استاد حدائق روز یکشنبه 28 فروردین ماه 1401 مصادف با پانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان در حسینه پیامبراعظم(ص) سپاه فجر استان فارس به بیان مبحث «جهاد تبیین از نگاه قرآن» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[1]

خب اسعدالله ايامکم جميعاً، ابتداءً ميلاد مسرور و مبارک و فرخنده­ای دومين و چهارمين معصوم را محضر شما ارادتمندان و شيعيان حضرت تبريک و تهنيت عرض می­کنم سخن پيرامون يکی از قواعد مهم در پيشرفت انسان­ها از نگاه قرآن در ضمن قاعده تبيين بحث صبر و شکيبايي بود، آيه­ای را جلسه گذشته تقديم شد آيه ديگر از آيات مربوط به سعی از سوره مبارکه اسراء آيه 19 چند نکته را من در اين آيه شريفه محضر عزيزان اشاره کنم.

خداوند می­فرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها»[2]آن­های که به دنبال آخرت اند و برای رسيدن به آخرت تلاش می­کنند «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[3] و مؤمن اند اين­ها خدا می­فرمايد: «فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[4] سعی اين­ها سعی مشکوری است پاداش می­بينند نتيجه می­­گيرند و به  يک آخرت عالی و جاويدی دسترسی پيدا خواهند کرد چندتا نکته دقيق در اين آيه است من اشاره کنم يکی دو روايت و چند مطلب در جمع­بندی بحث امروز ما.

از اين آيه استفاده می­شود که اساساً آخرت خوب هرکسی می­خواهد در گرو دو چيز است: يکی ايمان اعتقاد پاک و دوم سعی و تلاش؛

نابرده رنج گنج ميسر نمی­شود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

آنی که آخرت خوب می­خواهد در دنيا بايد کار کند، بايد زحمت بکشد: «سَعى‏ لَها سَعْيَها»[5] بالاخره کاری نکرده مزد به کسی نمی­دهند بدهند می­شود ظلم، در يک مجموعه­ای که چند نفر دارند به وظيفه خوب عمل می­کنند با آن­های که کار نمی­کنند يکسان اگر ديده شوند اين ظلم است اين سبب پس رفت جامعه می­شود همه را نبايد با يک چشم ديد کار کرده و کار نکرده مؤمن و کافر، صالح و طالح اين منطق خدا نيست آخرت خوب در گرو اين دو اصل است کوشيش، تلاش، ايمان، اعتقاد پاک، اين دو را اگر از هم جدا کرديد حالا آيات ديگر به عبارات ديگری بيان شده ايمان و عمل صالح، همين سعی و تلاش در بعضی از آيات به عنوان عمل صالح تعريف  شده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[6] ايمان و عمل صالح جلوگيری می­کند از خسران زدگی اين عمل صالح همان سعی است همان کار است همان تلاش است اين نکته اول که بعضی­ها هم شما مشاهده می­کنيد سعی می­کنند ايمان ندارند کارهای عام المنفعه انجام می­دهد ولی ايمان ندارند اين­ها وضعيت­شان چه است؟ اين­ها خدا در همين دنيا تصفيه حساب­شان می­کند اين­ها مثل کارگری است که برای يک صاحب­­کاری دارد کار می­کند اين کارگر نه ولايت را قبول دارد نه خدا را نه دين را نه نماز نمی­خواند نه معتقداتش با معتقدات شما مشترک است ولی کارگر حمالی است خوب دارد می­دود خوب عرق می­ريزد خوب کار می­کند پايان روز عدالت می­­گويد مزدش را بده، بلی با اعتقادات شما همسويي ندارد ولی زحمت کشيده، پيغمبر[7] فرمود: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[8] اگر کسی اجير اجيری را ضايع کنيد لعنت خدا بر او باد می­گوييد آقا اين مزد است با ما تو هيچ چيزی از نظر اعتقادی شريک نيستی اما زحمت کشيدی برای من ما در خانه خدا اين­گونه هستيم اينی که بعضی­ها مراجعه می­کند آقا يک نفر را می­شناسيم نماز نمی­خواند شراب می­خورد فاسد است بی­بند و بار است، بی­دين است روز به روز وضعش دارد بهتر می­شود بعضی­ها را می­بينيم معتقد اند متدين اند مؤمن اند روز به روز گره­های بيشتر اين­ها يک اسراری دارد يکش را من عرض کنم آن­های که شما می­بينيد در خط دين نيستند وضع اقتصادی و دنيايی­شان خوب است بايد بگرديد رمز اين کارها را پيدا کنيد، ما ديگر خطرناک­تر و بدتر از فرعون، فرعون يکی  از دانه درشت­های تاريخ بشريت است در انحراف در فساد در کفر که خدا می­فرمايد علو کرد فرعون خيلی زياده روی کرد در فساد خيلی آدم کشت: «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ»[9] اين فرعون را خدا فرصتش داد وقتی حضرت موسی سؤال کرد خدايا چرا به فرعون فرصت داديد جمعش نمی­­کنيد خطاب شد فرعون سه­تا کار خوب می­­کند ما فرصتش داديم اطعام طعام دارد می­­کند، امنيت ايجاد کرده، مالياتی که از مردم می­­گيرد خرج مردم می­کند آدم کش است قيامت نشانش می­دهيم، جنين را از شکم مادرهايش بيرون کشيد و کشت مجازاتش را خواهد ديد اما چندتا کار خوب دارد انجام می­دهد که اين­ها را ما می­پسنديم ولی او ما را قبول ندارد ما مزد او را می­دهيم، کريمان با بدان هم بد نکردند، ولی اين­که می­گويند اگر ايمان نداشته باشيد: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»[10] سرای آخرت است، قيامت اگر کسی بگويد من ده­تا مدرسه ساختم ولی تارک الصلات بود می­گويند مزد مدرسه سازی­ات را در همان دنيا داديم به کميته امداد کمک می­کردی روزه نمی­رفتی اوامر الهی را انجام نمی­دادی همان توسعه دنيا همان امکانات دنيويت مزد کارهای تو بود و خدا نکند کسی را خدا در دنيا تصفيه حساب کند: «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ»[11] بگويند ديگر از ما چيزی طلب نداری، آخرت دستش خالی باشد، لذا عزيزان هرکسی که آخرت خوب را دنبال می­کند قطعاً بايد اين سعی و تلاش را با ايمان تلفيق کند برای خدا، اين يک مطلب.

نکته ديگر قطعاً آخرت خوب در گرو تلاش دنياي ماست آخرت تافته جدا بافته­ای نيست خدا می­فرمايد اگر اراده آخرت داريد اين­جا بايد سعی کنيد اين­جا بايد کار کنيد، آخرت خوب شما در پرتو دنيای موفق شماست، مطلب ديگری که اشاره کنم تلاش مؤمنان مورد تقدير خداست خدا می­فرمايد ما تقدير می­کنيم: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[12]ما بی­تقدير و بی­جواب نخواهيم گذاشت تلاش مؤمنان را حالا اين تلاش قطعاً در قيامت خدا سپاسگزاری می­کند، در دنيا به نتيجه برسيد يا نرسيد اين مهم نيست شما کارت را بکن، وظيفه­ات را انجام بده چه می­شود اين ديگر به شما مربوط نيست: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[13] خدا می­فرمايد من پاداش می­­دهم ما زيربار منت شما قرار نمی­­گيريم اين همان عمل به تکليف است اين آيه هم از آياتی است که بيانگر عمل به تکليف است عمل به وظيفه است کارهايتان را خوب انجام بدهيد، خراب می­شويم اگر اين حرف را بزنيم: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[14]اين آقا قدر شناس نيست کمکش کنيم نمک به حرامی می­کند: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[15] برای خدا بايد کار کرد کار برای خدا پيشيمانی درش نيست مردم يا تجليل و تقدير می­­کنند يا نمی­­کنند در هردو صورتش خدا پاداش می­دهد چه افراد بفهمند و چه افراد نفهمند اميرالمؤمنين می­­فرمايد به گونه­ای زندگی کنيد که وقتی بين مردم هستيد مردم از حضور شما بهره­مند بشوند وقتی می­رويد احساس کنند که يک ضايعه­ای براي اين­ها اتفاق افتاده اين همان کارهای خالصانه است وقتی کسی خوب کار می­کند:

خلأش رفتنش از شمار نظر يکی کمتر، وز شمار خرد هزاران بيش

بعضی­ها وقتی دفن می­شوند نگاه می­گويد يکی دفن شد خرد می­گويد هزاران نفر دفن شدند: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[16].

مطلب ديگر يک نکته بسيار مهم در اين آيه که خدا می­­فرمايد سعی شما را خدا قدرشناسی می­­کند رضوان الهی از بهشت با ارزشتر است يعنی آنچه که مهم است در منطبق اولياء رضوان خداست نه بهشت، لذا اميرالمؤمنين در دعای کميل هم عرض می­­کند خدايا جهنم هم ببری مرا جهنمي­ها را خبردار می­­کنم که دوستت دارم، يعنی ما شما را به شوق بهشت، طمعاً للجنه مخافةً من النار ، نمی­پرستيم اين کلام اميرالمؤمنين است ما شمار را برای خودتان می­خواهيم، لذا در روايت داريم که پيغمبر فرمود: «انّ الجنّة لأعشق لسلمان من سلمان للجنّة»[17] آن قدری که بهشت عاشق سلمان است سلمان عاشق بهشت نيست، سلمان عاشق خدای بهشت و آن­­ها را می­دانيد خدا کجا جا می­­دهد؟ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»[18]يک جايگاهی ويژه است، جايگاه تقرب به مقامی به خدا در بهشت آن­های که همه هدف­شان در دنيا برای خدا بوده و برای او کار کردند و در اين سعی و تلاش­­ها هيچ­گاه سست نشدند اين­­ها را می­برندشان در آن جايگاه تقرب مقامی، عالی­ترين جايگاه­ها و مکان­­ها در بهشت: «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ»[19] در آن باغ­های ولايت اين­ها را قرار می­دهند البته از اين آيه هم استفاده می­­شود که هر سعی و تلاشی هم مورد تقدير خدا نيست قرآن می­فرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها»[20]اگر آخرت را هدف برايتان هست و برای آن تلاش می­کنيد: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[21]خدا را هم بايد در نظر بگيريم لذا هر سعی هر تلاشی موجب تقدير نيست يک سخن از رسول­الله ذيل همين آيه در تفسير نور الثقلين تقديم کنم، پيامبر می­فرمايد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ»[22] ذيل همين آيه آن­های که به دنبال آخرت اند آخرت خوب می­خواهند حضرت فرمود: «فَلْيَتْرُكْ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[23]خيلی به دنياتان نپردازيد، اگر آخرت خوب می­خواهي از اين­جا هزينه کن برای آن­جا خرج کن برای آخرت، وقتت،  اعتبارت، زبانت، قلمتت، ثروتت، اين­ها را هزينه کنيد در حالات رسول­الله دارد يک روز گوسفندی را در منزل قربانی کردند گوشت­ها توزيع شد يک دستش ماند پيغمبر به همسرشان عايشه فرمودند چه ماند؟ چه رفت؟ عايشه گفت: «مابقی منها الا کتفها»[24]، عرض کرد يا رسول­الله چيزش ديگرش نماند همه رفت فقط يک دست ماند، پيغمبر فرمودند بگو: «بقی کلُّها غیر کتفها»[25]، همه ماند جز اين يک دست، آنی که در فريزر می­گذاری نداری، آنی که دادی به يتيم و فقير داری: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[26] آنی که نزد خداست می­ماند، آنی که نزد ماست مال ماست ديگر منتی ندارد، يک بنده­ای خدای می­گفت حاج آقا من ماه يک گوسفند نذر حضرت ابالفضل دارم گفتم خدا قبول کند ازت، و اما می­­کوشيم می­­گذاريم در فريزد، گفتم که می­خورد؟ گفت خودم و زن و بچه­ام که از ما، گفتم: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ»[27]با خدا هم، مکر و خدعه نذر حضرت ابالفضل، نذر حضرت ابالفضل بايد بدهی به فقرای ضعيفی که در آذوقه و زندگی­شان ماندند، خودت می­خوری که از ما بهتر؟ گفت نه سر سفره که می­شينيم به نيابت ابالفضل می­خوريم مثل همانی است که می­گويند داشت هندوانه دزدی می­­خورد گفتند آقا نخور، حرام است، گفت من برای دزدی و حرامش نمی­خورم برای خنکش می­­خورم چون هنداونه­ای خنکی است برای رفع عطش می­خورد پيغمبر می­فرمايد اگر اراده آخرت داريد: «فَلْيَتْرُكْ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»[28]خيلی اين زر و زيورهای دنيايي ما را مشغول نکند مرعوب نکند، چون دنيا و آخرت دوتا کفه است هرکدامش را سنگين کرديم آن يکی را سبک کرديم اين کفه­­ای لذا لعابی آمد به امام موسی ابن جعفر امام هفتم عرض کرد که آقا چرا بعضی­ها از مردن می­ترسند؟ امام هفتم فرمود علتش اين است که اين­ها از آخرت­­ها برداشتند خرج دنياها کردند يعنی برای آخرت کار نکرده همه­اش سرگرم دنيا شده، موقع مردن از يکسرای آباد می­خواهند ببرندش به يک ويران سرای آخرت آماده نيست قطعاً با رغبت نمی­رود با ميل نمی­ورد.

من دو سه حديث را را محضر عزيزان عرض کنم يک حديث از آقا امام صادق سؤال شد که بهترين کارها کدام کارها است افضل اعمال: «قُلْتُ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ»[29] امام صادق سه­تا کار را به عنوان افضل اعمال ياد نموده يعنی برجسته­ترين کارها، «قَالَ الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا»[30] نماز را در وقت خودش خواندند، نه نماز خواندن نماز در وقت که اميرالمؤمنين فرمود شيعه را اين­­جا محک بزنيد از پشت ميز بلند شوی بروزی نماز، من بارها می­گفتم که اگر نماز ظهر عاشورای امام حسين را قيامت خدا نشان بدهد به خيلی از ماها بايد سر خجالت بيندازيم ما جلسه، حرف زدن، سخنرانی، کارهای روزمره بازار تجارت اين­ها می­آيد در محور کار نماز می­رود در حاشيه، امام حسين آموخت در سخت­ترين حالات زندگی­تان رويا روی با خصم وسط ميدان نمازتان را بخوانيد و تربيت يافته اين مکتب شهداء سردار سليمانی در سوريه در جنگ با داعش اين را بارها سيما جمهوری اسلامی نشان داد با هفت، هشت نفر از هم رزمانش وسط ميدان نماز را اقامه کرد خدا بی­جهت عزت نمی­دهد اين را من بگويم با شکوه­ترين تشييع جنازه تاريخ برای سليمان رقم خورده میليون­ها انسان پيکرش نجف رفت، کربلا رفت، کاظمين رفت، سامراء رفت، مشهد رفت، قم تهران کرمان، که را دارد؟ شانسی است خدا شانس بدهد، کار کرده وصيت کرد روی قبر من بنويسيد سرباز، در اين حساب­ها اصلاً نبود در اين قيد و بندها رها شده بود از اين­­ها به اين تعلقات دلبسته نبود تراز خدا بود خدا هم پاداش می­دهد: «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[31]خدا بی­پاسخ نمی­گذارد اين تازه پاداش دنيا بود تا برسد به پاداش آخرت امام صادق وقتی سؤال شد حضرت فرمود نماز در وقتش، ما امروز نماز رنگ باخته در جامعه شما اول وقت برويد شهر را بگرديد مساجد را هم بگرديد بلی اين­جا بالاخره خب عزيزان دغدغه دارند ديروز هم يکی از عزيزان نوشته­­ای به ما دادند از دلسوخته برگرفته شده بود مطالبی که همه اين­ها را ما قبول داريم و واقعاً مسئولين ما مسئول اند ما اگر بتوانيم کاری بکنيم و نکنيم قيامت جلو شهداء بايد سر بيندازيم پايين، امروز سگبازی و سگ­گردانی و ديشب يک فرد متدينی از متدينين بحرين به من تماس گرفت، اين آقا را من سال هشتاد و سه در بحرين ديدم از منهدس­های ولائی، گفت آقای حدائق من شيراز بودم رفتيم اين پارک بمو، رفته بوديم روز جمعه با خانواده و فرزندم گفت از ورودی در اين پارک نشسته بودند مردم به روزه­خواری کباب زده بودند هندوانه آورده بود، گفت اصلاً وضعی بود گفت من جلو خانمم و دخترم خجالت کشيدم روزه­خواری سگ­گردانی بی­حجابی، من نمیدانم اين­­ها را که بايد اداره کند مسئول کيست؟ بنده می­اندازم توپ را در زمين ديگری، ديگری در زمين بنده: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[32] بعد شهداء قيامت می­­گويند نظام را داديم دست شما شما چه کرديد سردار سليمانی می­فرمايد رفتم تا بودم دفاع کردم سپردم شما چگونه تحويل گرفتيد قيامت سختی بعضی­هامان داريم، حالا نماز که يک ارزش است رفته در حاشيه، بعد می­گفت خانم­ما، به بعضی از اين­ خانم­ها يک تذکری داد با احترام، حجاب او می­خواستند بزنند همسر ما را شما بی­­خود کرديد، شما جاتان اين­جا نيست، جای اين­ها اين­جا نيست پيغمبر فرمود به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر وضع جامعه  اسلامی به جايي می­رسد که معروف می­­شود منکر، منکر می­­شود معروف، بی­­حجابی می­شود ارزش، با حجابی می­شود ضد ارزش، می­شود لولو، عقب­مانده متحجر، اين­­ها مال اين است که به هنگام حرف زده نشد و در رأس مسئولين مسئول­اند در هر تشکيلاتی مسئول دارد بعضاً کوتاهی می­­کند در يک اداره کل وقتی مدير کل حرف نمی­زند آن آبدارچی بیچاره حرف بزند توبيخش می­­کنند، در دانشگاه وقتی رئيس دانشگاه ساکت می­­شود وقتی استاد سر کلاس سکوت می­­کند، دانشجوی که می­خواهد امر به معروف در آن کلاس بکند مورد اعتراض قرار می­گيرد: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[33]خب يکی از متأسفانه معروف­های که رنگ باخته نماز است امام صادق فرمود: «الصلاة لوقتها» نماز در وقت خودش همين نماز «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[34] را رقم می­زند.

دو حضرت فرمود: «وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ»[35] احساس به پدر و مادر جزء افضل اعمال است و سوم: «وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»[36] تلاش در راه خدا سعی در راه خدا يعنی هر سعی، نه هر تلاشی، سعی و تلاشی که فی سبيل­الله باشد اين سعی و تلاشی فی سبيل­الله اگر به قتل منتهی شد می­­شود شهيد «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[37] اين فی سبيل­­الله در اقتصاد که بيايد می­شود حبيب­الله: الکاسب حبيب­الله! اين سعی در تحصيل علم اگر آمد اميرالمؤمنين می­فرمايد کسی که برای تحصيل علم قدم بر می­دارد: «إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ»[38] فرشتگان بالهاي خود را زير قدم­­هاي دانشجويان طالبان علم، طلّاب مي­گسترانند چون في سبيل­الله است سعي بايد رنگ في سبيل­الله به خودش بگيرد همان قرآن مي­فرمايد: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[39] من جمع بندي كنم عرايض را براي اجرائي كردن اين سعي چه كار بايد كرد اين روحيه سعي در همه ابعاد سعي در مسائل معنوي، در حالات پيغمبر دارد پيامبر قبل از آذان كه مي­شد مثلاً ربع ساعت، بيست دقيقه قبل از آذان ديگر پيغمبر آماده بود براي نماز رسول­الله هي اين رنگ و آن رنگ مي­شد مثل آدم منتظري كه منتظر دريافت يك خبر مهم است آماده بود وقت آذان كه داخل مي­شد رسول­الله به بلال مي­­فرمود: «أَرِحْنَا يَا بِلَالُ»[40] راحت كن ما را اي بلال، آذان بگو، يعني پيامبر با نماز به آرامش مي­رسيد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[41] آن ياد خدا قلب­ها را آرام مي­­كند در اجرائي كردن اين قاعده سعي چه بايد كرد چند نكته را عرض كنم.

اول اراده و پشتكار، پيغمبر فرمود: «همم الرجال تقلع الجبال» ، همت­ انسان­ها كوه­ها را از جا حركت مي­دهد اين اراده را بايد تقويت كرد، ماه رمضان هم ماه تقويت اراده  است آن­هاي كه مي­خواهند سعي­شان و تلاش­شان با ايمان تلفيق بشود و پيوسته در زندگي روحيه سعي و جهاد و تلاش داشته باشند اراده و پشتكار خود را بايد قوي كنند.

مطلب ديگر پايداري در برابر موانع بلي يك سري موانع در زندگي انسان هست، بايد در برابر اين­­ها استقامت به خرج داد اين­ها را من فهرست­وار عرض مي­كنم چون وقت به پايان رسيده نترسيدن از شكست از نكاتي است كه در روايات داريم شما را در سعي مي­كند نترسيد، پيروزي با شماست، «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[42] موسي با بني اسرائيلي­­ها دارد مي­رود سمت نيل بني اسرائيلي­ها گفتند موسي داري ما را به مقتل مي­بري مقابل ما نيل است راه گريز نيست فرعون در تعقيب ماست، موسي فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[43] خدا با ماست، خدا با ماست، در آن دقيقه­اي به قول فوتباليست­­ها وقت اضافي رسيدند به نيل، بني اسرائيلي­ها گفتند آقا كار خودت را كردي گرفتارمان كردي از دور گرد و غبار سم مركب­هاي فرعون و فرعونيان به چشم مي رسيد امين وحي نازل شد موسي عصايت را به نيل بكوب عصي كوبيده شد نيل از دو طرف شكافته شد مجراي باز شد موسي و بني­اسرائيلي­ها عبور كردند، ما از مشكلات و از شكست نبايد بترسيم،  خدا مي­فرمايد: « كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[44]

 البته وجدان كار نكته بسيار مهمي است در سعي و تلاش كه اين وجدان كاري كساني كه مسئوليت دارند كار دست­شان است بيت­المال دست اينهاست در انجام كار، كيفيت خوب، جديت و دلسوزي ابتكار و خلاقيت پي­گيري دستورات مافوق اين­ها همه در آن سلامت كار و وجدان كار تأثيرگذار است و آثار و بركات سعي را هم من بگويم و تمام كنم چون دو جلسه بود در رابطه با سعی صحبت شود می­خواهم حق مطلب تا حدودی اداء شده باشد آثار و برکات سعی.

اگر سعی در يک جامعه اتفاق افتاد اين جهاد سعی و کوشيش در جامعه شکل گرفت اول لازمه سعادت هر انسانی سعی و تلاش اوست: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»[45] ديروز عرض کرديم شما در گرو سعی­تان هستيد در گرو تلاش­تان هستيد عزت نفس و شخصيت انسان­ها به سعی و تلاش آن­هاست شخصی آمد خدمت امام صادق گفت آقا دست­هايم معيوب است کار نمی­توانم بکنم يک پولی بده، آقا می­­خواستند يک درسی بهش بدهند، فرمودند سرت سالم است گفت بلی، فرمودند بار بگذار رو سرت دست جلو مردم دراز نکن، تا می­توانی از ظرفيتت استفاده کن، تا می­توانی تقاضايت را به بندگان عرضه نکن، خودت کار خودت را انجام بده،  عزت نفس و شخصيت انسان­ها از آثار و برکات سعی و تلاش است، پيروزی و موفقيت از ثمرات سعی و تلاش است کسانی که اهل سعی اند اهل تلاش اند اهل کوشيش اند اين­ها انسان­های موفقی  هستند انسانها پيروز و فاتحی هستند.

از آثار ديگر بازدارندگی از لغو و فساد، ببينيد يک مقدار اين وقت­های جوانی و بیکاری و بی­پولی می­شود بحران، اگر وقت انسان مديريت شد يک بخشی از اين خطاها و گناه­­های که صورت می­گيرد در وقت­های زيادی و آزاد است بايد وقت را مديريت کرد بايد سعی کرد از اين فرصت­ها استفاده کرد آن وقت­های آزاد مرده گاه اوقات انسان­ها در خلوت­ها می­آيد به سمت و سوی ديگر، لذا سعی و تلاش انسان را از لغو و فساد باز می­دارد اصلاً خود سعی و تلاش عامل نشاط و شادای است يکی از چيزهای که امروز روان­شناس­ها هم بر اين باور اند افراد بی­کار کم کار تن پرور منزوی اين­ها افراد افسرده هستند، افراد فعال کوشا لذا يکی از نکاتی که اطباء می­گويند می­گويند اين­­های که پرکار بودند و زحمت می­کشند اگر يک دفعه بروند خانه نشين بشوند افسردگی می­­آيد سراغ­شان البته اين قاعده عموميت ندارد آدم­های مؤمن دچار افسردگی نمی­شوند ولی کسی که کار می­کرده يک دفعه، مثل يک ماشينی است که يک دفعه خاموشش کند، لذا خود اين سعی و تلاش عامل نشاط و شادابی است.

از برکات ديگر لازمه پيشرفت مادی و معنوی جامعه سعی و تلاش است ما در جامعه از نظر مادی اگر بخواهيم پيشرفت کنيم کار و تلاش، از نظر معنوی سال هفتاد و پنج بود خط لوله گاز، ما صبح­های دو شنبه يک جلسه­ای داشتيم برای کارمندان و مسئولين خط لوله صبح زمستانی بود آن راننده­ای که زحمت کشيد ما را برد خط لوله در کمربندی از ماشين که پياده شدم هوای بسيار سردی بود يک نفر ديدم دوتا آقا که بعد فهميدم اين­­ها مهندس آلمانی اند اين­­ها لباسی مثل لباس سرتاسری مثل لباس خلبان­ها پوشيده بودند در محوطه مجموعه داشتند قدم می­زدند دست­هايشان هم در جيب شلوارهاشان بود هی می­رفتند و می­­آمدند من يک لحظه اين­ها را ديدم رفتم داخل سالن و زيارت عاشورايي داشتند و سخنرانی و بعد از سخنرانی ما آمديم بيرون سوار شديم برويم شايد مجموعاً يک ساعتی زمان برد آمدم ديدم باز اين دو نفر هی قدم می­زنند می­روند می­آيند در هوای سرد، راننده که ما را سوار کرد به راننده گفتم معذرت می­خواهم اين­ها که بودند اين­جا گفت اين­ها دوتا مهندس آلمانی هستند که از آلمان آمدند در راه اندازی تأسيسات عسلويه و اين­ها کار کنند و راهنمای کنند مهندس­­ها را آموزش بدهند گفتم شما در اين اداره­ای به اين وسعت، يک جايي نبود اين بندگان خدا را دعوت کنيد بشينند در اين سرما، گفت حاج­آقا من شاهد بودم هرکه رفتند سراغ اين­ها اين نگهبان رفت دعوت­شان کرد، کارمندها آمدند گفتند بياييد در اتاق بنشينيد گفتند نه ما وقت کاریمان هست، تايم کاری­مان بايد باشيم آماده­ هستيم تا آن­های که بايد بيايند با ما برويم عسلويه، گفت من هم رفتم سمت اين­ها، گفت يکی از اين دوتا مهندس شکسته بسته فارسی حرف می­زد، گفت من وقتی بهش گفتم بياييد حداقل در ماشين من بشينيد من اين بخاری ماشين را روشن می­­کنم، سردتان نشود هوا سرد است گفت آنی که يک مقداری فارسی صحبت می­­کرد گفت ما از آلمان آمديم برای راه اندازی و آموزش تأسيسات گاز و نفت اين مجموعه گفت هرکدام از ما روز هزار دلار پای مملکت شما خرج برداشتيم، ما در آلمان متعهد هستيم از شش صبح تا شش عصر سر کار باشيم سر وقتمان آمديم سرکار، گفت شش صبح اين­ها اين­­جا آمده بودند گفت چون وقت کار ماست ديگر ما در اتاق نمی­نشينيم ما آماده­ايم تا آن­­های که بايد بيايند با اين­­ها برويم محل کار. حضار محترم اين­ها از شش آمده بودند در آن هوای سرد، در اتاق هم نرفتند ببينيد تعهد اخلاقی يک بخشی از پيشرفت­­های که ما يک­جاهایی می­بينيم سعی است و تلاش است کوشش است حالا ايمان نيست. خدا همين­جا دنيايشان را آباد می­­کند من ساعت هشت که داشتم می­­رفتم هنوز، بعد به ما گفت که سه­تا مهندس بايد بيايند باهم برويم عسلويه، تا ساعت هشت هنوز آن سه بزرگوار از منزل­شان تشريف نياورده بودند، ببين تلاش و سعی لازمه پيشرفت مادی و معنوی است و يکی  برکات سعی هم سلامت جسمی است با اين حديث تمام کنم، «العافية عشرة اجزاء»[46]، سلامتی ده بخش دارد ده قسمت دارد، «تسعة فی طلب المعيشه و جزء فی سائر الاشياء»[47]، آن­­هایی که عافيت می­­خواهند نه­تایش در سعی و تلاش در طلب معيشت است، در اين­که با افتخار انسان زندگی کند بخورد بخوراند، با عزت زندگی را مديريت کند و يک جزء عافيت را پيغمبر می­فرمايد در بقيه مسائل.

پروردگارا توفيق سعی و تلاش را در مسير رضای شما در اين باقی­مانده زندگانی به نحو شايسته به ما عنايت بفرمايد.

 

[1] اسراء 19.

[2] اسراء 19.

[3] اسراء 19.

[4] اسراء 19.

[5] اسراء 19.

[6] عصر 3-2.

[7] منسوب به پيامبر يافت نشد.

[8] الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي) ص133.

[9] فجر 10.

[10] مائده 27.

[11] شوری 20.

[12] اسراء 19.

[13] اسراء 19.

[14] اسراء 19.

[15] اسراء 19.

[16] اسراء 19.

[17] منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح مقدمه‏2 ص86.

[18] واقعه 10- 11.

[19] واقعه 11- 12.

[20] اسراء 19.

[21] اسراء 19.

[22] اسراء 19.

[23] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار النص ص234.

[24] کنزالعمال

[25] کنزالعمال

[26] نحل 96.

[27] آل­عمران 54.

[28] مشكاة الأنوار في غرر الأخبار النص ص234.

[29] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص158.

[30] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص158.

[31] اسراء 19.

[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏72 ص38.

[33] حج 41.

[34] عنکبوت 45.

[35] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص158.

[36] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص158.

[37] آل­­عمران 169.

[38] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص34.

[39] اسراء 19.

[40] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏79 ص193.

[41] رعد 28.

[42] توبه 40 اين آيه در مورد پيامبر(ص) است اما در مورد موسي پيدا نشد.

[43] توبه 40.

[44] اسراء 19.

[45] نجم 39.

[46] الخصال ص437

[47] الخصال ص437

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه