صلی‌الله علیک یا أباعبدالله (ع)، صلی‌الله علیک یابن‌رسول‌الله (ص).

 

یک جمله از فرمایشات حضرت زینب (س) عرض کنم. وعده‌ی دیدار همه‌ی ما روی تلّ زینبیه و آن صحنه‌ای که حضرت زینب (س) در جستجوی برادر آمد و بر بلندای تلّ زینبیه قرار گرفت. آنجا یک نگاهی کرد.

خدا رحمت کند آیت‌الله شوشتری می‌فرماید: موقع اضطرار زینب (س) بود. دختر امیرالمؤمنین (ع) مضطرّ شد. دو جا زینب (س) اضطراب پیدا کرد: یکی روز عاشورا بعد از ظهر، بلندای تلّ زینبیه و یکی روز یازدهم محرم، موقعی که اُسرا را می‌خواستند از کربلا حرکت بدهند.

حضرت زینب (س) از روی تلّ زینبیه یک نگاهی کرد.

چون مشامِ جان زینب تازه شد از بوی یار  / گفت یا رب، بوی معشوق من آید زین دیار

زینب (س) آمد کنارِ گودیِ قتلگاه. صدا زد: أنتَ آخی؟ أنتَ إبنُ والدی؟ آیا تو برادرِ منی؟ آیا تو فرزندِ پدرِ منی؟ باورم نمی‌شد با فرزند علی این‌گونه عمل کنند. با برادر زینب این‌گونه رفتار کنند؛ نه جامه بر پیکر، نه سر بر بدن، بدن قطعه‌قطعه، یک وقت دست زیرِ این بدنِ چاک‌چاک برد، سر بلند کرد.

خیلی‌ها التماس دعا خواسته‌اند این ایام، مخصوصاً مریض‌ها، دکترجواب‌کرده‌ها، درمانده‌ها، وامانده‌ها. خدا را به این ساعتِ زینب قسم بدهیم.

بدن را از زمین حرکت داد و سر به آسمان بلند نمود: اللهمَّ تَقَبَّل هَذا القُربان: خدایا این قربانی را از ما قبول نما.

دانلود

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه