یک بخشی از مؤمنین و مسلمانهای ما، مشکلشان در این است که «قالوا ربنا الله» هستند اما «ثم استقاموا» ایشان ضعیف است. نماز شب، خوب میخواند ولی غیبت هم، خوب میکند. حج میرود اما هنوز از حج برنگشته، حج خودش را خراب میکند.
ایمان، استقامت. اینها کنار هم باید قرار بگیرد. من خدا را قبول دارم ولی گاهی اوقات در یک نوسان زندگی، یکدفعه همه چیز را میگذاریم کنار... یک خرده فراز و فرود زندگی اتفاق میافتد، میبینی آقایی که متدین بود، یکدفعه لاطائلات میشود.
مردم! نماز خواندن، روزه رفتن، کارهای خیر انجام دادن، زمانی ارزش دارد که خرابش نکنی.
آقا ما اینقدر نماز خواندهایم. خب چقدرش را حفظ کردهای؟!
این قدر کارِ خیر انجام دادهایم. خب آن را نگه هم داشتی؟!
خدا صَفوتِ کار را میخواهد نه کثرت.
نوع کسانی که صاحبنَفَس هستند و صاحب اثر هستند را ببینید، در زندگیِ اینها دقیق بشوید ببینید اینها حوالهی کجا را گرفتهاند؟ آنها در حفظ اعمالشان، هنر کردهاند. خدا شاهد است انسان، همین هفده رکعت نماز یومیهاش را بخواند؛ همین هفده رکعت و نوافل را هم کنار بگذاریم، ولی خرابش نکنیم. نماز صبح را آتش نزنیم. نماز ظهرمان را تباه نکنیم. آن چشمی که برای امام حسین گریه کرده و آبرو پیدا کرده، این چشم را بیآبرو نکنیم. آن پایی که در مسیر زیارت اولیاء قدم برداشته، در مسیر گناه دیگر حرکت نکند.
مردم اگر همین واجباتی که به عهدهشان هست را انجام میدادند و خرابش نمیکردند، آنها را میبردند معراج. پیغمبر فرمود: «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن»: مؤمن میشود معراج بهشرطی که حفظش کند...