photo2024-01-0318-45-26
photo2024-01-0318-45-06
photo2024-01-0318-44-59
photo2024-01-0318-44-37
photo2024-01-0318-44-35
photo2024-01-0318-44-27
photo2024-01-0318-45-34

استاد حدائق روز چهارشنبه 13 دی ماه 1402 در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و سالگرد شهادت سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی به بیان ویژگی هایی از حضرت فاطمه(س) به عنوان اسوه ای برای زنان عالم پرداختند.

همچنین در ابتدای این سخنرانی با توجه به حادثه تروریستی کرمان و شهادت جمع از هموطنان عزیز نکاتی در خصوص اهداف دشمن از این جنایت کثیف بیان نمودند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون‏»[1].

صدق الله العلی العظيم

خب با توجه به اين اتفاقی که امروز عصر افتاد يک بخشی از صحبت ما رفت به همين سمت و سو که سخنرانی بايد در قالب زمان و مکان هم بگنجد اين جريان تروريستی که در کنار قبر حاج قاسم سليمانی اتفاق افتاد، بيش از يک صد شهيد آن هم انسان­هايي که به پاس تجليل و تکريم از مقام يک انسان صالح وارسته کنار تربتش حاضر شدند اين جنايت، البته من اين را محضر عزيزان عرض کنم اين مثل سکه دو رو است، يک روی سکه همين جريانی است که اتفاق می­افتد، خاطر همه مکدر و متأثر و ناراحت، اما يک روی ديگر سکه پرده­برداری از چهره منحوس و خبيث دشمنان ارزش­های اسلامی است الآن در جريان غزه يک روی سکه قتل عام مردم مظلوم است که اسرائيل هتاکانه دارد آدم می­کشد، جنايت می­کند، زن، مرد، پير، جوان، صبح، شام اين خيلی سخت است و خيلی تلخ است اما آن روی سکه بيداری عالم بشريت دارد رقم می­خورد.

پریشب من تلويزيون را داشتم نگاه می­کردم در نيويورک امريکا، يک پرچم فلسطينی را، شصت، هفتاد متر طول اين پرچم بود، رو دوش مردم بر عليه اسرائيل شعار می­دادند زن‌هاي امريکايي قنداقه­های شبيه بچه­های قنداق شده نمادين در بغل­شان بود به عنوان اعتراض مردم شما ميلياردها دلار خرج می­کرديد نمی­توانستيد اين جمعيت را به سم فلسطين مظلوم بياوريد بر عليه اسرائيل شعار بدهند، بله عزيزانی دارد شهيد می­شوند، اما در کنار اين شهادت يک اتفاقاتی هم دارد می­­افتد که بشارت خداست: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»[2] آيه سی و دو سوره توبه، خدا می­فرمايد دشمنان اسلام تلاش می­کنند نور خدا را خاموش کنند، اين تلاش این‌ها: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»[3] خدا اراده، اين گونه انديشيده و اراده کرده، چاره اين گونه انديشيده است که نور خودش را تمام کند: «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون‏»[4] ولو کافرين اين را نمی­پسندند، دشمن تلاش کرد سيدالشهداء را خاموش کند، شخصی آمد خدمت امام صادق، گفت آقا يک چيزهايي از عاشورا می­گويند بعيد می­دانيم اين جنايت تا اين حد، من کراراً عرض کردم امشب هم می­گويم تا الآن تا اين وقت از عمرم من بعضی از روضه­های عاشورا را در عمرم رو منبر نخواندم جرأت خواندن ندارم اين قدر جنايت سخت بوده که من می­گويم اين روضه را اگر بخواهند بخوانند پای منبر بايد يک عده جان بدهند، نه اين­که دست بگذارد در پيشانی­اش بگويد لا اله الا الله، با ولی خدا چه کردند؟ زبان انسان يارای گفتن نيست؟ اين همانی که قرآن می­فرمايد امام صادق فرمود این‌ها سعی کردند از حسين ابن علی ديگر اثری نماند اين پايمال کردن پيکر زير سم اسب­ها، رها کردن پيکر، دفن نکردن، این‌ها همه برنامه بود نه در آن سال سال‌های بعد تا زمان متوکل که آب بستند به ارض کربلا، اين­جايي که می­گويند حائر حسين، آب آمد تا اين­جا آب برگشت، حالا کربلا همديگر را ديديم بگوييد حائر را من بگويم حائر کجاست؟ این‌ها تلاش کردند که نامی از اولياء الهی نماند، الآن هم همين است ديروز هم همين بود، هزار سال قبل هم اين بود، آينده هم همين است تا ظهور امام زمان، اين جنايت­ها اين حوادث تروريستی این‌ها را قرآن تذکر داده، من دو سه­تا نکته کليدی در اين آيه عرض کنم که برای همه ما رسالت است.

مردم ببينيد دشمنان شما چه کسانی هستند؟ بمب را که در کاواره نگذاشتند، گرچه آن را هم مخالف هستيم، جان انسان­ها را بی­جهت گرفتن حرام است ولو يک انسانی کافر، می­گويند آقا اگر خطای نکرده که بايد کشته شود نبايد به او تعرض کرد، يهودی است، مسيحی است، حرمتش بايد حفظ بشود، همه يهودی­ها که مثل يهودی­های اسرائيل نيستند من الآن در شيراز يهودی سراغ دارم لعنت می­کند اسرائيل را، يهودی سراغ دارم برای امام حسين خرج می­کند، اين طور نيستند که حالا هر کسی شد يهودی بشود صهيونيست، آن نگاه اشتباه خطرناک است قرآن می­فرمايد: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا»[5] اين «يُريدُونَ»[6] يعنی هميشه دشمن در صدد است مسلمان­ها بيدار باشيد دشمن رهايتان نمی­کند، «يُريدُونَ»[7] يستمرون پيوسته، اين شيطنت­ها تداوم دارد، مربوط به قبل از انقلاب و صد سال قبل و هزار سال قبل نيست، شما هر کجايي عالم باشيد دشمن می­خواهد نور خدا را خاموش کند هر کجاي عالم باشيد ايران و امريکا هم نمی­شناسد، اروپا و آسيا را هم بر نمی­تابد: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»[8] در تبليغات­شان ببينيد الآن اين تکنولوژی پيشرفته کار به جاي رسيده که نوع نوجوان­های ما و جوان­های ما گوشی­های همراهی دارند که به مراتب خطرناک­تر از ماهواره است، ماهواره سابق می­گفتند آقا مراقب باشيد ماهواره در خانه­تان نياوريد، آنتن دشمن رو پشتيبام خانه­ات نزنی، دشمن از سقف خانه می­آيد در خانه­ات، سابق می­گفتند مرزها را بپايي، حالا بايد بگويند حاجی حواست به جيب فرزندت باشد اين گوشی مبايل پيشرفته به کجاها وصل است، تبليغات دارند می­کنند کار دارند می­کنند، من چند روزی قبل يک جاي بودم، در جوار، حالا حضرت علی ابن موسی­­الرضا، يک خانم تهرانی آمد يکی از اين خدام گفت آقا اين سؤال دارد سه­تا خانم بودند نشست، ديدم رو حجاب بحث دارد، گفت حجاب نه جزء اصول است، نه جزء فروع است چرا اين قدر شما سخت می­گيريد؟ اول گفت کجای قرآن؟ آيه را خواندم گفت اين نه اصول است، نه فروع است گفتم خدا جزء اصول است يا جزء فروع است؟ اول تکليف­مان را روشن کنيد؟ اعتقاد به خدا جزء اصول دين است، گفتم باور داشتن کلام خدا، جزء اصول هست يا نيست؟ ما اگر می­گوييم خدايا تو را به خدايي قبول داريم شعار بايد بدهيم يا در عمل هم نشان بدهيم که حرف خدا را می­پذيريم گفتم قرآن کلام خدا هست؟ در اين قرآن خداوند نفرموده پاسداری کند از حجاب­تان و عفاف­تان خب يک مقدار صحبت کرديم اين خانم تسليم شد، دشمن دارد کار می­کند می­گويد آقا برای فرزند ما شبهه ايجاد شده، خب دشمن بیکار ننشسته من واکسينه نکردم جوانم را، دشمن دارد القاء می­کند ويروس­های اعتقادی را جوان می­بازد رنگ عوض می­کند: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»[9] دشمن با تبليغاتش دارد کار می­کند حالا يک جاهايي هم می­آيند جنايت می­کنند حادثه تروريستی ايجاد می­کنند، خود سردار سليمانی مثل سحرگاه ديشب که نوع مردم در خواب بودند اين سردار خدوم برای امنيت عالم اسلام جان داد و ديديد خدا با او چه کرد؟ خيلی­ها بودند هم رشته سردار سليمانی باز نشست شدند ديگر باز نشست شدند رفتند کنار، سردار سليمانی دوران باز نشستگی­اش بود تازه آمد در صحنه به جديت، فرامرزی کار کرد، آسايش خودش را آرامش خودش را خرج کرد برای جامعه، خدا هم پاداش داد، تجليلی که خدا از سليمانی کرد واقعاً در تاريخ بی­نظير است ميليون­ها انسان زير تابوت او کربلا، نجف، کاظمين، سامراء، مشهد، قم، تهران، کرمان، من ظهر گفتم بعضی­ها يک وقت در همين شيراز فوت می­کنند جسدش را شاهچراغ نمی­برند تابوت را نمی­برند شاهچراغ يک طوافی بدهند نمی­برند سيد علاء الدين حسين يک طوافی بدهند، سليمانی تو چه کردی؟ که پيکرت بايد به طواف مزار اميرالمؤمنين برود، به طواف مزار سيدالشهداء و ابالفضل برود، به طواف مزار امامين همامين موسی ابن جعفر و جواد الائمه، امام هادی و امام عسکری، علی ابن موسی­الرضا حضرت فاطمه معصومه، هيچ اتفاقی اتفاقی نيست، هزينه کرديد خودتان را برای خدا، خدا هستی را برايت هزينه می­کند، هر قدر پول دادی، آش می­خوری بله هر وقت هر مقدار هزينه کردی برداشت می­کنی، سردار سليمانی خودش را سرمايه­گذاری کرد برای خدا، خدا هم اين گونه پاداش داد، حالا کنار تربت اين سرداری که سراسر اخلاص بود و بندگی بود و ديانت می­آيند يک همچو جنايتی امروز عصر می­کند خدا می­خواهد این‌ها را رسوا کند، خدا می­خواهند ته مانده­ای کسانی هم که هنوز باورشان نشده، من زمانی که سردار سليمانی به شهادت رسيد يک آقايي را ديدم در راهپيمايي که صورت گرفت، گفت آقای حدائق از انقلاب بيش از چهل سال می­گذرد آن آقا به من گفت، گفت من در شعار مرگ بر امريکا ترديد داشتم و نمی­گفتم گفت شهادت سردار سليمانی بيدارم کرد، و ايمان پيدا کردم اين­که مقام معظم رهبری هم فرمودند، نام شهيد سليمانی خطرش برای استکبار خيلی بيشتر از خود شهيد سليمانی، سردار سليمانی بود، او تا بود تلاش کرد وقتی رفت تحول ايجاد کرد، بيداری ايجاد کرد، این‌ها هم ضمن اين­که اين روی سکه تلخ است، سخت است اما آن روی سکه بيداری است، مردم بشناسند این‌ها را در حرم احمد ابن موسی، زائر احمد ابن موسی را ترور می­کند، در مقدس­ترين مکان در شيراز افرادی که برای عبادت رفتند، اين يک تلنگری است که مؤمن بيدار کارت باش، دشمنانی داريد که به باورهای اعتقادی شما اصلاً معتقد نيستند، ما گاهی اوقات فريب نخوريم، ساده لوحی سراغ ما نيايد قرآن می­فرمايد: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»[10] این‌ها در تبليغات­شان دارند کار می­کنند دارند تلاش می­کنند، من امروز در حضور مديران آموزش و پرورش استان عرض کردم گفتم رسالت شما رسالت سنگينی است در اين شهرستان­های که هستيد، مسئوليتی که داريد، دانش آموزها را او به خود و خدا آشنا کنيد و به وظايف­شان آشنا کنيد، دشمن این‌ها را دور نزند، من يک نکته ديگر را هم اضافه کنم قسمت دوم بحثم چون روز ميلاد حضرت زهراء هم بود چند جمله­ای را هم از اين بزرگ بانو عرض کنم، البته اين عرايضی هم که عرض کردم انشاءالله مورد رضايت حضرت است چون اين اتفاقی که افتاد خاطر همه ارادتمندان به اهلبيت را مکدر و متأثر کرد، قرآن می­فرمايد دشمن­ها می­خواهند در تبليغات­شان نور خدا را خاموش کنند، اولاً خداوند نور است، پيغمبر نور است: «سِراجاً مُنيراً»[11] ائمه نور هستند، سخنان ائمه نور است: «كَلَامُكُمْ‏ نُورٌ»[12]، قرآن نور است، نور از خاصيت­هايش اين را من فشرده بگويم، چندتا ويژگی را از نور ذکر می­کنند می­گويند نور عامل آرامش است، نور عامل وحدت است، نور عامل نظم است، نور عامل رشد و شکوفايي است، الآن شما اين جمعيتی که اين­جا تشريف داريد اگر اين­جا تاريک بود به اين سبکی که نشستيد نمی­نشستيد پراکندگی­ها در تاريکی­هاست، ترس­ها و اضطراب­ها در تاريکی­هاست، عدم رشد و شکوفايي در تاريکی و ظلمت است، دشمن می­خواهد رشد اتفاق نيفتد، دشمن می­خواهد وحدت نباشد، دشمن می­خواهد آرامش نباشد، دشمن می­خواهد تعالی و ترقی اجتماعی­ صورت نگيرد، این‌ها اهداف دشمن است: «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»[13] این‌ها می­خواهند اين نور را خاموش کنند، حضرت زهرای مرضيه که امروز روز ميلاد با سعادت اوست حضرت فرمود: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّة»[14] در خطبه فدکيه مردم از ما اگر اطاعت کرديد، جامعه­تان نظم پيدا می­کند: «وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَه»[15]پيروی از ما کرديم، ما رهبر بوديم تفرقه نيست، ما باشيم وحدت است، ما باشيم نظر است، اولياء در کار نباشند بی­نظمی است، اولياء نباشند تفرقه است، و امروز هم که متأسفانه عالم اسلام، گرفتار تفرقه است به خاطر اين است که آن شخصيتی که بايد در رأس جامعه بشری باشد، به علت عدم آمادگی مردم در پس پرده غيبت است، در عصر ظهور نظم همه دنيا را پر می­کند، آرامش همه دنيا را پر می­کند، وحدت دنيا را پر می­کند، ديگر ملت قوميت­ها می­رود کنار، مليت­ها می­رود کنار، همه يک مليت هستيم و آن مليت بندگی خدا و اسلام است اين حالا نسبت به جريانی که اتفاق افتاد اما روز ميلاد با سعادت حضرت زهرای مرضيه است.

من يک خاطره­ای را از روز ميلاد حضرت شايد چهارده پانزده سال قبل در زندان عادل آباد نقل کنم، يک بازديدی روز ميلاد حضرت بود روز زن، از ما دعوت کرده بودند زندان عادل آباد بند زنان برای سخنرانی در آن قسمتی که خانم­های زندانی بودند که دويست خانم زندانی در سالن آمفی­تئاتری بود حضور داشتند، مدير کل زندان گفت آقای حدائق بين اين خانم­ها قاتل داريم، قاچاقچی داريم، ورشکسته اقتصادی داريم از بد حادثه زندان افتاده هم داريم يعنی نوع مستمعين مرکب از جرائم مختلف بود، گفت يک صحبتی بکنيد که ديگر حالا به درد این‌ها بخورد، این‌ها همه قاطی هستند، قاتل دارد حرف شما را می­شنود، قاچاقچی دارد می­شنود گاهی اوقات ضرب و شتم دارد می­شنود، معتاد دارد می­شنود، از بدی حادثه زندان افتاده هم دارد می­شنود تصادف کرده زده آدم کشته، نمی­خواسته بکشد حالا ديه ندارد آوردنش زندان، خب خيلی سخت است حالا يک وقتی جمع جمع يک دست است، يک وقتی جمع جمع متفرق است از نظر فکری و اعتقادی، ما رفتيم پشت تريبون گفتند نيم ساعت وقت صحبت شماست، گفتم بسم­الله الرحمن الرحيم من تبريک عرض می­کنم روز زن را خدمت شما خواهران محترمه و ميلاد با سعادت حضرت زهرای مرضيه را من می­خواهم با يک سؤال سخنرانی­ام را شروع کنم، خواهران محترمه از فاطمه زهراء چه می­دانيد؟ ديدم يک خانم زندانی دست بلند کرد گفت فاطمه زهراء دختر پيامبر اسلام است، گفتم بسيار خوب آفرين، ديگر فاطمه چه کسی بود؟ خانم ديگری دست بلند کرد گفت همسر علی ابن ابی­طالب، گفتم ديگر چه می­دانيد؟ خانم ديگری گفت مادر حسنين، گفتم ديگر چه می­دانيد؟ چهارمی گفت نه سالگی شوهر کرد، هفده سالگی از دنيا رفت، گفتم ديگر چه؟ ساکت شدند، گفتم خانم­ها اين­که پيغمبر می­فرمايد: «وَ أَنْتِ‏ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[16]، فاطمه تو بر جسته­ترين بانوی تاريخ بشريت از آغاز تا پايان هستی، افتخار حضرت زهراء فقط اين بود که دختر پيغمبر بود، خب پيامبر دختران ديگری هم داشت، افتخار فاطمه زهراء فقط همين بود که همسری علی­ ابن ابیطالب را داشت، اميرالمؤمنين بعد از حضرت زهراء همسران ديگری اختيار کرد، افتخار فاطمه زهراء به مادر حسنين بودن بود ائمه ديگر هم مادر داشتند:

اين به مديح تو کم که دخت رسولی، دخت رسولی و زوج حيدر کرار

گفتم من در اين دقايق می­خواهم چندتا از ويژگی­های حضرت را بگويم، شروع کردم گفتن، در تقوی، در عبادت، در علميت، در سخاوت، در حسن شوهرداری، در حسن تربيت اولاد و مديريت تربيت، در حضور اجتماعی در عرصه­های سياسی و اجتماعی و اقتصادی شروع کردم يک صحنه­هايي را از زندگی حضرت بازگو کردم عزيزان به اين ايام قسم ما حرف می­زديم ديدم بعضی از اين خانم­ها اشک از چشمانشان جاری شد، ما ملامت نمی­کرديم روضه هم نمی­خوانديم، مجلس مجلس جشن بود، روز ميلاد بود، جلسه تمام شد من از آن سالن آمدم بيرون، مدير کل استان دنبال سر ما داشت می­آيد گفت آقای حدائق ديديد بعضی از اين خانم­ها داشتند گريه می­کردند؟ گفتم بله، گفتم پيام اين گريه­ها را شما گرفتی؟ گفت چه پيامی داشت؟ گفتم اين گريه­ها پيام داشت، پيامش اين بود که اگر ما فاطمه زهراء را زودتر از اين شناخته بوديم امروز جای ما زندان نبود و گريه می­کنيم که الگويمان را بايد در زندان بشناسيم، اين البته يک سر کم­کاريهای است که بزرگترها کردند، گاهی اوقات من پدر، من مادر، من معلم، من روحانی، من شهروند، منی که می­توانستم بهتر معرفی کنم اسوه را اسوه را معرفی نکرديم، من از اين بانوی بزرگ دو سه­تا نکته عرض کنم.

 اسلام مخالف با علميت نيست، بانوان محترمه عالمه­ترين زن تاريخ بشريت حضرت زهراست خانمی که نه ساله خانه شوهر رفت، هجده ساله به لقاء الهی پيوست و به شهادت رسيد، امام صادق می­فرمايد مادر ما کتابی نوشت به نام کتاب جعفر، با همان دستانی که آسياب می­چرخاند و آن قدر کار منزل کرد که: «مَجِلَتْ‏ يَدَاهَا»[17] دست­ها تاول زد، آثار دسته آسياب کف دست حضرت نقش گرفت، با همان دست­ها قلم به دست می­گيرد کتابی را تدوين می­کند به نام کتاب جعفر، که امام صادق فرمودند طول اين کتاب هفتاد ذرع است، از امام صادق سؤال شد موضوع کتاب چيست؟ حضرت فرمودند: «فِيهَا كُلُ‏ مَا يَحْتَاجُ‏ النَّاسُ‏ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ مِنْ قَضِيَّةٍ إِلَّا وَ هِيَ فِيهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْش‏»[18] اين کتاب جامع تمام نيازهای بشريت حتی اگر کسی خراشی روی دست کسی بيندازد خسارت اين خراش چقدر است؟ فاطمه زهراء نوشته يعنی يک دائرة المعارف اخلاقی، حقوقی، سياسی، تربيتی، اقتصادی، اجتماعی، عرفانی ما به چه نياز داريم؟ شما کجا سراغ داری کسی کتابی نوشته باشد با اين جامعيت و اين کتاب امام صادق فرمود گنجينه­ای است که دست ما اهل‌البيت يداً بيد منتقل می­شود و از گنجينه­های ارزشمند نزد صاحب الزمان همين کتاب جفر است، اسلام که مخالف با علميت زن نيست، اسلام می­گويد زن مسلمان درس بخوان، استاد بشو، ولی مثل فاطمه زندگی کن، حضرت زهراء حتی در دوران بيماری­شان در بستر خانه فاطمه زهراء يک دانشگاه بود، زن‌هايي مدينه مسائل خودشان را و مسائلی که شوهرانشان در مسائل دينی داشتند توسط حضرت زهراء سؤال می­کردند و جواب می­گرفتند اين علميت حضرت زهراء که: «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[19]، می­بينيد همين بانو با اين علميت حالا بعضی­ها چهار کلمه سواد پيدا می­کنند، غرور پيدا می­کنند، گاهی اوقات ديگران را آدم حساب نمی­کنند، سلمان می­گويد يک وقتی با اميرالمؤمنين وارد خانه زهرای مرضيه شديم، حضرت وارد خانه شدند من همراه حضرت، می­گويد يک مسأله علمی بين اميرالمؤمنين و حضرت زهراء در گرفت، يک بحث علمی، سلمان ناقل است، سلمان می­گويد که يکی آقا اميرالمؤمنين می­گفت حضرت زهراء پاسخ می­داد، يکی حضرت  زهراء می­فرمود اميرالمؤمنين پاسخ می­داد، گفت بحث داغ شد تا رسيد به اين­جا که حضرت زهراء رو کرد به اميرالمؤمنين خطاب کرد يا ابالحسن به شما خبر بدهم از «علم ماکان و علم مايکون و علم مالم يکن الی يوم القيامه»، اسرار زمان گذشته را و اسرار زمان حال را و مسائلی که اتفاق نمی­افتد تا قيامت برای شما بگويم؟ سلمان می­گويد وقتی حضرت زهراء اين را گفت، اميرالمؤمنين آن قدر شگفت زده شده که حضرت عقب عقب از منزل خارج شد، خب فاصله خانه و مسجد يک در بود، آقا از در رفتند بيرون، رفتند در مسجد، سلمان می­گويد همراه اميرالمؤمنين بوديم، پيغمبر فرمود يا علی از سخن فاطمه تعجب کردی؟ آقا اميرالمؤمنين عرض کردند يا رسول­الله خيلی سخن سخن عظيمی است، فرمودند: «َّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي‏»[20] فاطمه پاره تن من هست، در علم ما نظير اين بانو را نداريم يک، در سلوک اخلاقی و عبادت و بندگی شما بانوی نظير حضرت زهراء پيدا نمی­کنيد، محدثين اهل سنت اين را ذکر کردند از علمای شيعه هم نقل شده، حضرت زهراء: «ماکانت» اين عبارت در کتب اهل سنت هم هست، حسن بصری هم نقل کرده خيلی­ها نقل کردند: «مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ»[21] در امت اسلام کسی عابدتر از فاطمه زهراء نبود: «حَتَّى‏ تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»[22] آن قدر ايستاده عبادت کرد که پاهای مبارکش ورم کرد، من نشنيدم نمی­دانم شما شنيديد يا نشنيديد بگويند فلانی، فلان آقا، فلان خانم به خاطر عبادت زياد واريس پا گرفت، آقا نصيری شما شنيديد، شما تخصص­تان است ديگر، واريس­ها مال چه است؟ مال دوندگی کارهای دنيايي است، می­گويد آقا کارمان زياد بود با اين پا خيلی کار کرديم، کارهای سخت کرديم من نشنيدم يکی بگويد آقا به خاطر نماز شب­های ايستاده طولانی پا درد گرفتم، حضرت زهرای که در هجده سالگی از اين دنيا می­رود: «حَتَّى‏ تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»[23]پاهای مبارک او ورم کر، از امام صادق سؤال کردند چرا اين اسم را برای مادر شما از اسماء حضرت يکش زهراست، امام صادق فرمود: «إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا إِلَى‏ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ»[24]وقتی مادر ما در محراب عبادت می­ايستاد درخشش نورانيت او ملکوت را روشن می­کرد و تأثير می­گذاشت، همان طور که شما در زمين آثار نورانيت کواکب و ستارگان را روی زمين می­بينيد در عبادت اين بانو نظير ندارد، همين فاطمه زهرای که شما می­بينيد پيغمبر وقتی سؤال کردند دخترم برای يک زن بهترين ارزش چيست؟ فرمود پدرجان بهترين امتياز برای يک زن اين است که نه مردی او را بنگرد در حرام و نه او مردی را در حرام ببينيد اين نکته است يعنی زن مسلمان در جامعه اگر هستی؟ خود را در معرض حرام قرار ندادی، وضعت، پوششت، فاطمه زهراء يک بانوی اجتماعی بود، در چند جنگ پشت جبهه حضور داشت در احد، در خندق، پرستار رسمی پيغمبر و اميرالمؤمنين بود، عزيزانی که حالا حج مشرف شديد، بعضی­ها شايد ديده بوديد مسجد حضرت فاطمه زهراء را پشت خندق، می­رفتند در آن مسجد نماز می­خواندند حالا خدا لعنت کند اين وهابی­ها را که بستند در آن مسجد را، يک مسجدی به اندازه مثلاً دو متر، در سه متر و نيم، زائرها می­رفتند آن­جا نماز می­گذاريدند ما در جمع زاهراها که می­رفتيم می­گفتم اين مسجد در جبهه جنگ، خندق، بيرون مدينه، حضرت زهراء اين­جا چه کار می­کرده، فاطمه زهراء يک بانوی بود که مسائل اجتماعی غاقل نبود، پشت جبهه حضور داشت، مصلی داشت پشت جبهه، و می­آموزد زن مسلمان در هر قسمتی از جامعه هستی با عفاف و با توقی باش، و اين بزرگ بانو، در مسأله سخاوت شما سخاوتی که تاريخ از حضرت زهراء نقل کرده يکش سوره دهر، سوره انسان، سه شب موقع افطار، افطاری خودشان را اکرام کردند به نيازمند، ما خيلی هنر کنيم زيادی­مان را بدهيم، آدم­های خوب اين طور نيست که بيايد بگويد من اين را خودم الآن نياز دارم می­دهم به شما آن را می­گويد ايثار، من الآن نياز دارم می­دهدم به شما احتياج خودم را اين ايثار است، انفاق آن است که از زيادی مالتان می­ديد البته انفاق هم روح سخاوت می­خواهد اينطور هم نيست که حالا همه هم روحيه انفاق داشته چون سخی نيستند، حضرت زهرای مرضيه در شب عروسی، که دارند می­برندش خانه داماد و لباس خودش را در راه خدا تعويض می­کند وقتی صدای زن مستمندی می­شنود که ای دختر رسول­خدا شما در جامعه عروس خانه داماد می­برند ما لباس مسناسب نداريم تعوض می­کند و می­دهد، اين سخاوت را آن انفاق سه شب: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً»[25] اصلاً این‌ها در تاريخ نظير ندارد اين اوصاف بزرگ بانوی که پيغمبر وقتی سؤال کردند چرا فاطمه را فاطمه ناميديد؟ يک جهتش، در روايت ذکر شده مردم از فاطمه شناسی بريده شدند، يعنی عزيزان تا امشب هرچه از حضرت زهراء شناختيد و فهميديد قطره­ای است در برابر دريا، فاطمه زهراء کيست؟ امام زمان در توقيع شريفش می­فرمايد برای من دختری رسول­خدا اسوه حسنه است: «وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي‏ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[26] فاطمه زهراء کيست؟ فاطمه زهراء الگوی صاحب الزمان است، عظمت حضرت را در اين کلام امام زمان جويا بشويم، فاطمه زهراء کيست؟ فاطمه زهرای که امام عسکری می­فرمايد: «نحن‏ حجج‏ اللّه‏ على‏ خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا»[27] ما حجت خدا بر خلق هستيم و فاطمه حجت خدا بر ماست، امام عسکری می­فرمايد ما ائمه فاطمه زهراء حجت خدا بر ماست، در آن حديث شريف قدسی باز اين­جا عظمت را ببينيد خدا به پيغمبر می­فرمايد: «لَوْلَاكَ‏ لَمَا خَلَقْتُ‏ الْأَفْلَاكَ‏»[28]، رسول­الله اگر برای تو نبود هستی آفريده نمی­شد: «ولولا علی لما خلقتک»، اگر به خاطر علی نبود شما خلق نمی­شديد: «ولولا لفاطمه لما خلقتکما»، اگر فاطمه نبود شماها خلق نمی­شديد، يعنی سر هستی فاطمه است، و نام پيغمبر از فاطمه زهراء تداوم پيدا کرد، سيدالشهداء و ائمه معصومين از زهرای مرضيه­ای هستند که بقاء اسلام در حضور این‌ها و گرو این‌ها بود، يک جهت: «فُطِمُوا عَنْ‏ مَعْرِفَتِهَا»[29] مردم حضرت زهراء را حقيقتاً نمی­شناسند اين يک، دوم زهرای مرضيه از بدی­ها بريده شده، خطايي، خلافی، کاستی، در آن ساعات آخر عمری که حضرت زهراء از اميرالمؤمنين يک حلال بودی طلبيد که يا علی اگر از من کاستی ديديد حلال کنيد اميرالمؤمنين گريه کرد، فرمود فاطمه زهراء شأن شما اجل از اين است که از من علی حليت بطلبيد و يک جهت ديگر بشارت به همه شما و عيدی شما امشب، پيامبر فرمود: «إِنِّي‏ سَمَّيْتُ‏ ابْنَتِي‏ فَاطِمَةَ»[30] قدر خودتان را بدانيد امشب پدر و مادرهايتان را دعا کنيد، اگر پاکی پدر و مادرهايتان نبود اين حب به اهل­البيت در ذات­تان نبود، آقای ابن ابی­الحديد معتزلی عالم سنی، می­گويد ما وقتی می­خواستيم حلال‌زاده بودن يا ناپاک زاده بودن کسی را محک بزنيم اين حرف ابن ابی­­الحديد است، با محبت علی ابن ابی­طالب امتحانش می­کرديم، يعنی می­رفتيم می­گفتيم شما علی ابن ابیطالب را دوست می­داری يا دشمن؟ اگر طرف می­گفت من از علی ابن ابی­طالب بيزار هستم می­گفتيم ناپاک زاده­ای، بعد استناد به اين سخن پيغمبر می­کرد که رسول­الله فرمود: «يَا عَلِيُ‏ لَا يُحِبُّكَ‏ إِلَّا مَنْ طَابَتْ وِلَادَتُهُ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مَنْ خَبُثَتْ وِلَادَتُهُ»[31] دوست نمی­دارد شما را مگر کسی که ولادت پاک دارد اين­که حب به اميرالمؤمنين داريد بگوييد خدا رحمت پدر و مادرهايمان را اين طينت پاک آنهاست، و آنی که عداوت دارد هيچ اتفاقی اتفاقی نيست: «وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مَنْ خَبُثَتْ وِلَادَتُهُ»[32] پيغمبر فرمود فاطمه را فاطمه ناميدم، دخترم را فاطمه نامگذاری کردم، چون خداوند هم او را هم دوستداران او را از آتش جهنم بريده است، آنهايي که دوست دارد فاطمه زهراء هستند اين توفيقی است که انشاءالله خداوند اين محبت را برای ما مستدام بدارد و اين ارادت به اهلبيت در نسل ما مستمر بماند: «إِنِّي‏ سَمَّيْتُ‏ ابْنَتِي‏ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ»[33] هم فاطمه هم دوستداران فاطمه زهراء از آتش جهنم جدا هستند و بريده شدند، اين هم از نکاتی است که البته حالا در بحث محبت ما بايد تبعيت و ملازمت را هم از حضرت زهرای مرضيه داشته باشيم که اين عشق و ارادت کامل و تکميل بشود.

خب تبريک عرض می­کنم ميلاد را و متأثر و نگرانی هستيم از اين جريان اخيری که امروز اتفاق افتاد، من اشعاری را از حاج محمود آقای سيفی خدا رحمت کند ايشان را يادداشت کرده بودم چون اين جريان امروز اتفاق افتاد، من چندتا بندش را نمی­گويم فقط يکی را می­گويم که اين حالا منافاتی هم با وضع روز ندارد، زبان حال همه ما به حضرت زهراء و خدا را شاکر هستيم بر اين­که محبت در وجود ماست و اين محبت را خدا در سرشت ما قرار داده است، انشاءالله که خداوند چهره اين مزدوران خبيث را برای بشريت روشن­تر کند و اين شهدای عزيزی که امروز عصر به شهادت رسيدند با شهدای کربلا مأنوس و محشور باشند و خداوند بر علو درجات آنها افزوده و اين نظام اسلامی ما را به نظام جهانی امام زمان متصل بگرداند، به همين اندازه من بسنده می­کنم يادی کنيم از حاج محمد آقای سيفی رحمت الله عليه:

يا فاطمه الزهراء ما جمع سر افرازيم، هر کس به کسی نازد ما هم به تو می­نازيم

ما خادم درباريم مداح و خداجوييم، در محضر عشاقت اوصاف تو می­گوييم

تا خدايت گل ما را سرشته، حب تو در جبين ما نوشته

مهدی فاطمه چشم تو روشن، به به، به ياد همه در گذشتگان­مان، مهدی فاطمه، مهدی فاطمه.

اللهم صلّ علی فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و السرّ المستودع فيها بعدد ما احاط به علمک.

 

[1] توبه32.

[2] توبه32.

[3] توبه32.

[4] توبه32.

[5] توبه32.

[6] توبه32.

[7] توبه32.

[8] توبه32.

[9] توبه32.

[10] توبه32.

[11] احزاب46.

[12] من لا يحضره الفقيه ج‏2 ص616.

[13] توبه32.

[14] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏29 ص223.

[15] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏29 ص223.

[16] كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام النص ص198.

[17] من لا يحضره الفقيه ج‏1 ص320.

[18] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1ص241.

[19] كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام النص ص198.

[20] الأمالي( للصدوق) النص ص104.

[21] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج‏3 ص341.

[22] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج‏3 ص341.

[23] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج‏3 ص341.

[24] مجمع البحرين ج‏3 ص321.

[25] انسان8.

[26] الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة النص ص286.

[27] عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ج‏11-قسم-2-فاطمةس ص1030.

[28] عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه آقا نجفى ج‏1 ص163.

[29] تفسير فرات الكوفي ص581.

[30] عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‏2 ص46.

[31] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ج‏1 ص69.

[32] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ج‏1 ص69.

[33] عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‏2 ص46.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه