اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1]

سؤالی اول پرسیدند جواب سؤال را بدهم و بعدا وارد بحث بشوم، خدا رحمت کند حاج آقای عباس قدومی زاده که آقازاده‌اش را دیدم، امام صادق فرمودند اگر برای ازدواج هیچ اثری نبود جز اینکه ماندگار می‌شوید، ما همدیگر را که می‌بینیم یاد گذشتگانمان می‌افتیم مثلا خدا رحمت کند پدرت یا عمویت یا غیره

 

و این یکی از برکات ازدواج است، امام صادق فرمودند: آیندگان سبب یادآوری شما می‌شوند، خدا رحمت کند حاج آقای قدومی زاده تا چند هفته‌ی قبل که ایشان بودند جمعه‌ی قبل هم همین‌جا بودند و شرکت می‌کردند و الان بین ما نیستند و خدا همه‌ی کسانی بودند و به رحمت حق پیوستند مشمول رحمت و غفران خداوند قرار بگیرند، من اول صبح وارد مجلس می‌شدم عزیزی یک سؤال کرد که خب سؤال شما متدینین هم شاید باشد، بعضی‌ها می‌گویند چه ضرورتی دارد شما یک ساختمانی به این حجم می‌سازید و در سؤال هم نوشته بود که الان زمانی است که بعضی‌ها نان شب هم ندارند و شما نان‌ها را آجر و سنگ و سیمان می‌کنید آیا این ضرورت دارد در این شرایط فعلی و موجود که بحران داریم. من برای ایشان توضیح دادم و قانع شدند و حالا گفتم برای شما هم مطرح کنم که شاید سؤال شما عزیزان هم باشد و مورد سؤال قرار بگیرید بهتر است درست توضیح بدهیم، اولاً این زمین با نظر مرجعی بزرگ وقف شد بر همین مصارفی که ما الان داریم انجامش می‌دهیم در آن وقف‌نامه‌ای که آیت الله العظمی محلاتی نظر داده بودن حاج شیخ بهاء الدین محلاتی فرمودند بخشی از این زمین را در زمینه‌ی مسائل درمانی استفاده بشود و مهدیه‌ای ساخته بشود و مرکز نشر معارف امام زمان باشد و قسمتی در زمینه‌ی مذهبی و بخشی هم در زمینه‌ی گسترش معارف اهل‌البیت و معارف امام زمان باشد که این باید در این جهت باشد و غیر از این سبیل وقف راه دیگری نداشت یعنی کار درست همین بود که باید طبق وقف عمل می‌شد و صریح آیه‌ی قرآن است «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[2] اگر کسی تغییر بدهد وقف را گناهش گردن همان شخصی است که مغیّر وقف است و تغییر داده است.

آقایان طبق این وقف‌نامه، این زمین مرکز تجاری می‌شد آیا تجاری می‌شد خوب بود؟ اگر این‌جا پاساژ ده طبقه می‌ساختند آیا به صلاح شیرازتان بود؟ یک مرکزی که شما از برکاتش جلسه‌ی امروز است این جمعیت و مؤمناتی که آمدید نام حضرت و یاد حضرت و آن هم در مکانی که اطراف ما بهائیت محاصره کرده است، گاهی اوقات نامه‌هایی می‌دهند چون سخت‌شان است که نام امام زمانمان اینجا بلند شود و من به شما هیأتی‌ها عرض می‌کنم دعاهای ندبه‌ی خود را اینجا بیاورید و این مرکز آماده است و متعلق به ولی عصر است و شخصی و فردی نیست استفاده کنید، آنهایی که جایی ندارید و مکانی ندارید اینجا آمادگی دارد و کما اینکه بعضی از هیأت‌ها جلسات خود را می‌آورند ما هر هفته به برکت امام زمان دعای ندبه هستند بیایند یا نیایند، از اول ماه محرم جلسه شروع شد و تعطیل نشد حالا ما هم یک وظیفه‌ای داریم و مأمور به نتیجه نیستیم، در یک شرایط سخت و وضعیت تلخ عدم همکاری بعضی از دولتمردان که کمک اینها را ما هم طالب نیستیم، این کار پیش می‌رود و آن هم در سبیل وقف، ما زمانی متوجه شدیم که عزیزان ما از هیأت مدیره در مجلس هستند اینجا داشت مرکز تجاری بشود و مرکز اقتصادی بشود و یک نفر خبرداد این وقف امام زمان است، به داد برسید دارند می‌برند اینجا را، به تهران و دفتر مقام معظم رهبری مراجعات متعددی شد و این زمین در چارچوب خودش برگردانده شد، آقایان مشکلات اقتصادی شما ریشه‌اش کجاست؟ اگر کسی نان شب ندارد بخورد مقصر کیست؟ حالا من می‌خواهم بگویم ریشه‌ی مشکلاتمان کجاست. مشکلات ما در مسائل مالی نیست در مسائل اعتقادی است مگر در این شیراز میلیاردر کم داریم! ولی تعهد نیست، خدا رسالت همه‌ی انبیاء را سه رسالت کلی نام می‌برد «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»[3] پیغمبر نیامد تجارت یاد مردم بدهد دانشجویی در دانشگاه علوم پزشکی گفت رسول الله پزشکی بلد بود؟ گفتم اول پزشک روزگار پیغمبر بود، گفت: چرا پیغمبر پزشکی نمی‌کرد؟ گفتم: پیغمبر آمده انسان تربیت کند ما مشکل‌مان اینجاست و اعتقادات ضعیف، خروجی این جلسات تقویت اعتقادات است، حالا شاید شما بگویید حاج آقا ما یک عمر پای جلسات بودیم، مرجع تقلید آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی می‌گوید در یک مجلسی از مجالس روضه‌ی نجف رفت و غرور من را نگیرد من خودم را عرض می‌کنم و نباید بگوییم که یک عمر اینها را خواندیم و بلدیم، آقایان یک وقت بلدیم ولی غافل هستیم و باید یک هشدار و تلنگری به ما بدهند، مرحوم حاج شیخ محمد علی عراقی روی منبر رفت و گفت: من در محضر آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی خجالت می‌کشم نصیحت می‌کنم مردم حرفم به شماست نه به این مرجع، آیت العظمی اصفهانی گفتند: منم آمده‌ام موعظه بشنوم، مردم در هر سنی و در هر رتبه‌ای و در هر موقعیتی به اندرز و نصیحت نیاز داریم، آیت الله بروجردی یک لحاف دوزی در قم بود پنجشنبه‌ها خدمت این آیت الله می‌رسید و اشک این بزرگ مرد در می‌آورد، نیاز داریم کسی عرق ما را دربیاورد، مسئولین ما باید کسانی باشد که عرقشان را در بیاورند، این آدم‌ها نیستند و خودشان هم راغب نیستند، لذا یک مرکزی ساخته می‌شود و شیراز با این وسعت جمعیت استان با این گستردگی من واقعا باید اشک بریزم بر غربت امام زمان که در مملکت امام زمان و ساختمانی 11 طبقه می‌سازند و آن هم با پول مردم و از پیرزنی که 50 تا یک تومانی کمک می‌کند تا پیرزنی که آن گردنبند خودش را داد، مردم قیامت کار حساب دارد و شرمنده‌ی اینها نشویم، خانمی آمد و گفت: این گردنبند یادبود دوران جوانی ازدواج من است به هیچ کس ندادم در سختی‌های زندگی خرجش نکردم الان دوراهی بین خود و امام زمان، امام زمانم را انتخاب کردم این گردنبند را به آقا می‌دهم، مردم با این پول‌ها ساخته می‌شود. بله دونفر هم از مراجع بزرگ نظر بر این دادند مثل آیت الله العظمی مکارم یک وقتی پای همین ساختمان آمدند و نگاه کردند و دعا کردند گفتند: کار بسیار فخیم و ارزشمندی است، دو مرجع از محل وجوهات اجازه دادند عزیزان ما مقلَّد هستیم یا مقلِّد مرجع گفتند ما صلاح دانستیم که از سهم امام هم کمک کنید، بخشی از عزیزان از سهم امامشان مثل مقلدین آیت الله العظمی مکارم شیرازی و آیت الله العظمی سیستانی کمک کردند و بخشی از وجوه تبرّعی‌شان کمک کردند، مثلا طرف ارث به او رسیده است و برای کمک تقدیم کرده است و خواهر محترمه‌ای که راضی نشد نامشان را ببریم رقم ارزشمندی را آوردند و گفت: حاج آقا این از مال خودم هست و خمس نیست و پول مردم هم نیست و پول شخصی خودم هست و می‌خواهم عاشقانه به امام زمان تقدیم کنم، پس این ساختمان با پول و رضایت مردم پش می‌رود و ساخته می‌شود، مردم در این شیرازتان ده‌ها ساختمان اینجوری داشته باشید کم است بعضی‌ها گفته‌اند ما مسجد زیاد داریم، کجا مسجد زیاد داریم؟ مسجدی نداریم که این کمبود مسجد درک نمی‌شود، روزهای عید فطر نگاه کنید در مسجد جا نیست این جمعیت در روزهای دیگر عادی کجا هستند.

ما مسجدی نداریم باید سطح معرفت مردم را بالا برد تمام ریشه‌ی مشکلات در ایمان است، بناهایی که ایمان‌ها را تقویت می‌کند و حلقه‌ی اتصال مردم با خدا و اهل البیت هست باید اینها را تقویت کرد، ما تخلف از چارچوب وقف در اینجا نشده است، دو طبقه فضای درمانگاهی است که زیر همین مهدیه است، دو طبقه فضای مهدیه است در همین سالن و سالن فوقانی، هفت طبقه فضای آموزشی است که در خدمت به این مردم است شما یک مرکز مستقل مهدوی در خدمت به مردم گرچه دوستان ما در مؤسسه و بنیاد مهدی موعود فعالیت دارند و معارف مهدوی و تربیت مربی و ارتباط با مدارس و دانشگاه‌ها و شهرستان‌ها است، اینها را رعایت کردند و الان حدو د 60 شهرستان و بخش شعبه‌های مهدویت دارند کار می‌کنند و ننشستیم که ساختمان تمام بشود ولی در موازات آن کارها بله این کار هم باید اتفاق بیفتد و من بارها این را عرض کردم و باز هم عرض می‌کنم همین خرده‌گیری‌هایی که به ساختمان دارند به آیت الله العظمی بروجردی در مسجد اعظم کردند، همین تنگ نظری‌ها آن زمان بود آقا چه ضرورتی دارد یک مسجد با این وسعت بسازید، زمان آیت الله بروجردی حدود 60 سال قبل مسجد اعظم را ساخت، الان مسجد اعظم یکی از مساجد بسیار بزرگ و جامع است و آیت الله بروجردی فرمودند: من دارم بنایی را تأسیس می‌کنم که ریشه‌ی فقر را می‌خشکاند، مردم اگر فساد می‌ترسید این فضا و این مساجد را و این بناها را رونق ببخشید، اگر از مشکلات مالی هراس دارید راهش تقویت اماکن است، پیغمبر اولین کارش در منطقه‌ی قباد تأسیس مسجد بود، مسجد خرج نداشت؟ زمان پیغمبر چهاتا آجر و چوب می‌خواستن بردارند هزینه‌بردار نبود؟ فقیر نبود، پیامبر نزدیک به 100 مسجد در مدینه ساخت، اینها جبرئیل پولش را می‌آورد در همان زمانی که فقر بیداد می‌کرد، یک دانه خرما را 8 رزمنده می‌خوردند در همین اوضاع پیامبر مسجد ساخت، مسجد قدم اول رسول الله در مدینه بود و قدم اول ساختن مسجدالنبی، مسجد قباد، مراکز نشر معارف اهل‌البیت باید اهتمام بدهیم، یک مقداری تنگ نظری‌ها را کنار بگذاریم ما هزاران نوع اسراف و بریز و بپاش با پول بیت‌المال جاهای دیگر بشود کسی صدایش در نمی‌آید. همین چهارتا آجر در یک مرکزی می‌گذارند و در مسیر وقف است و این هم با عنایت مؤمنین و با توجه مردم مؤمن پیش می‌رفت بعد می‌گویند چه ضرورتی دارد چرا باید ساخته بشود، این همه ساختمان‌ها عریض الطویل ساخته شد از پول من و شما  یک ایراد کسی می‌کند؟ از بیت‌المال مسلمین اسراف می‌کنند کسی ایراد می‌کند؟ چند روز پیش یک خبرنگاری آمد و گفت: ما انقلاب کردیم که مدیران ما پشت میز نشین و تشریفاتی بشوند؟ گفتم: انقلاب برای این مدیران نشد، مدیری که پشت میز نشین و تشریفاتی است مدیر نیست، مدیر باید در اتاق به روی مردم باز باشد حالا من یک نکته نسبت به بحث انتخابات داشته باشم خدمت عزیزان عرض کنم مدیر همان شاخصه‌هایی که دیروز مقام معظم رهبری فرمودند، تراز انتخاب در مجلس تراز انتخاب در تعیین مردم باید ایمان باشد مدیری که از خدا بترسد، مؤمن باشد نه هر کسی، لذا نسبت به این مجموعه من عرض کنم این با پول مردم کمک‌های مردمی در مسیر وقف ساخته می‌شود وما از ولی عصر شرمنده‌ایم که همان که آیت الله العظمی بروجردی برای خانه‌ی خدا گفت و من برای این ساختمان می‌گویم می‌توانستیم این ساختمان به نام حضرت است و خشت خشتش را باید با بهترین مصالح و مرغوب‌ترین مصالح کار می‌شد ولی دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، در حد بضاعت کار پیش می‌رود، می‌دانم چهره‌های بعضی از خیرین در مجلس هستید و افرادی که با انگیزه می‌آیند و خمس اموالش را هزینه می‌کند و خرج می‌کند با عشق و بامعرفت برای حضرت تقدیم می‌کنند مردم تا هستید کار خیر بکنید، پیغمبر فرمود: اگر کسی تا زنده است با دست خودش یک دانه خرما بدهد ثوابش از کل زندگی او که بعداً برای او هزینه شود بیشتر است، معلوم هم نیست بعد از رفتن یادمان کنند، ای که دستت می‌رسد کاری بکن بیش از آنکه از تو برنیاید هیچ کار

اعضای هیأت‌ها چقدر رفتند؟ خب ما هم می‌رویم اینجا را باید گذاشت و رفت، لذا اینجا اسراف نیست، کمال دقت و عزیزان دارند می‌کنند در بنای این ساختمان، ما اگر می‌خواستیم اینجا را دولتی بکنیم یادم هست سالها قبل دکتر قادری نماینده‌ی مجلس بودند دعوتی از ما در تهران کردند و با مشاور اول رئیس جمهور ما جلسه داشتیم می‌گفتند: آقا اینجا را نیمه دولتی بکنید نصف پولش را ما می‌دهیم، گفتیم: ما به ساختار آموزشی دولتی هم حرف داریم رضایت ندادیم، دانش آموز نماز شب می‌خواند بعد سال دوم دانشگاه تارک‌الصلاة می‌شود چرا؟ بعضا استاد سرکلاس القاء شبهه می‌کند خب ما نمی‌خواهیم آن سبک مدیریت انجام بشود، گفتند: اگر نمی‌خواهید خودتان بسازید ما پول نمی‌دهیم. اگر بنابود ساخته بشود سریع و آماده هم بود و از خدایشان هم هست. ولی کار را اینجوری می‌پسندیم که مؤمنین و مؤمنات بیایند و بروند و فضا در اختیار مردم باشد و این یک سرمایه‌ی ارزشمندی است که آقایان شرف و عزت یک شهر به کار فرهنگی است، من این را بگویم و بحث را تمام کنم و یک اشاره‌ای هم کنم که حالا بحث ما این سمت آمد در سوره‌ی یاسین خداوند می‌فرماید: أنطاکیه متمدن و مترقی را خداوند داهات یاد می‌کند «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»[4]  انطاکیه که بیش از یک میلیون جمعیت داشت و آباد بود در اوج رونق اقتصادی بود. آیا سلامت یک شهر به رونق اقتصادی است؟ به بزرگراهها و خیابان‌ها‌ست؟ عزت یک شهر از نظر خدا چیست؟ در این شهر کار فرهنگی نشده است فقط کار عمرانی و اقتصادی شده است مردم قیمت‌تان به معرفت شماست نه پولتان و نه لباس و سوادتان نه به اعتبار حسب و نسب‌تان، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»[5]

کس نمی‌داند در این بحر عمیق، سنگریزه قرب دارد یا عقیق

دو پیغمبر شروع به تبلیغ کردند و پیغمبر سوم هم آمد چند آیه‌ی بعد «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ»[6] این مدینه همان قریه است، چطور شد؟ چند آیه‌ی قبل خدا می‌فرماید داهات بعد چند آیه‌ی دیگر می‌فرماید مدینه! چه اتفاقی افتاد که ناگهان این قریه و روستا، شهر شد ببینید کار فرهنگی نشده بود و خدا می‌فرماید: دهات، کار فرهنگی شد تبدیل به شهر شد. بعضی کلان‌شهرهای ما مثل دهات است و بعضی دهات‌ها مثل شهر هست، یک روستای 1000 نفری رفتم گفتند 44 حافظ و قاری قرآن دارد در آن روستا! گفتم: روستای شما از نگاه قرآن شهر است ولی بعضی از شهرهای بزرگ ما معلوم نیست شهر باشد عزت یک شهر به کار فرهنگی است، ارزش یک انسان به کار فرهنگی است.

آیاتی تلاوت شد و 4 برنامه‌ی سازنده را خدا برای بشریت تدوین می‌کند، آیات سوره‌ی عصر از آیات مهدوی هست و در عصر ظهور این اتفاق می‌افتد، قرآن می‌فرماید همه‌ی شما در خسران هستید ببینید ما نسبت به دیروز یک روز به مردن نزدیک هستیم و به نسبت به یک ساعت، یک ساعت به رفتن نزدیک شدیم پیر و جوان و مرد و زن نفس می‌کشی امیرالمؤمنین می‌فرماید: به مردن نزدیک می‌شوید، داری خسران می‌گیری و سرمایه‌ات و عمرت کم کم از دستت می‌رود، اگر می‌خواهی جلو این ضرر را بگیری این برنامه‌ی 4 ماده‌ای در نظر بگیر«إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا»[7] .

کلاس‌های این مجموعه برای تقویت ایمان شماست، ما اینجا کلاس هنر تجسمی نمی‌خواهیم بگذاریم بلکه می‌خواهیم امام زمان‌شان را به اینها بشناسیم، من یک روزی به تهران می‌رفتم یک جوانی 26 ساله‌ای در هواپیما کنار دستم نشسته بودو گفت: آقا اجازه می‌دهید یک سؤال بکنم؟ گفتم: بفرمایید. گفت: امام زمان کی هست؟ و چی هست؟ ببینید تروخدا این وضعیت شهر ماست؟ شما هیأت‌ها را فقط نبینید، یک دقیقه افق جامعه را در وسیع‌تر در نظر بگیرید. گفتم: تو کی هستی؟ گفت: من در فلان خیابان شیراز خانه داریم، فروشگاه فلان جنس را دارم، امارات و دبی هم دفتر داریم، گفتم: چند سالته، گفت: 26 سال، به این جوان گفتم: کجا بزرگ شدی؟ گفت: شیراز. کجا درس خواندی؟ در همین مدارس و دانشگاه شیراز. گفتم: چه شد الان به یاد امام زمان افتادی؟ گفت: دیشب در یک جلسه‌ای بودیم گفتند امام زمان زنده است؟ مگر می‌شود؟ بیش از هزار سال تا الان امام زمان زنده باشد؟ مهندس بود و شرکتی داشت و گفتم: در کار اقتصادی موفق هستی و تحصیلت و سواداندوزی‌ات (عزیزان علم نه، علم با سواد متفاوت است.) در سواد اندوزی‌ات هم موفق بودی ول در الگوشناسی ناموفق هستی.

 اینها کجا بزرگ می‌شوند؟ در کدام خانواده؟  من هم در فاصله‌ی شیراز به تهران برایش توضیح دادم و از امام زمان برایش حرف زدم، مردم گره کور اول مشکلات ما در همه‌ی مسائل مثل اخلاقی کم کاری در کارفرهنگی و بی‌ایمانی است. از منکرات و فحشاء آزرده خاطری؟ نگران مسائل اقتصادی هستی؟ نگران مسائل سیاسی هستی؟ ایمان داشته باش، آدم مؤمن نه  دروغ می‌گوید ونه خلاف می‌کند.

پیغمبر فرمودند: اگر فقیری را دیده‌اید را که گرسنه ماند و فقیری برهنه ماند، فقیری دیدید آخرتش را به دنیا فروخت، «فبمنعهم الأغنیاء»منبع یافت نشد چون بعضی از ثروتمندان به کارهایشان عمل می‌کنند. پول خدا داده است ولی می‌گوید پول مال خودم است این نهایت ناشکری است، این بی‌دینی است، آدم دیندار احساس تکلیفی می‌کند. اسوه‌ی دینداری قطعا امیرالمؤمنین است و فقط نگوییم علی، یا علی و با علی باشید «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»[8]

یا علی و باعلی یک نقطه باشد فرق آن ، یا علی گفتن کجا و با علی ماندن کجا!

سعی کنید با علی باشید و فقط یا علی نگوییم، ایمان یعنی امیرالمؤمنین، یعنی حضرت زهرا، مؤمنه یعنی فاطمه‌ی ام‌البنین که 4 عزیز برای خدا هزینه می‌کند و خم به ابرو نمی‌اورد این ایمان است، ما اینجا هر کجا نوسان و مشکل داریم بارها من این را عرض کردم و اینجا هم اشاره می‌کنم، من که ندیدم چند شب قبل در یکی از شهرستان‌ها استان جلسه بود به مناسبت دهه‌ی فجر من آنجا عرض کردم و رئیس دادگستری و دادستان و قضات نشسته بودم و گفتم: آقایان شما سراغ دارید یک مورد پرونده‌ای زیر دست شما گشوده شده باشد که دو طرف پرونده آدم باایمان  و با اخلاق باشند و کارش به داد گاه بکشد؟ محال است پرونده‌ای باز بشود و یا دو طرف دعوا یا یک از طرفین بی‌دین نباشد و تظاهر به دینداری را نمی‌گویم، بنده حالا نماز شب می‌خوانم ولی آدم بی‌دین هستم حق کشی کردم، مال یتیم بالا کشیدم یا خمس نمی‌دهم، خوشم است که نماز شب می‌خوانم، واجب را زمین گذاشتم و مستحب را گرفتم، بنده زیارتم تعطیل نمی‌شود ولی امر به معروف در خانه‌ی خودمم نمی‌کنم و وظایف خود را انجام نمی‌دهم، مستحبات را جدی دیدم ولی واجبات را ترک کردم، این ایمان نیست ما هر چه آسیب و در هر بخشی هست برمی‌گردد به بی‌ایمانی و بی‌اخلاقی، من خواستم بحثی را مطرح کتم اما نسبت به بحث امشب، برادر مکرم و عزیز ما حاج آقای اکتفائی هم اشاره نمودند، دو تا مناسبت مهم شما پیش رو دارید، یکی بهمن‌ماه و در اسفندماه بحث شرکت در راهپیمایی 22 بهمن که انصافاً وظیفه‌ی همه‌ی ماست، آقایان یکی از شکرگزاری‌های امام حسین روز عرفه و صحرای عرفات تشکر از خدا بود که در دولت ائمه‌ی کفر ما نیستیم همین که در یک دولت اسلامی هستیم و اینجا جمع هستیم و نام امام زمان را می‌بریم و در رأس جامعه‌ی فقیه عادل و دلسوز دارد سکان‌داری این نظام و انقلاب می‌کند این شکر ندارد؟ حکومت‌های عربی را ببینید، مثل عربستان، امارات، بحرین و دیگر کشورها، آقا امام رضا این هم برای کسانی که خارج را بر ایران ترجیح می‌دهند، مؤمنین بشنوید! آخه بعضی از ما ادای ایمان و مؤمن را در می‌اوریم، یک روی خدمت آقای مکارم شیرازی بودیم یک آقایی آمد و گفت می‌خواهم خارج بروم و وضع بهتر است گله می‌کرد  اینجا ما را تحویل نمی‌گیرند امکانات نیست و این هم حرف غلطی است من عقیده‌ام این است. روزی چند نفر از خارج آمده بودند و اینجا هم جلسه بود و گفت: ما خارج هستیم، 50 درصد دریافتی خود را مالیات می‌دهیم، بخور و نمیر هستیم، یعنی خورد و خوراک داریم ولی مریض بشوی و بیفتی خانه‌انت کن فیکون می‌شود.

 حالا در این مملکت شما مالیاتتان را بدهید خدا رحمت کند مرحوم حاج محمد حسینی ایشان فوت کرد و گفت: بیشتر از 50 سال در بازار وکیل بودند و یک قرون پول جمع نکردم، روزی همه‌ی دفترهای مالیاتی را به به آنها نشان دادم و بدانید این حاج محمد حسینی می‌شود میزان الأعمال مغازه‌داران،یقین بدانید.

اگر شما در یک کشور اسلامی مالیات را بدهید به یک مملکت اسلامی کمک خواهید کرد جای دوری نمی‌رود.

یک کلیپی دیدم این خانم می‌گفت: می‌خواهیم از خارج به ایران برگردیم این پول‌هایی که در خارج از ما می‌گیرند در اختیار اسرائیل و امریکا و جاههای دیگر داده می‌شود چرا باید تعامل به اینها داشته باشیم و زحمت ما را آنها استفاده کنند.

آقا امام رضا فرمود: از نشانه‌های مؤمن ده چیز است و امام نام بردند و یک از آنها این بود ذلت مؤمن این است اگر این حالت در شما است قدر خود را بدانید وشکر کنید، ذلت و سختی با خدابودن را مؤمن از عزت و رفاه با دشمنان خدا بودن ترجیح می‌دهد خب بعضی‌هایمان رفاه‌طلب شدیم مثلا خارج زندگی راحت‌تر است به چه قیمتی؟

یک آقایی برا انتخابات مجلس در سالهای قبل نامزد شده بود، گفت: آقای حدائق به ما می‌گویند عکس که می‌خواهیم از شما بزنیم جای مهر در پیشانی‌ات است؟ این پیشانی شما روتوش می‌شود و جای مهره را برداریم، چون جای مهر در پیشانی‌ات است مردم به شما رأی نمی‌دهند، گفتم: رأی مهم است یا جواب خدا را دادن؟ برای چند تا رأی من آثار بندگی فاصله بگیرم؟ چقدر بعضی از ما فاصله دارند، مردم در جامعه‌ی اسلامی زندگی می‌کنیم و سردار سلیمانی‌ها و شهید حججی‌ها و شهداء و هاشمی نژادها، شهداء دفاع مقدس و شهداء فجر انقلاب قیامت در برابرشان سرمان پایین نباشد و به ما بگویند ما جانمان را در این راه دادیم شما از این انقلاب چطور دفاع کردید؟ جواب نداریم.

سردار سلیمانی در ساعت یک و 20 دقیقه‌ی بامداد شب جمعه‌ای که همه در خانه استراحت کردند جان بر کف گرفته برای مصالح مسلمین و از مملکتی دیگر به مملکتی دیگر می‌رود و شهید می‌شود، ما گاهی اوقات برای یک راهپیمایی سختمان است آقا هوا سرد است، حالا ما برویم و نرویم چه نقشی دارد، اینها را خدا می‌داند و تکلیف نسبت به این دارد؟ آقا این حرفها را بزنیم اثری ندارد وظیفه داریم بزنیم، بلکه وظیفه داری بگویی دنبال اثر نباش این بحث شرکت در راهپیمایی را هم خودمان که الگو هستیم و هم اطرافیانمان را تشویق کنیم من برای همین 22 بهمن یکی  از شهرستان‌ها بنده را دعوت کردند و من گفتم: نمی‌آیم گفتند چرا؟ گفتم: شیراز راهپیمایی است نه برای ریا، تکلیف ماست باید آمد.

بعضی‌ها می‌گویند آمدن یا نیامدن چه تأثیری دارد: فلانی خودش این چیزها را می‌گوید ولی شرکت نمی‌کند نمی‌دانم جای دیگری رفتید باید جلو غیبت را گرفت، بیایید دوستان و خانواده‌ و عزیزان خود را تشویق کنید، دومین مسأله انتخابات مجلس است این را هم بیدار باشید ببینید الان استارت درست دست شماست که می‌زنید و آن کسی که پشت فرمان گذاشتی برایت می‌راند، من جملات مقام معظم رهبری ادل الدلیل و گواه‌ترین برهان برای تکلیف ماست و چند جمله از فرمایشات ایشان را عرض کنم که دیروز فرمودند و واقعا حجت برای همه‌ی ماست، نظرات مقام معظم رهبری است: نماینده‌ی مجلسی را انتخاب کنید که مؤمن یعنی خداترس باشد و حلال و حرام سرش بشود، انقلابی باشد، شجاع و دارای روحیه‌ی جهادی و کارآمد به معنای واقعی کلمه باشد و طرفدار عدالت باشد، 6 ویژگی را ایشان نام بردند این باید در نماینده‌هایتان باشد و فردی که از سخن گفتن بر ضد قدرت‌های خارجی و ضد فلان قدرت خارجی هراس دارد لایق نمایندگی مردم باعزت و مقتدر و شجاع ایران نیست، آدمی که ایمان ندارد از دشمن می‌ترسد انقلابی نیست حرف نمی‌زند و روحیه‌ی جهادی ندارد، به کسی رأی بدهید که وقتی انتخاب شد درجلسات‌تان شرکت کند و خادمی بکند نه اینکه برود و 4 سال دیگر بیاید و نشناسیدش! بعضی از مدیران را بارها عرض کردم و اینجا عرض می‌کنم مدیران جهادی اگر در مجلس می‌آیند اعلام کند برای مثال بگوید من مدیر فلان اداره هستم اگر کسی در اداره‌ی ما مشکل دارد ده دقیقه بعد از مجلس نشستم حرفهایتان را بزنید نه اینکه تاریک بیایند و تاریک بروند از در پشتی بیایم و از در پشتی برویم و دسترسی نباشد این عین فرمایشات مقام معظم رهبری است که بعضی‌ها سفسطه می‌کنند و پای صندوق نمی‌آیند اگر مردم خودشان نمی‌توانند به شناخت برسند از راهنمایی‌های و مشورت افراد بصیر و مورد اعتماد استفاده کنند برای مثال می‌گویند کسی را نمی‌شناسیم رأی نمی‌دهیم و رفع تکلیف می‌کنند عزیزم 4 تا آدم مورد اعتماد و مؤمن و بصیر اگر می‌شناسی از آنها نظر بگیر و ببین آنها چه می‌گویند هیچ کس نباید بگوید که من افراد را نمی‌شناسم رأی نمی‌دهم. فرمایش مقام معظم رهبری است ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اگر ایران را دوست دارد باید پای صندوق رأی بیاید.

در این دو مناسبت مهم این فرمایشات را انتقال بدهید و الگو هستید و تشویق کنید، فردی گفت: یک خبرنگاری بیاورید و رفراندوم بگذارید در مورد جمهوری اسلامی ببینید مردم دیگر رأی می‌دهند؟ گفتم اگر رفراندوم می‌گویی 22بهمن، تشییع جنازه‌ی سردار سلیمانی، روز قدس، ما در این مملکت سالی دو سه مرتبه رفراندوم دارند اینها جبرئیل از عالم برزخ می‌آورد؟ اینها مردمی هستند که انقلاب را دوست می‌دارند و بار مسئولیت اجرایی ما را سنگین‌تر می‌کند، مدیران اجرایی ما برای خودشان ندارند که این مردم از آنها حمایتشان می‌کنند، مردم از انقلاب و اسلام، ارزش‌های دینی و ولایت دفاع می‌کنند، بدعملی و بدرفتاری یک مدیر بی‌کفایت را مردم حضورشان تأیید بر اینها نیست.

اما فردا و امشب شب ارتحال یک بانویی بزرگ حضرت ام‌البنین فاطمه‌ی بنی کلاوه است شخصیتی که کنیه‌ی ایشان ام‌البنین بود و خدا 4 پسر به این بانوی بزرگ عنایت کرد و هر 4 پسر در کربلا شهید شدند عباس، عبدالله، جعفر، عثمان. از یک خانواده‌ی بسیار شجاع بودند. و در کتاب رجال آمده است آقا امیرالمؤمنین عقیل را صدا زدند که 20 سال از امام علی بزرگتر بود و نسّابة العرب بود و نسب‌ها را خوب می‌شناخت به ایشان فرمود: عقیل یک خانمی از یک خاندان شجاع می‌خواهم که باایمان و غیور باشد. عقیل گفت: این چنین خانمی برای چه می‌خواهی؟ فرمودند: می‌خواهم ذخیره برای فردای حسینم باشد.

تو مو می‌بینی من پیچش مو، تو ابرو من اشارت‌های ابرو

عقیل یک تفحصی کرد خدمت امام علی آمد و گفت: یک خانمی است به نام فاطمه پدرش حضام بن خالد، و مادرش لیلا دختر شهید بن عامر این خانم هم از طرف پدر و هم از طرف مادر از شجاعان عرب هستند و سخاوتمندان عرب هستند، من خانمی دیگر با این معیارهایی که شما گفتید برتر و شایسته‌تر پیدا نکردم، خواستگاری صورت گرفت و این خانم به منزل امیر المؤمنین آمد و همسر ایشان شد و افتخار مادری 4 عزیزش شد از عظمت فاطمه‌ی ام‌البنین دورانی که این بچه‌ها را تربیت می‌کرد به فرزندانش می‌گفت شما غلامان فرزندان فاطمه‌ی زهرا هستید و مشهور است که یک روزی به امیرالمؤمنین عرض کرد آقا شما وقتی فاطمه مرا صدا می‌زنید بچه‌های فاطمه‌ی زهرا مکدر می‌شوند، آقا من را به اسم دیگری صدا بزنید آقا امیرالمؤمنین فرمود: من تو را ام البنین می‌نامم، ام البنین گفت: آقا من که هنوز بچه‌ای ندارم، ایشان فرمودند: خدا به شما پسرانی خواهد داد که افتخار برای جوانان جهان می‌شود و فخر می‌شود.

من یک عرض ادبی محضر حضرت ام البنین داشته باشیم که روز 13 جمادی الثانی سال 64 هجرت یعنی سه سال بعد از واقعه‌ی کربلا ام البنین از دنیا رفت، امشب شب وفات ام‌البنین است و از عظمت این بانو یک جمله خدمتتان عرض کنم که روضه‌ی من هم همین باشد، حالا در نوع برخورد با امام حسین بچه‌هایش را چگونه با اهل البیت مواجه می‌کرد به اینها می‌گفت شما غلامان و نوکران بچه‌های فاطمه هستید و خودش را خادمه‌ی حسنین و زینبین می‌دانست، بشیر بن جذلم وقتی از طرف امام سجاد به مدینه آمد دو بیت شعر خواند خبر آمدن اسراء در مدینه اعلام کرد همه در مسجد پیغمبر جمع شدند و بشیر شعرش را خواند

یا اهل یثرب لا مقام لکم بها، قتل الحسین فادمعی مدرار

الجسم منه بکربلاء مضرّج، و الرأس منه علی القناة یدار

یا اهل یثرب شیخکم و إمامکم، ما منکر أحد علیه یغار

مردم مدینه دیگر نمانید در این شهر، حسین را کشتند و مدینه‌ی بی حسین دیگر ارزشی ندارد و اشک از چشمانم جاری است و بیت دوم را که خواند صدای ناله‌ی مردم بلند شد. اگر بپرسید با بدن حسین چه کردند؟ پیکرش را روی زمین کربلا قطعه قطعه کردند و اما سرش بالای نیزه کردند و در عالم چرخاندند، مردم همه ناله می‌کردند و گریه می‌کردند در آن غوغای اشک و آه مردم یک وقت دیدم راه باز می‌کنند گفتند بشیر مادر 4 شهید کربلا دارد می‌آید بانویی که شب ارتحالش هست اسوه‌ی مادران عالم است، خدا رحمت کند والده‌ی ما را خیلی ارادت به این خانم داشتند و چند سفر خدمتشان به بقیع می‌رفتیم پشت بقیع نیمه‌های شب می‌گفتند روضه‌ی ام البنین بخوانید، ما این روضه را آنجا می‌خواندیم و برای شما هم بخوانیم:

ام البنین بعد از واقعه‌ی کربلا سال 61 تا سال 64 در بقیع می‌آمد و ناله می‌کرد که مروان ملعون با قصاوت قلبش و می‌گویند وقتی به این ملعون به بقیع می‌آمد و می‌دید ام البنین گریه می‌کند اشک می‌ریخت و دستمال اشک‌هایش را پاک می‌کرد یک انسان قصی القلب مثل مروان هم تحت تأثیر قرار می‌گرفت. حضرت ام‌البنین به مجلس آمد مردم راه باز می‌کرد بشیر گفت: این خانم کیست؟ مردم گفتند مادر 4 شهید کربلا، مادران شهدا در مجلس هستند، مادر شهید هاشمی‌نژاد را در ورودی دیدم و مادران و پدران دیگر شما بستگان شهدا و منسوبین شهدا هستید و اینها با این نگاه عزیزانشان را دادند بشیر گفت: من خیلی مضطرب شدم اگر ام‌البنین بپرسد با بچه‌هایم چه کردند و چه شد جواب سؤال و خبر شهادت 4 عزیز به یک مادر را چگونه بدهم! ام البنین ایستاد و گفت: یا بشیر أخبرنی أن أبی عبدالله الحسین، بشیر با مولایم حسین چه کردند؟ خبر را نشنیده بود و گریه‌های مردم را می‌دید، از حسین چه خبر آوردی، بشیر گفت: یکی یکی اسم پسرانش را آوردم گفتم خانم چرا از عباس نمی‌پرسی؟ چرا از عبدالله نمی‌پرسی؟ چرا از جعفر نمی‌پرسی؟ چرا از عثمان نمی‌پرسی؟

گفت: بشیر همه‌ی اینها به فدای حسین، یک جمله گفت ایمان این بانوی بزرگ را بشنوید فرمود: «اولادی»[9] گل سرسبد بچه‌هایش عباس است، تمام پسرهایم و عباسم «و ماتحت الخضراء کلهم فداء لأبی عبدالله الحسین»[10]، هر چه زیرآسمان و تمام بچه‌هایم به فدای حسین باشد. بشیر گفتم: خانم حسین را کشتند. می‌دانید ام البنین چه گفت؟ فرمود: «یا بشیر قد قطعتنی نیاطَ قلبی»[11] رگ‌های قلبم را پاره پاره کردی، صدای ناله‌ی ام البنین بلند شد همه بگوییم یا حسین

 

[1] سوره عصر آیات 1تا 3

[2]. بقره، آیه181

[3] آل‌عمران آیه164

[4] یس، آیه13

[5] حجرات آیه11

[6] یس، آیه20

[7].العصر، آیات 1ـ3

[8]. انسان، آیه

[9] منتهی المقال ج2 ص70

[10] منتهی المقال ج2 ص70

[11] منتهی المقال ج2 ص70

آیات مهدویت در قرآن 18 بهمن 98

دانلود

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه