استاد حدائق روز چهارشنبه 31 شهریور ماه 1400 در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ویژگی های امام حسین(ع) از زبان خداوند پرداختند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم «و الذی بعثنی بالحق نبیا ان الحسین بن علی فی السماء اکبر منه فی الارض»[1] صدق رسول الله صلی الله علیه و علی اهلبیته المعصومین
خوب ایام ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا است امشب امام حسین را از نگاه خدا میخواهم معرفی کنم. خداوند امام حسین را چگونه میبیند؟ حالا اقوال بشر معصومین اولیا صلحا بماند، روایتی را من امشب تقدیم میکنم گرچه این روایت باید ساعتها پیرامون کلمه به کلمه آن حرف زد. اما مختصرا هفت ویژگی اینها را کی میبینید ان شاء الله قیامت صحرای محشر چشمتان به این عبارت خواهد افتاد. حالا بشنوید تا قیامت.
روایت را مرحوم صاحب کمال الدین در کتاب کمال الدین نقل نموده رسول خدا میفرماید «و الذی بعثنی بالحق نبیا» به آن خدایی که من پیامبر را به حق به پیامبر برگزید یعنی به خدا سوگند اینجا رسول الله نبوت خود را هم میآورد توی کار، به آن خدای که من را به پیامبری انتخاب کرد به آن خدا سوگند «ان الحسین بن علی فی السماء اکبر منه فی الارض»[2] امام حسین رسول الله میفرماید در آسمانها عظمتش به مراتب بیشتر از زمین است. شما هرچه ادب احترام تجلیل اکرام نسبت به امام حسین روی زمین میبینید قابل مقایسه با احترام ملائکه الله در ملکوت نیست. فرمایش فرمایش رسول خدا است. بعد پیامبر در ادامه حدیث «فی السماء اکبر منه فی الارض»[3] حسین بن علی در آسمانها عظمتش بالاتر و بیشتر و والاتر از روی زمین است. بعد حضرت میفرماید: «فانه مکتوب عن یمین العرش»[4] یک نوشتهای است سمت راست عرش الهی این که گفتم قیامت خواهید دید سمت راست عرش الهی مکتوبی است که هفت ویژگی با قلم قدرت الهی برای امام حسین ثبت شده.
اول: «مصباح هاد»[5] امام حسین چراغ هدایت است. من اعتقادم این است که این حدیث نبوی رسول الله که «ان الحسین مصباح الهدی» برگفته از سخن خدا است. «مصباح هاد»[6] خدا میفرماید حسین بن علی چراغ هدایت است «مصباح هاد سفینه النجاه»[7] کشتی نجات است. روی این دوتا واژه من یک توضیحاتی گذرا عرض کنم محضر همه عزیزان.
امام حسین را پیامبر به عنوان مصباح الهدی خداوند «مصباح هاد»[8] چراغ هدایت نور و چراغ چه میکند؟ اصلا خود خداوند میگوید « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[9] خدا نور است. پیغمبر نور است «سِراجاً مُنِيراً»[10] قرآن نور است اهل البیت نورند. امام حسین نور است. نور چه مزیتی دارد؟ یکی از مزیتهای نور، نور عامل رشد و بالندگی است. ببینید در ظلمت چیزی رشد نمیکند. نباتات حیوانات انسانها جامعه در پرتو نور شکوفاییها رشد میکند. این یک.
نور عامل وحدت است. پراکندگیها تشتتها در ظلمتها است. سابق در ورودی شهرها خروجی شهرها ما از پدران مان شنیده بودیم اینها یک جاهایی را نشان میدادند سقاخانههای محل حرکت چراغی روشن بوده که هر کاروانی که مقصدی داشتند آنهایی که زودتر میرسیدند آنجا توقف میکردند بقیه هم برسند باهم وارد شهر بشوند. جماعت میخواهد برود مسافرت افراد پراکنده است از قسمتهای مختلف شهر میآمدند آنجا جمع میشدند کاروان کامل میشد حرکت میکردند. نور عامل اجتماع است. وحدت است. نور عامل نظم است. الآن در همین مسجد اگر این مکان تاریک محض بود ظلمت بود قطعا نشستن شما اینگونه شکل نمیگرفت. این جلوس حضار محترم با این نظمیکه هست برگفته از نور است. نور عامل نظم است و نور عامل آرامش است. اضطراب در تاریکیها است. قرآن هم خداوند را که مظهر نور است مظهر آرامش نمیبرد. « الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[11] یاد خدا شما را آرام میکند. خدایی که مظهر نور است موجب آرامش است. اینها ویژگیهای نور است. امام حسین «مصباح هاد»[12] است یعنی هر کسی دنبال امام حسین رفت پیرو امام حسین باید وجودش منشا آرامش برای دیگران باشد. پیغمبر فرمود مسلمان واقعی کسی است که مسلمانهای دیگر از دست و زبانش در امان باشد اگر یک وقت دید عامل اضطراب دیگران هستید روی اسلام تان تجدید نظر کنید.
اگر یک وقت دیدید بعضیها از قلم تان میزتان موقعیت تان میترسند بدانید آن مسلمانی که باید باشید نیستید. «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»[13] مسلمان این است که در کنار او مسلمانهای دیگر آرامش پیدا کنند نه اضطراب پیدا کنند. اعتماد مردم را جلب کنند نه بی اعتمادی رواج پیدا کند آنهایی که تابع امام حسین هستند باید وجودشان منشا آرامش باید وجودشان منشا رشد و شکوفایی در جامعه باید وجودشان منشا اتحاد و وحدت در جامعه آنی که حسینی است باید اختلافات را جمع کند نه اختلافات را زیاد کند. زبان قلم حضور فعل گفتار او منشا اتحاد بشود. و آن کس که حسینی است باید مظهر نظم در خانه و خانواده و جامعه باشد. این نکته اول نسبت به «مصباح هاد»[14].
نکته دوم: امام حسین «سفینه النجاه»[15] است کشتی نجات بشری است. کشتی چه میکند؟ من یک جمله را از حضرت لقمان حکیم بگویم که یکی از 114 سوره قرآن به نام حضرت لقمان است و خدا در سوره لقمان میفرماید لقمان حکیم است یک وقت من و شما به همدیگر میگوییم حکیم حلوا تقسیم میکنیم تعارف میکنیم حضرت علامه، یک وقت خدا میفرماید علامه، خدا میفرماید حکیم، «وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ»[16] خدا میفرماید لقمان حکیم بود. لقمان یک پسر داشته نصیحتهایی نابی در تاریخ از لقمان نقل شده که بخشی از این نصیحتها را ائمه نقل کرده در یک نصیحتی دنیا را برای پسرش به تمثیل میکشد میگوید پسرم «ان الدنیا بحر عمیق»[17] ببینید قاعده تمثیل این است که گاهی اوقات برای اینکه ذهن مخاطب به مطلب نزدیک بشود گوینده از تمثیل استفاده میکند. تا مخاطب مطلب را بفهمد. ببینید یک وقت میگویید آقا میسوزی ها. سوزش را به ذهنش خطور میدهد تا بفهمد تبعات این نزدیک شدن به این شیء خطرناک چیست؟ ظرف داغی است به فرزندت میگویی میسوزی. مثال میزنی تمثیل میکنی. لقمان دنیا را در این سخن تشبیه به یک دریای عمیق میکند. میفرماید پسرم «ان الدنیا بحر عمیق»[18] دنیا مثل دریای بسیاری عمیقی است که «قد هلک فیها عالم کثیر»[19] جمعیتهای زیادی در این دنیا غرق شدهاند خیلیها آمدند ثروت غرقشان کردند ریاست غرقشان کرد شهرت غرقشان کرد. شهوت غرقشان کرد. زیبایی ساقطشان کرد. «قد هلک فیها عالم کثیر»[20] بعد میگوید پسرم اگر میخواهی در این دنیا به سلامت بگذری، سه چیز نیاز داری. یک کشتی مستحکم دو بادبان قوی سه آذوقه در کشتی. بعد میگوید پسرم «فاجعل سفینتک فیها الایمان»[21] کشتیت را ایمان به خدا قرار بده. «و شراعها التوکل»[22] بادبان کشتی به تعبیر امروزیها موتور خانه کشتی بادبان را توکل به خدا قرار بده. یعنی حاج آقا نماز شب اگر خواندی توکلت پایینه به جایی نمیرسی میشوی مثل کشتی سرگردان روی آب. طرف میبیند همه مستحبات را انجام میدهد ولی توکل به خدا ندارد یک جایی که باید اعتماد به خدا کند نمیکند در خمس داد میلنگد در صدقه دادن میلنگد آقا دادیم کی میدهد؟ کی دست مان را میگیرد. نماز میخوانم ولی توکل به خدا ندارم. گاهی اوقات اعتمادم به پول در کارتم از اعتماد به وعده خدا بیشتر است هی امروز و فردا میکنی امیرالمومنین فرمودید مردم هی نگویید فردا و فرداها کارهای مان را ا نجام میدهیم یک وقت به خودت میآیی روی تخته تابوت در قبرستان دارد میبرند تو را آن ساعت بیدار میشوی که دیگر بیداری نفعی به حالت ندارد.
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
لقمان میگوید پسرم بادبان حرکت ایمانت و کشتی ایمانت توکل است. توکلت را قوی کن. «شراعا التوکل و اجعل زادک فیها تقوی الله»[23] زاد و توشهات را هم تقوا قرار بده. زاد و توشه در این کشتی پرهیزکاری است بعد لقمان میگوید اگر نجات پیدا کردی رحمت خدا نجاتت داده این هم نکته است. یعنی عزیزان هیچگاه نگویید نمازم نجاتم داد صدقاتم نجاتم داد کارهای خیرم نجاتم داد لقمان میگوید پسرم اگر نجات پیدا کردی رحمت خدا به دادت رسیده و اگر هلاک شدی گناهانت هلاکت کرده. حالا من برگردم این را مقدمتا عرض کردم برای تقریب اذهان محترمین به این توصیف پروردگار نسبت به امام حسین.
خدا میفرماید ویژگی دوم امام حسین «سفینه النجاه»[24] کشتی نجات است. چه نیازی به کشتی است مومن دنیا دریا است در کشتی ولایت امام حسین سوار نشدی غرق میشوی. «سفینه النجاه»[25] امام حسین کشتی نجات بشریت است. و سوم «امام غیر وهن»[26] لذا آنهایی که با امام حسین زد و بند دارند مرتبط هستند از ویژگیها و فضائل اخلاقی سیدالشهدا کسب معارف میکنند گرچه من این را عرض کنم انصافا ما از این سفره پهن شده امام حسین شایسته استفاده نمیکنیم. بدون تعارف. یکی از علمای مسیحیت جمله دارد میگوید اگر ما حسین بن علی را در عالم مسیحیت داشتیم لفتحنا العالم! دنیا را فتح میکردیم. شما ببینید فرد به عشق امام حسین یک پرچم بالای سر در خانهاش میزند مردم با افتخار شرکت میکنند از همه اقشار طبقات اجتماعی تحصیل کرده دانشگاهی تاجر روحانی عالم جاهل پیر جوان همه با افتخار زانوی ادب در مجلس امام حسین و این دانشگاه حسینی میزنند این جاذبه جذب مردم هنر سیدالشهدا است که لطف خدا است. شما حالا اربعین سال گذشته و امسال به خاطر این شیوع بیماری کرونا متاسفانه آن برنامه پیادهروی تعطیل شد من از همین فرصت استفاده کنم سابق من عرض میکردم کسانی که علاقمند بودند به زیارت اربعین تواناییاش را نداشتند میگفتیم آقا پول دارید هزینه زیارت اربعین یک کسی را بده. خودت نمیتوانی بروی یکی را بفرست. الآن میگویید اصلا راه بسته است شرایط بیماری اقتضا نمیکند به یاد امام حسین به نام امام حسین در اربعین قدمیبردارید. حالا اگر امکان تجلیل از جلسات سید الشهدا است مجالس دینی نشد به یاد و عشق امام حسین مشکل کسی را حل کنید. آقا من میخواستم اربعین این پول را هزینه کنم الان نشد شرایط مجلس گرفتن هم نیست یا ابا عبدالله هزینه این را میدهم به یک انسان نیازمند گرفتاری که در این دوران کرونا هم خیلیها زمین خوردند. خیلیها بیکار شدند. جوانهایی که از شغلشان جدا شدند. بیکاراند آبرو دارند. به عشق امام حسین انسان به اینها کمک کند یا ابا عبدالله ما میخواستیم هزینه کنیم حالا این پول را میآوریم اینگونه هزینه میکنیم در روایت داریم «ما لا یدرک کله لا یترک کله»[27] کاری که نمیتوانید همهاش را انجام بدهید همهاش را ترک نکنید. حالا که نمیتوانی کربلا بروی از خدمت به امام حسین در شهرت در روز اربعین غفلت نکن. خدا به تو ثروت داده؟ از این ثروتت در راه امام حسین و به یاد امام حسین در رفع مشکلات مردم و یقین بدانید کسانی که نیتشان را داشتند خدا ثواب رفتن را هم میدهد. «انما الاعمال بالنیات»[28] این را ما ان شاء الله در فرصت اربعین کار نباید تعطیل بشود. بارها افراد میآیند میگویند ما هر سال یک هزینهای را برای زیارت میکردیم یا هزینه را میدادیم زائر میفرستادیم امسال نمیشود زائر هم فرستاد آقا نمیشود زائر فرستاد به یاد امام حسین کمک کن به شیعیان سیدالشهدا. کمک کنید به بیماران کمک کند به بدهکاران کمک کنید به گرفتاران به عشق امام حسین و به آن فرد هم بگوید این هدیه سیدالشهدا است. خوب امام حسین کشتی نجات است. قطعا کسی که در این کشتی قرار گفت از این خطر سقوط در این دریایی عمیق دنیا در امان میماند. ریاست عزت ثروت قدرت این را زمین نمیزند آسیب نمیزند.
ویژگی سوم: «امام غیر وهن»[29] پیامبر فرمود به قلم قدرت الهی در سمت راست عرش الهی نوشته شده حسین پیشوای توانا است. امامیکه هر کسی تبعیت از سیدالشهدا بکند موفقیت در زندگیش رقم میخورد گاندی آتش پرست مصلح هندوستان در کتاب خودش مینویسد مردم هندوستان من برای شما ارمغان جدیدی نیاوردم اگر هندوستان را از زیر یوغ بریتانیای کبیر نجات دادم راهی را پیمودم که آن شهید خفته در خون کربلا پیمود یک آقایی آتش پرستی مثل گاندی الهام میگیرد از روش و منش امام حسین یک کشور را نجات میدهد. سیدالشهد «امام غیر وهن»[30] مرامنامه امام حسین را ما در زندگیمان اجرا کنیم. امام حسین آموخت در دوراهی بین خود و خدا، خدا. در دو راهی بین فرزندت و خدا، خدا، در دوراهی بین خواهرت و خدا، خدا. در دوراهی بین دوستانت و خدا، خدا. همه چیز فدای خدا. «امام غیر وهن»[31] امامیاست و پیشوایی است که تزلزل در رفتار او و گفتار مشاهده نشد. هرچه شهدا در کربلا بیشتر میشدند ا مام حسین راسخ تر و محکم تر. علی اصغر در آغوش امام حسین هدف تیر قرار میگیرد آقا قنداقه آغشته به خون علی را روی دست گرفت به پروردگار عرض کرد «هون علی»[32] آسان است برای من تحمل این مصیبت. چون شما میبینید. و برای شما است. «امام غیر وهن»[33] و باید شیعیان امام حسین هم همینطوری باشد شیعیان سیدالشهدا باید تاسی کند از فرهنگ شهدا. عباس دست راستش را میزند «والله ان قطعتموا یمینی انی احامیابدا عن دینی»[34] دست چپ را میزند «یا نفس لا تخش من الکفار و ابشری برحمه الجبار»[35] ظاهرا این را در حالت وهب نقل میکنند دشمن محاصرهاش کرد عمر سعد گفت زندهاش را برایم بیاورید. گفت «ما اشد صولتک»[36] خیلی این جوان با شجاعت و شهامت میجنگد هرچه میکردند نزدیکش نمیتوانستند بیایند. اینقدر رشید و شجاع میجنگید که همه را نقش بر زمین میکرد از دور شروع کردند سنگ باران کردن میخواستند زندهاش را بگیرند مجروحش کنند دستگیرش کنند این تا دید سنگ میزنند لباس رزمش را کند زره را در آورد گفت سنگ میزنید بر بدنم بزنید. ما را با سنگ زدن تهدید میکنید؟ اینها تربیت یافته مکتبان بعضیها با یک تهدید قالب تهی میکنند. تهدید به شهادت میکنند به استقبال شهادت مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تر. اینها تربیت یافتههای مکتب امام حسین هستند «امام غیر وهن»[37] میدانید در عصر حاضر ما شهید حججی این فیلم لحظه شهادتش را در این فضای مجازی نشان دادند این داعشی ملعون خنجر درآورد میخواست سر حججی را ببرد در آن لحظه آخر داشت خنده میکرد. تبسم میکرد التماس ابدا. عجز. این تربیت یافته امام حسین است. به ما میگویند میگذاریمت کنار. میگوییم ما دیگر حرف نمیزنیم پرتت میکنیم؟ دهن را میبندیم این پیرو امام حسین است. حاجی چرا حرف نمیزنی میگوید دشمن پیدا میشود بدشان میآید. دلگیر میشوند. پیرو امام حسین این است؟ «امام غیر وهن»[38]
نکته دیگر «و عز»[39] امام حسین مظهر عزت است هر کس دنبال امام حسین برود عزیز است. «و فخر»[40] پیروان سیدالشهدا مظهر فخر هستند. «و بحر علم»[41] امام حسین دریای علم است. آنهایی که دنبال کسب معارف و فضائل هستند سیدالشهدا. و ویژگی هفتم «و ذخر»[42] ذخیره الهی سیدالشهدا است. یا رحمت الله الواسعه، عرض کردم اینها را من تلگرافی عرض کردم حالا این فرازها باید بحث بشود. علم اصلا چیست؟ ما علم و سواد را قاطی کردیم نوع چیزهای که ما میآموزیم جنبه سواد دارد جنبه علم ندارد. علمیکه خدا میفرماید من معلم هستم. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»[43] علمیکه پیغمبر مروج آن است. «(الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَم»[44] آن علم چیست؟ باید دید امام صادق علم را چگونه تعریف میکند امام صادق فرمود علم یعنی خود شناسی خدا شناسی وظیفه شناسی دشمن شناسی. هر که به اینها رسیده عالم است. خوب بسنده کنم. از یکی از تربیت یافتگان مکتب سیدالشهدا من یک خاطره نقل کنم بعد توسل. خدا رحمت کند آیت الله العظمیاراکی سال 1364 سی و شش سال قبل. امام در قید حیات بودند مجله حوزه علمیه قم یک مصاحبه مفصلی با ایشان کرده بود متن مصاحبه هم شاید 18 – 19 صفحهای از آن مجله مصاحبه ایشان بود. خاطراتی ایشان از اساتید خودش در گذشته نقل کرده بود من جمله آیت الله آقای میرزا جواد آقای ملکی تبریزی آیت الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی آیت الله حاج شیخ محمد علی شاه آبادی. از آقای شیخ عبدالکریم موسس حوزه علمیه قم استاد امام شخصیت بزرگ و عظیم اسلامیآیت الله اراکی فرموده بود حاج شیخ عبدالکریم تولدش ادامه زندگیاش و وفاتش عجیب بود. آمدنش رفتنش بودنش. تولد و وفات باشد طلبتان.
دوتا داستان مفصل ایشان نقل میکند که اصلا چرا آقای شیخ عبدالکریم تولدش عجیب بود چه شد این درس در آن است. وفاتش عجیب بود این هم بماند. اما ادامه زندگی بودنش این را من میخواهم بگویم ایشان فرموده بودند استاد ما آقای حاج شیخ شاگرد میرزای شیرازی در سامرا بود میرزا محمد حسن شیرازی محرّم تنباکو میرزای اول. مرحوم حاج شیخ بعد از اینکه به درجات عالیه اجتهاد میرسد و به آن مدارج علمیکه آمدند ایران و در قم در اراک حوزه را از اراک آوردند قم شدند بنیانگذار حوزه علمیه شیعه در قم. که به جرئت من عرض میکنم امروز در حوزه علمیه قم تمام کسانی که به نشر معارف اهلالبیت مشغول هستند به عبارتی مرهون و مدیون حاج شیخ عبدالکریم هستند حاج شیخ حوزه را کرد مرکز. مرکز فقاهت در اراک بود حاج شیخ آورد قم. و قم را گسترش داد. آقای حاج شیخ عبدالکریم زمانی که سامرا بوده دوران طلبگی برای شاگردانش و من جمله آیت الله العظمی اراکی نقل کرده بود که ما روزهای پنجشنبه که میشد صبح از سامرا راه میافتادیم میرفتیم کربلا خودمان را میرساندیم کربلا که شب جمعه کربلا زیارت امام حسین کنیم جمعه هم بر میگشتیم شنبه در درس استاد میرزای شیرازی شرکت کنیم. این برنامه هفتگی ما بود. یک آقای سید جوادی بود سید جواد کلیددار که ایشان باغی داشته در کربلا سید جواد من پسرش را دیده بودم حالا نمیدانم آقایان هم دیده بودید ایشان را سید جواد کلیددار آقا سید عبدالعزیز آل طعمه. آقا سید عبدالعزیز اواخر عمرش شیراز هم آمد بعد از سقوط آمد یک جلسه شیراز با آیت الله والد جلسه داشت این میگفت من بچه دوران پیری پدرم بودم یک برادری هم ایشان داشت آقا سید عبدالرسول آلطمه که صدام در بین الحرم کربلا برادر ایشان را اعدام کرد پدر ایشان آقا سید جواد کلیددار بود که باغی داشت در کربلا، طلابی که از سامرا میآمدند کربلا آقای آقا سید جواد گفته بود که آقایون برای استراحت اگر میخواهید این باغ در اختیار شما است بروید داخلش زندگی کنید یک روز دو روز هستید بهره ببرید. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم فرموده بود ما که پنج شنبهها حرکت میکردیم ظهر میرسیدیم کربلا حرم امام حسین یک زیارت بعد میرفتیم باغ سید جواد آنجا یک استراحتی غذایی میخوردیم عصر آماده میشدیم میآمدیم حرم سید الشهدا زیارت و شب جمعه تا صبح داخل حرم. بعد فردا صبح هم آماده میشدیم برای برگشت به سامرا. میگوید یک شب سه شنبه بود اینها را آیت الله العظمیاراکی نقل فرموده شب سه شنبه بود در سامرا شب خواب دیدم هاتفی در عالم خواب به من خطاب کرد شیخ عبدالکریم حائری تا سه روز دیگر بیشتر زنده نیستی. از خواب بیدار شدم خدایا این چه خوابی است؟ البته پیغمبر فرمود بعد از من وحی قطع میشود مبشرات میماند عرض کردند یا رسول الله مبشرات چیست؟ پیغمبر فرمود خواب مردان صالح و زنان صالحه که یک جزء از هفتاد جزء وحی است. یک وقتی در خواب آیندهات را نشانت میدهد یک تذکراتی میدهند البته در خواب چند چیز مهم است ببینده خواب کیست؟ موضوع خواب چیست؟ زمان خواب چه زمانی است؟ اینها مهم است مرحوم حاج شیخ فرموده بود من صبح سه شنبه خودم را با درس و بحث مشغول کردم چهارشنبه هم خودم را با درس و بحث مشغول کردم که از فکر این خواب بیایم بیرون روز سوم که روز پنج شنبه بود ما طبق برنامه هفتگی با طلاب حرکت کردیم آمدیم کربلا رفتیم حرم سیدالشهدا ظهر یک زیارتی و رفتیم باغ سید جواد حالا آنجا غذایی بخوریم نهاری بخوریم یک دفعه بعد از ظهر پنج شنبه سرمای عجیبی تمام وجود من را یک دفعه گرفت. لرزش بر اندامم افتاد که همزمان تمام قدرت و نیروی من هم ساقط شد. شدم مثل یک چوب فقط از سرما میلرزیدم به خودم. رفقا هر چه وسایل گرم کننده داشتند آوردند روی من انداختند هی سرد میشدم میگفتم سرما سرما گفتند چی شد یکدفعه شما اینطوری شدید؟ ببینید خدا گاهی اوقات فتیله را بکشد پایین کرونا را میبینید؟ کرونا درس توحید است. یک کسی به ما گفت امام زمان چطور میخواهد جلو این تکنولوژی دنیا بایستد گفتم خدا با کرونا نشان داد. یک ویروس نادیدنی با یک ویروس دنیای بشریت فلج شده خدا نمیتواند ولی خود را بیاورد از او حمایت کند؟ سلاح هستهای را مطرح میکنید؟ امروز این دینای متمدن مترقی مدعی در برابر کرونا سر تسلیم فرود آورده ثروتمندش مسئولش عالمش جاهلش زنش مردش پیرش جوانش، اروپایی آسیایی آفریقایی این قدرت خدا است. پری لیوانش را هم ببینید درس است. بشر خدا یادت نرود بشر ضعیفی. بشر عاجزی. بشر وابسته ای لحظه ای به خودت واگذارت کنند کارت تمام است. حاج شیخ عبدالکریم میگوید یک دفعه یادم خواب شب سه شنبه افتادم به رفقا گفتم دیگه اینجا نگهم ندارید سریع من را ببرید کربلا. گفت ما را روی فرشی خوابندند چهار گوشه فرش را گرفتند حرکت دادند گفت ما را اوردند یک خانه ای بود در کربلا که آنجا وارد میشدیم یک اتاقی داشت طبقه فوقانی که وقتی پنچره این اتاق باز میشد بارگاه امام حسین نمایان میشد گفت من را آوردند در آن اتاق و گفتند پنجره را هم باز کن دیگر کاری نمیتوانستم انجام بدهم یک چوب خشک و از سرما به خودم میپیچیدم گفت پنجره را که باز کردند یک نگاه نظرم افتاد به گنبد و بارگاه سید ا لشهدا یک جمله گفتم دیگر چیزی نتوانستم بگویم درود بر مصباح هدایت و سفینه نجات. گفتم یا ابا عبد الله جوانم برای آخرتم هنوز کاری نکردم یک فرصتی دوباره به من بدهید گفت این را که گفتم دیگر رفقا را ندیدم. دیدم تنهای تنها هستم ملک الموت وارد شد گفت شیخ عبد الکریم چته؟ گفتم تمام بدنم درد میکند. گفت شروع کرد از پایین پا دست کشیدن حالا جان همه را یک جور نمیگیرند بعضیها را داریم وقتی جانش را میگیرند مثل گوسفندی که زنده زنده پوستش را میکنند به خواب آمدند گفتند بعضیها را یک دسته گل میآورند میگویند بو کن ببو و بمیر. فرق میکند تا چیکار کردی چگونه ببرندت. با چه شکلی بیایند سراغت. موقع مردن بازتاب اعمال دنیایی ما است. ملک الموت هر قدر پول بدهید آش میخورید. هر جور زندگی کردید میبرندت. گفت ایشان به شکل یک جوانی آمد دست کشید روی پای ما همینطور که دست میکشید این درد از بدن میرفت بیرون بدنم آرام میشد رسید به نیم تنه. یک دفعه دیدم یک پیکی دیگری رسید گفت دست نگهدارید سید الشهدا نزد بارگاه ربوبیت واسطه شدهاند و خدا به عظمت حسین بن علی عمر دوبارهای به شیخ عبدالکریم حائری عنایت کرده گفت تا این را پیک دوم گفت ملک الموت دست را برعکس برگرداند دوباره دست آمد به سمت پا درد آمد به بدن. آمد حس آمد تا رسید سر انگشتان پا. حضرت ملک الموت با آن
پیک مامور از اتاق خارج شدند میگوید تا خارج شدند یک حرکتی کردم دیدم پارچه ای روی تنم انداخته اند دوتا انگشت شصتهایم را رفقا بستند. آدابی که برای شخص متوفی و محتضر رعایت میکنند پا را به قبله دراز کردند همه داشتند گریه میکردند یک وقت یکی از دوستانم گفت گریه نکنید حاج شیخ زنده شد. 14 – 15 حاج شیخ عبدالکریم یک ضعف مفرطی داشته مال این نزع جان مختصر بعدها که این فقیه بزرگ از سامرا آمد ایران از اراک آمد قم. در حالات حاج شیخ عبدالکریم نقل میکنند روزهای عزاداری امام حسین مثل عاشورا تاسوعا اربعین حاج شیخ با پای برهنه گاهی اوقات عمامه را از سر بر میداشت به دنبال عزادارها راه میافتاد بعضیها میگفتند آقا دون شان شما است شما فقیه اول عالم اسلام هستید پا برهنه کردید عمامه از سر بر میدارید فرموده بودی چه میگویید من زنده شده حسینم.
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند، با خبران غمت بی خبر از عالمند
به یاد آنهایی که کنار شما یا حسین میگفتند و رفتند
به یاد مرحومه مغفوره شیرازی همه اصحاب این مسجد منسوبین به این جمع.
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت، سوختگان غمت با غم دل خرمند
حسین جان
خاک شهیدان توست تاج سر بوالبشر، کاین شهدا تا ابد فخر بنی آدمند
نفسهایت را آزاد کن جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین
به یاد همه درگذشتگان
جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین
این هم زبانحال جمع حاضر به آقا بگم
حسین جان
گر از درت دورم کنی
برگو کجا رو آورم
جایی ندارم رو کنم
جز بر تو ای باب کرم
جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین
یکی از شهدای کربلا یک غلامیترکی است غلام است ترک است کسی را ندارد وقتی داشت شهید میشد امام حسین همان کاری که با علی اکبر کرد با این غلام کرد. یعنی مردم در خانه ما غلام ترک هم مثل علی اکبر برای ما عزیز است. این غلام چشمانش را بسته بود داشت شهید میشد یک وقت آقا نشستند «جلس عند راسه و وضع خده علی خده»[45] چهره به چهره غلام گذاشت یک وقت غلام چشمانش را باز کرد «ففتح عینیه و رای الحسین علی راسه»[46] یک وقت دید مولا آمده حسین آمده یک تبسم کرد، جان داد. یعنی آقا من قابل نبودم صورت من کجا صورت حسین کجا همه بگوییم یا حسین
الا لعنت الله علی القوم الظالمین، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللهم تقبل منا، و من اهل مجلسنا، و من الموسسین المحترمین
[1] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[2] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[3] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[4] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[5] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[6] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[7] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[8] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[9] . نور 35.
[10] . احزاب 46.
[11] . رعد 28.
[12] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[13] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 362.
[14] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[15] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[16] . لقمان، 12.
[17] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[18] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[19] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[20] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[21] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[22] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[23] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.
[24] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[25] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[26] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[27] . قرب الاسناد ص 10
[28] . مصباح الشریعه، ص 53.
[29] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[30] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[31] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[32] . اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 117.
[33] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[34] . در سوگ امیر آزادی، ص 257.
[35] . در سوگ امیر آزادی، ص 258.
[36] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 287
[37] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[38] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[39] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[40] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[41] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[42] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.
[43] . بقره، 282.
[44] . علق، 4 - 5.
[45] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 300.
[46] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 300.