چاپ

مردم حواستان باشد. مراقبِ نسل جوانتان باشید. تبلیغات، اعتقادات را نابود می‌کند. دشمن بیکار ننشسته! دشمن دارد کار می‌کند. خدای مسلمان‌ها را هدف رفته‌اند. پیغمبر را هدف رفته‌اند.

امام زمان را هدف رفته‌اند. طرف می‌آید می‌گوید: فرزندم نسبت به امام حسین، اعتقاداتش برگشته. خب بله، بچه‌ای که شب و روز پای اینترنت نشسته و تو هم او را تقویت نکرده‌ای و واکسینه‌ی اعتقادی‌اش نکردی و دست او را نگرفتی و در مجالس نشر معارف اهل‌البیت شرکت بدهی، این مثل یک آدمی است که زمینه‌ی پذیرش میکروب را دارد حالا مواجه شده با آدمِ آلوده و واگرفته.  وقتی من تقویت اعتقادی نکردم، افکار منحرف اثر می‌گذارد. خب بنی امیه خیلی کار کرده بودند. یک پیرمردِ شامی آمد به مدینه و دنبال امام حسن می‌گشت. گفت: حسن بن علی کیست؟ با آن ذهنیت منفی که پیدا کرده بود. آقا امام حسن را به او نشان دادند. عده‌ای از یاران حضرت هم خدمت امام حسن بودند. تا چشمش به امام حسن افتاد، هرچه از دهانش بیرون می‌آمد گفت. آمده علناً به امام حسن دارد توهین می‌کند. یاران حضرت هم ایستاده‌اند. تا یاران امام آمدند وارد بشوند و ادبش کنند و بزنند این را، امام فرمودند صبر کنید، تحمل کنید. حرف‌هایت را بزن. خوب، حرف‌هایش را زد و توهین‌هایش را کرد، جسارت‌هایش را به امام کرد. آقایان از خدا بخواهید خدا به شما شرح صدر بدهد. امام با شرح صدر حرف‌ها را شنیدند. وقتی صحبت‌هایش تمام شد، ادبیات امام حسن را ببینید. ما می‌گوییم این آقا، اماممان است. چند نفر مثل امام حسن با یک آدم مغرض عمل کردند و نتیجه نگرفتند. آقا فرمودند: یا أخا العرب هل حاجة لک عندی؟ برادر عرب! حاجتی هم دارد تو که نزد من باشد و من بتوانم انجام بدهم؟ مشکلی داری که من بتوانم حل کنم؟‌ فرمودند‌ «برادر» به چه کسی؟ به یک آدمِ فحاش. امام با این کلامِ اخلاق‌گونه‌ی پر مهر و محبت، خطابِ برادری کردند. برادرِ عرب! حاجتی داری که ما بتوانیم انجام دهیم؟ بعد آقا فرمودند اگر در مدینه غریبی و جایی نداری، خانه‌ی من در اختیار تو. اگر گرفتاری و بدهکاری، تو را حمایت مالی می‌کنیم. اگر در مدینه مشکلی داری، من کمکت می‌کنم مشکلت حل شود. به چه کسی این‌طوری صحبت کردید که آدم نشد؟ این دو سه تا جمله را که گفتند، این پیرمردِ شامی افتاد روی دست و پای امام حسن و گریست. گفت: آقا، هرچه گفتم، خودم لایقش بودم. بعد این جمله را گفت. گفت: به خدا سوگند، به مدینه وارد نشدم مگر این‌که منفورترین افراد روی زمین نزد من شما بودید. دشمن چه می‌کند؟ دشمن، نور صد درصد را می‌کند ظلمت. حق مسلّم را در ذهن طرف می‌کند باطل. گفت: به مدینه وارد نشدم مگر این‌که منفورترین افراد روی زمین نزد من، شما بودید. الآن که دارم از شما جدا می‌شوم، محبوب‌ترین افراد روی زمین نزد من، شمایید. امام، دشمن صد درصد را کرد دوست. ما این‌طوری به بچه‌های خودمان حرف زده‌ایم؟ به برادرِ خودمان می‌گوییم برادر. به همسایه، هم‌کیش خودمان، به شیعه. در رفت‌وآمدهایمان، در معاملاتمان، در رفتارهایمان، این‌طوری حرف زده‌ایم که نتیجه نگرفته‌ایم؟ امام حسن فرمودند: ‌»اِنَّ أحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلقُ الحَسَنُ: نیکوترین نیکویی‌ها، اخلاق خوب است» (الخصال/ ص ۲۹).