--

شب اول محرم: روضه حضرت زهرا (س)

شهادت امام حسین (ع) نتیجه غصب ولایت
می دانید چرا حضرت زهرا (س) وصیت کرد مرا شبانه دفن کنید؟ نمی‌خواست این نامردمان، تابوت را بر دوش بگیرند.
اما وصیت کرد مرا شبانه غسل و کفن کنید؛ چرا که می‌خواست در آن تاریکی شب، چشمان علی (ع) به‌جای ضرب تازیانه نخورد.

---

هنگامی که شما می خواهید برای کسی هدیه ای بگیرید، اگر از او بپرسید چه چیزی را دوست می دارید، این نهایت محبّت است. محبّت واقعی این است که انسان خودش را نبیند، بلکه تنها طرف مقابل را ببیند. محبّت کامل این است که بگوید: تو چه می خواهی که من آن را برایت بیاورم.

-

مسئله ی ولایت آنقدر اهمیت دارد که امام صادق(ع) می فرماید: من اگر تابع ولایت علی بن ابی طالب (ع) باشم، برای من محبوبتر از این است که بگویند تو فرزند علی هستی و این ولایت کنارش نباشد.
چرا که ولایت علی (ع) واجب است ولی فرزند علی (ع) بودن یک فضیلت است، و واجب بر فضیلت ترجیح دارد.

--

امام هادی(ع) می‌فرماید: «اَلحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ». حسادت سبب می‌شود که خوبی‌ها و حسنات شما نابود ‌شود.
حسادت، حالتی است که شخص، آرزوی نابودی نعمت دیگری می‌کند. مثلاً می‌گوید: فلانی، ثروتش از دست برود، علمش از دست برود، ولو اینکه به من نرسد.
اما غبطه؛ حالتی است که شخص گوید: خدایا همان‌طوری که این شخص دارای این ویژگی‌ها و موقعیت است، به من هم عنایت کن.

از خدا نمی‌خواهیم که از او بستان.

--

در برابر توهین

شخصی به مادر امام باقر علیه السلام توهین کرد.
حضرت فرمودند: بس کن! اگر مادرم واقعا اینگونه بوده، خدا او را ببخشد و اگر نیست خدا تو را ببخشد.
این فرد با همین جمله متنبّه شد و عذرخواهی کرد.
عرض کرد: این حرف‌هایی که زدم، خودم شایسته‌اش بودم و ارادتمند اهل بیت علیهم السلام شد.

--

نباید کسی فکر کند که چون من آدم خوبی هستم، فرد مؤثری در جامعه هستم، اين از جانب خودم می باشد، خیر، هر کاری که می کنیم و می کنید و هر توفیقی که از ما و شما صادر می شود، منشأ و مصدر همه ی آن‌ها خداست، لطف خدا شامل حال ما شده که این توفیقات نصیبمان گردیده است.
درحالات لقمان آمده است که به پسرش می گوید:
«یا بُنیّ! فإن نجوت فبرحمة الله و إن هلکت فبذنوبک : فرزندم! بدان و آگاه باش كه اگر (از اين راه پر خطر) نجات يابی، مشمول رحمت خداوند شده ای و اگر (در آن) دچار هلاكت شوی، به سبب گناهانت خواهد بود».

--

در حالات پیامبر اکرم (ص) در پایان جنگ احد آمده است:
راوی می گوید: درحالی که صورت مبارک پیامبر (ص) آغشته به خون بود و بدن مبارك حضرت، جراحات زیادی برداشته بود. صدای پیامبر (ص) را شنیدم که می فرمودند: «اللهُمَّ اهدِ قَومی فَإنَّهُم لایَعلَمُون ؛ خدایا قوم مرا هدایت کن این ها نمی دانند».
دعای پیامبر هم مستجاب شد و تعدادی از همین هایی که در سپاه قریش علیه پیامبر(ص) می جنگیدند چند سال بعد، خود از سربازان همراه رسول خدا (ص) شدند.
کریمان با بدان هم بد نکردند
کسی را از درِ خود رد نکردند
و ما نیز باید از همه‌ی فرصت‌ها استفاده نموده و سینه‌هایمان را از کینه‌ها خالی کرده و با دعا در خلوت خودمان، همه‌ی کسانی که خاطر ما را مکدّر نموده‌اند، بخشیده و برای هدایت همه‌ی آن‌ها دعا کنیم.

-----

مرحوم آیت‌الله شهید بهشتی می‌فرمودند: مدیر باید جاذبه‌ای در حد بی‌نهایت، دافعه‌ای در حد ضرورت داشته باشد؛ یعنی جذبش بینهایت و دفعش باید ضرورت باشد. برخی‌ افراد برعکس‌اند دفعشان در حد بینهایت و جاذبه‌شان ضرورتی است. اخلاق مدیریتی اقتضا می‌کند که تندی را کنار بگذارد. او باید برای این‌ها پدری کند، او باید مجموعه را جمع کند.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه