جلسه دوازدهم از مجلس چهارده معصوم(ع) در محضر امام هادی(ع)

 

دانلود

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله‌ الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله‌ العالمین و شفیع المذنبین العبد الموید و الرسول المسدد المصطفی الامجد ابالقاسم محمد، صلی الله علیه وآله وعلی اهل‌‌بیته الائمة هدة المهدیین المکرمین، لاسیما بقیه الله ‌المنتظر حجة‌‌بن الحسن العسکری ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ مِنَّا بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الدَّنِيئَةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ أُنُوفٌ‏ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ وَ أَنْ‏ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَام‏ وَ إِنِّي زَاحِفٌ إِلَيْهِمْ بِهَذِهِ الْأُسْرَة»[1]

قال سیدنا و مولانا علی‌بن محمدبن الهادی «مَنِ‏ اتَّقَى‏ اللَّهَ‏ يُتَّقَى‏ وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاع‏»[2] این فراز دعای مکارم الاخلاق که حضرت به پروردگار عرض می‌کند بارالها «و اکمل ذلک لی بدوام الطاعة و لزوم الجماعة»[3] پروردگارا توفیق عنایت کن به ما که در طاعت و بندگی شما تداوم داشته باشیم، دو تا مطلب است یکی بحث طاعت است یکی بحث تداوم طاعت است. نماز خواندن بسیار خوب است، نماز گذار مردن هم نکته ایست، الان مسلمانیم بسیار نعمت خوبی است، مسلمان بمیریم هم هنری مهمتر از اینست. امشب مسجدیم هفته دیگر هم اینجا هستیم مسجدی هستیم در جهت خدا هستیم، وقتی که از آقا امیرالمومنین شرح این قسمت از سوره حمد سوال کردند، در سوره حمد مستحب بعد از ذکر والضالین، شیعه معتقد است می‌گوید الحمدالله رب العالمین، برادران اهل‌سنت می‌گویند آمین، اهل‌سنت می‌گویند از این قسمت سوره حمد به بعد می‌شود دعا «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[4]، یعنی آنها می‌گویند سوره سمتش می‌رود به سمت دعا یعنی خدایا ما را به مسیر مستقیم هدایت کن مسیری که نعمت دادی راهی که نعمت دادی، نه آن راهی که مورد غضب شما قرار گرفت «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ»[5]، و نه در راه کسانیکه گمراه شدند، خوب می‌گویند بعد از این دعا باید گفت آمین، آمین هم یعنی استجب، یعنی خدایا دعای ما را اجابت کن، اما امیرالمومنین یک شرحی دارد، شرح امیرالمومنین را هم ببینید. آقا امیرالمومنین می‌فرماید از اینجایی که می‌گوییم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[6] خدایا هدایتمان کن در راه مستقیم، اگر در راه مستقیم نبودی که نماز نمی‌خواندی، اگر امشب در صراط مستقیم نبودی که مسجد نبودی، رو به خدا نمی‌آوردی الان که در راه هستی که داری نماز می‌خوانی، پس این «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[7]یعنی چه، علی علیه‌السلام می‌فرماید «أی أدِم لنا»[8] خدایا ادامه این راه را برای ما، امشب رو به تو آوردیم فردا هم رو به شما آورده باشیم ادامه پیدا کند این راه، خدایا ادامه بده این راه را برای ما امشب در مسیریم، شب‌های دیگر هم در مسیر باشیم نه در جهت کسانیکه گمراه شدند و مورد غضبت قرار گرفتند، بعد می‌گوییم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»[9] که در مسیر هستیم، در مسیریم که می‌گوییم الحمدالله پس قدر خودتان را بدانید، خوب این که انسان در مسیر بماند، حالا یک وقتی در مسیر هستیم بعد می‌بریم، کما اینکه شما در گذشته تاریخ اسلام در زمان ما، بعضی‌ها را می‌بینید در مسیر بودند بریدند، شما سروش‌ها را می‌بینید، سروش کسی بود که در همین مملکت، شرح خطبه امیرالمومنین را در سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌کردند، شاگردی مرحوم آیت‌الله مطهری هم کرده بود، آلان بلندگوی تبلیغاتی غرب شده است، کارش به جایی رسید که پیغمبر را زیر سوال کشید، کارش به جایی رسید که گفت قرآن تفکرات ذهنی پیغمبر بوده، آیه‌ای بر پیغمبر نازل نشده، پناه برخدا آدم عاقبت به شر بشود اینطور می‌شود، یک زمانی خطبه امیرالمومنین را شرح می‌داد، امروز در عداد ارتداد و مرتدین قرار گرفته است، این را از خدا بخواهید «واکمل ذلک لی بدوام الطاعة»[10] خدایا ادامه بده برای ما تکمیل کن طاعت ما را، دو سه نکته ظریف در سخن آقا زین العابدین است من امشب اشاره کنم یک جمله هم از آقا امام هادی تقدیم کنم. اول اکمل، اکمل خدایا تکمیل کن کامل تر کن یعنی مومن به این نمازی که امشب خواندی قانع نباش، به این نماز شبت درجا نزن، به این حدیکه هستی قانع نشو، روز به روز باید کمال پیدا کنی و بالاتر بروی. علی علیه السلام فرمود «من ساوی یوماه»[11] اگر کسی دو روزش مثل هم باشد باخته، ضرر کرده، مغبون است. من دیروز و امروزم فردا و امروزم مثل هم باشد من دارم در جا می‌زنم، مومن باید رو به پیشرفت باشد، امام سجاد اول به خدا عرض می‌کند خدایا طاعتمان کاملتر بشود، یعنی روز به روز پیشرفت کنیم، روز به روز ترقی کنیم در طاعت، نه در پول درآوردن، نه در دانش اندوزی، در بندگی خدا به کمال برسیم، حالا عرض می‌کنم به بندگی خدا اگر به کمال رسیدید همه چیز را می‌ریزند به پایتان، همه چیز را در اختیارتان قرار می‌دهند، اگر رسیدید به آن کمال و اکمل، بقول شاعر که می‌گوید،

بندگی کن تا کن تا که سلطانت کنند، تن رها کن تا همه جانت کنند

تو بندگی خدا را بکن می‌شوی آقای همه، تو تنت را برای خدا رها کن می‌شوی سلطان، سیدالشهدا تن رها کرد برای خدا، عالمی‌برای امام حسین جان فدا شدند، اولیای الهی برای خدا جانشان را هزینه کردند، دنیایی فدوی این‌ها شد، تن رها کن تا همه جانت کنند،

خوی حیوانی سزاوار تو نیست، ترک این خو کن که انسانت کنند

اول امام اکمل، نکته لطیفی است که مردم طاعت تان باید به کمال برود، رو به رشد برود، یعنی شما هر روزتان باید در معنویت نمره بالاتر بهتر بگیرید، در طاعت، «بدوام الطاعة»[12] خدایا این کمال هم به دوام طاعت باشد نشود ماه رمضان بیاید قرآن بخوانیم عبادت بکنیم بندگی خدا بکنیم رمضان تمام بشود همه چیز یادمان برود، لیله الرقائب پیش روی شماست من از این فرصت استفاده کنم از شب‌های بسیار ارزشمند سال که اگر شما چند شب در سال بخواهید نام ببرید که این‌ها نمونه هستند یکی‌اش لیله الرقائب است، همین شب جمعه‌ای که پیش روی شماست، اولین شب جمعه ماه رجب، شبی که آنقدر خدا تمایل به بخشش و مغفرت بندگاش دارد شبی که تمام فرشتگان الهی نزول پیدا می‌کنند در مسجدالحرام تا سحر دعاگوی روزه رونده‌های ماه رجب‌اند، خوب بالاخره لیلة الرغائب پیش روی ماست، حالا نکند لیلة الرغائب بیاید نماز لیلة الرغائب را بخوانیم عبادت بکنیم ماه رجب معنویات را کسب بکنیم، شعبان همینطور رمضان همینطور ماه شوال یک دفعه همه چیز فراموش بشود، گاهی اوقات بعضی‌ها میایند در حال و هوای حج، یک حال و هوای معنوی دارند قرآن ختم می‌کنند طواف می‌کند نماز می‌خواند یک حال خاصی دارد اما بر می‌گردد یک وقت می‌بینید عوض می‌شود، زائر را من دیدم در فرودگاه جده دعوا شده بود داشت حرف‌های رکیک و زشت به یک زائر دیگه می‌زد، زائری که در خیمه شان در منا رفتم سخنرانی کردم شب یازدهم ذی الحجه آنجا هم گفتم مردم حجتان را خراب نکنید، حجتان را نگذارید در مکه و برگردید، بعد آمده می‌گوید آقای حدائق آمدید گفتید برای ما شرمنده هستیم، گفتم شرمنده از من شرمنده از خدا باید باشید، حج رفتن خوب، حفظ حج خوب تر، نماز خواندن خوب، حفظ نماز واجب تر، تداوم امر نماز لازم تر، لذا ماه رجب ماه شعبان، ماه رمضان، حج، عمره این‌ها یک کلاس تربیتی است برای اینکه استمرار پیدا کند، دوام پیدا کند، تداوم پیدا کند، ما یک مشکلی که داریم در این حال و هوای معنویات مردم می‌گیرند محرم می‌آید شور حسینی می‌آید در جامعه، اما یکدفعه دهه اول محرم تمام می‌شود یکدفعه مردم، ماه مبارک رمضان می‌آید یک تحول ایجاد می‌شود در جامعه، در ماه مبارک رمضان آمار تخلف‌ها در تمام ابعاد اجتماعی و خانوادگی افت پیدا می‌کند، آمار انفاق، صدقه احسان، صله رحم، محبت، تواضع در ماه رمضان بالا می‌رود. من تحقیق کردم حتی تخلفات راهنمایی رانندگی در ماه رمضان کاهش پیدا می‌کند، خوب این ماه رمضان باید بشود کلاس برای یازده ماه دیگر، «بدوام الطاعة»[13] آن حالتی که در ماه رمضان داریم ماههای دیگه برایمان تداوم پیدا کند، امام عرض می‌کند خدایا هم عبادت و طاعت رو به کمال هم تداوم، هم استمرار، مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ حسن علی اصفهانی نخودکی شخصیت عجیبی بوده، حاج شیخ دربان خانه امام هشتم است، شما مردم ببینید حاج شیخ حسن علی چه می‌کند ایمانتان به علی بن‌موسی الرضا باید هزاران برابر مضاعف بشود. از مرحوم حاج شیخ من یک قضیه نقل کنم از کرامات حاج شیخ، آقایی بود یک وقت برای ما نقل می‌کرد، گفت گرهی در زندگی‌ام افتاد گرهی سخت، املاکی داشت املاکش از دستش داشت می‌رفت مدرک محکمه پسندی هم در دستش نبود، کارش رسید به بن بست داشت به نابودی کشیده می‌شد، گفت به همه هم متوسل شده، این هم گاهی اوقات خدا گوشمالی می‌دهد، می‌روی به آقای فلان مسئول متوسل می‌شوی به فلان آقا متوسل می‌شوی به فلان روحانی متوسل می‌شوی، می‌خواهند گوشت را بپیچانند، آقا مشکلت را حل کن ببین گره کور کجا به زندگی ات خورده، تا آن گره را باز نکنید تا بنده نشوید تا مطیع نشوید بازش نمی‌کنند، حالا به صد تا آیت‌الله مراجعه کن، به استاندارش هم مراجعه کن، گره افتاده در زندگی، این آقا را هم من شاهد بودم به خیلی‌ها متوسل شد، خیلی‌ها که کار ازشان می‌آمد قدم گذاشتند در کارش کارش نشد، بعد برای من نقل کرد، وقتی از همه جا مایوس شدم، یک بلیط گرفتم رفتم مشهد، مردم شاعر می‌گوید

چون نداری درد درمان هم مخواه، درد پیدا کن که درمانت کنند

ببین مشکلت کجاست، کجای طاعت را کم گذاشتی، کجای بندگی خدا را کاستی که حالا در زندگی‌ات داری چوب می‌خوری، گفت بلند شدم رفتم مشهد، گفت بلیط گرفته بودم برای یک هفته، این را از خود آقا شنیدم این آقا هنوز زنده است، آدمی‌ بود مسئول بود با سواد بود قدرت داشت ولی گاهی اوقات قدرت‌ها بی‌قدرت می‌شود پول بی اعتبار می‌شود، شما فکر می‌کنید پول کار ازش میاید، گاهی اوقات می‌بینی اعتبارها کاری ازشان نمی‌آید پولها کاری ازشان نمی‌آید، قدرت خدا اعتبار خدا.

امام هادی صاحب امروز فرمود «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاع‏»[14] مردم از خدا اطاعت کنید همه ازتان اطاعت می‌کنند، حرف‌ها روی زمین می‌ماند چون حرف خدا را روی زمین گذاشتی، از ما حساب نمی‌برند چون از خدا حساب نمی‌برند، گفت رفتم یک هفته مشهد، گفت شب اول شب دوم، شب سوم، از حرم امام رضا آمدم بیرون، مایوس، خسته درمانده، زندگی‌ام داشت از دستم می‌رفت، تیرم به سنگ خورده، دیدم کنار قبر حاج شیخ حسن علی عده‌ای نشسته‌اند، گفت من هم آمدم کنار قبر حاج شیخ نشستم تکیه زدم به دیوار رو به سمت بارگاه امام رضا، گفت آهسته یک فاتحه‌ای در دلم برای حاج شیخ خواندم، در دلم با حاج شیخ شروع کردم صحبت کردن، خوب آقای حاج شیخ شما آبرودار خانه امام رضا هستی گره به کار ما افتاده، زندگی‌ام را دارند به ناحق می‌برند مدرکی هم در دستم نیست چه کنم، کمکم کنید، گفت در دلم می‌گفتم حرف هم نمی‌زند، گفت یک دفعه دیدم یک طلبه سید هجده نوزده ساله، آمد کنار دست ما نشست، گفت رو کرد به من گفت که از حاج شیخ حسن علی اصفهانی چه می‌خواهی، گفت من یک نگاهش کردم هیچ چیزی نگفتم، گفت زندگیت را دارند می‌برند دستت به جایی بند نیست، املاکت دارد از کفت می‌رود، بینه و مدرک نداری، گفت دیدم حرف‌های من را دارد می‌زند، گفت برو اخلاقت درون خانه تو درست کن، برو به همسر علویه‌ات ظلم نکن، برو دل بچه‌هایت را بدست بیاور، می‌خواهی ملکت را نبرند! آقایان همش در نماز شب نیست اگر در خانه بداخلاقی گره در زندگیت افتاده یک بخشی‌اش در بد اخلاقی‌ها هستند، طاعت همش در نماز شب و نماز جماعت پرداخت خمس نیست، خدا دوست دارد مرد در خانه ظلم نکند، زن در خانه بد شوهرداری نکند، پیغمبر فرمود «ألا و إنَّ أشبهکم بی احسنکم خلقا»[15] شبیه‌ترین شما مردم به من پیغمبر خوش اخلاق‌ترین شماست، «خیرکم خیرکم لأهله»[16] بهترین شما کسی است که به خانوادش بهترین باشد «و أنا خیرکم لاهلی»[17] من نسبت به خانواده خودم بهترینم هیچ‌کس به اندازه پیغمبر به خانواده خودش مهربان نبود، حالا یک وقتی نماز شب می‌خوانیم در خانه، دو کلمه حوصله حرف زدن نداریم، توهین می‌کنیم جسارت می‌کنیم بدی می‌کنیم، این‌ها نافرمانی خداست خدا دوست نمی‌دارد، به زیردستمان ستم می‌کنیم غیبت می‌کنیم، آقا ببین گره کجا به زندگیت خورده، گفت برو دل همسر علویه‌ات را بدست بیاور به بچه‌هایت ظلم نکن، گفت و بلند شد رفت، گفت مثل آدم‌های برق گرفته داشتم نگاهش می‌کردم دیدم رفت از در صحن امام رضا دارد بیرون می‌رود بیرون، گفتم این که بود که درد ما را گفت، حرف دل ما را بیان کرد، دویدم به دنبال این طلبه سید، لابلای ازدحام جمعیت این طلبه گم شد، گفتم خوب دردم را فهمیدند، گفت سریع آمدم به حرم امام رضا و دو رکعت نماز خواندم و تشکر کردم از آقا که دردمان را به ما گفتید که مشکل‌مان کجاست، آمدم کنار قبر حاج شیخ حسن علی و یک تشکر از حاج شیخ کردم، رفتم هتل ساکم را برداشتم رفتم فرودگاه، گفت پرواز انداختم همان شب در حالیکه هفته بعدش باید می‌آمدم، همان شب برگشتم شهرخودم، گفت ساعت یک بعد از نیمه شب بود آمدم در خانه در زدم وارد خانه شدم، خانمم بچه‌ها خوابیده بودند این‌ها حساب ما را داشتند که هفته دیگه می‌آیید، گفت همه از خواب بیدار شدند دیدند من امشب آمدم، گفت تا خانمم آمد جلویم افتادم روی زمین سرم را گذاشتم جلوی پای خانمم گفت خانمم پایت را بگذار روی سرم، این آدم یک آدمی‌ بود که این حرف‌ها بر نمی‌داشت، به کلاسش نمی‌آید به خانمش بخواهد شخصیت بدهد، حتما باید گوشتان را بپیچانند حتما باید در بن بست زندگی بمانی کلافه بشی تا بفهمی، گفت زار زار گریه می‌کردم، گفت خانمم گفت چه شده، گفت خانم پایت را بردار بگذار روی سرم معذرت می‌خواهم خیلی بدی می‌کردم بد شوهری بودم حلالم کردم، من گریه می‌کردم و زار می‌زدم، گفت خانمم گفت من حلالت کردم، گفت بچه‌ها آمدند جلو بچه‌ها را بوسیدم من بد پدری بودم، آقایان قیامت بد پدری کردی بچه‌ها جلوتان را می‌گیرند، بچه‌ها بد اولادی بودید قیامت پدرهایتان جلویتان را می‌گیرند، بد مسلمانی بودیم مسئول خدا و جامعه خواهیم بود، گفت بچه‌ها را هم دلجویی کردم دل این‌ها را هم بدست آوردم گفت فلانی خدا شاهدست صبح شد اول صبح همان کسی که من را کلافه کرده بود زندگیم را پیچانده بود بهم و دستم به جایی بند نبود اول صبح زنگ زد منزل، گفت آقای فلانی معذرت می‌خواهم ببخشید خیلی اذیتت کردیم ما در خدمتت هستیم هر وقت می‌گویید بیاییم محضر سند را به نامت می‌کنیم. طاعت الهی را انجام بدهید، ما گاهی اوقات فراموش کردیم مشکل کجاست گیر کجاست، امام سجاد عرض می‌کند خدایا هم توفیق بده روز به روز رشد کنیم در طاعت، هم تداوم پیدا کنیم حالا عرضم این بود این آقای حاج شیخ حسن علی اصفهانی که روح پاکش یک طلبه سید جوان را می‌فرستد گره از زندگی این آقا برمی‌دارد، این حاج شیخ می‌دانید نان کجا را می‌خورد، می‌گویند حاج شیخ مهمترین عملش این بود طاعاتش را خراب نمی‌کرد، ما مردم طاعت بجا می‌آوریم زودی با غیبت و تهمت و دروغ می‌زنیم خراب می‌شود، ایشان اگر عبادت می‌کرد خرابش نمی‌کرد، مرحوم حضرت امام می‌گویند کسی جلوی امام جرات نداشت غیبت کند، جرات نداشت کسی جلوی امام غیبت کسی را بکند، اصلا امام اجازه نمی‌داد، امام زمانیکه مسجد سلماسی قم بودند زمانیکه درس سطح می‌گفتند مرحوم آیت الله شهید بهشتی نقل می‌کند می‌گوید یک روز یکی از شاگردان امام یک غیبتی کرده بود به گوش امام رسید که آقا فلان شاگرد شما پشت سر فلان عالم همچین حرفی زده، امام سه روز مریض شد و درس نیامد، بیمار شد امام، روز چهارم هم که امام آمدند برای درس، درس نگفتند یک جلسه اخلاقی گذاشتند، آقایان طلاب غیبت رشته اتصال انسان را با خدا قطع می‌کند، «واکمل ذلک لی بدوام الطاعة»[18] طاعتت تداوم داشته باشد ببینید خدا چه می پسندد، در حدیث قدسی داریم خدا می‌فرماید «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی»[19] بنده من از من اطاعت کن تو را مثل می‌کنم، یعنی شهره آفاق می‌کنم

تو بندگی چون گدایان به شرط مزد نکن، که خواجه خود روش بنده پروری داند

مردم بگذارید خدا معرفتان بشود، بگذارید خدا چه می‌کند، شما خیلی از خودتان تعریف نکنید، جلوی پای خودتان هم بلند نشوید، بگذارید خدا بشود معرف شما، امام معرفش خدا بود، امام را خدا مثلش کرد، امام زمانیکه قم اصلا دنبال مرجعیت نبودند ابدا، لذا حضرت آیت الله العظمی‌ بروجردی فوت کردند تا بیست و شش روز بعد از فوت آیت الله بروجردی همه علما مجلس فاتحه گرفتند امام نگرفتند، علت هم داشت، علتش هم این بود که آنهایی که مجلس فاتحه می‌گرفتند یک نوع عرضه مرجعیت بود، یعنی خودشان را معرفی می‌کردند که ما مرجع هستیم، امام نمی‌خواستند در این وادی‌ها وارد شوند، بعد از بیست و شش روز یکی از علمای بزرگ حوزه می‌گوید رفتیم خدمت امام، گفتیم آقا مردم دارند می‌آفتند در غیبت، می‌گویند بین امام با آیت الله بروجردی شکراب بوده، امام بیست و شش روز دارد از فوت آیت الله بروجردی می‌گذرد برای آیت الله بروجردی مجلس فاتحه نگرفته، امام فرمودند مردم اینجور دارند فکر می‌کنند آری، گفت سه شب در مسجد اعظم از طرف من فاتحه بگیرید، شلوغ ترین مجلس فاتحه آیت الله العظمی‌بروجردی آن سه شبی شد که امام گرفتند، از بیست و شش روز بعد از فوت آیت الله بروجردی، این کار خداست. شما برای خدا کار بکن بیست و شش روز بعد مجلس بگیر، ما شلوغ ترین مجلس می‌کنیم. شما برای خدا خودت را جلو نیانداز ما تو را جلو می‌اندازیم، امام دنبال مرجعیت نبودند، مرحوم امام زمانیکه در نجف اولین رساله امام چاپ شد پشت جلد رساله امام نوشته بودند زعیم الحوزات العلمیه، زعیم حوزه‌های علمیه شیعه، امام ناشر را خواستند فرمودند چرا این را نوشتی، یا آن را پاکش می‌کنی یا دستور می‌دهی صفحه اول رساله را بکنند بریزند در دجله، اصلا امام دنبال ریاست نبود اما ریاست آمد «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی»[20] تو را مثل می‌کنیم، تو را زبانزد خاص و عام می‌کنیم، یک تعبیر دیگه هم بزرگان در همین حدیث قدسی دارد، «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی»[21] تو را مثل خودم می‌کنم، قدرت خودم را بهت می‌دهم، تفویض اختیار می‌کنم به تو، همانطور که خدا مرده را زنده می‌کند عیسی مرده زنده می‌کند، همانطوریکه خدا امر به نزول باران می‌کند این بنده هم قدرت پیدا می‌کند امر به نزول باران کند، شق القمر، انشقاق ماه کار پیغمبر بود، سازمان ناسای امریکا من یک تحقیقاتی دیدم گزارش کردند که در قرن‎ها قبل کره ماه برای مدتی کوتاه به دو نیم کره مساوی تقسیم شده دوباره برگشته بهم، این همان شق القمری است که در اسلام جزء معجزات پیغمبر است. رد الشمس ولایت تکوینی است خدا این اختیار را به اولیای خودش می‌دهد، مردم شما خوب بندگی خدا بکنید خدا قدرت خودش را به شما می‌دهد. در یک مجلسی عرض کردم علامه امینی می‌گوید به مرحوم حاج شیخ عباس قمی‌برخورد کرد در نجف، علامه امینی پادرد داشت به حاج شیخ عباس قمی ‌گفت آقا شما عمرت را در روایات و ادعیه ائمه ثبت کردی، مرحوم حاج شیخ کتاب مفاتیح الجنان می‌گوید دسترس همه ماست این آثار ارزشمند حاج شیخ عباس قمی ‌است، گفت یک دعایی بخوانید به پایم بدمید تا درد پایم خوب شود، حاج شیخ عباس قمی ‌گفت به زبانم مطمئن نیستم، به زبانی که مطمئن نیستم دعا به قصد شفا نمی‌خوانم اما به دستم مطمئنم یاد ندارم از دوران طفولیت با این دست گناه کرده باشم نافرمانی خدا کرده باشم، دستی که خطا نکرده و گناه نکرده باید شفا بدهد کدام پای شما درد می‌کند، می‌گویند علامه امینی پا را نشان داد حاج شیخ عباس بدون اینکه دعا بخواند فقط یک دست کشید روی پای علامه امینی، درد رفت که رفت، «عبدی أطعنی حتی أجعلک مثلی»[22] تو را مثل خودمان قرار می‌دهیم این طاعت است، آقایان همه چیز هم در طاعت خداست، آقا امام هادی می‌فرماید «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاع‏»[23] مردم پول می‌خواهید خدا، نان می‌خواهید خدا، مقام می‌خواهید خدا، جوانها همسر خوب می‌خواهید خدا، آقایان سلامتی خدا، عزت خدا، دنیا خدا، عقبی خدا، هرچه می‌خواهید. امام جواد می‌فرماید چه می‌خواهید که با بندگی خدا بهش نمی‌رسید، به کجا می‌خواهید برسید که خدا نتواند شما را برساند، به چه چیز گرانبها و نفیسی می‌خواهید دسترسی پیدا کنید که از خدا ساخته نیست، برخاسته نیست، لذا همه توفیقات بشر در طاعت است، بعضی‌ها به پول می‌رسند اما پولی که طاعت خدا در آن نیست می‌شود سوهان روح، می‌شود عذاب، می‌شود عامل سلب آسایش، به مقام می‌رسد این مقامش می‌شود فتنه، به توفیقاتی در دنیا می‌رسد در جهت خدا نیست می‌شود دردسر و  گرفتاری، امام هادی می‌فرماید از خدا اطاعت کنید تا همه از شما اطاعت کنند، از خدا بترسید تا همه از شما حساب ببرند، بعد حضرت می‌فرماید «وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِينَ‏»[24] کسی که از خدا می‌ترسد دیگه وحشتی ندارد که مردم از او ناراحت بشوند یا نشوند «وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ‏»[25] نعوذ بالله کسانیکه خدا را به سخط در می‌آورند نافرمانی را خدا را می‌کنند «فَلْيَيْقَنْ أَنْ يَحُلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِين‏»[26] یقین پیدا کنند که غضب مخلوقین هم دنبال آنهاست، شما ببینید آنهایی که از خدا می‌برند، مردم هم از این‌ها می‌برند، شاه از خدا برید، امریکا هم از شاه برید، صدام از خدا برید، همدستان صدام هم از صدام بریدند این روال طبیعت است، پشت به خدا کردید هستی از شما پشت می‌کنید، رو به خدا کردید عالم به دنبال شما در حرکت در خواهد آمد.

فراز دیگری را آقا امام زین العابدین از خدا تقاضا می‌کند «و لزوم الجماعة»[27] خدایا توفیق به ما بده تا بتوانیم لزوم جماعت داشته باشیم یعنی وحدت جامعه را حفظ کنیم، ملازم با جامعه باشیم یکی از نعمت‌های الهی اتحاد است، اتفاق است، مردم امام رحمت‌الله علیه که تازه می‌فرمودند بخاطر اتحاد جامعه اسلامی‌ در جماعات اهل سنت در مکه، مدینه حضور پیدا کنید نماز را با این‌ها بخوانید، مراجع هم الان این را می‌گویند، من یکی دو آیه را خدمت عزیزان تقدیم کنم و یکی دو روایت را در «و لزوم الجماعة»[28] که اولا ما شیعیان با هم متحد باشیم، نکند این شیعه این مسجد در برابر آن مسجد، این روحانی در برابر آن روحانی، آقا چه خبر است، شما که کتابتان یک کتاب، مذهب تان یک مذهب، قبله‌تان یک قبله، امامتان یک امام، جامعه دارای یک رهبر و ولی فقیه، این چه خبر است، این اختلاف و انشقاق برای چیست، قرآن در سوره انبیاء می‌فرماید «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»[29] خدا می‌فرماید تمام انبیاء یک امت واحد است، امت هم به یک جمعیت گفته می‌شود کسانیکه در یک زمان در یک مکانی هستند، کسانیکه یا اشتراک زمانی دارند یا اشتراک مکانی دارند، یا اشتراک اعتقادی دارند می‌گویند امت، مردم این شهر می‌گویند امت چون اشتراک مکانی دارند، شیعه را می‌گویند امت چون اشتراک اعتقادی دارد، یک وقتی یک جمعی اشتراک اقتصادی دارند آنها هم امتند، خدا می‌فرماید تمام انبیاء دارای یک امت واحدند، یعنی یک هدف را دنبال می‌کنند، لذا مرحوم امام می‌فرمودند اگر همه انبیاء در یک شهر جمع شوند این‌ها اختلاف با هم پیدا نمی‌کنند، خدا صدوبیست و چهار هزار پیغمبر را بیاورد در یک شهر، این‌ها باهم اختلاف ندارند. من یک خاطره را از مرحوم جدمان نقل کنم، خدا همه بیماران را صحت و عافیت عنایت کند، حضرت آیت‌الله والد را هم صحت و عافیت، ایشان نقل می‌کنند زمانیکه رضا‌خان تصمیم داشت حوزه‌های علمیه را جمع کند، هم چادر از سر خانم‌ها برداشتند هم عمامه از سر علما، آمدند یک بخشی از حوزه‌ها را تعطیل کردند بعد هم یک شرایطی گذاشتند که در هر حوزه علمیه یک مدرس بیشتر نباید باشد، طلاب باید بیایند آزمون بدهند جواز بگیرند، جواز از حکومت باید داشته باشند. مرحوم جد ما آیت‌الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق نقل کرده بودند که در مدرسه علمیه منصوریه چهار تا مجتهد مسلم تدریس می‌کردند، چهار تا مجهتد مسلم، جامع الشرایط این‌ها مدرس بودند در مدرسه، ابلاغیه حکومت آمد که یک مدرسه یک مدرس بیشتر نمی‌تواند داشته باشد بقیه باید طلبه باشند، خوب زور حکومت بود، حکومت غاصب و ظالم، گفتند آقای حاج شیخ جلسه گرفتند چهار تا مجهتد جمع شدند خوب باید یک نفر را باید بعنوان مدرس کنیم بقیه باید به عنوان طلبه اسمشان برود، گفتند آقایان با هم حرف داشتند این می‌گفت شما، آن می‌گفت شما، هر کسی می‌گفت دیگری نامش به عنوان مدرس رد شود ما را بعنوان طلبه، آقایان این کار برای خداست، این همان چیزی است که امام سجاد از خدا می‌خواهد این اخلاص است، وقتی اخلاص باشد شما رئیس باشی یا بنده، شما جلو باشی یا بنده، هدف خدمت به دین است، شما می‌توانید بهتر پیش ببرید شما بیافت جلو ما دنبالت، منیت‌ها دلیل بر ریاکاری‌هاست، ریاست من، خانه من، اموال من، موقعیت من، گفتند مرحوم آقای حاج شیخ فرمودند این آقایان اختلاف پیدا کردند دیدم هر کسی می‌گفت دیگری باید مدرس و ما بعنوان طلبه، گفتند آخرالامر بار را گذاشتند روی دوش ما، گفتند آقای حاج شیخ آیت الله شیخ ابوالحسن حدائق شما بشوید مدرس، گفتم پس شماها چی، گفتند شما اسم ما را بعنوان طلبه رد کن، گفتم آقا شما مجتهد جامع الشرایط بعنوان طلبه، گفت آقا اشکالی ندارد خدا باید بداند که ما چکاره هستیم خدا می‌داند، شما اسم ما را بعنوان طلاب رد کنید بره، این اخلاص است، این لزوم الجماعه است، این همان چیزی است که امام سجاد از خدا می‌خواهد.

بگذارید این کار نیکو را هم من امشب در منبر بگویم یکی از مفاخر روحانیت فارس در حوزه نجف آیت‌الله العظمی‌ آقای حاج شیخ محمد کاظم شیرازی بود، مرحوم حاج شیخ محمد کاظم شیرازی از بزرگان علمای شیعه و مراجع در نجف بود، ایشان همزمان با آقای حاج شیخ ابوالحسن اصفهانی بود خیلی از قدما معقتد بودند آقای حاج شیخ محمد کاظم شیرازی از نظر علم، فقاهت از آقای حاج سید ابوالحسن جلوتر بود، اما کار خدا آقای حاج شیخ ابوالحسن شد مرجع، ایشان مثل گل شکفت، همش به سواد نیست همش به علم نیست، گاهی اوقات یک قابلیت‌هایی در بعضی‌هاست که می‌شکفد میاید بالا، رشد می‌کند، تجلی می‌کند، آقای حاج سید ابوالحسن را خدا آورد بالا، اخلاص را ببینید می‌گویند آقای حاج شیخ محمد کاظم شیرازی با اینکه فقیه برجسته‌ای بود، عالم بزرگی بود، ایشان نشسته بود سال‌ها یک دوره فقه را تدوین کرده بود، بطور مرتب ابواب فقهی را که بشه رساله چاپ کرد، آمد خدمت آقای حاج شیخ ابوالحسن اصفهانی گفت آقا من چندین سال وقت گذاشتم یک دوره فقه را منسجم بصورت یک رساله عملیه عربیه جمع آوری کردم، شما الان شدید مرجع وقت این کارها را نداری، من این جلد کتاب را می‌دهم به شما هر جایش نظر شما با نظر من مخالف بود نظر من را خط بزنید نظرخودتان را بنویسید بنام خودتان چاپ کنید، مرحوم حاج شیخ ابوالحسن هم همین کار را کرد کتاب شد وسیله النجاة چاپ شد، تحریرالوسیله امام شرحی بر وسیله النجاة آقای حاج ابوالحسن است که در اصل حاج شیخ محمد کاظم نوشته بود، این کار برای خداست، وقتی برای خداست می‌گوید این کتاب به نام شما چاپ شود هدف خدمت به اسلام است هدف خدمت به دین است حالا بذار به نام شما خدمت بشود، خداییکه هست، در خانه اگر کس است یک حرف بس است، خدا می‌داند که شما این کار را کردید بس است ولو به نام دیگری چاپ شود به نام دیگری منتشر شود، کافیست، این میشه اخلاص، این می‌شود لزوم الجماعه، وحدت جامعه اسلامی‌ را حفظ کردن، اتحاد را رعایت کردن، امام عرض می‌کند خدا هم می‌فرماید در سوره انبیا آیه نود و دو، همه انبیا یک امتند، عینی همه انبیا در جهت در یک طول در یک استمرار، «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً»[30] همه انبیا دارای یک امت واحدند «وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»[31] منم خدای شما هستم خدا را پرستش کنید، انبیا که اختلافی با هم نداشتند، عیسی موسی الیاس شعیب، ادریس یوسف یعقوب، اسماعیل، ابراهیم، تمام انبیا آمدند در یک جهت مردم را بسوی خدا راهنمایی کنند، مردم خدا را فراموش نکنید، آیه دیگر در سوره مبارکه آل عمران آیه صد و سه خدا می‌فرماید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[32] مردم به ریسمان خدا چنگ بزنید، متفرق نشوید، ما گاهی اوقات در بعضی از مسائل خواهر با خواهر برادر با بردار در مسایل سیاسی، برادر عزیز چه شده حالا یک مساله سیاسی پیش آمده می‌گوید آقا دیگه قطع رحم کردم، آن وقت می‌گوییم شیعه امام زمان هم هستیم، گاهی اوقات برای مسایل زخارف دنیایی رفتی این ور رفتی آن ور نزدیکترین کسان با هم خصومت پیدا می‌کنند، قرآن می‌فرماید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[33] مایه وحدت و انسجام حبل‌الله است، خدا را شاخص قرار دهید متفرق نشوید «وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً»[34] یاد کنید نعمت‌های خدا بر خودتان، شما یک زمانی دشمن هم بودید، پیشینه بشر را ببینید، یک آیه یک زمانی نازل می‌شود که عربهای جاهلیت گاهی اوقات قبیله با قبیله، برادر با برادر در یک منطقه ایام ماههای حرام که می‌رسید جنگ نبود، ماه حرام تمام می‌شد خونریزی و جنگ آغاز می‌شد، قرآن می‌فرماید فراموش نکنید شما یک زمانی با هم اعداء بودید دشمن بودید «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ»[35] خدا را بین قلوب شما تالیف کرد، خدا شما را به هم نزدیک کرد، «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا»[36] به واسطه این اسلام و این وحدت شدید برادر، الحمدلله نظام جمهوری اسلامی نعمت بسیار ارزشمندی است، نعمت بسیار ذی قیمتی است، ما گاهی اوقات در این مملکت هستیم قدر این نظام را نمی‌دانیم، من این را با جرات بگویم سال گذشته همین ایام من در لبنان بودم ایام ارتحال امام، روز ارتحال امام در منطقه حارقری بیروت مجلسی گرفته بودند به مناسبت روز ارتحال امام، چهارده خرداد، یک سالنی بود چندین هزار جمعیت در این سالن بودند تمام صندلی‌ها پربود، اطراف همه ایستاده بودند آغاز جلسه یک تقریبا کلیپی از حضرت امام پخش شد، تصویرهایی از حضرت امام، این امام واقعا نان طاعتش را می‌خورد، امام دیدید آخرین نماز شبی که می‌توانست به پا بایستد نماز شب را ایستاده خواند، یک آقایی امروز آمد پیش من مساله سوال کرد، گفت یک خورده کمرم درد می‌کند، گفت بیمار بودم روی صندلی نماز می‌خوانم، گفت من نماز شب امام را دیدم ولی سرم بهش وصل بود سجده می‌رفت این امام نماز شبش را اینطوری می‌خواند، این سرم را گرفته بودند امام سجده می‌رفت به زحمت قیام می‌کرد می‌آیستاد، گفت نماز امام را که دیدم یک خورده می‌ترسم به حال خودم، می‌گویم اگر روز قیامت امام را آوردند سر پل صراط، من بگویم من آدم پنجاه ساله اینطور نماز می‌خواندم امام پیرمرد هشتاد و چند ساله‌ای که سرطان داشت نافله شبش که نماز مستحبی است می‌توانست در بستر هم بخواند ایستاده در محضر خدا ادب می‌کند و می‌آیستد من چه حرفی برای خدا دارم، گفت می‌ترسم، امام اینطوری، امام نان طاعتش را می‌خورد، هرچی برای خدا ارزش قائل شدید ارزش بهتون می‌دهند، خدا به پیغمبر فرمود رسول ما به بندگانم بگو اگر می‌خواهید بدانید نزد ما چه مقامی‌دارید ببینید خدا نزدتان چه مقامی‌دارد، خدا چقدر در زندگی تان مهم است، به امر نمازتان چقدر اهمیت می‌دهید، در واجباتتان چقدر اهمیت می‌دهید در ترک محرمات چقدر اهمیت می‌دهید، اگر خدا حرف اول در زندگی تان است بدانید که خدا رهایتان نمی‌کند، ولی اگر خدا حاشیه نشین زندگی ماست بدانیم که ما هم حاشیه هستیم. امام خدا را حرف اول می‌دانست امام نافله شبش آنطور بود آن ساعات آخر عمر امام، خانم امام نقل می‌کنند امام هی از هوش می‌رفت به هوش می‌آمد می‌فرمود وقت نماز شده، دوباره امام از هوش می‌رفت به هوش می‌آمد می‌گفتند وقت نماز شده، دغدغه امام نماز اول وقت بود، خوب این امام می‌گوید خدا چه عزتی می‌دهد، امام برای ما دل می سوزانی، ما هم عزیزت می‌کنیم، من یک گوشه از عزت امام را بگویم، سال گذشته روز ارتحال امام در منطقه حارغری بیروت در آن سالن چندهزار نفری تا تصویری از امام آمد رو صفحه، کلیپی از امام داشت پخش می‌شد خودم دیدم علمای مسیحیت ایستاده بودند کشیش های مسیحی زار می‌زدند و گریه می‌کردند، تصویر امام را می‌دیدند اشک از چشمان عالم های مسیحی جاری بود، عالم مارونیش گریه می‌کردم عالم سنیش اشک می‌ریخت چه عزتی خدا به این شخصیت داده، در مناطق لبنان می‌رفتی می‌دیدی بچه های مسیحی تا یک روحانی عمامه به سر را می‌دیدند گفتند خمینی خمینی، روحانی را به اسم خمینی می‌شناختند، یکی از بزرگان علمای اهل سنت بیروت به من گفت مردم قدر این انقلابتان را بدانید، امام فرمودند این انقلاب به ثمر نرسید مگر بخاطر دو اصل، وحدت کلمه، همین که امام زین العابدین در دعای مکارم الاخلاق می‌فرماید «و لزوم الجماعة»[37] وحدت و دوم توجه به اسلام، امروز هر زمزمه شومی‌ که بلند شود که بخواهد عقاید مردم را به نسبت به اسلام تضعیف کند، باید برخورد جدی کرد، اصل اسلام است محور اسلام است، شرف ما ایرانیها به اسلام ماست، شرف انسانیت به اسلامیت است، اسلامیت محور است، ایرانیت تحت الشعاع اسلام است، امام فرمودند اسلام وحدت کلمه است، این دو اصل، آن عالم سنی گفت تا قبل از انقلاب در ایران، مردم این را بشنوید این حرف یک عالم عالیرتبه سنی در لبنان است، این را از سران حزب‌الله لبنان هم من شنیدم، گفت تا قبل از انقلاب اسلامی‌ آیران پایین‌ترین و پست‌ترین شغل‌های لبنان به مسلمان‌ها داده می‌شد، اگر می‌خواستند شغلی هم بدهند در ادارات یا به مسلمان‌ها شغل آبدارچی را می‌دادند یا نظافچی را، این قبل از انقلاب در لبنان بود، از زمانیکه این انقلاب در ایران اتفاق افتاد امروز در لبنان عالیترین پست‌ها و حساسترین مشاغل در اختیار مسلمانان است، مسلمانها عزت دارند، عزیزند، شما جناب آقا سید حسن نصرالله را می‌بینید یک طلبه فاضل جوان الهی، برقلوب لبنانی‌ها مسیحی یهودی سنی شیعه حکومت می‌کند، همه او را قبول دارند، این همان محبت الهی است، اطاعت از خدا کردید ازتان اطاعت می‌کنند، «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاع‏»[38] خدا می‌فرماید وحدت کلمه را فراموش نکنید، نعمت الهی را از یاد نبرید، مسلمان‌ها این انسجام را مراقب باشید شکسته نشود، جامعه اسلامی‌ به حمدالله برکت ولی فقیه، شاخصه اتحاد و اتفاق ولایت فقیه است، با بودن ولایت فقیه دیگه اختلافی نیست، محک و معیار خداست پیغمبر است، روایات است، تبعیت از ولایت است، من یک روایت بگویم این روایت شنیدنی است، بعضی‌ها سوء استفاده از این حدیث می‌کنند این حدیث هم بشنوید، از آن چیزهایی که فکر می‌کنم بعضی‌هایمان نشنیدیم، روایت در کتاب معان الاخبار شیخ صدوق، این روایت را بگویم تمام کنم، یک حدیث داریم از پیامبر، پیغمبر می‌فرماید «اختلاف امتی رحمه»[39] اختلاف امت من رحمت است، حدیث هم از پیغمبر است حدیث هم حدیث معتبر و حدیث صحیح، خوب این اختلاف امت رحمت است ما که داریم می‌گوییم امام سجاد عرض می‌کند خدایا توفیق لزوم جماعت را به ما بده اتحاد را بده، آیات قرآن می‌فرماید از اختلاف بپرهیزید وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[40] تفرقه چیز بدی است، پس پیغمبر که می‌فرماید «اختلاف امتی رحمه» یعنی چه، من متن حدیث را نوشتم، آقای عبدالله بن انصاری آمد خدمت امام صادق، به امام صادق عرض کرد که «ان قوما یرونَ انَّ رسول الله قال ان اختلاف امتی رحمة»[41] جماعتی از مسلمان‌ها از جدتان پیغمبر نقل می‌کنند پیغمبر فرمود اختلاف امت من رحمت است، «فقال صدقوا»[42] امام صادق فرمود درست است راست می‌گویند، آنهایی که این حدیث را از پیغمبر نقل می‌کنند، پیغمبر فرموده «اختلاف امتی رحمه»[43] حدیث حدیث درستی است «قل ان کان اختلافهم رحمه فاجتماعهم عذاب»[44] آقای عبدالله بن انصاری می‌گوید به امام صادق عرض کردم خوب اگر این حدیث درست است، اگر اختلاف امت رحمت است، پس وحدتشان عذاب است، اجتماعشان عذاب است، امام صادق فرمود «قال لیس حیث تذهبوا و ذهبوا»[45] این برداشتی که تو می‌کنی و دیگران می‌کنند این غلط است، منظور پیغمبر این نبود، حضرت فرمود «ان ما اراد قول الله عزوجل»[46] پیغمبر سخن خدا را فرمود که خدا فرمود «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ»[47] چرا از هر جمعیتی گروهی کوچ نمی‌کنی، هجرت نمی‌کنی، به محضر پیغمبر بروید «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»[48] دین را یاد بگیرید برگردید به سمت فامیل و جماعت و قبیله خودتان احکام را الهی بگید، «فامرهم ای ینفروا الی رسول الله»[49] خدا مسلمانها را امر کرده که کوچ کنند بسوی پیغمبر «و یختلفوا الیه»[50] اختلاف اینجا یعنی آمد و رفت، برن و بیاین خدمت پیغمبر تردد داشته باشند، «فیتعلموا»[51] یاد بگیرند مباحث دینی را «ثم یرجعوا الی قومهم»[52] بعد که از پیغمبر مطالب دینی را یاد گرفتند برگردند به سوی دیار خودشان، شهر خودشان، فامیل خودشان «فیعلموهم»[53] فامیل و بستگان‌شان را آموزش بدهند به مبانی دینی، این اختلاف به معنای نزاع و تفرقه نیست این اختلاف به معنای آمد و رفت است، به معنای تردد است بعد حضرت فرمود «ان ما اراد اختلافهم من البُلدان»[54] پیغمبر که می‌فرماید «اختلاف امتی رحمه»[55] یعنی مردم از شهرهایتان کوچ کنید حرکت کنید تردد کنید بیایید خدمت پیغمبر اولیای دین، معارف دینی یاد بگیرید برید در شهر و دیارتان منتقل کنید، «لا اختلافا  فی دین الله»[56] نه اینکه در دین خدا اختلاف داشته باشید، «انما الدین واحد»[57] دین یکی است، در دین که نباید اختلاف داشت، آن صلواتی نقل شده که ثواب ده هزار صلوات دارد «اللهم صلی علی سیدنا محمد مختلف الملوان»[58] مختلف الملوان نه به معنای اختلاف، «مختلف الملائکه» به معنای تردد است آمد و رفت ملائکه است، به معنای تغییر و تبدیل است، پرشدن دو پیمانه بزرگ، آمدن و رفت دو گردونه شب و روز، یعنی هرچه این‌ها گردش و چرخش دارد، امام صادق فرمود منظور از «اختلاف امتی رحمه»[59] یعنی مردم در تردد و آمد و رفت باشید برای کسب معارف نه اینکه نزاع و خصومت ارزش است.

در بین ائمه ما انصافا دوران زندگی امام هادی خیلی دوران سختی و پر مخاطره بود، علت هم این بود که خلفای بنی العباس با روایاتی که شنیده بودند می‌دانستند، این‌ها می‌دانستند که امام زمان از وجود مقدس امام هادی و امام عسکری متولد می‌شود، این روایات متعدد و متواتر، این‌ها دیگه برای خودشان خطر احساس می‌کردند لذا امام هادی را بیست سال آوردند سامرا تحت حفظ و تحت نظر. هیچکدام از ائمه اینقدر تحت نظر نبودند، بله امام صادق در یک مقطعی تحت نظر شدید دولت بنی‌العباس بودند امام زین‌العابدین، بقیه ائمه، اما این خفقان شدید در زمان امام هادی اتفاق افتاد و امام عسکری، این‌ها می‌خواستند هراس داشتند که امام زمان متولد نشود خوب آخرالامر هم آقا را مسموم کردند و امام را با مسمومیت به شهادت رساندند که حضرت در همان خانه خودشان که الان قبر شریف حضرت است که در جوارشان فرزندشان امام عسکری و حکیمه خاتون و نرجس خاتون در این مکان مقدس آرمیدند که خود سامرا قبر امام هادی، امام عسکری ملک طلق ولی عصر است. صلی‌الله علیک یا سیدی و مولای یا محمد بن علی الهادی،

تنت پر ز زخم و پر زدرد نه طبیب و نه دوایی، چه کنم در این بی کس که ندارد آشنایی

خود آقا امام هادی هر وقتی مجلسی مهیا می‌شد امر می‌فرمودند از مظلومیت جدم حسین بگویید، امام را مظلومانه به شهادت رساندند مسموم نمودند، اما وجود مقدسش با پیکرش توهین نشد با بدن مطهرش اساحه ادب نشد با احترام به خاک سپرده شد، کفن کردند پیکر آقا را، امام عسکری اقامه نماز کرد، اما همه بگوییم غریب حسین غریب حسین مظلوم حسین، سلام بر آن شهیدی که بلاغسل و لاکفنٍ.

 

[1] تحف العقول ص241

[2] الکافی ج1 ص138

[3] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[4] حمد آیه6

[5] حمد آیه6

[6] حمد آیه6

[7] حمد آیه6

[8] التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری ص44

[9] حمد آیه1

[10] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[11] شرح مصباح الشریعه ص186

[12] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[13] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[14] الکافی ج1 ص138

[15] وسائل الشیعه ج12 ص152

[16] من لایحضره الفقیه ج3 ص555

[17] من لایحضره الفقیه ج3 ص555

[18] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[19] دلائل الصدق ج5 ص181

[20] دلائل الصدق ج5 ص181

[21] دلائل الصدق ج5 ص181

[22] دلائل الصدق ج5 ص181

[23] الکافی ج1 ص138

[24] تحف العقول ص482

[25] تحف العقول ص482

[26] تحف العقول ص482

[27] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[28] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[29] انبیا آیه92

[30] انبیا آیه92

[31] انبیا آیه92

[32] آل‌عمران آیه103

[33] آل‌عمران آیه103

[34] آل‌عمران آیه103

[35] آل‌عمران آیه103

[36] آل‌عمران آیه103

[37] صحیفه سجادیه دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق)

[38] الکافی ج1 ص138

[39] علل الشرائع ج1 ص85

[40] آل‌عمران آیه103

[41] علل الشرائع ج1 ص85

[42] علل الشرائع ج1 ص85

[43] علل الشرائع ج1 ص85

[44] علل الشرائع ج1 ص85

[45] علل الشرائع ج1 ص85

[46] علل الشرائع ج1 ص85

[47] توبه آیه122

[48] توبه آیه122

[49] علل الشرائع ج1 ص85

[50] علل الشرائع ج1 ص85

[51] علل الشرائع ج1 ص85

[52] علل الشرائع ج1 ص85

[53] علل الشرائع ج1 ص85

[54] علل الشرائع ج1 ص85

[55] علل الشرائع ج1 ص85

[56] علل الشرائع ج1 ص85

[57] علل الشرائع ج1 ص85

[58] تفسیر روح البیان ج7 ص234

[59] علل الشرائع ج1 ص85

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه