این روایت، جزء روایاتی است که امام جواد، سلسلهمراتب، از آباء معصومش نقل میکند تا پیغمبر.
پیامبر میفرماید: «لا تَنظُروا إلی کَثرَةِ صَلاتِهِم» نگاهتان به نمازِ زیاد خواندنِ مردم نباشد. اینها نشود برای شما مبنا. این را من بارها به مسئولینِ گزینشها عرض کردهام. حالا میخواهد آقا گزینش کند میگوید آقا پسرعمهی حضرت موسی که بود؟
هر کسی که بود! یکی از مشکلات ما هم همین است. چهار تا حرف که اصلاً ضرورتی ندارد، میکنیم مبنای گزینش. حرفهایی هم که اساسِ کار است، یادمان رفته.
«وَ صَومِهِم...» نگاهتان به روزهداریِ زیادِ مردم نباشد. آقا دائمالروزه است؛ دائمالصوم است؛ اکثرِ ایام سال، روزه است و ...
خیلی هم خوب. اما اگر این چیزهای پایانی نباشد، قافیه را باخته.
«وَ کَثرَةِ الحَجِّ...» فلانی حج زیاد رفته. این هم مهم نیست.
«وَالمَعرُوف...» بعضیها خیلی کارهای خوب میکنند. کارهای عامالمنفعه زیادی کرده. ساختمانهای عامالمنفعه زیادی ساخته. اینها مهم نیست.
«وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ...» نگاه به نالهی شبانهی مردم هم نکن: با فلانی همسفر بودیم چه نیمهشبی داشت! چه ضجههایی میزد! چه نالههایی میکرد و ...
این هم مهم نیست.
پس باید به چه نگاه کرد؟
پیغمبر فرمود به دو چیز دقت کنید (حواسهایتان اینجا جمع باشد): «وَلکِن أُنظُرُوا إلی صِدقِ الحَدیث وَ أَداءِ الأَمانَة» (بحارالأنوار/ ج 75/ ص 114) مردم را دو جا محک بزنید: راستگویی و امانتداری.
خیلی نماز میخواند... خب اگر خیلی نماز میخواند، دروغ هم میگوید.
نالههای شبانه دارد اما در امانتداری هم خیانت میکند.