ابراهیم چرا خلیل شد؟!

اگر بنده شُدید، همه‌ی مشکلات حل است.

بندگی کن تا که سلطانت کنند

تن رها کنند تا همه جانت کنند

خویِ حیوانی سزاوار تو نیست

ترکِ این خو کن که انسانت کنند

بگذر از فرزند و جان و مالِ خویش

تا خلیل‌اللهِ دورانت کنند

ابراهیم بی‌جهت شد خلیل‌الرحمان! خلیل، یعنی دوستِ صاحبِ سِرّ؛ صَدیق، یعنی دوست‌های عمومی.

 

رفیق زیاد دارید، اما کدامش خلیل است؟ حرفِ دلت را با کدامش می‌زنی؟ اسرارِ مگو را به که می‌گویی؟! همان می‌شود خلیل.

گاهی اوقات ما خلیل در زندگی‌مان هم ندارم؛ به کسی که اعتماد کنیم و حرفِ درونیِ خودمان را هم بزنیم، اعتماد نمی‌کنیم.

ابراهیم، به جایی رسید که در خطاب‌های الهی، خدا خطاب می‌کرد: «یا خَلیلی: ای دوستِ صاحبِ سِرّ». خدا به ابراهیم می‌فرمود.

ابراهیم چرا خلیل شد؟! از زن، اولاد، همه چیز برای خدا گذشت. شاعر هم می‌گوید:

بگذر از فرزند و جان و مال خویش

تا خلیل‌اللهِ دورانت کنند

چون نداری درد، درمان هم مخواه

درد پیدا کن که درمانت کنند

درد پیدا کن که درمانت کنند...

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه