استاد حدائق روز یکشنبه مورخ 4 مهر 1400 مصادف با شب اربعین حسینی در مسجدالرسول(ص) به بیان«فضایل امام حسین(ع) در زیارت اربعین» پرداختند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال سیدنا و مولانا جعفر بن محمد الصادق فی زیاره الاربعین «فأعذر فی الدعاء و منع النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة»[1]
خوب شب اربعین سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا است روایات فراوانی از معصومین در اهمیت زیارت اربعین ذکر شده. دیگر آن روایت مشهور از امام یازدهم که یکی از نشانههای مؤمن را امام، زیارة الاربعین نام میبرد. حالا زیارت الاربعین آنهایی که توفیق برایشان رخم خورد مشرف شدند امشب و فردا کربلا هستند که نعم المطلوب آنهایی که شرایط به هر دلیلی برایشان رقم نخورد نیت مؤمن از عمل مؤمن با ارزشتر است به دلایل متعدد که آقا موسی بن جعفر میفرماید یکی همین است که نیت محدود به زمان و مکان نیست عمل محدود به زمان و مکان است کربلا میخواستید اربعین باشید الآن نمیتوانید باشید. مگر کسی طی الارض داشته باشد ماها امشب جا ماندگان اما آقا موسی بن جعفر میفرماید نیتت محدود به زمان و مکان نیست. نیت داشتی امشب کربلا میبودی ثواب بودن را به تو میدهند. خوب الحمد لله همه عاشقان اهل البیت فردا این زیارت اربعین امام صادق را مقید باشید حتما بخوانید. یک اکسیر اعظمیاست و یک گفتاری است از رئیس مذهب و شهادت های است که امام صادق نسبت به جد بزرگوارش سیدالشهدا میدهد من یکی دو تا از فرازهای شهادت امام صادق را امشب و ان شاء الله به شرط حیات فردا شب توضیحاتی را عرض کنم که امام صادق نسبت به سیدالشهدا به خدا چه شهادت میدهد.
«فأعذر فی الدعاء»[2] امام صادق در زیارت اربعین بیان میکند و عرض میکند محضر پروردگار، حسینبن علی حجت را بر بشریت تا ابدیت تمام کرد. به تعبیر عرف عامیانه ما آب پاکی را امام حسین رو دست همه ریخت. جایی عذر و بهانه برای احدی باقی نگذاشت. فرزندت در خطر است؟ آبرویت در خطر است؟ مالت در خطر است؟ جانت مورد تهدید است؟ امام حسین آموخت در دو راهی بین خود و خدا، خدا در دو راهی بین خدا و فرزند، خدا، در دو راهی بین موقعیت و خدا، خدا، در دو راهی بین همه و خدا، خدا. علی اصغر وقتی در آغوش سیدالشهدا هدف تیر قرار گرفت این جمله را تاریخ از سیدالشهدا ثبت کرده «هون علی»[3] سهل است آسان است تحمل این داغ بر من چون خدایا تو میبینی. این درس کربلاست ما با یک مختصر تشری دهنمان را میبندیم آقا چرا نهی از منکر نمیکنی میگوید برای مان بد میشود این فرهنگ امام حسین بود؟ اگر سید الشهدا میخواستند اینگونه عمل کنند که اصلا واقعه عاشورا تحول بشری شکل نمیگرفت. امام صادق میفرماید ««فأعذر فی الدعاء»[4] در دعوت بر مردم، اتمام حجت بر بشریت سیدالشهدا کار را تمام کرد. من یکی از اتمام حجت های امام حسین را بگویم ظهر عاشوراست اینها دردهای جامعه امروز ماست من میگویم درد را شما تطبیق کنید. ظهر عاشوراست در گرما گرم جنگ ابو ثمامه صائدی آمد محضر حضرت گفت آقا وقت ظهر داخل شد. امام یک نگاهی به آسمان کردند به ابوثمامه گفتند «ذکرت الصلاه جعلک الله من المصلین الذاکرین»[5] ابو ثمامه یادی از نماز کردی امام میدانند ابو ثمامه شهید میشود نفرمودند جعلک من الشهدا، فرمودند «جعلک الله من المصلین الذاکرین»[6] خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار بدهد. آقا فرمودند به عمر سعد پیغام بدهید جنگ را متوقف کنید. ما یک نمازی بخوانیم بعد جنگ را ادامه بدهیم. خدا لعنت کند عمر سعد را گفت حسین بن علی میخواهد جنگ را فرسایشی کند که بکشانند جنگ را تا غروب کار بکشد به شب و به فردا اینها از این زمان از ما بخرد تعبیر امروزی ها، میخواهد زمان بخرد. گفت اجازه توقف جنگ داده نمیشود گفت آقا اینها جنگ را تعطیل نمیکنند امام از اسب آمدند پایین وسط میدان جنگ، زیر تیربار دشمن، آقایان این صحنه نماز امام حسین را قیامت خدا در صحرای محشر به نمایش میگذارد انصافا خیلیهای مان باید سر خجالت بیندازیم پایین. مشتری داشتی؟ ارباب رجوع داشتی؟ کار داشتی نماز نخواندی؟ نمازت را به تاخیر انداختی چون کار دیگری برایت مقدم بود؟ یا حسین گفتن هنر نیست با حسین ماندن هنر است.
به قول شاعر:
یا حسین و با حسین یک نقطه باشد فرق آن یا حسین گفتن کجا و با حسین ماندن کجا؟
امام آمدند پایین عدهای از یاران حضرت جلو حضرت پیاده شدند با سپرها جلو تیرهای دشمن را میگرفتند عده ای به امام اقتدا کردند امام یک نمازی را نماز خوف دو رکعت امام میخواستند بخوانند دشمن آماج تیرها را بر سیدالشهدا و یارانش سرازیر میکرد حضرت رکعت اول را خواندند رکعت دوم امام یک مقداری توقف کردند اینهایی که نیت کرده بودند سریع تمام کردند رفتند جلو با سپرها حمایت کردند آنهایی که جلو بودند برگشتند عقب رکعت دوم به امام اقتدا کردند که تمام یاران امام حسین در ظهر عاشورا توفیق اقتدای به امامت سیدالشهدا را پیدا کردند این همانی است که امام صادق میفرماید: «فأعذر فی الدعاء»[7] امام حسین حجت را تمام کرد. کم نگذاشت. در هدایت در تربیت در دعوت مردم به سوی خدا به سوی حقیقت و فضیلت ««فأعذر فی الدعاء و منع النصح»[8] امام حسین در خیرخواهی تمام کرد مطلب را. اسوه خیرخواهی سیدالشهدا است. من روی این «منع النصح»[9] یک استنادی بکنم به آیه شریفه 69 سوره مبارکه اعراف، جمعی از عزیزان نوجوان و جوان طلاب ما و اساتید محترم حوزه علمیه مولی الموحدین در محضرشان هستیم تمامیانبیاء از ویژگیهای مشترکشان طلاب، انبیا این دوتا ویژگی جزء صفات ضروریشان بود که انتخاب میشدند برای نبوت. یک: ناصح بودن دو: امین بودن.
این آیه قرآن سخن حضرت هود را بیان میفرماید «أأُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِين»[10] حضرت هود فرمود من مامورم پیام خدا را به شماها منتقل کنم و من انسان ناصح دلسوز خیرخواه و انسان امین امانتدارم. این خیرخواهی و امانتداری جزء ویژگی تمام رهبران الهی بود. در سیدالشهدا هم همین ویژگی امام صادق شهادت میدهد قمر بنی هاشم ابالفضل العباس کربلا رفتهها در این بخشی زیارت ابالفضل از امام صادق، امام صادق میفرماید «و اشهد لک»[11] شهادت میدهم عمو برای تو «بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحة لخلف النبی المرسل»[12] این زیارت نامه را در صحن حضرت ابالفضل روی کتیبههای بزرگ در دو سه جا نصب کردند. از ویژگیهای که برای ابالفضل هم امام صادق شهادت میدهد خیرخواهی است اصلا رهبران الهی اسوه خیرخواهی هستند. در خیرخواهی امروز روی کره زمین جامعتر کاملتر دلسوزتر از امام زمان شما پیدا نمیکنید و هرچه انسان خیرخواهتر برای خلق خدا به خدا نزدیکتر امام حسین اسوه خیرخواهی بود ناصح بود روی همین اصل خیرخواهی شما از صبح عاشورا که حضرت نماز صبح را اقامه کردند به جماعت تا لحظه شهادت خطبههای متعددی امام خواندند و حال آنکه از نتیجه این خطبهها شاید بهتعداد انگشتان ذست به امام نپیوستند حر آمد برادرش آمد غلامش آمد و فرزندش آمد یک معدودی پیوستند تجاوز از انگشتان دست نکرد. بگویند یا ابا عبدالله چرا شما سخنرانی میکنید نرود میخ آهنین در سنگ. این حجت الهی است آقا حرفت را بزن مقام معظم رهبری فرمودند بگویید و بگذرید دنبال نتیجه نباش یکی از مشکلات بخشی از ما متدینین همین است آقا چرا حرف نمیزنی میگوید فایده ندارد. خوب یا ابا عبدالله کربلا آمدن فایده ندارد نیا. این حرف را به امام حسین در مدینه زدند. ام السلمه گفت. محمد حنفیه این حرف را زد. عمر اطرف این سخن را گفت. افرادی که سید الشهدا را در آغوش پیامبر دیده بودند و از کلام رسول الله و لبان پیغمبر خبر شهادت امام حسین را شنیده بودند به امام حسین این تذکر را دادند یکیش ام سلمه بود. آمد به امام حسین گفت مادر من خودم از جدت شنیدم که در کربلا تو را شهید میکنند. نرو این مسیر را. بعد ام سلمه یک جریانی برای امام حسین نقل کرد گفت یک وقتی رسول خدا میهمان من بود در حجره من بود. بقبلبل از ظهر بود پیغمبر گفتند میخواهم ساعتی را استراحت کنم ام سلمه مراقب باش کسی نیاید. گفت من پرده ای جلو در حجره افکنده بودم مراقب بودم کسی وارد نشود یک وقت حسین بن علی سه ساله به دنبال جدش میگشت سراغ گرفتند گفتند جدت در حجره امسلمه است امام حسین با شتاب رفتند وارد اتاق شدند امسلمه میگوید دویدم حسین بن علی را از حجره خارج کنم دیدم حسین بن علی روی سینه پیغمبر افتاده پیغمبر از خواب بیدار شده دستها ر اآورده دور حسین میبوسد و میگرید و میگوید «ولدی قتلوک و من شرب الماء منعوک» پسرم تو را میکشند از آب هم نسبت به تو مضایقه میکنند. ام سلمه میگوید آمدم حسین را از روی سینه پیغمبر بردارم آقا فرمودند آزاد بگذار حسین را. بگذار تا او را ببوسیم و ببویم گفتم یا رسول الله کی حسین را میکشد آقا جریان کربلا را گفتند واقعه عاشورا را جریان که در پنجاه و چند سال دیگر میخواهد اتفاق بیفتد برای ام سلمه بازگو کردند.
ام سلمه همین را به امام حسین گفت. گفت فرزندم من از جدم شنیدم کربلا شهیدت میکنند. امام حسین فرمود «یا اما أنی أعلم مقتول و مذبوح ظلما و عداونا» مادر میدانم که من را از روی ظلم و ستم به شهادت خواهند رساند اما برای حفظ دین باید رفت. و برای ترویج دین باید مردم را دعوت به حقیقت کرد. امام حسین اسوهی خیرخواهی است. شما ببینید رفتاری که امام حسین با حر کردند در منزلگاه شراف حر با امام حسین مواجه شد یک منزل قبل از شراف وقتی که میخواستند حرکت کنند آقا امام حسین امر کردند فرمودند تمام مشکهای یدک را آب کنید. مشکهای ذخیره. زهیر آمد جلو گفت آقا این همه آب ضرورت ندارد ما در مسیری که داریم میرویم منزلگاه بعدی آب هست جغرافیای عراق را زهیر خیلی خوب وارد بود. گفت آقا من میدانم منزلگاه بعدی آب هست ما به اندازه ضرورت آب بر میداریم به اندازیم تامین مان آب زیادری برای چه حمل کنیم امام فرمودند تمام مشکها را آب کنید مشکهای ذخیره را هم پر کنید تو مو میبینی من پیچیش ابرو تو ابرو میبینی و من اشارتهای ابرو زهیر جغرافیای عراق را میبیند امام حسین حر تشنه و هزار سرباز عطشان را میبیند. اینها در شراف یک وقت یکی از یاران امام حسین یک تکبیری بلندی گفت. تکبیر در غیر وقت نماز جنبه اعلان خبر داشت گفت الله اکبر. آقا امام حسین فرمودند چی شده تکبیر گفتی گفت نخلستانهای کوفه پیدا شد. زهیر گفت اشتباه میکند ما تا کوفه خیلی راه داریم اینها نخلستان نیست از سیاهیهای به چشم رسید نزدیک شدند دیدند هزار سرباز به فرماندهی حر اینها راه را گم کرده بودند تشنه بودند بعضیها میگویند اگر امام حسین فقط به اینها آب نمیداد همه از بین میرفتند. شیعه حسین درس ناصح بودن از اماممان بیاموزیم ما گاهی اوقات به همنوع خودمان رحم نمیکنیم.
کریمان با بدان هم بد نکردند، کسی را از در خود رد نکردند
اینها مواجه شدند با امام حسین دیگر داشتند از تشنگی از پا در میآمدند دشمن است امام فرمودند مشکهای آب را پیاده کنید همه را سیراب کنید همه را سیراب کردند آقا فرمودند مرکبهایشان را هم آب بدهید. اینها هم حیوان هستند اینها مخلوق خدا خواستند. شیعه به شیعه رحم میکنید در این کرونای آشفته بازار بعضیها چکار دارند میکنند جنسها به اعلی القیم ما یحتاج مردم در انبارها نگهداری شده و مردم در فشار امام حسین به دشمن دارد محبت یم کند همه را سیراب کردند علی بن مطاعنی میگوید من آخرین سرباز حر بودم از قافله عقب افتاده بودم داشتم از تشنگی میمردم. افتان و خیزان رسیدم به شراف. دیگر رمقی نداشتم خودم را رساندن به یک مشک آب، بند مشک را باز کردم آب بنوشم دستم قدرت کنترل دهنه مشک را نداشت آ ب به شدت خارج شد نمیتوانستم آب بنوشم دیدم یک آقای آمد بالای سر من مشک را بلند کرد فرمود من آب میریزم تو بنوش آهسته آهسته مشک آب خارج میشد نوشیدم سیراب که شدم تصورم این بود که یکی از همرزمان من است سر بلند کرده دیدم حسین بن علی است. اف بر این مردم امام با دست خودش دشمن را سیراب کرد و اینها چه درسی عاشورا پس دادند. امام حسین اسوهی ناصح بودن است. من یک حدیث از رسول خدا در نشانههای ناصحین بگویم.
اینها اگر ان شاء الله در ما هست بگوییم الحمد لله رب العالمین حفظش کنیم؛ اگر در ما نیست از خصوصیات جلسات دینی همین است بنده خودم را عرض میکنم خودم را. همه ما نیاز به موعظه داریم مرحوم آیت الله العظمیسید ابوالحسن اصفهانی در یکی از مجالس روضه نجف شرکت کرد. من این را با دو واسطه دارم نقل میکنم از آقای شیخ محمد حسین عراقی فرزند آقا شیخ محمد علی بابای ایشان از خطبای معروف در نجف بود. ایشان یک سالی آمده بود شیراز خدا رحمت کند هم پدر هم پسر را برای آیت الله والد نقل کرد گفت من بچه طلبهای بودم پدرم منبر بود آیت الله العظمیسید ابوالحسن اصفهانی آمد در مجلس جمعیت پر فقیه اول عالَم اسلام هم آمد نشست. گفت پدر ما احترام کرد گفت حضرت آیت الله العظمیسید ابوالحسن اصفهانی این حرفهای که من دارم میزنم خطابم مردم هستند حضرت عالی نیستید. ما داریم درس پس میدهیم تا این را گفت دیدم آقای سید ابوالحسن از پایین منبر گفت آقای آقا شیخ محمد علی عراقی من هم نیاز به موعظه دارم من هم باید نصیحت بشوم. من آمدهام که استفاده کنم این چه تعارفی است که تو میکنی. این را آقای آقا شیخ محمد عراقی میگفت تو مجلس بودم آقا سید ابوالحسن به پدر ما گفت. خصوصیات این جلسات این است که اگر این نکاتی که از اهل البیت بازگو میشود در مال هست یک الحمد لله بگویید حواستان باشد از دست ندهید این صفات را اگر در ما نیست تا وقت هست برویم به دستش بیاوریم.
ناصح کیست؟ که امام صادق در زیارت فردا به خدا عرض میکنم سیدالشهد ««فأعذر فی الدعاء و منع النصح»[13] حق خیرخواهی و ناصح بودن را تمام کرد. این حدیث نبوی را تقدیم کنم عرایض را جمع بندی کنم رسول خدا میفرماید «علامة الناصح فاربعه»[14] انسانهای ناصح دلسوز چهارتا ویژگی دارند. اینها ما در ائمه در انبیاء به حد اعلی الکلمه میبینیم یک «یقضی بالحق»[15] انسانهای دلسوز قضاوت شان قضاوت حق است. ناحق نمیگویند چشم روی حق نمیبندند اگر یک جایی حرفی به ضرر او هم هست حق را میگوید. منافع شخصی و فامیلی و دوستی و طایفهای را نمیبیند. «یقضی بالحق»[16] این نشانه اول لسوزانه. دوم؛ رسول الله فرمود «و یعطی الحق من نفسه»[17] انسانهای ناصح دلسوز حق را اول از خودشان ادا میکنند. آنچه میگوید اول خود عمل میکند بعدا دعوت میکند. آقا امام صادق به جمعی از شیعیان شان که میخواستند تبلیغ بروند فرمودند «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»[18] سعی کنید مردم را به غیر زبان به خدا دعوت کنید. یعنی در رفتارتان. طلاب در رفتارتان. در برنامه هایتان در گفتارتان مشوق بستگانتان شوید به سمت خدا. امام صادق فرمود «کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا»[19] برای ما سرافرازی ایجاد کنید نه سرافکندگی.
یک جوری زندگی کنید که وقتی اشاره میکنند به شما میگویند این سرباز امام زمان است دلها را متوجه به امام زمان کنید نه العیاذ بالله بگویند این هم شیعه اهل البیت بگویند این هم شیعه ما که این کارها را میکند این هم مبلغ دین ما که این رفتار را پیشه گرفته. «یعطی الحق من نفسه»[20] این دو. سوم« «یرضی للناس ما یرضاه لنفسه»[21] انسانهای دلسوز برای مردم آنچه را میپسندند که برای خود میپسندند یک آقای از عزیزان بازار تجار سالها قبل آمد گفت آقای حدائق چند درصد روی جنس بکشیم مشکل ندارد. گفتم درصد را من نمیگویم. معیار را به تو میگویم. گفتم نامه 31 نهج البلاغه امیرالمومنین این قسمت از نامه را که به امام حسن است من به شما میگویم. حضرت فرمود «اجعل نفسک میزانا بینک و بین غیرک»[22] پسرم نفست را بکن ترازو بین خودت و مردم هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند. احترام خوب است احترام بکن. بیحرمتی بد است بیحرمتی نکن. غذای گرم دوست میداری غذای گرم انفاق کن لباس کهنه مندرس انفاق میکنی ثوابش کهنه و مندرس است. هر قدر پول دادی آش میخوری. الآن آقایان این فرهنگ در جامعه اجرا میشود به آن آقا گفتم شما با مشتری اینگونه معامله کن فرض خودت مشتری هستی و آن مشتری فروشنده دوست داشتی با شما چگونه عمل کند همان کار را بکن. در همه ابعاد زندگی آقا دختر میخواهی شوهر بدهی. داماد را پسر خودت بدان. پسر میخواهی زن بدهی. دختر مردم را دختر خودت ببین. این میشود «یرضی للناس ما یرضاه لنفسه»[23] ناصح اینگونه است و چهارم «و لا یعتدی علی احد»[24] انسانهای دلسوز به هیچ کسی ستم ظلم و خطا مرتکب نمیشوند. حضرت فرمود. «فأعذر فی الدعاء و منع النصح و بذل مهجته فیک»[25] حسین بن علی جانش را وجودش را اهدا کرد تا دو اتفاق برای علام اسلام رقم بخورد. که نتیجه نهضت امام حسین این دو اتفاق است که ان شاء الله این بماند ادامه این فرمایش امام صادق ان شاء الله شب آینده.
فردا دو کاروان به حسب نقل تاریخ به کربلا آمدند حالا نسبت به حضور حضرت زینب و اسرا اقوال متعدد مرحوم سید بن طاووس در لهوف میفرماید اینها با هم ملاقات کردند در اربعین اول نظر مرحوم سیدبن طاووس است ضمن اینکه بعضیها متعقدند اربعین دوم بوده یا اربعین سال بعد ولی مرحوم سید میفرماید کاروان جابر با کاروان اسرا اینها روز اربعین تلاقی کردند با هم. جابر مستحضرید شخصیت منحصر به فردی در بین اصحاب است. از این جهت که تنها صحابه پیغمبر که هفت معصوم را زیارت کرد و از معصومین حدیث نقل میکرد جابر بود. از رسول خدا امیرمومنان زهرای مرضیه امام مجتبی سیدالشهدا زین العابدین باقر العلوم. در بین اصحاب نداریم مثل جابر. و نقل حدیث میکرد سلام رسول خدا را به امام باقر رساند. خوب جابر شخصیت برجستهای است آمد کربلا در فرات غسل کرد جامهی تمیز پوشید آهسته آهسته قدمها را برداشت حالا فردا شب من دو سه روایت در زیارت امام حسین بگویم. آنهایی که رفتید خدا توفیق مجدد و مکرر و آنهایی که نرفتهاید بخواهید خدا توفیق این زیارت را به شما بدهد. یک آثاری است در زیارت امام حسین که جاهای دیگر گیر کسی نمیآید اصلا در مقایسه زیارت امام حسین حتی با طواف بیت الله الحرام من احادیث از معصومین میآورم ببیند آن طواف چه میکند این قدم قدمها چه میکند. خوب جابر قدمها را آهسته برداشت آمد کنار تربت امام حسین ان شاء الله عزیزمان حاج آقای نگهبان هم به فیض کامل خواهند رساند مجلس را دلها را کربلایی خواهند کرد آمد کنار قبر سیدالشهدا میگویند دست را گذاشت روی خاک قبر حضرت سه بار سیدالشهدا را صدا زد یا حسین یا حسین یا حسین. از شدت شوق بیهوش شد. آب آوردند به سر و روی جابر پاشیدند جابر به هوش آمد امشب همه رفتگان را یاد کنید مریضها را دعا کنید کروناییها را خیلیها التماس دعا خواستند ارواح گذشتگان چشم انتظارند خدا رحمت کند آقای حاج امین بزرگی همشیره مکرمه ایشان سرکار حاجیه خانم بزرگی گفتند سال گذشته اربعین ایشان فوت کردند و عجیب بود این عزیز هر سال در اربعین امام حسین مجلس عزاداری میگرفت و اطعام برای سیدالشهدا میکرد عشق به امام حسین ارادت به سیدالشهدا در اربعینی که هر سال تکریم و تجلیل میکرد روحش به لقای الهی پیوست. یاد کنیم همه درگذشتگان را وقتی جابر به هوش آمد یک گلایه شکلی به امام حسین کرد «حبیب لا یجیب حبیبه»[26] البته یک حرف سنگینی هم زد که عطیه که از علمای شیعه بود شگفت زده شد. به سیدالشهدا عرض کرد «لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه»[27] گفت آقا ما در تمام کارهایتان شریکیم. خیلی این حرف حرف بزرگی است. یقینا در کارهای شما شریکیم عطیه گفت جابر ما که نه شمشیری زدیم نه جراحتی برداشتیم نه اموال ما نه جان ما آسیب دیده حسین بن علی سر از بدنش جدا شد بدنش پامال سم شد خاندانش را به اسارت بردند چطور ما در همه کارهای امام حسین شریکیم؟ جابر گفت یک حدیث از پیغمبر سبب شد که این حرف را بگویم رسول الله فرمود: «من احب قوما حشر معهم»[28] هر کس جمعیتی را دوست بدارد با آن جمعیت محشور است «و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم»[29] هر کس کاری جمعیتی را دوست بدارد در کار آنها شریک است. گفت من حسین را دوست میدام من کار حسین را میپسندیدم لذا در تمام کارهای امام حسین و مجاهدت حضرت شریکیم. یک جمله جابر گفت «حبیب لا یجیب حبیبه»[30] آقا سلام کردم جواب دریافت نکردم. آیا میشود دوستی جواب دوستش ندهد. یعنی آقا هر وقت سلام میکردم شما جواب میداید. یک توقفی کرد یک مکثی کرد معرفت جابر کامل است عزیزان اینجا جابر در گفتار به تصویر میکشد جنایات بنی امیه را. یک وقت یک جمله ای گفت روضه من همین جمله جابر باشد گفت جابر چگونه انتظار جواب داری از حسینی که بین سر و بدن او فرسنگها فاصله... همه بگویم غریب حسین.
[1] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[2] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[3] . اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 117.
[4] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[5] . وقعة الطف، ص 229.
[6] . وقعة الطف، ص 229.
[7] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[8] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[9] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[10] . اعراف 68.
[11] . کامل الزیارات، ص 256.
[12] . کامل الزیارات، ص 256.
[13] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[14] . تحف العقول، ص 20.
[15] . تحف العقول، ص 20.
[16] . تحف العقول، ص 20.
[17] . تحف العقول، ص 20.
[18] .مصباح الشریعه، ص 370.
[19] . شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ج 3، ص 590.
[20] . تحف العقول، ص 20.
[21] . تحف العقول، ص 20.
[22] . نهج البلاغه للصبحی صالح ص 397.
[23] . تحف العقول، ص 20.
[24] . تحف العقول، ص 20.
[25] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 788.
[26] . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 74.
[27] . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 75.
[28] . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 75.
[29] . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 75.
[30] . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 74.