استاد حدائق روز دوشنبه 18 مهرماه 1401 در مسجدالنبی(ص) شیراز به مناسبت ایام هفته وحدت آیه 46 از سوره مبارک انفال را شرح دادند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا آن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[1]

با توجه به اینکه در آستانه‌ی ورود به میلاد باسعادت دو شخصیت بزرگ نظام خلقت پیامبر اعظم و رئیس مذهب امام جعفر صادق هستیم و هفته‌ی وحدت و تنها دینی که در اعیاد اسلامی ما دو تا میلاد در یک روز تاریخ ثبت کرده است عید 17 ربیع الاول است و عید دیگری شما ندارید، اعیاد دیگر ائمه اینطور نیست ولی در این روز دو امام در چنین روزی تاریخ ثبت کرده است تولد این‌ها را، اما 17 ربیع الاول هم میلاد باسعادت پیامبر و هم میلاد باسعادت امام صادق سلام الله علیهما هست.

به اعتبار هفته‌ی وحدت این آیه‌ای که تلاوت شد آیه‌ی 46 از سوره‌ی مبارکه‌ی انفال که پیام‌هایی هم در این آیه است و من محضر جمع محترم نکاتی را عرض کنم در این آیه خداوند چهار دستور کلی به مسلمان‌ها می‌دهد، دستور اول «وَأَطِيعُوا اللَّهَ»[2] اطاعت از خدا کنید و پیروی و اطاعت از فرامین پروردگار، دستور دوم «وَرَسُولَهُ»[3] از پیغمبر هم تبعیت کنید، دستور سوم «وَلَا تَنَازَعُوا»[4] درگیری و نزاع را کنار بگذارید، مسلمان‌ها نباید درگیر بشوند با هم، بالاخره مسلمین و مؤمنین باید ید واحده باشند، قرآن می‌فرماید: «فَتَفْشَلُوا»[5] اگر شما با هم درگیر شدید مسلمان‌ها اگر اختلاف پیدا کردند سست می‌شوند و جامعه‌ی اسلامی ضعیف می‌شود، امت اسلام ضعیف می‌شود وضعی که امروز در عالم اسلام می‌بینید، این جمعیت عظیم مسلمان‌ها این امکانات فراوان الهی چون با هم نیستند سست هستند دشمن و استکبار هر جا که بخواهد مقاصد خودش را دنبال می‌کند. خدا رحمت کند امام را ایشان فرمودند: در جنگ اعراب و اسرائیل اگر آن سالی که جنگ شد هر مسلمانی یک ظرف آب می‌ریخت کنایه از اتحاد بود! دریایی از آن درست می‌شد که اسرائیلی‌ها را آب می‌برد ولی همان زمان مسلمان‌ها پراکنده بودند یک جمال عبدالناصری پیدا شد ایستاد شش روز ادامه‌ی جنگ داد ولی کسی کمکش نکرد و امت اسلام پراکنده شد شما همین الان هم در کشورهای عربی می‌بینید اتحاد و ارتباط و وابستگی‌شان با صهیونیست قوی است، قرآن می‌فرماید: مؤمنین اطاعت از خدا وپیغمبر و دور نگه داشتن درگیری‌ها و نزاع در امت اسلام باید یکپارچه باشد و وحدت داشته باشند، نزاع نکنید اگر نزاع نکردید این دو تا آسیب گرفتارتان می‌کند و سست می‌شوید.

«وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»[6] اقتدارتان را از دست می‌دهید، هم متزلزل می‌شوید و هم بی‌اقتدار می‌شوید و آن عزت و شوکت از دست می‌رود. دستور چهارم خدا می‌فرماید:« وَاصْبِرُوا آن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[7] در زندگی‌تان صبور و شکیبا باشید خداوند با انسان‌های صابر است خب یک پیام کلی این آیه وحدت است. در جایی هم عرض کردم اینکه قرآن می‌فرماید: وحدت بنا این نیست که بنده عقیده‌ی مثلا صد در صدی فلان برادر اهل سنت قبول کنم، ضمن اینکه احترام به یکدیگر داریم و اجازه نمی‌دهیم که دشمن سوءاستفاده کند در این اختلاف نظرهایی که در خلافت داریم اما عقیده‌ی خودمان هم بر قوت خودش باقی است. ما اعتقادات خودمان را داریم و باورمان این است که خلیفه اصلی امیرالمؤمنین است ولی به این عقیده اجازه نمی‌دهیم دشمن سوءاستفاده کند ما باورمان این است که اعمال رسول الله و توصیه‌ی پیغمبر حجت است و بدعت را نمی‌پذیریم ولی به دشمن هم فرصت نمی‌دهیم که از همین نکات استفاده کند و اختلاف ایجاد کند، کما اینکه در گذشته این کار را کردند شما در قرن‌های قبل چقدر دشمنان اسلام از همین اختلافات بین مسلمانان سوءاستفاده کردند، جنگ‌هایی بین مسلمان‌ها راه انداختند خدا رحمت کند امام را که فتوا دادند فرمودند: مقلدین ما حج مشرف می‌شوند در جماعات اهل سنت شرکت کنید و نمازتان را بخوانید در مدینه و مکه و لازم نیست اعاده کنید گاهی اوقات یک تصویر بدی دیده می‌شد، وقت نماز یک جمعی از شیعیان از مسجد بیرون می‌آیند خب این همان چیزی است که دشمن می‌خواهد.

امیرالمؤمنین این کار را نکرد، امام علی 25 سال ایشان سکوت کردند برای اسلام، نه سکوت کارشکنانه در دوران سه خلیفه هر وقت این‌ها احتیاج پیدا می‌کردند امیرالمؤمنین کمک‌شان می‌کرد، در زمان خلیفه‌ی اول و دوم و خلیفه‌ی سوم امام بی‌تفاوت نبودند، ببینید یک جایی حق‌مان را ضایع می‌کنند شروع می‌کنیم به بدگویی کردن و کارشکنی کردن ولی حضرت بنای اسلام را نگه داشت این برای ما درس است در همان روزهای نخست غصب خلافت بود، حضرت زهرای مرضیه به امیرالمؤمنین فرمود: شما صاحب آن ذوالفقار با آن هیبت و عظمت خانه نشستی؟ آقا امیرالمؤمنین بلند شدند صدای اذان از مسجد بلند شد آقا فرمود: دختر رسول خدا اگر می‌خواهی این اذان بماند باید سکوت کرد این درس برای ماست و درس صبر و شکیبایی است، یک جایی من بخواهم به منفعت شخصی خودم برسم ولی  دست می‌کشم به بهای ضرر به اسلام و ضرر به جامعه و اتحاد نشود و این را امیرالمؤمنین به تمام پیروان خودش آموخت و حضرت خودش را فدای دین کرد و بعضی‌هایمان می‌خواهیم دین را فدای خودمان کنیم و اگر جایی ببینیم مصالح‌مان در خطر است اسلام را به چالش بکشیم، قرآن می‌فرماید: شکیبا و صبور باشید در زمان خلیفه‌ی دوم بارها بیش از صدها مرتبه خلیفه‌ی دوم این جمله را تکرار کرد: «لولا علی لهلک عمر»[8] علی اگر نبود عمر هلاک شده بود، در پیچیده‌ترین مسائل حقوقی و اخلاقی و غذایی و سیاسی و اجتماعی امیرالمؤمنین به این‌ها کمک می‌کرد این می‌رساند که مراقب باشید وحدت را به هم نزنید، آن مولای متقیانی که ذی حق بود دید الان جامعه اقتضایش این است که حضرت باید صبر کند و شکیبایی کند.«وَاصْبِرُوا آن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[9] من چند تا نکته را محضر عزیزان عرض کنم قانون الهی و تبعیت از رهبران الهی محور وحدت و اتحاد است ما امروز معتقد هستیم که کتاب‌مان و قرآن‌مان یکی است و شیطنتی که دشمن در ذهن بعضی از این متعصبین وهابی کرده است، مثلا یک وقتی ما در فرودگاه مدینه قرآن با خودمان داشتیم قرآن‌های عثمان طه بود یعنی رسم‌الخط عثمان طه فقط چاپ ایران دیدم این قرآن‌ها را گرفتند حدود 15 قرآن با ترجمه آیت الله العظمی مکارم، گفتم: چرا قرآن‌ها را گرفتید؟ مگر در مملکت شما قرآن نیست؟ گفتند: چون شما این‌ها را چاپ کردید. گفتم: یک اعراب و یک حرف و یک حرکتش را نشان بدهید که با قرآن‌های شما نمی‌سازد. مدتی هم پیگیری کردیم ولی این‌ها را تحویل ندادند، وضعی است که دشمن سوءاستفاده می‌کند و عربستان و اعراب متحجر را به بازی گرفتند، اگر ما قرآن را طراز قرار بدهیم و تبعیت از پیغمبر داشته باشیم قطعا اختلافات کنار می‌رود، آسیبی که عالم اسلام دید به خاطر این است قرآن در حاشیه است یا تبعیت از پیغمبر از یاد رفته است، رسول الله در غدیر در جمعیت یکصدهزار نفری امیرالمؤمنین را معرفی کرد و 70 روز بعد پیغمبر از دنیا رفت یادشان رفت، این هشدار قرآن است «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ»[10] اطاعت از خدا و پیغمبر اگر کردی اتحاد می‌آید، الان در جامعه و خانواده‌ها این را بگویم خانواده‌ی سالم کدام خانواده است؟ خانواده‌ی بی دردسر کدام خانواده است؟ خانه‌ای که محورش خدا و پیغمبر است و خدا برایش تراز باشد و خودخواهی در میدان نیاید، ما هر چه خدا می‌گوید بگوییم چشم، هر چه پیغمبر می‌گوید بگوییم چشم، امروز نوع اختلافات و نوع تنازع‌ها ریشه در فاصله گرفتن از خداست مثلا این را من می‌گویم و نظر من این است، بابا خدا چیز دیگری می‌گوید. هر جا طراز خدا و پیغمبر قرار گرفت وحدت می‌آید، خانه‌هایی که زن و شوهر حرف اول خداست، حرف اول پیغمبر است این‌ها سروکارشان به دادگاه کشیده نمی‌شود، این یک نکته.

نکته‌ی دیگر این است که خداوند هشدار می‌دهد قطعا این نزاع و درگیری شما را از درون تهی می‌کند و سست‌تان می‌کند، ضرب‌المثل مربوط به انگلیسی هاست که تفرقه بیانداز و حکومت کن. این تفرقه در قسمت اندکش مثل تفرقه در خانواده و خانه یا فامیل، مسجد، محله، شهر و بزرگ‌تر در عالم اسلام، در عصر ظهور امام زمان اتحاد عمومی جهانی را شکل می‌دهد همه‌ی دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند، یهودی، مسیحی، مسلمان، شیعه، سنی و ترک، لر، عرب و بلوچ همه می‌شوند امت واحده. این کاری است که در عصر ظهور اتفاق می‌افتد. پس در نتیجه این تفرقه بی‌آبرو می‌کند و اقتدار و آبرو را از بین می‌برد.

نکته‌ی دیگری که من ذیل این آیه عرض کنم آن‌چه که در این مسائل زندگی می‌تواند کمک کند انسان‌ها را صبوری و شکیبایی است که قرآن اشاره می‌فرماید.«وَاصْبِرُوا»[11] در زندگی جایی به خاطر وحدت باید صبوری کنی و تحمل کنی، ایمان به اینکه خداوند با صابران است انسان‌ها را در صبر کمک می‌کند، دیدید بعضی‌ها ضریب صبرشان بالاست معتقدند خدا با صابران است، طرف در اوج مشکلات است و شکیبا است و صابر است. دیشب من دیدن یکی از عزیزان رفتم حالا اسمشان را بیاورم و در این مسجد هم می‌آمدند و نماز می‌خواندند، جناب آقای روزبه از فرهنگیان پیشکسوت این شهر هستند مسجد هم می‌آمدند پشت سر آیت الله والد نماز می‌خواندند، توفیق شد من دیدن ایشان رفتم و حال خوشی از نظر جسمی نداشتند ولی از نظر روحی خیلی حال خوبی داشت، با آن قد خمیده و مریض در را باز کرد و داخل رفتیم و من احوال ایشان را پرسیدم گفتم: حال‌تان چطور است. گفت: جسمم خیلی مریض است نارسایی کبد، مریضی قلبی، کلیه‌ها مشکل دارد. دیدم اصلا ایشون یک سری بیماری‌هایی را ردیف کرد که اگر یکی از آنها را یکی داشته باشد یواش یواش به خدا ناسزا می‌گوید، ولی ایشان که مریضی‌ها را می‌گفت، الحمدالله رب العالمین را ذکر می‌کرد و می‌گفت: خدا را سپاس که تا الان هستیم، خدا لطف کرده است به ما حیات داده است استغفرالله ربی أتوب الیه، بعضی‌ها یک تب می‌کنند شروع به ناسزا میکنند، خلل در اقتصاد برایش پیش می‌آید، به خدا می‌گویند ای بی‌معرفت. صبور باش؟! «وَاصْبِرُوا آن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[12] من خیلی از ایشان لذت بردم دیشب از آقای روزبه با این اوج بیماری و کسالت در روی مبل خمیده نشسته بود گفت: من از همین صندلی تا دم در این واحد آپارتمان که 5 متر بود در را باز کرد تپش قلب پیدا کرده بود ولی الحمدالله از زبان این جدا نمی‌شد، می‌گفت: از خدا بخواهید ما شرمنده‌ی خدا نباشیم. بعضی‌هایمان غرق در نعمت هستیم کفران می‌کنیم هفته‌ی گذشته توفیق شد دیدن عزیزان جانبازهای دفاع مقدسی عمدتاً جانبازهای اعصاب و روان هستند در انتهای بلوار رحمت، یک سری به این‌ها بزنید، امروزتان را مدیون دیروز این‌ها هستید، این‌ها اگر جان به کف نمی‌گرفتند و نمی‌رفتند و نمی‌ایستادند و دفاع نمی‌کردند من و شما این آرامش و آسایش را نداشتیم این شغل و زندگی و این خانه و خانواده مدیون شهدا هستیم و مدیون جانبازان هستیم، حدود تقریباً 50 عزیز جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس حالا مسئول آنجا گفتند: آقا شما وقتی خوبی آمدید این‌ها داروهایشان را خوردند و آرام هستند، من کنار تخت‌هایشان می‌رفتم و احوالپرسی می‌کردیم و حضرت آیت الله مکارم فرموده بودندکه از طرف ما هم بروید و احوال‌پرسی کنید و یک هدایایی هم دادند که خدمتشان تقدیم بشود، کنار یک تخت رفتم شصت و خورده‌ای سال داشت رزمنده‌ی دهه‌ی 60 گفتم: آقا دعا کنید، خدا رحمت کند آیت الله والد، می‌گفت بگویید التماس دعا چون دعای مریض مستجاب است، این مریض اگر مریض است سلامتی را از او گرفته شد خدا اجابت دعا به او می‌دهد، من به آقا گفتم: التماس دعا داریم، گفت: آقا ما چه کسی هستیم ما شرمنده هستیم ما برای اسلام و انقلاب کاری نکردیم، این را چه کسی می‌گفت؟ کسی که دست راستش از بالای مچ قطع بود، سه تا انگشت دست دیگرش قطع بود. من دست راستش گرفتم بلند کردم گفتم: شما کار نکردید این دست قطع شده سند خدمت به انقلاب و اسلام است، مردم حواستان باشد این‌ها در قیامت جلوی ما را نگیرند، که بگوید من دست دادم که تو با دست سالمت از دین دفاع کنید شما چه کار کردید؟ این‌ها صبر است مشکل اعصاب و روان دارند خانواده‌هایشان نمی‌توانند تحمل کند، مسئول آنجا می‌گفت: این‌ها در سال فقط یک روز، روز اول نوروز می‌برند منزل و عصر برمی‌گردانند، 364 روز اینجا هستند ولی با این‌ها که صحبت می‌کردم یکی از آنها ناسپاسی نمی‌کرد کفران نمی‌کرد، آقا می‌بینید از برکت نظام جمهوری اسلامی و خانه و زندگی و کسب و همه چیز دارد شروع می‌کند به نق زدن، این چه زندگی است که ما داریم؟ برو ببین آنهایی که همه چیزشان را برای دین خرج کردند چگونه حرف می‌زند؟! تفاوت آن عزیز جانباز اعصاب و روانی که دستش را داده است با بعضی از ما مردم کجاست؟ آن صبر دارد ولی ما صبر نداریم، قرآن می‌فرماید:«وَاصْبِرُوا آن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[13] شکیبایی کنید این صبرو پایداری که نتیجه‌ی ایمان به خداست، خدا شما را یاری می‌کند، آن‌هایی که صابر است خدا آن‌ها را تنها نخواهد گذاشت.

از این آیه درس رعایت وحدت فهمیده می‌شود من یک پیام ارزشمند هم به عنوان عیدی این ایام محضر عزیزان تقدیم کنم. این روایت مرحوم علامه‌ی مجلسی در جلد 85 بحار نقل می‌کند: «اطیعوا و رسوله»[14] می‌خواهم یک دستورالعمل از پیغمبر بگویم که همه‌تان دنبالش می‌دوید ولی خیلی‌‌هایمان بیراهه می‌رویم.

فردی خدمت پیغمبر آمد و گفت: آقا یک چیزی یادم بدهید که 6 تا اتفاق خوب برایم بیفتد. این 6 تا را همه‌تان می‌خواهید ولی بیراهه می‌رویم و خیلی از ماها جای دیگر دنبالش می‌گردیم.

آقا امیرالمؤمنین فرمود: روزی خدمت پیغمبر بودیم شخصی وارد شد به پیغمبر عرض کرد یک کاری یادم بدهید که اول خدا دوستم داشته باشد، دوم مردم هم دوستم داشته باشند، آیا دوست ندارید مردم دوستتان داشته باشد؟ چه کسی دوست ندارد خدا دوستش داشته باشد؟ سوم یارسول الله چیزی یادم بدهید که اموالم زیاد بشود، ثروتم افزون بشود، چهارم چیزی یادم بدهید که بدن من بدن سالمی باشد و سروکارم به دکتر و بیمارستان و آزمایشگاه و درمانگاه کشیده نشود، مردم بیایید پای سفره‌ی پیغمبر بنشینید ببینید رسول الله چه می‌فرماید. پنجم یک عمر طولانی هم می‌خواهم، چیزی یادم بدهید عمرم عمر پربرکت و طولانی بشود. ششم با شما محشور بشوم در قیامت. این از همه‌ش مهمتر است ببینید آقایان قیامت روزگار سختی است، قیامت همه تلاش می‌کنند خودشان را به پیغمبر برسانند و محور رسول الله است. پیامبر فرمودند: هذه ستة خصال، این 6 تا نکته از من خواستی با یک دستور این 6 تا انجام نمی‌شود این‌ها هر کدام راهکاری دارد، این‌ها را من می‌گویم باید با آب طلا نوشت و این‌ها گره کور بشریت را باز می‌کند، حضرت فرمودند: «إذا عرفت آن یحبّک الله»[15] اگر دوست داری خدا دوست داشته باشد، می‌دانید چه کسانی را دوست می‌دارد؟«فخفه و اتّقه»[16] از خدا بترس و تقوا پیشه کن. «إن الله یحب المتقین»[17] خدا آدم‌های باتقوا را دوست می‌دارد، انسان بی‌تقوا از خدا فاصله می‌گیرد، خودش سبب دوری شده است هر کسی دوست دارد خدا او را دوست بدارد در زندگی از خدا بترسد یعنی خدا برایش اصل بشود، در جایی کاری را خواست انجام بدهد که خدا نمی‌پسندد کنار بگذارد این محبوب خدا می‌شود. رعایت تقوا و رعایت خوف از خدا در کارها محبوبیت ایجاد می‌کند برای انسان در پیشگاه الهی.

حضرت فرمودند: «إذا اردت آن یحبّک المخلوقون»[18] اگر دوست داری مردم تو را دوست بدارند، ما فکر می‌کنیم با پول خرج کردن و یک شام دادن و خرج کردن محبوب می‌شویم نه اینطور نیست راه محبوبیت می‌دانید کجاست؟ رسول الله فرمود: اگر دوست داری مردم دوستت بدارند «فأحسن إلیهم و ارفض ما فی أیدیهم»[19] در روابط اجتماعی به مردم احسان کن خود پیغمبر اینگونه بود پیامبر با بدان هم بدی نمی‌کرد، کریمان با بدان هم بد نکردند. رسول الله احسان می‌کرد با مردم، ابوجهل ملعون لباس پیغمبر را می‌گرفت زمانی که ایشان در مکه بودند و این لباس را می‌کشید که گردن ایشان را زخم می‌کرد و پیامبر رو به ابوجهل کرد و با کنیه صدایش می‌کرد درحالی که ابوجهل او را به زشتی صدا می‌کرد و پیامبر به ابوجهل می‌گفت یا یا ابالحکم. امیرالمؤمنین به آقای مالک اشتر فرمود: آقای مالک مردم دو دسته هستند بعضی‌ها نظیر تو در خلقت هستند یعنی مثل تو انسان هست ولو مسلمان نباشد بعضی‌ها برادر دینی تو هستند امام فرمود: این‌ها با تو مشترک هستند در عقیده، آقا فرمود: در روابطت با مردم احترام بگذار، ما اگر بخواهیم محبوبیت پیدا کنیم راهکار اول: حضرت فرمود: «فأحسن إلیهم و ارفض ما فی أیدیهم»[20] از آنچه در اختیار مردم هست چشم پوشی کن، چشمت دنبال مال کسی نباشد، قدرت و موقعیت کسی نباشد، اگر به کسی احسان می‌کنی خالصانه احسان کن، دنبال این نباش که جواب بدهند آقا هر سلامی یک علیکم السلامی دارد، اگر محبت‌هایتان خالصانه شد مردم دوستتان دارند، یک وقت دیدید محبت‌هایشان خالصانه نیست هدفمند است یک کسی خدمت امام سجاد آمد، خیلی از ماها زمانی که گرفتار داریم در خانه‌ی ائمه را می‌زنیم، ابالفضل وقتی یادمان می‌اید که مریض سرطانی داریم، اهل البیت وقتی صدا می‌زنیم که گره کور به زندگی افتاده است وقتی مشکلی نداریم به این‌ها کاری نداریم. به آقا گفتند ما گرفتار هستیم دعایمان کن که مشکلات حل بشود، آقا فرمود: دعا می‌کنیم که مشکلاتتان حل شود ولی چرا فقط در مشکلات یاد ما هستید این بی‌انصافی نیستید؟! من جمکران برای چک و بدهکاری بروم یا مریض دکتر جواب کرده بروم؟ یکبار جمکران برای خود امام زمان رفتم؟ بگویم آقا آمده‌ام جمکران که نماز بخوانم که خدا فرجت را نزدیک کند آیا گفتیم؟ در خانه‌ی خدا بعضی از ماها اینگونه هستیم خدا را برای خودمان می‌خواهیم، اگر یک جایی خدا هم همکاری با ما نکرد از خدا بدهکاریم. خدا رحمت کند مرحوم شهید مطهری را ایشان می‌گفتند: نوعاً عادت کردیم درخانه‌ی خدا بگوییم بده بده بده؟! در دعاهایمان همین است خدایا پول، سلامتی بده، داماد و عروس خوب بده، چه بده و فلان بده. آیا یکبار هم گفتیم بگیر، بگیر، بگیر، مثلا حسد، تکبر، بخل را بگیر، خدایا تنبلی در نماز را از ما بگیر، خدایا بی‌توفیقی در مسائل دینی را از ما بگیر، همه‌ش در منافع خودمان و مصالح دنیوی هستیم. ما اگر بخواهیم مردم ما را دوست داشته باشند رسول الله فرمود: احسان به مردم و از آنچه در اختیار مردم است چشم پوشی کنیم. حالا آقا ثروت دارد اگر احسان می‌کنی برای ثروتش نکن، روایت داریم اگر به ثروتمندی احترام گذاشتی فقط برای ثروت این یک نوع شرک است. آقای فلانی آمد مدیر کل است فقط به خاطر مدیر کلی بودنش این بد است و شرک است، بله یک وقت می‌گویی این مدیر کل یک انسان متعهد و مذهبی و شیعه ولایی است این ثروتمند یک آدم خداترس است ما به خاطر بندگی‌اش احترامش می‌کنیم این ارزش دارد.

پیامبر فرمودند: اگر دوست داری مال زیاد داشته باشی راه پولدار شدن اینجاست، خانم و آقا پول می‌خواهی؟ یک نصیحت‌تان بکنم امیرالمؤمنین به کمیل فرمود: آقای کمیل پول هر چه زیاد باشد دشمنانت زیاد می‌شود، گاهی وقت‌ها در خانواده‌ی خودت دشمن‌دار می‌شوی مثل بچه‌هایت مثلا بابای ما به فلانی انقدر داد ولی به ما نداد. همین چند روز قبل یک مادری با بچه‌هایش اختلاف داشت مادر می‌خواست کارخیری انجام بدهد بچه‌هایش مخالف بود و نمی‌گذاشتند، چیه قبول نداری؟ مال خودش است تا هست اموالش مال خودش هست دوست دارد برای آخرتش کاری بکند خب تعیین تکلیف برایت می‌کنند نباید باشد، ثروت هر چه زیادتر باشد باید حفظش کنی و حواست باشد که نبرند، علم هر چه زیاد باشد حفظت می‌کند، علم ثروت توست ولی ثروت باید تو نگهبانش باشی، علم افزایش دوستان زیاد دارد ولی ثروت افزایش دشمنان زیاد است.

به پیغمبر عرض کرد: دوست دارم اموالم زیاد شود پیغمبر یک دستورالعملی دادند فرمودند اگر می‌خواهید مال‌تان زیاد شود مالت را تصفیه کن ببینید عزیزان این نکته را محضر عزیزان عرض کنم تا الان که خدمت شما هستم یک نفر را سراغ ندارم که ادعا کند و بگوید من با خمس دادن زندگی‌ام عقب رفت، یکی سراغ دارید بگویید، یک کشاورز را بیاورید بگوید که من زکات دادم ورشکست شدم، یک نفر را بیاورید بگوید من صدقه دادم زندگی از دستم رفت. تذکیه‌ی مال یعنی خمس، زکات مالت را بده و مالت را پاک کن، تذکیه کن. یک نفر بگوید آقا من مالم را تذکیه کردم مالم را دزد برد یا خوردند.

امام صادق فرمود: کسی که حق خدا را از مالش خارج نکرد «من منع حق الله فی ماله»[21] اگر کسی حد خدا را از مالش خارج نکرد دوبرابرش را در باطل خرج می‌کند، «أنفق مثلک بالباطل» مثلا یک میلیون خمس و زکات را باید می‌داد دوبرابر به ناحق و باطل از مالش خارج می‌شود. بیش نود مورد در قرآن می‌فرماید: بدهید می‌دهم. یک مورد شیطان می‌گوید ندهید گدا می‌شوید. آقایان حواستان باشد عمری از ما نگذرد حق فقرا در اموال‌مان ادا نکردیم و امروز و فردا کنیم، من این جریان را هفته‌ی گذشته را برای‌تان گفتم یا نه؟ آیا من داستان آن زائر امام حسین را گفتم که خمس نمی‌داد و امام حسین نجاتش دارد و این لطف امام حسین بود او را برگرداند، این آقا هفته‌ی قبل پیش ما آمد، گفت: در مسیر کربلا من سکته کردم و مردم داشتم می‌مردم به سمت برزخ امام حسین گفت: برگردانید این بدهکار به برزخ می‌آید، به احترامی اینکه به قصد زیارت ما می‌آمد برگردانید بدهی‌هایش را بدهد.

مال‌مان را تذکیه کردیم؟ دست و پا و این همه نعمت را خدا داد، همه چیزت مال خداست زندگی‌ات را خدا چرخاند، حالا اضافه آوردی و برکت به مالت افتاده است و به تو گفتند: مالت را تذکیه کن، طرف سختش است، اگر واجب‌مان زمین مانده باشد به زیارت اربعین نرویم. برای امام حسین پول خرج نکنیم واجب الهی نپرداخته باشیم. پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود: وقتی مردم به مستحبات سرگرم هستند تو واجباتت را انجام بده، مثلا نماز شب می‌خواند با خمس نداده؟! قرآن خواندنت تعطیل نمی‌شود، این مستحب است ادای واجب، واجب است اولویت به واجب است، این جلسات برای این است که ما به وظایف‌مان آشنا بشویم، رسول الله فرمود: مالت اگر می‌خواهی زیاد بشود مالت را تذکیه کن، حقوق الهی از اموالت بپرداز و خارج کن.

پیرزنی سالها قبل آمد 50 تا یک تومانی موقعی که هنوز اسکناس‌های 50 تومنی در بازار بود و گفت این خمس مالم است کل خمسش بود همان زمان کم بود گفتم خانم شما چه کار می‌کنید؟ گفت: من پیاز خرد می‌کنم برای بعضی از این غذا فروش‌ها و فقط من خرد می‌کنم و آنها سرخ می‌کنند و یک مقداری پول به من می‌دهند و سال خمسی‌ام رسیده و آن را ادا کردم. خب قیامت این پیرزن معیار باشد خیلی‌هایمان باید سرمان پایین باشد.

در دفتر مسجدالرسول یک وقتی نشسته بودیم و دو تا از بازاری‌های شیرازی هم نشسته بود و یک نوجوانی آمد بدنش نیمه فلج بود و پایش را روی زمین می‌کشید و قدرت برداشتن پا را نداشت، حرف هم درست نمی‌توانست بزند و دستش هم درست کار نمی‌کرد مقابل میز ما ایستاد و به زحمت هم حرف می‌زد گفت: آقای حدائق امروز سال خمسی من است آمدم خمسم را بدهم. یک جوان نیمه فلج که کار دستش نیست، گفت: من ده هزار تومن پول دارم، گفتم: کار هم می‌کنی؟ گفت: نه نمی‌توانم، گفتم: دو هزار تومان خمس شما می‌شود، دو تا انگشتش را به زحمت در جیبش کرد دو تا هزاری در آورد و روی میزم گذاشت. گفتم: آقا این دو هزار تومان از طرف مرجع به شما می‌دهم به عنوان قرض بعدا بیا بده، یک حرفی به من زد که خیلی‌ها از ماها یادمان رفته است اگر یادمان بود وضع‌مان این نبود، گفتم: به شما قرض می‌دهم، گفت: آقای حدائق شما تضمین می‌کنید من زنده بمانم بتوانم بدهی‌ام را بپردازم، این دو تا تاجر شیرازی هم نشسته بودند گفتم: نسبت به خودم هم چنین ادعایی ندارم. پیغمبر فرمود: قدم از قدم برمی‌دارم نمی‌دانم هستم یا نیستم، تضمین برای شما بکنم؟ پس خمسم را بگیر، آن دو تا هزارتومان را روی میز گذاشت و رفت. من به آن تاجر شیرازی رو کردم و گفتم: امام حسین و امیرالمؤمنین لازم نیست میزان اعمال شد همین جوان نیمه فلج خدا سر پل صراط بیاورد کافی است. همه‌ی ما باید سر به پایین بیندازیم آیا از این جوان عقب‌تر هستیم؟ نه سلامتی، نه ثروت، نه زندگی داشت ده هزار تومان فقط پول و بدن معلول و علیل ولی ایمان داشت و آمد پای کار و یقین بدانیم خدا زیر بار منت انسان‌ها قرار نمی‌گیرد.

رسول الله فرمود: مال‌تان را تزکیه کنید تا خدا اموال‌تان را برکت بدهد. از پیغمبر سؤال کرد: یا رسول الله می‌خواهم بدنم سالمی داشته باشم، دنبال دکتر و بیمارستان نباشم، رسول الله فرمود:«إذا أردت یصح الله بدنک فأکثر من الصدقه»[22] صدقه زیاد بدهید بابا نگاه به کمیت صدقه هم نکنید کیفیت مهم است یعنی برای خدا بدهید نه برای اسم و رسم، همان پول کمی که داری می‌دهی همین پول کم می‌دانید چقدر گرفتاری‌هایتان را حل می‌کند. حالا چون شب‌های میلاد پیش روست این را به اعتبار شب جمعه می‌گویم کمی بخندیم. یک ظهری در مسجد دیدم یک آقایی آمد گفت: حاج اقا ما نماز آمدیم از سر صدقه‌ی مسجد آمدن کفش‌مان را دزدیدند، این هم از مسجد آمدن! گفتم: اگر تو مسجد نمی‌آمدی شاید جانت را گرفته می‌شد خب پری لیوان را ببین، نمی‌دانی پشت پرده چه خبر است. همین نماز اول وقت در مسجد چقدر از قضا و بلاها از تو دفن می‌شود، گفتم: شاید قضایی و بلایی برای تو داشت می‌رسید و به جانت می‌خواست بخورد یا زندگی‌ات و آمدن به مسجدت صدقه شد و دفع قضا شد و با گم شدن یک کفش ختم شد.

اسرار ازل را نه تو ندانی و من، زین حرف معما نه توخوانی نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو ، چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من

از صدقه دادن غافل نشوید، صدقه دفع بلا می‌کند، صدقه ضامن سلامتی شماست به تعبیر رسول الله در این ایام کرونا گفتم مقید به صدقه دادن باشیم همین صدقه دادن خیلی از مسائل پشت پرده را دفع می‌کند، در حالات حضرت موسی بن عمران دارد یک وقتی حضرت موسی را شخصی از مریدهای حضرت موسی به عروسی دعوت کرد که فلان شب، شب عروسی ماست تشریف بیارید، حضرت موسی با علم نبوت متوجه شد که داماد و عروس شب عروسی از دنیا می‌روند و به عزا تبدیل می‌شد، من و شما بودیم نمی‌رفتیم. حضرت موسی نرفتند فردای آن شب بعضی‌ها را حضرت موسی دیدند و پرسیدند عروسی فلانی دیشب چه خبر بود، آنها گفتند: بله عروسی خوبی بود و داماد حالش خوب بود و مشکلی نداشتند، حضرت فرمود: برویم دیدن داماد، به خانه‌ی داماد آمدند و داماد نزد موسی آمد و گفت: چرا نیامدید، حضرت موسی گفت: دیشب شما کجا خوابیدید اتاق خواب‌تان کجا بود؟ داماد اتاق را نشان داد و حضرت وارد شدند بستر را کنار زدند و دیدند یک مار سیاه درشتی زیر این بستر خشک شده بود و مرده بود، حضرت فرمود: دیشب این مار مأمور بود تو و زنت را هردویتان را بکشد چه کار کردید؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، گفت آقا دیشب ما وقتی مجلس پایان یافته بود و پذیرایی شام داشتیم من و خانمم هم غذا برایمان آوردند و تا با هم غذا بخوریم ناگهان صدای آقایی را بیرون شنیدم که می‌گفت: به من هم غذا بدهید و غذا تمام شده بود و این آقا داشت اصرار می‌کرد که به من هم غذا بدهید، ببینید عزیزان غذای هیأتت را به کسی دادی دفع بلا می‌کند که 50 هزار تومان کمتر نیست یکدفعه یک عجل را از تو دفع می‌کند و توضیح دارد که این مرگ‌ها چطور می‌رسد. مثلا حواسمان نیست غیبت می‌کنیم، دروغ می‌گوییم و تهمت می‌زنیم این‌ها عمر را کوتاه می‌کند، یکی از اثرات وضعی گناه کوتاه شدن عمر است، در مقابل یک چیزهایی آن را جبران می‌کند مثل صدقه دادن، حضرت موسی فرمود: چه کار کردید؟ آن داماد گفت: وقتی دیدم آن مرد غذا می‌خواهد به خانمم گفتم این آقا به امیدی اینجا آمده است یک مقدار از غذا را به این مرد بدهیم و این کار را کردیم. حضرت فرمود: آن صدقه‌ای که دادی باعث شد عمر مجددی به تو و خانمت داده شود. بعد حضرت فرمودند: اگر دوست داری عمر طولانی داشته باشی صدقه دادن برای بدن سالم و صله رحم عمر را طولانی می‌کند، ولو با تلفن یک احوالپرسی کنید و این باعث می‌شود عمر تو در مدار طبیعی خودش قرار بگیرد، ببینید عزیزان این را اشاره کنم و جمع بندی کنم همگی ما دو نوع مرگ پیش رو داریم مرگ حتمی و قطعی و مرگ معلّق و زودرس. نوع مردم با مرگ زودرس است یعنی پیمانه‌ی واقعی پر نمی‌شود چرا؟ چون کارهایی کردند که از این سرمایه کم شده است، گناه عمر را کوتاه می‌کند، بنده حواسم نیست غیبت می‌کنم روز به روز از عمرم کم می‌شود، بداخلاقی عمر را کم می‌کند، نافرمانی خدا عمر را کوتاه می‌کند از آن طرف خدای مهربان کارهایی را معین کرده است که این‌ها را جبران می‌کند مثل صدقه دادن و احترام به پدر و مادر و اخلاق خوب، صله‌ی رحم، این‌ها جبران می‌کند. طرف عمر را کوتاه کرده است و صله‌ی رحم انجام می‌دهد و این عمر کوتاه شده را جبران می‌کند.

جوانی با پدرش همراه امام صادق داشتند می‌آمدند این جوان از روی بی‌اعتنایی چند قدم جلو باباش راه رفت، آقا فرمود: پسر بایست. به خاطر همین چند قدمی که از روی بی‌احترامی جلو بابات حرکت کردی سی سال از عمرت کم شد، بعدش برمی‌گردد احترام پدر می‌کند و اخلاق خوب به خرج می‌دهد و صله‌ی رحم می‌کند این جبران می‌شود، همانطور که این گناه کوتاه کرد آن کار خیر جبران می‌کند بعضی‌ها در این کم کردن و زیاد کردن یکدفعه کم می‌کنند  جبران نمی‌کنند و صدقه الله العلی العظیم.

آقا امام صادق در قبرستان آمد: «من یموت بالذنوب أکثر من یموت بالآجال»[23] از آن دسته مردم با گناه مردند و در قبرستان مردند بیشتر از آنهایی هستند که با عمر طبیعی مردند، یعنی یک بخشی از مردم بخاطر نافرمانی خدا عجل‌شان می‌رسد. بناست این آقا 80 سال زندگی کند ولی زودتر می‌رود زیرا کاری کرد که عمرش کوتاه شد. مطلب را تمام کنم سؤال پایانی از پیغمبر پرسیده شد: من می‌خواهم در قیامت با شما محشور شوم چه کنم؟ رسول الله فرمود: «إذا أردتَ أن یحشرک الله معی فأطل السجود بین یدی الله الواحد القهّار»[24] سجده‌هایت طولانی کن در پیشگاه خدا، سجده‌های طولانی در خلوت‌گاه‌های خودتان بعد از نمازهای واجب‌تان یک مقداری سر روی مهر بگذارید یک چند دقیقه برای خودتان وقت بگذارید با خدا دردل کنید و از خدا بخواهید و استغفار کنید، خود این سجده‌های طولانی سبب می‌شود قیامت انسان‌ها با پیغمبر محشور بشوند، این هم 6 نکته از فرمایشات رسول الله است که انشاء الله در حافظه‌تان بمانند اگر یادتان نرفته و دیدم بعضی‌ها نوشتند و انشاءالله دیگران هم ضبط کرده باشند.

پروردگارا توفیق عمل نمودن به این دستوراتی که امشب، دستورات شش‌گانه که پیامبر توصیه کرده است در این فرصت‌های باقیمانده به همه‌ی ما عنایت بفرما.

والدین و ذوی الحقوق ما را مشمول مغفرت خود قرار بده، خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و علماء عاملین و مقام معظم رهبری و خدمتگزاران به نظام ما و جمع حاضر ما را از جمیع بدی‌ها محفوظ بدار.

پروردگارا بر مجد و عظمت و سربلندی این نظام و مملکت و این ملت روز افزون بیافزا.

 

[1]. انفال، ایه 46

[2]. انفال، ایه 46

[3]. انفال، ایه 46

[4]. انفال، ایه 46

[5]. انفال، ایه 46

[6]. انفال، ایه 46

[7]. انفال، ایه 46

[8] الطرائف (ترجمه داود الهامی) ص194

[9]. انفال، ایه 46

[10]. انفال، ایه 46

[11]. انفال، ایه 46

[12]. انفال، ایه 46

[13]. انفال، ایه 46

[14]. انفال، ایه 46

[15] مستدرک الوسائل ج11 ص235

[16] مستدرک الوسائل ج11 ص235

[17] مستدرک الوسائل ج11 ص235

[18] مستدرک الوسائل ج4 ص472

[19] مستدرک الوسائل ج4 ص472

[20] مستدرک الوسائل ج4 ص472

[21] من لایحضره الفقیه ج2 ص7

[22] مستدرک الوسائل ج4 ص473

[23] مستدرک الوسائل ج11 ص327

[24] مستدرک الوسائل ج4 ص472

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه