حضرت زهرای مرضیه در دفاع از امام مظلومش آمد در مسجد مدینه سخنرانی کرد. در حضور همهی مسلمانها. این، میرساند که زن باید مدافع ولایت، امت باید مدافع ولایت باشد. حضور در صحنه داشت. اصلاً دغدغهی حضرت فاطمهی زهرا، مظلومیتِ علی بن ابیطالب بود. و لذا در آن دورانی که حضرت در بستر بود و زنهای مدینه میآمدند دیدنِ حضرت، از خودش نمیگفت. از بیماریاش سخن نمیفرمود. بلکه از غربتِ علی حرف میزد. میفرمود: چرا علی را تنها گذاشتید؟ چرا شوهرانتان غدیر را فراموش کردهاند؟ چرا امام باید خانهنشین بشود؟
یک زن است! در کانون خانواده، میدرخشد با آن وضعیت. در عرصهی سیاسی حضور دارد. در زمان پیغمبر، حضرت زهرا حضور داشت؛ در جنگ اُحُد، در جنگ خندق، در عرصههای دفاع از ارزشهای اسلامی، حضرت زهرا پشتِ جبهه بود.
اینکه بعضیها میگویند زن در اسلام منزوی است و خانهنشین است، میگوییم: زن در اسلام یعنی فاطمهی زهرا! زن در اسلام یعنی زینب کبری! این خانم، میآید زینب در کربلا و بعد از کربلا، و احیاء میکند نهضت عاشورا را برای بشریت.
زینب هم تربیتیافتهی مکتب فاطمه است. فاطمهی زهرا، در دفاع از امیرالمؤمنین، در آن روزهای نخست بعد از غصب خلافت، دستهای حسنین را میگرفت و شبها درِ خانهی اصحاب و انساب را میزد. یک زن است، اما در برابر امام مظلومش، مسئول میداند خود را. درِ خانهی اصحاب و انساب را میزد. و اینها را به شهادت میگرفت: شما غدیر با پدرم بودید و این سخن را شنیدید که پدرم فرمود مَن کنتُ مولاه فَعَلیٌّ مولاه، چرا ساکت شُدید؟
دردِ زهرا، دردِ غربتِ علی است. فاطمهی زهرا یک بانوی درخشنده در عرصههای سیاسی و حضور اجتماعی بودند.