استاد حدائق روز چهارشنبه 9 شهریور ماه 1401 در مسجد الرسول(ص) شیراز به بیان درس هایی از قرآن پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[1] صدق الله العلی العظیم
در ادامهی آیهی شریفهای شب گذشته زینتبخش مجلس قرار گرفت و امشب هم طلیعهی سخن زینب مجلس ما قرار گرفت آیهی 53 از سورهی مبارکهی انفال است عرض کردیم که یکی از نکاتی که توجه به آن و دقت در آن تأثیرگذار در روش و منش انسانهاست این است که بشر را خدا یک قدرتی عطا کرده است که تغییر نعمت دست خود بشر است، در ترکها یک ضرب المثلی است کارهایمان ما را گرفتار میکند. قرآن میفرماید: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ »[2] خدا نعمتی را که به قومی میدهد دیگر تغییر نمیدهد و نمیستاند مگر اینکه خود مردم تغییرش بدهند، «حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[3] خودشان تغییر بدهند و خودشان این نعمت را ضایع کنند و خداوند هم سمیع و شنوا هست و علیم و دانا است. در ذیل این کلام الهی شما فرازهایی از فرمایشات معصومین را میبینید عرض کردم شب گذشته یک اشاراتی را امیرالمؤمنین در طلیعهی دعای کمیل دارند که بشر تغییر نعمت و حبس دعا و بیحیا شدن تمام این مشکلاتی که انسانها برای خودشان ایجاد میکنند اینها مسبّب خودشان هستند اما من یک قاعدهی کلی عرض کنم بعد وارد بحث امشب بشویم، شاید بعضیها این سؤال در ذهنشان بیایند همین حرفی که ابن زیاد به حضرت زینب زد، اگر این باشد که هر کسی نعمت از او گرفته شد خود مسبّب و مقصر است ما میبینیم سنگینترین حجم سختیهای عالم را اولیاء کشیدند این هم پاسخ میدهم که اگر کسی مچتان را خواست بگیرد جواب بدهید، اگر کسی گفت امام حسین سرش بالای نیزه رفت خدا گفته ما نعمت نمیگیریم مگر خودتان بخواهید. گاهی اوقات بندگان خوب خدا انسان میبیند در نهایت سختیها و شدتها و رنجها هستند، پیامبر اکرم گفت: هیچ پیامبری به اندازهی من اذیت نشد، پیغمبر چه کار کرد؟ آقا امیرالمؤمنین چه کرده است باید با چاه درد دل کند، امت او را رها کند، ما میتوانیم بگوییم که اولیاء خدا خودشان مسبب این مشکلات بودند؟!
اینجا من یک قاعدهی کلی را خدمت آقایان عرض کنم در روایت داریم مشکلات وقتی فرا میرسد ببینید برای چه کسی فرا رسیده است افراد هستند که تشخیصدهندهی این هستند در چه جایگاهی است «البلاء للأولیاء درجة» روایت داریم سختیها برای اولیاء خدا درجه است مصیبت برای امام حسین ترفیع درجه است، مصیبت برای حضرت زینب ترفیع درجه است. فرق شکافتهی امیرالمؤمنین ترفیع درجه است، امام خمینی هم سرطان گرفت ترفیع درجه است، ببینید آن کسی آزموده میشود کیست؟ ولی خدا باشد ترفیع درجه است اگر آن کسی که آزموده میشود مؤمن است برای امتحان است، مؤمنین با این سختیها آزموده میشود مثلا حاج آقا همیشه بنا نیست سالم باشی گاهی فیتیلهی سلامتیت را پایین میکشند.
دیدن یک آدم محترمی رفتم آمد روی مبل بنشیند یکی از بستگانش گفت: نشین که نجس میشود در خانهی خودش! امام فرمود: خجالت بکش! اینگونه با بزرگترت حرف میزنی آقا بنا نیست همیشه همهکارها را انجام بدهی، گاهی بیمار میشوی، یک روز سرپا بودی، یک روز باید دستگیری کنی نظام دنیا این است یک روز خدا بهت داده است دستت پر است.
یکی از آقایان میلیاردرهای کویتی دیدم گفت: آقای حدائق دوبار ورشکست شدم به حدی در سختی اقتصادی قرار گرفتم در یک مورد از این دو مورد تا 40 شبانهروز نان خالی به زحمت گیر ما میآمد، تاجر طلا در کویت، دوبار زندگیام رفت، خدا را برای پول میخواهی یا پول را برای خدا؟! ما بعضیهایمان خدا را برای خودمان میخواهیم، تا سالم هستیم بندهی خوبی هستیم با ما راه نیامدی خدایا با تو راه نمیآییم و نماز نمیخوانیم، اصلا دین را آنطوری دوست داریم انجام میدهیم، یکی از عزیزان سؤال کرد و گفت: بعضی از متدینین گفتند بچههایمان سگ در خانه میآورند احکامش چیست؟ سگ یک موجود نجس است و ما یک خورده فرهنگهایمان عوض شده است و تغییر کرده است به اسم نوع دوستی و حیواندوستی، آقا امیرالمؤمنین به کوفه میآمدند و در کنار جاده یک سگ پیری افتاده بود و حضرت گفت: این سگ مال کدام قبیله است و به بزرگان قبیله بگویید بیایندو آمدند و فرمود: این سگ وقتی کار ازش میآمد و از گلههای شما حمایت میکرد به او میرسیدید و الان که کاری از او برنمیآید رهایش کردید بروید باقیماندهی عمرش را از او نگهداری کنید ولی نه سگبازی، مثلا سگ را داخل خانه روی مبل و رختخواب میآورد. بابا مسلمان این نجسالعین است وقتی خیس بشود کل زندگیات را نجس میکند و با این لباس نجس نماز میخوانی نمازت باطل میشود، زندگیات را بهم میزنی چرا اینجوری شدی؟ چون احکام را نمیگویی چون بچهام را خوب تربیت نکردم و حالا میخواهم انجام بدهم دیدم گیر افتادم و حرف حق میزنی نمیفهمند.
مؤمنین را خدا میآزماید سختی برای مؤمنین امتحان است آقایان بیماری برای انشاءالله که مؤمن باشید و در مصداق مؤمنین قرار بگیرید حالا که ولی نیستیم انشاءالله مؤمن زندگی کنیم، مؤمن مریضی، مشکلات اقتصادی، گرفتاریهای خانوادگی، همهی این مسائل برایش آزمون است خدا اینها را میآزماید که آقا خدا فقط در سلامتی است یا در گرفتاریهایت هم یاد خدا هستی؟ آن وقت چکت فرم میخوره نماز اول وقت یادت نمیرود. مؤمنین را خدا میازماید و نکته اینجاست اگر کسی گرفتار سختی و مشکلات شد ظالم بود یعنی به خودش بدی کرده است مسلمان است ولی ظالم است یعنی خدا به او چشم داده است نگاه به حرام نکن و نگاه حرام دارد این ظلم کرده است و زبان داده است ولی خلاف کرده است و عمرش را یکجوری میگذراند که خدا نمیپسندد. من یک تعریفی از ظلم کنم. ظلم یعنی وضع شیئ غیر موضعه، هر چیزی را در جای خودش قرار ندادن. مثلا یک وسیلهای را باید درست استفاده کنم زیادهروی کنم، این ماشین ظرفیتش 5 نفر است و 10 نفر سوار میکنید این ظلم است حالا ظلم به خودمان میکنیم عمر، زبان، چشم و غیره، یک وقت این کار را در حق دیگران انجام میدهیم این ظلم به مردم است لذا ظالم اگر گرفتار تغییر نعمت شد اینجا عذاب است و گرفتار میشود لذا این قاعده را فراموش نکنید برای بندگان مقرّر خدا سختیها آزمونهای دشوار ترفیع درجه است «البلاء لظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجة و للأولیاء کرامة»[4]
این آیه حکایت از همین گروه سوم میکند کسانی که نعمتت از کفشان میرود خودشان ظلم کردند ظالم هستند و خودش سبب تغییر نعمت میشود، خدا نمیخواهد بگیرد و این بحث امتحان نیست بحث زوال نعمت و زوال نعمت هم خودش خارج میکند از حیطهی خودش و لذا قرآن هم در موارد فراوانی میفرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»[5] سپاسگذاری و شاکر بودی و قدرشناس بودی نعمت را برای شما زیاد میکنیم، کفران کردید و ناسپاسی از نعمت الهی عذاب شدید است، من یک مورد از مصادیق همین تغییر نعمتها که خیلیهایمان مبتلا هستیم از فرمایشات زین العابدین در کتاب معان الأخبار شیخ صدوق برای شما عرض کنم و نوعاً عزیزان هم سؤال دارند یکی از مسائل مبتلاء به همهی به اجابت نرسیدن دعا است چرا دعاهایمان دیر به اجابت میرسد یا به اجابت نمیرسد، متوسل همی میشویم و دعا هم میکنیم با دل شکسته ولی به مقاصدمان نمیرسیم، خیلیها این گلایه را دارند.
صدا میزنیم و جواب دریافت نمیکنیم، آقا امام سجاد در ذیل کلام امیرالمؤمنین میفرماید: «اللهم اغفرلی ذنوب الّتی تحبس الدعا»[6] کدام گناهان حبس دعا میکند و نمیگذارد به اجابت برسد اینها دست خود ماست ««ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»[7] ببینید ما چه کردیم، چند نوع نافرمانی را امام سجاد می فرماید اینها در هر کسی باشد جلوی دعا را میگیرد، باید با علت مبارزه کرد نه با معلول بنده اگر میخواهم این بیماری برطرف بشود علت بیماری را باید ریشه کن کنم، مسکِّن خوردن مبارزه با معلول است، درمان بیماری مبارزه با علت است از گناهانی که امام سجاد میفرماید باعث حبس و رد دعا میشود 1ـ «سوء النیة»[8] انسانهای بدنیت، اگر کار دست من بود فلانی را از کار خلعش میکردم و از نان خوردن میانداختم.
یک خاطرهای برایتان بگویم یک سالی در مسجد الحرام نشسته بودیم مقابل کعبه یک آقایی اهل تهران بود آدم باسوادی هم بود خیلی هم ادعای علمیت داشت این هم کنار دست ما نشسته بود و یک عدهی دیگر هم نشسته بود، یک دفعه دیدم گفت: آقای حدائق من در مسجدالحرام مقابل کعبه بودم خدا دوماه قدرتش را به من بده نشان میدهم که چگونه باید کار کرد، خدا یک مقدار عقل بده به این میگن آقای حاجی؟! واقعا عجب صبری خدا دارد، چه کسانی حج میروند بعضیها با این نگاه؟!
تا این حرف را زد گفتم: شما چه غلطی میکردید؟ دو ماه قدرت به دست شما بیاید چه کار میکنید؟ گفت: خدا قدرت دست خودش است به ما میگوید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»[9] خب قدرت به اسرائیل و آمریکا دادی و ما را درگیر اینها میکنی خب قدرت دست خودت است کار را خودت انجام بده. گفتم: مثلا شما دو ماه قدرت میگرفتی؟ گفت: اگر قدرت داشتم اسرائیل و آمریکا و غیره را از بین میبردم و بعد سراغ بقیه. عزیزان خدا رو شکر کنید که حوالهتان دست بشر نیفتاده است خدا دارد مدیریت میکند.
این آقا میگفت پول این ثروتمندان را به فقراء میدادم. گفتم: بنشین سرجایت همین است که کار دست تو نیست چون کار تو سنگ روی سنگ بند نمیشود. بعضیها نیت صاف ندارند، اگر کار دست من بود فلان کار میکردم، من یک جمله در نیت بگویم آقایان کسب ثواب خیلی راحت است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله والد ما را شادی روحشان یک صلوات بفرستید، ایشان میگفتند: سفره پهن است استفاده کنید یک مثالی که میزدند این بود یکی از راههایی که مردم میتوانند کسب ثواب کنند نیت خوب است بابا نیت همش که پول نیست آقا نیتت را صاف کن، بگو خدایا اگر بهم میدادی فقیر در شیراز نمیگذاشتم، به عظمت خدا ثوابش را به تو میدهند، این از ما بر نمیآید؟ در همین شیراز شخصی فوت کرد و دیدند وضعش خیلی خوب است گفتند آقا این باغ و کاخ و خلعت زیبا برای چی به تو دادند؟ گفت: من فقط به خاطر این که گنبد شاهچراغ راه طلا کردم این ثواب را به من دادند در برزخ. آن کسی که خواب دیده گفت: چه وقت تو گنبد شاهچراغ را طلا کردی؟ تاریخ یاد ندارد که گنبد احمد بن موسی طلا شده باشد، گفت: من همیشه نیتم این بود که خدایا اگر پول گیرم آمد یکی از کارهایی که در زندگی میکنم گنبد فرزند موسی بن جعفر احمد بن موسی را طلا کنم این نیتم بود، پول هم گیرم نیامد و از دنیا رفتم و در عالم برزخ گفتند چون نیتش را داشتی ثوابش را به تو میدهیم. آقا اربعین نمیتوانیم برویم من میگویم پول هم نداری؟ نیت که داری بگو خدایا اگر داشتم و میدادی میرفتم البته نیتی که خدا بداند عمل میکنی شعار هم ندهی، نیتی که اگر داشتی میرفتی و به وظیفه عمل میکنی، بگو خدایا من که خودم اربعین نمیتوانم بروم پولی هم ندارم که بروم، اگر پول دارید ولی نمیتوانی پول بدهید یک یا دو زائر بفرستید.
اگر نه پول و نه تن داری نیت که داری بگو خدایا اگر داشتم هر کسی که عاشق کربلا بود کربلاییاش میکردم به سیدالشهداء قسم ثوابش را میدهند اگر راست بگویی. اربعین پیش روست. جابر یک حرفی کنار قبر امام حسین زد که عطیه شگفتزده شد عطیه از علمای شیعه بود بعضیها به غلط میگویند غلام جابر بود ولی غلام نبود ایشان از شیفتههای امام حسین بود، جابر جزء صحابهی منحصر به فرد پیغمبر بود هیچ کدام از اصحاب پیامبر این ویژگی جابر داشت نداشت، ایشان هفت معصوم را زیارت کرد و پنج امام و هفت معصوم و از هر هفت معصوم هم روایت نقل میکرد، امیرالمؤمنین، زهرای مرضیه، امام مجتبی، سیدالشهداء، زین العابدین، باقرالعلوم.
شما چه کسی را میشناسید به جز جابر هفت معصوم را ملاقات کرده باشد و محدث روایت از هفت معصوم باشد ایشان شخصیت بزرگی داشت وقتی جابر کنار قبر امام حسین امد سلام کرد و از هوش رفت و آب آوردند او را به هوش آوردند ایشان نابینا شده بود و اواخر عمرش بود. یک جمله گفت و خیلی سنگین بود میخواهم بگویم این نیتها سوءحسن نیت کنید نه سوء نیت. مثلا بعضیها دیدید میگویند اگر داشتم هم به تو نمیدادم. یعنی نیت کمک نکردن دارم عمل که نمیکنم ولی نیتش را هم ندارم این خیلی بد است.
جابر این حرف را زد به قبر امام حسین و شخص امام حسین خطاب کرد و گفت: «لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه»[10] یقینا حسین در تمام کارهای شما شریک هستم حرف سنگینی است عطیه گفت: جابر چی داری میگویی حسین بن علی سرش بالای نیزه رفت، حسین بن علی خانوادهاش را به اسارت بردند و عزیزانش به شهادت رسیدند و اموالش را به یغماء بردند و بدنش زیر سم اسبها شد، ما نه شمشیری زدیم و کتکی خوردیم و نه جهادی کردیم چطور ما در کارهای حسین شریکیم؟
جابر گفت: آقای عطیه عوفی از پیغمبر روایتی شنیدم که سبب شد این حرف را بزنم رسول الله فرمود: «من أحبّ قومٍ حُشِر معهم»[11] هر کسی جمعیتی را دوست میدارد با آن جمعیت محشور است، مردم ببینید چه کسی را دوست میدارید با همان محشور میشوید ایدهال زندگیتان کیست؟ الگوی زندگیتان کیست؟ به پیغمبر قسم با همان محشور میشوید. قدر خودتان را بدانید امام حسین را دوست میدارید با ایشان محشور میشوید، دنبالهی حدیث گفت: «من أحب عمل قوم أُشرِک فی عملهم»[12] اگر دوست داشتنشان در نیت است مثلا این که من این آقا را دوست میدارم پس اگر کارهایش را دوست بدارد و اگر کار جمعیتی را دوست بدارد در کارهای آنها شریک است، جابر گفت: ما کربلا نبودیم ولی دلم میخواست کربلا میبودم و ای کاش در رکاب امام حسین جهاد میکردم ولی توفیق برای ما رقم نخورد ولی در کارهای امام حسین طبق این حدیث نبوی شریک هستم. مؤمن از این نیت استفاده کن.
هر کسی آرزو کند ای کاش در اربعین به کربلا بروم طبق این حدیث ثواب بودن کربلا رو به شماها میدهند بالاتر از این بگویم آنهایی که آرزو میکنند ای کاش ما اربعین سال 61 هجری کربلا میبودیم و به زینالعابدین تسلیت میگفتیم ثواب بودن کربلای سال 61 را به شما میدهند بالاتر از این بگویم آنهایی که آرزو میکنند ای کاش عاشورای 61 با حسینبن علی بودیم و جهاد میکردیم ثواب مجاهدت با امام حسین را به شما میدهند، آقا این نیت سرمایهی وسیع گرانمایهای که خدا در اختیار بندهها قرار داده است بعضیها سوءنیت دارند، آقا حج همان یک سفر بس است بعضیها این را میگویند تو بهتر میفهمی یا رسول الله. اگر تن یا پولش را نداری با نیتت کسب ثواب کن.
جنگ صفین بود دو تا لشکر مقابل هم قرار گرفت یک آقای به سمت امیرالمؤمنین آمد و گفت: برادر من هم دوست داشت خودش را به شما برساند و در رکاب شما جهاد کند نتوانست. آقا فرمودند: برادرت دوست داشت با من در این جهاد همراه باشد، حضرت فرمود: به خدای علی سوگند نه برادر تو آیندگان که میآیند اگر آرزو کنند که ای کاش با علی بن ابی طالب میبودیم و در رکاب علی شمشیر میزدیم در ثواب جهاد شریک هستند این روی سکه نیت خوب و آن روی سکه نیت بد هم داریم زیارت عاشورا میخوانی؟ این سؤال یکی از امام صادق است: چرا بنی امیه را همه را لعنت میکنید؟ همهی بنی امیه منظور اینکه نسلهای بعدی که زمان امام حسین نبودند را شامل میشود این یک هشدار است که آن روی سکه را هم حواستان باشد، نیت شرع آدم را میگیرد یکی از آنها رد دعا است. مثلا بگویند یک مجلس لهو و لعبی بود و بگویی که جای ما خالی؟! این رفت در کارنامهات، سوء نیت کار دستتان میدهد. لذا اگر کسی بشنود در هر نقطهای از جهان ظلم شد و آن را تأیید کند در نکبت آن ظلم شریک است اگر کسی بشنود که در هر نقطهای از عالم خدمتی صورت گرفت و آرزو بکند که ای کاش بودم و من هم مشارکت داشتم شریک است، نیت یک گستردگی عجیبی دارد وسعت عجیبی دارد. امام صادق فرمود: نسلهای بعدی بنیامیه هم راضی بودند به کار یزید و ابن زیاد «لأنّهم رضوا بفعل آبائهم المشرکین» اینها کربلا نبودند ولی نیتشان یکی است، حواسمان جمع باشد نیتها را صاف کنیم. بحث نیت آمد حیفم آمد این را نگویم: شخصی آمد به آقا موسی بن جعفر گفت: چرا نیت مؤمن از عمل مؤمن بهتر است «نیة المؤمن خیر من عمله»[13] چرا؟ با اینکه عمل زحمت دارد و عمل باید وقت بگذاری و هزینه کنی نیت که هزینه نمیخواهد و وقت نمیخواهد در ذهنت است مثلا در عمل باید پاشی به کربلا بروی ولی در نیت تصور است. امام فرمودند: ریا نمیآید ولی در عمل ریا میآید مثلا کاری انجام میدهیم ولی یک جایی از آن ناخالصی میآید ولی نیت یک امر باطنی است و دیگران هم متوجه نیستند و این بین خودتان و خدایتان است. دوم امام فرمود: نیت محدود به زمان و مکان نیست ولی عمل محدود به زمان و مکان است، مثلا شما الان میگویید من دوست داشتم با امام حسین در کربلا بودم ولی امام حسین قرنها قبل به شهادت رسید ولی الان سال 1344 هجری است و خیلی گذشته است و نمیتوانی برگردی ولی با نیتت میتوانی برگردی، الان شما الان نیت میکنید ای کاش حرم امیرالمؤمنین بودم و ای کاش امشب در حرم مولا نماز میخواندم ببینید زمان و مکان نیت را محدود نمیکند ثواب را میدهند ولی عمل زمان و مکان محدودش میکند لذا امام فرمود: ««نیة المؤمن خیر من عمله»[14] عمل در قالب زمان و مکان گیر میافتد ولی نیت گرفتار نمیشود حالا این نیتی که فاصلهی خوبی است دست همهی ماست، حالا نیتت را صاف کن و بگو خدایا تا زندهایم هر سال برویم حج، تا زندهایم در عاشوراها کربلا باشیم، ولی نیت صادق ها؟! نیت واقعی پای کار؟! ما بعضیهایمان نذر میکنیم ولی نذرمان را میشکنیم یک آقایی در شیراز ماشینش را دزدیدند یک عدهای نشسته بودند و گفتند آقای فلانی یک نذری بکن اگر پیدا شد یک چیزی به نیازمندان بدهید، گفت: عیب ندارد من نذر میکنم اگر ماشین من پیدا شد و ماشینش هم ماشین خارجی خوبی بود، صد هزار تومان به آقای حدائق میدهم خرج نیازمندان بکند و این نیت است دیگر. یک دوماهی گذشت و ماشینش پیدا شد و گفتند: آقای حدائق این صد هزار تومن را آقای فلانی آورد و گفتم: نه، گفتند: زنگ بزنید، گفتم: به من ربطی ندارد من در عمرم به یک نفر نگفتم خمس میدهی یا نمیدهی و بیا بده! این وظیفهی خودش هست و هر کس باید وظیفهی شرعی عمل کند و آورد حساب کرد راهنماییاش میکنم و نیاورد با خودش!
بنده که مأمور نیستم که بگویم نماز میخوانی و خمس میدهی یا نه؟! این نذر گردن خودش است اگر آورد ما میپذیریم و نیاورد نمیگویم. اتفاقا گذشت یک جلسهای بود همان آقای مالباخته که ماشینش دزدیده شده بود و آقای واسطه که این قضیه را دنبال کرد در جلسه بودند دیدم خود آن فرد شروع کرد و گفت: حاج آقای حدائق ماشین آقای فلانی پیدا شد و این نذرش را به شما داد؟ گفتم: نه گفت: چرا؟ ماشینش که پیدا شد. صد هزار تومان چی شد؟ آن آقا گفت: من نیتم این بود که ماشین در شیراز پیدا شود ولی ماشین در اصفهان پیدا شد «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»[15] حواسمان باشد خدا از رگ گردن نزدیکتر است اگر یک چیزی را در نیت میآورید در عمل هم پای کار بیاوریم شعار ندهیم.
طرف میگوید خدایا من یکی را صدتا میکنم و صدتا را ده هزار تا میکنم و وقتی به او داده میشود هیچ خبری نیست، فقیر دستش خالی است خدا بهش میدهد و از میلیاردرهای حجاز شد آیهی زکات نازل شد پیغمبر به دنبال ان شخص فرستادند که زکاتش را بدهد گفت: ما به پیغمبر باج نمیدهیم، ای نادان! آن نیتهای ناخالص به کنار نیتهای خالص را بیاور، نیت خوب بگذار.
آیت الله والد میگفت: برای مؤمنین سفره پهن است پای سفره بنشینید اگر ندارید بگویید خدایا اگر من داشتم همهی فقرا سروسامان میدادم زوجهای جوان را جهیزیه میدادم و اگر خدا بدهد این کار را صد در صد میکنید، قطعا ثوابش را به شما میدهند گرچه نتوانستید انجام بدهید.
از گناهانی که رد دعا میکند این نیت که ظرفیت و فرصت باشد ما فرصتدوزی میکنیم، بعضیها که نیت خیر ندارند، بلکه سوء نیت دارد کاری نمیکند تازه میگوید اگر کاری دستم بود نمیکردم مثلا اگر مدیر بودم کار تو را انجام نمیدادم، بیچاره را باید کمکش کند نه اینکه اینطوری بگوید. آقایی در این شیراز دیدم من 13 سالم بود در مسجدالنبی حاج آقا نماز عید فطر را خواندند و این آقا از ثروتمندان شیراز بود من دیدم جلوی یکی از درهای خروجی مسجد النبی نشسته بود این صحنه را من یادم نمیرود یک فقیری آمد شناخت حاجی را از پولدارهای قبل از انقلاب این شهر بود آمد گفت: یک چیزی حاجی بده و کمکی بهم بکن لاإله إلا الله دیدم زیر جیب کتش دست زد و صدای جیرینگ جیرینگ پولها بلند شد و گفت: میشنوی پول هست ولی نمیدهم. دل میشکنی!؟ رحمت خدا رفت و تا 6 ماه سنگ تراش دنبال پول سنگ قبرش میرفتند مردم عالم بزرگتر دارد و آن خداست، خدا بالای سرمان است تا 6 ماه سنگتراش دنبال پول سنگ قبر بود بعضیها سوء نیت دارند و این بد آفتی است.
2ـ «خبث السریرة»[16] بعضیها درون آلوده دارند و بخل ، حسد، حرص، تکبر دارند اینها جلوی دعا را میگیرند و اینهایی که به شما گله میکنند آقا درونت پاک است و نیتت صاف است.
3ـ «النفاق مع الإخوان»[17] آنهایی که نفاق با برادران دینی دارند مثلا در جلویشان میگوید آقا سرم به فدایت ولی در پشت سر میگوید خدا ریشهاش را بکند این جلوی دعای شما را میگیرد و حداقلاش این است که دعایت مستجاب نمیشود. مثلا میگویند الان کارد دست این آقاست ولی در پشت سر شروع میکند به بدگویی، دورو بودن و دورنگ بودن از آثارش این است که دعا را به اجابت نمیرساند و میشود حبس دعا.
4ـ «ترک التصدیق بالإجابة»[18] ناباوارانه دعا کردن، بعضیها اینطوری دعا میکنند و این به اجابت نمیرسد یعنی باور نداریم که به اجابت برسد، مثلا در این مسائل درمانی آقایان اطباء و پزشکها الان بر همین باور هستند من با بعضی از پزشکهای جراح صحبت کردم و میگویند آقای حدائق مریضی که به اتاق عمل میرود اگر خودش باورش این باشد که زیر عمل فوت میکند این دیگر زنده بیرون نمیاید یعنی باور ندارد که خوب میشود یعنی انرژی درمانی یک مسألهی مهمی است و خودش خودش را باخته است مثلا دارو بخورید و باور کنید که دارو مفید نیست و این تأثیر دارد و دارو اثر نمیکند و مفید هم نخواهد بود، بشر یک نیروی عجیبی در او هست، شما همینطور که در درمانتان و مسائل روزمرهی زندگیتان و اعتقادات و باورهایتان تأثیر میگذارد در دعاهایتان هم تأثیرگذار هست پس اگر کسی ناباورانه دعا کرد به اجابت نمیرسد.
5ـ «تأخیر الصلوات المفروضات حتی تذهب أوقاتها»[19] اینهایی که نمازشان را میخوانند ولی هر وقت شد میخوانند، نماز صبح دم دم طلوع آفتاب و ظهر و عصر را ساعت 5 و 6 بعدظهر میخوانند، آن وقت میگویند چرا هر چه دعا میکنیم به اجابت نمیرسد نباید هم برسد چون نمازت را اهمیت نمیدهی و امر خدا را اعتناء نمیکنی من بارها عرض کردم به وحدانیت خدا سوگند یک هفته کسی خودش را با خدا تنظیم کند خدا عالم را با او تنظیم میکند، تنظیم بشویم ها؟! یعنی هر چه خدا بگوید بشویم، منیّتها و هوای نفس کنار برود، فقط خدا بشود ببینید خدا چگونه عالم را با شما هماهنگ میکند.
6ـ «ترک التقرّب الی الله عزوجلّ بالبرّ و الصدقة»[20] آنهایی که صدقه دادن و احسان کردن ترک میکنند میتواند صدقه بدهید ولو کم باشد خدا کار به کمیت ندارد بلکه کار به کیفیت دارد، همان پول دفع عذاب و بلا میشود.
7ـ «و استعمال البذاء و الفحش فی القول»[21] اینهایی که بدزبان هستند و حرف زشت میزنند این زبان آلوده ها جلو استجابت دعا را میگیرد.
گرچه به حسب تاریخ شهادت امروز سوم صفر است و عرض کردند امشب رو عرض توسلی به ساحت مقدس حضرت علی اکبر پیدا کنیم گفتم: حالا نذر دارند و نیت نمودهاند شخصی خدمت امام صادق آمد و گفت: بهترین لذتهای دنیا چیست؟ فرمودند: دنیا لذتی ندارد که بهترین داشته باشد چون ماندنی نیستند، و شخص اصرار کرد و امام فرمود: اگر بخواهیم لذتی را فرض کنیم فرزندی صالح و متدین و با اخلاق و وارسته و شایسته خدا به انسان عنایت کند و این جوان شب دامادی که لباس دامادی میپوشد جلو پدر و مادر که میچرخد بهترین لذت برای پدر و مادر دیدن چنین جوان در لباس دامادی در شب عروسیاش است.
آن شخص گفت: سختترین مصیبتهای دنیایی چیست؟ امام صادق گریستند و فرمودند: سختترین مصیبت این است که همان جوان با این اوصاف در برابر پدر و مادر به خاک سپرده شود، لذا یکی از تفسیرهای ثمرات که خدا میفرماید: ما میآزماییم مردم را در دنیا به 5 شکل: گرسنگی، ترس، ورشکستگی، بیماری، ثمرات یعنی داغ جوان
مرحوم آیت الله شوشتری میگوید: ثمرات یعنی به مصیبت جوان گرفتار شدن، فقدان جوان بعد راوی گفت: چرا گریه کردی؟ امام صادق فرمود: یادم افتاد غربت و غریبی جدم امام حسین که جوانی را داد که خود امام حسین فرمود: أشبه الناس خلقا و خلقاً و منطقاً برسول الله شبیهترین مردم به پیغمبر است.
عزیزان وقتی اسراء به مدینه برگشتند عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب نیامده بود به کربلا، ولی دو پسرانش را فرستاد و هر دو شهید شدند و خانمش را هم فرستاد از همین همراهی معلوم میشود که عبدالله بن جعفر دلش با امام حسین بود حالا چه مشکلی داشت ما نمیدانیم که نتوانست خودش به کربلا بیاید.
این زن و شوهر نشسته بودند و عبدالله بن جعفر گفت: یک خبرهایی از کربلا به من رسیده است یکی یا دو تا سؤال دارم گفت: خانم شنیدهام هر کسی که از بنی هاشم شهید شد شما به استقبال حسین بن علی میرفتید پیکر قاسم، بچههای علی، برادرهایتان را شهید کردند به استقبال حسین میرفتی ولی برای بچههای خودت از خیمه بیرون نیامدی. گفت: عبدالله بن جعفر من ترسیدم از اینکه به استقبال بروم و یک وقت حسینبن علی ببینید مادری داغدیده داره میآید آثار شرمندگی در چهرهی امام حسین دیده بشود، من بیرون نرفتم به استقبال شهدایی که بچههای خودم بودند این حالت در برادر دیده نشود.
گفت: خانم برای علی اکبر تا وسط میدان رفتی؟! فرمود: عبدالله بن جعفر عاشورا کربلا نبودی حسین خیلی تنها شده بود دیدم حسین روی صورت علی گذاشت و دیگر برنداشت، خدا رحمت کند آیت الله شوشتری را میفرماید: وقتی علی اکبر از اسب به زمین افتاد فریادی بلند شد، اول صدای علی اکبر بود این جوان باادب هاشمی صدا زد بابا خداحافظ، الان پیغمبر آمد و کام تشنهی من را سیراب کرد بابا پیغمبر داره تو را صدا میزند، حسین به ما بشتاب این صدای اول بود، یک صدای دومی هم بلند شد صدای نالهی زینب از درون خیمه فریادزنان آمد تا وسط میدان و میگفت: وامحمداه، واعلیّاه، وا حسیناه یک صدای سومی برخاست دیدند سیدالشهداء از اسب آمد پایین عباس صدا زد «ولدی علی، ولدی علی، ولدی علی» پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی. جوابی آقا نشنید یک وقت دیدند آقا سر علی را به دامن گرفت و صورت به صورت علی همه بگوییم یا حسین..
[1].انفال، آیه53
[2].انفال، آیه53
[3].انفال، آیه53
[4] مستدرک الوسائل ج2 ص437
[5] رعد آیه7
[6] مفاتیح الجنان دعای کمیل
[7].انفال، آیه53
[8] معانی الاخبار ص271
[9] فتح، آیه29
[10] بحارالانوار ج65 ص131
[11] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ج2 ص75
[12] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ج2 ص75
[13] مصباح الشریعه ص59
[14] مصباح الشریعه ص59
[15] آلعمران آیه54
[16] معانی الاخبار ص271
[17] معانی الاخبار ص271
[18] معانی الاخبار ص271
[19] معانی الاخبار ص271
[20] معانی الاخبار ص271
[21] معانی الاخبار ص271