استاد حدائق صبح روز جمعه 12 فروردین 1401 در مراسم دعای ندبه مهدیه بزرگ شیراز که همزمان با آخرین جمعه ماه شعبان و به یاد مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدرضا حدائق برگزار شد، به بیان وظایف ما در عصر غیبت پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ»[1]
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله والد را که بیش از 60 سال مقید بودند و آخرین جمعه ماه شعبان را اهتمام داشتند و خودشان مجلس میگرفتند و دعوت میکردند هیئت را، چه در آن دورانهایی که در منزلشان امکانات برای مجلس بود، من از دوران طفولیت یادم است، خود ایشان در مجلس خدمت میکردند و نگاهشان هم این بود، میفرمودند آخرین جمعه ماه شعبان است، در آستانهی ورود به ماه رمضان هستیم، پیوندمان را با امام زمان محکم کنیم. قبولی کارهایتان به نظارت امام زمان است، امروز همهکاره اوست، اگر با حضرت ارتباط و پیوند قوی شد روزه روزه است و الّا روزه رژیم غذایی است. امام زمانش را کسی گم کرده باشد همه چیز را گم کرده است. ایشان یک عنایت خاصی روی جمعه آخر ماه شعبان داشتند. میگفتند رمضان ماه ضیافت خداست، برای ورود به این ضیافت باید آمادگی پیدا کرد، باید ظرفیت را برد بالا و از محضر حضرت تقاضا کرد و کمک خواست که آقا کمک کنید که ما بتوانیم صائم باشیم، لیاقت مهمانی را در ضیافت الهی پیدا کنیم.
من در این وقت مختصری که در خدمت عزیزان هستم آیهی 68 سوره اعراف را یک اشاره کلی عرض کنم، چون در خدمت بعضی از مسئولین محترم، نمایندگان محترم و همهی عزیزانی که دستی بر آتش دارید در جامعه در تربیت در مجموعههای فرهنگی هستیم. این نکته را تلگرافی عرض کنم و مسئولیت و وظائف ما را در این زمان حاضر و در این عصر حاضر بیان کنم، ضمن اینکه این جمعه هم تقارن یافته با روز 12 فروردین، چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی که الحمدلله 43 سال از عمر این انقلاب میگذرد و ما در برابر این انقلاب مسئولیت داریم و وظیفه داریم.
این آیه را من انتخاب کردم، آیه زبان حضرت هود و گفتار حضرت هود خطاب به امت خودش است: «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي»[2] حضرت هود خطاب به امت خود میفرماید که من وظیفهام این است که پیامهای خدا را به شما منتقل کنم. و منِ پیغمبر دو وظیفه دارم، رمز موفقیت انبیا در پیشرفت امور همینجا بود. امروز هر مسئولی، هر شخصیتی در هر قسمتی در جامعه بخواهد مؤثر واقع شود باید اینگونه باشد.
اول، ناصح و دلسوز بودن. حضرت هود میفرماید من دلسوزتان هستم. «أَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ»[3] خیرخواه شما هستم دلسوز شما هستم. این را باید مخاطب ما بفهمد که منِ طلبه، منِ مسئول، منِ بازاری، منِ شهروند اگر کاری دارم میکنم خیر طرف را میبینم نه خودم را! این نگاه متاسفانه گاهی اوقات اتفاق نمیافتد. بنده در امر به معروف نتوانستم انتقال بدهم به مخاطبم که حرف من برای خودت نافع است، گفتار من به نفع توست، او فکر میکنم من منفعت خودم را دارم میبینم، حال خودم را دارم میبینم، خیرخواهی و دلسوزی رکن اول در ویژگی انبیا و دوم، امین و امانتدار بودن.
در موارد فراوان داریم که انبیا این دو نکته را بعنوان کدهای خودشان و معیارهای نبوت و رهبری و مدیریت و تربیت یاد کردند. ما در زیارت حضرت ابالفضل العباس داریم و این فراز از فرمایشات امام صادق علیهالسلام است. اگر در کربلا بعد از امام حسین برجستهترین شهید ابالفضل العباس است علت دارد. آقا امام حسین شهادت میدهد عمو شهادت میدهم برای شما به این چهار ویژگی «و أشهد لک بالوفاء و التصدیق و التسلیم و النصیحة لخلف النبی المرسَل»[4] شما مظهر وفاداری بودید، شما مظهر تسلیم در برابر دین بودید، شما مظهر تصدیق و یاری رساندن به دین بودید، و شما مظهر خیرخواهی و دلسوزی بودید برای ولیخدا و حجت خدا که سیدالشهداست بودید. این ناصح بودن یکی از ویژگیهای بسیار ضروری و امین بودن و امانتدار بودن است.
خوب امروز سالروز تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران است. ما در برابر این نظام مسئولیم، شهدا، امام، رزمندگان کار خودشان را کردند، واگذار کردند به ما در قبال زحمات آنها مسئولیم، امانات دو دسته است، امانات مادی و امانات معنوی. امانات مادی همین امکانات روزمرهی ماست: خانه، لباس، ماشین، زندگی، شیراز امانت است، این شهر دست به دست میچرخد، یک دوره ما بودیم یک دوره دیگران بودند یک دوره آیندگان هستند. اینها امانات مادی است که در برابر این امانات و ذرةالمثقالها هم باید جواب پس داده شود. آقای حاج احمد آقا دو سه ماه پس از فوت امام رفته بودند خدمت آیت الله بهاءالدینی در قم، آیت الله بهاءالدینی دیده بودند خیلی حاج احمد آقا ناراحت است، بعد سوال میکنند چه شده؟ میفرمایند من چند شب قبل خواب پدرم امام را دیدم، امام فرمودند احمد یا انبیا و اولیا همه چیز را به ما نگفتند چون ما ظرفیتش را نداشتیم یا فرمودند و به ما نرسید! بعد فرموده بودند احمد اینقدر حسابرسی الهی دقیق است که برای یک دست بلند کردن هم باید جواب دهیم.
دلم میخواهد! به کسی مربوط نیست! چی به کسی مربوط نیست؟ این نوشتنها، این اقدامات، این حرفها «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»[5] سخنها ضبط میشود، کارها ثبت میشود، کارها ثبت میشود و باید پاسخ داد. ما در برابر سخنمان در برابر اقداماتمان مسئولیم، اینها امانات مادی است. اما امانات معنوی عبارت است از نظام اسلامی؛ جمهوری اسلامی امانت معنوی است، نماز امانت است، قرآن امانت است، امامت امانت است، امام زمان امانت است، روزه امانت است، ما در برابر این امانات معنوی مسئولیم و قیامت باید پاسخگو باشیم. یکی از شکرگذاریهای سیدالشهدا در صحرای عرفات در دعای عرفهی امام حسین است، عزیزانی که حج مشرف شدید این یک فراز دعای عرفهی سیدالشهداست که به خداوند عرض میکند خداوندا تو را سپاس میگویم که من را در دولت ائمهی کفر خلق نکردی. یعنی در جامعهی اسلامی متولد شدم در جامعهی اسلامی پرورش یافتم. این را بعضیها دقت ندارند، زندگی در حکومت اسلامی. آقا امام رضا میفرماید یکی از نشانههای مومن این است: «الذُل فی الله أحبُّ الیه من العزِّ فی عدوه»[6] ذلت با خدا بودن را از از عزت با دشمنان خدا بودن ترجیح میدهد. سختی در کنار مومنین برای او بهتر است از رفاه در کنار دشمنان امام زمان. آسایش با بیگانگان ولی سختی با مومنان. امام رضا میفرماید مومن این است، این را ترجیح میدهد.
یکی از عزیزان که ظاهرا در مجلس هم هستند، کتابی تدوین کرده بود که آثار و خدمات نظام جمهوری اسلامی! این را مردم بدانند واقعا این امانتی است که امروز ما در برابر آن مسئولیم. بله کاستیها هست، کمبودها هست، نقصها هست، اما نسبت به نظام طاغوت و خدماتی که در این دوره اتفاق افتاد نباید چشمها را روی هم گذاشت.
این را من از کتابها نقل نمیکنم، من با چشم خودم دیدم، در همین خیابانهای شیراز من یادم نمیرود شب شنبهای بود با والده بودیم و چند تا از اخویها از منزل یکی از بستگان که سه راه نمازی بود، به طرف سه راه احمدی و سه راه طالقانی میآمدیم، چند تا شراب فروشی در این مسیر بود، اینها را بنده خودم دیدم. شب شنبه بود اینها مست کرده بودند و خیابان را ریخته بودند بهم. شیشههای مشروب بود که از این سمت خیابان پرتاب میشد به آن سمت و کسی جرأت عبور نداشت! آیت الله العظمی مکارم اعلی الله و حفظه الله فرمودند در بعضی از شهرهای همین مملکت آمار شرابفروشیها بیشتر از کتابفروشیهای اینها و بیشتر از نانواییهای اینها بود. اینها آسیبهایی است که جامعه را تهدید میکرد، چشم را بر این خدمات نباید بست. بله دشمن دارد سیاهنمایی میکند، مخصوصا این دو سال کرونا که مزید بر همهی اینها شد، متاسفانه بخاطر همین فضای مجازی یک آسیبهایی به نسل نوجوان ما وارد شد، بخاطر اینکه فضاها مجازی شد و اینها دسترسی پیدا کردند به فضاهای پرخطر، مثل اینکه اسلحهی پر خطر را بدهی دست کسی که توانایی درست استفاده کردن را ندارد و یا به خود آسیب بزند یا به دیگران، مخصوصا این دوران کرونا روی معنویتها آثار منفی گذاشت. حالا دشمن در این فضاها دارد شیطنت میکند، در گذشته چه وضعیتی بود الان چه وضعیتی است! خیلی از خانوادههای متدینین را من سراغ داشتم که دخترانشان را در مقاطع دبیرستان دیگر ثبتنام نمیکردند چون مدارس مختلط بود. خیلی از خانوادههای متدینین به فرزندانشان اجازه رفتن به دانشگاه نمیدادند چون فضا مسموم بود. گرچه الان هم ما رضایتی کامل نداریم، ولی اصلا قابل مقایسه نیست، نباید خدمات را نادیده گرفت، وضعیت آموزشی وضعیت اجتماعی جامعه، شما دیدید استارت جشن هنر را در همین شهر زدند و آن صحنههای زشت و ناپسند را در این شهر شروع کردند به رواج و ترویج. آن وضعیت گذشته و خدماتی که اتفاق افتاده در همهی بخشها، در همهی زمینهها، مسائل عمرانی، مسائل فرهنگی، مسائل اقتصادی. در همین اطراف شیراز من یادم نمیرود مرحوم آیت الله والد در این منطقهی میانرود که روستاهای متعددی تا منطهی کوار بود، ایشان دهها مسجد، حسینیه و حمام ساختند. میآمدند در شیراز از متدینین کمک میگرفتند، کی؟ قبل از انقلاب. ما بچهای بود و گاهی خدمت ایشان میرفتیم. شخص متمکن منطقه یک امکانات حداقلی داشت، نه برق بود نه آب بود نه امکانات امروزی بود، نه گاز بود، الان همان روستاهایی که بنده گذشتهی آنها را دیده بودم سر میزنم مثل شیراز است! تمام امکانات آنجا ارائه شده و خدمات ایجاد شده. پری لیوان نظام و ظرفیت پر این انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی را نباید نادیده گرفت. اما بله به این راضی نیستیم، این وضعیت هم وضعیت اقناع کننده نیست، خوب چه باید کرد؟
من اول ناصح بودن را یک اشاره کنم و بعد نکته پایانی مطالبم را عرض کنم. پیامبرها دلسوز بودند، دلسوز به چه کسی میگویند؟ امروز هر کدام از ما بخواهیم دلسوز باشیم باید اینگونه باشیم. رسول الله فرمود نشانهی انسانهای دلسوز چهارچیز است. «علامة الناصح فاربعة»[7]
اول «یقضی بالحق»[8] آدم دلسوز قضاوتش بالحق است، ناحق نمیگوید. حق میگوید ولو به ضرر او. او هر تصمیمی میگیرد رضایت خدا را در نظر میگیرد، در هر بخشی که باشد، «یقضی بالحق»[9].
دوم «و یُعطی الحق من نفسه»[10] حق را اول از خودش عطا میکند و انجام میدهد، اول خودش عامل حق است. اگر چیزی میگوید خودش اول مجری است. من در حالات آقا امیرالمومنین دیروز بحثی داشتیم در رادیو، حالا توفیق اجباری و برکتی بود که زندگی امیرالمومنین را داشتم بررسی میکردم. رسیدم به صحنههایی که حضرت خلیفهی زمان عالم اسلام بود. میگویند یک کسی در بازار کوفه بند کفشش را گم کرده بود، بند کفشش را! خلیفهی عالم اسلام بند کفش را گرفت به دست، به دنبال صاحب این بند کفش میگشت! این برای مسئولین ما درس است. علی این بود. اینگونه بداد مردم میرسید. میگویند یک جایی کسی میخواست بار بلند کند توانایی نداشت، آقا رفتند به سمتش گوشهی بار را گرفتند بلند کردند! «یُعطی الحق من نفسه»[11] اگر سخن از کار خیر به میان میآید ما خودمان خط مقدم باشیم، گام نخست باشیم.
«و یرضی للناس بما یرضاه لنفسه»[12] انسانهای دلسوز برای دیگران آنچه را میپسندند که برای خودشان میپسندند، قطعا چیزی را که برای خود نمیپسندند برای دیگران هم تجویز نمیکنند. این نگاه دلسوزی است. اگر سخنی میگوید، همانی را میگوید که برای خود پسندیده است.
و چهارم «و لایعتدی علی احد»[13] رسول الله فرمود اینها به کسی ظلم و ستم نمیکند. رفتار کردار و سخن اینها در راستای خدمت به جامعه است. به جایی میرسد که پیامبر میفرماید شما اگر پنج چیز را رعایت کنید بهشتتان با رسول الله!
«من یضمن لی خمساً أضمن له الجنة النصیحة لله»[14] مردم خیرخواه خدا باشید این یک؛ «و النصیحة لرسوله»[15] خیرخواه پیغمبر باشید، رضایت پیغمبر برایتان بشود اصل. مومن واقعی را رسول الله میفرماید کسی است که پیغمبر را بیشتر از خودش بخواهد، رضایت رسول الله حاکم بر رضایت او باشد. «و النصیحة لکتاب الله»[16] خیرخواه و دلسوز قرآن باشد، قرآن در حاشیه نرود، به قرآن عمل کند. «و النصیحة لدین الله»[17] خیرخواه دین خدا باشد «و النصیحة لجماعة المسلمین»[18] خیرخواه جامعه اسلامی باشد. پیغمبر میفرماید این پنج چیز را اگر در دنیا رعایت کردید بهشتتان را منِ رسول الله ضمانت میکنم. بهشت با پیغمبر به شرط رعایت شما نسبت به این پنج چیز.
من جمعبندی کنم عرائض را. گرچه شاکریم که در نظامی زندگی میکنیم که نظام اسلامی است و مرهونِ خدمات و زحمات و مجاهدتهای حضرت امام است، و این جملهی نورانی امام را هم بگویم که بعضیها از این جمله سوء استفاده میکنند. امام فرمود میزان رای مردم است، این حرف امام بعد از رای بیش از 98 درصدی مردم به جمهوری اسلامی ایران است. در آرایی که به سمت و سوی این خداست میزان رای این مردم است. اما اگر آرا رفت به سمت سویی که پشت کرد به رضایت الهی، میزان آن رای نیست، این سخن امام ضمیرش به مرجع رای مردم به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی برمیگشت، و الّا در کربلا هم میزان امت قتل امام حسین بود، در صفین هم رای مردم پذیرش حکمیت بود، رای ولیخدا چیز دیگری بود! رای مردمی میزان است که منطبق با رای خدا باشد. اکثریتی محترم است که در مسیر مقبولیت دینی قرار بگیرد، اگر اکثریت در مسیر بیگانگی قرار گرفت «وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ»[19] «وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ»[20] در زمان انبیای گذشته اکثریتها زاویه داشتند با دین و اولیای الهی. خوب خدا را سپاسگذاریم که چهل و سومین سال جمهوری اسلامی را ورود پیدا کردیم در این قرن جدید حکومت اسلامی و قرن جدید نظام اسلامی را داریم میگذرانیم. اما یک جمله را خدمت علما مسئولین خوهران و همهی شما چهرههایی که من میبینم درد آشنای مسائل معنوی هستید. خوب از این وضعیت موجود هم ما رضایت نداریم. وضعیت اجتماعی وضعیت اخلاقی، خوب همه در جامعه هستید و بیشتر میدانید، چه بسا به شما بیشتر از بنده مراجعه کنند و بگویند، نگرانیها و دغدغههایی که هست، و آن نگاه شأنیت جمهوری اسلامی زیبندهی این وضعیتها نیست. حالا در بحثهای فرهنگی اجتماعی، مسائل اداری و اقتصادی، من یک جمله از فرمایشات رسول خدا را بعنوان تکمیل عرائضم عرض کنم که چه کنیم که بتوانیم برسیم به آن نگاه ایدهآل؟ چه کسانی باید کار کنند، چه کسانی باید سر خط باشند؟
پیامبر فرمود جامعه شما اصلاح نمیشود مگر اینکه چهار گروه بیایند سرخط، اینها باید بیایند در صحنه تا وضعیت بشود آن وضعیت مطلوب.
اول مسئولین
دوم دانشمندان
سوم ثروتمندان
چهارم متدینین و مذهبیها
این کلام رسول الله است. پیغمبر فرمود مسئولین حکم چوپان برای گلههای گوسفند را دارند. رسالت چوپان این است که حفظ کند گوسفند را از گزند آسیبها و خطرات. مدیریت کند زندگی اینها. پیامبر فرمود مسئولین باید مثل چوپانها باشند. اگر چوپان گرگ شد چه کسی به حال این گوسفندان رحم میکند؟ مسئول باید همان ناصح باشد، باید دلسوز باشد، باید خیرخواه باشد. الحمدلله در این مقطع موجود نه به اعتبار اینکه سابقهی آشنایی ممتدی با آقای ایمانیه دارم که استاندارمان هستند، ولی انصافا نعمتی هستند برای استان.
من یک وقتی در یک جلسهای عرض کردم، این را من از نگهبان وزارت کشور در تهران شنیدم. گفت آقا قدر این استاندارتان را بدانید، گفت یک وقت دیدیم یک آقایی با موتور سیکلت آمد دم در وزارت کشور پیاده شد، گفتیم بفرمایید، گفت من با وزیر جلسه دارم، گفتیم شما کی هستید؟ گفت من استاندار فارس هستم! بعد من از خود آقای دکتر ایمانیه سوال کردم گفتم آقا جریان چه بود؟ گفت من در ترافیک گیر کرده بود و جلسه هم داشتم با وزیر و کار هم کار مردم بود. گفت از ماشین پیاده شدم موتور سیکلت گرفتم گفتم برسم به جلسه. این شخص دارد نقش مهرورزی را ایجاد میکند اما با یک گل بهار نمیشود. همهی مسئولین باید سرخط باشند، همهی مسئولین باید در صحنه باشند. وجود مقدس امام زمان به شیخ مفید و مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی که مرحوم علامه امینی فرمود دیدم تودیع حضرت را که آقا فرموده بودند جناب شیخ مفید «إرخَص نفسک»[21] خودت را آزاد کن و در دسترس مردم قرار بده «و اجلِس فی دهلیزک»[22] بنشین در اتاق دم در خانه، یعنی هر کسی کارت دارد راحت پیدیت کند «و اقضِ حوائج المسلمین»[23] کارهای مردم را برآورده کن «نحن ننصرُه»[24] ما کمکت میکنیم.
بنده خدایی میگفت به آقای مسئولی زنگ زدم گفتم آقا فلان مشکل را داریم، گفت اول بگو کی تلفن ما را به شما داده است؟ این مسئول است! این که تازه مدعی میشود که چرا به من زنگ زدی! بابا وظیفهی تو خادمی است، وظیفهی تو نوکری است. تو باید خوشحال شوی که به تو مراجعه میکنند نه مدعی شوی که چرا زنگ زدی؟ بخش اول اصلاحات جامعه را رسول الله میفرماید مسئولین. من به برادر عزیزم جناب آقای دکتر قادری که از چهرههای شناخته شده و دلسوز و دغدغهمند هستند عرض میکنم، این حرف مردم است که من عرض میکنم: ما از وضعیت پوشش جامعه راضی نیستیم، وضعیت حجاب هر روز پسرفت دارد! من نمیدانم مجلس نظام است، کار دست ماست، فردای قیامت سردار سلیمانیها جلوی ما را میگیرند، با یک تدبیری خردمندانه، عالمانه، مجلس ورود کند، قانونی وضع شود، بالاخره حکومت اسلامی است، نظام جمهوری اسلامی است! حضرت آیت الله نظری منفرد که سالها ایشان در ماه رمضان در لندن منبر میرفت، میگفت روزی دو هزار نشریه در لندن منتشر میشود، ولی اینها جرأت ندارند یک جمله به عقاید مسیحیت ایراد بگیرند، همه حرفی میزنند، اما میگویند حدود اعتقادات مردم محترم است. ما در یک نظام اسلامی هستیم، این فرهنگسازی شود، حمایت شود از مراکز فرهنگی، مردم این جلسات را باید گسترش داد، ما در این دو سال پسرفت داشتیم از نظر اخلاقی، از نظر ایمانی و اعتقادی! حالا من جزئیات را بازگو نمیکنم، یکی از عزیزان علما دیشب به من زنگ زد، گفت آقا بیایید در این منطقهای که ما هستیم ببینید، رسماً شرابفروشی، رسماً ترویج گناه و بیبندوباری، میگفت اصلا ما دیگر خجالت میکشیم، انگار اصلا متدینین در حاشیه هستند! نظامی که چند صدهزار شهید جان خودشان را برای آن هزینه کردند، نباید اینجوری بگذرد! الان در این دوره حجت بر همه تمام است، بر دولتیها تمام است، بر مجلسیها تمام است، بر ما تمام است، الان الحمدلله سران سه قوه همراه و همگام و همفکرند، این را یک فکری بکنند، این ترویج مفاسد...! بخشهای دولتی را جدی بگیرند کار را، ارزشهای اسلامی باید رعایت شود، آنهایی که دستشان زیر نظام است و سنگ نظام است کار باید بکنند، کارمند محترم باید ضوابط اسلامی را رعایت کنی، باید شئونات اسلامی را رعایت کرد، جامعه جامعهی اسلامی است. گاهی اوقات حرفهایی را از دیگرانی که خارج از این مرزها میآیند و به ما گلایه میکنند و این ایراد را میگیرند که ما نگاهمان به این نظام یک نگاه دیگر است میشنویم. این نکته اول که نقش مسئولین است، که بنده عرض کردم همهی این فرصتها تمام میشود، اینها دوَل است و دست به دست میچرخد. یک چند صباحی بنده هستم و بنده از من دیگری است بعد از او دیگری است. ای که دستت میرسد کاری بکن.
اما گروه دومی که در اصلاحات نقش دارند دانشمندان و علما هستند. علما یعنی هم حوزویها، هم دانشگاهیها و هم آموزش و پرورشیها، هر کسی که با علم و دانش سر و کار دارد. پیامبر میفرماید دانشمندان و علما راهنمایان مردم هستند. راهنما اگر خودش راه را گم کرد، چه کسی میخواهد مردم را هدایت کند؟ نقش مربیها، نقش دانشمندان، منِ طلبه در این لباس، آن استاد دانشگاه در جایگاه خودش، آن دبیر محترم در جایگاه خودش، شاگردان ما زیرمجموعههای ما نگاه زیرمجموعهای دارند به ما میکنند. منِ الگو اگر بیراهه رفتم تاثیر بیراهه رفتن من روی شاگردان و زیرمجموعههای من هم اثر خواهد گذاشت. این هم میرساند که یک حرکت علمی و جهادی در عرصههای علم و دانش باید اتفاق بیفتد. این اصل دوم.
سوم، پیغمبر میفرماید ثروتمندان. امروز عزیزانی که خدا به آنها لطف نموده ثروت عطا نموده باید دقت کنند، روزی که از مادر بدنیا آمدیم دست خالی آمدیم، روزی هم که برویم یقین بدانید چیزی که میبریم شانس بیاوریم یک دست کفنی است، همین دیروز مسئلهی شرعی یک کسی را داشتم میپرسیدم، جسدی کشته شده بود، بعد از هشت نه ماه پیدا شده بود، گفتند آقا چکار کنیم؟ گفتم دیگر قابل کفن کردن نیست متلاشی شده، کردند در کیسه پلاستیکی و دفن کردند. یک میبینید همین یک کفن هم میبینید رزق نیست.
سرمایه تو از این جهان یک کفن است، آن هم به گمانم ببری یا نبری
اینهایی که خدا داده مال دنیاست، از این فرصتهایتان استفاده کنید، یک آقایی به من رسید ایراد گرفت، گفت حاج آقا نظام جمهوری اسلامی باید اینجوری باشد؟ گفتم شما برای رفع این مشکلات چکار کردید؟ گفت به من چه ربطی داده؟ گفتم خدا به شما ثروت داده، با این ثروتت چه قدمی برداشتی؟ با این ثروتت چقدر در ترویج معارف دین حرکت کردی؟ خوب من ننشینم همهی مسئولیتها را اهاله کنم به سمت مسئولین و دانشمندان، بعد بگویم آقا چرا کار نمیشود! گاهی اوقات با همین پول و با همین ثروت میشود اسباب هدایت مردم را براورده کرد، مشکلات اعتقادی مردم را با جذب مرم به توسط همین ثروت رفع کرد. رسول الله میفرماید ثروتمندان امینهای خدا بین مردم هستند، امین اگر خائن شد به چه کسی میشود اعتماد کرد؟ اذا کان الامین خائنا فمَن یُعتمَد؟
چهارمین نکته هم اینکه رسول الله میفرماید در اصلاح جامعه متدینین نقش دارند. متدینین نروید در حاشیه، متدینین حرف بزنید. متدینین برای خدا بگویید، خدا رحمت کند امام را میفرمودند ما مامور به وظیفهایم نه نتیجه، این درس کربلاست. امام حسین آموخت برای خدا حرف بزنید ولو اینکه در آن مقطع نتیجه ندارد. محمد حنفیه برادر امام حسین وقتی حضرت داشتند از مدینه خارج میشدند، گفت آقا نروید کوفه، در کوفه نتیجهای نیست، این مردم قدر نمیدانند، اینها دو مرتبه بد امتحان پس دادند، زمان پدرتان امیرالمومنین، زمان برادرتان امام حسن، حرف محمد حنفیه در ظاهر امر و تحلیل تاریخی درست بود، اما بقول شاعر امام حسین:
تو مو میبینی و من پیچش مو، تو ابرو و من اشارتهای ابرو
محمد حنیفیه سال شصت را میدید سیدالشهدا امروز ما را میدید. محمد حنفیه آن سال بنیامیه را میدید، سیدالشهدا این دورهی کربلا را میدید. آقا فرمودند برادر خدا خیرت بدهد، «جزاک الله خیر الجزا، لقد نصحتَ و أشرتَ بالصواب»[25] نصیحتت را کردی و راه ثوابی که به ذهنت میرسید را گفتی اما مطلب چیز دیگری است. که بعد آقا هم توضیح دادند پیغمبر را خواب دیدند و گفتند رسول الله به من فرمود «اُخرج فإن الله شاء ان یراک الله قتیلا»[26] حرکت کن به سمت عراق، خدا اراده کرده تو را در خون ببیند. گفت آقا اگر میخواهی کشته شوی زن و بچه را چرا دارید میبرید! هشتاد و چند زن و بچه را کسی در میدان جنگ نمیبرد، آن هم جنگی که شما میدانید دارید شهید میشوید! آقا فرمود جدم به من فرمود زن و بچهها را هم با خودت ببر، «ان الله شاء ان یراهنَّ صبایا»[27] خدا اراده کرده اینها را در اسارت ببیند، زینب باید بیاید در قالب اسیر کوفه را منقلب کند، بنیاد انقلاب کوفیون را خطبه زینب روز 12 محرم بنا کرد. زینب باید بیاید، زین العابدین باید بیاید شام را منقلب کند. چهل سال تبلیغات بنیامیه را این و انسان بزرگ بهم بریزد. امام حسین آموخت مردم به وظیفهتان عمل کنید و دنبال نتیجه نباشید. عمل به تکلیف کنید. متدینین شما الگو هستید، پیامبر فرمود انسانهای متدین الگو هستند، یعنی زیر ذرهبین مردم هستید، زیر ذرهبین بچههایتان هستید، زیر ذرهبین همکارانتان هستید، میگویند آقای حاج فلانی، خانم حاج فلانی که نماز شبش تعطیل نمیشود این کار را کرد، پیغمبر فرمود اینهایی که الگو هستند اگر گمراه شوند، چه کسی میتواند گمراه را راهنمایی کند. این چهار گروه در اصلاح جامعه نقش دارند. مسئولین، دانشمندان، ثروتمندان و قشر متدینین. اینها همه باید با هم دست بدهند و کمک کنند تا جامعه را بسازند. همه را نباید در دوش مسئولین گذاشت، همش هم نوک فلش نباید به سمت علما و دانشمندان و ثروتمندان نباید باشد، بلکه همه مثل یک صندلی چهارپایه هستند که باید اهتمام بورزند که زمینهساز ظهور و حضور صاحب الزمان باشند.
این را هم باید عرض کنم که مردم فطرتشان پاک است، ضمیرها پاک است، اگر بعضیها فاصله گرفتهاند، امام رضا فرمود معارف ما را نفهمیدند، متدینین معارف را بگویید، متدینین با اخلاق خوب بازگو کنید، منتقل کنید، مردم طعم شیرین دینمحوری را بچشند خودشان به سمت دین میآیند. بارها من تجربه کردم کسانی که انسان ظاهر را میبیند میگوید این ظاهر ظاهری است ناآراسته، ظاهری است مخالف، ظاهری است معاند، اما وقتی صحبت باز میشود انسان میبیند اگر در ظاهرش مشکلی دارند بخاطر ضعف معرفت است. انشاءالله که بتوانیم همه کمک کنیم. اصلاح جامعه مثل این فرشی است که باید هر گوشهاش را جمعی بگیرند و کمک کنند، با احترام و اکرام حرف بزنیم، طرفه نرویم.
ابالفضل آموخت تا دست دارید و جان دارید از دینتان دفاع کنید. دست راستش را گرفتند زبانش را که نگرفتند، فرمود
و الله ان قطعتموا یمینی، انِّی احامی ابداً عن دینی
بخدا قسم دستم را گرفتید دینم را نمیتوانید بگیرید. دست چپ این سردار را زدند، فرمود
یا نفس لاتخشَ من الکفاری، و أبشِری برحمة الجباری
ما دست داریم قلم داریم امکانات داریم حرف نمیزنیم! ابالفضل با بدنی بیدست، ولی با زبانی گویا از ولیخدا دفاع کرد تا تیربارانش کردند. این درس است برای همهی ما. من بسنده کنم، انشاءالله که ورود ما به ماه مبارک رمضان، ورود در رحمت و برکات و مغفرت الهی و خروج ما از این ماهِ عزیز، ماهِ پیامبر اکرم، خروج از همهی کاستیها و کمبودها و آلودگیها باشد. یادی هم کنیم از فقید سعید مرحوم مغفور حاج ابوالقاسم پور علی فر رحمة الله علیه رحمة واسعة که این عزیز هم عنایت خاصی به جمعههای آخر شعبان داشتند، و فرزند محترم ایشان هم جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای پور علیفر، گفتند یک بخشی از مشارکت ما در برپایی این مجلس هم به یاد پدر باشد، چون ایشان دقتی داشتند در جمعهی آخر شعبان. خدا رحمت کند همهی بزرگان علمای این شهر را، تا آن حدی که من یادم میآید، یاد کنم از شخصیتهایی که دیدیم و محضرشان را درک کردیم، خدا رحمت کند آیت الله العظمی محلاتی را، آیت الله العظمی حاج سید عبدالله طاهری شیرازی را، آیت الله شهید دستغیب را، مرحوم حضت آیت الله حاج شیخ محمد رضا حدائق، مرحوم آیت الله حائری، حضرت آیت الله ایمانی، مرحوم حضرت آیت الله ادیب، آیت الله طوبایی، مرحوم حضرت آیت الله حقیقت، آیت الله حاج شیخ مجد الدین محلاتی، حضرت آیت الله فلسفی، آیت الله شهید ربانی، مرحوم حضرت آیت الله ملک حسینی، و مرحوم حضرت آیت الله پیشوا، آیت الله زبرجد، مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین واعظی، مرحوم حجت السلام و المسلمین مؤید الاسلام، اینهایی که خدمت کردند در این شهر و دیار ما، منشأ خدمت و برکت بودند، ما را به این مجالس و این محافل آشنا کردند و راهنمایی کردند و همهی درگذشتگان جمع محترم، سبباً نسباً الی آدم ابیالبشر، شادی روح همهی نامبردگان، مرحوم حضرت آیت الله أفقه، خدا رحمت کند ایشان را که از علمای این شهر بودند و در این مجموعه هم صبیههای مکرمه ایشان نقش داشتند در این بنا و مرکز فرهنگی، شادی روح همهی درگذشتگان، بانیان خیری که خدمت کردند و این مجموعه با همت شماها و بانیان خیر به این وضعیت رسیده عنایت کنید صلواتی غرائی ختم بفرمایید.
تا کی بگوییم ای خدا، أین المعز الاولیا
یابن الحسن یابن الحسن، یابن الحسن یابن الحسن
در زمزمی یا در صفا، در مشعری یا در منا، در مروهای یا کربلا، یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن، یابن الحسن یابن الحسن
بازوی زهرای جوان، راس شهِ لبتشنگان، گویند و با شور و نوا، یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن، یابن الحسن یابن الحسن
این ابیات پایانی و یک عرض توسلی و کارنامهی قبولی این ایام را از آن ید با کفایت شیرخوارهی امام حسین بگیریم، آن باب الحوائج خردسال کربلا
بازا که پونِ بیگنه، موج از برایت میزند، محسن سلامت میکند، اصغر صدایت میزند
یابن الحسن یابن الحسن، یابن الحسن یابن الحسن
مرحوم آیت الله شوشتری مینویسد روز عاشورا چند چیز ملائکة الله به آسمان بردند، میفرماید یکی از چیزهایی که به ملکوت رفت خون علیاصغر بود، آقا دست زیر این حنجر گرفت، خونها در دست مبارک، اینها را به سمت آسمان پرتاب نمود، ملائکة الله به ملکوت بردند، آقا عرض کرد خدا تحملش برای حسین آسان است چون شما دارید میبینید. آقا پیکر را برد پشت خیمهها گودالی حفر کرد، علی را زیر خاک پنهان نمود، این هم حکمتی داشت، سیدالشهدا میدانست این نامردمان ساعتی دیگر این بدنها را عریان میکنند، بدنها را زیر سم اسبها پامال میکنند، آخر پیکر طفل شیرخواره تحمل سمِّ ستور ندارد!
یک جملهی دیگر هم بگویم خواهرها و مادرها بیشتر گریه کنید، زبانِ حال عقیلهی بنیهاشم است، بعد از شهادت علیاصغر فرمود علی دلها بسوزد برای تو، هر طفل شیرخواری را که از شیر مادر میستانند با مهر و محبت جدا میکنند، تو را از شیر مادر گرفتند بجای محبت با تیزی نوک پیکان حرمله...
همه بگوییم غریب حسین...
یا رب الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
یا رب الحجة اشف صدر الحجة بظهور الحجة
[1] اعراف آیه68
[2] اعراف آیه68
[3] اعراف آیه68
[4] مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابالفضل
[5] ق آیه18
[6] تحف العقول ص443
[7] تحف العقول ص20
[8] تحف العقول ص20
[9] تحف العقول ص20
[10] تحف العقول ص20
[11] تحف العقول ص20
[12] تحف العقول ص20
[13] تحف العقول ص20
[14] الخصال ج1 ص294
[15] الخصال ج1 ص294
[16] الخصال ج1 ص294
[17] الخصال ج1 ص294
[18] الخصال ج1 ص294
[19] مائده آیه103
[20] نمل آیه50
[21] آثار الحجة ج1 ص134
[22] آثار الحجة ج1 ص134
[23] آثار الحجة ج1 ص134
[24] آثار الحجة ج1 ص134
[25] عوالم العلوم و المعارف و الاحوال
[26] لهوف (ترجمه فهری) ص65
[27] لهوف (ترجمه فهری) ص65