استاد حدائق روز پنجشنبه 4 شهریور1400 در مسجد الرسول(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث سیمای پیامبر(ص) در قرآن پرداختد
در پایان دعای کمیل با نوای استاد حدائق قرائت شد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِين»[1]
صدق الله العلی العظیم
شب گذشته برنامه سخنرانی هفتگی به خاطر قطعی برق تعطیل شد. من یک اشارهای نسبت به ادامه بحث شبهای پنجشنبه محضر عزیزان و ان شاء الله تمسک و توسل به دعای شریف کمیل پیدا کنیم.
سخن از ویژگیهای رسول خدا که استقامت در دین بود که یکی از اوصاف پیغمبر و توصیههای الهی خدا به پیامبر میفرماید: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت»[2] استقامت به خرج بده همانگونه که امر به استقامت شدهای. در بحث استقامت مطالبی عرض شد سخن آمد پیرامون اموراتی که مانع استقامت میشود. چرا بعضیها در کارهایشان استقامت ندارند در نماز، در عبادت، در اخلاق، در انفاق، در خمس. آدمیخوبی است اما ثبات، تداوم و استقامت ندارد. یکی از این عوامل فراموش کردن یاد خدا است. خدا یادمان میرود که در کارهای معنوی و اخلاقی، استقامت رنگ میبازد. این یک جهت. یکی از جهاتی دیگری که قرآن اشاره میفرماید شیطنت شیطان است. شیطان هم بیکار ننشسته شیطان هم دارد کار میکند رها نکرده ما را. آیات فراوانی در قرآن شیطان سوگند یاد کرده که گمراهتان میکنم. منحرف میکنم شما را. من یک آیهای را امشب مختصرا عرض کنم آیه 39 و 40 از سوره مبارکه حجر. در این دو آیه خداوند قول شیطان را نقل میفرماید البته در سوره مبارکه اعراف هم با بیان دیگری قرآن قول شیطان را نقل میکند شیطان در این آیه به خدا عرض میکند «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ»[3] خدایا حالا که ما را گمراه کردی اغوا کردی نعوذ بالله. اینجا یک نکته من عرض کنم. بعضیها فسادشان گناهشان ظلمشان خطایشان را پای حساب خدا میگذارند این منطق منطق شیطان است. میگوید خدا خواسته ما اینجوری باشیم. خدا کرد. خدا برای هیچ احدی بدی نمیخواهد. میگویند زمان مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی یک شاعری جبری مسلکی دو بیت شعر گفته بود. که مرحوم خواجه جوابش را داده بود در همان سجع و قافیه. گفته بود:
ای آنکه به هر گام دو صد دام نهی (عرض کردم این منطق شیطانی است)
من خطای خودم اشتباه خودم انحراف خودم را بگذارم پای حساب خدا بگویم خدا کرد. این کاری است که شیطان کرد. آن شاعر جبری مسلک میگوید خطاب به خدا
ای آنکه به هر گام دو صد دام نهی
به خدا میگوید خدایا هر قدمیبر میداریم دویست تا دام تو راه ما گذاشتی.
گویی کشمت اگر در آن گام نهی
خودت شهوت دادی. شیطان را خلق کردی. چشم دادی. احساسات دادی. بعد میگویی نگاه به نامحرم نکن. زبان دادی میگویی غیبت نکن. هوا و هوس دادی میگویی هوسرانی نکن اصلا ابلیس را چرا خلق کردی. این همه دام سر راه ما گذاشتی بعد هم تهدید میکنی
گویی کشمت اگر در آن گام نهی
خود دام نهی اگر در آن گام نهند گیری و کشی و عاصیش نام نهی
میگوید خدایا دام را خود شما خلق کردید. خوب این شهوت در وجود ما نمیگذاشتی شیطان را خلق نمیکردی هوای نفس نمیبود. اینها را دادی بعد میگویی گناه هم نکن.
مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی اعلی الله مقامه پاسخ میدهد در یک دو بیتی دیگر میفرماید:
ای آنکه ز جهل دام در دام نهی
وان را غضب و قهر خدا نام نهی
حق دام نهد ولی خبر کند
عیب است از تو بود اگر در او گام نهی
اگر دام گذاشتم خبردار هم کردم 124 هزار پیغمبر آمدند اعلام کردند بابا فریب شیطان را نخورید. بیش از یکصد کتاب آسمانی در وجودت اگر هوا و هوس و نفس اماره است عقل هم هست. حق دام نهد ولی خبردار کند عیب از تو بود اگر در آن گام نهی.
این خیابان یک طرفه است تابلو گذاشتند مامور هم ایستاده. مامور پیغمبر. تابلو قرآن، تو نادیده گرفتی رفتی. حالا جریمهات بکنند باید نق بزنی. آقا چرا ما را جریمه میکنی؟ میخواستید خیابان یک طرف درست نکنید. میگویند بابا مامور، تابلو، قرآن، پیغمبر، اینها که به تو ابلاغ کردند. حق دام نهد ولی خبردار کند عیب از تو بود اگر در او گام نهی.
این منطق منطق شیطان است امروز هم ما برخورد میکنیم به بعضیها وقتی صحبت میکنیم میگوید آقا خدا خواسته است. خدا نمیخواست ما هم میشدیم نماز خوان خدا هم میخواست ما میشدیم آدم پاک. مگر خدا نمیتواند ما را از بدی نگهدارد؟ خدا کرده. این حرف را شیطان زد. به خدا عرض کرد:پ
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي»[4] خدایا تو گمراهم کردی. نعوذ بالله. اغوا تو کردی. «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ»[5] حالا که اغوایم کردی برای بندگانت روی زمین زیبا میکنم خطاها و گناهان را. زشتیها را زیبا جلوه میدهم جنایتها را امتیاز جلوه میدهم. معصیت را فضیلت جلوه میدهم. «وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِين»[6] همه را گمراه میکنم. حاج آقا نماز شب میخوانی؟ اینجا شیطان قسم خورده که میبرند تو را. مگر آیه بعد خودتان را نجات بدهید. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»[7] گفت خدایا پای همه ایستاده فقط آنهایی که مخلَص هستند حریفشان نیستم. دو سه نکته من در این عرض کنم عرضم را تمام کنم.
نکته اول عرض کردم شیطان و شیطان صفتان عیب خود را و اشتباه خود را و خطای خود را پای حساب خدا میگذارند. آقا خدا کرده خدا خواسته. بعضیها دیدی میگوید آقا خدا میخواست عرض شود که حضرت زینب هم به اسارت برود. خدا برای هیچپ بندهای از بندگان خودش بد نمیخواهد. اگر کسی ظلم کرد اگر کسی خلاف کرد خطا کرد این خلاف و خطا را پای حساب خدا نباید گذاشت. اینمطلب اول. نکته دوم در این آیه شریفه قرآن میفرماید: شیطان یکی از ابزارهای انحراف و گمراهی بشر را زیبا جلوه داده زشتیها نام میبرد. یعنی کارهای بد را زیبا جلوه میدهد ربا خواری را حلال خوری تعریف میکند میگوید آقا حق همین است کار خوب همین بود. بنازم. یک آقایی در شیراز اعدام شد چهار فقره قتل مرتکب شده بود. در دادگاهش آن فیلم را آوردند برای کارشناسی وقوع جرم. قاضی از او پرسید اولین اشتباه در زندگی شما کجا بود؟ گفت 14 سالم بود خدا نکند کسی بابای نفهم داشته باشد. پدر و مادر نادان. گفت 14 سالم بود داشتم در بازار وکیل میرفتم گرسنه بودم درب یک مغازه آجیل فروشی رسید یک مشت نخودچی از بیرو مغازه در آن ظرفی که گذاشته بود دزدیدم. قرار دادم در جیبم. آمدم منزل. بابایم دید من یک چیزی میخورم. پرسید چه میخوری؟ گفتم نخودچی. گفت از کجا آوردی تو که پول نداشتی؟ گفتم از بازار وکیل از یک مغازه دزدیدم من همان موقع که داشت این را میگفت بعضی از طلاب هم نشسته بودند گفتم اگر همان موقع یک بابای فهمیدهای خردمندی داشت این رشد میکرد این تربیت میشد ولی بابای نفهمیداشت. گفت وقتی به بابایم گفتم بابام گفت بنازم به تو تو آدم زرنگی هستی. تو میتوانی گیلمت را از آب بیرون بکشی. آفرین. گفت من فکر کردم دزدی کار خوبی است. یک مشت نخودچی شد دو مشت نخودچی. دزدی شد چیزی دیگر. چیزی دیگر. جنایتهای بیشتر کار رسید به چهار فقره قتل بعد هم اعدام شد. این منطق شیطانی است که گاهی اوقات در انسانها هم رسوخ کرده میگوید آدم زرنگ تو هستی. دیدید گاهی اوقات میگوید از فلانی یاد بگیر. سه سال است آمده در بازار به اندازه تجار 50 ساله پول جمع کرده چطوری جمع کرده؟ گاهی اوقات میگوید ببین به تو هم میگوید مرد. فلان کس هم هست همکار تو است چرا وضع زندگی او آنطور است و تو اینطوری؟
«لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ»[8] شیطان خلاف را خطا را ظلم را اجحاف را زیبا جلوه میدهد. معنویت، عبادت، اخلاق را زشت جلوه میدهد. نماز میخوانی؟ مسجد میروی؟ مگر بیکاری؟ نماز برای چی میخوانی؟ کارهای معنوی را زشت و گناه و نافرمانی خدا را زیبا این هم از وساوس شیطانی است. قطعا برای رها شدن از این تسهیلات شیطانی باید مخلَص شد. ببینید در مواردی متعددی در قرآن، شیطان، خدا نقل میفرماید اظهار کرد میفریبم ولی استثنایی که زد، گفت بندههای مخلَصت را نمیتوانی من یک توضیح بدهم و تمام کنم تفاوت بین مخلِص و مخلَص شیطان مخلِصین را فریب میدهد. مخلَصین را نمیتواند. مخلِص به کسانی میگویند که در گفتاریهای زندگی به یاد خدا هستند مریض دارد راه مسجد پیدا میکند. چکش میخواهد فرم بخورد یا ابالفضل العباس یا قمر بنیهاشم. طرف آمد خدمت امام سجاد گفت آقا گرفتاریم دعایمان کنید آقا فرمودند ما دعایتان میکنیم چرا شما در گرفتاریهای تان به یاد ما هستید گفت خوش انصاف وقتی هم که مشکل نداری گیر نیستی گرفتار نیستی هم یاد کن از اهل البیت. فرزندمان کنکور دارد دعای توسل یادمان میآید. داماد خوب و عروس خوب میخواهیم جمکران یادمان میآید. نماز شب یادمان میآید. این عبادت و ارادت، عبادت و ارادت خالصانه نیست این را میگویند مخلِص. این نوع آدمها که در مشکلات به یاد خدا هستند شیطان میتواند اینها را ببرد. یک تعبیر زیبایی را آیه قرآن دارد از مخلِصین «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»[9] خدا میفرماید بعضیها سوار کشتی که میشوند وسط دریا کشتی میخواهد غرق شود دریا طوفانی میشود اینها شروع میکنند به التماس و التجاء و توسل و زار و راز و نیاز در خانه خدا که خدایا نجاتمان بده. «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ»[10] وقتی اینها نجات از دریا نجات پیدا میکنند پای شان میرسد به خشکی «إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ»[11] همه چیز یادشان میرود. این مخلِص است. اما مخلَص کیست؟ مخلَص کسی است که در همه حالات زندگی به یاد خدا است. ثروت بیاید یا فقر؟ سلامتی بیاید یا بیماری؟ جوانی یا پیری؟ شهرت یا گمنامی؟ عزت یا ذلت؟ اصلا خدا را برای خدا میخواهد نه خدا را برای دنیا اینها کسانی هستند که شیطان گفت حریفشان نیست. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»[12] که خدایا بندهای مخلَص تو را من نمیتوانم فریب دهم. اینجا یک بحثی میماند حالا در بحث شیطان. من فقط اشارهای کنم و بماند بقیه عرایض جلسه آینده ان شاء الله به شرط حیات. علمای علم اخلاق میگوید انسان به چند طریق میتواند خودش را بسازد. حتما مومن لازم نیست که یک مربی بالای سرما باشد خدا یک مربیهای گذاشته ما قدر نمیدانیم. یکی از این مربیها گرفتن معایب از زبان دشمن است. اصلا یک روش خودسازی است. ببینید دشمن کارش تخریب است. ببیند دشمنان تان پشت سرتان چه میگویند؟ آنها کارشناسی کردند عیبهایتان را کشیدن بیرون شما از این استفاده کنید خودتان را اصلاح کنید. بزرگترین دشمن بشریت ابلیس است. ببین شیطان کجاها میگوید نقطه ضعفهای شماست. اینها را بشناس. هواست باشد آنجا ضربه نخوری. یکی از جاهای دیگر که انسان میتواند خودش را بسازد معاشرت با مردم و از مردم درس زندگی کردن را یاد گرفتن. به لقمان گفتند ادب از کی آموختی؟ گفت از بیادبان. گاهی اوقات رفتارهای مردم خوبیها درس خوب زیستن بدیها درس ترک کردن بدیها است. خدا رحمت کند مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای موید الاسلام را. پدر بزرگ مادری ما. من یک وقت از ایشان شنیدم میفرمودند در شیراز یک آقایی بود که فکر نمیکنم هیچکدامتان دیده بودید ایشان را سیدی شرفه. از منبریهای شاید هشتاد نود سال قبل شیراز خوب ایشان هم میگفتند من شاگردی او را کرده بودم در خطابه میگفتند خیلی خطیب برجسته ورزیدهای بود. گفتند یک وقتی به آقای سید شرفه گفتند شما درس خطابه را از کی یاد گرفتید؟ استاد خطابه شما کی بود؟ گفت ایشان یک جمله گفت مرحوم سید شرفه. گفت در هیچ مجلسی شرکت نکردم. و پای هیچ منبری حاضر نشدم مگر اینکه عیبی از معایب خود را کاستم و حُسنی به محاسن خود افزودم اصلا ما در مسجد میآیم در جامعه در شهر یکی یکی مردم درس اخلاق هستند خوب حرف میزند یاد بگیر. بد حرف میزند، تو نزن. نشستنها غذا خوردنها حرف زندنها راه رفتنها اصلا همه کلاس درس است. میگویند یکی از روشهای رشد و تعالی گرفتن خوبیها و بدیها از رفتارهای مردم در جامعه است. لذا حالا از شیطان هم میشود درس گرفت. مخصوصا اینکه شیطان یک نصیحتهایی کرده به بعضی از پیامبران بزرگ الهی. که حالا ان شاء الله جلسات آینده یک اشاراتی میکنیم. از آن نصیبحتهایی ناب که نقطه ضعف همه ما در مچش است. و خود شیطان اعتراف کرده و میگوید اینجاها اگر قرار گرفتید ضربه فنی تان میکنم و کرده خیلیها را. این حالا بماند که این دشمن خطرناک را باید شناخت، چراغ سبز برای او روشن نکنیم.
خدایا ماها را از وساوس و تسهیلات و مکاید شیطانی برحذر بدار. و شر و مکاید شیطان را از ما مرتفع بگردان.
بسم الله الرحمن الرحیم «یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه یا صاحب المواهب السنیه، صل علی محمد و آله خیر الوری سجیه واغفر لنا یا ذا العلی فی هذه العشیه»[13]
منم که عمری در اشتباهم مرانم از در
که بی پناهم الهی العفو الهی العفو.
شب جمعه است یاد کنیم همه گذشتگان این جمع ذوی الحقوق ما منتظر هستند درگذشتگان از فامیل محترم بزرگی خدا رحمت کند مرحوم آقای حاج محمد علی بزرگی آقای امین آقای بزرگی اهلبیت ایشان را همه عزیزانی که بودند بین ما زمزمه میکردند و جای آنها در این محفل و مجلس و این ایام و لیالی خالی است. تا زبانت کار میکند بگو الهی العفو
یک وقت این زبان از کار میافتد دیگر یک العفو هم نمیتوانی بگویی.
الهی العفو.
[1] . حجر 39.
[2] . هود 112.
[3] . حجر 39.
[4] . حجر 39.
[5] . حجر 39.
[6] . حجر 39.
[7] . حجر 40.
[8] . حجر 39.
[9] . عکنبوت 65.
[10] . عنکبوت 65.
[11] . عنکبوت 65.
[12] . حجر 40.
[13] . المصابح للکفعمی، ص 647.