استاد حدائق روز یکشنبه 11 مهر 1400 مصادف با روز بیست و ششم صفر در بیت الحسن(ع) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الحکیم فی کتابه الکریم «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»[1] صدق الله العلی العظیم
سخن در مجلس پیرامون سخاوت بود که یکی از ویژگیهای که برای انسانهای که خدا به آنها لطف کرده ثروت در اختیار آنها قرار گرفته، در دعای شریف ولی عصر تواضع و سخاوتمندی و فراخ دستی. دو نکته بسیار. من بحث سخاوت را امروز یک بحث پایانی محضرتان عرض کنم تحت عنوان مرز بخشندگی.
حق ندارد کسی بگوید پول خودم است دلم میخواهد. دلم میخواهد یعنی چه؟ پول مال خدا است اسلام مرز معین کرده. اینطور هم نیست که هر کسی پول زحمتکشیاش را هر غلطی بخواهد بکند. آقا پول عرض ریزیمان است عرق خوری میکنیم، غلط میکنی. اول این بدن مال خداست امکانات مال خداست توفیق او داده تو حق نداری درآمدت را در مصارفی هزینه کنی که خدا نمیپسندد. و گاهی اوقات دیده میشود بعضیها سخاوت را در اسراف تعریف میکنند. این هم غلط است. اسلام با اسراف مخالف است. اسراف ممنوع و لو مال خودتان باشد. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[2] خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. من در تکمیل قسمت بحث دیروز یکی دو نکته اضافه کنم. دیروز دو آیه از آیات شریفه قرآن خوانده شد که خداوند از آثار انفاق و سخاوت افزایش مال انسانها نام میبرد. شما اگر اهل انفاق بودید اهل سخاوت بودید خدا برکت میدهد به این مال افزایش پیدا میکند کاهش پیدا نمیکند. بارها من این را عرض کردم عزیزان پیدا نمیکنید کسی که برای خدا خرج کرده او رو به عقب رفته باشد. شما همهتان جزء متدینین هستید یک نفر را پیدا کنید بگوید من یک سال خمسی مرتبی دارم ولی وضع زندگیم بد شد. محال است من که ندیدم. تا این لحظه ندیدم. یک کسی ادعا کند بگوید خالصا لله هزینه کردم خدا حمایت نکرد. از برکات سخاوت عیب هایتان میپوشاند میخواهی آبرویت نرود؟ میخواهی خدا حفظت کند؟ همین که کمک میکنی این کمک میشود سترالعیوب. خدا پرده پوشی میکند در دعای امیرالمؤمنین به خدا عرض میکند «و لا تفضحنی» خدایا ما را رسوا مکن. «بخفی ما اطلعت علیه من سری»[3] به آن آن خطاهایی که در خلوتها از ما سر زد. یک جمله امام جواد سلام الله علیه دارد آن حضرت میفرماید اگر خدا پردهها را کنار میزد خیلیها جنازه همدیگر را دفن نمیکردند. اولاد اگر میفهمید این پدرش در دوران زندگیش چه کارهایی که نکرده، زیر تابوت بابایش نمیرفت. «لو تکاشفتم ما تدافنتم»[4] اگر مردم از فکر یکدیگر مطلع میشد که من نسبت به فلانی چه فکری دارم چه تصمیمی دارم خدای ستار العیوب پرده پوشی کرده یکی از عواملی که سبب میشود آبرویتان به حراج گذاشته نشود انفاق است. علی علیه السلام میفرماید «السخاء ستر العیوب»[5] خود سخاوتمندی انفاق دستگیری عیبهای شما را میپوشاند. از کارهای که جلب محبت میکند اصلا یک وقتی ما با کلام میخواهیم ایجاد محبت کنیم از مولای متقیان در غرر الحکم میفرماید «السخاء یزرع المحبة»[6] اصلا خود سخاوت، کشت میکند زرع میکند محبت را. دیدید آدمهای سخاوتمند محبوب قلوب مردم هستند. این هم از برکات دیگر سخاوتمندی است که سبب میشود انسانها محبوبیت اجتماعی پیدا کنند از آثار دیگر این است که عاقبت به خیر میشوند.
عاقبتتان ختم به خیر میشود. عاقبت بخیری کدامه؟ بهشتی شدن. امام صادق میفرماید قیامت یک نعمت در روز محشر است و آن بهشتی شدن است. سر و کارمان برسد به بهشت دیگر این عاقبت بخیری است. در این سخن حکیمانه آقا امیرالمومنین حضرت میفرماید: «علیکم بالسخاء و حسن الخلق»[7] دو چیز را در زندگیتان سعی کنید ملزم باشید و به جا بیاورید. سخاوت را دست دهنده داشتن دستگیری کردن و اخلاق خوب داشتن. اخلاق شایسته داشتن. خوش اخلاق بودن. البته این خوش اخلاقی هم تعریف دارد حدود دارد اینکه طرف چهار تا جوک بلده بگوید این را نمیگویند آدم با اخلاق. آدم با اخلاق را باید ببینیم امام صادق چه تعریف میکند؟ اخلاق خوب سخاوتمندی، حضرت میفرماید «یزیدان الرزق»[8] اول رزش شما را زیاد میکند و ثانیا «یوجبان المحبه» [9] سبب میشود شما بهشتی بشوید. من یک نکته را اینجا عرض کنم حالا چون بحث رزق آمد حیفم آمد نگفته بگذرم. خیلیها تصور میکنند هرچه دارند رزقشان است این غلط است رزق با مال فرق میکند. مال یعنی مجموعه داراییهای ما. چه دارید؟ هرچه دارید مال شما است. خانه، ثروت، لباس، امکانات هرچه شما مالک هستید مال شما است. اما معلوم نیست اینها رزق شما باشند. خیلیها خیلی چیزها دارند ولی رزقشان نیست. امروز صبح یکشنبه در این مسجد که تشریف آوردید رزق شما از این مکان همین حضور شما است نشستن شما روی این صندلیها امروز رزق شما بود یک ساعت دیگر کی مینشیند فردا کی مینشیند معلوم نیست؟ این لباسی که تن ما است امروز این رزق امروز ما است شما لباسهای دیگر هم دارید اما چرا این را پوشیدید این رزق امروز شما است. رزق یعنی آنکه که داری استفاده میکنی نه آنکه داری و متاسفانه بعضیها پر ثروت کم رزقاند. بعضیها کم ثروت پر رزق هستند. خیلی ثروتی ندارد ولی از دنیا خوب استفاده میکند بعضیها خیلیها دارند ولی کم استفاده میکنند. یک وقتی در یک منطقهای رفته بودیم یک آقایی یک باغ بزرگی را نشان داد گفت آقا این باغ را میبینید ساختمان مجللی هم وسطش ساخته بود گفتم بله. گفت میدانید مال کیست؟ اسم یکی از ثروتمندان در امارات که اصالتا اهل همین منطقه فارس هم بود. گفت مال آقای فلانی است. گفتم این آنجا درگیر کار تجاری است اینجا چه میکند؟ در سال چقدر اینجا سر میزند گفت در سال از 365 روز، 5 روز. 5 روز از سال میآید در این باغ. گفتم 360 روز دیگر چی؟ کی استفاده میکند گفت یک خانواده افغانی با بچههای شان. گفتم بسم الله الرحمن الرحیم رزق این خانواده افغانی از باغ، از صاحب باغ بیشتر است.
حواستان باشد پر رزق بشوید. نه پر ثروت.
دعای ابوحمزه را خواندی؟ این قسمت دعا را با دقت بیشتر بخوانید: امام این را به خدا عرض میکند «وارزقنی رزقا واسعا من فضلک الواسع»[10] امام عرض نمیکند خدایا پول زیاد بده. عرض میکند خدایا رزق فراوان از فضل بی پایان به ما بده. تا هستیم بتوانیم بخوریم، طرف میبینید میلیاردر فشار خون، قند خون، چربی خون، معده بیمار دیدم اینها را من. خوراکش شده قرص و دارو. طرف کارگر همه چیز میخورد. رزق فراوان. میخواهید رزقتان زیاد بشود حالا رزق معنویتان امروز شما رزق معنوی داشتید بنده هم داشتم آمدیم امروز در این مجلس این بهترین دلیل است هم در معنویات هم در مادیات رزقمان زیاد بشود یکی از کارهای که رزق را زیاد میکند سخاوت است. بخشندگی است. پررزقتان میکند. طرف کم رزق نیست و در روایت داریم روز قیامت بعضیها در دنیا مثل فقرا زندگی کردند قیامت خدا حساب اغنیا را از آنها میخواهد. میگویند داده بودیم به تو در حسابت پول بود تو املاک داشتی تو اموال داشتی حالا نمیخوردی مصرف نمیکردی حسابش را باید پس بدهی. این هم نکته دیگر در آثار سخاوت.
در روایت داریم سامری. سامری میدانید کسی بود که توطئه کرد بر علیه حضرت موسی در غیاب حضرت موسی مردم را منحرف کرد به گوساله پرستی وقتی حضرت موسی برگشت سامری را گرفتند امین وحی جبرئیل نازل شد گفت جناب موسی خدا میفرماید سامری را نکشید. روایت این است که «اوحی الله عزوجل الی موسی ان لا تقتل سامری»[11] سامری را نکشید «فانه سخی»[12] سامری آدم سخاوتمندی است. خدا این را میبیند و لحاظ میکند. خوب این در آثار سخاوت که اگر دادید بردهاید برنده شمایید. نگو از مالم رفت. به اضعاف مضاعفه باز میگردد. عیب تو را میپوشاند محبوبیت پیدا میکنی عاقبت به خیر میشوی بهشتی میشوی. «یوجبان المحبه» [13] افزایش ثروت اینها همه جزء برکات سخاوت.
اما بحث پایانی. مرز بخشندگی. آیه که تلاوت شد آیه 29 از سوره مبارکه اسراء آیه خطاب به رسول خدا است منشان نزول آیه را یک اشاره کنم و توضیح بدهم و دو سه نکته را در این مرز بخشندگی محضر عزیزان عرض کنم.
امین وحی جبرئیل نازل شد این آیه را ابلاغ کرد علت نزول این آیه این بود یک روز رسول الله در مسجد بودند یک شخص نیازمندی آمد تقاضا کرد که این جامه که تنتان هست لباس برتان را بدید به ما حالا بعضیها خدا سلیقه بدهد. خوب به رسول الله در مسجد میگویی لباست را دربیاور بده به من. پیغمبر را میخواهی جلو مردم لخت کنی جلو مردم؟ پیامبر فرمودند وقت دیگری. این هم منتظر بود حضرت رفتند منزل فردای آن روز آمد حالا قبل از ظهر بود در خانه پیغمبر در زد گفت آقا همین لباسی که تنتان است من میخواهم یعنی لباسی که به بدن شما بشره پوست شما اصابت کرده به عنوان تبرک میخواهم. آقا یک چیزی هدیه بده یک چیزی که خودش استفاده نمیکند میآورد میدهد گاهی نه همین چیزی که تنتان بود. پیامبر اسوه اسخیای عالم است. رسول الله لباس خودشان را در منزل درآوردند آمدند پشت درب دادند به آن فرد گرفت رفت. پیامبر دیگر لباسی نداشتند برای آمدن بیرون. لخت شده. در خانه بودند. خوب خانه خودشان. آقا اذان ظهر شد. مسلمانها در مسجد منتظر رسول الله در خانه. بلال اذان گفت پیغمبر نیامد. مسلمانها نشستند بلال آمد پشت درب یا رسول الله مردم منتظر نماز شما هستند خوب سابق مُجاعه هم بود؟ حاج آقا پای سفرهای نشستید که زحمتهایش را پیغمبر و اهل البیت کشیدند. ما پای سفره آمادهاش نشستیم ببیند پیامبر برای ترویج این اسلام چه مرارتها که نکشیدند؟ چه دوران هایی بود؟ که رسول خدا لباس دیگری به تن بپوشد بیاید برای نماز. پیامبر نشستند همان موقع امین وحی با یک حله از حلههای بهشتی نازل شد و این آیه را آورد خطاب به رسول الله. «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»[14] دوتا دستور در این آیه به پیغمبر داده شده که مرز بخشندگی را تبیین میکند:
رسول الله خدا میفرماید نه دستت را پشت گردنت بگذار یعنی دست بسته باش به کسی چیزی نده این بد است. خدا به تو داده بده. اگر داری از مال خدا خرج کن در راه خدا. مال، مال خدا است. این نفی بخل. «لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ»[15] بعضیها دست پشت گردن اصلا دستش دراز نمیشود به سمت نیازمندان انفاق نمیکند. «وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»[16] نه دستت را بگشا که هرچه داری بدهی و برود. «فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»[17] بعد خود شما ملوم و ملامت خود و در حسرت و ناراحتی قرار بگیری. نه آن درست است نه این. از این آیه استفاده میشود بله در انفاق مرز را هم باید رعایت کرد. کسی حق ندارد خرج زن و بچه خودش را که نفقه واجبش است جای دیگر خرج کند. یا گاهی اوقات میگویی ما برای. بله شما فرزند داری همسر داری در برابر آنها وظیفه داری. اول وظایف خودت را انجام بده. نه بخل نه امساک نه افراط نه اسراف. هر دو را خداوند نفی نموده. من در تفاسیر دیدم بعضی از مفسرین اشاره میکنند به اینکه. این اول توازن در اسلام را میرساند. اعتدال. همان که عرض کردم امام صادق وقتی کسی اعتدال را سوال کرد حضرت مشت خاک در دست گرفتند توضیح دادند که بخل بد است اسراف بد است. اعتدال خوب است. بخشی از خاک کف دست ماند فرمودند این اعتدال است. بله در کنار داراییتان انفاق هم بکنید دستگیری هم بکنید اما افراط نکنید خدا به رسول الله میفرماید رسول الله، دست را نه پشت دست گره بزن نه همه را بده که «فَتَقْعُدَ مَلُوماً»[18] «ملوما» را بعضیها میگویند به قسمت اول آیه میخورد « لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ»[19] اگر امساک کردی به هنگام ندادی وقتش گذشت، بعدا خودت را ملامت میکنی. میگویند اگر کمکش کرده بودیم شاید مشکلش حل شده بود این بیچاره مریض داشت این مشکل بود ببینید کار خدا زمین نمیماند حالا ما را میآزماید به من و شما مراجعه میکنند ببیند چه میکنیم کردید کردید نکردید خدا بندگان خودش را مدیریت میکند اما بد آزمونی پس میدهیم
«مَحْسُوراً»[20] را میگویند به قسمت دوم بازگشتش است. «وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ»[21] اگر همه را دادی و رفتی، بعد در حسرت میافتی. این اعتدال در سخاوت باید رعایت شود. این یک نکته.
نکته دیگر این که ما در سخاوت مرز بخشندگی باید رعایت کنیم مال متبرع خودمان را بدهیم مال دیگران را که نباید انفاق کرد. گاهی اوقات مال صغیری را مال یتیم. یک کسی آمد پیش من گفت آقای فلانی که رحمت خدا رفت سالها قبل بود گفت یک پنجاه میلیون تومنی خصوصی سپرده بود نزد من این خیلی هم راضی نبود بچههایش بفهمند به من گفت آقا حاجی شما را قبول دارم این دستت هر وقت پول لازمم شد من از تو بگیرم. پناه بر خدا خدا نکند سر و کار کسی بیفته. به ورثه که باید عصای دست باشد بشود دشمن. آن آقا گفت حاج آقا این پول پیش من بود مدتها سال ها، گاهی اوقات میگرفت گاهی اوقات بر میگرداند بچه هایش هم هیچ کس اطلاع نداشت البته حالا پنجاه میلیون که میگویم شاید حرف زمانی بود که خیلی پول بود حدود بیست سال قبل. گفت الآن رحمت خدا رفته. و من میدانم این از بچه هایش رضایت نداشت و نمیخواست به اینها برسد. من اگر اجازه بدهید بروم برایش نمازی روزهای خیراتی مبراتی اصلا به اینها هم نگویم بروم خرجش کنم. گفتم حق ندارید چنین کاری کنید. این تا خودش بود مالک بود سر گذاشت به زمین مالک بچههایش است. پول مال بچهها است. اگر رفتی این کار کردید قیامت گرفتاری. ورثهاش جلویت را میگیرد خدا رحمت کند مرحوم جد ما را. ابوی نقل میفرمودند میگفتند ایشان در درسشان درسهای اخلاقشان مکرر تذکر میدادند که آقایان اگر کسی جهنم هم میخواهد برود برای خودش برود. خدا وکیلی زور میبرد برای دیگری آدم برود جهنم. برای اینکه من یک کمکی به کسی بکنم خودم گرفتار بشوم. کار خیر زمانی خیر است که خودم در شر نیفتم. گفتم آقا این مال دیگر مال او نیست مال ورثه است باید برگردانید به ورثه تا خودش بود اختیار دست خودش بود به شما هم این را گفته بود. از دنیا رفته مال وراث است. بابا این ورثه اش در حرام خرج میکند گفتم شما تکلیفی ندارد پول را بده آنها خودشان بروند جواب کار را بدهند. گفت من میترسم بروم بگویم 50 میلیون مال بابایت پیش ما بود بگویند 50 میلیون نبوده 500 میلیون بوده. گفتم خدا کمکت میکند « وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[22] تو برو حقیقت را بگو پول را بده تحویل. نگران تبعاتش هم نباش. حرف برای خدا آماده کن. حالا بنده بیایم پول متوفای که مال ورثه است بگویم میخواهم تبرعی میخواهم خرج کنم این خلاف است این خلاف بخشندگی است. این را نمیگویند سخاوت. امیرالؤمنین میفرماید: «السخا ان تکون بمالک متبرعا»[23] سخاوت یعنی اینکه از مال خودت تبرعی بروی بدهی. «و عن مال غیرک متورعا»[24] تو مال مردم دست اندازی نکنی چوب حراج به اموال دیگران که نباید زد. نسبت به مال دیگران حضرت میفرماید ورع داشته باش. دست به مال دیگران دراز نکن. نسبت به خودت تبرعا اقدام کن پس یکی از ضرورتهای بخشش و بخشندگی اول مال طلق ملک ما باشد. نه مال دیگری. بارها این مسائل پیش آمده متوفا از دنیا رفته یکی از وراث اموالی پیشش بوده بدون هماهنگی با بقیه رفته یک کارهای کرده. حالا میگوید رفتیم برای پدرمان یک کار خیری کردیم آنها راضی نبودند تو این کارت کار خطایی بوده نباید این کار را میکردی. اذن ورثه میخواست. باید اجازه میگرفتی. این همینی است که نهی امیرالمؤمنین آن را میگیرد حضرت میفرماید: «و عن مالک غیرک متورعا»[25] در مال دیگران ورع داشته باشید.
نکته دیگر در مرز بخشندگی حضرت امام صادق میفرماید «لیس السخی المبذر الذی ینفق ماله فی غیر حقه»[26] اصلا سخاوتمند این نیست که بیاید مال خودش را در غیر جای خودش خرج کند. این سخاوت نیست. از مرزهای بخشندگی این است که بخشش شما انفاق شما خدا تایید کند. اگر من کاری دارم میکنم که تقویت حرام است تقویت باطل است ترویج گناه است. اینها را نمیگویند سخاوت ولو دارم پول میدهم. حضرت فرمود سخی این نیست که مبذر باشید مال خودش را در غیر جای خودش هزینه کند. «لکنه الذی یؤدی الی الله عزوجل»[27] سخاوتمند واقعی این است که اموال خودش را در مسیر خدا هزینه کند. «ما افترض علیه فی ماله»[28] ببیند خدا از او چه انتظاری دارد « من الزکاة و غیرها»[29] آنچه خدا از او انتظار دارد نسبت به واجبات مستحبات در مسیری مال را بیاورد که خدا خواسته. یک حدیثی از شیطان برایتان بگویم. علمای علم اخلاق میگویند انسان چند جور میتواند خودش را بسازد. یکی از طریقههای که انسان میتواند خودش را بسازد گرفتن معایب از زبان دشمن است. ببینید دشمنانتان چه کسانی هستند؟ دشمن تعریف نمیکند دشمن تخریب میکند. حالا تخریبش یا برگرفته از حقیقت است یا از اتهام است و جوسازی. در هر دو صورتش وقتی حرف دشمن را شنیدید ببینید این چیزهای که دشمن میگوید در شما هست؟ اگر هست خودت را اصلاح کن. اگر نیست مراقب باش در تو نیست دارند به تو نسبت میدهن اگر در تو بود دیگر رسوایت میکنند. خوب اعداء عدو بشریت در سرلوحه همه عداوتها شیطان است. شیطان یک سخنهای تاریخ از او نقل کرده چه در قرآن و چه در روایات. من این حدیث نورانی امام صادق که امام صادق نقل قول از شیطان میکند و مرحوم شیخ صدوق در کتاب خصال نقل میکند. چون بحث ثروت و مال آمد این را هم بشنوید خالی از لطف نیست. امام صادق میفرماید «یقول ابلیس لعنه الله» شیطان میگوید: «ما اعیانی فی ابن آدم»[30] اگر من از اولاد آدم خسته بشوم یعنی حریف نشوم اما سه جه سعی میکن که دست از سر اینها برندارم«فلن یعیینی منه واحدة من ثلاث»[31] سه جا سعی میکنم که در یکی از این سه جا اینها را بلغزانم. اینها را منحرف کنم. هر کجا که نتوانم اینها را از راه به در کنم در یکی از این سه جا تلاشم این است که به اینها ضربه بزنم و خیلیها ضربه خوردند. حالا من حدیث را برایتان میگویم ان شاء الله که شماها مصون بودید ماها مصون بودیم به فضل الیهی. اما خیلیها جامعه آسیب دیدند. نکته اول: «اخذ مال من غیر حله»[32] گام اول شیطان برای ضربه زدن به انسان ها؛ قدم اول تلاش میکند مردم از خیر حلال پول به دست بیاورند. پولهای نامشروع. پولهای که خدا راضی نیست.«اخذ مال مال غیر حله»[33] امروز آقایان حالا من نمیخواهم روی منبر باز کنم بخشی از درآمدها زیر سؤال است. بخشی از اموال را شرع اینجوری تایید نمیکند. کرونا آمده جنس خرید ده سال قبل را به قیمت اعلی القیم دارید میدهیم دست مردم ما پیرو امام صادق هستیم؟ امام صادق اینجوری عمل میکرد؟ یک سالی زمان امام صادق قحطی آمد در مدینه گندم تمام شد آقا یک کسی داشتند در منزلشان که متصدی خرید و فروش و نیازهای منزل حضرت بود آقا صدایش زد از غلامان بود فرمودند امسال گندم شما چیکار کردید گفت آقا ما گندم سر خرمن خریدیم و در انبار به قدر مصرف سالمان داریم احتکار هم نبود گذشته رسم همین بود هر کسی مصرف سالش را گندم میخرید میگذاشت داخل منزل. نانوایی نبود وضع امروز نبود. اصلا احتکار هم نبود. امام فرمودند مثل اینکه وضع مردم خراب شده مردم در مضیقه هستند گفت بله. آقا فرمودند تمام گندمها را به قیمت سر خرمن ببرید فردا در بازار بدهید دست مردم. گفت آقا همه گندم ها. حضرت فرمودند بله. گفت برای زندگی شما و اداره زندگی شما ما چه کنیم شما پر مراجعه هستید. مردم از سراسر عالم اسلام میآیند میهمان میشوند. آقا فرمودند نیاز روزانه من را روز به روز بدهید. از بازار تهیه کنید. گفت آقا یک وقت گندم گیر نمیآید آقا فرمودند گندم که گیرتان نیامد جو بخرید. یا جو و وگندم را با هم مخلوط کنید. ما امسال که مردم در زحمت هستند نان جو میخوریم. این امام صادق را فقط در دعای توسل باید بشناسیم؟ این امام صادق را فقط شبهای احیا باید نامش را ببریم و قرآن سر بگیریم یا امام صادق الگوی زندگی است؟
این پیشوای ما است و بعضیها چیکار میکنند؟ و بعضیها از این فرصت امتحان سخت چه جور دارند امتحان پس میدهند؟ یک کسی از متدینین هم بود گفت آقای حدائق من تعجب کردم از این آدم. تعجب کردم. گفت حاج آقا اگر ما بخواهیم جنس خرید چند سال قبل را به قیمت چند سال قبل ورشکسته میشویم آخه شما یک حرفی هم بزنید که معقول باشد. گفتم آقای حاجی، چند سال است نماز میخوانی؟ چند سال است با قرآن مأنوسی؟ مگر خدا در قران نمیفرماید «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[34] شعار داری میدهی؟ خدا ازش میآید اداره کنید و برکت در اموال تو بدهد؟ آقایان یک صحنه را برایتان شنیدم بگویم من خودم هر وقت این یادم میآید خیلی نگران میشوم. گمی گویم خدایا این مسیحیها قیامت الگوی ما نشوند میزان ما نشوند. یک آقایی است از خیرین و نیکوکاران در منطقه جنوب، ایشان حسینه دارد آدم موفق است دو ماه محرم و صفر روضه دارد ما در منطقهی جم حسینیه ایشان را هم رفتیم خیلی هم منشأ خدمت است یک جریانی را یک وقت برای من نقل کرد. گفت آقای حدائق یک وقت ما با یک توری رفتیم اروپا. حالا سفر که اشکال ندارد قران میفرماید بروید مسافرت بکنید و عبرت بگیرید از سرنوشت گذشتگان. گفت رفتیم اروپا یک دو سه روزی در خود ایتالیا بودیم یک روز در روم ایتالیا، گفت این گروه توریستهای که رفته بودند برده بودند مسافرها، یکی به این مترجم گفت من یک عینک خوبی میخواهم یک مغازه عینک فروشی گفت خیلی خوب یک فروشگاه معروفی است در روم شما را میبریم آنجا. گفت ما رفتیم این آقا، آقای حاج محمد حیدری، حالا اسمش را هم بیاورم. آدم بسیار خوب و متدینی است. گفت ما رفتیم در آن فروشگاه، فروشگاه بزرگی بود که عینک میفروختند عینکهای مختلف قاب گرفته بودند قیمتها را هم زده بودند گفت من همینطور که داشتم نگاه میکردم دیدم یک قابی است چهار پنج تا عینک مثل هم با قیمتهای مختلف، فرم و شیشه مثل ولی نرخها متفاوت. گفتم به آن مترجم گفتم این صاحب فروشگاه را بگویید بیاید. آمد گفتم آقا من یک سوال دارم گفت بفرما گفتم این عینکها جنسش کیفتتش شیشه اش همه یکی است گفت بله. گفتم چرا قیمت هایش مختلف است گفت آن عینکهای که ارزان تر است ما شیشهها را از معدنی که برای ما میآوردند قیمت ارزونتر خریدم. و پای ما ارزان تر آمده به نرخی که پای ما هزینه برداشته قیمت زدیم. به گذر زمان شیشه عینک گران تر شد قیمت گران تر شد، گران تر شد این که از همه گران تر است جدید است آنها مال قیمتهای قبل است گفت من به او گفتم آقا تا این عینکهای ارزان است کسی عینکهای گران تر را میخرد؟ گفتم خیر؟ گفت من هیئتی که سالها یا حسین گفته بودم یک اشتباه کردم اینجا. گفتم آقا بیا همه قیمتها را بردار بکن یک قیمت بده دست مشتری. گفت تا این را به این بابای عینک فروش ایتالیایی گفتم یک نگاهی به ما کرد گفت مگر تو دزدی! این دزدی است در اموال عمومی مردم. جنسی که من ارزان تر خریدم چرا به قیمت امروز گران به دست مردم بدهم؟ آقایان من خدا شاهد هستم این بابای عینک فروش امام زمان بیاید زیر بیرق حضرت است.
شما فکر میکنید یار امام زمان فقط شیعهها هستند در همان اروپا در همان افریقا این منشها میتوانند با حضرت زندگی کنند. گفت جنسی که من ارزان خریدم چرا گران دست مردم بدهم. اینها را خدا میبیند. خدا زیر بار منت بشر قرار نمیگیرد. تلاش اول شیطان امام صادق فرمود این است که مالتان را از حرام به دست بیاورید. این گام اول. بعد شیطان میگوید بعضیها را حریف نمیشوم. بعضیها دقت دارند که مالشان از حلال به دست بیاورند. میگوید در این مرحله اگر موفق نشدم، «او منعه من حقه»[35] اینها را باز میدارم از اینکه حق مال حلالشان را ندهند. پول حلال در میآورد خمس نمیدهد. زراعتش حلال است زکات نمیدهد. میگوید پول زحمت کشی است راست هم میگوید زحمت کشی است کارگری کرده زحمت کشیده. عرق ریخته، اما حق الهی را از مالش خارج نمیکند. بعضیها اینجا میافتند در دام شیطان. در گام اول نمیافتد در دام. از حرام پول جمع نمیکند ولی حق خدا را از مال خودش خارج نمیکند. این حرف دشمن ما است شیطان. بعضیها را اینجا هم شیطان حریف نمیشود. طرف پول از حلال در میآورد حق الهی را هم میدهد. خمس و زکاتش را هم میدهد گام خطرناک سوم، شیطان میگوید «او وضعه فی غیر وجهه»[36] تلاش میکنم اینها پولهای حلال در آوردهشان را که حق خدا را هم پرداخت کرده اند بروند یک جاهای بخشش و هزینه کنند که خدا نمیپسندد. اسراف. میگوید آقا ما خمسمان را هم دادیم. پول زحمت کشی است پول حلال خمس داده است دلم میخواهد یک بخشش را اینجا خرج کنم. این همان جایی است که افتادی در دام شیطان.
در غیر وجه خودش که خدا نمیپسندد. لذا سخاوت و بخشش مرز دارد مرزش هم این است که ما خدای ناکرده به حرام نافرمانی خدا گرفتار نشویم.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
روز یکشنبه است خانه امام مجتبی است مسجد امام حسن است یادی از مادر امام حسن کنیم.
یکشنبه هم است و روز امیرالمؤمنین و زهرای مرضیه سلام الله علیهما.
در وسط کوچه تو را میزدند
قربان درد دلها امیرالمؤمنین علی علیه السلام
کاش به جای تو مرا میزدند
گوشه چشم تو چرا شد کبود
کاش به جای تو علی مرده بود
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
عبدالزهرا از منبریهای عرب میگوید یک شب خواب امام مجتبی و سیدالشهدا را دیدم هر دو امام از من گله میکردند عبدالزهرا چرا روضه ما رو نمیخوانی؟ گفتم آقایان افتخار من غلامی در خانه شماهاست. بفرمایید کدام روضه را نخواندهام فرمودند عبدالزهرا بخوان برای شیعیان ما آن ساعتی که به خانه ما حمله کردند یورش آوردند از یک طرف مادر ما بین در و دیوار ناله میکرد از یک طرف پدر ما را دشمنان احاطه کرده بودند بگو ما فرزندان علی و فاطمه در صحن منزل حیران بودیم آیا به کمک پدر بشتابیم یا به جانب مادر همه بگیم یا زهرا
[1] . اسراء 29.
[2] . اعراف 31.
[3] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج 2، ص 845.
[4] . الامالی للصدوق ص 446.
[5] . عیون الحکم و المواعظ ص 31.
[6] . عیون الحکم و المواعظ ص 62.
[7] . عیون الحکم و المواعظ، ص 342.
[8] . عیون اخابر الحکم و المواعظ ص 342.
[9] . عیون اخابر الحکم و المواعظ ص 342.
[10] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 595.
[11] . الکافی، ج 4، ص 41.
[12] . الکافی، ج 4، ص 41.
[13] . عیون اخابر الحکم و المواعظ ص 342.
[14] . اسراء 29.
[15] . اسراء 29.
[16] . اسراء 29.
[17] . اسراء 29.
[18] . اسراء 29.
[19] . اسراء 29.
[20] . اسراء 29.
[21] . اسراء 29.
[22] . عنکبوت 69.
[23] . عیون الحکم و المواعظ، ص 58.
[24] . عیون الحکم و المواعظ، ص 58.
[25] . عیون الحکم و المواعظ، ص 58.
[26] . الامالی للطوسی، ص 475.
[27] . الامالی للطوسی، ص 475.
[28] . الامالی للطوسی، ص 475.
[29] . الامالی للطوسی، ص 475.
[30] . الخصال، ج 1، ص 132.
[31] . الخصال، ج 1، ص 133.
[32] . الخصال، ج 1، ص 133.
[33] . الخصال، ج 1، ص 133.
[34] . طلاق، 3.
[35] . الخصال، ج 1، ص 133.
[36] . الخصال، ج 1، ص 133.