در حالات امام صادق دارد وقتی آقا از خواب بیدار میشدند سجده شکر بجا میآوردند که خدایا تو را سپاس میگویم که از یک مرگ دوباره عمر دوباره دادی. اینکه ما اصلا داریم و الان جان داریم و حیات داریم یک نعمت است و بعضیها نمیبینند این نعمت بزرگ را! خدا با ما چه کرده؟ همین که داری نفس میکشی لطف خداست،
امروز حداقل این جنایتهایی که در غزه دارد میشود باید اضطراب، نگرانی، دغدغه خاطر ما باشد.
کاری از دستمان بر نمی آید در حد روحت، روانت، گفتارت؛
یه جایی نشستی از این مردم مظلوم دفاع کن!
جهل دو واژه عنوان شده، یکی جهل در برابر علم، یکی جهل در برابر عقل. جهل در برابر علم انسان در موردش توبیخ نمیشود. چون ما در فقه داریم از شرایط تکلیف یکی علم است، اگر کسی نداند خدا مجازاتش نمیکند. بنده نمیدانستم وقت نماز داخل شده است، نماز یادم رفت بخوانم، یادم رفت نه از روی بیاعتنایی، از روی عدم آگاهی، خدا مؤاخذه نمیکند، میگویند قضایش را بجا بیاور. لذا در جهل در برابر علم خدا مؤاخده نمیکند. آنچه مذموم است جهل در برابر عقل است که در قرآن هم این نوع جهل عمدتا مذمت شده است «أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ»[1] یعنی شما عقل دارید میفهمیدید ولی زیر بار نمیرفتید.
پیامبر آمدند به مسجدالحرام و نظرشان به کعبه افتاد فرمودند «مرحبا بک مِن بیت ما أعظمک و أعظم حرمتک»[1] مرحبا به این خانه که خداوند عظمت بخشیده به این بیت و حرمت این خانه را بزرگ جلوه داده، این را اول پیغمبر فرمود، بعد رسول الله فرمود «و الله انَّ المومن أعظمُ حرمةً منک عندالله عزَّو جل»[2] پیامبر صیغهی جلاله بکار برد!