در شرح وظایف خانم ها روایت هم داریم که سوره ی نور را به خانم هایتان تعلیم بدهید و مخصوصاً تأکید هم شده « عَلِّموهُنَّ سورةً نور». خانم ها یک دوره تفسیر سوره ی نور را بخوانند چون عمده ی شرح وظایف خانم ها در سوره ی نور است. در آیه ی 31 خداوند می فرماید: « وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ». خانم ها وقتی راه می روند، باید غیرتمندانه راه بروند. نامحرم را با راه رفتن خودشان جلب انظار نکنند. امروز ما در جامعه چه داریم می بینیم؟
بنا نیست که همیشه ما بزرگتری بالای سرمان باشد و امر و نهی کند.
علمای علم اخلاق میگویند: به چند طریق میتوانید خودتان را بسازید:
1- داشتن استاد خوب
2- داشتن رفیقِ خوب
3- معاشرت با مردم و گرفتن درس از رفتار مردم.
امام صادق (ع) میفرماید هر جزئی از اجزاء بدن شما، یک زکات واجبی دارد. چشمت، زبانت، گوشت، دستت، پایت، اینها زکات دارد و نعمت خداست. فقط بسنده کنیم به همین که یک هفده رکعت نماز بخوانیم؟
یکوقت جوانی پیش من آمد و گفت: حاجآقا، نماز شب خواندن پدرم، من را بینماز کرد. اینها متأسفانه به خاطر این است که ما پدرمان را «اسلام» میبینیم. نوجوانها، جوانها! پدر شما مسلمان است. اسوهی اسلام، پیغمبر (ص). لذا یکی از ضرورتها هم این است که ما الگو شناس بشویم و کلاه سرمان نرود. اشتباهِ این فرد را پای حسابِ اسلام نگذاریم. اشتباهِ من را پای حساب اسلام نگذارید. حالا بنده محاسن دارم، خب با این محاسنم، یک اشتباهی هم کردم، چه ربطی به اسلام دارد.
حجاب چه نقشی در زندگی ایفا میکند؟ اینهایی که خرده به حجاب میگیرند، واقعاً ارزش حجاب چیست؟ ارزشِ ارزشمندِ حجاب، صیانتِ شخصی برای خودِ فرد است. فرد مورداحترام قرار میگیرد. شخصیت یک فرد محجبّه مورداحترام واقع میشود.
شما خودتان انصاف بدهید. آن خانمی که هفتقلم آرایشکرده و با یک وضعی در جامعه ظاهر میشود و عنوان هم میکند قصدم این نیست که دیگران ببینند.
یکوقتی خدمت آیتالله حائری بودیم آن زمانی که آقای محمدحسین طباطبایی تازه گل کرده بود میگفتند: حافظ ششسالهی قرآن. آن موقع او شش هفت سال داشت در دنیا مطرح شد که در انگلستان دکترای افتخاری به او دادن در سن هفتسالگی. میگفتند: دکترای هفتساله.
جوان باید روحیهی عزتمندی را در او تقویت کرد. یک بخش این کار به عهدهی والدین است و یک بخش دیگر به عهدهی خودِ جوان است. حال این عزتمندی از کجا بدست میآید؟ ما میخواهیم بچههایمان را عزیز بار بیاوریم و طبع عزیز داشته باشند. بعضی دیدهاید برای یک مختصر وعدهای، حاضرند هر نوع جنایتی را انجام دهند. بعضی دیگر هم حتی اگر در گرسنگی هم دست و پا بزنند، حاضر نیستند یک تومان مال مردم را جابهجا کنند.
آقایی بود که میگفت: حاج آقا، پدرم فوت کرد، حتی یک بار هم با زیرپیراهنی نماز نخواند. پدرم روستایی بود اما باحیا بود. حرفش این بود که: در محضر خدا خجالت میکشم با زیرپیراهنی نماز بخوانم. درود خدا بر او باد.
به ما میگفت: شما با زیرپیراهنی میروید با کدخدا حرف بزنید؟