استاد حدائق پنجشنبه 28 مرداد 1400 مصادف با یازدهمین شب از ماه محرم در مسجد النبی(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث درس هایی از نهضت سیدالشهدا(ع) پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور»[1]
بنده هم به سهم خودم وظیفه میدانم که از همه عزیزان، اصحاب محترم مسجد، برادران عزیز، خواهران محترمه که در این شبهای دهه اول زحمت کشیدید با حضور خود، شرکتتان، خدمتتان، ابراز محبت و ادب به محضر اهلبیت نمودید. خدا رحمت کند آیت الله والد، میفرمودند این آیه «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»[2] هم حُسن است هم عیب است. حُسن است برای آنهایی که خوب کار میکنند، عیب است برای آنهایی که هی از زیر کار در میروند. برای شماها حسن است، خدا میبیند که آمدید، خدا میداند که زحمت کشیدید، برای آنهایی که دهه گذشت و کاری نکردند و اهمیتی ندادند و شرکت نکردند عیب است، چون قاضی پرونده روز قیامت خداست، خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
لذا برای شماها که زحمت کشدید حداقل با شرکتتان ادب کردید رونق بخشیدید مجل اباعبدالله را. حالا آنها که خدمت کردند بانی شدند زحمت کشیدند، ذاکرین محترم، مداحین حاضرین، خصوصا من به سهم خودم تشکر میکنم از گروه فرهنگی مذهبی و هیئت یاسین، که امسال عزیزان مجلس خودشان را به خاطر شرایط سخت کرونا منتقل کردند به این مسجد، برادر عزیزمان جناب آقای قمری که محبت کردند همراهی کردند، از هیئت محترم شهدای مسجد النبی و این هیئت عزیزی که امسال با برنامهی خودشان، برنامههای منظمی که ارائه کردند الحمدلله به مجلس امام حسین رونق مضاعفی بخشیدند به سهم خودم تشکر میکنم از باب من لمیشکر المخلوق لمیشکر الخالق.
خدا این توفیق خدمتگذاری به اهلبیت را برای همه ما و در نسل ما تا قیام قیامت مقرّر بفرماید. جهت اجابت این دعا هم صلوات دگری ختم بفرمایید.
خوب شب شام غریبان کربلاست، بحث ما در این دههای که در محضر عزیزان بودیم، مروری بر بعضی از درسهای مهم از نهضت حضرت اباعبدالله بود، امشب هم من یک نکته دیگری را به استناد فرمایش حضرت، امروز عاشورا در یکی از خطبههایشان، این را هم باز من اشاره کنم محضر عزیزان، یکی از درسهای مهم نهضت عاشورا عمل به تکلیف است. مردم به وظیفهتان عمل کنید، دنبال این نباشید که چه چیزی درش در میآید، آن به شما ربطی ندارد، به دنبال این باشید که خدا میپسندد یا نمیپسندد. عمل به وظیفه عمل به تکلیف.
آقا سیدالشهدا روز عاشورا بعد از نماز صبح تا گودی قتلگاه صحبت میکردند تا آن لحظات آخر. حالا ما اگر بودیم میگفتیم یا اباعبدالله اینها که گوش شنوا ندارند خودتان را خسته نکنید با اینها حرف نزنید اینها که زیر بار نمیروند، شما صحبت میکنید اینها دارند تیربارانتان میکنند. امام آموخت که به وظائفتان عمل کنید حرفتان را بزنید، چه چیزی در آن در میآید؟ به شما ربطی ندارد، با خداست.
حاج آقا در خانه حرف بزن، آقا در محیط کارت سخن بگو. خواهرم در هر جایی هستی احساس میکنی دین خدا، سخن اولیا دارد میرود در حاشیه دفاع کنید. آقا نمیشنوند! نشنوند، شما بگو، شما مزد میگیری شما اجر میگیری. یا رسول الله به عمویت ابولهب حرف نزن این عمو زیربار نمیرود. پیغمبر تا در مکه بود از تبلیغ دست برنداشت. این عمل به تکلیف یادمان نرود. ما خیلیهایمان تکلیفهایمان را رها کردیم، حرف نمیزنم وظیفهمان را درست به شایستگی انجام نمیدهیم، این یک نکته مهم.
بر مبنای همین عمل به تکلیف، امام امروز خطبههای متعددی خواندند. من یک قسمت از امروز امام حسین، یکی از خطبهها، یک فصلش را انتخاب کردم، مطرح کنم موضوع را، آیهای که تلاوت شد اشارهای کنم و جملاتی از امام حسین.
یکی از درسهای عاشورا، امام حسین تصویری از حقیقت دنیا، برای مردم دنیا، مخاطب کوفیها، ولی بشریت تا ابدیت، امام ترسیم نمود که دنیا چیست! فریب یک خانه شش دنگ و یک میز ریاست و یک حقوق ماهانه و یک ماشین شاسی بلند را نخورید مردم. امام در صحرای کربلا دنیا را برای مردم تفسیر کرد، و بر حذر داشت از اینکه وابستهی به دنیا باشید. کربلا درس شناخت واقعی دنیاست.
من این آیهای که از سوره فاطر آیه 5 خواندم را ترجمه کنم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»[3] وعده خدا حق است «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»[4] مراقب باشید زندگی دنیایی فریبتان ندهد، از این چند صباح دنیا فریب نخورید، بد فریب خوردند مردم کوفه، اما نرخها متفاوت بود. در رأس اینها طمّاعتر از همه عمر سعد بود، به طمع حکومت ری آمد در قتل امام حسین شرکت کرد فرماندهی سپاه را هم به عهده گرفت. صبح عاشورا آغاز کنندهی جنگ هم عمر سعد بود. برای خوشایند عبیدالله بن زیاد، به تمام کوفیها گفت گزارش کنید شاهد باشید آغازگر جنگ من بودم، و تیری را به سمت خیام حسینی پرتاب کرد.
آقا امام حسین به عمر سعد فرمودند به گندم ری هم نمیرسی، وعده بهت دادند، گندم ری را نخواهی دید. خدا نکند چشم و دل کسی را خدا پر کند. گفت به جوش هم برسیم قانعیم. این عمر سعد بود. حضار محترم در تاریخ دارد بعضیها به طمع یک من گندم کربلا در قتل امام حسین شرکت کردند! یک من گندم یعنی سه کیلو! امروز سه کیلو گندم در این بازار امروز و نرخ امروز ما چند است؟ 10 هزار تومن، 15 هزار تومن، به نرخ امروز جامعه ما برای 15 هزار تومن برای قتل امام حسین شرکت کردند. «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»[5] قرآن هشدار میدهد، زندگی دنیایی سرگرمت نکند، کار و کاسبی، خانه و خانواده، فامیل و جامعه، از اصل وظائف تو را باز ندارد. «وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور»[6] مراقب باشید شیطان هم فریبتان ندهد.
در این آیه خداوند دو تا هشدار هم به بندگانش میدهد. یکی فریب دنیا را نخورید، یکی فریب شیطان را نخورید. این یک نکته هم درش است. بعضیها فریب دنیا را نمیخورند، فریب شیطان را میخورند. شیطان یک جور دیگری اینها را میبرد. لذا هر دو را خداوند هشدار میدهد در این آیه شریفه. و یکی از عواملی که نقش تربیتی دارد هشدار است. ببینید برادرم خواهرم پدر عزیز مادر محترمه، همانطور که خدا هشدار میدهد برای سلامت زندگی ما، به بچههایتان هشدار بدهید، بایدها و نبایدهای زندگی را به اینها بدهید. هشدار نقش تربیتی دارد. در این آیه خدا هشدار میدهد فریب نخورید، نه فریب دنیا را بخورید، نه فریب شیطان را بخورید، خوب قرآن میفرماید «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَق»[7] وعدهی خدا که روز معاد و جزا و قیامت است حق است، خواهید رسید به قیامت. از عواملی که سبب میشود انسانها فریب دنیا را نخورند، فریب شیطان را نخورند معادباوری است. قیامت اگر یادتان نرفت دنیا سرگرمتان نمیکند. اینهایی که سرگرم دنیا شدند مردن یادشان رفته است.
من در همین کانالهای مجازی مشاهده کردم اخیرا چند نفر واکسنهای تقلبی درست میکردند تزریق میکردند به جامعه، میلیاردها تومن برداشت کردند! یک پزشک و چند نفر دیگر که اینها را گرفته بودند. میلیاردها تومن از فروش واکسنهای تقلبی در جامعه. چقدر انسان پست میشود. چقدر انسان حیوان صفت میشود که به بهای نابودی دیگران میخواهد زندگی خودش را بنیاد بگذارد. میگوینددیگران نابود بشوند، ولی من، آسیب نبینم. این فصل کرونا هم امتحان عجیبی برای همه شد. قرآن میفرماید معاد یادتان نرود، مردن را اگر کسی فراموش نکرد فریب دنیا را نمیخورد فریب شیطان را نمیخورد.
و قرآن میفرماید وعدههای خدا حق است قیامت حق است و مراقب باشید این وعدههای شیطانی فریبنده و پوچ و بیبنیاد است. این نکاتی در این آیه شریفه 5 سوره فاطر که مقدمتان بنده شروع کردم.
اما سخنی که امام حسین به بشریت عنوان کرد، گرچه خطاب حضرت کوفیان حاضر در کربلا بود، «عباد الله اتقوا الله»[8] این سخن صاحب امروز حسینبن علی در کربلاست. بندگان خدا تقوای الهی پیشه گزینید با تقوا باشید. یک نکته هم اینجا بگویم، این را هم از آقا یاد بگیرید. امام حسین به دشمن خودش میگوید عباد الله، این یعنی چی؟ یعنی آقا وقتی میخواهی با کسی حرف بزنی با احترام حرف بزن. شخصیت بده تا شخصیت پیدا کنی. با بچههایتان با ادب حرف بزنید. امام به چه کسانی دارد میگوید عباد الله؟ به کسانی که شمشیر به روی ولایت کشیدند، این خطبه مال نزدیکیهای ظهر عاشورا است، یعنی مال زمانی است که جمعی از یاران حضرت را همین نامردمان شهید کردند، ولی امام برای اینکه شاید بعضی از اینها تاثیر رویشان بگذارد، برگردند میفرماید «عباد الله اتقوا الله»[9] میفرماید عباد الله تقوا پیشه کنید «و کونوا من الدنیا علی حذر»[10] حواستان باشد نسبت به دنیا در حذر باشید، دنیا جذبتان نکند دنیا فریبتان ندهد. «فانَّ الدنیا لو بقیَت علی احدٍ»[11] آقا فرمود اگر بنا بود دنیا برای کسی ماندگار باشد «او بقی علیها احد»[12] یا کسی همیشه در دنیا بماند، «لکانت الانبیا احقُّ بالبقا»[13] شایستهترین انسانها برای زندگانی همیشگی در دنیا انبیا بودند، بهترین انسان نظام خلقت رسول الله است 63 سالگی رفته است. هر کسی در این جمع بیشتر از 63 سالگی زندگی کرده، ارفاقتان هم کردند. بنا نیست اینجا بمانید، اینجا که جای ماندن نیست. امام حسسین امروز در کربلا بماند چه کسی شایستهتر از انبیا برای زندگی دائم و جاوید و همیشگی. آنهایی که چشم به هم زدنی نافرمانی الهی را نکردند. پس از همین رفتن انبیا از رفتن اولیا از رفتن صُلحا درس بگیریم دنیا برای کسی ماندگار نیست.
بعد حضرت فرمود «غیرُ انَّ الله خلقَ الدنیا للفناء»[14] اینها ویژگیهای دنیاست. امام فرمود دنیا را خدا آفریده برای فنا، فانی است باقی نیست، الان در همین جمع محترم چند نفر را میشناختید که رحمت خدا رفتند. اگر مینوشتیم و اگر حافظهمان یاری میکرد. ما خیلیهایمان فوت کردند و ما اصلا فراموششان کردیم. اگر مینوشتیم از دوران طفولیت چه کسانی را دیدیم که الان نیستند. هر کدام از ما صدها و هزاران نفر انسانها را دیده بودیم که رحمت خدا رفتند. آنها از ما بهتر، از ما شایستهتر، موقعیتهایشان از ما عالیتر، ولی آنها رفتند.
در بعضی این ادارات، دفاتر مدیریتها، چند روز قبل ما هوابُرد یک سخنرانی داشتیم، رفتیم دفتر فرماندهی، دیدم شانزده هفده تابلو در دفتر فرماندهی هوابرد نصب شده است. اینها فرماندههای از اول انقلاب بودند. یک بخشی از اینها رحمت خدا رفتند. آن فرمانده فعلی گفت آقا این برحمت خدا رفته، این هست بازنشست شده این فوت کرده این فوت کرده. روکردم به فرماندههایی که آنجا بودند، گفتم برای من و شما درس است، ما هم فردا میرویم در قاب. دنیا که جای ماندن نیست، درس امروز درس نگرش واقعی نسبت به دنیاست. امام حسین میفرماید دنیاشناس شوید. این سرا سرای فانی است.
حضرت میفرماید «خلق الدنیا للفناء،»[15] سرای باقی و ابدی آخرت است. جبرئیل آمد خدمت حضرت نوح. نوح را میدانید کهنسالترین پیغمبر الهی است. 1600 سال بعضیها مینویسند نوح زندگی کرد. 950 سال قبل از طوفان زندگی کرد. جبرئیل به حضرت نوح خطاب کرد یا «اطول الانبیا کیف وجدت الدنیا»[16] ای آقایی که در میان پیغمبرها از همه بیشتر زندگی کردی، دنیا را چگونه یافتی؟ این سخن حضرت نوح را بشنوید. 1600 سال زندگی نه 100 سال نه 80 سال نه 50 سال، بشنوید تجربه این پیغمبر اولوالعزم را، فریب نخورید.
حضرت نوح فرمود «الدنیا کدارٍ لها بابان» دنیا مثل یک خانهی دو دره است، «دخلتُ من احدهما و خرجتُ من الآخَر»[17] همه از یک در میآیند داخل و یک از یک در خارج میشوند. مدت اقامتها فرق میکند. یکی 20 سال یکی 50 سال یکی 80 سال یکی 100 سال، یکی مثل حضرت نوح 160 سال، بالاخره مومن باید تشریف ببری.
اینهایی که در کربلا جلوی امام حسین ایستادند ماندند؟ تمام اینها رفتند و آنهایی که نقش مستقیم در جنایت داشتند، زُهَری مصری میگوید یک نفر از جانیان و ستمکاران در کربلا سراغ ندارم، که قبل از عذاب آخرت در دنیا به اشد مجازات عذاب نشده باشد.
یزید سه سال بعد از واقعهی عاشورا رفت. عمر سعد چهار سال بعد از واقعهی عاشورا در بستر، سربازان مختار او را کشتند. ابنزیاد همینطور، شمر خولی سنان حرمله، دنیا سرای فانی است برای خوبان نمیماند برای بدان هم نمیماند. تا هستید از این ظرفیت استفاده کنید. بعد حضرت فرمود «فجدیدُها بال»[18] تازههای دنیا کهنه میشود. دیدید یک چیزهایی را یکدفعه میگویند نو است. گاهی این وسلیهها خوردروها را دیدید. این خودروها یک زمانی اول کار در بورس بودند. آقایان یادشان است یک زمانی ماشین ژیان در بورس بود یا نبود، این که الان شد شرکت رنو، بعد شد شرکت ال 90 و ماشینهای جدید. تمام شد!
یک زمانی میگفتند آقا پیکان! رفت، خوردوها رفت در حاشیه، گاهی اوقات لباس جدید است کهنه میشود. خانهها کهنه میشود، تازههای دنیا کهنه میشود و از مُد میافتد. امام حسین میفرماید حواستان باشد تازههای دنیا جدیدهای دنیا کهنه خواهند شد «جدیدها بال و نعیمها مزمحل»[19] نعمتهای دنیایی متلاشی میشود نابود میشود.
یکی از بزرگترین نعمتها سلامتیتان است. این سلامتی میماند؟ البته از خدا بخواهید که بماند برایتان. در دعای عرفه سیدالشهدا از خدا این را میخواهد: «و اجعل سمعی و بصری الوارثَین منِّی»[20] خدایا گوش و چشمم را وارث جانم قرار بده، یعنی تا نرفتم اینها سالم باشند وقتی میمیرم با یک گوش سالم و چشم سالمی بمیرم. یعنی کور نشوم باشم، کر نشوم باشم، نگویند حاجی کر شده حالیش نیست. گاهی اوقات میگویند خرفت شده.
یک عبرتی برایتان بگویم. در یک مجلسی بودیم، یکی از محترمترین بازاریهای شیراز، زمانی که در بورس بود، 200 تا بازاری زیر دستش اداره میشد. شخصی بود برای خودش، عددی بود رقمی بود، اواخر عمر مریض شد آلزایمر گرفت، این حافظه برایتان میماند؟ نعمتهای مضمحل میشود، سلامتیها از بین میرود. یک وقتی دست میگرفتی حالا باید دستت را بگیرند. غذا دهانت بگذارند، بخواهند به آنجا نرسی...
آقا امیرالمومنین یک دعایی دارند، به خدا عرض میکند «اللهم اجعل نفسی اول کریمة نتتزعها من کرائمی»[21] خدایا اول نعمتی که از نعمتهایت میخواهی از من بگیری جانم باشد. یعنی در اوج سلامتی در هوج هشیاری در اوج آبرومندی و عزت بروم نه برای رفتنم أمن یجیب بخوانند.
من در آن مجلس نشستم آن حاجی آمد، حاجی محترمی بود، حالا مریض شده بود من هم نمیدانستم بنده خدا آلزایمر گرفته است. یک مجلس عمومی بود با پسرش آمد. دیدم پسرش جلوی همه رو کرد به پدرش گفت بنشین! همه نگاه کردند، دیدم حاجی نشست روی صندلی. داشتند پذیرایی میکردند شیرینی میگرفتند جلوی مردم. آن که پذیرایی میکرد سینی را آورد جلوی حاجی، یک عمر آبروداری کرده بود، یک عمر آبرو جمع کرده بود در این شهر، خدمت کرده بود. سینی شیرینی را آورد جلوی حاجی که این هم بردارد، حاجی دست برد یک دانه شیرینی بردارد، پسرش گفت نخور. دستش را کشید. من خیلی ناراحت شدم. جلسه که تمام شد به پسرش گفتم چه اخلاق بیادبانهای به خرج دادی! به تو میگویند مسلمان؟ امام صادق به ابیولاد خیاط فرمود صدایتان را بالاتر از صدای پدر و مادرهایتان نبردی، خیره خیره به چشم اینها نگاه نکنید، جلوتر از اینها حرکت نکنید، گفتم این چه رفتار زشتی بود جلوی همهی مردم با پدرت کردی؟ گفت حاج آقا این پدر ما آلزایمر دارد، قندش هم بالاست، نمیفهمد، خوب این شیرینی را میخورد برای ما دردسر میشد برای خودش زحمت میشد. من اگر نمیگفتم نخور برمیداشت میخورد. گفتم پدر آلزایمریات را برداشتی در مجلس برای چی؟ گفت پدرت را ببر کنار جلوی جوی آبی هوا بخورد، این بیچاره یک عمر آبرو جمع کرد، چوب حراج به آبروی پدرت زدی. هر کسی نمیدانست پدرد آلزایمر دارد، تو اعلام کردی به مردم، رسوا کردی جلوی مردم. آوردی هوا بخورد، این پدر را ببر در بیابان کنار گل و گیاهی هوا بخورد، با این اخلاق بیادبانه با پدرت حرف میزنی! این آقا از تجار مطرح این شهر بود.
سیدالشهدا امروز فرمود مردم نعیمها مضمحل، نعمتهای دنیا متلاشی میشود، طبیعت دنیاست. حالا اویا از خدا میخواهند خدایا تا متلاشی نشده برویم. تا محتاج خلق نشده برویم. بارها من عرض کردم خدا رحمت کند مادر ما را، از دوران طفولیت این شعر را مادر در گوش ما میخواند، پیوسته
ای خدا مگذار کار من را به من، گر گذاری وای بر احوال من
از خدا بخواهید به خودتان هم واگذارتان نکند نه به اولاد، نه به برادر، نه به رفیق نه به پدر نه به همسر، نه به شوهر، به خودت هم واگذار شوی زمین خوردی. لذاست که رسول خدا به خدا عرض میکرد «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عینٍ ابدا»[22] حرف رسول الله است، یک چشم به هم زدن ما را به خودمان رها نکن.
«نَعيمُها مُضْمَحِلٌّ، وَ سُرُورُها مُكْفَهِرٌّ»[23] آقا امام حسین فرمود شادیهای دنیا و سرورهای دنیا به تاریکی منتهی میشود. خوشیهای دنیا یک روز تولد است یک روز وفات، یک شب عروسی است یک شب وفات. این وضع دنیاست. خدا به حضرت موسی فرمود موسی ما راحتی را در بهشت قرار دادیم مردم راحتی را در دنیا دنبالش میگردند بهش هم نمیرسند، راحتی که آسایش مطلق باشد، آرامش درش باشد، دغدغه نباشد. بعد حضرت فرمود «الْمَنْزِلُ بلْغَةٌ»[24] مردم این منزل شما دنیای شما، این زندگی شما طلعه است، طلعه یعنی شیب تند خطرناک، یعنی شما در شیب تند خطرناکی قرار دارید، غافل شوی سقوط کردی رفتی ته دره، قدم برمیدارید کار میدارید حواستان باشد، حضرت فرمود «الْمَنْزِلُ بلْغَةٌ»[25] دنیای شما و زندگی شما در یک شیب خطرناکی قرار گرفته، «وَ الدَّارُ قلْعَةٌ»[26] این زندگی دنیایی شما قلعه است، حضرت میفرماید منزل موقت است. قلعه را که قلعه میگفتند قدیم رسم بود، در جادهها در مسیرها یک قلعههایی درست میکردند، توقف گاههایی بود برای مسافرانی که میرفتند، یا بعضی جاها قلعههای دیدبانی بود، موقتگاه بود، یک افرادی میرفتند آنجا، مثل این پستهای دیدبانی، دو ساعت پنج ساعت ده ساعت، دیدبانی میداد، میرفت دیگری میآمد. امام حسین فرمود دنیا مثل همین قلعه است، یک جای موقت است، دائم نیست، اینجا بساط زندگی دائمتان را پهن نکنید. بعضیها تا اندازه پانصد سال جمع کردند. یک کسانی میمیرند، یک رکعت نماز نخواندند، میلیاردها تومان جمع کردند. شدند حمّالة الحطب دنیا، از نمازش زده دنبال پول، از وظائفش زده دنبال پول، حالا مرده تارک الصلاة، حج نرفت.
امام فرمود دنیا قلعه است «و الدار قلعة» سعی کنید از این فرصت گذرا، از این زندگی خطیر استفاده کنید برای خودتان، « فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى»[27] امروز امام حسین فرمود بهترین زاد و توشه برای شما تقواست «فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[28] تقوای الهی را پیشه کنید تا رستگار شوید. توصیهی امام حسین امروز به تقوا بود. آقا امام صادق در تعریف تقوا و تبیین تقوا، حضرت فرمود تقوا دو تا نشانه دارد، به خواستهی امام حسین میخواهید بله بگویید، لبیک یا حسین بگویید! آدم با تقوا:
- خدا او را در حال عملی که نهیش کرده نمیبیند. این را میگویند باتقوا. ما ارادت به امام حسین نداشته باشیم بعد یک کارهایی هم بکنیم که قلب امام زمان فرزند امام حسین را آزرده کنیم. امام صادق فرمود تقوای الهی نشانهی اولش این است که «لایراک الله حیث نهاک» خدا شما را نمیبیند در حال عمل و گفتار و کاری که خدا نهی کرده. یعنی آدم باتقوا گناه نمیکند، این نشانهی تقواست.
- و نشانهی دوم «مایفقدک عند طاعة امرک بها» آن واجبی که از تو انتظار دارند، آدم با تقوا ازش فوت نمیشود، با تقوا نماز قضا ندارد، با تقوا روزه قضا ندارد، با تقوا خمس پرداخت نشده در کارنامهی اعمالش نیست. اگر اینها را رعایت نمیکنیم خودمان را داریم فریب میدهیم. تقوا در حاشیه است. آدم با تقوا امر خدا را در حاشیه نمیگذارد. یک وقت نشود من 70 سال 80 سال یا حسین بگویم اصلا بگویم خمس چیست، نماز چیست!
همین امروز یک بنده خدایی زنگ زده بود از آشنایان میگفت آقا یک کسی است ما کمکش میکنیم، این برای امام حسین میرود، در هیئت هم میرود سینه هم میزند کار هم میکند اشک هم میریزد ولی نماز نمیخواند! امام حسین این را میپسندد؟ امام حسینی که در وسط میدان جنگ، ابوتمامهی صیداوی وقتی گفت آقا وقت نماز داخل شد، دست از جنگ کشید، وسط میدان، زیر تیربار دشمن اقامهی نماز کرد.
من بارها عرض کردم عزیزان اگر خدا روز قیامت نماز روز عاشورا امام حسین را بیاورد روی مانیتور محشر، به همهی عالمیان نشان دهد، خیلیها باید سرها را بیندازند پایین بابت کارهای واجب ترک شده. حاجی چرا نماز اول وقت نخواندی؟ مشتری داشتی؟ ارباب رجوع داشتی؟ ما مدیرانمان چقدر نماز اول وقت میخوانند؟ شیراز جنت تراز چقدر نماز اول وقت میخواند. در جلسهای عرض کردم هشتم محرم چند سال قبل، جوانی از اهل سنت در راهرو بازار وکیل ما را خجالت داد و من حرفی برای گفتن نداشتم سرم را انداختم پایین رفتم. داشتم از راهرو بازار میآمدم بیرون بعد از سخنرانی بود، دیدم جوانی آمد، گفت آقا من از اهل سنتم پای منبر شما بودم. گفت شما از نماز ظهر عاشورای امام حسین حرف زدید، گفتم بله. گفت از نماز ظهر علی علیه السلام در صحرای جنگ صفین سخن گفتید، گفتم بله. گفت شما سه ربع دیگر در بازار بمانید، مسجد وکیل را ببینید، بازار وکیل را هم ببینید. اینها مگر نمیگویند مسلمان هستند، اینها مگر نمیگویند شیعه هستند، اینها مگر برا عزای حسین رخت مشکی به تن نپوشیدند، ببین دست از کسبشان میکشند برای نماز یا نه؟ من فقط سرم را انداختم پایین آمدم بیرون. دیدم حرف حساب جواب ندارد پاسخ ندارد، دارد حساب حرف میزند درست حرف میزند. خروجی این جلسات باید رو آوردن به تقوا باشد، رو آوردن به واجبات ترک محرمات. شما در طول سال ببینید موقع اذان وضع شهر ما چگونه است وضع مساجد ما چگونه است! در خانههایمان چقدر به نماز میپردازیم. من یک پیام از یک شهید بگویم، عرضم تمام، سخنی را از احادیث معراج نوشته بودم این بماند انشاءالله فرصتی دیگر.
حدود تقریبا 9 سال قبل بود، شب عاشورایی بود، خواهر شهید مازندرانی، شهید محمد باقر مازندرانی. شهید محمد باقر مازندرانی را من میشناسم، قبل از انقلاب با یکی از اخویهای ما رفیق بود، قبل از انقلاب نماز اول وقتش تعطیل نمیشد. میآمد منزل ابوی ما با اخوی ما درس میخواندند. صوت خوبی داشت، دعای ندبه دعای کمیل را زیبا میخواند، در هیئتها مداحی میکرد، در دفاع مقدس هم شهید شد.
عصر تاسوعا بود خواهر شهید به من زنگ زد گفت من شب تاسوعا خواب شهید را دیدم، یک پیغام داد گفت به آقای حدائق بگویید شب عاشورا در فلان مجلس این پیغام را بگوید. از آن رویاهای صادق. گفتم چه خوابی دیدید؟ گفت من دیشب خواب دیدم شهید از عالم برزخ آمده بود دنیا، همه هم میدانستند، گفتند شهید برگشته، تمام فامیل به احترام شهید دعوت شده بودند در یک باغ بزرگی، گفت فرش پهن کرده بودند و جوی آبی جاری بود که در طول این جوی آب فرشها پهن، تمام فامیل آمده بودند، شهید هم آمده بود در جمع نشسته بود، گفت سفره غذا پهن شد سفره ناهار، غذا را آوردند در سفره، تا آمدند افراد شروع کنند به غذا، صدای اذن ظهر پخش شد. گفت این شهید مازندرانی از پای سفره بلند شد، رفت سمت جوی آب وضو بگیرد. گفت من گفتم برادر اول غذا را بخور بعدا نماز، غذا سرد میشود.
به غذا بگو نماز دارم چرا به نماز میگویی غذا دارم. گفتم برادر این غذا سرد میشود بنشینید غذا را بخورید بعدا نماز بخوانید. گفت خواهرم وقت نماز است. گفت من سفره پهن کردم غذا آماده کردم، خوب شما بروید برای نماز، بقیه هم بلند میشوند.
گفت شهید به من گفت خواهرم تو باید سفرهات را با نماز تنظیم میکردی، نه من نمازم را با سفرهی تو! گفت شهید رفت سمت جوی آب، مردم از پای سفره بلند شدند به احترام شهید، سفره را رها کردند. بعد شهید رو کرد به من گفت برو به آقای حدائق بگو روی منبر بگویند مردم زندگیتان را با خدا و نماز تنظیم کنید. امروز امام حسین این درس را داد.
روز قیامت اگر این فیلم نماز امام حسین را نشان بدهند چه کسی میتواند حرف بزند؟ سرت شلوغ بود، خانم آشپزخانه کار داشتی؟ خاموش کن بیا نماز، پشت تلفن بودی؟ گوشی را بگذار زمین نماز. مشتری داشتی؟ به مشتری بگو نماز. اصلا تنظیم باید بکنیم خودمان را. وقت نماز میبینید بازار ما رواج، ادارات ما رواج، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی نقل میکرد میگفت خوزستان داشت سقوط میکرد، آبادان محاصره شده بود همه دست و پایشان را گم کرده بودند، در آن آغاز جنگ تحمیلی، ایشان گفت من سراسیمه رفتم جماران، از امام یک کسب تکلیفی بکنیم، چه کنیم؟ خوب جماران که رسیدم ظهر بود، اذان گفته بودند، به حاج عیسی خادم امام گفتم امام کجاست؟ گفتند امام وضو گرفت رفت در اتاق. مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی گفت سریع رفتم در اتاق، دیدم امام روی سجاده ایستاده پشتشان به در، رو به قبله، اقامه گفته بودند میخواستند نیت کنند. گفت من تا فهمیدم هنوز امام نماز را شروع نکردند. گفتم اماما آبادان محاصره است، خوزستان دارد سقوط میکند چه کنیم؟ این را گفتم که امام نماز را شروع نکنند، یک رهنمودی نظری بدهند بعد نماز را شروع کنند. گفت این را که گفتم امام برگشتند عقب فرمودند جنگ است دیگر. الله اکبر! اینجوری با خدا راه آمدی خدا هدایتت نکرد؟ اینجوری اهمیت دادی و در کارت ماندی؟ امام جنگ را انقلاب را، عالم اسلام را، عالم اسلام را مدیریت کرد. من یک سخنی از مقام معظم رهبری شنیدم، ایشان گفتند من یاد ندارم در جلسات مهم که با سران قوا چه در دوران ریاست جمهوری چه بعد گرفتم، جلسه بخواهد تاثیر بر نماز بگذارد. جلسه را با نماز تنظیم کردم. موفقیتها اینجاست. درس عاشوراست. دشمن میجنگید، امام یکطرفه جنگ را تعطیل کرد نماز ظهر را اقامه کرد.
بسنده کنم، دنیا گذرگاه حساس و پرمسئولیتی است، از این فرصت گذرا مدبّرانه و عالمانه استفاده کنید. این هشدار سیدالشهدا است. شب شبِ عجیبی است. به من اگر بگویند سختترین شب عمر حضرت زینب چه شبی بود؟ به حسب اطلاعات اندک خود میگویم شب یازدهم محرم سال 61. از آن شبی که مادرش را غریبانه غسل دادند و دفن کردند، از آن شبی که پدرش را مظلومانه به خاک سپردند، از آن شب شام غریبان حسنش سختتر، شام غریبان حسین بود. بیش از یکصد شهید، جسدهایشان عریان وسط میدان. غروب امروز 8 دختر بچه و پسربچه زیر دست و پا جان دادند. زن و بچههای داغدیده، داغدار، چادر از سر اینها دزدیدند. گوشواره از گوشها بیرون کشیدند. یکی از دختربچههای امام حسین کعب نی به کمرش زده بودند، به صورت به زمین خورده بود، گوشواره از گوشش بیرون کشیده بودند، حضرت زینب مسئول است، اینها را باید مدیریت کنند، امانات برادرند، امانات شهدا هستند، علیا مجلله زینب وقتی این عزیز را به هوش آورد، خانمها شما این را زیادی گوش دهید. این دختر بجای اینکه بگوید عمه جان گوشم، عمه جان پدرم را شهید کردند، عمه جان کمرم ضربه خورده، کعب نی به کمرم زدند. میدانید چه گفت به عمه؟ گفت یا عمتا هل خرقة لک أسترُ بها رأسی؟ یک پارچه هست عمه سرم را بپوشانم، چادرم را دزدیدند، روسریام را بردند. اف بر این مردم.
ما شام غریبان داریم، ما دیدهی گریان داریم
زبان حال این بازماندگان شهدا و اسرای امشب است
هم داغ حسین مظلوم، هم داغ شهیدان داریم
پرپر شد گلهای باغ امامت، امشب باید تسلیت بگویی، صاحب عزا کیست امشب!
یا مهدی یا مهدی سرت سلامت
نفسها را آزاد کنید انشاءالله عزیزمان آقای حاج حسین آقای مومنین فیض بهتر و کاملتر خواهند داد، عزیزان مداح ما به فیض خواهند رساند، حاج آقای محمدپور و سایر عزیزان. امشب همنوا شوید، کربلا نبودیم اما این نفسها را برسانیم کربلا
پرپر شد گلهای باغ امامت، مهدی زهرا سر تو سلامت
یکی دو بیت دیگر را بخوانم التماس دعا
ای کرب و بلا کو عباس وفادار، ای کرب و بلا کو علی اکبرم
گهواره به غارت رفته، جان داده علی اصغر
پرپر شد گلهای باغ امامت، یا مهدی یا مهدی سرت سلامت
یک جمله بگویم حمیدبن مسلم از خاطره نویسان کربلا بود، میگوید غروب عاشورا وقتی خیمهها را آتش زدند، دیدم یک دختربچهای دامنش آتش گرفته بود، این بچه میدوید هر چه میدوید شعلهی آتش بیشتر میشد، دلم به حال این بچه سوخت، خودم به این دختر رساندم، از اسب پایین آمدم اول جملهای که به من گفت، گفت آی مرد قرآن خواندهای یا نه؟ گفتم آری قرآن خواندهام. گفت این آیهی قرآن را خواندهای؟ «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ»[29] یعنی حمیدبن مسلم بخدا من بابا ندارم، گفت آتش را خاموش کردم، گفتم عزیزم قصد اذیت بهت نداشتم، محبت کردم به او، یک ظرف آب آوردم آب بنوش. این دختر لبتشنه آب را پس زد. چرا آب نمینوشی؟ گفت آی مرد خودم دیدم پدرم را با لب تشنه شهید کردند.
همه بگوییم مظلوم حسین
[1] فاطر آیه5
[2] علق آیه14
[3] فاطر آیه5
[4] فاطر آیه5
[5] فاطر آیه5
[6] فاطر آیه5
[7] یونس آیه5
[8] مقتل الحسین ج1 ص253
[9] مقتل الحسین ج1 ص253
[10] مقتل الحسین ج1 ص253
[11] مقتل الحسین ج1 ص253
[12] مقتل الحسین ج1 ص253
[13] مقتل الحسین ج1 ص253
[14] بحارالانوار ج87 ص139
[15] بحارالانوار ج87 ص139
[16] مجموعه ورام جلد 1 ص131
[17] مجموعه ورام جلد 1 ص131
[18] مقتل الحسین ج1 ص253
[19] مقتل الحسین ج1 ص253
[20] دعای عرفه
[21] نهج البلاغه ص215
[22] الکافی ج4 ص552
[23] مقتل الحسین ج1 ص253
[24] مقتل الحسین ج1 ص253
[25] مقتل الحسین ج1 ص253
[26] مقتل الحسین ج1 ص253
[27] مقتل الحسین ج1 ص253
[28] مقتل الحسین ج1 ص253
[29] ضحی آیه9