استاد حدائق روز سه شنبه 26 مرداد 1400 مصادف با هشتمین روز از ماه محرم در منزل آقای شهریزی به بیان ادامه مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»[1]
سخن از موجبات رحمت در زندگی بشر بود. بحث به اینجا رسید که یکی از عواملی که موجب رحمت الهی و نزول رحمت میشود یاد خدا بودن و ذکر است. خود اینکه انسان خدا را فراموش نکند این اسبابی میشود برای گسترش رحمت آیاتی فراوانی هم در قرآن ناظر به همین معنا است. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُم»[2] شکر کردید شکر یعنی یادت نرود که نعمت مال خدا است. این حافظه این زبان این موقعیت این سواد این ثروت این خانواده مال شما نیست. با خودت که نیاوردی که با خودت ببری. یک آقایی میگفت مال من، گفتم از کجا آوردی؟ پای سفره خدا نشستید لخت آمدید دنیا حافظه به تو دادند آبرو دادند موقعیت دادند تاییدت کردند تا امروز حالا گردن فرازی میکنی؟ ما یاد نرود نعمتها سپاسگزاری میکنیم خود این سپاسگزاری و تشکر سبب افزایش نعمت میشود. پس یاد خدا بودن و ذکر سبب نزول رحمت میشود بر انسانها که حالا ذکر به معنای کلی دیروز اشاره کردیم هم ذکر عملی هم ذکر قلبی هم ذکر لسانی اینها همه موجب رحمت میشود. از عوامل دیگری که ما در روایات داریم کلام صریح امیر مومنان ناظر به همین معنا است گذشت و عفو از فرصتها و موقعیتهای خوبی است که ما را مشمول رحمت میکند. علی (علیه السلام) میفرماید: «بالعفو تستنزل الرحمه»[3] به واسطه عفو رحمت را بر خودتان جاری کنید ساری کنید. ضریب گذشت و آستانه تحمل تان را بالا ببرید بالاخره بخواهید مقابله به مثل کنید در هر کاری شایسته نیست یکی از ویژگیهای مکارم اخلاق پیغمبر میفرماید «ان تعفو عن من ظلمک»[4] یک حدیث معروف قدسی است که پیامبر فرمود خدا من را به نه دستور، سفارش کرد من هم امت اسلام را به این نه دستور سفارش میکنم. اینها شاکله کار رسول الله است. و رمز موفقیت. امروز مدیران ما مسئولین ما ثروتمندان ما پدران ما مادران ما جامعه ما باید این را بکند طراز کار. یکی از این نه تا مطلب رسول الله فرمود خدا به من توصیه فرمود به کسی که در حقم بدی کرده من گذشت کنم. «ان تعفو عن من ظلمک»[5] بگذرم و عفو کنم نسبت به آن که اشتباهی مرتکب شده این اگر در جامعه اتفاق بیفتد مردم از یک ظرفیت بالایی برخوردار باشند به نام گذشت به نام عفو، حس انتقام گرفتن را کینه ورزی در وجود اینها شکل نگیرد این درون آلوده انسان را از رشد و تعالی باز میدارد. یک خانم کهنسالی بود گفت آقا من مادر شوهرم را حلال نمی کنم آمده بود حساب خمسش را بپردازد گفتم چرا؟ چیکار کرده در حقت؟ گفت سر سفره عقد جلو همه با یک برخورد بدی به من گفت عسل بکن دهن داماد. گفتم این داستان مال چند سال قبل است؟ گفت مال قریب 50 سال قبل. 50 سال تربیت نشده. درون آلوده است. یک فرمول استجابت دعا را من امروز، مزد امروز به شما بدهم اینطور نیست که در خانه خدا رفتی الهی العفو راحت ببخشد آداب دارد. شرایط دارد. لقلقله زبان که نیست خودت را بازی میدهی؟ الهی العفو باید در چارچوب خودش باشد یکی از آن شرایط امام صادق میفرماید میخواهی خدا ببخشدت؟ اول بگذر از کسانی که در حقت بدی کردند تا خدا بگذرد از تو.
ما حاضر به گذشت نیستیم بعد میگوییم خدایا هر کسی ما در حق او اجحاف کردیم بدی کردیم اسباب مغفرت ما را فراهم کن ولی خودمان حاضر به گذشت نیستیم. امام فرمود: وقتی میخواهی در خانه خدا بروی بگو خدایا هر کسی در حق ما خطایی کرده ما گذشتیم بخشیدیم دستت خالی نمی شود دستت را داری پر میکنی و خدایا آنهایی که ما در حق آنها خطا کردیم به دل آنها هم بینداز آنها هم از ما بگذرند.
سخت گرفتی برادر خواهر قیامت کسانی هستند که به تو سخت بگیرند. ببینید این اصل اخلاقی امروز در جامعه شکل بگیرد. خانوادهها گاهی اوقات زن و شوهر کدورت وجود اینها را پر کرده این دادگاهها را ببینید مسائل خانواده مسائل اجتماعی گاهی اوقات روحیه گذشت در انسانها نیست میخواهی آقا مشمول رحمت شوی. «بالعفو تستنزل الرحمه»[6] البته امیر المومنین یک جمله دارند که کجاها باید بخشید حضرت میفرماید جایی بگذرید و ببخشید که طرف پشیمان است. یک کسی خطایی کرده ولی قلدری میکنه میگوید آقا کردم دلم خواست خواستی ببخش خواستی نبخش. این را نباید ببخشد این پشیمان نیست. اگر طرف از کرده خودش پشیمان است آمد گفت آقا ما این حرف اشتباه را زدیم این کار غلط را کردیم ما این برخورد را نباید در حق شما میکردیم حالا پشیمانیم اینجا جایی است که علی (علیه السلام) میفرماید «العفو عن المقر لا عن المصر»[7] عفو آنجایی است که طرف اقرار به خطا دارد. اعتراف میکند اشتباه کردم. مصر به اشتباه نیست. که بگوید کاری خوبی کردم اینجا بگذریم. ولی گاهی طرف مصر است آن شخص مصر را خدا هم نمی بخشد. خدا هم نمی بخشد. طرف آمد به امام صادق عرض کرد آقا توبه مقبول نشانهاش چیست؟ حالا کدی که امام صادق میفرماید من محضر عزیزان عرض کنم.
از کجا بفهمیم توبه مان را خدا قبول کرده است؟ امام فرمود نشانه توبه مقبول این است که از آن کاری که توبه کردی دیگر در آینده سراغش نروی. بد اخلاق بودی، توبه از بد اخلاقی کردی دیگه از شما سر نزند. کوتاهی در واجباتت میکردی. توبه کردی دیگه تعلل و کوتاهی نکن. این نشانه توبه مقبول است. و الا من بگویم الهی العفو دوباره فردا روز از نو روزی از نو این نشد. آیه که تلاوت شد آیه 159 سوره مبارکه آل عمران. این آیه را مرحوم علامه طباطبایی اعلی الله مقامه حالا شاید مثال بیاورم بر موضوع خودمان و بحث خودمان این آیه بعد از اتمام جنگ احد نازل شد. جنگ احد با شکست مواجه شدند مسلمانان. جنگ اول تجربه شیرین پیروزی جنگ احد با هفتاد شهید مسلمانها شکست خوردند وضعیت رسول خدا هم وضعیت سختی بود پیامبر تا آستانه شهادت پیش رفت. امیرالمومنین و شخصیتهای برجسته در عالم اسلام به شهادت رسیدند در راس اینها حضرت حمزه سید الشهدا عموی رسول الله. خوب علت این شکست هم دو تا مطلب را در تاریخ ذکر میکنند میگویند یکی رسول الله قبل از برپایی جنگ دشمن در راه بود پیامبر به مشاوره گذاشتند نظر خواهی کردند که ما با دشمن کجا بجنگیم؟ خود پیامبر اعلام کرد به نظر من تو مدینه بمانیم. مسلمانها در مدینه قرار بگیرند از شهر خارج نشویم. دشمن بیرون شهر ما از داخل شهر با دشمن مواجه شویم. این نظر رسول الله بود. مسلمانها طعم شیرین پیروزی بدر اینها را مغرور کرد یک وقت خدا درحقت لطف کرده نباید خودت را گم کنی. نباید تکلیف را فراموش کنی. اینها میگفتند یا رسول الله ما در بدر دشمن عده و عُده شان کم بود شکست شان دادیم در احد که ما تجهیزات مان نفرات مان تجربه مان بیشتر شده چرا در شهر بمانیم و از داخل شهر بجنگیم برویم در خارج از شهر با دشمن رو به رو شویم. پیامبر چون بنای شان بر مشورت بود گفتند نظر اکثریت این است برویم بیرون. احترام گذاشتند به آراء عمومی. و حال آنکه نظر رسول الله یک چیزی دیگر بود. و این هم نفهمی آن مسلمانهای بود که روی رای پیامبر رای دادند. بابا وقتی رسول الله دارد نظر میدهد شخصیتی که با عالم غیب وصل است این هم به عزیزان عرض میکنم وقتی ما مشورت میگیریم یک فرد صاحب نظری کارآمدی خبرهی دلسوز دارد نظر میدهد دیگه روی نظر او نظر ندهید یا مشورت نگیر یا اگر گرفتی اهتمام بده به این مشورت. آمدند نیروها در احد مستقر شدند و دشمن هم آمد تمرد دوم هم این بود پیامبر در جبل الرماد عزیزانی که مدینه مشرف شدید تنگه سوق الجیشی است که جایی حساسی بود پیامبر سعید بن جبیر با 50 نفر را مامور کردند گفتند که این تنگه را حفظ کنید ما چه شکست بخوریم و چه پیروز شویم شما اینجا را خالی نکنید دشمن از پشت ما را دور نزند محاصره نکند. خوب جنگ هم شروع شد در همان اثنای جنگ و شروع جنگ پیروزی به نفع مسلمانها داشت رقم میخورد مسلمانها رفتند که دشمن را از صحنه خارج کند این رزمندههای که تو این تنگه قرار بود خالی نکنند اینها رها کردند تنگه را. برای همراهی با مسلمانها حالا بعضیها به قصد غنائم جنگی آمدند تو میدان جنگ خالد بن ولید با دویست سرباز از دور رصد میکرد تا دید تنگه تخلیه شد اینها از تنگه وارد شدند مسلمانها را قیچی کردند از پشت و از جلو جنگی که داشت میرفت به سمت پیروزی شد شکست. حمزه شهید شد مصعب بن عمیر شهید شد عبدالله بن جش شهید شد هفتاد شهید. پیامبر تا آستانه شهادت رفت. خوب بعد از اینکه واقعه احد تمام شد رسول الله میآمدند به سمت مدینه پیامبر خیلی ناراحت بودند. به دو دلیل یکی اینکه اینها مشورت رسول الله را قبول نکردند رسول الله فرمود بمانید در مدینه اینها نپذیرفتند و دوم جبل الرماد را رسول الله فرمود تخلیه نکنید تخلیه کردند ابلاغیه خدا نازل شد. این آیه را علامه طباطبایی مفسرین میفرماید بعد از احد «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[8] رسول الله رحمت خدا شامل حالت شده با مردم نرمی.
اگر شما یک انسان بد اخلاق خشن غلیظ القلب بودی همه از دورت پراکنده میشدند. نکته مهم در این قسمت آیه مردم رمز موفقیت تان در اخلاق است. پول محبوبیت نمی آورد مقام محبوبیت نمی آورد بعضیها بر تنها جسمها حاکم هستند ولی بر دلها حاکم نیستند. گاهی اوقات میبینید پدر در خانه پایگاه ندارد مادر در خانه پایگاه ندارد چون اخلاق ندارد. پیامبر شما اگر اسلام را پیش برد در بدترین شرایط فرهنگی در زمان خودش. مردمی متعصب، بت پرست، عقب افتاده، متهجر، آیت الله سبحانی مینویسد بعضی از این جنگهای جاهلیت به خاطر یک دانه ملخ بود. سر یک دانه ملخ، جنگ قبیلهای شکل میگرفت انسانیت مرده بود. دخترها زنده به گور میکردند. اصلا ننگ میدانستند دختردار بودن را. در آن شرایط آشفته بازار پیغمبر کار را شروع برد و پیش برد و به نتیجه رساند خدا میفرماید اخلاق شما سبب شد. نماز شب خوانها باید با اخلاق باشند. حزب اللهیها باید با اخلاق باشند. هیئتیها باید با اخلاق باشند. مسجدیهای ما امان از متدین بد اخلاق. مردم پیغمبرتان اخلاق داشت. اسوه اخلاق بود. و خدا این را به پیامبر تذکر میدهد «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ»[9] ما امروز تو همین جامعه امروز ما بهائیت با اخلاق دارد جذب میکند. من مسلمان با بد اخلاقی دارم دفع میکنم.
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ»[10] اخلاق، پیغمبر هیچ کس در سلام کردن بر او پیشی نمیگرفت ما چقدر حاضریم به دیگران سلام کنیم؟ پدر عارش میشود به فرزندش سلام کند. بابا از پیامبر یاد بگیر. عارمان میشود به یک نوجوانی سلام کنیم. رسول الله به هر که میرسید سلام میکرد حتی به بچههای کوچک تو کوچههای مدینه. این اخلاقه. برترین شخصیت نظام خلقت است با سلام کردن تو کوچک میشوی؟ حالا ما نگاه میکنیم میگوییم آقا سلامت یادت رفت سلامت را خوردی خوب مومن اگر سلام خوب است چرا تو نمی کنی. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»[11] چرا یک چیزی میگویی که عمل نمی کنی؟ پیامبر اسوه اخلاق بود خدا میفرماید این اخلاق سبب پیشرفت اسلام شد سبب رشد عقاید دینی شد. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ»[12] تازه اینم لطف خدا است این هم نکته است عزیزان اگر اخلاق خوب دارید نگویید خودم. بگویید خدا. خدا میفرماید رسول الله این اخلاق خوبت «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّه»[13] این رحمت خدا است لطف الهی است باز آنجا نگویی من. «وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[14] شما اگر یک انسان بد اخلاق سختگیر غلیظ القلبی بود همه از دورت پراکنده میشدند. این نکته اول که خدا میفرماید رسول الله اخلاق شما اینها را آورد تو جبهه. اخلاق شما سبب شد اسلام پیشرفت کرد. به این خلاق خدا سوگند یاد کرده «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيم»[15] و امروز شما در جامعه میبینید افراد موفق افراد با اخلاق هستند.
یک آقایی به من میگفت حاج آقا من فلان جنس را که میخواهم خانه ام مالی آباد است میآیم میخرم گفتم خوب این جنسی که شما میخرید شاید دهها مغازه تو این مسیر طولانی از شمال شرق تا برسی تو راهت هستند این یعنی تخفیف متنابهی میدهد گفت نه حاج آقا این قیمت همانها را میدهد منتها بسیار فردی با اخلاقی است من مشتری اخلاقش هستم. جنس که همه جا هست ما دنبال اخلاق هستیم. اخلاق یک خانمی آمد میگفت شوهر من صبحها که میرود بیرون بچهها میگویند الهی خبرش را بیاورند چیکار کرده؟ حمال خوبی است پول خوبی جمع میکند اما پدری بلد نیست. اصل را گذاشته زمین. بر داشته ام هر آنچه بگذاشتنی است بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است. فکر میکنیم رسالت فقط تو تکاثر اموال است. خدا میفرماید رسول الله حالا که داری بر میگردی اخلاقت اینها را جذب کرده چند تا دستور خدا به پیامبر در این آیه میدهد اولین دستورش این است «فَاعْفُ عَنْهُمْ»[16] بگذر از اینها. حرفت را گوش نکردند رای شما را نپذیرفتند «فَاعْفُ»[17] از اینها بگذر. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»[18] برای اینها استغفار کن خیلی بالاتر از «فَاعْفُ»[19] ما گاهی اوقات یک کسی را میبخشیم ولی دیگه دعایش نمی کنیم حالا چند تا آدم دیدی بگوید آقا من به شما بدهکارم ندارم بدهم. بگوید من گذشتم از تو نمی خواهد بدهی دعا هم میکنم خدا مشکلاتت را حل کند خیلی مهم است بیاید بگوید حاج آقا حاج خانم غیبتت کردم پشیمانم بگویید من گذشتم و دعا میکنم که دیگه خداوند توفیقی به تو بدهد که هیچگاه غیبت نکنی. این مهم است اینها توصیههای خدا است به رسول الله. «فَاعْفُ عَنْهُمْ»[20] اینها رهای تان کردند رفتند مشورت شما را اهمیت ندادند. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»[21] برای اینها استغفار کن. «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ»[22] مرحبا بناصرنا امروز روز بازگشت آزادگان به ایران هم میباشد که خوب خدا را شاکریم که الحمد لله این جنگی که اتفاق افتاد به شایستگی و به سربلندی به پایان رسید و عزیزانی که سالها مجاهدت کردند بازگشتند من دو سه شب قبل در یکی از سخنرانیها عرض کردم گفتم که از مصادیق تکریم و تجلیل حالا صبر و شکیبایی یکی از مصادیقش تجلیل از کسانی است که در این عرصه صبر کردند همین مجلس هم اشاره کردم آزادگان مدتها سالها اینها در زندانهای دولت بعثی عراق بودند رزمندگان و کسانی که جانبازان دفاع مقدس این را ما فراموش نکنیم این حقوق ارزندهای که اینها بر همه ما دارند. خوب پیامبر میفرماید خدا میفرماید «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ»[23] استغفار کن باز هم با اینها مشورت بگیر حالا یک مرتبه مشورت نتیجه نداد مشورت ولی اصل مشورت زیر سوال نمیرود آقا عقل کل هم که هستی مثل رسول الله نیاز به مشورت داری. ما دیدید به به بعضیها میگویید یک مشورت هم بگیر میگوید ما خودمان همه چیز بلدیم این معلوم است هیچ چیز بلد نیست اینهایی که غرور پیدا کردند میگویند ما سرمان میشود به ما نمی خواهد بگویی بابا خدا به حضرت سلیمان فرمود به این مورچه بگو یک نصیحتت بکند. آقا از سلیمان بالاتری؟ نصیحت کننده از مورچه پایین تر است؟ موری به سلیمان سخنی گفت که اشک از چشمان سلیمان گرفت. «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»[24] وقتی هم تصمیم گرفتید توکل به خدا کنید «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»[25] لذا خود این عفو و گذشت از عواملی است که موجب رحمت میشود در زندگی انسانها شخصی آمد خدمت رسول الله عرض کرد یا رسول الله میخواهم خدا رحمم کند چیکار کنم مشمول رحمت شوم. حضرت فرمود: «ارحم نفسک»[26] اول به خودت رحم کن. میخواهی مشمول رحمت خدا شوی از این فرصتهای که به تو دادند درست استفاده کن. تو داری ناسپاسی میکنی، به تو چشم دادند داری کفران میکنی زبان دادند داری کفران میکنی با این وجودت درست استفاده نمی کنی در مسیر آن کسی که در اختیار تو قرار داد. میخواهی خدا رحمت کند مشمول رحمت شوی اول به خودت رحم کن. دلت برای خودت بسوزد قرآن هم این را میفرماید «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً»[27] خودتان را و خانواده تان را از آتش حفظ کنید. اول خودتان را نجات بدهید. بعد هم دستگیری کنید خانواده بعد دیگران. بعد رسول الله فرمود «ارحم خلق الله[28]» به بندگان خدا هم رحم کن خدا به تو رحم میکند. یعنی این روحیه ترحم نسبت به خودمان نسبت به مردم اگر در ما ایجاد شد قطعا مشمول لطف و عنایت الهی قرار خواهیم گرفت. من یک نکته دیگر هم اشاره کنم و عرایض را جمع بندی کنم در سخن دیگری وجود مقدس آقا امیر المومنین میفرماید:
«رحمه الضعفاء تستنزل الرحمه»[29] یکی از موارد دیگری که موجب نزول رحمت میشود به ضعیفها رسیدن است. ضعیف چه از نظر ضعف اقتصادی، چه از نظر ضعف جسمی، یک کسی حالا ضعف دارد کاری از دستش بر نمی آید توانایی ندارد به این اگر رحم کردی خدا رحمت میکند. مشمول رحمت میشوی. و خیلیها اینجا حواله گرفتهاند. اینجا خدا لطف به اینها کرده حالا یک کسی توانایی مالی ندارد رحم کنید به او در این آشفته بازار کرونا بعضیها خوب درخشیدند در همان اوایل کرونا آمارهایی که میدادند شخصی در تهران بیش از صد مغازه اجاره داده بود دو ماه اجاره را نگرفت. خوب کسب و کاری نبوده خدا هم به او داده داری الحمد لله تو که محتاج نیستی یک مقداری تامل کن رحم کن. بلی حالا یک کسی میگوید من خودم گرفتارم یک بحثی دیگری است. اما وقتی خدا به تو لطف کرده آقا این مستاجرت را پاتو نذار بالا به نرخ کاذب روز بیچاره را تو تنگنا بگذاری. بی انصاف خدا به تو داده خانه داری امکانات داری خوب این بیچاره نداره رحمش کن. بگو اجاره را هم اجاره پارسال. رحم کنید تا رحمتان کنند. «ارحم ترحم»[30] اگر رحم کردی مورد رحمت قرار میگیری لذا رحم به ضعفا که این هم فرهنگهای دینی یک کمی تحلیل رفته نوعا افرادی را میبینم میگویند حاج آقا میخواهیم جا به جا شویم گرفتار شدیم موارد فراوانی یک دفعه ودیعهها را برده بالا اجارهها را برده بالا بلی من قبول دارم طرف میگوید من خودم گرفتارم ندارم این مستاجر باید بالاخره کمک کند من خودم هم گرفتارم. ولی بحث من و عرض من متوجه کسانی است که خدا به آنها لطف کرده دارند محتاج نیستند تو این آشفته بازار دستگیری کنید. ما هم روایت داریم این استحباب را من فکر نمیکنم کسی در عالم تجارت عمل کند. من ندیدم روایت داریم اگر آن روز تامین هستید از رسول خدا است میگوید روی جنست سود نکش. چندتا آدم در شیراز داریم اینجوری عمل کند؟ چند نفر در عالم اقتصاد دارید اینجوری عمل کند؟ این جزء مستحبات تجارت است آقا امروز تامین هستی دیگر نیازت تامین شد دیگه روی جنست اضافه نکش جنس را مایه کاری بده دست مشتری. مایه پای مایه کاری که پیشکش جنس 5 سال انبار مانده به قیمت تصاعدی امروز میدهد اینها بی رحمی است و این بی رحمیها نکبتش بشر را میگیرد ما میخواهیم مشمول رحمت شویم از عفو برخوردار شویم از ترحم به ضعفاء امیرالمومنین میفرماید «ارحم من دونک یرحمک من فوقک»[31] به زیر دستانتان رحم کنید تا بالا دستانتان رحمتان کنند. قطعا همه ما بالا دست داریم اگر ترحم کردید به زیر دست بالادست هم رحم میکند. صلی الله علیک یا ابا عبدالله.
روز هشتم محرم همه جا دست توسل به ذیل عنایت آن جوان هاشمی حضرت علی اکبر متوسل است و به سمت و سوی حضرت عرض و حاجت دارند. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شوشتری میفرماید یکی از سختترین امتحانات الهی داغ جوان است. شخصی خدمت امام صادق رسید عرض کرد یابن رسول الله بهترین لذت در دنیا چیست؟ امام فرمود دنیا لذتی ندارد که بهترین داشته باشد چون از نگاه اولیا لذت باید ثبات داشته باشد اینهایی که ما داریم بی ثبات است یک شب سلامتی یک شب مریضی یک روز تولد یک روز وفات. «دار بالبلاء محفوفه»[32]
یرحمک الله»[33] اصرار کرد حضرت فرمود به نظر من اگر بخواهیم برای دنیا لذتی را فرض کنیم بهتر از این دیگر لذتی نیست انسان جوانی داشته باشد با اخلاق، با ایمان، با فضیلت شبی که این جوان میخواهد داماد شود لباس دامادی تنش میکند بهترین لذت برای پدر دیدن این جوان تو رخت دامادی است. این دیدگاه امام صادق است بعد عرض کرد آقا سخت ترین دردها در دنیا چیست؟ حضرت گریه کرد فرمود سخت ترین مصیبت این است که این جوان با این اوصاف جلو چشمان پدرش دفن شود. علی اکبری که خود امام حسین روز عاشورا فرمود خدایا تو شاهدی شبیه ترین افراد به پیغمبر بود از نظر چهره، از نظر اخلاق، از نظر گفتار، داغ این جوان خیلی سخت است. لذا مرحوم آیت الله شوشتری مینویسد مردم امام حسین یک موت داشت یک شهادت میگوید مرگ امام حسین کنار پیکر علی اکبر بود میگوید در حقیقت امام حسین کنار پیکر علی اکبر جان داد. شهادت در گودی قتلگاه بود. وقتی این جوان رشید هاشمی که اول شهید از بنی هاشم بود وبزرگان مقاتل ارباب مقاتل نوشتهاند بعد از شخص امام حسین هیچ کس مثل علی اکبر دشمن را به خاک نیفکند. در یک حمله حیدری دویست نفر را به زمین افکند. آمد محضر امام حسین عرض کرد پدر جان تشنگی دارد من را از پا در میآورد سنگینی آهن دارد من را آزار میدهد «العطش قد قتلنی و ثقل الحدیدی قد اجهدنی»[34] ادب این جوان هاشمی را ببینید نگفت بابا آب میخواهم سیراب بشوم گفت بابا آب میخواهم از تو بهتر دفاع کنم. آب میخواهم بنوشم از امام غریب و مظلومم بهتر دفاع کنم. قدرت بگیرم در دفاع از ولایت خرج کنم. معرفت این جوان است. آقا فرمودند عزیزم ان شاء الله از دست جدت رسول الله سیراب شوی یعنی بابا مصلحت در این است که باید تشنه بروی. دوباره به میدان رفت درگیر دشمن شد یک وقت صدای علی به گوش امام حسین رسید بابا من هم رفتم. خدا حافظ. برای رفتن به میدان با اجازه رفت برای رفتن از دنیا هم خدا حافظی کرد. اسوه ادب است این جوان هاشمی. یک جمله عرض کنم عبدالله بن جعفر وقتی حضرت زینب از اسارت برگشتند مدینه یک وقتی این زن و شوهر با هم نشسته بودند خاطرات کربلا را عبدالله بن جعفر که شنیده بود داشت مرور میکرد به حضرت زینب گفت خانم شنیدم بچههایمان وقتی شهید شدند دوتا پسرهای ما اصلا به استقبال بدن اینها نرفتی. جسد بچهها را میآوردند تو مادر بودی چرا از خیمه بیرون نرفتی؟ گفت عبدالله بن جعفر ترسیدم از اینکه آثار شرمندگی در چهره حسین ببینم. امام حسین بگوید مادر شهید دارد میآید تو خیمه نشستم به استقبال بچههایم نرفتم اجساد بچههایم آوردند گفتند خانم شنیدهام وقتی علی اکبر از اسب به زمین افتاد تا وسط میدان رفتی. گفت عبدالله بن جعفر عاشورا کربلا نبودی حسین خیلی تنها شده بود. ترس از این داشتم که حسین کنار پیکر علی تمام کند. مرحوم شوشتری میفرماید وقتی علی اکبر از اسب به زمین افتاد سه فریاد به آسمان بلند شد اول صدای علی اکبر بود صدا زد بابا من هم رفتم خدا حافظ. «هذا جدی رسول الله یقرئک السلام وی قول عجل القدوم علینا»[35] بابا پیغمبر صدات میزند میگوید حسین به جانب ما بشتاب. میداند پدر نگران تشنگی جوانه پدر را از نگرانی خارج کرد عرض کرد بابا پیغمبر الان سیرابم کرد دیگر فکر تشنگی من نباش. یک صدا هم از خیمه بلند شد صدای زینب صدا زد وا محمدا وا علیا وا حسینا سراسیمه زینب به دنبال حسین آمد وسط میدان. اما صدای سوم صدای یک پدر دل شکسته داغدار آقا رسید کنار پیکر علی از اسب آمد پایین علامه مجلسی مینویسد هفت بار آقا صدا زد ولدی علی. ولدی علی. پسرم علی پسرم علی جوابی نشنید علی روحش به ملکوت پیوسته. آقا آمد کنار پیکر علی نشست. فرمود بابا رفتی و از هم و غم و دنیا آسوده شدی. و بقی ابوک وحیدا بابات را تنها گذاشتی. یک وقت دیدند آقا خم شد صورت به صورت علی. همه بگوییم یا حسین.
[1] . آل عمران 159.
[2] . ابراهیم 7.
[3] . عیون الحکم و المواعظ، ص 189.
[4] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 357.
[5] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 357.
[6] . عیون الحکم و المواعظ، ص 189.
[7] . نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 55.
[8] . آل عمران 159.
[9] . آل عمران 159.
[10] . آل عمران 159.
[11] . صف 2.
[12] . آل عمران 159.
[13] . آل عمران 159.
[14] . آل عمران 159.
[15] . قلم 4.
[16] . آل عمران 159.
[17] . آل عمران 159.
[18] . آل عمران 159.
[19] . آل عمران 159.
[20] . آل عمران 159.
[21] . آل عمران 159.
[22] . آل عمران 159.
[23] . آل عمران 159.
[24] . آل عمران 159.
[25] . آل عمران 159.
[26] . الکافی ج 1، ص 360.
[27] . تحریم 6.
[28] . کنز العمال 44154.
[29] . عیون الحکم و المواعظ، ص 270.
[30] . الامالی للصدوق ص 209.
[31] . عیون الحکم و المواعظ، ص 77.
[32] . نهج البلاغه ص 348.
[33] . کنز العمال 44154.
[34] . اللهوف علی قتلی الطفوف ص 113.
[35] . بحار الانوار، ج 45، ص 45.