استاد حدائق چهارشنبه 27 مرداد 1400 مصادف با دهمین شب از ماه محرم در مسجد النبی(ص) شیراز به بیان ادامه سلسله مباحث درس هایی از نهضت سیدالشهدا(ع) پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»[1]
سخن محضر حضار محترم به این جا رسید که یکی از درسها و پیامهای والای نهضت عاشورا درس وفای به تعهدات است. امام حسین آموخت یک انسان موفق باید به عهد خودش به وعده خودش و به قول خودش پایبند باشد. کوفیها درس بدی را در تاریخ ثبت کردند بیش از بیست هزار امضاء دعوت از کوفه به مدینه آمد در طومارهای متعدد و مختلف که ای حسین بن علی به جانب ما بشتاب. از این بیست هزار امضا سی و چند نفرشان آمدند تو صحنه پای کار ایستادند و همراهی کردند.
این ضربه بزرگی که عالم اسلام در سال 61 هجری با شهادت امام حسین متحمل شد یک بخشش بر میگردد به این بیوفایی بیعهدی مسلمان باید قولش فعلش را تایید کند. وفای به عهد آیه که دیشب قرائت شد امشب هم بخشی از این آیه قرائت شد من یک اشاره کنم چون امشب آقا امام حسین از نکاتی که اشاره نمودند نسبت به شهادت دادن به یارانشان وفاداری یارانشان بود اینهایی که امشب با امام حسین ماندند در کربلا و فردا به شهادت رسیدند آقا فرمود من خدا را شاهد میگیرم اصحابی با وفاتر و فداکارتر از اینها من سراغ ندارم. اینها اسوه وفاداری اسوه فداکاری اسوه پایبند به تعهدات بودند کسانی که امشب امام خودشان را تنها نگذاشتم. و فردا پیشگام شدند در حمایت از امام و در دفاع از ولایت.
آیه شریفه سوره اسراء آیه 34 قرآن میفرماید «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّه»[2] به اموال یتیمها نزدیک نشوید تصرف در مال یتیم نکنید. تا اینکه « إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[3] مگر اینکه ضرورت اگر پیش آمد به شایستهترین وجه در مال یتیم تصرف کنید بچهای پدرش را از دست داده مادر متکفل است پدر بزرگ متکفل است خیلی باید مراقب باشد مالک ضایع نشود. «لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّه»[4] زمانی این مال قابل تصرف است که خود این یتیم به بلوغ و کمال برسد آن وقت مال در اختیار یتیم قرار میگیرد بعد قرآن میفرماید: «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ»[5] به تعهداتتان پایبند باشید وفای به عهد داشته باشید. «إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»[6] شما در برابر تعهداتتان مسئول هستید. بالاخره انسان تو جامعه در برابر یک دیگر یک تعهداتی دارد تو خانواده در برابر اعضای خانواده، شما در برابر خودتان هم متعهد هستید امام سجاد در رساله الحقوق حدود 50 حق را امام نام میبرد که هر انسانی با آنها مواجه است. حق خدا، حق جان و نفس، حق چشم، حق گوش حق زبان حق دست حق پا حق پدر حق مادر حق همسایه حق رفیق حق فرزند ما این حقوق را درست ادا میکنیم؟ امروز به عنوان یک مسلمان تو این حقوق خوب نقش آفرینی میکنیم. « إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»[7] ما در برابر این تعهدات مسئول هستیم. در برابر اینها وظیفه داریم به شایستگی عمل کنیم. من در این آیه 32 سوره مبارکه اسراء چند نکته عرض کنم گذرا.
نکته اول از این آیه استفاده میشود اسلام مدافع و حامی ضعفا است. يعني از ضعفا، یتیم، یتیمی که به عرصه نرسیده هنوز به سن بلوغ نرسیده قدرت استفاده درست از اموالش را ندارد قرآن دارد حمایت میکند. «لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ»[8] نزدیک نشوید به مال یتیم مراقب باشید ضرورت هم پیش آمد «إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[9] به شایستگی باید در مال یتیم تصرف کرد. لذا عزیزان اسلام مدافع حقوق ضعفا است. من یک وقتی در جمعی از شهردارهای کلان شهر کشور ده سال قبل سال 90 بود در یکی از سالنهای شیراز اجتماعی بود از شهردارهای کل کشور دعوت شده بودند شیراز قرار شد ما یک سخنرانی برای اینها بکنیم. در آن جلسه من این حرف را زدم گفتم یکی از نگاههای اشتباهی که ما تو بعضی از ساختارهای دولتی مان ریشه دویده و این غلط است گاهی اوقات میگوییم پول بالا شهر باید صرف بالا شهر شود پول پایین شهر باید صرف پایین شهر شود آنهایی که خداوند به آنها لطف کرده تمکن مالی دارند ثروت دارند خانه شان بالا شهر است اگر عوارض میدهند این عوارض ها همانجا خرج شود اینهایی هم که ندارند گرفتارند جنوب شهری هستند محتاج و فقیر هستند دست شان خالی است چیزی ندارند چیزی خرج شان نشود. گفتم این حرفی غلطی است این خلاف قرآن است. این خلاف نظر خداست. قرآن میفرماید: زکات را از ثروتمند بگیرید خرج فقیر بکنید. خمس را از ثروتمند بگیرید صرف نیازمندان بکنید. نمیگوید ثروتمند خمست را بده خرج خودت کنیم. میگوید شکرانه اینکه خدا به تو داده شکرانه اینکه داری، گرفتنت دست ناتوان است. گفتم اگر این تز بخواهد رواج پیدا کند روز به روز جامعه تو تضاد طبقاتی پیشرفت میکند اختلاف طبقاتیتان بیشتر میشود شما آنهایی که خدا به آنها لطف کرده وضع مالی شان خوبه بگیرید خرج قسمتهای محروم بکنید. ما گاهی اوقات بعضی از مسئولین ما سلیقه مصرف ندارند. گاهی اوقات میآییم خیابانی را سنگ فرش میکنیم که هیچ ضرورتی ندارد و حال اینکه در همین شهر نقاط محرومی ضعیفی محتاجی به اولیات نیاز زندگی اینها رها شدند. ما در برابر اینها مسئول هستیم مسئولین. بیت المال قیامت میکشندتان به حساب. «إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»[10] با یک امضا هر جور خواستی خرج میکنی؟ «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»[11] شما متعهد هستید در برابر مردم. در برابر بیت المال. در برابر اموال مردم. خوب این نگاه نگاه غلطی است که ما بگوییم آقا پول غنی آنجا خرج منطقه خودش پول ضعیف ندارد خرج نکند. اصلا اسلام میفرماید از برکت اینکه خدا به غنی داده، از غنی بستان خرج ضعیفی بکن که دستش خالی است. پیغمبر فرمود اگر دید گرسنه ای گرسنه ماند فقیری برهنه ماند فقیری آخرتش را به دنیا فروخت چون بخشی از ثروتمندها به وظیفه خودشان عمل نمیکنند. اگر امروز آنهایی که خدا به آنها لطف کرده و در مال آنها حق ضعفاء است به وظایف عمل میکردند وضع ما اینجوری نبود. مشکلات اینگونه نبود. الآن شما در همین ایام کرونا میبینید بعضی ها خدا به آنها لطف کرده خوب آقا خدا به تو داده داری توانمندی نیاز هم نداری اجاره منزل را زیادش نکن. به این اجاره مغازهتان نیازی نداری این را بکن صدقه جاریه چند ماه از این بیچاره نگیر این کسبی نداشته رحم کردیم خدا رحممان میکند. امیرالمومنین فرمود: «ارحم من دونک یرحمک من فوقک»[12] به زیر دستهایتان رحم کنید تا بالا دستهایتان رحمتان کند. خوب الحمد لله ما در همین جریان عارضه کرونا خیلی ها خوب درخشیدند افرادی که اجاره بهای مغازه را برای مدتی نگرفتند اجاره منزل را اضافه نکردند نگاه به بازار و جامعه نکردند نگاه به خدا کردند انصاف به خرج دادند اینها نقش ایمان است.
اسلام حامی ضعفاء است اسلام حامی نیازمندان است زکات قانونی است برای حمایت از ضعیف. خمس قانونی است برای حمایت از ضعفاء. صدقات همه اینها تو همان چارچوبی است که اسلام آمده حمایت کرده.
نکته دیگر هر کجا احتمال سوء استفاده است خدا میفرماید بیشتر مراقب باشید مال یتیم چون یتیم پدر ندارد خودش هم به حد عرصه اجتماعی نرسیده قرآن میفرماید: «لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ»[13] مردم هر جا احتمال سوء استفاده است مراقب باشید مراقب باشید شیطان دورمان نزند دست اندازی تو اموال دیگران آبروی دیگران زندگی دیگران نکنیم. مطلب دیگر اصلا ذاتا خود مال جاذبه دارد یک کسی میگفت مال است جان که نیست از جان میشود گذشت از مال نمیشود گذشت پناه بر خدا.
چون مال یک جاذبه نهفته در خودش دارد خداوند نزدیک شدن به آن را هم در جاهایی که احتمال گناه است میفرماید رعایت کنید مسئولیت مال یتیم امیر المومنین فرمود: «الله الله فی الایتام»[14] خدا را خدا را در نظر بگیرید نسبت به حقوق ایتام. مراقب باشید با یتیم ها بد رفتاری نکنید تند خویی نکنید حق اینها را ضایع نکنید و از همین آیه ما استفاده میکنیم اصلا مالکیت در اسلام مربوط به افراد بالغ نیست. طفل تو شکم مادر هم مالکیت دارد ما در فقه داریم اگر خانمیبارداری شوهرش رحمت خدا رفت و نمیدانند این فرزند پسر است یا دختر اسلام میفرماید احتیاط کن سهم دوتا پسر را از این اموال که میخواهید تقسیم کنید جدا کنید سهم دو پسر را بگویید شاید این دو قلو است و پسر است اموال تقسیم کنید این مال زمانی است که مال 1400 سال قبل افق بلند اسلام چگونه مسائل را دیده بود حالا که با این آزمایشها و عکسبرداری ها مشخص میشود این طفل در شکم دختر است پسر است؟ این طفل در شکم اگر وراث میخواهند اموال را تقسیم کنند اسلام میفرماید حق این را باید ببینید این هم حق دارد حق مالکیت دارد کودک طفل از نگاه اسلام حق مالکیت دارد و خود ارث هم یکی از اسباب مالکیت است بالاخره ارث از نمایههای مالکیت در اسلام است
و نکته پایانی قرآن میفرماید به پیمان ها و تعهداتتان هر چه باشد با هر کسی پیمان بستید به تعهداتتان پاینببد باشید این طور نیست بگویم من به فلانی قول دادم فلانی آدم یهودی است گذاشتیمش سر کار این خلاف اخلاق انسانیت است. «إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»[15] آقایی بود به نام ثعلبه در زمان پیغمبر اسلام قبل از اسلام در عصر جاهلیت این سرمایه دار بود دامدار بود صدها راس شتر و گاو داشت عصر جاهلیت بود عصر بت پرستی بود ولی انسان منصفی بود اسلام هنوز مطرح نشده بود این بعد که اسلام مطرح شد آمد خدمت رسول الله مسلمان شد بعد به پیغمبر عرض کرد یا رسول الله من یک سوال دارم از شما. گفت من در عصر جاهلیت وقتی میشنیدیم خانوادهای خدا به اینها دختر داده و اینها میخواهند دخترشان را زنده به گور کنند چون رسم بود در عصر جاهلیت اصلا دختردار بودن را ننگ میدانستند فرهنگ این بود این فرهنگ جاهلیت غلط حاکم بود بر جامعه حجاز و عربستان و اصلا در دنیا این فرهنگ حاکم بود حالا در عربستان به آن شکل بود من در یک مجلسی عرض کردم امروز تمام زنان عالم پای سفره زحمات پیغمبر نشستهاند در مصر دختران شان را فدای آب نیل میکند در هند مرد از دنیا میرفت پیکر زنده زن را با شوهر میسوزاندند این واژه مرد سالاری ارثی است که ما از قبل از اسلام تو این مملکت بردیم. قبل از اسلام در ایران رسم بود دختر تا در خانه پدر بود حقی انتخاب نداشت پدر برای او شوهر انتخاب میکرد شوهرش میداد مثل یک کالا از خانه پدر میرفت خانه شوهر خانه شوهر هم که میرفت حق اعتراض نداشت تا میمرد. اینکه میگویند زن با لباس سفید خانه شوهر برود با رخت سفید هم برود این مربوط به َآن دوران است که اصلا زن حق انتخاب نداشت حالا با یک آدم نا اهلی پدرش شوهرش داد این دیگر باید میسوخت و میساخت. اسلام همه این رسمهای غلط را به هم زد. در عربستان دختر زنده به گور کردن باب بود. یک جهتش فقر اقتصادی بود یک جهتش ننگ و عار بود این آقای ثعلبه به پیغمبر عرض کرد یا رسول الله من هر جا میشنیدم که دختری را اینها میخواهند زنده به گور کنند گیرشان آمده سریع به پدر دختر خودم را میرساندم وضع زندگیش را میدیدم اگر وضع پدر وضع اقتصادی خوبی داشت میگفتم یک شتر به تو میدهم از عواید این شتر زندگی این دختر را تامین کن دخترت را زنده به گور نکن. اگر وضع پدر متوسط بود دو شتر میدادم اگر وضع پدر ضعیف بود از نظر مالی سه شتر میدادم. بعد به پیغمبر عرض کرد یا رسول الله در عصر جاهلیت 360 شتر دادم تا جلو زنده به گور شدن دخترها را بگیرم. این آن زمان مسلمان نبود ولی انسان بود. آدم بود. خدا تو وجود انسان ها عقل را قرار داده که حجت خداست. گفت که حالا که اسلام آوردم من یک سوال دارم از شما به بعضی از این خانواده ها قول سه تا شتر دادم 2 تا دادم یکی مانده به بعضی از این خانواده قول دو تا شتر دادم یکی دادم یکی مانده آیا لازم است به عهدم عمل کنم؟
پیغمبر فرمود آقای ثعلبه خدا دوست ندارد کسی که قولی میدهد به تعهدش عمل نکند.
و حال اینکه این قول داده بود اینها دختران شان را زنده بگور نکنند نفعی برای این از نظر ظاهر نرسیده بود این پایبند بودن به تعهدات راوی آمد از آقا امام سجاد سوال کرد جمیع شرایع دین را برای ما بگویید یک چکیده یک عصاره از همه شرایع دینی آسمانی. امام سه تا نکته را نام برد: وقتی گفت جمیع شرایع دین را بگویید آقا فرمود این سه نکته یعنی دین باید ما را برساند به اینجا ببنییم رسیدیم یا نرسیدیم امشب. شب عاشورا است. اگر به اینها رسیدیم به اهداف انبیاء نزدیک شدیم اگر نرسیدیم از صاحب امشب کمک بخواهیم برسیم.
امام فرمود جمیع شرایع دین سه مطلب است:
1. «قول الحق»[16] باید دین شما را برساند به جایی که حق بگویید. ناحق نگویید. حق بگویید ولو به ضررتان حق بگویید و لو به نفعتان نباشد.
یک آقایی در همین خیابانهای شیراز تاجر مواد خواربار است. قول الحق یعنی این. گفت آقای حدائق یک روزی سالها قبل یک مشتری آمد تو مغازه ما برنج را قیمت گرفت کیلو چند؟ کیلو چند کیلو چند؟ پرسید بعد به من گفت حاجی از این برنج ها بهتر هم هست؟ گفتم بهتر از این برنجی که ما داریم هست من ندارم. گفت اینجا کی داره؟ گفتم از مغازه من برو بیرون یک صد متری پایین تر یک مغازه دیگر است به نام آقای فلانی برنج بهتر او دارد. این مسلمانی است. دین باید برساند تو را به اینجا. مشتری میپرد؟ آدرس به او بدهی از دست میرود؟ خدا چیکاره است؟ پس خدا چه نقشی دارد؟ گفت به این مشتری گفتم مشتری رفت دیدم ربع ساعت بعد برگشت گفت آقا همینطوری که گفتی برنج بهتر از شما او داشت من از شهرستان آمدم برنج برای مجلس امام حسین میخواهم بخرم الآن به دلم افتاد این برنج شما چون آدم راستگو و قائل به حقی هستید برای مجلس امام حسین پسندیده از آن برنجی که گران تر است ولی این امتیازی که تو داری در آن آقا نیست. گفت دو 3 تن برنج از ما خرید گفت من الان میروم شهرستان به هیئتهای دیگر هم سفارش میکند بیایند مشتری شما شوند گفت به خاطر قول حق بیش از ده تن برنج از ما آمدند خریدند.
این کار خداست. شما حق بگویید خدا شرمنده شما نمیشود «قول الحق»[17] دوم امام فرمود: «و الحکم بالعدل»[18] دین باید شما را برساند به اینجا که به عدل حکم کنید. یک جایی هم که میبینید به ضررت هست حرف حق را بزنید. حکم به عدل کنید. قضاوت به حق. دوم. و سوم «و الوفاء بالعهد»[19] وفای به تعهدات و پایبند بودن به عهد و پیمان ها. که عرض کردیم موضوع مجلس ما همین وفای به عهد است آقا پیغمبر میفرماید «من کان یومن بالله و الیوم الاخر»[20] کسی که به خدا و به روز قیامت ایمان دارد یعنی به معاد و توحید ایمان دارد « فلیف اذا وعد»[21] وفا کند به آن چیزی که وعده میدهد به تعهداتش پایبند باشد «فلیف اذا وعد»[22] ما را میآزمایند تو وعده هایمان تو قولهای مان چیکارهایم چه کردیم؟
عزیزان یکی از تجار بین المللی همین شهر برای من نقل کرد اینها اخلاق اسلامی است من نمیخواهم از یک تاجر بیگانه تعریف کنم من دارم از فضیلت اخلاقی تعریف میکنم این آقا برای من تعریف کرد گفت آقای حدائق سالها قبل از یک تاجر بین المللی اسپانیایی گفت رفتم اسپانیا معامله کردیم حدود تقریبا یک میلیارد چوپ آن زمان که یک کشتی میشد. گفت معامله کردیم قرارداد بستیم وضعیت ارزش پول امروز نبود پول خیلی ارزش داشت گفت قرارداد بستیم قرار شد من برگردم ایران حواله کنم برایش پولش را و او هم دستور بدهد بار کنند چوب را بفرستند. این خود آقا برای من گفت الآن این آدم در شیراز است گفت شیراز که رسیدم یک، یک هفته ای گذشت وضع چوب تو بازار بین المللی رفت بالا. قیمت کشید بالا. گفت من یک تماسی به آن آقای تاجری مسیحی اسپانیایی گرفتم گفتم آقا چوبی که ما سفارش داده بودیم چی شد؟ گفت من دستور دادم که بارگیری کنند. یا کشتی حرکت کرده یا در آستانه حرکت است جنس میگفتیم باری گیری میکنند بفرستند به سمت ایران. گفتم به چه قیمتی؟ گفت مگر چطور؟ گفتم نه میخواستم بدانم. گفت ما با شما قرارداد بستیم گفت بعد خودش گفت چون قیمت چوب رفته بالا میپرسی؟ ما بر همان عهدی هستیم که با تو بستیم؟
من اعتقادم این است همین تاجر اسپانیایی بیاید زیر بیرق امام زمان است به شعار نیست یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی. رحم به همدیگر نمیکنیم این چه یابن الحسنی است؟ به عمل کار برآید به سخندانی نیست. گفت ما بر همان قولی که با شما دادیم عهدی. گفت من به او نداده بودم. جنس هنوز تحویل نگرفته بودم. این همانی است که پیغمبر میفرماید ایمان به خدا و قیامت داشته باشی به وعده ات عمل کن. آقا ما یک چیزی گفتیم تو هم جدی گرفتی؟ اینجاها مردم خودشان را نشان میدهند.
وجود مقدس اقا امیرالمومنین میفرماید: «من دلائل الایمان»[23] از نشانههای دینداری «الوفاء بالعهد»[24] وفای به عهد است. در جایی که باید پایبند باشیم.
خوب امشب شب عظیمی است. آقا امام حسین یک خطبه خوانده است اصحاب را جمع کردند بنا بود جنگ عصر شروع بشود و تمام بشود حضرت یک فرصتی خواستند که یک شب به ما فرصت بدهید و برای ما وقت بگیرید که قمر بنی هاشم رفتند با جمعی از یاران صحبت کردند بعد از گفتگوهایی فراوان اجازه داده شد یک شب دیگر به این خاندان و اصحاب فرصت داده بشود خود امام حسین پرده برداری کردند برای اینکه آیندگان قضاوت غلط نکنند نگویند امام حسین یک شب دیگر میخواست فقط کنار خانواده اش باشد یا دفع الوقت کند یا فکر گریز و فرار از کربلا داشته باشد آقا در یکی از صحبتها وقتی که گفتند برای من یک شب فرصت بگیرید فرمودند «و هو یعلم»[25] خدا میداند «انی احب الصلاه»[26] من نماز را دوست میدارم «و تلاوه کتابه»[27] قرآن خواندن را دوست دارم «و کثره الدعاء»[28] دعا کردن را «والاستغفار»[29] این چهارتا برنامه، برنامه امشب امام حسین و اصحاب امام حسین بود. اگر از من و شما پرسیدند امام حسین را چرا امشب وقت گرفت بگویید برای نماز، دعا، قرآن، استغفار اگر حضرت ملک الموت آمد گفت حاج آقا خانم امشب شب آخر عمرت است فردا میبرندت به کاری بپرداز که امام حسین امشب پرداخت. مردم تا میتوانید ارتباط با خدا را در قالب نماز، در قالب دعا، در قالب تلاوت قران و استغفار از دست ندهید. امشب خیمه ها صدای زمزمه و راز و نیاز سر بلند کرده بود. بالاخره فرصت ها تمام میشود تو کارنامهتان چیزی که میماند همین معنویات شماست.
مادیات که باید بگذارید و بروید. آنچه که میبرید لقمان به پسرش گفت پسرم انسانها سه قسمت دارند «ثلاثة اثلاث»[30] یک سوم شان مال خداست یک سوم شان مال خودشان است یک سوم شان مال سهم کرم و خاک است. این حرف لقمان است گفت آن یک سومی که مال خداست روح انسانهاست روح که لذا نماز، عبادت، بندگی خدا روحت را تقویت میکند. «اما الثلث لله فروحه» روح. یک سوم مال خودتان است اعمالتان است اعمال مال شماست. اموال مال ورثه است. این اموال اگر خودتان جلو جلو استفاده کردید مال شما است گذاشتید ماند، مال ورثه است. آن ثلثی که مال شماست اعمال است. و آن یک سومی که لقمان گفت سهم کرم و خاک است گفت این بدن هاست. این بدن ها بعد از اینکه دفن میشود سهم کرم و خاک زیر خروارها خاک بعد لقمان به پسرش فرمود پسرم عاجز زیان کار کسی است که تمام تلاشش در دنیا برای سهم کرم و خاک باشد. یعنی همه اش پرداخته به جسمش از روح غافل شد از عمل در مسیر رضای خدا فارغ شد.
آقا امام حسین یک خطبه خواندند اول شب. یک قسمتی از این خطبه را من بخوانم «اثنی علی الله احسن الثناء»[31] این کلام امام حسین است امشب. خدا را ستایش میکنم به بهترین نوع ستایش. حالا ما تو سختیهای زندگی خدایا سر ما باید اینجوری بیاید. خدایا ما که خوبیم باید محاصره مان کنند؟ پای قتل مان بایستند؟ این حرف امام حسین در آخرین شب زندگی است. که میداند فردا قطعه قطعه میشود. ببینید با خدا چگونه دارد سخن میگوید؟
«اثنی علی الله احسن الثناء»[32] ستایش میکنم خدا را به زیباترین نوع ستایش. و «احمده علی السراء و الضراء»[33] خدا را حمد میکنم در سختی ها و راحتی ها. در هر حالی در فراخ دستی در تهی دستی. در تنگدستی در گشایش زندگی. در هر حالی خدا را ستایش میکنم. «اللهم انی احمدک»[34] آقا عرض میکند خدایا تو را دوباره ستایش میکنم. «ان اکرمتنا بالنبوه»[35] ما را اکرام کردی و تکریم به کردی به نبوت. پیغمبر به ما دادی ما قابل بودیم که مسلمان بشویم «و علمتنا القرآن»[36] خدایا تو را حمد میکنم که علم به قرآن آشنایی به قرآن را به ما دادی. یادمان نرود این نعمتهای که داریم و حمد هم نمیکنیم چقدر حمد کردیم الحمد لله رب العالمین که قرآن داریم. الحمد لله رب العالمین که مسلمان هستیم الحمد لله رب العالمین که پیغمبر پیغمبر ما است. این ا لحمد لله ها را امام حسین در شب آخر عمرش درس میدهد به بشریت. «و فهمتنا فی الدین»[37] خدایا تو را ستایش میکنم که فهم دین شناسی و درک دین شناسی به ما دادی. «و جعلت لنا اسماعا و ابصارا و افئده»[38] خدایا به ما گوش و چشم و قلب دادی که تبعیت از دین کنیم. «و لم تجعلنا من المشرکین»[39] ما را از مشرکین قرار ندادی بعد حضرت این جمله را فرمودند. «اما بعد فانی لا اعلم اصحابا»[40] من سراغ ندارم یارانی «اولی»[41] بهتر از اصحاب خودم. انصافا اینهایی که با امام حسین ماندند همه شان شب عاشورا میدانستند فردا شهید میشوند خود امام حسین هم به اینها خبر دادند حضرت به همه اینها امشب گفتند بروید. و همه اینها محکم ایستادند و اظهار ارادت کردند از پیرمرد کهنسالش مثل مسلم بن عوسجه تا نوجوان سیرده ساله اش مثل قاسم بن ا لحسن محکم به امام حسین عرضه کردند که آقا ما جان بر کف گرفتیم در رکاب شما.
آقا فرمود بهتر از شما خیرتر و نیکوتر از شما و با وفاتر از شما من سراغ ندارم یارانی. «ولا اهلبیت ابر و لا اوصل من اهلبیتی»[42] اهلبیتی هم مثل اهلبیت خودم بهتر از اینها سراغ ندارم. خاندانی که اینجوری ایستادند پای کار. امشب امام حسین دیشب اشاره کردم وقتی به قمر بنی هاشم گفتند برادر برادرهایت را بردار برو. به حضرت عرض کرد «لا ارانا الله ذلک ابدا»[43] خدا مرا نبیند در حالی که به شما پشت کردم. به فرزندان عقیل فرمودند یک داغ دیدید و آن داغ مسلم بود بس است. شماها بروید گفتند کجا برویم سید و آقای خودمان را رها کنیم قیامت در پیشگاه خدا و پیغمبر چه جوابی بدهیم.
اهلبیت بهترین اهلبیت. اصحاب با وفاترین اصحاب. بعد حضرت فرمودند «فجزاکم الله عنی جمیعا خیرا» خدا به همه شما از طرف من به خاطر این وفاداری و فداکاریتان خیر عنایت کند.
امشب عزیزان جریاناتی اتفاق افتاد. خوب شب آخر عمر سید الشهدا است. و شب آخر عمر اصحاب. اصحاب هم همه میدانستند و از امام حسین شنیدند و در همین شب یادی از امام زمان کردند به اصحاب بشارت دادند که قائم ما و مهدی خواهد آمد و انتقام ما را خواهد گرفت. و همه ما در دولت او خواهیم آمد و رجعت میکنیم و شاهد مکافات و مجازات ظالمینی هستیم که امروز ما را مظلومانه به شهادت رسدند. یکی از یاران گفت آقا این آقا کیست این حجت این قائم کیست؟ امام فرمود هفتمین فرزند از نوه ام باقر العلوم که امام باقر تو صحرای کربلا بود هفتمین فرزند از این فرد میشود حجت الهی که دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد. خوب خیمه ها یک بخشی از یاران امام حسین امشب پیوستند. سعادت وقتی رو بکند بعضی از این سربازهای کوفی آمدند پشت خیمه ها گزارش ببرند دیدند از این خیمهها مثل کندوی زنبور عسل زمزمه بلند است. «لهم دوی کدوی النحل»[44] حسینی، نیمه شبی برای خودت داشته باش. مردم وقت بگذارید برای خودتان. یک اهل دلی میگفت حال نماز شب هم نداری یک ربع ساعتی ده دقیقه ای بلند شو بشین. در وقت بیدار دلان بیدار باش. یک نظری به تو هم میکنند. امام حسین نه اینکه امشب بیدار ماند اولیای الهی خلوتهای خودشان را در نیمه شب برای خدا خرج میکردند بعضی از این کوفیها آمدند گزارش ببرند دیدند از خیمه ها صدای مناجات بلند است. گفتند حکومت میگوید اینها خارجی هستند بر علیه خدا قیام کردند اینها که دارند قرآن میخوانند نماز میخوانند عده ای از اصحاب الحسین امشب شدند اصحاب الحسین. امشب یک نفر از یاران امام حسین از امام حسین جدا نشد. بلکه عده ای امشب به امام حسین پیوستند. «لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد»[45] خوب آقا امام حسین دستور دادند علی اکبر با سی سواره و بیست پیاده اینها رفتند آب آوردند امشب آب آوردند تو خیمه گاه. اصحاب غسل کردند. بعضی ها لباسهای شان را شستند که با این لباسی که کفنی آنهاست به لقاء الهی میخواهند بروند. همه در شوق همه در شور. در بین این اصحاب پیرمردی است به نام بریر، بریر یک پیر مردی کهنسالی است این توی یکی از این خیمه ها گذاشته بودند برای شستشو میرفتند اصحاب خودشان را میشستند آب را امشب آوردند اصل عطش از فردا صبح شروع شد. من بیآبی. البته آب از روز هفتم محاصره بود به زحمت آب میآمد بریر خیلی شوخی میکرد یکی از یاران امام حسین به بریر گفت آقای بریر امشب شب شوخی کردن نیست. شب آخر عمرت هی شروع میکنی به شوخی کردن گفت خدا شاهد من در جوانی هم اهل شوخی کردن نبودم من را میشناسند ولی امشب شب دیگری است امشب امام ما بشارت این را داد که فردا روز وصال ما است فردا روز لقاء ما است من در پوست نمیگنجم از شوق و شادی. این دست خودم نیست. این خوشحالی این مزاح کردن به واسطه آن وعده ای است که امام حسین داد گفت فردا روز لقاء رب الارباب است. یکی از اصحاب میگوید آمدم پشت خیمه امام حسین دیدم حضرت زینب دارد اظهار نگرانی میکند. به امام حسین عرض کرد که برادر این یارانت را امتحان کردی اینها هم فردا نروند؟ شما را تنها بگذارند آقا فرمود خواهرم اینها آزموده شدند اینها هستند با ما. ما را رها نمیکنند آن شخص رفت نزد حبیب گفت آقای حبیب دختر امیرالمومنین زینب کبرا نگران است و یک همچنین صحبتی شنیدم با امام حسین میکرد حبیب تمام اصحاب را جمع کرد گفت برای آسوده کردن خاطر امیر المومنین همه برویم محضر حضرت زینب آمدند پشت خیمه عقیله بنی هاشم حبیب صدا زد ای دختر علی. ای زینب کبرا. به خدا قسم تا شمشیر دست ما است تا جان در بدن داریم تا نیزه به دست داریم اجازه نمیدهیم به ساحت مقدس حسین کسی تعرضی داشته باشد. از صحنههای زیبای که امشب تاریخ نقل کرده راوی میگوید رفتم پشت خیمه اصحاب دیدم حبیب همه را جمع کرده به اصحاب سفارش میکرد فردا که جنگ شروع شد پیشگامان در جهاد باید ما باشیم نکند ما باشیم و فرزندان امیرالمومنین و آل هاشم اینها بروند شهید بشوند و شرمندگی برای ما رقم بخورد. میگوید رفتم پشت خیمه بنی هاشم دیدم قمر بنی هاشم مشغول سخن است خطاب به یاران و اهلبیت توصیه میکند ای بنی هاشم ای دودمان رسول الله فردا که جنگ آغاز شد شما باید پیشگام باشید. نکند آیندگان بگویند اینها دیگران را مقدم کردند و خودشان نرفتند همه پیشام همه در وفای به عهد ساعی و پای کار ایستادند.
خوب دیگه همه مشغول به عبادت و ذکر و راز و نیاز شب به نیمه رسید. آقا امام حسین تو خیمه خودشان بودند آقایانی که کربلا رفتید خیمه امام حسین کنار خیمه حضرت زینب و خیمه آقا امام سجاد است وجود مقدس امام حسین در خیمه خودشان جون غلام اباذر نشسته بود داشت شمشیر امام حسین را صیقل میزد دیگه نیمههای شب بود. حضرت زینب میفرماید من تو خیمه زین العابدین از زین العابدین پرستاری میکردم خیمه امام سجاد حضرت زینب سید الشهدا اینها در کنار هم بودند امام سجاد میفرماید یک وقت صدای زمزمه پدرم بلند شد.
«یا دهر اف لک من خلیل کم لک بالاشراق و الاصیل»[46]
ان شاء الله مزد امشب هایتان را بگیریم یک شبی کربلا زمزمه کنیم بگوییم آقا این دلها هوای کربلاتو داره زن و مرد حاضر در مجلس. شب عزیزی است امشب. خدا را به عزیزان امشب قسم بدهیم گرفتاری ها مرتفع بشود این بلیه عام البلوای کرونا از سر عموم بشریت مرتفع شود. مغرب یک عزیزی آمد گفت آقا بچه هایم خانواده ام در هلند کرونا گرفتند. از آنجا زنگ زدند بگویید التماس دعا. تو مجلس امام حسین دعامون کنید. همه را دعا کنید در راس همه دعاها، فرج امام زمان را بخواهیم. ان شاء الله فیض کامل عزیزان ما خواهند داد. حاج آقای مومنی حاج آقای محمدپور سایر عزیزان مداحان.
«کم لک بالاشراق و الاصیل»[47] یعنی روزگار اف بر تو باد حسین را تنها گذاشته. امام سجاد میفرماید خودم را کنترل کرده بودم. بغض راه سخن گفتن بر من بسته بود. اما رعایت حال عمهام زینب میکردم امام یکی دو بیت دیگر شعر را آهسته میخواند یک وقت صدای ناله زینب بلند شد. فریاد زنان شتابان رفت وارد خیمه امام حسین شد. صدا زد.
«لیت الموت اعدمنی الحیاه»[48] ای کاش زینب پیش از این مرده بود. صدای مظلومانه حسین را نمیشنید. شروع کرد گریه کردن صدا زد «الیوم ماتت فاطمه و علی و حسن اخی یا خلیفه الماضی»[49] الآن به داغ پدرم علی گرفتار آمدم الآن مادرم زهرا را از دست دادم. گفت و گفت تا بیهوش روی زمین افتاد. آقا امام حسین سر خواهر را به دامن گرفت خواهر را به هوش آورد خواهرم «ان اهل الارض یموتون و ان اهل السماء لا یبقون»[50] زینب باید آماده شود برای فردا خواهرم آسمانیان نمیمانند زمینیان میمیرند. خواهرم پیغمبر از من بهتر بود رفت. بابام علی از من بهتر بود رفت. مادرم فاطمه از من بهتر بود رفت. برادرم مجتبی حسن از من بهتر بود رفت. خواهرم صبور باش. «لا یذهبن بحلمک الشیطان»[51] دستی بر سینه زینب گذاشت هر چه باشد تو علی را دختری. خواهرم شکیبایی کن.
گر خورد سیلی سکینه دم مزن
عالَمی زین دم زدن برهم مزن
نیمه شب امشب امام، زینب را آرام کرد زینب را به خیمه برگرداند. امشب گذشت. فردای عاشورا رسید. بعد از ظهر عاشورا زینب یک وقت دید صدای حسین دیگر به گوش نمیرسد شتابان شتابان از خیمه بیرون آمد هر چه میدود از حسینش اثری نمیبیند. رفت روی تل زینبیه از آن بلندا ببیند چه خبر است؟ ای وای. ای وای. ای وای. خدا رحمت کند آیت الله شوشتری را میفرماید: یکی از مواقعی اضطرار زینب بعد از ظهر عاشورا روی تل زینبیه بود خدا را قسم بده به این اضطرار زینب، دست ها را به سر گرفت چه دید زینب؟ خودم دیدم ز بالای بلندی که محبوب خدا را سر بریدند
حسین جانم، حسین جانم ، حسین جان
خودم دیدم حسینم تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
حسین جانم، حسین جانم، حسین جان
رو کرد به عمر سعد صدا زد «یابن سعد أیقتل ابی عبد الله»[52] پسر سعد دارند حسین را میکشند تو نگاه میکنی جواب زینب را ندادند دست ها را به سر کرد رو به مدینه کرد صدا زد وا محمدا. وا علیا. وا قِلَّةَ ناصرا. چی دید. دید شمر روی سینه حسین. همه بگویید حسین.
[1] . اسراء 34.
[2] . اسراء 34.
[3] . اسراء 34.
[4] . اسراء 34.
[5] . اسراء 34.
[6] . اسراء 34.
[7] . اسراء 34.
[8] . اسراء 34.
[9] . اسراء 34.
[10] . اسراء 34.
[11] . مائده 1.
[12] . غرر الحکم و درر الکلم، ص 143
[13] . اسراء 34.
[14] . کافی، ج 7، ص 51.
[15] . اسراء 34.
[16] . الخصال، ج 1، ص 113.
[17] . الخصال، ج 1، ص 113.
[18] . الخصال، ج 1، ص 113.
[19] . الخصال، ج 1، ص 113.
[20] . تحف العقول، ص 45.
[21] . تحف العقول، ص 45.
[22] . تحف العقول، ص 45.
[23] . عیون الحکم و المواعظ، ص 471.
[24] . عیون الحکم و المواعظ، ص 471.
[25] . وقعه الطف، 195.
[26] . وقعه الطف، 195.
[27] . وقعه الطف، 195.
[28] . وقعه الطف، 195.
[29] . وقعه الطف، 195.
[30] . مواعظ العددیه ص186
[31] . بحارالانوار ج44 ص392
[32] . بحارالانوار ج44 ص392
[33] . بحارالانوار ج44 ص392
[34] . بحارالانوار ج44 ص392
[35] . بحارالانوار ج44 ص392
[36] . بحارالانوار ج44 ص392
[37] . بحارالانوار ج44 ص392
[38] . بحارالانوار ج44 ص392
[39] . بحارالانوار ج44 ص392
[40] . بحارالانوار ج44 ص392
[41] . بحارالانوار ج44 ص392
[42] . بحارالانوار ج44 ص392
[43]. لهوف ترجمه فهری ص91
[44] . غم نامه کربلا، ص 118.
[45] . غم نامه کربلا، ص 118.
[46] . وقعه الطف ص 200.
[47] . وقعه الطف ص 200.
[48] . وقعه الطف ص 200.
[49] . وقعه الطف ص 200.
[50] . وقعه الطف ص 201.
[51] . وقعه الطف ص 200 ص112
[52] . الارشاد ج2