استاد حدائق روز دوشنبه 21 شهریور ماه 1401 به مناسبت ایام اربعین حسینی به بیان یکی دیگر از «درس های نهضت سیدالشهدا(ع)» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

 

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی محکم کتابه «وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[1]

انشاءالله در این چند شب تا قبل از شب اولین در همین مکان مقدس ادامه‌ی بحثی که امشب شروع می‌شود یکی از درس‌های مهم نهضت سیدالشهداء درس عزت‌مندی و عزیز زیستن در دنیاست که زمینه‌ساز آخرت است انشاء الله در این شب‌های باقی‌مانده تا شب اربعین ادامه‌ی بحث را هر شب در این مکان بعد از نماز انشاء خواهیم داشت به شرط در قید حیات، یکی درس‌های مهم عاشورا که در ماه محرم بحث شد در ادامه‌ی آن بحث درس عزت‌مندی است امم حسین آموخت از عزیز زندگی کنید و باعزت زندگی کنید انسان به تعبیر امیرالمؤمنین قیمتش بهشت است زیر قیمت خودت را نفروش، یک میلیارد دلار و دو میلیارد دلار قیمت تو نیست، گاهی اوقات ما جاهلیت پیشرفته داریم، قیمتی روی دخترمان می‌گذاریم مثلا مهریه سال تولد باشد، ارزش یک انسان و ثمن یک انسان فقط بهشت است الان امشب آیات را خواندید «وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا»[2] بهشت پاداش انسان‌های باتقوا است، هدایت می‌کنند انسان‌های باتقوا را به سوی بهشت و راهنمایی می‌کنند این‌ها را به سوی بهشت، برادر عزیزمان آقای موسی زاده خواندند آیات شریفه را صوت و قرائت خوب خدا می‌فرماید: «وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا»[3] به سمت جهنم می‌‌برند جهنمیان را و بهشتیان را به سمت بهشت می‌برند.

امام صادق فرمود: عالی‌ترین نعمت در قیامت بهشت است، بهشت داشته باشی به همه چیز رسیدی، اگر نرسیدید باختید تمام نعمت در قیامت بهشت است لذا در این دعایی که امام صادق نقل شده است که در ماه رجب عرض می‌کند «اعطنی به مسئلتی ایّاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة و اصرف عنی به مسئلتی ایّاک جمیع شر الدنیا و شر الآخرة»[4] در بعضی از نقل‌ها شر آخرت دارد می‌گویند جهنمی شدی همه‌ی شرها در جهنم است همه‌ی بلاها آنجاست حالا عرضم این است که اینکه امسال عاقبت به خیر بشود و خود را در قبال آن پاداش حقیقی هزینه کند. امام حسین آموخت دنیا آنقدر نمی‌ارزد که برای گذر دنیای‌تان ارزش‌ها و خدا را خوبی‌ها را نادیده بگیرید. ببینید کربلا گذشت سال 61 هجری امام حسین به شهادت رسید الان اربعین را ببینید، ایمان ما مردم الان به معارف اسلامی خیلی قوی‌تر از ایمان مردم زمان ائمه باشد، مردم زمان ائمه این پاداشی که خدا به اهل‌البیت در گذر تاریخ داد را ندیدند ولی ما داریم می‌بینیم، مردم زمان امیرالمؤمنین تا زمان هارون‌الرشید قبر حضرت مخفی بود، ولی امروز عظمت قبر امیرالمؤمنین و عظمت عاشورا و کربلا را می‌بینید نه تنها مسلمان شیعه و سنی بلکه ادیان دیگر مثل آشوری‌ها مسیحی‌ها، یهودی‌ها این‌ها اظهار ادب می‌‌کنند و احترام می‌گذارند و یا حسین می‌گویند.

من نسبت به عزت که البته خود عزت در تعبیر و لسان اهل لغت یعنی نفوذناپذیری، آدم عزیز به کسی می‌گویند که نفوذ در آن نمی‌توان کرد بعضی‌ها را دیدید با پول و مقام عوض نمی‌شوند چون عزیز هستند اگر شیراز را به آنها بدهند خم به ابرو نمی‌آورد. پیغمبر عزیز است ابوسفیان برای تطمیع پیغمبر در سال‌های اول رسالت رسول الله یک جلسه با پیغمبر گذاشت و گفت: آقا اگر دنبال ثروت هستی ما و بزرگان قریش ثروت به شما می‌دهیم و شما را اول ثروتمند حجاز می‌کنیم، اگر دنبال قدرت هستی، قدرت حجاز را به شما می‌دهیم همه تحت فرمان شما قرار بگیرند و هر چه شما بگویید حرف شما باشد اگر دنبال شهوت هستی زیباترین زنان عرب برایت می‌آوریم دنبال چی هستی؟ پول، مقام و شهوت مثل بعضی‌ها که امروز دنبال این‌ها می‌دوند، مثلا بعضی‌ها دنبال مقام هستند حق را ناحق می‌کنند که یک درجه مقامش بالاتر برود و بعضی‌ها اساساً ثروت هدفشان هست به آب و آتش می‌زنند و بعضی‌ها دنبال شهوت‌رانی هستند و امیال نفسانی.

عزیز رسول الله است عزتمند پیغمبر است و ایشان به تباهی فکر این‌ها تبسم کرد که چقدر این‌ها افق دیدشان پایین است، رسول الله فرمود: اگر خورشید را کف دست راست من و ماه را کف دست چپ من و حکومت دنیا را به من واگذار کنید دست از رسالتم برنمی‌دارم. به این می‌گویند عزیز! حالا می‌گویند اینقدر به حقوقت اضافه می‌کنیم این خلاف را بکن. عزیز یعنی انسان نفوذ‌ناپذیر چه در تطمیع، تهدید. رسول الله را سه شب در شعب ابی‌طالب محاصره‌ی شدید اقتصادی کردند ولی پیغمبر دست برنداشتند و یارانی که با پیغمبر بودند همین مقاومت را داشتند این‌ها نه در تطمیع و نه در تهدید موفق شدند و آخرین امر تصمیم گرفتند که پیامبر را به شهادت برسانند که توطئه‌ی لیلة المبیت اتفاق افتاد. عزیز امیرالمؤمنین است آقا فرمود: به خدای علی سوگند اگر حکومت دنیا را به علی واگذار کنند نه حکومت یک شهر، یک استان، یک مملکت بلکه دنیا یعنی کره‌ی زمین و بگویند ما به ازای این حکومت دنیا دانه‌ی خردلی را از دهان موری بستانم و بگیرم این کار را نمی‌کنم، چقدر انسان می‌تواند بزرگ باشد. قدرت دنیا را به ازای کار کوچک دنیایی؟! در حالی که خیلی‌ها برای خیلی از این بیشتر از این‌ها جنایت می‌کنند، شما در واقعه‌ی عاشورا بعضی‌ها برای یک من گندم در قتل امام حسین شرکت کردند چقدر انسان پست می‌شود و چقدر انسان سقوط می‌کند همین انسانی که در کربلا بودند افرادی که برای یک مَن گندم که به امروز پنجاه هزار تومان است برای 50 هزار تومان در قتل شرکت کردند و در همان روز افرادی هم بودند که از همه چیز گذشتند و ارزش‌ها نگذشتند. حبیب بن مظاهر از مقام، موقعیت، جانش گذشت شهداء کربلا هم همین‌طور. درس کربلا درست عزتمندی است و امام حسین آموخت عزیز زندگی کنید دنیا ارزش ندارد برای یک چند صباحی یک حقی را ناحقی کنید و هر خلافی را مرتکب بشوید و از هر طریقی که شد پول دربیاورید و در هر جهتی که شد پول خرج کنید، بشر عزیز باش! آدم عزیز و باعزت یعنی انسان نفوذناپذیر و در این آدم نمی‌توان نفوذ کرد و به هیچ عنوان نه باتهدید و نه با تطمیع. امام حسین را هر کاری کردند که ایشان را تسلیم کنند نشد! این سخن نورانی امام حسین هست «الموت توفیق العز خیر من الحیاة فی الظلم» مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلّت است.

بالاخره می‌گذرد شمر و یزید و ابن‌زیاد نمرد؟! آن‌هایی که در قتل امام حسین بودند نمردند؟! اما در یک بازده زمانی بد امتحان پس دادند و بعضی‌ها خوب درخشیدند، حربن یزید ریاحی هم شهید شدند دو تا سردار یک غائب و یکی نادم و او عزیز شد و باعزت رفت مثل حر، او ذلیل ماند و عمری نادم بود و سرافکنده رفت عبیدالله حر جعفی. امام حسین آموخت که بشر عزیز باش برای 60 سال زندگی پا روی ارزش‌ها نگذار، خدا یادت نرود حق را باطل نکن، باطل را حق جلوه نده.

در بحث عزت خود عزتمندی عظمت می‌آورد آدم‌های عزیز آدم‌های باعظمت هستند، ایشان عزت دارد دنیا را به نظر بد نمی‌آورد، آقا امیرالمؤمنین فرمود: حکومت بر شما مردم نزد من علی‌بن ابی طالب از آبی که از بینی یک بزغاله می‌آید پایین پست‌تر است. ما برای مقام چقدر دست و پا می‌زنیم، مثلا باید حقوق‌مان انقدر بالا باشد و الان کم است؟! این عظمت انسان است بشر اینقدر بزرگ می‌شود جز یاد خدا چیزی او را اغناء نمی‌کند، از آثار ارزشمند عزت قدرت ، قوت است، آدم‌های عزیز انسان‌های قوی هستند و قدرتمند هستند، یکی از یاران سیدالشهداء این دشمن حریف او نمی‌شد و نزدیک نمی‌توانست بیاید و این‌ها نزدیک می‌آمدند حریفش نمی‌شدند و از دور سنگ‌بارانش کردند و دید که سنگ بارانش می‌کنند لباس و زره را درآورد و حالا که سنگ می‌زنید به بدنم بزنید ما یک متلک را برای دین نمی‌توانیم تحمل کنیم و یک از گل نازک‌تر به خاطر دین به ما می‌گویند آشفته می‌شویم مثلا آقا ولش کن، حرف نزن فایده ندارد آن وقت می‌خواهیم با اصحاب الحسین باشیم؟! آنها از جانشان هراس نداشتند ولی تو موقعیت خودت را میبینی.

چقدر این بشر در پرتو دین‌داری و بندگی خدا قدرت پیدا می‌کند چه قدرت‌های عالم او را به زانو در نمی‌آورند و عظمت پیدا می‌کنند و قدرت پیدا میکند و این‌ها به این باور می‌رسند که دشمن ناتوان است، در حالات شهید حججی یکی از سرداران سپاه نقل می‌کرد آن داعشی ملعونی که حججی را سر برید گرفتند و در یک عملیاتی و به او گفتند: نانجیب چطور دلت آمد سرش را بریدی؟ چه مخلوق پستی بودی که این جوان را سر بریدی؟ این جوان خودش سبب شد، ما شکنجه‌اش می‌کردیم این می‌خندید، مورد اذیت قرارش می‌دادیم این تبسم می‌کرد چقدر بشر قدرت پیدا می‌کند؟! بعضی یک مختصر تهدید می‌شوند خودشان را گم می‌کنند، یک خانمی همسفر ما در مدینه‌ی منوره بود برای سفر عمره، مأمورهای وهابی او را گرفتند و بغل دستش یک کسی مهر گذاشته بود این هم گرفتند بردند در قسمت دفتر حرم ازش سؤال کنند و این جور چیزها، ایشان به خودم گفتند: آقای حدائق دیدم اوضاع خوب نیست،  از من پرسیدند تو در کنار این نشسته بودی و این مهر داشته است؟ گفتم: من اصلا مسلمان نیستم من گردشگر هستم من اینجا آمدم بگردم و دیدم مردم نشستند من هم نشستم یکی این می‌شود و دیگری حججی می‌شود.

عزت و قدرت و عفت آن داعشی گفتند: ما شکنجه می‌دادیم او می‌خندید و او را می‌زدیم می‌خندید و آن لحظه‌ی آخر که خنجر کشیدیم تبسم می‌کرد بنده شدید اینقدر بزرگت می‌کنند که دنیا را به نظرت در نمی‌آید، یکی پول و مقام و فرش و مبل برایش مهم است چون خدا اهمیت در جایگاه خودش پیدا نکرده است. از جان بگذر جانان بطلبد، آنگاه زجانان جان بطلبد

این تربیت‌یافته‌های مکتب امام حسین است شهید حججی، سلیمانی وشهداء دفاع مقدس و دفاع از حرم اصلا سردار سلیمانی می‌گفتند دنبال شهادت می‌دوید، این انسا‌ن‌های بزرگ برای شهادت می‌دویدند و این قدرتی است که در پرتو بندگی به انسان‌ها عطا می‌کند و این از درس‌های مهم نهضت عاشورا است درس عزتمندی و عزت‌طلبی است و آیه‌ای که تلاوت کردم از سوره‌ی مبارکه‌ی یونس آیه‌ی65 و چند مطلب ذیل این آیه خدمتتان عرض کنم حالا انشاءالله شب آینده عواملی که ایجاد عزت می‌کند و بندگی در رأس یک سری کارهایی هم هست اگر رعایت کردید عزیز می‌‌شوید و قوی می‌شوید، قدرتمند می‌شوید و نفوذناپذیر می‌شوید و دیگر نمی‌توان شما را بخرند و نرخت خدا می‌شود خودت را الکی خرج نمی‌کنی، قرآن می‌فرماید خطاب به رسول الله است: «وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ»[5] حرف‌های مشرکین شما را اندوهگین نکند مشرکین به پیغمبر می‌گفتند: دیوانه، ساحر، مجنون و توهین‌های فراوان می‌کردند و خود پیامبر گفت: آنقدر من اذیت شدم هیچ پیغمبری اذیت نشد، عزیزان حالا ما که اذیت نمی‌شویم ما الحمدالله پای سفره‌ی اسلام نشستیم و در بهترین دوره‌های و با احترام و باعزت نماز می‌خوانیم زمان پیغمبر یاران پیغمبر در مکه می‌فهمیدند این‌ها مسلمان هستند در معرض آفتاب روی سنگ‌های داغ می‌انداختند و سنگ روی سینه‌شان سنگ می‌گذاشتند و بعضی این‌ها مجبور شدند از مدینه فرار کنند به حبشه بروند و گروهی از این‌ها مسلمان‌ها! خب این شیطنت‌ها و توطئه‌ها بر علیه پیغمبر بود و تحقیر می‌کردند. «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»[6] عزت تماماً در اختیار خداست و خدا عزت می‌دهد مردم نمی‌توانند عزت بدهند ببینید در تاریخ مشاهده کنید عرض کردم ایمان ما قوی‌تر است تاریخ 1000 سال ما مسلمان‌ها را ببینید؟ خیلی‌ها بودند قدرت داشتند و امکانات داشتند مردم فکر می‌کردند عزت در امکانات این‌ها است ولی الان از آن‌ها نام و اثری نیست ولی بعضی‌ها ایمان داشتند و بنده‌ی خدا بودند امروز عزت از آن‌هاست، برای مثال امام رضا و مأمون را ببینید. امام صادق را ببینید و منصور دوانیقی را هم ببینید، امیرالمؤمنین و معاویه، سیدالشهداء و یزید. شما امروز نگاه عالم را نسبت به این‌ها ببینید و این همان بشارت الهی است و همانطور که خطاب به رسول الله است و ما که پیغمبر برای ما الگوست برای ما کافی است. مردم در مسیر دینداری تحریف‌ها شما را ناامید نکند، یک جایی به شما توهین و متلک گفتند جا نزن!؟ به حجاب بد می‌گویند مشکلی نیست شما درصدی از ناسزاهایی که به پیغمبر می‌گفتند به شما نمی‌‌گویند و آن درصدی که توهین به اهل بیت می‌شد به من و شما نمی‌شود.«وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ»[7] این حرف‌های نامربوط شما را ناراحت نکند، با بدگویی دیگران شما بد نمی‌شوید، رسول الله عزت تماماً مال خداست آن عزت واقعی آن حالت نفوذناپذیری و آن قدرت و آن عظمت و قوت از آن خداست،«إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[8] خداوند هم شنوا است هم داناست.

هم می‌شنود صحبت‌هایی که می‌کنند و هم می‌داند اتفاق‌هایی که می‌افتد.

چند نکته‌ی لطیف را از این آیه عرض کنم و عرائض را برای امشب جمع‌بندی کنم نکته‌ی اول در این آیه این است که دشمنان اسلام پیوسته در در صدد تحقیر دین و امت اسلامی هستند و بحث امروز و فردا نیست مثلا شبکه‌های مجازی چکار می‌کنند بله تکنولوژی امروز دشمن شیطنت‌ش امروز متناسب با روزگار موجود است، امروز واتساپ، اینستاگرام و تلفن‌های همراه و ماهواره است و از این طریق تبلیغ می‌کنند مأنوس نشوید با این آیه دلگرم باشید «وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ»[9] خدا به پیغمبر می‌فرماید این حرف‌های بیهوده‌ی مشرکین شما را اندوهگین نکند، ،«إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[10] عزت تماماً از آن خداست و در اختیار خداست لذا این نکته‌ی اول که این تحریف دین و امت سلامی همیشه بوده است زمان پیغمبر، زمان اهل‌البیت بود و این اربعین که پیش روی ماست اربعین اول خاندان اهل‌البیت از اسارت برگرداندند به کربلا و 40 روز این‌ها طول اسارت‌شان بود چه کسانی فرزندان امیرالمؤمنین و زینب و ام کلثوم و نوادگان امیرالمؤمنین و دو امام حضرت زین‌العابدین و امام باقر ما یک در هزارن توهین‌هایی که به اهل‌البیت شده است و به ما نشده است ولی این‌ها قاطع ایستادند و ادامه دادند و خدا به آن‌ها عزت داد و وعده‌ی عزت را عملی کرد.

هیچ وقت توقع نداشته باشید دین را تخریب نکند، کاردشمن اسلام همین است یک جایی نشستید چهارتا متلک به دین گفتند مثلا مردم بی‌دین شدند این بی‌دینی همیشه بوده است و در گذشته‌ی تاریخ هم بوده است. «وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»[11] اکثریت‌ها اندیشه نمی‌کردند فکر نمی‌کردند و قدرشناسی نمی‌کردند و این در گذشته‌ی تاریخ هم بوده است و تا زمان ظهور همین است و در عصر ظهور حضرت یک اتفاق مبارکی بیفتد آن مدینه‌ی فاضله شکل بگیرد، این مطلب اول که همانطور زمان پیغمبر شیطنت و توطئه بود الان هم هست این یک نکته. نکته‌ی دیگری که البته خداوند پیامبر را دلداری می‌داد که ما حامی هستیم و ما یاری می‌کنیم و ناراحت نباش و قطعا مؤمنین را یاری می‌کند و اگر جاههایی کم لطفی می‌بینید ولی خدا هم مدد می‌رساند و امداد می‌کند و خدا زیر بار منت بندگان خوب خودش قرار نمی‌گیرد.

مطلب دیگر من در این ایه اشاره کنم خدا می‌فرماید: رسول الله محزون نباش این یک پیام هم دارد مردم تحت تأثیر تبلیغات مسموم دشمنان قرار نگیرید خدا این هشدار را به پیغمبر می‌دهد «وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ»[12] حرف‌های این‌ها ناراحتت نکند اندوهگینت نکند، یک شخصی از اهالی بصره نامه‌ای به امام حسین نوشت و در نامه از حضرت خواست که آقا خیر دنیا و آخرت برای ما بگویید.

«أنَّ رجلاً من أهلِ الکوفة کتب إلی الحسین بن علی یا سیدی! أخبرنی بخیر الدنیا و الآخرة»[13] امام حسین جواب نامه را اینگونه دادند: «بسم الله الرحمن الرحیم أما بعد فإنّ طلب رضی الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس»[14] اگر کسی به دنبال رضایت خدا باشد ولو تمام مردم از او ناراضی بشوند خدا تأمینش می‌کند، حاج‌آقا و حاج خانم خدا را راضی کن شیراز ناراضی باشد خدا پشتت هست، این را می‌گویند خیر دنیا و خیر آخرت، در دوراهی خدا و بچه، خدا را انتخاب کن، در دو راهی شوهر و خدا؟ شوهر! بابا خدا درس کربلا درس خدامحوری است یک شهر بروند یک طرف، رضایت خدا یک طرف امام حسین می‌فرماید اگر رضایت خدا را طلب کردی خدا حمایتت می‌کند. «أما بعد فإنّ طلب رضی الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس»[15] اگر واقعا خدا را در نظر گرفتی خدا امورات تو را تأمین می‌کند و از مردم تو را مستغنی می‌کند.

یک جمله از آقا امیرالمؤمنین بگویم شهدا لذت‌بخش‌ترین لحظات زندگی‌شان همان عروج روح است و می‌بیند همان جانی که مانده برای خدا می‌دهد یک حالتی به این‌ها می‌دهد که لحظه‌ی شهادت شیرین‌ترین حالت برایشان است. من مثالی برای‌تان بزنم و مثالی در حد تقریب به ذهن، دیدید یک مادر بچه‌اش را خیلی دوست می‌دارد و پناه بر خدا بچه بیمار است، مادر حاضر است نخوابد که فرزندش در آغوشش بخوابد می‌گویند خانم بخواب ولی می‌گوید من این بیداری برایم لذت‌بخش‌تر است تا اینکه بخوابم و از حال بچه غافل بشوم، سختی را به جان می‌خرد اما می‌خواهد آرامش پیدا کند گاهی اوقات دیدید بعضی می‌گویند دردت به جونم، بماند بعضی‌ها دروغ می‌گویند ولی مادرها و پدرها راست می‌گوید، بالاخره آن کسی صادقانه می‌گوید همین است و می‌گوید کاش من مریض بودم و به امام حسین هم بعضی‌ها راست می‌گویند جانم، خودم، بابام و مادرم همه به فدایت ولی بعضی‌ها دروغ می‌گویند، خمس مال نمی‌دهد می‌گوید جانم فدایت، پیشکش خودت، تو برو نمازت را بخوان!

ولی بعضی‌ها زیارت عاشورا را می‌خواند راست می‌گویند؟ واقعا اگر کربلا بودی با امام حسین بودی؟ من اعتقادم این است که سردار سلیمانی اگر کربلا بود کنار حبیب‌بن مظاهر بود، شهداء دفاع مقدس ما و دفاع از حرم ما این‌ها اگر کربلا بودند با حبیب بن مظاهرها و با قاسم بن الحسن‌ها و با علی‌اکبرها مجاهد و همراهی می‌کردند این‌ها راست می‌گفتند اما بعضی‌ها ادعا می‌کنند در غالب گفتار. این جریان را هم برای رفع خستگی بگویم و این‌ها از وقایع اتفاقیه است مرحوم آقای طبرسی نقل می‌کند زمان ناصر الدین شاه قاجار یک آقایی بود زیارت عاشورا می‌خواند این ذکر را بعد از زیارت زیاد می‌گفت و حواس‌مان باشد دروغ زیاد نگوییم، در نماز می‌گویم «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»[16] این یعنی صددرصد اخلاص دارد ولی بیرون از نماز کاردیگری می‌کند، خدا را مالک همه چیز می‌دانیم و آنقدر به پول و کارت‌مان ایمان داریم به خدا ایمان نداریم، به امام حسین می‌گوییم خودم و زندگی‌ام همه چیز قربان تو، ولی پای کار عقب می‌کشیم. زمان ناصرالدین شاه یک آقایی زیارت عاشورا را زیاد می‌خواند یک شب همان‌طوری که نشسته بود و می‌گفت در سر سجاده در خانه‌ی خودش خوابش برد، شاعر می‌گوید:

یا حسین و با حسین یک نقطه باشد فرق آن

یا حسین گفتن کجا و با حسین ماندن کجا

خدا کند با حسین باشیم یاحسین گفتن خیلی مقوله‌ای ندارد چقدر بگوییم. این خواب دید در عالم خواب دید عاشوراست و دشمن خیام حسینی را محاصره کرده است و همان چیزی که در تاریخ نقل شده است یک دفعه دید آقا امام حسین به استقبالش آمد و حضرت آمد به سمتش آمد و سلام کرد و آقا فرمود: فلانی خیلی دلت می‌خواهد در رکاب ما به شهادت برسی این گوی و این میدان، گفت: ما در خودمان گفتیم عجب غلطی کردیم یک چیزی گفتیم و امام حسین جدی گرفت و آقا دید بهانه می‌آورم و خدا نکند بعضی‌ها اینجوری باشند، دعای ندبه می‌خوانیم و اشک می‌ریزیم ولی در رفتار یک جوری عمل می‌کنیم اشک امام زمان را در می‌آوریم با رفتارهایمان با زندگی‌مان. آقا امام حسین گفتند این گوی و میدان خواستی جهاد کنی بفرما. گفتم: یا اباعبدالله ما شمشیر نداریم، آقا شمشیرش را داد و گفت بفرما، گفتم: آقا این‌ها سوار اسب هستند و ما یپاده هستیم، آقا اسبی هم دادند، گفتم: آقا ما سپر نداریم این‌ها سپر دارند. عاشق! تو اگر عاشقی سراز پا نشناخته به مسیر باید بروی! آقا سپر دادند و سوار شدیم دیدیم حضرت نگاه‌مان می‌کند و خجالت می‌کشیدیم برگردیم، این زیارت عاشورا عادت بود و معرفتی در آن نبود، گفت: یواش یواش سمت دشمن می‌رفتم یک لحظه از درون خیمه‌ صدای خواهرشان بلند شد که برادر با شما کار دارند و امام حسین روبرگرداندند سمت خیمه‌ها بروند جانب خیمه‌ها ببینند حضرت زینب چه کار دارند و ما هم سر اسب را کج کردیم و الفرار. خانمش می‌بیند که حاجی روی جانماز دست و پا می‌زند و فکر کرده داره سکته می‌کند و حاجی را بیدار کرد و دید خانه‌ی خودش است و کربلا نیست و یک نفس عمیق می‌کشد و می‌گوید: خانم برو دعا کن که پدر حضرت زینب را بیامرزد اگر زینب نبود الان تو بیوه شده بودی خب چرا می‌گویی؟! مهدی بیا مهدی بیا، خداوکیلی آماده‌ای؟ شب عروسی امام زمان‌مان را می‌توانیم بگوییم بیا، در جلسات فامیلی خجالت نمی‌کشیم امام زمان هم بیاد؟

می‌توانی گوشی تلفن‌ت را بدهی، چهارتا عکس و برنامه ثبت نکردیم که خجالت بکشیم، آقا سرزده بیاید خانه‌هایمان را ببینید و آیا خانه‌های ما پذیرش مهدی فاطمه را دارد؟ این جریانی که من عرض کردم زمان ناصرالدین شاه اتفاق افتاده است و ناصرالدین شاه وقتی فهمید طرف را خواست و گفت: خب اسب امام حسین و شمشیر حضرت و سپر را می‌گیری و فرار می‌کنی؟ یاالله پس بده!

حضار محترم ما در آن چیزی که می‌گوییم باید ثابت باشیم مثلا در بندگی نسبت به خدا، دوستداری اهل بیت و غیره. امام حسین گفت: اگر دنبال راضی کردن خدا شدید و بودید و همه‌ی مردم ازت ناراضی شدند خدا حمایتت کند و شک نکن و اگر شر دنیا و آخرت هم بخواهی «و من طلب رضی الناس بسخط الله و کله الله إلی الناس و السّلام»[17] اگر کسی دنبال راضی کردن مردم بود این یک هشدار برای همه‌ی ماست، اگر کسی خواست مردم را راضی نگه دارد به بهاء سنگین سخط خداست، مثلا گناه می‌بیند و چیزی نمی‌گوید ولو خدا ناراضی باشد، امام حسین می‌گوید واگذارت می‌کند به همان.

شر دنیا و آخرت و این همان چیزی‌ست که امام صادق در ماه رجب به خدا پناه می‌برد، خدا نکند خدا را فدای بچه‌هایمان کنیم، خدا را خرج زندگی‌مان کنیم، خدا را برای پول هزینه کنیم، در دوراهی انتخاب بین خدا و دوستان، دوستان را انتخاب کنیم خدا واگذارمان به همان‌ها می‌کند. یکی از نمونه‌های واگذارشدن را بگویم عمر سعد رحمة الله علیه به طمع حکومت ری به کربلا آمد و فرماندهی سپاه را قبول کرد اگر فرمانده‌هی کشتن امام حسین را قبول کنی حکومت ری از آن توست، این به طمع همین هم آمد، پسر سعد أبی رقاص بود و امام حسین را کاملا می‌شناخت و آقا با عمر سعد جلسه گذاشتند و فرمودند: عمر سعد وعده‌ی حکومت ری به تو داده شده است به گندم ری هم نمی‌رسی و این هشدار را حضرت به وی دادند یعنی ری را هم نمی‌بینی و این وعده‌ی الکی به تو داده شده است، خدا کند حریص دنیا شوی و بی‌قیمت بشوی، اگر بی‌قیمت بشوی زیر قیمت خودش را خرج می‌کند، عمر سعد به امام حسین گفت: به گندم ری نرسیم ولی به جوی ری برسیم قانع هستیم حضرت فرمودند: بیا به ما بپیوند. من رضوان ازلی را برای تو تضمین می‌کنم، تواگر به سیدالشهداء پیوسته بودی تو 5 سال بعد تو را کشتند تو با امام حسین بودی 5 سال زودتر می‌رفتی و سعادتت را برای خودت رقم می‌زدی. فرعون نرفت؟ آسیه هم رفت؟ موسی نرفت؟ فرعون هم رفت؟ دیکتاتورهای عالم رفتند صدام نرفت؟ شهید صدر هم رفت؟ شهید سید محمد باقر صدر رفت حالا ما 10 ـ 15 سال قبل از صدام ولی شهید عزیز رفت و صدام هم رفت ببینید خدا با صدام چه می‌کند با شهید صدر چه می‌کند عمر سعد قبول نکرد و آمد کربلا حرف امام حسین را بشنوید فرمود: اگر رضایت خدا خرج رضایت مردم کردی، رضایت خدا حمایت از سیدالشهداء و رضایت خلق یعنی یزید و یزیدیان مقابل امام حسین قرار گرفتن و عمر سعد این کار را کرد و رضایت ابن زیاد دید و رضایت خدا را ندید و خدا به ابن زیاد واگذارش کرد، وقتی که قائله‌ی کربلا تمام شد ابن سعد کوفه آمد و در حضور بزرگان کوفه به ابن زیاد گفت: «إنی قتلت سیداً مؤجبا» من آقای بزرگواری را کشتم تا این حرف را زد ابن زیاد برآشفته شد و ابن زیاد تبلیغ کرده بود در کوفه که حسین بن علی خارجی هست و بر علیه خدا قیام کرده است و حالا فرمانده‌ی ارشد سپاه او دارد می‌گوید که من سید بزرگوار را کشتم، خب نانجیب اگر سید بزرگوار بود چرا کشتی؟ گفت: برو تا به پرونده‌ات رسیدگی کنم، امام حسین فرمودند: که به گندم ری هم نمی‌رسی، این آقای ابن سعد ملعون چند سال از دست ابن زیاد فراری بود تا در بستر سربازان مختار او را کشتند برای همان ابن زیاد ملعونی که آخرت خود را تباه کردی دنیای خودت را هم از دست دادی.

من چند نکته را هم بگویم خداوند وعده داده از مؤمنین پشتیبانی می‌کنیم، پشتیبانی امام حسین اربعین، کربلا را ببینید بعد از شهادت امام حسین در این قرن‌های گذشته فراز و نشیب‌های تاریخ خدا از سیدالشهداء حمایت کرد و از شهداء کربلا حمایت کرد این وعده‌ی الهی است، خدا می‌فرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»[18] ما پشتیبان بندگان مؤمن خودمان هستیم. خدا می‌فرماید: عزت به دست خداست و با گفته‌های دیگران انسان عزتش فرو نمی‌ریزد.

بندگی کن تا که سلطانت کنند

و تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حیوانی سزاوار تو نیست

ترک این خون کن انسانت کند

بگذر از فرزند و جان و مال خویش

تا خلیل الله دورانت کنند

چون نداری درد درمان هم مخواه

درد پیدا کن که درمانت کنند

من با این حدیث پایانی از فرمایشات وجود مقدس آقا امام صادق علیه‌السلام عرائض را به اتمام برسانم، حضرت می‌فرماید: شبیه به همین مضامین از رسول خدا نقل شده است «من أراد عزاً بلاعشیرة»[19] آن‌هایی که دنبال عزت هستند بدون طایفه، حالا کسی می‌گوید ما طایفه و فامیلی نداریم و تنها هستیم امام صادق می‌فرماید: می‌خواهی به عزت برسی بدون طایفه، یک غلام سیاه اصحاب الحسین می‌شود که با افتخار به او سلام می‌کنی «علی أصحاب الحسین»[20] در زیارت عاشورا، یک سیاه افریقایی یک غلام! خدا به او عزت می‌دهد اگر کسی می‌خواهد به عزت بدون طایفه و فامیل برسد و هر که می‌خواهد به بی‌نیازی برسد بدون ثروت البته من هم این را عرض کنم خدمت شما عزیزان بی‌نیازی در زیادی اعمال نیست، امام صادق فرمود در دنیا هر چه گیرتان بیاید تشنه‌ترتان می‌کند مگر روی خود کار کرده باشید و تربیت شده باشید.

امام صادق فرمود: «مثل الدنیا کمثل ماء البحر»[21] دنیا مثل آب شور دریاست هر چه بیشتر به تو بدهند تشنه‌تر می‌شوی و این تشنه‌ی پیاپی شما را از پا در می‌آورد. مثلا شیراز مال شما شد چشم به ولایات دیگر دارید این طبیعت دنیاست آن‌چه که انسان‌ها را سیراب می‌کند و بی‌نیاز می‌کند چهره‌ی مال دنیا نیست قناعت است قانع زیستن است خود قناعت انسان‌ها را سیراب می‌کند یعنی آنچه خدا به شما داده است الحمدالله بگویی و شاکر باشی، هر کسی دوست دارد به بی‌نیازی بدون ثروت برسد ثروت ندارد ولی روحش بی‌نیاز است بعضی‌ها پول را خجالت می‌دهند بعضی‌ها آب را خجالت می‌دهند ابالفضل فرات را خجالت داد.

برویم در خانه‌ی آقا ابالفضل روضه‌مان همین باشد مردم می‌خواهید به یک احترامی بدون قدرت برسید بعضی‌ها احترامی که می‌گذارند به خاطر میز ریاست است چون آقای مدیر کل است بنده احترامش می‌گذارم و فردا که بازنشسته شد جواب سلامش را هم نمی‌دهم من دیدیم این چنین مدیرها را، دوران بازنشستگی دیگر جواب سلامش را نمی‌دهند، بعضی‌ها این عزتی که دارند به خاطر میز ریاستش است و درجه‌ای روی دوشش هست و به خاطر پستی که امروز می‌گویند شهردار، مدیر کل، استاندار، وزیر و فردا کنار رفت و بازنشست شد در فامیل خودش هم احوالش را نمی‌پرسند این‌ها که عزت نمی‌آورد، مردم پول و مقام، طایفه و فامیل و عشیره  عزت نمی‌آورد، عزت واقعی کجاست بشنوید امام صادق فرمود: «ولینتقل من الذل معصیة الله الی عزة طاعته» می‌خواهی  به عزت واقعی برسی از ذلت نافرمانی خدا برو در عزت اطاعت از خدا این پیام دارد گناه ذلیل‌تان می‌کند و نافرمانی خدا ذلت می‌آورد مردم هر چقدر خدا را بپرستید و بندگی کنید رضایت خدا را در نظر بگیرید عزت‌تان بالاتر می‌رود لذا آن‌هایی که خدا را تراز می‌کند خدا به این‌ها عزت می‌دهد ولو طایفه‌ای و ثروت، قدرتی نداشته باشند.

السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس عرض کردم ابالفضل آب را خجالت داد چقدر انسان بزرگ می‌شود، تشنه است وارد فرات می‌شود و کمی آب را در دست می‌گیرد یادی از لب تشنه‌ی امامش می‌کند و آب را روی آب می‌ریزد.

ای شفیع پر گناهان یا ابالفضل یا ابالفضل

مهربان تر از تو مولا کس ندیده یا ابالفضل

تشنه لب تر از تو مولا کس ندیده یا ابالفضل

یاابالفضل، یاابالفضل، به یاد همه‌ی درگذشتگان یا ابالفضل...

 

[1]. یونس، آیه 65

[2]. زمر، ایه73

[3]. زمر، ایه71

[4] مفاتیح الجنان، دعای هر روز ماه رجب

[5]. یونس، آیه 65

[6]. یونس، آیه 65

[7]. یونس، آیه 65

[8]. یونس، آیه 65

[9]. یونس، آیه 65

[10]. یونس، آیه 65

[11]. یونس، آیه55

[12] یونس آیه65

[13] مستدرک الوسائل ج12 ص209

[14] مستدرک الوسائل ج12 ص209

[15] مستدرک الوسائل ج12 ص209

[16]. حمد، 4ـ5

[17] مستدرک الوسائل ج12 ص209

[18]. یونس، آیه 65

[19] الخصال ج1 ص169

[20] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا

[21] الکافی ج2 ص136

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه