استاد حدائق روز سه شنبه 19 مرداد 1400 مصادف با اولین روز از ماه محرم در منزل آقای شهریزی به بیان درس هایی از عاشورا پرداختند.
بسم الله الرحمن الرحیم
«کتب رجلٌ من البصرة الی الحسین ان علی یا سیدی أخبرنی بخیر الدنیا و الآخرة و کتب الحسین علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم أمَّا بعد فإنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس و انَّ من طلب رضا الناس بسخط الله وکلهُ الله و السلام»[1]
روز اول ماه محرم و روز اول مجلس، خداوند این ادب و وظیفهشناسی و حضور و همراهی را به شایستهترین وجه از جمع محترم، موسس و بانی محترم و عموم شرکت کنندگان پذیرا باشد و سرمایهی عالم برزخ و قیامت همهی ما قرار بگیرد. روز اول را با سخنی از فرمایشات حضرت، و در حقیقت علت العلل همهی مسائلی که در پیشرفت و پیشبرد نهضت امام حسین و عظمت حضرت موثر واقع شد در این جمله و در این سخن مطالبی را در حد فرصت مجلس امروز، نکاتی را عرض کنم.
این را هم از ما داشته باشید، دعایی است که عصارهی همهی دعاهای ائمه است، یعنی کمیل را mp3 کنید، دعای عرفه را خلاصهاش کنید، دعای ابوحمزه را بخواهید در دو جمله بگویید، انسان باید از فرصتهایش هم کمال استفاده را بکند. یک وقتهایی است زمان محدود است، فرصت اندک است، انسان چیزی بگوید که ناظر به همه چیز باشد، بالاخره یک لفظ به قول ادبا به جای هزاران معنا. چه دعایی است، از خدا باید چی خواست؟ در دنیا تقاضای ما چه باشد؟ اهمّ خواستههای اولیای الهی در ادعیهای که از آنها نقل شده، ما را هدایت میکند به این سمت که مهمترین خواستههایتان اگر آنها رقم خورد، همه چیز اتفاق بیفتد، در مقام طلب و تقاضا و ایجاب از خدا رضایت خدا را بخواهید و عاقبت بخیری خودتان را. از خدا طلب کنید خدا ازتان راضی باشد. شش دانگ شیراز مال شما ولی خدا ازتان راضی نباشد، پچیزی ارزش ندارد، میشود اول شخصیت جامعه ولی خدا از شما ناراضی است. این رضایت الهی که خدا از کسی راضی باشد، و اینکه عاقبت بخیر بشوید، دو نکته، رضوان او، عاقبت بخیری او. این در مقام طلب.
در مقام سلب هم آنچیزی که از خدا بخواهیم که شامل حال ما نشود، سخط الهی و عاقبت بشری و دوزخی شدن است. این را هم از خدا باید تقاضا کرد که پروردگارا ما گرفتار سخط شما نشویم، زندگی ما روش ما برنامهی ما اقتصاد ما جوری نباشد که شما نپسندید. و نتیجهی این سخط هم بشود عاقبت بشری و دوزخی شدن.
من یک شاهدی اینجا بیاورم و وارد بحث خودمان شویم، شما در دعای ابوحمزهی ثمالی که در شبهای ماه رمضان مخصوصا شبهای قدر مومنین متدینین موفقند میخوانند، آن قسمتهای پایانی دعا، امام همهی دعا را جمع میکند با این عبارت که «و اجعل ثواب مجلسی و ثواب منطقی و ثواب ذکری»[2] خدایا ثواب این سخن گفتن، ثواب این شبزنده داری، ثواب این راز و نیاز را دو چیز قرار بده، رضاک و الجنة، شما از ما خشنود باشید ما هم عاقبت بخیر شویم. این در دعاهای معصومین هم ذکر شده، عزیزانی که حج مشرف شدید اگر دقت کرده باشید دعاها در شوط ششم از سمت مروه به طرف صفا، دعاها از رسول خدا ذکر شده، در بخشی از آن دعاهای پیمودن مسیر مروه به سمت صفا این جمله از رسول الله است. «اللهم انی اسئلک رضاک و الجنة و اعوذ بک من سخطک و النار و ما یُقرِّبُنی من قولٍ او فعل او عمل»[3] سخن رسول الله است. خدایا از تو طلب میکنم خشنودیت را و بهشت و عاقبت بخیریام را، و به تو پناه میبرم از دوزخی شدنم و سخط شما در زندگی و هر چیزی که در گفتار و رفتار و نیات ما، ما را به سخط شما نزدیک میکند. هر کاری که ما را به سخط شما هر سخنی که ما را به سخط شما نزدیک میکند از آنها هم به شما پناه میبریم. این دعای معصومین است. شما در همین ماه ذیالحجهای که گذشت، واقعا مفاتیح الجنان یک دائرة المعارف سعادت بشری است. در دعای روز مباهله، عزیزانی که دعا را خواندید، در قسمتی از این دعای مباهله، امام ششم به خدا عرض میکند «اللهم انِّی اسئلک خیر الخیر»[4] خدایا از تو میخواهم بهترین بهترینها را، و آن چیست؟ «رضاک و الجنة»[5]
مومن خیر الخیر عاقبت بخیری است نه میلیاردها ثروت. گاهی اوقات همتها خیلی کوتاه است، افق فکرها خیلی پایین است، امام صادق در روز مباهله به خدا عرض میکند خیر الخیر، بهترین بهترینها خشنودی شماست و عاقبت بخیری ماست. «و اعوذ بک من شرِّ الشر»[6] خدایا به تو پناه میبرم از شر هر شرّی، بدترین بدترها، و آن را امام صادق میفرماید شرّ الشر غضب خداست، شرّ الشر دوزخی شدن است، دیگر بدتر از این نداریم.
خوب اینها مقدمه بود برسیم به این سخن نورانی سیدالشهدا که اینها موید و مکمل یکدیگرند. در روز اول ماه محرم است، جهتمان را مشخص کنیم، اولیا از خدا چه چیزی میخواستند، ما میآییم در این جلسات میآییم چه چیزی بدست بیاوریم، به کجا برسیم؟ ثروت را که باید بگذاری و برویم شانس بیاوریم یک دست کفنی ببریم. این خانهها قبلا چه کسانی در آن زندگی میکردند؟ الان از سر همی کوچه من وارد شدم، حدود هفت هشت نفر از بزرگان شیراز در همین خیابان روبرو خیابان فَرحی، من یادم است اینها در این خیابان زندگی میکردند الان زیر خروارها خاکند. خانهی شماها هم واگذار میشود، امکانات شماها هم واگذار میشود، ماها هم باید برویم. آن چیزی که با ما میرود و در سرنوشت ما در آخرت تاثیرگذار است آن را باید تقاضا کرد. خیر الخیر رضایت الهی است، خدایا در هر وضعی هستیم در هر حالی هستیم شما از ما راضی باشید. ثروت است یا فقر، سلامتی است یا بیماری، جوانی است یا پیری، شهرت است یا گمنامی، رضایت شما مهم است.
شخصی از اهالی بصره نامهای به حضرت سیدالشهدا نوشت، و از حضرت سوالی پرسید «یا سیدی اخبرنی بخیر الدنیا و الآخرة»[7] اصلا خیر دنیا و آخرت در چیست؟ خیر چیست خیر دنیا و آخرت کدام است، ما این را تقاضا کنیم، بدنبال این باشیم.
امام در پاسخ نامه این فرد هم اشاره به خیر دنیا و آخرت نمودند و هم اشاره به شر دنیا و آخرت نمودند. در پاسخ مرقوم نمودند « بسم الله الرحمن الرحیم أمَّا بعد فإنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس»[8] خیر دنیا و آخرت یعنی ما در جستجوی رضایت الهی باشیم، رضایت الهی برای ما مهم باشد، اگر این رضایت هزینهای باید برایش پرداخت کنید که سخط مردم است. گاهی اوقات یک کار خوبی میخواهید انجام دهید مخالف دارید بعضیها نمیگذارند، بعضیها گران برایشان تمام میشود. میگویند این کار را نکن، خیر دنیا و آخرت در این تراز خدا قرار میگیرد.
رضایت مردم عزیزان تا زمانی خوب است که خدا راضی باشد، رضایت خانواده رضایت فرزند رضایت همسایه رضایت شهروند، اینها تا جایی که خدا راضی باشد محترم است و مغتنم. اگر اولاد انسان، همسر انسان، شوهر انسان، رفیق انسان چیزی خواست که خدا نمیپسندد، رضایت آنها مهم نیست، این رضایت را دیگر نباید در نظر گرفت.
ما در سیره انبیا و اولیا هم داشتیم، همسر نوح نمیپذیرفت منش نوح را، نوح محکم ایستاد. یکی از فرزندان نوح کنعان بود، با پدر مخالف بود، نوح تراز را خدا قرار داد و آن خانم و آن پسر در سیل غرق شدند.
فرعون عقاید همسرش آسیه را نمیپذیرد، آسیه ترازش خداست، میایستد تا به شهادت میرسد، جان میدهد اما از عقیده دست بر نمیدارد. لذا اینکه رضایت مردم تا چه حد؟ رضایت مردم تا حدی که با رضایت خدا مغایرت نداشته باشد. فصل الخطاب ما رضایت الهی است، در مراودههایمان در رفت و آمدهایمان در معاملاتمان در مجالسمان باید تراز را خداوند قرار دهیم، خدا راضی است همراهی کند خدا راضی نیست ...
وجود مقدس سیدالشهدا که مجلس عزای او برپاست، حرکت امام حسین و نهضت امام حسین را عالم اسلام زمان امام حسین نمیپسندید. حتی بعضی از منسوبین امام حسین هم با حضرت نیامدند و به حضرت هم گفتند آقا شما هم نروید، کار هم به جایی رسید که امام نیمه شب از مدینه خارج شد. یعنی وضعیت مدینة النبی هم برای امام حسین یک وضعیت غیر مطمئنی شد. خیلی از اصحاب خیلی از کسانی که امام حسین را دیده بودند در آغوش پیغمبر، اعلان و اظهار مخالفت کردند که آقا اینکار کار درستی نیست، و لذا شما میبینید که از عالم اسلام امام حسین، حالا شاید بعضیها میگویند بعضیها متوجه نشدند، اما کوفیها که متوجه شدند، کوفیها که 20 هزار امضا فرستادند برای امام حسین، اینها که باخبر شدند سیدالشهدا در کربلا حضور یافته، اما از این 20 هزار امضای دعوت، شما میبینید جمعیتی حدود بیش از 30 نفر از اینها پیوستند به حضرت، بقیه از بین راه و از جاهای دیگر آمدند. ولی امام حسین ترازش خداست، معیار خشنودی الهی است. خشنودی مردم زمانی محترم است که خدا هم خشنود باشد.
این شخص بصری وقتی از امام سوال کرد که خیر دنیا و آخرت چیست؟ امام فرمودند خیر دنیا و آخرت یعنی اینکه خدا از شما راضی باشد. «فإنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس»[9] خدا تامینتان میکند. اگر شما خدا را در نظر گرفتید، در کارتان در اقتصادتان در برنامههایتان، قطعا خدا تامینتان میکند. علت اینکه ما یک نابسامانیهایی در اجتماعاتمان خانوادههایمان میبینیم، وقتی وارد میشویم میبینیم که رضایت الهی رفته در حاشیه، با خدا نبودیم که همراهی خدا را با خود ندیدیم. بارها هم این جمله را بنده عرض کردم، من برخورد نکردم با کسی که ادعا کند بگوید من با خدا همراهی کردم خدا با ما همراهی نکرد. این کذب محض است، محال است خدا خالصانه برای خدا قدمی بردارد برای خدا کاری بکند سخنی بگوید خدا پاسخ او را در همین دنیا به اسرع اوقات ندهد.
شما ببینید پاداش امام حسین را خدا چگونه داد؟ قرنها از آن ماجرا دارد میگذرد، روز اول محرم است، این مجلس یکی هزاران هزار مجلسی است که در سراسر این مملکت و دنیا دارد برگزار میشود. این پاداش خداست به امام حسین، سیدالشهدا اگر کربلا هم نمیآمد به حسب متعارف 20 سال دیگر زندگی میکرد 30 سال دیگر زندگی میکرد. روال طبیعی زندگی دنیایی و تحلیل رفتن قوای جسمی، بالاخره انسان باید برود، اما امام این زندگی فانی را به یک حیات طیبه و حیات جاویدان تبدیل کرد. این همان رضایت الهی را در نظر گرفتن است.
حضرت در پاسخ به اینکه خیر دنیا و آخرت در چیست؟ عرض کردم در دعاهای معصومین به وفور شما برخورد میکنید، در ماه رجب این دعای امام صادق علیه السلام در تعقیب فرائض و نوافل ذکر شده که حضرت این دعا را میخواندند. «یا من ارجوه لکلّی خیر و آمن سخطه عند کلِّ شر»[10] تا میرسد به این قسمت که جنبهی توصیف الهی دارد، «اعطنی بمسألتی ایَّاک جمیع خیرَ الدنیا و جمیع الآخرة»[11] خدایا در این ماه رجب از شما تقاضا میکنم تمام خیر دنیا و آخرت را به ما ارزانی دار و تمام شرِّ دنیا و آخرت را از ما دفع کن. حالا بحث همین است این خیر دنیا و آخرت چیست؟ خدا رحمت کند مرحوم آیت الله والد ما را، گاهی اوقات به بعضیها میخواستند بگویند التماس دعا، میگویند من یک حاجت بیشتر ندارم. آنهم جمیع خیر دنیا و جمیع خیر آخرت، جامع همهی خواستههای اهلبیت. این جمیع خیر دنیا و آخرت، در چه چیزی نهفته است؟ مردم متاسفانه خیر را فقط در ثروت خیر را فقط در خانه خیر را فقط در امکانات دنیایی میبینند، امام حسین خیر دنیا و آخرت را رضایت الهی تعریف میکند. فأنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس، شما اگر یک جوری زندگی کردید که خداوند از شما راضی بود، ولو مردم ناراضی، حالا بله یک وقت خدا راضی است مردم هم راضیاند، الحمدلله، اما یک وقت کاری دارید میکنید که خدا راضی است، مردم دارند مخالفت میکنند، امام میفرماید خدا حمایت میکند، خدا تنهایتان نمیگذارد. «کفاه الله امورَ الناس»[12] شما را از امور مردم کفایت میکنند و تامین میکنند.
البته من اینجا یک نکتهای را باز کنم. گاهی اوقات دیدید بعضی از بندگان خوب خدا در یک فقر اقتصادی هستند، در یک بیماری بسر میبرند، اینکه خدا کفایت میکند، یک روحیهای را به افراد میدهند که گاهی اوقات همان فقر برای آنها شیرین میشود. گاهی اوقات همان درد و بیماری برای آنها لذت آفرین میشود. مریض است، نیستیم در حال او، لذت میبرد. من یک جملهای را میگویم و میگذرم، چون این هضمش سنگین است و روی منبر هم همه چیز را نباید گفت.
بعضی از بزرگان میگویند یکی از بهترین ساعات زندگی امام حسین در مقام عبودیت در پیشگاه خدا، آن لحظهی جان سپردن در گودی قتلگاه است. این را عرض کردم یک کمی هضمش ثقیل است، چون آدم تا نرسد به آنجا نمیفهمد. الان به ما بگویند پشت این خانه چخبر است نمیفهمیم چون اشراف نداریم، آنکه محیط است میفهمد. میگویند اولیای الهی هر چه سختی اینها را احاطه میکند اینها بیشتر لذت میبرند چون برای خداست، چون برای خدا دارد تحمل میکند.
نمونهی سادهی قابل هضمش این است. گاهی اوقات دیدید مادرها به بچههای خودشان رسیدگی میکنند از روی عشق از روی محبت، به این مادر میگویند بخواب، این مادر میگوید حاضرم بیخواب بمانم و نخوابم فرزندم بخوابد. آن نخوابیدم برای مادر لذت است. بحسب ظاهر برای ما سخت است، ما میگوییم صدای بچه نمیگذارد بخوابیم، اما مادر بچه را در بغل میگیرد، رنج بیخوابی برای او شیرین است! تجربه کردید یک وقت برای کسی دارید کار میکنید که عاشقش هستید. خسته شدید لذت میبرید، آن مومن واقعی عاشق گرسنه میشود لذت میبرد. خستگی عبادت برایش شیرین است. پول خرج کردن برای خدا، برای او میشود شیرین. اگر یک جاهایی میبینیم کارهای خوب سخت بهمان میگذرد، هنوز نرسیدیم به آنجا. یک آقایی از متدینین در تهران من دیدم، میگفت آقای حدائق من یکی از شیرینترین لحظات زندگیام این است یک وقت یک سفرهای پهن کنیم عدهای بنشینند پای سفره غذا بخورند من لذت میبرم. من اینکه افراد نشستند پای سفرهی غذای ما دارند غذا میخورند هزینه میکنند این بهترین لذت است برای ما. ببینید این حالتی است که انسان هر چه معرفتش برود بالاتر، هزینه کردن برای خدا، خرج کردن برای خدا وقت گذاشتن برای خدا برای او میشود لذت برای او میشود شیرینی، بعضیها حتی پول هزینه کردن هم برای خودشان هم سخت است، اما بعضیها را میبینی برای امام حسین هزینه میکنند، میگذرد و لذت هم میبرد. بری دین هزینه میکند، میگذرد و لذت میبرد. این حالتی است که معرفت اگر آمد، خدانگری اگر آمد، انسان دیگر از تعلقات دنیایی رسته میشود.
سیدالشهدا پاسخ فرمود رضایت الهی را اگر جستجو کردید، «فإنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس»[13] خدا را در نظر گرفتید خدا تامینتان میکند. اگر در امورات زندگیمان کمی گیریم، چون در رضایت الهی درست کار نکردیم. قطعا آنهایی که برای خدا کار میکنند درمانده نمیشوند، خدا رسیدگی میکند خدا عنایت میکند. در مشکلات روحیهی اینها را روحیهای قرار میدهد که بر مشکلات غلبه پیدا میکند تفوّق پیدا میکند.
قسمت دوم بحث، امام شرّ دنیا و آخرت را هم توصیف فرمودند. این خیر دنیا و آخرت، یعنی رضوان الهی طلبیدن، و این یکی از درسهای مهم عاشوراست که امام حسین به بشریت آموخت که اساس این حرکت، اساس این نهضت بر مبنای رضایت الهی است. امام بخاطر خدا آمد و الّا من در جلسهای عرض کردم اگر سیدالشهدا فقط سکوت میکرد، یزید حاضر بود امام حسین ساکت باشد، اعتراض نکند، حکومت حجاز را هم به امام حسین بدهند، امام را هم بعنوان استاندار آن منطقه نصب کنند. اما امام به مجرد اینکه متوجه شد معاویه به درک واصل شد و یزید حاکم شده، خطبهای خواند، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد»[14] امام فرمود فاتحه اسلام دیگر خوانده شد، یزید بخواهد بشود حاکم دیگر اسلامی نمیماند. چرا؟ یزید با آن پیشینهای که امام حسین توصیف فرمود «يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَه»[15] یزید آدم شرابخور، آدم جنایت پیشه، آدم قاتل، فاسق، منِ سیدالشهدا حسینبن علی، سبط رسول الله با یزید بیعت کنم؟ آقا فرمود «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّه»[16] ما خاندان رسالتیم، وحی در بیت ما نازل شد، ما خاندان رسالت، فرزندان رسول خدا با یک یزید شرابخور!
ببینید اینجا امام رضایت خدا را میبیند نه مصلحت حال خودش را، سیدالشهدا حال خودش را میدید باید میگفت ساکت باشید صحبت نکنید این یک آدم دیکتاتوری است، از خدا نمیترسد، میگویند بترس از کسی که از خدا نمیترسد. او که خدا را فراموش کرده من و شما را هم فراموش میکند، شک نکنید. جوانهای مجلس عنایت کنید آنهایی که اصلا ازدواج نکردید، اینکه ایمان و اخلاق را در بعنوان معیار کفویت ببینید، مردی که خدا برایش مهم نباشد، زنی که خدا برایش مهم نباشد، همسر برای او مهم نیست یقین بدانید. شیریکی که خدا برایش اهمیت ندارد شما را میگذارد کنار.
حالا بعضی اوقات ساده لوحی میکنند بعضیها، آقا این مرد است، او نماز نمیخواند ولی خیلی آدم مردی است، این کمال نامردی است، این در برابر خدایی که صفر تا بینهایت وجودش از خداست ناسپاسی میکند بعد حق تو را رعایت میکند! و لذا بارها برخورد کردیم بعد از سالها رفاقت و دوستی یکدفعه میگوید آقا اموال ما را برد یکدفعه حق ما را ضایع کرد. تراز رضایت خداست. امام حسین ترازش رضایت الهی است. شخصی آمده در راس کار که با خدا بیگانه است امام با او بیگانه میشود مخالفت میکند. این جمله اول سخن حضرت و من جمله دوم را هم یک اشارهای کنم عرائض را جمعبندی کنم.
امام شر دنیا و آخرت را هم تعریف نموده. فرمود «و انَّ من طلب رضا الناس بسخط الله»[17] مردم اگر در زندگی دنبال راضی کردن مردم بودید، مردم را راضی کردن به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه آسیب به رضایت خدا نرسد خوب است. شما بخواهید خشنودی مردم را تحصیل کنید ولی خدا را ناراضی نکنید، این خیلی خوب است. اما رضایت مردم به قیمت سخط خدا این میشود شرِّ دنیا و آخرت.
ما برای اینکه آقای فلانی بدش نیاید حرف حق را نزنیم. برای اینکه فلانی از ما دلگیر نشود چشم را بر حقیقت ببندیم. شهادت حق را ندهیم، ما اگر رفتیم شهادت بدهیم فامیل ما همسایه ما بدش میآید. ما دورهای برای قضات داشتیم، چندین دوره تحت آداب القضاء فی الاسلام، توفیقی شد یک دسته از روایاتی که مربوط به قضاوت هست مورد بررسی قرار گرفت. امیرالمومنین فرمود اگر پروندهای برای قضات، حضرت تعیین تکلیف میکند، آوردند زیر دست شما که یکی از طرف پرونده کسی است که شما با او رودربایستی دارید، نمیتوانید حرفت را حقیقتا بگویید، پرونده را قبول نکن. اگر ایمانت آنقدر قوی نیست که طرف این پرونده یکی برادر توست یکی بستگان توست اگر خلاف بود، میتوانی حق را بگویی و حکم حق را صادر کنی؟ اگر نمیتوانی بگو اصلا این پرونده را پیش من نیاورید. ببرید جای دیگر. من نیستم در آن حد که بتوانم قضاوت اینجا در این موضوع، عالمانه و صادقانه و خداپسندانه داشته باشم.
پس عزیزان شر دنیا و آخرت هم، یعنی خشنودی خلق به بهای سخط خالق. من بخواهم فرزندم را راضی نگه دارم خدا را ناراضی است، بخواهم همسایه من راضی باشد به بهای سخط الهی. ترازو بگذارید، خدا حتی خودتان را برای خدا دوست میدارد. ببینید امیرالمومنین در نهجالبلاغه در صفات متقین، حضرت میفرماید «فهم لانفهسم متَّهِمون»[18] آدمهای باتقوا خودشان را زیر سوال میبرند، یک جایی اگر کوتاهی کردند توبیخ میکند خودش را، چرا اینکار را کردی!
بعضی از بزرگان پرورشیافتگان علم و فضیلت، مرحوم آیت الله العظمی سید کاظم یزدی صاحب عروة الوثقی اشعار فراوانی دارد. بعضی از این اشعار طلیعهی شروعش این است.
کاظما تا کی بخواب غفلتی!
یک مرجع بزرگ، صاحب کتاب عروة الوثقی مجتهد پرور، «فهم لانفهسم متَّهِمون»[19] مغرور نشویم، آقا ما کارهایمان را کردیم، وظائفمان را انجام دادیم نمازهایمان را خواندیم. از کجا معلوم که قبول باشد! از کجا معلوم که اینها را تا حالا پذیرفته باشد. یکی از مسائلی که امیرالمومنین میفرماید جز خدا هیچکس نمیداند قبولی اعمال است. الان در این مجلس کسی هست بگوید من نمازهایم قبول است. در این شهر کسی را پیدا میکنید بگوید من کارهایم مورد رضایت خدا بوده! رضایت الهی را خدا باید نظر بدهد و ما بیخبریم حتی معصومین هم چنین ادعایی نمیکردند.
در آن ساعات پایانی عمر امام زینالعابدین یکی از اصحاب میگوید ما آمدیم دیدن حضرت، دیدیم امام خیلی نگران است. عرض کردم یابن رسول الله چرا نگرانی؟ آقا فرمود جایی میخواهند من را ببرند که تا کنون نرفتم این نگرانی ندارد! قبر را کدام انسان زنده تجربه کرده که بار دومش باشد! از یک خانه آنچنانی، بسترهای با این توصیف و امکانات امروزی، میخواهند ببرندت زیر خروارها خاک، در یک قبری که حالا اینقدر هم محدود شده که قبرهای سه طبقه چهار طبقه، در این حفرهها میخواهند دفنش کنند، این آقایی که گاهی اوقات اگر بالشت خودش نبود سر روی هر بالشتی نمیگذاشت.
در یکی از سفرهای زیارتی دیدیم یک آقایی نصف کیفش را یک بالشتی گذاشته و این بالشت را با خودش آورده بود. گفتم بالشتت را آوردی کربلا؟ گفت من اگر بالشت خودم نباشد خوابم نمیبرد. اینها وابستگی است، حاجی خودت را رها کن.
گاهی اوقات این ساعت اگر نباشد خواب ندارد. امام فرمودند گاهی اوقات علاقه بیش از حد انسان به یک کتاب انسان را دور میکند. امام صادق فرمود قلب حرم خداست در حرم خدا غیر از خدا را راه ندهید. گفتم آقا تو بالشتت را با خودت آوردی زیارت که سر روی بالشت خودت بگذاری، گفتم تو وقتی میخواهی بمیری چگونه میخواهی بخوابی! در قبر چکار میکنند؟
اگر دل از علائق کنده باشی، به منزل بار خود افکنده باشی
چنان گرم از بساط خاک بگذر، که شمع مردم آینده باشی
فلکها را توانی پشت سر بین، به نور عشق اگر دل زنده باشی
لذا شر دنیا و آخرت را امام فرمود خشنودی مردم به بهای نگرانی و سخط الهی، این یک سخنی از فرمایشات نورانی حضرت سیدالشهدا در روز آغازین مجلس که انشاءالله این مجالس و محافل ما، شرکت در این عزاداریها ما را ببرد به سمت طلب رضای الهی و تراز در زندگی بشود خدا. و از هر چه غیر خداست فاصله گرفتن، و مراقب باشیم که گرفتار سخط خدا نشویم. خشنودی مردم بر زندگی ما پرتو افکنی نکند به بهای از دست دادن سخط خدا.
یک جمله پایانی، امام میفرماید «و انَّ من طلب رضا الناس بسخط الله وکلهُ الله و السلام»[20] مردم اگر خدا را خرج مردم کردی، خدا واگذارتان میکند به همان مردم. اگر کسی خدا را خرج بچههایش کرد واگذارش میکنند به همان بچههایش، اگر کسی خدا را خرج پول کرد یعنی هر پولی را به هر نحوی بدست آورد خدا هم راضی نبود، واگذار میشود به همین ثروت. قارون خدا را پول کرد، خدا واگذارش کرد به همان ثروت. فرعون خدا را خرج قدرت کرد، خدا هم واگذارش کرد، عمر سعد خدا را خرج بنیامیه و عبیدالله بن زیاد کرد، واگذار شد به همینها.
این نکته هشدار دهندهای است که اگر از خدا دست کشیدید، برای دنیای خود و ساکنین در دنیا، بعد واگذار میشوید به همینها. از همه چیز گذشتید، از ارزشها گذشتید برای فرزندت، بعد روزگاری میرسد که واگذار میشوید به همین و این هم به تو توجهی نخواهد کرد.
خوب بسنده کنیم، روز نخست مجلس و روز اول، یک عرض ادبی به محضر مقدسهی حضرت صدیقهی طاهره زهرای مرضیه، که صاحب عزای حقیقی این ایام فاطمهی زهرا مادر مکرَّمهی ایشان است.
گر نگاهی به ما کند زهرا، دردها را دوا کند زهرا
کم مخواه از عطای بسیار، کانچه خواهی عطا کند زهرا
بر دو جان ما صفا بخشد، گر نگاهی به ما کند زهرا
خدا رحمت کند آیت الله العظمی شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی. ایشان میگوید مردم من نمیگویم بر زهرای مرضیه چه گذشت در آن یورش به بیت ولایت. میگوید من سه شاهد نام میبرم از این سه شاهد بپرسید چه شد!
الباب و الجدار و الدماء، شهود صدقٍ ما به الخفاء
میگوید بروید از در خانهی علی بپرسید، از آن دیواری که زهرا تکیه زده بود بپرسید بر این بانوی عالم چه گذشت، از این خونی که از سینهی مطهرهاش جاری شد.
یا رسول الله زهرا را ببین، پشت در افتاده بر روی زمین،
از فشار در شکسته پهلویش، تازیانه زد عدو بر بازویش
علی لعنة الله علی القوم الظالمین، و لاحول و لاقوَّة الَّا بالله العلی العظیم
اللهم عجل لویک الفرج
پروردگارا والدین ما را، ذوی الحقوق ما را ببخش و بیامرز
توفیق تحصیل رضوان الله در این باقیماندهی زندگانی بر ما عنایت بفرما.
«کتب رجلٌ من البصرة الی الحسین ان علی یا سیدی أخبرنی بخیر الدنیا و الآخرة و کتب الحسین علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم أمَّا بعد فإنَّ من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس و انَّ من طلب رضا الناس بسخط الله وکلهُ الله و السلام»[21]
[1] بحارالانوار ج68 ص208
[2] دعای ابوحمزه ثمالی
[3] ادعیه شوطهای بین صفا و مروه
[4] دعای روز مباهله
[5] دعای روز مباهله
[6] دعای روز مباهله
[7] بحارالانوار ج68 ص208
[8] بحارالانوار ج68 ص208
[9] بحارالانوار ج68 ص208
[10] دعای هر روز ماه رجب
[11] دعای هر روز ماه رجب
[12] بحارالانوار ج68 ص208
[13] بحارالانوار ج68 ص208
[14] بحارالانوار ج44 ص326
[15] بحارالانوار ج44 ص325
[16] بحارالانوار ج44 ص325
[17] بحارالانوار ج68 ص208
[18] نهجالبلاغه خطبه متقین
[19] نهجالبلاغه خطبه متقین
[20] بحارالانوار ج68 ص208
[21] بحارالانوار ج68 ص208