DSC8820
DSC8882
DSC8880
DSC8865
DSC8864
DSC8858
DSC8850
DSC8830
DSC8891

استاد حدائق روز چهارشنبه 31 شهریور ماه 1400 در مسجدالرسول(ص) شیراز به بیان ویژگی های امام حسین(ع) از زبان خداوند پرداختند

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم «و الذی بعثنی بالحق نبیا ان الحسین بن علی فی السماء اکبر منه فی الارض»[1] صدق رسول الله صلی الله علیه و علی اهلبیته المعصومین

خوب ایام ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا است امشب امام حسین را از نگاه خدا می‏خواهم معرفی کنم. خداوند امام حسین را چگونه می‏بیند؟ حالا اقوال بشر معصومین اولیا صلحا بماند، روایتی را من امشب تقدیم می‏کنم گرچه این روایت باید ساعت‏ها پیرامون کلمه به کلمه آن حرف زد. اما مختصرا هفت ویژگی اینها را کی می‏بینید ان شاء الله قیامت صحرای محشر چشم‏تان به این عبارت خواهد افتاد. حالا بشنوید تا قیامت.

روایت را مرحوم صاحب کمال الدین در کتاب کمال الدین نقل نموده رسول خدا می‏فرماید «و الذی بعثنی بالحق نبیا» به آن خدایی که من پیامبر را به حق به پیامبر برگزید یعنی به خدا سوگند اینجا رسول الله نبوت خود را هم می‏آورد توی کار، به آن خدای که من را به پیامبری انتخاب کرد به آن خدا سوگند «ان الحسین بن علی فی السماء اکبر منه فی الارض»[2] امام حسین رسول الله می‏فرماید در آسمان‏ها عظمتش به مراتب بیشتر از زمین است. شما هرچه ادب احترام تجلیل اکرام نسبت به امام حسین روی زمین می‏بینید قابل مقایسه با احترام ملائکه الله در ملکوت نیست. فرمایش فرمایش رسول خدا است. بعد پیامبر در ادامه حدیث «فی السماء اکبر منه فی الارض»[3] حسین بن علی در آسمان‏ها عظمتش بالاتر و بیشتر و والاتر از روی زمین است. بعد حضرت می‏فرماید: «فانه مکتوب عن یمین العرش»[4] یک نوشته‏ای است سمت راست عرش الهی این که گفتم قیامت خواهید دید سمت راست عرش الهی مکتوبی است که هفت ویژگی با قلم قدرت الهی برای امام حسین ثبت شده.

اول: «مصباح هاد»[5] امام حسین چراغ هدایت است. من اعتقادم این است که این حدیث نبوی رسول الله که «ان الحسین مصباح الهدی» برگفته از سخن خدا است. «مصباح هاد»[6] خدا می‏فرماید حسین بن علی چراغ هدایت است «مصباح هاد سفینه النجاه»[7] کشتی نجات است. روی این دوتا واژه من یک توضیحاتی گذرا عرض کنم محضر همه عزیزان.

امام حسین را پیامبر به عنوان مصباح الهدی خداوند «مصباح هاد»[8] چراغ هدایت نور و چراغ چه می‏کند؟ اصلا خود خداوند می‏گوید « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[9] خدا نور است. پیغمبر نور است «سِراجاً مُنِيراً»[10] قرآن نور است اهل البیت نورند. امام حسین نور است. نور چه مزیتی دارد؟ یکی از مزیت‏های نور، نور عامل رشد و بالندگی است. ببینید در ظلمت چیزی رشد نمی‏کند. نباتات حیوانات انسان‏ها جامعه در پرتو نور شکوفایی‏ها رشد می‏کند. این یک.

نور عامل وحدت است. پراکندگی‏ها تشتت‏ها در ظلمت‏ها است. سابق در ورودی شهرها خروجی شهرها ما از پدران مان شنیده بودیم این‌ها یک جاهایی را نشان می‏دادند سقاخانه‏های محل حرکت چراغی روشن بوده که هر کاروانی که مقصدی داشتند آنهایی که زودتر می‏رسیدند آنجا توقف می‏کردند بقیه هم برسند باهم وارد شهر بشوند. جماعت می‏خواهد برود مسافرت افراد پراکنده است از قسمت‏های مختلف شهر می‏آمدند آنجا جمع می‏شدند کاروان کامل می‏شد حرکت می‏کردند. نور عامل اجتماع است. وحدت است. نور عامل نظم است. الآن در همین مسجد اگر این مکان تاریک محض بود ظلمت بود قطعا نشستن شما اینگونه شکل نمی‏گرفت. این جلوس حضار محترم با این نظمی‏که هست برگفته از نور است. نور عامل نظم است و نور عامل آرامش است. اضطراب در تاریکی‏ها است. قرآن هم خداوند را که مظهر نور است مظهر آرامش نمی‏برد. « الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‏»[11] یاد خدا شما را آرام می‏کند. خدایی که مظهر نور است موجب آرامش است. اینها ویژگی‏های نور است. امام حسین «مصباح هاد»[12] است یعنی هر کسی دنبال امام حسین رفت پیرو امام حسین باید وجودش منشا آرامش برای دیگران باشد. پیغمبر فرمود مسلمان واقعی کسی است که مسلمان‏های دیگر از دست و زبانش در امان باشد اگر یک وقت دید عامل اضطراب دیگران هستید روی اسلام تان تجدید نظر کنید.

اگر یک وقت دیدید بعضی‏ها از قلم تان میزتان موقعیت تان می‏ترسند بدانید آن مسلمانی که باید باشید نیستید. «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»[13] مسلمان این است که در کنار او مسلمان‏های دیگر آرامش پیدا کنند نه اضطراب پیدا کنند. اعتماد مردم را جلب کنند نه بی اعتمادی رواج پیدا کند آنهایی که تابع امام حسین هستند باید وجودشان منشا آرامش باید وجودشان منشا رشد و شکوفایی در جامعه باید وجودشان منشا اتحاد و وحدت در جامعه آنی که حسینی است باید اختلافات را جمع کند نه اختلافات را زیاد کند. زبان قلم حضور فعل گفتار او منشا اتحاد بشود. و آن کس که حسینی است باید مظهر نظم در خانه و خانواده و جامعه باشد. این نکته اول نسبت به «مصباح هاد»[14].

نکته دوم: امام حسین «سفینه النجاه»[15] است کشتی نجات بشری است. کشتی چه می‏کند؟ من یک جمله را از حضرت لقمان حکیم بگویم که یکی از 114 سوره قرآن به نام حضرت لقمان است و خدا در سوره لقمان می‏فرماید لقمان حکیم است یک وقت من و شما به همدیگر می‏گوییم حکیم حلوا تقسیم می‏کنیم تعارف می‏کنیم حضرت علامه، یک وقت خدا می‏فرماید علامه، خدا می‏فرماید حکیم، «وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ»[16] خدا می‏فرماید لقمان حکیم بود. لقمان یک پسر داشته نصیحت‏هایی نابی در تاریخ از لقمان نقل شده که بخشی از این نصیحت‏ها را ائمه نقل کرده در یک نصیحتی دنیا را برای پسرش به تمثیل می‏کشد می‏گوید پسرم «ان الدنیا بحر عمیق»[17] ببینید قاعده تمثیل این است که گاهی اوقات برای اینکه ذهن مخاطب به مطلب نزدیک بشود گوینده از تمثیل استفاده می‏کند. تا مخاطب مطلب را بفهمد. ببینید یک وقت می‏گویید آقا می‏سوزی ها. سوزش را به ذهنش خطور می‏دهد تا بفهمد تبعات این نزدیک شدن به این شیء خطرناک چیست؟ ظرف داغی است به فرزندت می‏گویی می‏سوزی. مثال می‏زنی تمثیل می‏کنی. لقمان دنیا را در این سخن تشبیه به یک دریای عمیق می‏کند. می‏فرماید پسرم «ان الدنیا بحر عمیق»[18] دنیا مثل دریای بسیاری عمیقی است که «قد هلک فیها عالم کثیر»[19] جمعیت‏های زیادی در این دنیا غرق شده‏اند خیلی‏ها آمدند ثروت غرق‏شان کردند ریاست غرق‏شان کرد شهرت غرق‏شان کرد. شهوت غرقشان کرد. زیبایی ساقط‏شان کرد. «قد هلک فیها عالم کثیر»[20] بعد می‏گوید پسرم اگر می‏خواهی در این دنیا به سلامت بگذری، سه چیز نیاز داری. یک کشتی مستحکم دو بادبان قوی سه آذوقه در کشتی. بعد می‏گوید پسرم «فاجعل سفینتک فیها الایمان»[21] کشتیت را ایمان به خدا قرار بده. «و شراعها التوکل»[22] بادبان کشتی به تعبیر امروزی‏ها موتور خانه کشتی بادبان را توکل به خدا قرار بده. یعنی حاج آقا نماز شب اگر خواندی توکلت پایینه به جایی نمی‏رسی می‏شوی مثل کشتی سرگردان روی آب. طرف می‏بیند همه مستحبات را انجام می‏دهد ولی توکل به خدا ندارد یک جایی که باید اعتماد به خدا کند نمی‏کند در خمس داد می‏لنگد در صدقه دادن می‏لنگد آقا دادیم کی می‏دهد؟ کی دست مان را می‏گیرد. نماز می‏خوانم ولی توکل به خدا ندارم. گاهی اوقات اعتمادم به پول در کارتم از اعتماد به وعده خدا بیشتر است هی امروز و فردا می‏کنی امیرالمومنین فرمودید مردم هی نگویید فردا و فرداها کارهای مان را ا نجام می‏دهیم یک وقت به خودت می‏آیی روی تخته تابوت در قبرستان دارد می‏برند تو را آن ساعت بیدار می‏شوی که دیگر بیداری نفعی به حالت ندارد.

ای که دستت می‏رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

لقمان می‏گوید پسرم بادبان حرکت ایمانت و کشتی ایمانت توکل است. توکلت را قوی کن. «شراعا التوکل و اجعل زادک فیها تقوی الله»[23] زاد و توشه‏ات را هم تقوا قرار بده. زاد و توشه در این کشتی پرهیزکاری است بعد لقمان می‏گوید اگر نجات پیدا کردی رحمت خدا نجاتت داده این هم نکته است. یعنی عزیزان هیچگاه نگویید نمازم نجاتم داد صدقاتم نجاتم داد کارهای خیرم نجاتم داد لقمان می‏گوید پسرم اگر نجات پیدا کردی رحمت خدا به دادت رسیده و اگر هلاک شدی گناهانت هلاکت کرده. حالا من برگردم این را مقدمتا عرض کردم برای تقریب اذهان محترمین به این توصیف پروردگار نسبت به امام حسین.

خدا می‏فرماید ویژگی دوم امام حسین «سفینه النجاه»[24] کشتی نجات است. چه نیازی به کشتی است مومن دنیا دریا است در کشتی ولایت امام حسین سوار نشدی غرق می‏شوی. «سفینه النجاه»[25] امام حسین کشتی نجات بشریت است. و سوم «امام غیر وهن»[26] لذا آنهایی که با امام حسین زد و بند دارند مرتبط هستند از ویژگی‏ها و فضائل اخلاقی سیدالشهدا کسب معارف می‏کنند گرچه من این را عرض کنم انصافا ما از این سفره پهن شده امام حسین شایسته استفاده نمی‏کنیم. بدون تعارف. یکی از علمای مسیحیت جمله دارد می‏گوید اگر ما حسین بن علی را در عالم مسیحیت داشتیم لفتحنا العالم! دنیا را فتح می‏کردیم. شما ببینید فرد به عشق امام حسین یک پرچم بالای سر در خانه‏اش می‏زند مردم با افتخار شرکت می‏کنند از همه اقشار طبقات اجتماعی تحصیل کرده دانشگاهی تاجر روحانی عالم جاهل پیر جوان همه با افتخار زانوی ادب در مجلس امام حسین و این دانشگاه حسینی می‏زنند این جاذبه جذب مردم هنر سیدالشهدا است که لطف خدا است. شما حالا اربعین سال گذشته و امسال به خاطر این شیوع بیماری کرونا متاسفانه آن برنامه پیاده‏روی تعطیل شد من از همین فرصت استفاده کنم سابق من عرض می‏کردم کسانی که علاقمند بودند به زیارت اربعین توانایی‌اش را نداشتند می‏گفتیم آقا پول دارید هزینه زیارت اربعین یک کسی را بده. خودت نمی‏توانی بروی یکی را بفرست. الآن می‏گویید اصلا راه بسته است شرایط بیماری اقتضا نمی‏کند به یاد امام حسین به نام امام حسین در اربعین قدمی‏بردارید. حالا اگر امکان تجلیل از جلسات سید الشهدا است مجالس دینی نشد به یاد و عشق امام حسین مشکل کسی را حل کنید. آقا من می‏خواستم اربعین این پول را هزینه کنم الان نشد شرایط مجلس گرفتن هم نیست یا ابا عبدالله هزینه این را می‏دهم به یک انسان نیازمند گرفتاری که در این دوران کرونا هم خیلی‏ها زمین خوردند. خیلی‏ها بیکار شدند. جوان‌هایی که از شغل‏شان جدا شدند. بیکاراند آبرو دارند. به عشق امام حسین انسان به اینها کمک کند یا ابا عبدالله ما می‏خواستیم هزینه کنیم حالا این پول را می‏آوریم اینگونه هزینه می‏کنیم در روایت داریم «ما لا یدرک کله لا یترک کله»[27] کاری که نمی‏توانید همه‏اش را انجام بدهید همه‏اش را ترک نکنید. حالا که نمی‏توانی کربلا بروی از خدمت به امام حسین در شهرت در روز اربعین غفلت نکن. خدا به تو ثروت داده؟ از این ثروتت در راه امام حسین و به یاد امام حسین در رفع مشکلات مردم و یقین بدانید کسانی که نیت‏شان را داشتند خدا ثواب رفتن را هم می‏دهد. «انما الاعمال بالنیات»[28] این را ما ان شاء الله در فرصت اربعین کار نباید تعطیل بشود. بارها افراد می‏آیند می‏گویند ما هر سال یک هزینه‏ای را برای زیارت می‏کردیم یا هزینه را می‏دادیم زائر می‏فرستادیم امسال نمی‏شود زائر هم فرستاد آقا نمی‏شود زائر فرستاد به یاد امام حسین کمک کن به شیعیان سیدالشهدا. کمک کنید به بیماران کمک کند به بدهکاران کمک کنید به گرفتاران به عشق امام حسین و به آن فرد هم بگوید این هدیه سیدالشهدا است. خوب امام حسین کشتی نجات است. قطعا کسی که در این کشتی قرار گفت از این خطر سقوط در این دریایی عمیق دنیا در امان می‏ماند. ریاست عزت ثروت قدرت این را زمین نمی‏زند آسیب نمی‏زند.

ویژگی سوم: «امام غیر وهن»[29] پیامبر فرمود به قلم قدرت الهی در سمت راست عرش الهی نوشته شده حسین پیشوای توانا است. امامی‏که هر کسی تبعیت از سیدالشهدا بکند موفقیت در زندگیش رقم می‏خورد گاندی آتش پرست مصلح هندوستان در کتاب خودش می‏نویسد مردم هندوستان من برای شما ارمغان جدیدی نیاوردم اگر هندوستان را از زیر یوغ بریتانیای کبیر نجات دادم راهی را پیمودم که آن شهید خفته در خون کربلا پیمود یک آقایی آتش پرستی مثل گاندی الهام می‏گیرد از روش و منش امام حسین یک کشور را نجات می‏دهد. سیدالشهد «امام غیر وهن»[30] مرامنامه امام حسین را ما در زندگیمان اجرا کنیم. امام حسین آموخت در دوراهی بین خود و خدا، خدا. در دو راهی بین فرزندت و خدا، خدا، در دوراهی بین خواهرت و خدا، خدا. در دوراهی بین دوستانت و خدا، خدا. همه چیز فدای خدا. «امام غیر وهن»[31] امامی‏است و پیشوایی است که تزلزل در رفتار او و گفتار مشاهده نشد. هرچه شهدا در کربلا بیشتر می‏شدند ا مام حسین راسخ تر و محکم تر. علی اصغر در آغوش امام حسین هدف تیر قرار می‏گیرد آقا قنداقه آغشته به خون علی را روی دست گرفت به پروردگار عرض کرد «هون علی»[32] آسان است برای من تحمل این مصیبت. چون شما می‏بینید. و برای شما است. «امام غیر وهن»[33] و باید شیعیان امام حسین هم همینطوری باشد شیعیان سیدالشهدا باید تاسی کند از فرهنگ شهدا. عباس دست راستش را می‏زند «والله ان قطعتموا یمینی انی احامی‏ابدا عن دینی»[34] دست چپ را می‏زند «یا نفس لا تخش من الکفار و ابشری برحمه الجبار»[35] ظاهرا این را در حالت وهب نقل می‏کنند دشمن محاصره‏اش کرد عمر سعد گفت زنده‎اش را برایم بیاورید. گفت «ما اشد صولتک»[36] خیلی این جوان با شجاعت و شهامت می‏جنگد هرچه می‏کردند نزدیکش نمی‏توانستند بیایند. اینقدر رشید و شجاع می‏جنگید که همه را نقش بر زمین می‏کرد از دور شروع کردند سنگ باران کردن می‏خواستند زنده‏اش را بگیرند مجروحش کنند دستگیرش کنند این تا دید سنگ می‏زنند لباس رزمش را کند زره را در آورد گفت سنگ می‏زنید بر بدنم بزنید. ما را با سنگ زدن تهدید می‏کنید؟ اینها تربیت یافته مکتبان بعضی‏ها با یک تهدید قالب تهی می‏کنند. تهدید به شهادت می‏کنند به استقبال شهادت مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تر. اینها تربیت یافته‏های مکتب امام حسین هستند «امام غیر وهن»[37] می‏دانید در عصر حاضر ما شهید حججی این فیلم لحظه شهادتش را در این فضای مجازی نشان دادند این داعشی ملعون خنجر درآورد می‏خواست سر حججی را ببرد در آن لحظه آخر داشت خنده می‏کرد. تبسم می‏کرد التماس ابدا. عجز. این تربیت یافته امام حسین است. به ما می‏گویند می‏گذاریمت کنار. می‏گوییم ما دیگر حرف نمی‏زنیم پرتت می‏کنیم؟ دهن را می‏بندیم این پیرو امام حسین است. حاجی چرا حرف نمی‏زنی می‏گوید دشمن پیدا می‏شود بدشان می‏آید. دلگیر می‏شوند. پیرو امام حسین این است؟ «امام غیر وهن»[38]

نکته دیگر «و عز»[39] امام حسین مظهر عزت است هر کس دنبال امام حسین برود عزیز است. «و فخر»[40] پیروان سیدالشهدا مظهر فخر هستند. «و بحر علم»[41] امام حسین دریای علم است. آنهایی که دنبال کسب معارف و فضائل هستند سیدالشهدا. و ویژگی هفتم «و ذخر»[42] ذخیره الهی سیدالشهدا است. یا رحمت الله الواسعه، عرض کردم اینها را من تلگرافی عرض کردم حالا این فرازها باید بحث بشود. علم اصلا چیست؟ ما علم و سواد را قاطی کردیم نوع چیزهای که ما می‏آموزیم جنبه سواد دارد جنبه علم ندارد. علمی‏که خدا می‏فرماید من معلم هستم. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»[43] علمی‏که پیغمبر مروج آن است. «(الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَم»[44] آن علم چیست؟ باید دید امام صادق علم را چگونه تعریف می‏کند امام صادق فرمود علم یعنی خود شناسی خدا شناسی وظیفه شناسی دشمن شناسی. هر که به اینها رسیده عالم است. خوب بسنده کنم. از یکی از تربیت یافتگان مکتب سیدالشهدا من یک خاطره نقل کنم بعد توسل. خدا رحمت کند آیت الله العظمی‏اراکی سال 1364 سی و شش سال قبل. امام در قید حیات بودند مجله حوزه علمیه قم یک مصاحبه مفصلی با ایشان کرده بود متن مصاحبه هم شاید 18 – 19 صفحه‏ای از آن مجله مصاحبه ایشان بود. خاطراتی ایشان از اساتید خودش در گذشته نقل کرده بود من جمله آیت الله آقای میرزا جواد آقای ملکی تبریزی آیت الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی آیت الله حاج شیخ محمد علی شاه آبادی. از آقای شیخ عبدالکریم موسس حوزه علمیه قم استاد امام شخصیت بزرگ و عظیم اسلامی‏آیت الله اراکی فرموده بود حاج شیخ عبدالکریم تولدش ادامه زندگی‏اش و وفاتش عجیب بود. آمدنش رفتنش بودنش. تولد و وفات باشد طلبتان.

 دوتا داستان مفصل ایشان نقل می‏کند که اصلا چرا آقای شیخ عبدالکریم تولدش عجیب بود چه شد این درس در آن است. وفاتش عجیب بود این هم بماند. اما ادامه زندگی بودنش این را من می‏خواهم بگویم ایشان فرموده بودند استاد ما آقای حاج شیخ شاگرد میرزای شیرازی در سامرا بود میرزا محمد حسن شیرازی محرّم تنباکو میرزای اول. مرحوم حاج شیخ بعد از اینکه به درجات عالیه اجتهاد می‏رسد و به آن مدارج علمی‏که آمدند ایران و در قم در اراک حوزه را از اراک آوردند قم شدند بنیان‌گذار حوزه علمیه شیعه در قم. که به جرئت من عرض می‏کنم امروز در حوزه علمیه قم تمام کسانی که به نشر معارف اهل‌البیت مشغول هستند به عبارتی مرهون و مدیون حاج شیخ عبدالکریم هستند حاج شیخ حوزه را کرد مرکز. مرکز فقاهت در اراک بود حاج شیخ آورد قم. و قم را گسترش داد. آقای حاج شیخ عبدالکریم زمانی که سامرا بوده دوران طلبگی برای شاگردانش و من جمله آیت الله العظمی ‏اراکی نقل کرده بود که ما روزهای پنجشنبه که می‏شد صبح از سامرا راه می‏افتادیم می‏رفتیم کربلا خودمان را می‏رساندیم کربلا که شب جمعه کربلا زیارت امام حسین کنیم جمعه هم بر می‏گشتیم شنبه در درس استاد میرزای شیرازی شرکت کنیم. این برنامه هفتگی ما بود. یک آقای سید جوادی بود سید جواد کلیددار که ایشان باغی داشته در کربلا سید جواد من پسرش را دیده بودم حالا نمی‏دانم آقایان هم دیده بودید ایشان را سید جواد کلیددار آقا سید عبدالعزیز آل طعمه. آقا سید عبدالعزیز اواخر عمرش شیراز هم آمد بعد از سقوط آمد یک جلسه شیراز با آیت الله والد جلسه داشت این می‏گفت من بچه دوران پیری پدرم بودم یک برادری هم ایشان داشت آقا سید عبدالرسول آل‌طمه که صدام در بین الحرم کربلا برادر ایشان را اعدام کرد پدر ایشان آقا سید جواد کلیددار بود که باغی داشت در کربلا، طلابی که از سامرا می‏آمدند کربلا آقای آقا سید جواد گفته بود که آقایون برای استراحت اگر می‏خواهید این باغ در اختیار شما است بروید داخلش زندگی کنید یک روز دو روز هستید بهره ببرید. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم فرموده بود ما که پنج شنبه‏ها حرکت می‏کردیم ظهر می‏رسیدیم کربلا حرم امام حسین یک زیارت بعد می‏رفتیم باغ سید جواد آنجا یک استراحتی غذایی می‏خوردیم عصر آماده می‏شدیم می‏آمدیم حرم سید الشهدا زیارت و شب جمعه تا صبح داخل حرم. بعد فردا صبح هم آماده می‏شدیم برای برگشت به سامرا. می‏گوید یک شب سه شنبه بود اینها را آیت الله العظمی‏اراکی نقل فرموده شب سه شنبه بود در سامرا شب خواب دیدم هاتفی در عالم خواب به من خطاب کرد شیخ عبدالکریم حائری تا سه روز دیگر بیشتر زنده نیستی. از خواب بیدار شدم خدایا این چه خوابی است؟ البته پیغمبر فرمود بعد از من وحی قطع می‏شود مبشرات می‏ماند عرض کردند یا رسول الله مبشرات چیست؟ پیغمبر فرمود خواب مردان صالح و زنان صالحه که یک جزء از هفتاد جزء وحی است. یک وقتی در خواب آینده‏ات را نشانت می‏دهد یک تذکراتی می‏دهند البته در خواب چند چیز مهم است ببینده خواب کیست؟ موضوع خواب چیست؟ زمان خواب چه زمانی است؟ اینها مهم است مرحوم حاج شیخ فرموده بود من صبح سه شنبه خودم را با درس و بحث مشغول کردم چهارشنبه هم خودم را با درس و بحث مشغول کردم که از فکر این خواب بیایم بیرون روز سوم که روز پنج شنبه بود ما طبق برنامه هفتگی با طلاب حرکت کردیم آمدیم کربلا رفتیم حرم سیدالشهدا ظهر یک زیارتی و رفتیم باغ سید جواد حالا آنجا غذایی بخوریم نهاری بخوریم یک دفعه بعد از ظهر پنج شنبه سرمای عجیبی تمام وجود من را یک دفعه گرفت. لرزش بر اندامم افتاد که همزمان تمام قدرت و نیروی من هم ساقط شد. شدم مثل یک چوب فقط از سرما می‏لرزیدم به خودم. رفقا هر چه وسایل گرم کننده داشتند آوردند روی من انداختند هی سرد می‏شدم می‏گفتم سرما سرما گفتند چی شد یکدفعه شما اینطوری شدید؟ ببینید خدا گاهی اوقات فتیله را بکشد پایین کرونا را می‏بینید؟ کرونا درس توحید است. یک کسی به ما گفت امام زمان چطور می‏خواهد جلو این تکنولوژی دنیا بایستد گفتم خدا با کرونا نشان داد. یک ویروس نادیدنی با یک ویروس دنیای بشریت فلج شده خدا نمی‏تواند ولی خود را بیاورد از او حمایت کند؟ سلاح هسته‏ای را مطرح می‏کنید؟ امروز این دینای متمدن مترقی مدعی در برابر کرونا سر تسلیم فرود آورده ثروتمندش مسئولش عالمش جاهلش زنش مردش پیرش جوانش، اروپایی آسیایی آفریقایی این قدرت خدا است. پری لیوانش را هم ببینید درس است. بشر خدا یادت نرود بشر ضعیفی. بشر عاجزی. بشر وابسته ای لحظه ای به خودت واگذارت کنند کارت تمام است. حاج شیخ عبدالکریم می‏گوید یک دفعه یادم خواب شب سه شنبه افتادم به رفقا گفتم دیگه اینجا نگهم ندارید سریع من را ببرید کربلا. گفت ما را روی فرشی خوابندند چهار گوشه فرش را گرفتند حرکت دادند گفت ما را اوردند یک خانه ای بود در کربلا که آنجا وارد می‏شدیم یک اتاقی داشت طبقه فوقانی که وقتی پنچره این اتاق باز می‏شد بارگاه امام حسین نمایان می‏شد گفت من را آوردند در آن اتاق و گفتند پنجره را هم باز کن دیگر کاری نمی‏توانستم انجام بدهم یک چوب خشک و از سرما به خودم می‏پیچیدم گفت پنجره را که باز کردند یک نگاه نظرم افتاد به گنبد و بارگاه سید ا لشهدا یک جمله گفتم دیگر چیزی نتوانستم بگویم درود بر مصباح هدایت و سفینه نجات. گفتم یا ابا عبد الله جوانم برای آخرتم هنوز کاری نکردم یک فرصتی دوباره به من بدهید گفت این را که گفتم دیگر رفقا را ندیدم. دیدم تنهای تنها هستم ملک الموت وارد شد گفت شیخ عبد الکریم چته؟ گفتم تمام بدنم درد می‏کند. گفت شروع کرد از پایین پا دست کشیدن حالا جان همه را یک جور نمی‏گیرند بعضی‏ها را داریم وقتی جانش را می‏گیرند مثل گوسفندی که زنده زنده پوستش را می‏کنند به خواب آمدند گفتند بعضی‏ها را یک دسته گل می‏آورند می‏گویند بو کن ببو و بمیر. فرق می‏کند تا چیکار کردی چگونه ببرندت. با چه شکلی بیایند سراغت. موقع مردن بازتاب اعمال دنیایی ما است. ملک الموت هر قدر پول بدهید آش می‏خورید. هر جور زندگی کردید می‏برندت. گفت ایشان به شکل یک جوانی آمد دست کشید روی پای ما همینطور که دست می‏کشید این درد از بدن می‏رفت بیرون بدنم آرام می‏شد رسید به نیم تنه. یک دفعه دیدم یک پیکی دیگری رسید گفت دست نگهدارید سید الشهدا نزد بارگاه ربوبیت واسطه شده‏اند و خدا به عظمت حسین بن علی عمر دوباره‏ای به شیخ عبدالکریم حائری عنایت کرده گفت تا این را پیک دوم گفت ملک الموت دست را برعکس برگرداند دوباره دست آمد به سمت پا درد آمد به بدن. آمد حس آمد تا رسید سر انگشتان پا. حضرت ملک الموت با آن

پیک مامور از اتاق خارج شدند می‏گوید تا خارج شدند یک حرکتی کردم دیدم پارچه ای روی تنم انداخته اند دوتا انگشت شصت‏هایم را رفقا بستند. آدابی که برای شخص متوفی و محتضر رعایت می‏کنند پا را به قبله دراز کردند همه داشتند گریه می‏کردند یک وقت یکی از دوستانم گفت گریه نکنید حاج شیخ زنده شد. 14 – 15 حاج شیخ عبدالکریم یک ضعف مفرطی داشته مال این نزع جان مختصر بعدها که این فقیه بزرگ از سامرا آمد ایران از اراک آمد قم. در حالات حاج شیخ عبدالکریم نقل می‏کنند روزهای عزاداری امام حسین مثل عاشورا تاسوعا اربعین حاج شیخ با پای برهنه گاهی اوقات عمامه را از سر بر می‏داشت به دنبال عزادارها راه می‏افتاد بعضی‏ها می‏گفتند آقا دون ‏شان شما است شما فقیه اول عالم اسلام هستید پا برهنه کردید عمامه از سر بر می‏دارید فرموده بودی چه می‏گویید من زنده شده حسینم.

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند، با خبران غمت بی خبر از عالمند

به یاد آنهایی که کنار شما یا حسین می‏گفتند و رفتند

به یاد مرحومه مغفوره شیرازی همه اصحاب این مسجد منسوبین به این جمع.

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت، سوختگان غمت با غم دل خرمند

حسین جان

خاک شهیدان توست تاج سر بوالبشر، کاین شهدا تا ابد فخر بنی آدمند

نفس‏هایت را آزاد کن جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین

به یاد همه درگذشتگان

جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین

این هم زبانحال جمع حاضر به آقا بگم

حسین جان

گر از درت دورم کنی

برگو کجا رو آورم

جایی ندارم رو کنم

جز بر تو ای باب کرم

جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین

یکی از شهدای کربلا یک غلامی‏ترکی است غلام است ترک است کسی را ندارد وقتی داشت شهید می‏شد امام حسین همان کاری که با علی اکبر کرد با این غلام کرد. یعنی مردم در خانه ما غلام ترک هم مثل علی اکبر برای ما عزیز است. این غلام چشمانش را بسته بود داشت شهید می‏شد یک وقت آقا نشستند «جلس عند راسه و وضع خده علی خده»[45] چهره به چهره غلام گذاشت یک وقت غلام چشمانش را باز کرد «ففتح عینیه و رای الحسین علی راسه»[46] یک وقت دید مولا آمده حسین آمده یک تبسم کرد، جان داد. یعنی آقا من قابل نبودم صورت من کجا صورت حسین کجا همه بگوییم یا حسین

الا لعنت الله علی القوم الظالمین، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللهم تقبل منا، و من اهل مجلسنا، و من الموسسین المحترمین

 

[1] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[2] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[3] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[4] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[5] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[6] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[7] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[8] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[9] . نور 35.

[10] . احزاب 46.

[11] . رعد 28.

[12] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[13] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 362.

[14] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[15] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[16] . لقمان، 12.

[17] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[18] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[19] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[20] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[21] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[22] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[23] . تفسیر القمی، ج 2، ص 164.

[24] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[25] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[26] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[27] . قرب الاسناد ص 10

[28] . مصباح الشریعه، ص 53.

[29] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[30] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[31] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[32] . اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 117.

[33] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[34] . در سوگ امیر آزادی، ص 257.

[35] . در سوگ امیر آزادی، ص 258.

[36] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 287

[37] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[38] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[39] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[40] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[41] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[42] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 365.

[43] . بقره، 282.

[44] . علق، 4 - 5.

[45] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 300.

[46] . تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج 2، ص 300.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه