استاد حدائق روز دوشنبه 26 دی 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به بیان این مبحث که « چرا بعضی از جوان ها از دین فاصله می گیرند؟» پرداختند.

 

دانلود

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

بحثی را که در جلسات گذشته­ هفته­های قبل خدمت برادران عزيز و خواهران محترمه شروع شد با محوريت اين عنوان که عوامل دين گريزی در بخشی از جوانان جامعه ما علتش چيست؟ شما اين را می­بينيد در جامعه، همين امروز ظهر از مسجد من بر می­گشتم در مسير، بعضی از اين دبيرستان­های دخترانه تعطيل شده بودند، ديدم شايد نصف بلکه بيشتر اين­ها سرها برهنه در خيابان داشتند راه می­رفتند، هيچ اتفاقی اتفاقی نيست، دو دوتا چهارتا، بايد ريشه­يابی کرد مسائل را، چرا يک جوان اين جوری می­شود؟ در بين همان­ها هم من می­ديدم دختران محجوب پوشيده با حجاب با متانت اين­ها داشتند رد می­شدند اين­ها علت کجاست؟ ريشته کجاست؟

يک بحثی را چند جلسه ما محضر عزيزان عرض کرديم که اساساً با محوريت عنوان اشاعه فساد، هرجا فساد رشد کند، آلودگی می­آورد به دنبال خودش، اين فساد هم يکدفعه اتفاق نمی­افتد، عواملی دارد، از عوامل رشد فساد يکی محيط است، که حالا امشب ما اشاره می­کنيم بحث محيط را، از عوامل اشاعه فساد دوستی است، چند جلسه ما بحث آداب دوستی را خدمت عزيزان عرض کرديم، قيامت هم خيلی­ها پيشيمان هستند و علت انحراف خودشان را: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً»[2] قرآن می­فرمايد قيامت بعضی­ها اين حرف می­زنند ای کاش در دنيا با فلانی رفيق نشده بوديم، ما را بد راه کرد، ما را گمراه کرد، در بحث دوستی من عرض کردم دوستی آداب دارد با هر کسی نبايد رفيق شد، با هر کسی نبايد دوست داشت، در روايات داريم که از دوستی با بعضی­ها پرهيز کنيد، امام باقر در سخنی به امام صادق پنج گروه را حضرت تأکيد می­کند که اصلاً اين­ها را نگاه دوستی نکنيد، آدم­های دروغ­گو، آدم­های گنهکار، آدم­های بخيل، آدم­های احمق و آدم­های قاطع رحم، اين­ها صلاحيت دوستی ندارند اينی که به رحم خودش، به مادرش، به برادرش، به خواهرش، به پدرش رحم نمی­کند، ادب نمی­کند به شما هم رحم نمیکند، آقا می­خواهی طرف تجارت قرار بدهی کسی را، شريک کنی کسی را، دختر بدهی به يک آقايي، عروس بگيری از کسی، وقتی طرف مقابل شما حرمت رحم خودش را شکسته چطور حرمت شما را نمی­شکند، يک آدم گنهکار حرمت خدا را شکسته چطور حرمت شما را رعايت می­کند، ما بعضی­ها خيلی ساده لوح هستند می­آيد می­گويد آقا فلانی خيلی خوش اخلاق، خوش مرام، اصلاً اخلاق يعنی چه؟ اخلاق يعنی بگو و بخند، اخلاق يعنی چهارتا جُک تعريف کردن اين اخلاق است، يا اخلاق را دين تعريف کرده: «حُسن الخُلق انما یحصل من الاعتدال بین الافراط و التفریط فی القوة العقلیة و الشهویة و الغضبیة»[3]، به هر آدم بگو و بخندی نمی­گويند با اخلاق، چهارتا جوک بلد است، فلانی خوش اخلاق است آمد، بابا اين گنهکار است اين خرابت می­کند، اخلاق يعنی اعتدال يعنی ميانه­روی در خشم و غضب در عقل و خرد، در شهوت­رانی­ها نه تندروی نه کندروی اين را می­گويند اخلاق، در بايدها و نبايدهای دوستی ما مطالبی را عرض کرديم، امشب من می­خواهم يک عنوان ديگری را شروع کنيم، نقش محيط در فاسد شدن انسان­ها و در خوب شدن انسان­ها حالا محيطی که بنده عرض می­کنم اين چندتا محيط مهم است اول محيط خانوادگی، شما جوانی که می­بينيد در عرصه اجتماعی دارد حرمت شکنی می­کند، اين کجا بزرگ شده؟ پدر بالای سر اين چه کسی بوده؟ مادر اين کيست؟ اين­ها يک نکات دقيق است که من هم از آيات می­خواهم برای شما حرف بزنم هم روايات، بالاخره يک­جايي دارد پرورش پيدا می­کند يک­جايي دارند يادش می­دهند، يک­جايي دارد می­آموزد اين مسائل را و اين را خدمت همه عزيزان حاضر در مجلس عرض کنم پدرها مادرها بچه­هايتان را خدا سالم و پاک داد تحويل­تان، تا آن حدی که پدر و مادر در تربيت فرزندش کم گذاشته باشد قيامت در دادگاه الهی به حسابش می­کشند می­گويند آقای حاجی، حاج خانم اين بچه روزی که داديمت تحويل پاک بود، تو کوتاهی کردی؟ تو درست کار نکردی؟ تو در تربيت اين بچه کم گذاشتی، تو مقصر هستی؟ محيط اول محيط خانواده، پدر و مادر دو رکن در تربيت هستند، امام حسين روز عاشورا به پنج چيز افتخار کرد، دو چيز از اين پنج چيز مورد افتخار امام حسين پدر و مادر، امام حسين فرمود من در دامن مادری چون فاطمه و تحت تربيت پدری چون علی پرورش يافتم، علوی کار کردی حسينی تربيت می­شود، فاطمی عمل کردی زينبی بار می­آيد همين طوری که نيست، شانسی نيست خدا شانس بدهد:

تا شب نروی روز به جايي نرسی، تا غم نخوری به غمگساری نرسی

محيط خانوادگی محيط اول، محيط کاری، آقا محيط کار خيلی مهم است بارها شده افراد می­گويند آقا ما در يک محيطی هستيم که همه اهل معصيت، من می­گويم آقا می­توانی خودت را انتقال بده يک­جايي ديگر، و يک روايت هم خدمت همه­تان عرض کنم ما روايت داريم اگر کسی برای خدا از چيزی گذشت خدا بهتر و خوب­تر را در حلال بهش عطا می­کند، ببينيد يک نمونه­اش را بگويم از قرآن، يوسف سلام الله عليه برای خدا در خلوت زليخا از زليخا گذشت، زليخای بزک شده­ی زيباي آماده­ی آراسته، محيط هم هيچ مانع و رادعی در کار نبود يوسف برای چه کسی فرار کرد؟ برای خدا، خدا با يوسف چه کرد؟ يوسف برای ما از زليخا گذشتی؟ ما سال‌هاي آينده همين زليخا را جوان­تر زيباتر می­کنيم و به تو بر می­گردانيم:

بنازم خداوند پيروز را، پريروز و ديروز و امروز را

بابا در يک مقطعی سربلند بيا بيرون ببين خدا زيربار منتت قرار می­گيرد يا نه؟ و هرکجا افراد برای خدا گذشتند، خدا زيربار منت آن­ها قرار نگرفته، گذشت­ها چشم پوشی­ها از حرام صرف نظر کردن­ها ببينيد خدا بهتر خوب­تر شايسته­تر به اينها باز می­گرداند، در همه زمينه­ها لذا محيط کاری هم محيط مهمی است، نقش دارد در دين پروری و دين گريزی، عزيزان چرا مسجد اين قدر تأکيد شده نمازتان را در مسجد بخوانيد، چون هم مکان مقدس است، اين زمين در خيابان قائانی­نو با صد متر بالاتر با صد متر پايين­تر مثل هم هستند، اين زمين يک حرمت ويژه دارد، اين زمين يک قداست دارد، مسجدالحرام شما از مسجدالحرام بياييد بيرون، نماز بيرون در مسجدالحرام مثل داخل مسجدالحرام است؟ يک نماز در مسجدالحرام افضل از يک مليون نماز در مساجد ديگر، شما دويست متر از مسجدالحرام بيا بيرون ديگر مکه است، مسجدالحرام نيست، تحت قبه امام حسين با بيرون يکی است؟ دعا تحت قبه امام حسين مستجاب است يک مکان­های مقدس است، همين طوری که محيط خوب، محيط پاک، محيط معنوی رشد می­دهد، عزيزان محيط گناه، محيط معصيت، محيط نافرمانی خدا دل‌ها را تيره می­کند، ننشينيم در مجلس معصيت بگوييم داريم ذکر می­گوييم کاری نداريم اين­ها بزنند بکوبند ما هم برای خودمان، بابا نکبت اين محيط روی انسان اثر می­گذارد، آقا مجلس معصيت بود ما يک گوشه­ای نشسته بوديم ذکر می­گفتيم، يک آقايي يک وقتی از ما دعوت کرد، در يک مجلسی رفتيم، مجلس خوب مجلس شايسته­ای نبود، اين صحنه را من آن­جا ديدم اين آقا دعوت کرد که آقا بفرماييد داخل، گفتم من معذرت می­خواهم من در اين مجلس نمی­آيم گفت چرا؟ گفتم اين مجلس زيبنده نيست مساعد نيست، گفت من مجلس را آرام می­کنم، صدا زد آرام شد مجلس، بعد که رفتيم ديدم چند نفر از متدينين هم نشسته بودند اين­ها يک گوشه مجلس، اين­ها سر کرده بودند در گوش همديگر داشتند حرف می­زدند، گفتم آقا اين­جا نشستيد اين همان هشداری است که امام رضا به ابوهاشم دادند گفتند با گنهکار رفاقت کردن، نشستن، حداقلش اين است که طبعت از او بدی می­دزدد يک، يک وقت برای او هم دارد يک بلايي می­رسد خودت هم متوجه نيستی، کنار دست او هستی بلاء تو را در بر می­گيرد و يک وقت مبتلا می­شود، بعد داستان آن پدر و پسر در بنی اسرائيل را امام مثال زدند که پدر دنباله رو فرعون بود، پسر تابع حضرت موسی بود و در جريان غرق شدن فرعون و فرعونيان پسر همراه حضرت موسی بود، آن سمت نيل رد شده بودند تا پدرش را همراه فرعون ديد برگشت که پدر را برگرداند، گفت پدر معجزه خدا را ببين، معجزه موسی را ببين اين نيل شکافته شده معجزه خداست، ايمان بياور به خدای موسی، همين چند کلمه را که گفت دریا بهم آمد، آن پدر آن پسر، فرعون، فرعونيان همه غرق شدند، حضرت موسی عرض کردم پروردگارا خب فرعون و فرعونيان حق­شان بود، اين پسر برای تبليغ رفت برای هدايت پدرش رفت، چرا اين پسر غرق شد، جبرئيل نازل شد جناب موسی، متدينين از اين بترسيد، مؤمنين از اين بترسيد، نگو من دارم ذکر می­گويم از اينی که امام رضا فرمود که حرف خدا به موسی است بترسيد، جبرئيل عنوان کرد جناب موسی خدا می­فرمايد اين جوان الآن در جوار رحمت ماست، در بهشت اما چون هنگام نزول بلاء در جمع گناهکاران بود عذاب او را هم دربر گرفت، زلزله می­آيد، سيل می­آيد، بلاء می­آيد برای يک گروهی می­بينيد چهارتا نماز شب خوان هم می­روند می­گويند اين منطقه به خاطر گناه بايد مجازات می­شد شما هم در اين منطقه بودی، لذا در حالات انبياء داريم خدا وقتی عذاب می­خواست نازل کند به انبياء هشدار می­داد، هجرت بکنيد برويد مانديد شما را هم دربر می­گيرد، بالاخره محيط فاسد محيط آلوده آلوده می­کند انسان را، محيط خانواده يک، محيط کار دو، محيط اجتماعی، ببينيد اجتماع يک خانه بزرگ همه­ماست، محيط اجتماعی، اين­که در قرآن خدا امر به هجرت کرده يک جاهايي می­بينيد محيط آلوده است دارد ايمانت آسيب می­بيند می­گويند هجرت کن، لذا امر به معروف و نهی از منکر در همين قالب تعريف می­شود می­گويند محيط اجتماعی حق همه شماست وقتی اين محيط دارد بيمار می­شود، جلو بيماری­اش را بگير. کرونا شدت پيدا کرد اگر کسی ماسک نزده بود در اداره راهش نمی­دادند، در بانک­هايتان راهش نمی­دادند! اين را که ديدید مردم، ما برای کرونا اين همه دقت کرديم، برای يک کمربند بستن اين همه دقت می­کنيم جريمه می­کنيم اما محيط اجتماعی اگر به فساد کشيده بشود بعضی­ها بی­خيال هستند، اين محيط اجتماعی هم اثر می­گذارد، من همين­جا اين نکته را هم اشاره کنم، حالا اسلام امر به هجرت برای تحصيل کرده اشکالی ندارد! اميرالمؤمنين می­فرمايد: «خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى عَمَلِهِ»[4] دانش را نزد هرکسی هست برويد فرا بگيريد نگاه به عملکرد آن فرد هم نکنيد علم را ياد بگيريد لذا امر به هجرت شده، پيغمبر هم می­فرمايد برای تحصيل علم: «خُذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ عِنْدَهُ»[5] يا امر به هجرت ولو به چنين سفر کنيد در جستجوي دانش تلاش کنيد اما مراقب باشيم که محيط­ها هم روی ما اثر نگذارد، امام رضا می­فرمايد يکی از صفات مؤمن اين است که مؤمن: «الذل مع الله»، ذلت با خدا بودن را از عزت با دشمنان خدا بودن ترجيح می­دهد يعنی چه؟ يعنی می­گويد آقا من در سختی باشيم ولی در جامعه ايمانی، ترجيح می­دهم از اين­که در رفاه باشم در جامعه کفر اين حرف امام رضاست، يعنی خدا را می­بيند نه خودش را خودش را خرج خدا می­کند، ما يک بخشی از اين آسيب­های هم که افراد می­بينند مال محيط­های اجتماعی است يک آقايي از دکترهای همين شهر يک وقت به ما تماس گرفت گفت آقای حدائق من دخترم را در سن دوازده سالگی فرستادم در يکی از مراکز آموزشی انگليستان که برود در يکی از مراکز آن­جا درس بخواند حالا آقا درس به چه قيمتی؟ ما گاهی اوقات حقيقت انسانيت خودمان را فراموش کرديم سواد شده برايمان ارزش بلی سواد يک موقعيتی است اما نبايد بشود هدف، هدف رضايت خداست نه به هر قيمتی، خدا رحمت کند آيت­الله بهجت، مشهور است می­گويند اين سخن از ايشان است ما را آوردند تا با زندگی کردن قيمتی بشويم نه با هر قيمتی زندگی کنيم، گفت من دخترم را دوازده سالگی فرستادم ده سال انگليس درس خوانده حالا يک سر آمده شيراز، شده دختر بيست و دو ساله، تحصيلات عاليه، گفت بهش گفتم بابا حالا که می­خواهی دوباره برگردی ازدواج کن و برگردد، گفت شوهر هم بکن، جوانی هستی وقت ازدواجت است، گفت خيلی اصرار بهش کردم، اول که استنکاف می­کرد، بعد که اصرار زياد کردم گفت اصلاً من ازدواج کردم، گفتم خب من پدر تو بودم به ما نبايد می­گفتی؟ ما را در جريان نبايد می­گذاشتی، برای پول دادن و خرج کردن و کمک کردن پدر خوب است برای اين کارها احترام گذاشتن، نظر پدر خواستن، حالا با چه کسی ازدواج کردی؟ گفت من با يک خانم ديگری رفتم در لندن رسماً ازدوج کرديم، گفت يک کاغذی نشان من داد، ازدواج همجنس با همجنس! مردم می­خواهند اين­جا بکشانند شما را اين داستان ده سال قبل در همين شيراز است، گاهی اوقات دختران جوان­ما هم توجه ندارند، خانم دختر اگر می­گويند رعايت کن پوشيشت را تو عروسک نيستی، تو عامل شهوت نيستی، تو ابزار لذت نيستی، تو خليفه­الله هستی، با يک ثمن بخسی با چهار نخ مو خودت را زير فی نفروش، ببينيد کار کشورهای متمدن اروپايي به کجا رسيده، در انگلستان و آلمان اصلاً ازدواج همجنس با همجنس قانونی است يعنی می­روند مثل محضر سند محضری می­گيرند. بعد اين آقای دکتر گفت حالا دخترم آمده می­گويد من ازدواج کردم با يک خانم ديگری حالا يک وقتی می­خواهند بيايد پيش شما، شما با او صحبت کن، گفتم آقای دکتر يک چيزی بهت بگويم، دختر تو پيش من نمی­آيد، اين را من می­دانم نمی­آيد، اگر آمد که من صحبت می­کنم حرفی ندارم، ولی يک نکته به توي پدر می­گويم تو در حق اين دختر ظلم کردی، گفت چه ظلمی کرديم؟ گفتم دختر دوازده ساله­ات را فرستادی انگلستان بدون هيچ بزرگتری، نه پدر نه مادر، نه دلسوزی در يک مجتمع آموزشی رفتی اين را ثبت­نام کردی، قشنگی است، می­خواهی پز بدهی، مدرسه در اين مملکت نبود، مراکز آموزشی نبود، تو بنياد ظلم را در سن دوازده سالگی برای اين دختر طراحی کردی، گفتم برو استغفار کن از خدا، دختر را تو خراب کردی، دوازده سال ده سال فرستادی در بلاد کفر حالا بعد از ده سال بلند شده آمده. می­گويد آقا چه بکنم اين رفته ازدواج همجنس با همجنس کرده؟ اين روضه همين شيراز جنت­تراز شماست، اين­ها مال لای کتابها نيست، آقا فرزندمان می­خواهد برود خارج به چه قيمتی؟ محيط آلوده آلودگی می­آورد، حالا اين محيط چه خانواده باشد چه محيط کار باشد، چه محيط اجتماعی باشد، چه محيط فرهنگی، محيط فرهنگی هم بايد يک محيط سالم باشد، امروز من بدون تعارف عرض کنم آموزش و پرورش ما آسيب ديده آنهايي که بچه مدرسه­ای داريد دل بسوزانيد به فکر بچه­هايتان باشيد خدا نگذرد از سر کسانی که آن کارهای بنيادی فرهنگی را سال­ها از آموزش و پرورش گرفتند و آن دقت­هايي که بايد آموزش و پرورش می­شد، همين امروز يک کسی آمده به من می­گويد آقا بچه­ام آمده نعوذ بالله نعوذ بالله توهين به رسول­الله می­کند می­گويد پيغمبر می­گويند دزد است، او می­گويند بچه اين حرف چه است می­زنی؟ گفت در مدرسه می­گويند يک توهينی به کس ديگری و نسبتش به پيغمبر آقا آمده می­گويد آقا فرزند من، کلاس سوم ابتدائی آمده می­گويد من ديگر دعا نمی­کنم امام زمان بيايد، می­گويم چرا؟ می­گويد اين معلم ما گفته اگر امام زمان بيايد اول سر پدرهای شما را قطع می­کند، چه کسانی بچه­ها را دارند درس می­دهند، البته معلم­های خوب، فهميم متدين داريم، ولی اين­ها آسيب اين موارد هم در آموزش و پرورش است، خب محيط فرهنگی مهم است، دانشگاه­ها ما، مدارس ما اين­ها خيلی می­توانند نقش داشته باشند، من يک آيه از آيات قرآن نسبت به نقش محيط و چندتا نکته نسبت به اين آيه را محضر عزيزان عرض کنم، اولاً ماها که اين­جا هستيم حالا دور از هر مسئوليتی که هرکدام از عزيزان داريد، در اين اجتماع، حداقل وجه اشتراک همه ما در مسئوليت محيط خانواده­مان است ما کاری به مسئوليت­های اجتماعی يکديگر نداريم، که در جامعه عزيزان کجا کار می­کنند؟ چه مسئوليتی دارند؟ در عرصه اقتصادی هستند، اجتماعی هستند، اداری هستند، سياسی هستند، نظامی هستند، حداقلش ما در خانه­مان، محيط خانوادگی خودمان را، می­گويند يکی از بزرگان گفتند آقا نماز شب­خوان شدن را شما مديون چه کسی هستيد؟ گفت من هيچ کس به من نگفت نماز شب بخوان از دوران بچگی وقتی بيدار می­شدم، نيمه­های شب گرسنه می­شدم تشنه می­شدم می­ديدم پدرم اين طرف اتاق مشغول نماز شب، مادرم اين سمت اتاق مشغول نماز شب، عشق به نماز شب از دوران طفوليت در نماز شب خواندن پدر و مادر در من نهادينه شد، بالاخره اين­ها اثر دارد، ماها زير ذره­بين بچه­هايمان هستيم، بچه­های ما ما را می­کنند تراز، حرفی که از دهن ما در می­آيد، رفتاری که از ما می­بينند اهتمامی که از ما مشاهده می­کنند، محيط خانواده قطعاً بچه­ای که در اين خانه دارد تربيت می­شود خب در جامعه هم برگرفته از همين تربيت دارد خودش را نشان می­دهد، يک وقت می­بينيد در محيط خانواده ناهماهنگی است، زن و شوهر با هم همسو نيستند، آسيب می­زند به اين فرزند در اجتماع.

آيه­ای که تلاوت شد آيه صد و چهار سوره مبارکه مائده قرآن می­فرمايد: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ»[6] وقتی به بخشی از اين مردم منحرف خطاب می­شود، رو بياوريد به سوی آنچه خدا نازل کرده، به سوی آنچه پيغمبر فرموده اين­ها جواب می­دهند: «قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا»[7] می­گويند همان کارهايي که پدر و مادرهای ما می­کردند گذشتگان ما می­کردند برای ما کافی است يعنی ببينيد اين نقش محيط، تربيت پدر و مادر گاهی اوقات انسان را می­آورد در برابر خدا صف آرايي می­کند، آيات فراوانی داريم حالا اين يک آيه از مجموعه آيات است، جاهای ديگر هم داريم که قرآن می­فرمايد وقتی به اين­ها می­گويند آقا دست برداريد از اين کار خلاف از اين بت پرستی از اين انحراف می­گويند: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُون‏»[8] ما ديديم پدر و مادرهايمان در اين مسير بودند ما هم در همان مسير داريم می­رويم يعنی نگاه می­کنند به پدر و مادر، الگو می­گيرند از پدر و مادر، پدر و مادر شما تراز هستيد، خانواده اولين محيط تأثيرگذار بر تربيت بچه­هاست شما ببينيد خانم­ها در آداب بارداری، آداب شيردهی اين­ها ما دستور داريم در اسلام، شدي مادر هر وقت شد شير بده؟ هر جوری شد غذا بده؟ به مادر شيخ انصاری گفتند فرزندت شد شيخ اعظم، اول مجتهد عالم اسلام، گفت اين چيزی زيادی نيست، من انتظار داشتم بگوييد شد امام جعفر صادق، گفتند خانم خيلی توقعت بالاست، گفت کاری که سر اين بچه کردم، من انتظارم همين است، ياد ندارم بر اين بچه باردار بودم، تا می­توانستم دائم­الوضوء بودم، من پنج شنبه گذشته گفتم، اميرالمؤمنين در اوصاف آخرالزمان حضرت چندتا دستور می­دهند می­گويد اين­ها را اجرائی کنيد، اين­ها برای ماهاست، من روايتش را آن شب خواندم مفصل از اميرالمؤمنين که حضرت ويژگی­هايي را از آخرالزمان نام می­برند که تمامش الآن اتفاق افتاده، رباخوری، رشوه خوری به عنوان هديه گرفتن، اين­ها را اميرالمؤمنين می­فرمايند، مردها خودش را مثل زن­ها کردن، زن­ها خودشان را مثل مردها کردن، و... و مسائلی که الآن اتفاق افتاده، حضرت فرمود اگر در همچون زمانی قرار گرفتيد چندتا کار بايد بکنيد، اول وصيت­ نامه­هايتان را بنويسيد، مؤمن وصيتت را بنويس دوره دوره سختی است، حضرت می­فرمايد در اين آخرالزمان بعضی­ها شب سالم هستند می­خوابند صبح جنازه­شان را بلند می­کنند صبح سالم هستند شب دفن شدند می­گويند آقا صبح زنده بود، شب می­گويند آقا دارالرحمه دفنش کرديم نماز ليلة الدفنش را بخوانيد امام فرمود در آخرالزمان مردم بخوانيد، خانم­ها بشنويد دائم الوضوء بگرديد، دوره پر خطری است، نه برای نماز، حاجی­­ آقا می­خواهی در مغازه­ات را باز کنی، وضوء بگير، برادر عزيز می­خواهی بروی اداره وضوء بگير، خواهر محترمه در خانه هستی، می­خواهی بروی در آشپزخانه با وضوء باش، بی­وضوء و بی­طهارت نگرديد امام فرمود اين را بکنيد برنامه زندگی­تان، شب­ها قبل از خواب حضرت می­فرمايد با وضوء بخوابيد مخصوصاً قبل از خواب امام می­فرمايند وضوء بگيريد و با وضوء بخوابيد و توصيه­های ديگری که حضرت برای آخرالزمان امام تأکيد می­کند، شرائط سختی است دوره آخرالزمان است، حفظ ايمان از نگهداشتن آتش کف دست سخت­تر است از خدا بايد استمداد طلبيد مدد جست برای برون رفت از اين مشکلات، قرآن می­فرمايد: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ»[9] حالا به اين افراد منحرف وقتی می­گويند رو بياوريد به خدا، رو بياوريد به پيغمبر می­گويند: «حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا»[10] می­گويند همان راهی که پدران ما رفتند همان برای ما کافی است بعد قرآن می­فرمايد: «أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»[11]شما توجه به اين نداريد که پدرهايتان نه چيزی درست می­دانستند و نه در مسير هدايت قرار گرفتند، خب چندتا نکته مهم من در اين آيه محضر عزيزان عرض کنم.

نکته اول اين­که قرآن در موارد فراوانی هرجای قرآن خدا دعوت می­کند مردم را دعوت می­کند به پيروی از دستورات خدا و پيغمبر، ببينيد من و شما حرف­مان تا جايي قبول است که قرآن و روايات تأييد کند، احترام برای گفتار همديگر تا جايي که منطبق با خداست منطبق با رسول است حرمت همه در گرو رعايت اين حرمت است، لذا قرآن می­فرمايد مردم را دعوت کنيد به اطاعت از خدا، اطاعت از رسول، و قطعاً کسانی که اسلام را می­پذيرند سبب رشد و شکوفايي آن­ها می­شود: «تَعالَوْا»[12] بالاخره رشد می­کنيد ترقی می­کنيد اگر به قرآن عمل کنيد، شما چه کسی را سراغ داريد که بگويد من مطيع خدا و پيغمبر بودم پسرفت کردم، قطعاً اين­ها در اخلاق، در فضيلت در رفتار در تربيت اين­ها انسان­های موفقی هستند و مطلب ديگر يک نکته­ای اين­جا نکته بسيار مهمی است اصل در زندگی و تراز در زندگی فرهنگ خداست، قوميت­ها پيشينيان ما گذشتگان ما اين­ها زمانی حرمت دارند و احترام دارند که گفتار و رفتارشان با نظر خدا منطبق باشد، بعضی­ها ديديد اسلام با ناسيوناليستی مخالف است آقا ما ترک هستيم، ما لُر هستيم، ما فارس هستيم، ما بلوچ هستيم، ما عرب هستيم، اين­ها به کنار، همه اين­ها اعتبار و ارزش­شان به همسويي با خداست، تا جايي که ما در تراز بندگی خدا هستيم ارزش داريم، ببينيد پيغمبر يک عمويش را خدا در قرآن لعنت فرموده: «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ‏»[13]بابا اگر حساب قوميت بود، ابولهب نبايد اين­جا لعنت می­شد، چه کسی از ابولهب به پيغمبر نزديک­تر، عموی رسول­الله است فرزند عبدالمطلب، خدا می­فرمايد: «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ وَ تَب‏‏»[14] اما يک عموی ديگر: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ»[15]حضرت حمزه، حضرت ابوطالب اين­ها می­درخشند اين فرهنگ اسلام است، فرهنگ اسلام قوميت­ها را می­زند کنار، لذا همين مسأله­ای که امروز متأسفانه خيلی از ما را گرفتار کرده، آقا ما دختر به فلانی­ها نمی­دهيم ما از طائفه فلانی هستيم شما از طائفه فلانی هستيد، پيغمبر دوتا از عمه­هايش را به همسری دوتا از برده­هايي که آزاد شده بودند در آورد، رسول­الله فرمود من اين کار را کردم که مردم اين حس قوميت گرايي در آن­ها شکسته بشود، آقا ما فرزند به غير فاميل خودمان نمی­دهيم، شما چه کسی هستيد؟ بابا همه­تان از يک پدر و مادر هستيد، حالا فاميل شما اين است فاميل آنها اين است شما بالای شهر زندگی می­کنيد آنها پايين شهر يک دانشجويي آمد پيش ما گفت آقا من با يکی از همکلاسی­هايمان رفتيم خواستگاريش پدر دختر گفت شما چون خانه­تان گودرگون است، ما خانه­مان مالی آباد است ما در شأن هم نيستيم، مسلمان زمان حاضر اين قدر جاهليت بر او حاکم خانه می­شود ملاک، خيابان می­شود ملاک بابا:

کس نمی­داند در اين بحر عميق، سنگريزه قرب دارد يا عقيق

قوميت­ها را بگذاريد کنار، بابايم فلانی است:

گيرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل

پدر خب تو چه کردی؟ بابايت نوح است، کنعان تو از پدر فاصله گرفتی ملعون شدی، متروک شدی، اين هم يک نکته ديگر که اصل فرهنگ الهی است ما فرهنگ پيشينيان و قوميت­ها و گذشته­ها را اگر همسويي دارد با فرهنگ خدا می­پذيريم، اگر همسويي ندارد ما نمی­پذيريم، ما ايرانی هستيم کار هر ايرانی را تأييد نمی­کنيم، چه بسا يک سياه آفريقايي می­درخشد می­شود بلال، يک سيد قريش زمين می­خورد مثل ابوسفيان، مثل ابوجهل اين­ها مطرود می­شوند، سياه می­آيد سر خط، سرخط می­رود ته­خط.

نکته ديگر باز در اين آيه من عرض کنم باز قرآن به تنهايي هم عامل نجات نيست، همان که پيغمبر در آخرين لحظات زندگی­اش فرمود مسلمان­ها يادتان نرود قرآن و پيغمبر، قرآن می­فرمايد: «تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ»[16] خدا و پيغمبر، رسول­الله اين را من از مرحوم آيت­الله ابن يوسف حدائق بنی عم­مان شنيدم در آن سال­هايي که ايشان در بستر بيماری بودند، من از ايشان سؤال کردم اين حديث: ثِقلين، يا ثَقلين که از رسول­خدا نقل شد، در آن روزهای آخر عمر که پيامبر فرمودند برويد کتف استخوان و مرکبی بياوريد و پوستی، تا يک چيزی بنويسم که بعد از من به ضلالت و گمراهی نيفتيد، شخصی حرفی زد، آن دومی گفت: «إن الرجل ليهجر»[17] توهين کرد، پيامبر اين کار را کردند اين دوتا انگشت سبابه را کنار هم گذاشتند، نه اين جوری که يکی جلو يکی عقب، اين دوتا سبابه در عرض هم، کنار هم نه مقدم نه مؤخر، فرمودند: «إني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي»[18]من دوتا گوهر و گنجينه گذاشتم و رفتم قرآن و عترتم، من که دارم می­روم خاندانم، علی ابن ابی طالب، فاطمه زهراء ائمه معصومين، تا به اين دو تمسک می­کنيد گمراه نمی­شويد آيه هم همين را می­فرمايد قرآن می­فرمايد: «إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ»[19] بلی هم قرآن، خدا کلام الهی، هم رسول، عترت رسول­الله لذا اين دو در کنار هم نجات بخش است، الآن مشکل بخشی از مسلمان­ها اين است که قرآن را گرفتند عترت را ول کردند، وهابی­ها سلفی­ها داعشی­ها از يک طرف هم بعضی­ها آمدند رو به اهل­البيت می­آورند می­گويند ما کاری نداريم ما امام حسين را دوست می­داريم نماز هم نمی­خوانيم، من ديدم آقايي که دم از ارادت علی ابن ابیطالب می­زد ولی نماز نمی­خواند ما خدا رحمت کند مرحوم حضرت آيت­الله اديب می­گفتند يک سالی ما حج مشرف بوديم يک آقايي هم زائر کاروان ما بود، هم اتاقی­هايش آمدند گفتند آقای اديب اين نماز نمی­خواند حالا آمده حج به جا بياورد، گفتم بابا شايد نماز بخواند شما نمی­بينيد؟ گفتند نه اصلاً اعتقاد به نماز ندارد، گفتند من يک وقتی مخفيانه صدايش زدم، آمدم در اتاق، گفتم فلانی يک حمد و سوره بخوان، گفت اصلاً من نماز نمی­خوانم، گفتم مکه برای چه آمدی؟ گفت آمدم مکه حج به جا بياورم، گفتم جزء اعمال حج نماز حج است، نماز طواف است، تو نماز نمی­خوانی، گفت پسر ابیطالب جای همه­مان نماز خواند، حضرت علی برای همه­مان نماز خوانده، آمده حج؟ مردم به اين شل و ولی هم که نيست علی ابن ابیطالبی که يک چشم بهم زدن نافرمانی خدا نکرد، در حال نماز او را مضروب کردند بعد من دلخوش باشم علی ابن ابیطالب را دوست می­دارم ولی نماز نخوانم، آقا من امام حسين را دوست می­دارم سينه هم خوب می­زنم ولی خمس نمی­دهم اين ارادت است، من برای امام حسين گريه می­کنم ولی روزه نمی­روم اين چه ارادتی است، تبعيت از خدا و تبعيت از رسول، پس قرآن به تنهايي کافی نيست، اهل­البيت به تنهايي و جدايي از قرآن هم کافی نيست، اين­ها هردو بايد کنار هم قرار بگيرد.

و يکی از مشکلاتی که شما می­بينيد بعضی­ها به خرافات مبتلا می­شوند و واپس­گرا هستند به قول امروزی­ها و مرتجع علتش اين است که حاضر به شنيدن حرف حق نيستند بعضی­ها ديديد حرف حق را نمی­شنوند و حرف حق را نمی­پذيرند اين­ها می­شوند واپس­گرا اين­ها می­شوند اهل خرافات.

نکته ديگر هم من اشاره کنم، نه سنت­گرايي اصل است، نه نوگرايي، اين را هم خوب عنايت کنيد اين نکته را حواس­ها زيادی بشنويد، بعضی­ها می­گويند آقا سنت پيشينه ما اين بوده، سنت زمانی احترام دارد که با خدا و رسول بسازد، آقا مردم شيراز قبلاً اين کار را می­کردند اين کاری که می­کردند خدا تأييد می­کرد اگر می­کرده بکن، آقا پيشينيان ما اين جوری بودند، پيشينيان شما اگر درست کار کردند کارشان را خدا و دين تأييد می­کرده بسيار خوب، اگر نمی­کردند مردم تعصب را بگذاريد کنار، يک بخشی از انحرافات قوم­های گذشته همين سنت­گرايي­های غلط بود، همين قوميت­بينی­ها که آقا از فلان قوم هستيم اين رسم است، رسم ما اين است اين رسم را دين تأييد می­کند سنت خانوادگی­ما اين است، اين چه سنتی است؟

س: بعضی­ها می­گويند ما عرب نيستيم؟

ج: حالا می­گويند ما عرب نيستيم، ما عجم، اصلاً خدا خدای عرب­هاست، ما زمانی که اين ساختمان دانشگاه مهدويت شروع شد يک کسی آمد، گفت آقا اين اداره کننده­اش چپی­ها هستند يا راستی­ها؟ گفتم يک سؤال من از تو می­پرسم جواب بده، امام زمان چپی است يا راستی؟ گفتم خجالت بکش از اين حرفت، امام زمان چپی است؟ امام زمان راستی است؟ برای خودمان دکان درست کرديم، بابا در مسير خدا باشيم در مسير اهل­البيت، در مسير ولايت اين هيئت، آن هيئت، اين جمعيت آن جمعيت، اين چپ است، آن راست است، اين اينطور است، آن آنطور است، بابا تراز خدا! اهل­البيت تمام شد! اينی که متأسفانه بعضی­ها را گرفتار کرده و اين سنت­گرايي­های غلط، آقا سنت گذشته­ ما اين است رسم در فاميل ما اين است، خب رسم رسم غلطی است رسم رسم اشتباهی است، آقا ما اگر کسی در فاميل­مان مرد تا يک سال بعد دختر نبايد شوهر کند چه کسی گفته اين را؟ کدام روايت کدام آيه اين را تأييد می­کند؟ اين چه سنت غلطی است، آقا ما رسم اين است که تا دختر بزرگتر شوهر نکرده دختر کوچک­تر شوهر نکند، به کدام دليل به کدام روايت، به کدام منطق؟ خيلی از رسوماتی که بعضی­ها مبتلا هستند پايه و اساس شرعی و عقلی ندارد اين هم يک نکته ديگر که ما توجه کنيم، يا گاهی اوقات بعضی­ها می­گويند نوگرايي، بلی نوگرايي خوب است، نوگرايي منطبق با خدا، نوآفرينی منطبق با پيغمبر، نه هر نوگرايي، آقا جامعه جديد است، روزگار جديد است نوگرايي کنيم، نوگرايي کنيد ولی نه نوگرايي به معنای بی­دينی، نه نوگرايي به معنای خدا گريزی، سنت­گرايي نسبت به گذشتگان، نوگرايي نسبت به انطباق با زمان حاضر در صورتی ارزشمند است که دين، خدا، اهل­البيت تأييد کنند.

يکی دوتا نکته ديگر تمام کنم، نکته ديگر هم اول در ذيل آيه عرض کنم، خداوند نهی می­کند از پيروی­های جاهلانه­ای که در موارد فراوانی در قرآن خدا می­فرمايد اين­ها می­گويند ما گذشتگان خودمان را مقتدای خودمان قرار داديم، خدا می­فرمايد: «أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»[20] چرا از اين­هایی که نه هدايت شدند نه می­دانستند شما داريد تبعيت می­کنيد؟ اين تقليد کورکورانه شما نشانه بی­عقلی است، و تقليد جاهل از جاهل بی­معنی است اين هم نکته ديگر، چون پايان آيه خدا می­فرمايد: «لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»[21]اين­ها نه می­دانستند نه هدايت شدند، شرط الگو قرار دادن ديگران که ما می­گوييم اهل­البيت الگو هستند، پيغمبر الگوست، چون اين دوتا ثمره درش اتفاق می­افتد، اين­ها مظهر علم هستند و اين­ها مربی هدايت بشريت هستند، شما در زندگی­تان هرکسی که از نظر علمی و از نظر هدايت اجتماعی شما را به سرمنزل نجات می­رساند دنباله روی کنيد، در رأس پيغمبر در رأس ائمه معصومين اين­ها مظهر علم هستند و مظهر هدايت هستند، غير از اين­ها تقليد جاهل از جاهل بی­معناست کسی که خودش در مسير هدايت نيست، کسی که نمی­داند از او نبايد تبعيت کرد، تمام کنم عرايضم را محيط نقش بسيار سازنده­ای در تربيت دارد که اين آيه هم اشاره به همين دارد، که بعضی­ها محيط­ها گذشته را مبنا قرار می­دهند ملاک قرار می­دهند، طبق اين آيه شريفه ما ترازمان و معيارمان پيغمبر و قرآن است خانواده­ها بايد با اين اصل شکل بگيرد، پدر و مادر تراز در زندگی و تربيت بچه­هايشان بايد تبعيت از قرآن و رضايت الهی و تبعيت از پيغمبر اين­ها اول بايد خانواده­ها شکل بگيرد قطعاً اولادی که در خانه پاک تربيت می­شود اين اولاد، علمای علم تربيت اين را من بگويم تمام کنم، انشاءالله حاجی آقای تحفه هم به فيض برسانند، چند چيز در تربيت­ها می­گويند نقش مؤثری ايفاء می­کند، وراثت، تلقين، تقليد، محيط، وراثت حالا می­گويند درصدی، مثلاً ده درصد وراثت مؤثر در تربيت است، يعنی می­گويند که بالاخره ژن فرد، آن وجود فرد اين مؤثری در تربيت افراد است، گاهی اوقات اين بچه­ها از نظر شکل، از نظر گفتار از نظر رفتار از پدر و مادرها يک چيزهايي را اتوماتيک‌وار می­گيرند اين وراثت است، ولی اين همه تربيت نيست لذاست که ما در روايت داريم همسر انتخاب می­کنی، خانم شوهر انتخاب می­کنی، آقا زن انتخاب می­کنی، مراقب باش ببين برای مادر شدن فرزندت و پدر شدن فرزندت چه کسی را داری انتخاب می­کنی؟ اين بچه يک بخشی دارد از او اتوماتيک‌وار می­گيرد، يک بخش ديگر تلقين است، تلقين يعنی آموزه­هايي که پدر و مادر در خانه به بچه­ها ياد می­دهند اين را بگو، اين حرف را بزن اين سخن را بگو، اين کار را بکن، يک سر مسائلی را ما با گفتار خودمان به اين­ها می­آموزيم اين بيست درصد است، يک بخشش هم تقليد است بچه­ها خودشان دارند ياد می­گيرند روش پدر و مادر را می­بيند ياد می­گيرد نشستن پدر، نماز خواندن پدر، گاهی اوقات ديديد بچه­هايي که در خانواده­های سيگاری هستند، يک وقت می­بينيد ته­سيگار اين­ها را ور می­دارد می­گذارد کنار لب­شان، يک­جايي ديدم يک بچه يک مدادی گذاشته بود کنار دهنش هی داشت ادای سيگاری­ها در می­آورد خب اين سيگاری ديده، اين ديده در خانه، دخترهاي کوچک چادر می­اندازند رو سرشان مادر ايستاده به نماز اين هم يک پارچه­ای می­اندازد رو سرش مثل مادرش خم می­شود سجده می­رود رکوع می­رود، اين تقليد است اين هم بيست درصد. اما پنجاه درصد ديگر محيط است، محيط چه محيط خانواده چه محيط جامعه، چه محيط کار، محيط فرهنگی. حالا نسبت به اين نقش محيط آيه را خوانديم رواياتی است که انشاءالله اين­ها بماند جلسات آينده اين­ها آسيب­شناسی اجتماعی است، ما اگر يک فرزندی خوب تربيت می­شود بايد ديد کجا تربيت شده، پدر او کيست؟ مادر او کيست؟ تربيت او چه بوده؟ و اگر هم خدای نکرده آسيب ديد بايد علت آسيب را جويا شد.

پروردگارا به عظمت حضرت زهرای مرضيه ماها را در انجام وظايف­مان آنگونه مرضی رضای مقدس شماست موف و مؤيد بدار، استفاده می­کنيم صلوات غرايي ختم بفرماييد.

 

[1] مائده104.

[2] فرقان28.

[3] شرح اصول کافی ج8 ص87

[4] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏2 ص97.

[5] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏2 ص97.

[6] مائده104.

[7] مائده104.

[8] زخرف22.

[9] مائده104.

[10] مائده104.

[11] مائده104.

[12] مائده104.

[13] مسد1.

[14] مسد1.

[15] توبه100.

[16] مائده104.

[17] كتاب سليم بن قيس الهلالي ج‏2 ص877 .

[18] وسائل الشيعة المقدمة ص76.

[19] مائده104.

[20] مائده104.

[21] مائده104.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه