف خدايي عمل نکرده، يکی را پيدا کنيد، تظاهر می­کنيم اداء بعضی­ها در می­آورند، عبادت شده عادت، روزه شده رژيم غذايي نماز شده نرمش، آن نمازی که بايد باشد اگر بشود، يقيناً خداوند به تعهدات عمل می­کند من نمازم چرا: «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[17]

«يا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُون‏»[18]نيست؟ چون نمی­کنم کار، نيست آن نمازی که از من می­خواهد اين هم نکته ديگر که خدا وعده می­دهد.

و نکته پايانی در ذيل اين قسمت بحث در سوره مبارکه غافر آيه شصت، خداوند می­فرمايد: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[19] من را صدا بزنيد من استجابت­تان می­کنم: زير هر يارب تو لبيک ماست، اما چرا به اجابت نمی­رسد اين را يک وقت ما در يک جلسه­ای بحث مفصلش را کرديم رسول­الله ده­تا علت کلی برای عدم استجابت دعا نام می­برد چرا؟ اين: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[20]زمان پيغمبر بعضی­ها آمدند ايراد گرفتند گفتند يا رسول­الله: «ما لنا ندعو و لا يستجاب لنا ما»[21]چرا ما هرچه دعا می­کنيم مستجاب نمی­شود و حال آن­که خدا می­فرمايد: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[22]اين سؤالی بود که زمان رسول­الله از پيغمبر پرسيدند که رسول­الله فرمود: «ان قلوبکم ماتت بعشرة اشياء»[23]، قلب­هايتان به خاطر ده چيز مرده، اين ده چيزی که اتفاق افتاده دعا را متوقف کرده که پيغمبر فرمود ادعا کرديد خدا را می­شناسيد به وظيفه بندگی عمل نکرديد، يک نفر را پيدا کنيد بگويد من طاعت را خوب به جا آوردم خدا خوب جواب نداد يکی را پيدا کنيد، پيغمبر فرمود ادعا کرديد پيغمبر را می­شناسيم دوست داريم ولی با بچه­هاي پيغمبر دشمنی کرديد، امام زمان امروز از کارهای ما چقدر راضی است، از تربيت بچه­های ما از اقتصاد ما، از رفتار ما، از خلوت ما، از عروسی­های ما، از سفرهای خارج از کشور ما، از برنامه­های ما، مايه تأسف است در شيراز سومين حرم اهل­البيت کنسرت می­گيرند با حالت مستی، زن بی­حجاب رقص زنانه، در ايام ماه شعبان، که استاندار محترم مجبور بشود دستور بدهد بگويد تعطيل کنيد ادامه اين کنسرت را، آقا چرا اين جور شديم، اين کوتاهی­ها از کيست؟ آنهايي که دعوت می­کنند آنهايي که صدا می­زنند آنهايي که اسباب­شان شرابخوری در شيراز نظام جمهوری اسلامی، در ايام اعياد شعبانيه در تالار حافظ، خدا رحمت کند حافظ چقدر غريب هم هست، در تالارش چه کارهايي که نمی­کنند بعضاً، متأسفانه درست به وظيفه عمل نمی­کنيم پيغمبر فرمود شما بغض اولاد پيغمبر را برای خودتان بر انگيختيد دعا مستجاب نمی­شود: «قرآتم القرآن فلم تعملوا به»[24]، قرآن می­خوانيد عمل به قرآن نمی­کنيد شما ششصد آيه قانونی در قرآن داريد به چندتا آيه­­اش دارد عمل می­شود، آيات: «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ»[25]عمل می­شود شما اين جمعيت شيراز دو مليونی چند درصد در مسجدها چند درصد نماز اول وقت؟ چند درصد نمازخوان، در يک جلسه­ای يک وقت حاجی آقای قرائتی يک آماری دادند، بعضی­ها در همان جلسه به ايشان ايراد گرفتند گفتند آقا اين آمارها را نگوييد دل مردم را خالی نکنيد، ايشان گفت عين واقعيت است، ما در اطراف خودمان، در جامعه خودمان نگاه کنيم چند درصد به نماز معتقد هستند؟ قرآن می­خوانيم شب­های قدر روی سر می­گيريم: «بک يا الله» نام معصومين را می­بريم بعد در زندگی قرآن زيرپاها دارد لگد مال می­شود شما در اين مجالس بعضی از اين مجالس­های عروسی ببينيد قرآن جلو عروس گذاشتند عروس قرآن مقابلش هست، ولی آيات قرآن همان­جا دارد لگد مال می­شود آيات نماز، آيات حجاب، آيات امر به معروف، نهی از منکر، پيغمبر فرمود قرآن می­خوانيد عمل نمی­کنيد ادعا می­کنيد با شيطان دشمن هستيم ولی تبعيت از شيطان می­کنيد، ادعا می­کنيد بهشت را دوست می­داريم برای بهشت کار نمی­کنيد ادعا می­کنيد از جهنم می­ترسيم خودتان را جهنمی می­کنيد: «ادعيتم مخافة من النار و رميتم ابدانکم فيها»[26]، شما يک نفر را پيدا کنيد بگويد جهنم جای خوبی است دوست دارم بروم جهنم اين معلوم است آدم عاقلی نيست عاقل اين حرف را نمی­زند بگويند خواهر محترمه­ای که رعايت شئونات اسلامی نمی­کنی، اين وضع تو و اين حضور تو در جامعه آخرت خوبی را برای خودت رقم نمی­زنی؟ قطعاً می­گويد جهنم جای بدی است ولی ادعا می­کنيم از جهنم متنفر هستيم ولی رفتارهايمان دارد ما را جهنمی می­کند، البته من در بحث حجاب هم عرض کنم جلسه­ای با حضرت آيت­الله دژکام و بعضی از علما بود اين مطالبه­گری مردم بايد عموميت پيدا کند، از مسئولين بخواهد ما متأسفانه در نظام جمهوری اسلامی هم نشستيم همه کارها مسئولين، بلی مسئوليت بايد وظايف­شان را به شايستگی انجام بدهند مسئولين خادم مردم هستند، شما که مخدوم هستيد بايد تقاضا کنيد بايد بگوييد مطالبه­گری کنيد آقا اين چه وضعی است در نظام جمهوری اسلامی ما در برابر شهداء جانبازان آزادگان، امام راحل روز قيامت شرمنده خواهيم بود می­گويند آقا ما اين نظام را دست شما داديم شما چه کار کرديد؟ يک حالت بی­تفاوتی اتفاق افتاده همه بی­تفاوت و گناه دارد عادی سازی می­شود حالا هوای گرم هم پيشروست آينده بدتر از اين هم خواهد شد فقط بگوييم آقا چه کار کنيم؟ خب بايد از مسئولين خواست مطالبه کرد و به عنوان حق­مان به آنها که رعايت ارزش­ها نمی­کنند تذکر بدهيم، ما در ايام کرونا اگر کسی کرونا داشت ثابت می­شد کرونا دارد خانواده­اش قرنطينه­اش می­کردند من در همين شيراز سراغ داشتم آقايي کرونا گرفت بچه­هايش تا يک­ماه سراغش نمی­رفتند غذا می­بردند پشت در واحدش می­گذاشتند زنگ می­زدند غذا پشت در است باز کن بردار خدا حافظ، ما در کرونا طرف را قرنطينه می­کنيم در بی­حجابی متأسفانه عادی سازی است.

يک آقايي راننده تاکسی از من مسأله پرسيد گفت حاجی آقا من بعضی از اين خانم­ها بد حجاب يا بی حجاب می­خواهند سوار می­شوند تا آدرس می­گويند معذرت می­خواهم مسيرم هست شما را سوار نمی­کنم گفتم آفرين بر تو، می­گويم خانم با اين وضع سوارت نمی­کنم حرف­مان را بزنيم ما يک مشکل هم که داريم ناراحت می­شويم ولی حرف نمی­زنم، حالا من روايت را می­خوانم اول اگر جايي خلافی و منکری ديده شد بايد بازگو بشود اين خطا، اگر زورت نمی­رسد نمی­توانی نمی­شود تنفر قلبی، انزجار قلبی، اگر با زبانت، با رفتارت، با گفتارت نمی­توانی جلو کار را بگيری آن ديگر نهايت حد اقل کاری که می­شود کرد تنفر قلبی است، قرآن می­فرمايد صدا بزنيد ما اجابت­تان می­کنيم، من اين روايت را از آقا اميرالمؤمنين تقديم کنم، حضرت می­فرمايد: «جَاهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَيْدِيكُمْ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَجَاهِدُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَجَاهِدُوا بِقُلُوبِكُم‏»[27]امام می­فرمايد اول تلاش کنيد در راه خدا با دست­تان يعنی با توان­تان با امکانات­تان، در راه خدا کوشيش کنيد معروف را گسترش بدهيد منکر را بازداريد و متوقف کنيد امام فرمود اگر نمی­توانيد با توانت، با دستت: «فَجَاهِدُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ»[28] حد اقل با زبان حرف بزن، ابالفضل آموخت تا دست در بدن داری با دستت بجنگ، دست­هايت را زدند زبان که داری با زبانت حرف بزن، اگر زبان هم ديگر کاری ازش نمی­آيد با قلبت اين ديگر حد اقل کار است، قدرت دفاع از دين با امکاناتت نداری، با دستت با ثروتت، قدرت دفاع از دين با زبان هم نداری، اين را من در جلسه­ای عرض کردم آقايي مسلم ابن عوسجه پيرمرد عاشورايي آن لحظات آخر شهادتش آقا امام حسين و حبيب ابن مظاهر آمدند بالای سرش اين با حبيب از دوران نوجوانی رفيق بود، امام يک دعای کردند در حق مسلم ابن عوسجه: «رحمك الله يا مسلم»[29] خدا رحمتت کند پير با وفای بودی، دعای در حق­مان مسلم داشت شهيد می­شد مجروح شده بود نفس­های آخر بود، حبيب ابن مظاهر گفت آقای مسلم ابن عوسجه من هم دارم می­آيم اگر نبود اين­که من به تو دارم ملحق می­شوم دلم می­خواست بگويم وصيتی اگر داری بگو تا انجام بدهم، تا اين حرف را حبيب ابن مظاهر زد مسلم ابن عوسجه پيرمردی مجروج در آستانه شهادت، پيرمردها بزرگترها، بزرگ فاميل­ها، نفس آخر، حرف آخر، حرکت آخر، با انگشت سبابه­اش به زحمت دستش را بلند کرد، دست راستش را بلند کرد با انگشت سبابه امام حسين را نشان رفت يک نگاهی کرد به حبيب گفت: «أُوصِيكَ بِهَذَا»[30] دستش افتاد و تمام کرد، يعنی حاجی آقا تا نفس آخرت جهاد کن، با اين دست کار می­آيد؟ با يک اشاره می­توانی امامت را حمايت کنی، با زبانت می­توانی حمايت کنی؟ حرف بزن ما خيلی­هايمان می­توانيم حرف بزنيم نمی­زنيم حالا نمی­شود، فايده ندارد اثر نمی­کند، صحبت­های امام حسين در کربلا روی اين مردم دل سياه دل مرده چقدر اثر گذاشت، به تعداد انگشتان دست روز عاشورا به امام حسين نپيوستند اما امام به وظيفه عمل کرد، امام آموخت شيعه، حرفت را بزن دنبال نتيجه نباش، عمل به تکليف کن، عمل به وظيفه کن دنبال نتيجه، نتيجه کار خداست، تو بندگی کن، خدا پاداش می­دهد، لذا سلسله مراتب می­گويند آقا ازت می­آيد قدرت داری، ثروت داری، کارايي داری: «جَاهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[31]، «بِأَيْدِيكُمْ»[32] با توانت، نمی­توانی با زبانت، نمی­توانی با قلبت، خب من ذيل اين آيه هم چند نکته عرض کنم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[33] قطعاً نشانه مؤمنين اين است که اين­ها اقدام عملی دارد، مؤمن فقط اين نيست که فقط خودش باشد و خداي خودش، ظهور و بروز اجتماعی بايد داشته باشد، مؤمن در خانواده­­اش بايد اثر بگذارد، مؤمن در محيط کار بايد اثر بگذارد، مؤمن در بازار بايد تأثير بگذارد، صرف اين­که بگويند من خدا را قبول دارم کار نداشته باشم در طائفه من، خانواده من بچه­های من چه اتفاقاتی دارد می­افتد؟ لذا لازمه ايمان اقدام عملی است جهت نشر و گسترش معارف دينی: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ»[34]يعنی اقدام عملی کنيد، خدا را ياری کنيد يعنی در عمل، امام صادق می­فرمايد آفرين به مردی که هر روز در خانه از نماز ياد می­کند، هر روز در منزل از زکات ياد می­کند، هر روز در منزل از حقوق فقراء ياد می­کند: «صَلَاتَكُمْ صَلَاتَكُمْ زَكَاتَكُمُ زَكَاتَكُمُ مِسْكِينَكُمْ مِسْكِينَكُمْ»[35].

مطلب ديگر اين­که اين پاداش خدا با عملکرد ما مرتبط است خدا رحمت کند مرحوم آيت­الله والد ما از قول مرحوم جد ما مرحوم آيت­الله آقای حاج شيخ ابوالحسن حدائق نقل می­کردند، گفتند ايشان می­فرمودند بزرگ شدن خمره رنگريزی نيست بزنند درآوردند امام خمينی بيايد بيرون، بزنند درآورند مثلاً فلان فقيه و عارف و عالم بيرون بيايد فلان شخص متدين بابا اين­ها زحمت کشيدند، اين يک ارتباطی دارد با عملکرد اين­ها کار کردند:

 نابرده رنج گنج ميسر نمی­شود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

پيغمبر فرمود: «من جدّ وجد»[36]، جديت کردی نتيجه می­گيري، پافشاری کردی آثارش را می­بينی، بالاخره بايد زحمت کشيد بی­زحمت کسی به اين مقامات و به اين درجات نمی­رسد خدا رحمت کند آيت­الله العظمی بروجردی را می­گويند زمان مرجعيت ايشان يک وقت از ايشان سؤال شد که آقا آيت­الله العظمی حاج سيدابوالحسن اصفهانی چه شد يک دفعه درخشيد؟ اين­ها شاگردان مرحوم آخوند خراسانی بودند مرحوم آيت­الله بروجردی، آقای حاج سيدابوالحسن اصفهانی مرحوم علامه نائينی مرحوم علامه اصفهانی مسمای به کمپانی، مرحوم شيخ ضياء الدين عراقی، بعضی­ها اصلاً از نظر فضل، از آقای حاج سيدابوالحسن جلو بودند يکی از کسانی که خيلی­ها معتقد بودند از نظر فضل و دانش تقدم بر آقای حاج سيدابوالحسن داشت، آيت­الله العظمی آقای شيخ محمد کاظم شيرازی بود که خيلی از شيرازی­ها ايشان را نمی­شناسند، از مفاخر روحانيت در نجف، ايشان اصالتاً شيرازی بود اصلاً اين کتاب وسيلة النجات مرحوم آقای حاج سيدابوالحسن می­گويند تقريرات ايشان بود و ببينيد تقوی را اخلاص را وقتی آقای حاج سيدابوالحسن شد مرجع عامه، ايشان اين­ها را برد خدمت سيد، گفت من يک دوره رساله عمليه عربی نوشتم شما وقتی تنظيم و تبويب اين مسائل را نداريد فقط اين­ها را بخوانيد هرکدامش با نظر شما نمی­سازد اصلاح کنيد به نام خودتان چاپ کنيد، حالا اين آقای سيدابوالحسن چطور شد يکدفعه درخشيد يکدفعه اين جوری آمد رو و خدا عزت به ايشان داد، می­گويند يک قت از آيت­­الله العظمی بروجردی سؤال شد آقای حاج سيدابوالحسن چه شد که اين گونه يکدفعه شکوفا شد؟ می­گويند مرحوم آيت­الله بروجردی فرموده بود من ياد ندارم از دوران طلبگی، در نجف اشرف، مقدم بر آقای حاج سيدابوالحسن زمان طلبگی­شان سحرگاه کسی به حرم اميرالمؤمنين رفته باشد و مشغول راز و نياز نباشد ما هر وقت می­رفتيم حرم می­ديدم سحرگاهان آقای سيدالحسن گوشه از حرم مشغول راز و نياز است به خودمان می­گفتيم:

باش تا صبح دولتت بدمد، کين هنوز از نتايج سحر است

زحمت کشيدند به اين راه هم می­رسد، به اين مقامات هم می­رسند حالا يک جريانی را هم من از عنايات امام عصر به آقای حاج سيدابوالحسن که جريانات متعددی، يکی را من عرض کنم نقل هم می­کنند علامه امينی فرموده بود من توقيع ولی عصر را در کتابخانه حاج سيدابوالحسن ديدم که با قلم سبز نوشته بود بسم­الله الرحمن الرحيم اين برای همه مسئولين ما درس است: «يا سيد ابوالحسن ارخص نفسک و اجلس فی دهلزک و اقض حوائج المسلمين نحن ننصرک» آقای حاج سيدابوالحسن خودت را رها کن، يعنی در دسترس باش، مردمی باش، مردم پيدايت کنند، مسئولی که از هفت­خوان بايد رد بشوند پيدايش کنند بايد در خودش تجديد نظر کنند: «ارخص نفسک» خودت را ارزان کن، راحت باش، پيغمبر فرمود پنج چيز تا زنده­ام ترک نمی­کنم تا همه ياد بگيرند يکش نشستن و همخوراک شدن با فقراء يعنی غرور پيدا نکنی، اول تاجر شهری، اول عالمی:

کس نمی­داند در اين بحر عميق، سنگريزه قرب دارد يا عقيق

يک وقت همان کارتون خواب­ها همان که تا کمر خم می­شود در سطل زباله زائدها را جمع می­کند بايد بهش بگويي التماس دعا، شيخ الفقهاء شيخ الاساطين و بعض الاساطين کاشف الغطاء را اميرالمؤمنين فرمودند برو به آن قهوه­چی کوفه بگو دعا کند باران بيايد، لذا امام رضا می­فرمايد هيچ کس را به ديد حقارت نگاه نکنيد، امام زمان می­فرمايد آقای حاج سيدابوالحسن خودت را ارزان کن: «ارخص نفسک و اجلس فی دهلزک» محل کارت را در دالن خانه قرار بده، يعنی دم در، راحت پيدايت کنند: «واقض حوائج المسلمين» تو به مشکلات مردم بپرداز ما کمکت می­کنيم: «نحن ننصرک» ياری با ما امداد با ما، اين توقيع را هم مرحوم علامه امينی می­فرمايد در کتابخانه آقای حاج سيدابوالحسن ديدم خدا رحمت کند هردو را خب اين­ها زحمت کشيدند خب قطعاً پاداش الهی در رابطه با عملکردهاست.

يکی دو نکته ديگر هم عرض کنم، قطعاً حمايت شما چه زباناً چه قدماً چه مالاً: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ‏»[37] يعنی در همه ابعاد زندگی با مالتان، با زبان­تان با قلم­تان، با عتبارتان با حضورتان دين را اگر ياری کرديد خدا ياری­تان می­کند، در همه ابعاد و شئونات و پاداش­های هم که خداوند عنايت می­کند متناسب با زحمت­های است که شما می­کشيد خدا می­فرمايد ذرة المثقال­ها را هم ما می­بينيم: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[38] ذرة المثقال کار خوب، کار بد ما به شما ثواب می­دهيم.

و نکته پايانی هم عرض کنم اين هم بسيار پاداش بزرگی است که خدا می­فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[39] ثابت قدم بودن يکی از بزرگترين پاداش­های الهی است ما در زمان امام حسين ببينيد عبيدالله حرجعفی امام حسين را دوست می­داشت ثابت قدم نبود، اين شد سردار نادم بعدها هم حسرت می­خورد امام حسين تا پای چادرش هم رفتند ازش دعوت کردند، اما از آن طرف حر ابن يزيدرياحی شد سردار تائب، آمد شد اصحاب الحسين از خدا بخواهيد ثابت قدم بمانيد، بعضی­ها بودند با امام حسين، اما نيمه راه رفتند بعضی از اين اصحاب الحسين ديديد سی و چند نفر از اين اصحاب الحسين از اين هفتاد و دو نفر اصحاب اين­ها شب عاشورا شدند عاشورايي، تا شب عاشورا در جمع دوزخيان بودند تا شب عاشورا آمدند بودند برای به شهادت رساند و دستگيری کردند امام حسين، شب عاشورا آمدند پشت خيمه­ها اين صدا ناله­ها، زمزمه­ها، مناجات­ها را شنيدند اين­ها هم آمدند پيوستند از خدا بخواهيد عاقبت ختم بخير بشويد امشب مسجد هستيد الآن معتقد هستيم خدايا اين اعتقاد را اين روش و منش را برای ما ماندگار کن، اين: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[40]يکی از بهترين پاداش­ها و مواهب الهی است، لذا مؤمنين اين دغدغه را دارند تا آخرين لحظات زندگی که يک وقتی شيطان اين­ها را عوض نکند، من يک جمله از مرحوم امام نقل کنم اين را آيت­الله مظاهری نقل می­کردند می­گفتند امام قبل از سال چهل و دو يک رفيقی داشتند نعوذ بالله خدايا ما را از وسواس شيطان حفظ کن، امام فرمودند اين از همدرسی­های ما بود درس حوزه خوانده بود آدم با سواد بود اين: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[41]مال الآن نيست مال تا لحظه آخر نفس آخر، امام فرمودند به من گفتند که فلانی دارد از دنيا می­رود مرحوم رفته بودند ديدن آن همدرسی­شان گفتند بالای سرش که رسيدم ديدم هرچه اين اطرافی­ها دارند بهش القاء می­کنند و تلقين می­کنند آقا بگو: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[42] از وظيفه هر کسی است کنار پيکر شخص محتضر قرار گرفتيد ديديد در آستانه جان سپردن است کمکش کنيد، شهادتين را بهش تکرار کنيد، لحظه لحظه حساسی است امام فرموده بودند من بهش گفتم آقا بگو: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[43] شهادتين را می­گفتم، می­گفتند اين فقط نگاه من می­کرد حرف نمی­زد، گفتند يکبار گفتم نگفت، دوبار گفتم نگفت امام يک خرده ناراحت می­شوند با عتاب می­گويند بگو: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[44] داری می­ميری، گفتند يک وقت رو کرد به من گفت حاج آقا روح الله حالا فهميدم که خدای ظالمی دارم، يک عمر را می­دهد به باد، دعای ابوحمزه را شب­های قدر می­خوانی، اول تقاضای که امام سجاد شروع می­کند از خدا خواسته­ها را می­خواهد: «وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ»[45] خدايا عاقبت را ختم بخير کن، شب­های احياء شب­زنده­داری کرديم خرابش نکنيم، ضايعش نکنيم، ازبينش نبريم، به امام می­گويد که من فهميدم حالا خدای ظالم است امام خيلی ناراحت می­شوند می­گويند چه داری می­گويي؟ داری می­ميری و نسبت ظلم به خدا می­دهی، داری کافر می­ميری گفتند در آن نفس آخر اجتهاد و اسناد هم کرد گفت می­دانی چرا خدا ظالم است؟ چون خدا دارد بين من و بچه­هايم را فاصله می­اندازد، مردم از خدا بخواهيد: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[46] آن لحظه آخر خرابش نکنی، در روايت داريم شيطان آن لحظه آخر تمام قدرتش را به کار می­گيرد که بتواند آن لحظه آخر بهره­بردای خودش را بکند اما از آن طرف آنهاي هم که در مسير خدا هستند امداد الهی می­رسد: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏»[47] اين: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[48] جزء درخشان­ترين امدادهای خداست که مردم در سلامتی و مريضی، بعضی­ها ديديد دلار گران می­شود فحش می­دهند اين: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[49] گوجه فرهنگی گران می­شود توهين می­کند يک خرده نوسان­های اجتماعی اصلاً اعتقاد او را نابود می­کند: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏»[50]نيست، از خدا بخواهيد در اين فراز و فرودهای زندگی، ثروت، فقر، سلامتی، بيماری، شهرت، گمنامی، در هر حالی که هستيم با خدا بمانيم و ثابت باشيم، و پاداش الهی هم قطعاً بالاتر از عملکرد ماست قابل مقايسه نيست، من چند نکته هم اشاره­ای کنم و عرضم تمام.

از وظايفی که ما در اين: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[51] حالا ايام ايامی امام زمان بود و ميلاد حضرت را پشت سرگذاشتيم از وظايفی که بايسته­های عصر انتظار است ماها چه وظايفی را بايد رعايت کنيم، يکی از نکاتی که وظيفه همه ماست اولاً شناخت امام زمان است اين جزء وظايف همه مردم است ما امام زمان مان را چقدر می­شناسيم، با امام زمان چقدر آشنا هستيم؟ بچه­های ما چقدر امام زمان را می­شناسند؟ من در يک جلسه­ای عرض کردم آقاي را ديدم بيست و شش ساله سه­تا دفتر تجارت داشت، شيراز، تهران، دبی، عين سؤالی که از من پرسيد اين بود گفت آقای حدائق امام زمان کيست؟ امام زمان چيست؟ گفتم تو چه کسی هستی؟ گفت من يک تاجر هستم، شيراز در فلان خيابان دفتر دارم، تهران فلان­جا دبی فلان­جا تحصيلاتت؟ گفت من فارغ التحصيل دانشگاه هستم، گفتم کجا بزرگ شده بودي؟ گفت شيراز، خب آقايون اين پدر نداشت اين مادر نداشت، آقای پدر محترم دانشگاه رفتن بچه­ات مهم بود، الگو شناسی و امام زمان شناسی­اش مهم نبود، ما در اين ايام يک کتاب می­گيريم به بچه­ای خودمان نوه خودمان عزيزان خودمان بدهيم، خودمان که حرف نمی­زنيم کتاب را بدهيم بگوييم بخوان، و تشويقش کنيم بگوييم اين­ کتاب را بعداً می­پرسيم اگر چهارتا سؤال را پرسيديم هديه می­دهيم جايزه می­دهيم کار کرديد؟ راه نرفتيم به مقصد نرسيديم يکی از وظايف همه ما اين است که امام زمان را خوب بشناسيم، به اين آقا گفتم شما چه شد که حالا به فکر امام زمان افتادی؟ گفت ديشب در يک جلسه­ای بوديم گفتند اين آقا بيش از هزار و صد و چند سال زنده است مگر می­شود کسی اين قدر زندگی کند؟ آقا که دانشگاه هم درس خوانده تجارت هم دارد می­کند بيست و شش سالش است، نقل می­کنند آيت­الله العظمی بروجردی من اين را از مرحوم آيت­الله حاج شيخ مجيدالدين محلاتی شنيدم گفتند آقای بروجردی يکی از درس­هايشان بود تابستان بود آخرين روز درس بود، خطاب به تمام علمای که پای درس­شان بودند گفتند آقايان علما، طلاب فضلاء به شهر و روستاها که می­رويد از امام زمان سخن بگوييد که مظلوم­ترين فرد عالم امام زمان است اين مظلوميت نيست که من شيعه امامم را نمی­شناسم، اين مظلوميت نيست که خانمی بيايد بگويد معلم کلاس سوم ابتدائی به دانش آموزها گفته نگوييد امام زمان بيايد، امام زمان بيايد اول سر باباهای شما را می­برد اين غربت نيست که ما داريم بچه­ها را با اين نگاه و با اين تفکر، لذا مرحوم آقای محلاتی می­گفتند، آيت­الله بروجردی می­گفتند هر کاری می­کنيد به ياد امام زمان و به نام امام زمان باشد و من اين را هم اشاره کنم در نظام خلقت، ما پر ثواب­تر کار برای امام زمان نداريم امام صادق می­فرمايد اگر کسی برای امام زمانش اقدامی کرد و انفاقی کرد حضرت می­فرمايد: «أَلْفَيْ أَلْفِ دِرْهَمٍ»[52] دو مليون برابر خدا ثوابش می­دهد شما هيچ کاری را اين قدر ثواب ندارد، لذا من اين جريان را هم از مرحوم جدمان بگويم اين هم عيدتان باشد امشب آمديد پای منبر، مرحوم آقای حاج شيخ می­گفتند در توصيه­هايشان به مؤمنين می­گفتند کار هر کاری که می­خواهيد بکنيد غير از واجبات، واجبات به کنار که وظيفه خود شماست، مستحبات­تان را بگوييد خدايا ثواب اين کاری که من دارم انجام می­دهم هديه کردم به محضر مقدس امام عصر آقا هرچه لطف کردند مثلاً برسد به روح پدرم، شما يک وقت می­خواهيد يک چيزی می­دهيد به يک کسی مستقيم، يک وقت اين را می­دهيد به يک کريمی می­گوييد آقا اين را بگير، هرچه هم شما صلاح ديديد عنايـت کرديد بدهيد به فلانی آن که نياز ندارد به هديه شما، قطعاً آن کريم به اضعاف بيشتر بر می­گرداند بالاخره کار خير می­خواهيد بکنيد هديه برای امام زمان، صدقه می­خواهی بدهی برای سلامتی حضرت بده هر تومنت می­شود دو مليون تومن، روايت امام صادق است کارهای نيک­تان را حواله کنيد برای امام زمان بعد برای اموات اين آقا هرچه صلاح ديديد برسد به روح گذشتگان ما بالاخره، منظورين نظر ما ما يکی شناخت امام زمان، پايداری در محبت اهل­البيت جزء وظايف مردم در عصر غيبت است رعايت تقوای الهی که خود حضرت اشاره فرمودند، و در روايات معصومين هست، که اصلاً منتظر به کسی گفته می­شود که: «وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»[53].

از نکات ديگر تبعيت از دستورات ائمه اين­ها جزء وظايف ماست در عصر غيبت اين­ها تکليفی است که ما به عهده داريم دستگيری از ضعفاء و نيازمندان جزء وظايف منتظران است منتظر نسبت به گرفتاری­های جامعه بی­خيال نيست البته يک سری وظايف خاصی اين­جا هست من تمام کنم، قطعاً منتظران امام زمان بايد با دوستان امام زمان رفيق با دشمنان امام زمان دشمن، ما هرکسی که با امام زمان زاويه دارد بايد گاهی زاويه بگيريم با هرکسی که با امام زمان ارادت دارد ما هم به او ارادت داريم اين جزء وظايف خواست ماست، قطعاً دوران غيبت دوران سختی است بايد صبر و شکيبايي کرد، دعای برای امام زمان را فراموش نکنيم در آموزه­های دينی ماست و گرامی­داشت ياد حضرت و نام حضرت، ما يکی از گلايه­های که بعضی­ها در همين ايام به ما کردند گفتند آقا اين نيمه شعبان گذشت، يک کسی يادداشت داد به من روز ميلاد حضرت گفت خيلی از اين مراکز تجاری خيلی از اماکن، خيلی از اين حالا مراکزی که شما می­بينيد اصلاً ظهور و بروزی نداشت که ميلاد شخصيتی است که همه­مان به طفيل او داريم زندگی می­کنيم، مردم پای سفره امام زمان نشستيد اين نيمه شعبان هم گذشت، خوشا به حال آنهايي که خوب درخشيدند خوشا به حال آنهايي که در حد امکانات­شان عرض ادب کردند گاهی اوقات با يک پرچم با يک پارچه حالا آنی که امکانات بيشتر دارد بيشتر، خرج کند اين پول­ها بابا به برکت امام زمان گيرت آمده، خب اين نيمه شعبان گذشت برای آقا چه کار کردي؟ چهارتا کتاب گرفتی دست چهارتا جوان بده، يک جعبه شيرينی هديه کنيد، پول­ها را بگذاريم در سپرده­ها هی بماند انبار بشود ابناشته بشود، بعضی­ها آمد می­گويند تو برای امام زمانت چه قدمی برداشتی؟

خدايا ما را نسبت به وظايف­مان و ثبات در تکاليف­مان ثابت قدم قرار بده.

 

[1] محمد7.

[2] محمد7.

[3] محمد7.

[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح)  ص303.

[5] محمد7.

[6] محمد7.

[7] محمد7.

[8] محمد7.

[9] محمد7.

[10] بقره152.

[11] بقره152.

[12] بقره152.

[13] بقره152.

[14] ابراهيم7.

[15] ابراهيم7.

[16] بقره40.

[17] عنکبوت45.

[18] بقره40.

[19] غافر60.

[20] غافر60.

[21] تفسير الصافي ج‏1 ص223: منسوب به امام صادق است.

[22] غافر60.

[23] مواعظ العددیه ص545

[24] مواعظ العددیه ص545

[25] بقره43.

[26] مواعظ العددیه ص545

[27] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏97 ص49.

[28] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏97 ص49.

[29] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏45 ص20.

[30] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص107.

[31] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏97 ص49.

[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏97 ص49.

[33] محمد7.

[34] محمد7.

[35] مجموعة ورام ج‏2 ص212.

[36] شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم ج4 ص494

[37] محمد7.

[38] زلزله7-8.

[39] محمد7.

[40] محمد7.

[41] محمد7.

[42] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص108.

[43] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص108.

[44] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ص108.

[45] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 ص587.

[46] محمد7.

[47] فجر27-30.

[48] محمد7.

[49] محمد7.

[50] محمد7.

[51] محمد7.

[52] الكافي (ط - دارالحديث) ج‏2 ص713.

[53] الغيبة( للنعماني) النص ص200.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه