چاپ

 

IMG
IMG
IMG
IMG
IMG
IMG

استاد حدائق روز سه شنبه 6 دیماه 141 در مهدیه بزرگ شیراز همزمان با روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به بیان ویژگی های آن حضرت به عنوان الگویی برای همه زنان عالم پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «أُولئِكَ في‏ جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»[1] صدق الله العلی العظیم

اعظم الله أجر فی مصیبة مولتنا فاطمه الزهرا سلام الله علیها، روز شهادت این بزرگ‌بانو است من در یک بعد از ابعاد شخصیتی حضرت زهرای مرضیه به طور تلگرافی و سرفصلی مطالبی را محضر جمع محترم عرض می‌کنم، آیه‌ای که تلاوت شد از سوره‌ی مبارکه‌ی معارج این آیه خداوند بعد از پایان اوصاف بندگان خوب خودش که در شاخصه‌ی مصلین، خدا این‌ها را یاد می‌کند اصلا نمازگزار کیست؟ بعضی‌ها نمازخوان هستند نمازگزار نیستند اقامه‌ی صلاة نمی‌کنند، اقامه‌ی صلاة کدهایی دارد از جمله پاکدامنی، امانتداری و وفای به عهد، اهتمام به نماز اول وقت، مراقبت حتی در نوافل مستحبی، بیش از ده ویژگی را خدا نام می‌برد و پایان این‌ها می‌گوید اگر با این فضائل مأنوس شدی در بهشت مورد اکرام قرار می‌گیری.

در بهشت شما از خداوند احترام می‌بینید و شما را اکرام می‌کند به پاس خدماتی که در دنیا داشتید، خب حضرت زهرای مرضیه که در روایات مکرراً ذکر شده است به عنوان اسوه‌ی بانوان عالم سیدة النساء العالمین حتی بالاتر از این من عرض کنم آقا امام عسگری فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللّهُ عَلَی خَلْقِهِ»[2] ما ائمه حجت خدا بر مردم هستیم و «وَ أُمُّنَا [جَدَّتُنَا] فَاطِمَةُ حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْنَا»[3]چقدر این روایت عظمت دارد فاطمه حجت خداست بر ما، امام عسگری که حجت الله است علی الخلق می‌فرماید: فاطمه‌ی زهرا حجت خداست بر ما، دیگر شما خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که این بانویی که در شباب جوانی به لقاء الهی پیوست از نظر عظمت و مقام و جایگاه چگونه بود. من در بعد ویژگی‌های اخلاقی حضرت زهرا مصادیقی را عرض کنم که امروز یکی از کاستی‌های جامعه‌ی ما بحث اخلاق است در روابط‌های اجتماعی، روابط خانوادگی، اخلاقی سیاسی‌مان، در همه‌ی ابعاد.

مقدمتاً این نکته را عرض کنم این‌ها ضامن یک زندگی خوب است، این‌ها اگر کنار هم قرار گرفت مثل مثلثی است که به یکدیگر وابسته هستند، ضلع‌هایی است که به یکدیگر کمک می‌کنند. اگر یکی از این‌ها نباشد آن ساماندهی واقعی شکل نمی‌گیرد، این سه نکته‌ای است که انبیاء برای همین آمده‌اند، اولیاء الهی در تعالیم‌شان اشاره به این جهات است و هدف دین هم همین است، دین با اقتصاد، زندگی مخالف نیست بلکه دین آمده است زندگی کردن صحیح را آموزش بدهد. برخلاف تبلیغاتی که شما امروز می‌بینید که دشمن بر علیه دین می‌کند و بارها بنده عرض کردم یکی از تعالیم دینی شما نمی‌توانید مغایر با زندگی خوب دنیایی ببینید، مثلا نمی‌توان گفت فلان دستور پیغمبر ظلم است یا فلان حرف علی بن ابیطالب امروز جواب نمی‌دهد. تمام این‌ها برای زندگی بهتر است برای آرامش بهتر است، این سه ضلعی شخصیت‌ها را شکل می‌دهد، اجتماع بشری ساماند می‌دهد اولین ضلعش ایمان است باور داشته باشید خدایی داریم و معتقد باشیم که بنده‌ی او هستیم و همه چیز از اوست، این یک مشکل اینجاست می‌گوید خانه‌ی من، قدرت من، خودم همه کاره هستم، به کسی مربوط نیست یادش می‌رود بشر! صفر تا بی‌نهایتت از اوست. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[4] انبیاء آمدند این را تبیین کند و یک روز این‌ها از تو گرفته می‌شود، خدا داده است و خدا پس می‌گیرد، اول این نکته را فراموش نکنید که ما در برابر پروردگار و در برابر ولی نعمت‌مان مسئول هستیم این جزء اهداف پیامبر است، قرآن می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَیهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»[5] همه‌ی انبیاء آمدند که بشریت را به این اصل آشنا کنند.

ضلع اول: ایمان، اما دو ضلع دیگر باید بیاید که تا کامل بشوند، بعضی‌ها ایمان دارند ولی باز می‌لنگند چرا؟ چون در عمل می‌لنگند، مثلا خدا را قبول دارد ولی یک جاهایی پس می‌زنند، یک شب عروسی و یک سفر خارج از کشور عوض می‌شوند عمل نیست، معتقد به خداست، معتقد است عالم محضر اوست اما به آن یقین عملی نرسیده است لذا در عمل نشان نمی‌دهد. شما امروز در جامعه کمتر و به ندرت کسی را پیدا می‌کنید بگوید ظلم کار خوبی است، بعد می‌گویید چرا خودت ظلم می‌کنی؟ تو این حرفت ظالمانه بود، تو این عملت ظلم بود، این رفتارت ظلم بود تو ظلم را نمی‌پسندی ولی انجام می‌دهی. شما امروز کسی هست شما در کره‌ی زمین پیدا کنید کسی را که بگوید من مردن را قبول ندارم اصلا مردنی در کار نیست، یک نفر را پیدا نمی‌کنید، هر انسانی به ما هو انسان معتقد است که یک روز می‌میرد و می‌رود، اگر بخواهد انکار کند باید بگویید گذشتگانت کجا رفتند، چند روز قبل یک خانمی چیزی گفت من لذت بردم و آفرین گفتم، این خانم گفت: آقای حدائق من یک دفترچه‌ای دارم تا حالا حدود بیش از 500 نفر از کسانی که از دوران طفولیت این‌ها را میشناختم تا زمان معاصر خودم که این‌ها فوت کردن اسم‌هایشان را نوشتم بعضی روزها این دفتر را باز می‌کنم و ورق می‌زنم خیلی‌ها را ما یادمان رفته است، خیلی‌ها حتی اسم‌شان و جریانات‌شان. گاهی اوقات ورق می‌زنم و طلب مغفرت می‌کنم، بعضی شب‌ها که توفیق دارم و سحر خیز می‌شوم یک کارم همین است و ورق می‌زنم و برای هر کدام استغفرالله ربی أتوب إلیه می‌گویم، الان به ما بگویند چند نفر می‌شناسید فوت کردند؟ خیلی هنر کنیم 50 نفر را یادمان باشد. این همان ایمانی است که در عمل هم صورت گرفته است این ضلع دوم سلامت زندگی است.

ضلع سوم: اخلاق است بعضی‌ها ایمان، عمل هم دارند ولی اخلاق ندارند نماز می‌خوانیم و واجبات هم را انجام می‌دهیم و خمس را می‌دهد و حج را می‌رود و صله‌ی رحم را انجام می‌دهد ولی در عمل کم ندارد و در ایمان هم معتقدات هم قوی است ولی اخلاق ضعیف است. آقای صعد بن معاذ را به قبرستان می‌بردند پیغمبر با پای برهنه‌ یک مقطعی را تشییع کردند، از مسلمان‌های صدر اسلام بود،  گاهی اوقات پیامبر روی سر انگشتان پا حرکت می‌کردند. از رسول الله پرسیدند چرا اینگونه حرکت می‌کند؟ پیامبر فرمود: جعفر علی با امواج عظیمی از ملائکه الله به تشییع آمدند من رعایت آنها را می‌کنم، حالا در این جلسات بال گسترانیده‌اند ما نمی‌بینیم. «إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ حَتَّى يَطَأَ عَلَيْهَا رِضًا بِه»[6] این روایت امیرالمؤمنین است، صعد را در قبر گذاشتند، خود پیامبر تلقین دادند، شما کسی را پیدا می‌کنید که رسول الله نماز بخواند و دفنش کند و تلقینش کند، بعد پیامبر از قبر بالا آمدند، بالای سر صعد نشسته بودند و مادر صعد پایین پای قبر گفت: بخواب مثل دامادی که در کنار عروس در حجله خوابیده است یعنی با آرامش کامل بخواب، پیغمبر بر تو نماز خواند و تشییعت کرد و تلقینت گفت و به خاک سپرد تو را. تا این حرف را زد.  تا مادر سعد این را گفت رسول الله فرمود: آهسته‌تر سخن بگو و قبر را در حال پر کردن بودند و رسول الله فرمود: الان قبر یک فشار سختی به سعد وارد کرد. تعجب کردند یا رسول الله چرا؟ پیغمبر فرمود: این حضور جبرئیل و فرشتگان در تشییع به خاطر مداومت سعد بن معاذ به سوره‌ی توحید بود. سوره‌ی توحید را زیاد بخوانید و همه حفظ هم هستید خدا پاداش فرستاد، خدا ذرة المثقال‌ها را جواب می‌دهد و ملائکه در تشییع حضور داشتند ولی فشار قبر به خاطر بداخلاقی صعد در منزل بود، اخلاق اجتماعی‌اش خوب بود و با مردم در معاشرت خوش‌اخلاق بود ولی در منزل بداخلاق بود، اینجا خدا یک فشاری به او داد و یک فشاری قبر به او داد که کفاره‌ی این بداخلاقی بشود این رکن سوم شخصیت واقعی انسان‌ها در بحث اخلاقی است.

بعضی‌ها اخلاق خوبی دارند ولی دین ندارند، بعضی‌ها زحمت زیاد می‌کشند مثلا کارخیر می‌کند ولی نماز نمی‌خواند این شخصیت می‌لنگد، بعضی‌ها می‌بینید اخلاق و عمل دارند ولی ایمان ندارند، ایمان و اخلاق دارند ولی عمل ندارند این‌ها کامل نیستند، ایمان دارد و اخلاق دارد ولی کار نمی‌کند تلاش ندارد، جایی که باید بدرخشد نمی‌درخشد این سه ضلع شخصیت حقیقی انسان‌هاست، من در یک ضلعش با شما می‌خواهم صحبت کنم، اخلاق حضرت زهرا ایمان این بزرگ‌بانو بماند حالا بنده عددی نیستم از ایمان حضرت زهرا بگویم.

من می‌خواهم بعد اخلاقی حضرت زهرا را در چند سرفصل ذکر کنم، نکته‌ی اول اخلاق خانوادگی، اخلاق زناشویی: فاطمه‌ی زهرا برای تمام زنان عالم تا ابدیت اسوه‌ی اخلاق است، من چند تا نکته عرض کنم این بانو خواهران محترمه حضرت زهرای مرضیه بزرگان نقل کردند نوعاً فاطمه‌ی زهرا همیشه یک حزنی داشت چون از بدو تولد جفا دید روزگاری که به دنیا آمد بی‌مهری زنان قریش نسبت به مادرش دید تنهایی خدیجه را، در دوران طفولیتش سه سال در محاصره‌ی اقتصادی شعب ابیطالب بود کنار پدر و مادر، این مظلومیت را تجربه کرده بود، بعد از پایان شعب جسارت‌هایی که به پیغمبر می‌شد حضرت زهرا این‌ها را می‌دید، توهین‌هایی که به رسول الله در مکه می‌شد، در آن 13 سالی که در مکه بودند و خدیجه در قید حیات بود روزی نبود پیغمبر منزل بیاید و بدن پیامبر و مجروح نباشد، ما یک جمله کم و زیاد می‌شنویم قهر می‌کنیم، رسول الله با بدن مجروح می‌آمد و حضرت زهرا این صحنه‌ها را دید حزنی بر وجود بانوی بزرگوار سایه افکنده بود. در مسجدالحرام هم پدر در حال سجده است خدیجه تازه از دنیا رفته است، شکمبه‌ی پر از کثافت بچه شتری به دستور ابوجهل ملعون آوردند روی شانه‌ی پیامبر گذاشتند. ما در یک مسجدی این کار را با ما بکنند دیگر رو به مسجد می‌کنیم؟ رسول الله سری بلند نکرد که تو کیستی؟! حضرت زهرا دختری 5 یا 6 ساله بود رفت جلو و این شکمبه را برداشت و گفت: پدر برخیز به منزل برویم. این دردها را دیده است این مصیبت‌ها را دیده است عملاً باید بگویند این دختر افسرده باید باشد و شوهرداری نمی‌تواند بکند ولی به خانه‌ی امیرالمؤمنین وارد شد چه عظمتی دارد این بانو، دورانی که در مدینه بودند اوج فقر و تنگدستی بود، یک گوشته از تاریخ را عرض کنم آقا امیرالمؤمنین آمدند به منزل که فاطمه یک غذایی بدهید. در تاریخ است و خواهشاً می‌خواهم زندگی حضرت زهرا را یک دور مطالعه کنید، حضرت فاطمه عرض کرد: یا علی به آن خدایی پدرم را به پیامبری مبعوث کرد دو روز است ما غذای درستی در منزل نداریم، آن مختصر غذایی که در منزل بود برای شما و بچه‌هایم می‌آوردم خودم دو روز است غذا نخوردم. این فاطمه کیست؟ منت می‌گذارد یا نق بزند؟! تازه امیرالمؤمنین سؤال می‌کند و جواب می‌دهد. آقا امیرالمؤمنین وقتی از این مطلب آگاه شد فرمود: ای دختر رسول الله ای فاطمه چرا به من نگفتی بروم قرض بگیرم؟ ما یک خورده این نوسانات اقتصادی ایجاد شود زاویه می‌گیریم و می‌گوییم این چه دین و اسلامی است. ببینید اسلام را چگونه تحویل‌مان دادند؟!

این جلسه‌ای که شما امروز آمدید صاحب این مجلس برای اسلام چه کشید! وقتی که امیرالمؤمنین عرض کرد دختر رسول خدا به من می‌گفتی قرض بگیرم. می‌دانید حضرت فاطمه چه گفت؟ فرمود: «فإنی استغفرالله و لا أغوذ أبدا» من استغفار می‌کنم از اینکه بخواهم حاجتم را به غیر خدا بگویم و دیگر هم تکرار نمی‌کنم یا علی پرسیدی گفتم و دیگر هم نمی‌گویم. جایی دیگر پیغمبر وقتی به منزل آمد دیدند حضرت زهرا سه روز غذای خود را در راه خدا انفاق کردن و با آب افطار کردند  و سوره‌ی انسان و دهر و نزول آیات اشاره به همین موضوع دارند از جمله آیه ی «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»[7]

بابا نمی‌خواهد غذایی که در منزل داری را بدهی آن غذایی که در منزل اضافه است را بده، در این زمستان سرد لباس بپوشان به بیچاره‌ای که ندارد، بارها عرض کردم این کارتن خواب‌ها و پلاستیک جمع کن‌ها هر وقت می‌بینم می‌گویم خدایا قیامت ما را سخت نگیر ما هم مسئول هستیم. همین دو سه روز قبل یک مشت لباس زمستان آورد این‌ها نیاز من نیست و خجالت می‌کشم این‌ها در کمد بماند و مردم در سرما باشند.

فاطمه‌ی زهرا کی بود؟ فقیری در خانه‌ی حضرت زهرا آمد و درخواست کمک کرد حضرت هیچ در خانه نداشتند یک لباسی بود حضرت دادند و فرمودند به سلمان: که این لباس را عاریه بسپار و یک مقداری آرد و خرما بگیر سلمان گفت: من رفتم دادم و خرما و آرد گرفتم و به در منزل حضرت آمد. گفتم: بی بی اول برای خودتان بردارید و بعد به دیگران بدهید، حضرت فرمود: نه برای مستمندی که آمده بود می‌خواستم ما با این حالت می‌سازیم، اسلام اینگونه تحویل ما دادند. این‌ها اولیاء الهی هستند، حضرت زهرا در اخلاق خانوادگی یک بار در ایام زندگانی حضرت زهرا منتی بر امیرالمؤمنین نگذاشت و شکایتی از وضعیت اقتصادی خانه نکرد، الگوی اخلاق خانوادگی حضرت زهراست. در آن ساعات آخر عمر یک جمله حضرت زهرا به امیرالمؤمنین گفت اشک از چشمان امیرالمؤمنین جاری شد وصیت‌ها کرد یا علی بعد از من چه کنید شبانه غسلم بدهید و شبانه حنوطم کنید و شبانه دفن بشوم و کسی را مطلع نکنید و توصیه‌هایی به فرزندانش کرد و بعد این جمله را عرض کرد: یا علی در این ایام زندگی مشترک اگر از من رفتاری دیدی که شما را آزرده خاطر کرد من را حلال کن. می‌گویند صدای گریه‌ی علی برخاست. اخلاق سیاسی این بانو و اخلاق خانوادگی‌اش تا آن لحظه‌ی آخر دغدغه‌اش این است خدای ناکرده کاری نشده باشد شوهر او و امام او از او نگران باشد، نکته‌ی دیگر اخلاق سیاسی حضرت، در اخلاق سیاسی بزرگ‌ترین مدافع ولایت در عصر امیرالمؤمنین حضرت زهرا بود. شما این خطبه‌ی فدکیه‌ی حضرت را که حضرت زهرای مرضیه که در دفاع از امام مظلومش در مسجد مدینه سخنرانی کرد در حضور همه‌ی مسلمان‌ها این می‌رساند که زن باید مدافع ولایت و امت باید مدافع ولایت باشد و حضور در صحنه داشت اصلا دغدغه‌ی حضرت زهرا مظلومیت علی بن ابیطالب بود و لذا در دورانی که حضرت در بستر بود و زن‌های مدینه می‌آمدند دیدن حضرت، از خودش نمی‌گفت و از بیماری‌اش سخن نمی‌گفت از غربت علی حرف می‌زد که چرا علی را تنها گذاشتید و چرا غدیر را شوهرانتان فراموش کردند و چرا امام باید خانه‌نشین بشود، یک زن است در کانون خانواده می‌درخشد با آن وضعیت، در عرصه‌ی سیاسی حضور دارد در زمان پیغمبر حضرت زهرا حضور داشت، در جنگ احد، در جنگ خندق در عرصه‌های دفاع از ارزش‌های اسلامی حضرت زهرا پشت جبهه بود، اینکه بعضی‌ها می‌گویند زن در اسلام منزوی است، می‌گوییم زن در اسلام یعنی فاطمه‌ی زهرا، زینب کبری این خانم در کربلا می‌آید و بعد از کربلا و احیاء می‌کند نهضت عاشورا را برای بشریت. زینب هم تربیت‌یافته‌ی مکتب فاطمه است، فاطمه‌ی زهرا در دفاع از امیرالمؤمنین در آن روزهای نخست بعد از غصب خلافت، دست‌های حسنین را می‌گرفت و در خانه‌ی اصحاب و انصار را می‌زد یک زن است ولی در برابر امام مظلومش مسئول می‌داند و درخانه‌ی اصحاب و انصار را می‌زد و این‌ها را به شهادت می‌گرفت که غدیر با پدرم بودید و این سخن را شنیدید «من کنت مولاه فعلی مولاه»[8] چرا ساکت هستید، فاطمه‌ی زهرا آموخت یک نفر، شاید توجهی نداشته باشند ولی حرف‌تان را بزنید این‌ها می‌رساند ما مأمور به وظیفه هستیم نه نتیجه. یکی از اصحاب می‌گوید حضرت زهرا روزهای دوشنبه و پنجشنبه کنار قبور شهداء می‌آمد و قبور منصوبین در بقیع و در احد، آن اصحاب نقل می‌کرد: دوشنبه‌ای بود در احد رفتم دیدم کنار قبر حمزه خانمی سر روی خاک گذاشته و چنان ضجه می‌زد که دل سنگ آب می‌شود، آن خانم را شناختم از بچه‌هایش شناختم دیدم دو آقازاده دورش می‌چرخند یک حسن و دیگری حسین، فهمیدم خانم، فاطمه‌ی زهرا است، ایستادم و به خانم گفتم: صبر و شکیبایی کنید اینقدر بی‌تابی نکنید، حالا هر اتفاقی که افتاد شما اینطور خودتان را اذیت نکنید، همان‌طور که حرف می‌زدم حضرت زهرا سر از روی خاک بلند کرد با او صورت غرق اشک و چشمان اشک‌آلود یک نگاهی به من کرد و گفت: فلانی تو در غدیر با پدرم بودی؟ اصلا درد حضرت زهرا درد غربت امیرالمؤمنین بود، یک جا نداریم که حضرت زهرا شکایت کرده باشد که پهلویم را شکستید و محسنم را سقط کرد، هر جا حرف می‌زد از غربت امامش حرف می‌زد، فرمود: شما در غدیر بودید؟ گفتم: بله در غدیر بودم. فرمود: چرا ساکت شدید و علی را تنها گذاشتید. درد زهرا دردغربت علی بود، فاطمه‌ی زهرا یک بانوی درخشنده در عرصه‌های سیاسی و حضور اجتماعی بود، حالا اینکه الان می‌گویند حرف ما اثر نمی‌کند ما مأمور به تکلیف هستیم، وظیفه هستیم نه نتیجه، این درسی که حضرت زهرا و امام حسین آموخت، مردم حرف‌تان را بزنید و مردم نصیحت کنید و دفاع‌تان را بکنید ولو در یک مقطعی بعضی‌ها با شما زاویه بگیرند و نپذیرند شما کارتان را انجام بدهید ما سخت‌تر از حالت زهرا داشتیم در تاریخ صدر اسلام، آن خانم با آن عظمت، عزیزانی که مدینه مشرف شدید سابقاً یکی از جاههایی که زائران را می‌بردند و نماز می‌خواندند و امروزه خدا لعنت کن وهابیون را، آنجا را مسدود کردند و مسجدالفاطمه پشت جبهه‌ی خندق است یکی از هفت مسجد، مسجد حضرت زهرا بود یک مکانی پایین آن کوه، به مساحت دو متر در حدود سه متر مسجدالفاطمة بود که زائرها می‌آمدند نماز می‌خواندند، و آنجا از زائرها می‌پرسیدم حضرت زهرا پشت جبهه‌ی جنگ اینجا چه کار می‌کرد؟ این حضور اجتماعی حضرت زهرا در عرصه‌های سیاسی بود، در ایام حساسی که مسلمین نیاز به کمک داشتن فاطمه‌ی زهرا پشت جبهه بود، در جنگ احد زخم‌های پیامبر آنقدر عمیق بود و زخم‌های امیرالمؤمنین که پارچه فیتیله می‌کردند و لای این زخم‌ها می‌گذاشتند، حضرت زهرا پشت جبهه بود، مسلمان‌ها گذاشتند رفتند و فاطمه‌ی زهرا ماند و زخم‌های پدر و شوهرش را مرهم گذاشت، کجا نوشتند که زن باید در خانه باشد، کجای اسلام می‌گوید فقط کار زن پختن وشستن است، اسلام می‌گوید زن یعنی فاطمه، در خانه آنگونه و در عرصه‌ی اجتماعی مدافع امام است و ولایت است یکی دو جلوه‌ی دیگر هم عرض کنم محضر عزیزان.

از ویژگی‌های دیگر این بزرگ‌بانو اخلاق اجتماعی حضرت زهرا بود من یک سخنی را از خود این بانوی بزرگ تقدیم کنم با اینکه حضرت زهرا مدافع ولایت و مدافع مظلوم بود. نکته‌ای را باید عرض کنم بعضی از ماها در روابط اجتماعی خوب هستیم اما اینجا ضعیف هستیم، این سخن را من خواهشم این است که دقت بفرمایید روی این فرمایش حضرت، در بحارالانوار حضرت زهرا می‌فرماید: «بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصَاحِبِهِ اَلْجَنَّةَ»[9] خب زیادی بشنوید این باشد مزد امروزتان که آمدید این حدیث را در حافظه ثبتش کنید دل‌تان اگر برای خودتان می‌سوزد عمل کنید ما بعضی‌هایمان نگاهشان می‌کنیم نماز وحشت باید بخوانیم تا می‌آیی حرف بزنیم حمله می‌کنند. آقایی گفت: رفتم سراغ یک نفر کاری داشتم در یک اداره‌ای، آقا سرش پایین بود و سلام کرد ولی همانطور که سرش پایین بود گفت: بله، یک بله‌ای گفت، گفتم معذرت می‌خواهم مزاحم شدم آیا تو شیعه هستی؟! تو پشت میز هستی باید خدمت کنی، برای فاطمه‌ی زهرا مجلسی بگیریم و گریه بکنیم و برویم این‌ها درس زندگی است این سخن زهراست و ایشان فرمود: «وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُعَانِدِ اَلْمُعَادِي يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ اَلنَّار»[10] با مؤمن اگر با چهره‌ی باز روبرو و مواجه بشوی، این سبب می‌شود که شما را بهشتی کند مردم می‌خواهی بهشت بروی چهره‌تان نسبت به مؤمنین شاد باشد، گاهی اوقات پدر اخم می‌کند اصلا فرزند جرأت حرف زدن نمی‌کند، ما کمال تأسف دیشب دانشجویی آمده بود و گفت: پدر ما ادعای تدینش خیلی زیاد است، در منزل که می‌آید دو کلمه حرف می‌زنیم حرف‌های رکیک به ما می‌زند این همان لنگی در ابعاد شخصیت است، اخلاقی است، چه جوان خوبی، چه دانشجوی خوبی من که خجالت کشیدم این روضه‌ی دیشب مسجد ماست. اینجوری پدری کنیم؟! حضرت زهرا فرمود: با مؤمنین نمی‌گوید بچه‌هایتان و خانواده‌هایتان فراتر از این، با جامعه و مؤمن اگر با چهره‌ی باز روبرو بشوی این تو را بهشتی می‌کند، این قسمت اول حدیث، قسمت دوم را هم بشنوید حضرت فرمود: «وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُعَانِدِ اَلْمُعَادِي»[11] این را در امربه معروف و نهی ازمنکرها به کار می‌گیرند با چهره‌ی باز اگر با آن معاندی که با تو دشمنی می‌کند زاویه گرفته است، خواهرت یا دخترت، فرزندت یا همسایه است یا رفیق یا همکار است ولی معاند است و قبولت ندارد و دشمنی می‌کند عناد دارد، حضرت زهرا می‌فرماید: با آن هم اگر با چهره‌ی باز روبرو شدی «يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ اَلنَّار»[12]  از عذاب دوزخ نجاتت می‌دهد، مردم می‌خوهید بهشتی بشوید در چهره‌ی مؤمنین شاد باشید اگر می‌خواهید جهنمی نشوی با عموم مردم، با آن کسی قبولت ندارد با آن کسی معاند است با چهره‌ی باز برخورد کن این اخلاق حضرت زهرا بود، در اخلاق اجتماعی این بزرگ‌بانو الگو بود.

نکته‌ی دیگری عرض کنم اخلاق اقتصادی حضرت زهرا، فاطمه‌ی زهرا در آن سال هشتم هجرت رسول الله وقتی فدک به حضرت زهرا داده شد، سرمایه‌ی عظیمی بود این املاک عظیم فدک وقتی یهودی‌ها تقدیم به پیامبر کرد و پیامبر به فاطمه‌ی زهرا هدیه کردند، گرچه ظالمانه مصادره شد، بعد از ارتحال رسول خدا حضرت زهرا در زمان حیات پیغمبر فرمود: پدرجان من منافع فدک را می‌دهم در اختیار شما به داد جامعه برسید و خرج فقرا کنید. خود این خانواده‌ای که از نظر ظاهری در عسر و هرج بودند ولی حضرت زهرا دردمند دیگران بود، دردمند جامعه است این‌ها امروز برای ما درس است. در بستگانمان، خویشاوندان ما، همسایگان ما، در جامعه‌مان نیازمند نیست؟! ما می‌توانیم کمک کنیم و اگر نکردیم مسئول هستیم این هم اخلاق اقتصادی لذا شما این زیباترین حرکتی که در تاریخ نقل شده است کجا سراغ دارید یک خانم عروسی شب عروسی لباس عروسی‌اش انفاق کند به یک خانم نیازمند بعضی‌ها لباس‌های عروسی‌شان را کاور می‌گیرند و اصلا به کسی نمی‌دهند که استفاده کند و آن را یادگاری می‌گذارند می‌گویند یادبود 50 سال قبل است بابا از فاطمه‌ی زهرا یادبگیرید در مزرعه‌ای امیرالمؤمنین منزلش بود و زن‌های هاشمی‌ها در دورش در تاریکی شب صدای یک زن مستمندی را شنید که ای دختر رسول خدا تو را در لباس عروسی امشب به خانه‌ی شوهر می‌برند و من لباس مناسب بر تن ندارم، ایثار یعنی همین چیزی که برای خودت دوست داری ببخشی، غذای سه روز مانده در یخچال را ندهی، لباس وصله خورده‌ات را ندهی، کفش پاره را انفاق نکنی آن چیزی که دوست داری انفاق کنی، حضرت زهرا فرمود: خانم‌ها بایستید و بروید منزل پدرم رسول الله لباس خانه‌ی من را بیاورید و رفتند لباس را آوردند، لباس را عوض کرد و لباس منزل را پوشید و لباس زفاف قبل از رفتن به خانه‌ی شوهر در دوراهی بین شوهر و خدا کدام را انتخاب کرد؟ فاطمه آموخت خدا. در دوراهی بین خود و خدا کی؟ فاطمه آموخت خدا. لباس را انفاق کرد به او زن مستمند و با لباس منزل به خانه‌ی شوهر رفت، شما این سخاوت را کجای تاریخ سراغ دارید این اخلاق رفیع و والای زهرای مرضیه.

من عرضم را تمام کنم روزی پیامبر آمدن خانه‌ی زهرای مرضیه وضعیت سخت اقتصادی خانه را که دیدند فرمودند: دخترم جبرئیل الان نازل شد و جبرئیل می‌گوید خدا سلامت را می‌رساند و می‌فرماید فاطمه هر چه می‌خواهی بخواه تا به تو بدهم. این هم عرض پایانی مطلب و تمام.

پیامبر به دخترش می‌گوید: جبرئیل پیام داد خدا فرمود هر چه می‌خواهی بخواه. حضرت زهرا عرض کرد: پدرجان «شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته، لا حاجَة لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم»[13] پدرجان مشغول کرده من را از اینکه از خدا چیزی بخواهم لذت مناجات است، خدا کند که این لذت را بچشیم اینکه شاعر می‌گوید: اگر لذت ترک لذت بدانی، دگر شهوت نفس لذت نخوانی

عرض کردم باباجان این لذت ارتباط با خدا من را دیگر سرگرم کرده است که از خدا چیزی بخواهم، بعد دنباله‌ی مطلب فرمود: هیچ حاجتی از خدا ندارم غیر از این «غیر نظر إلی وجه الکریم» فقط نگاهم به جانب خدا باشد فقط حاجتم همین است. حاجت همین نگاه به وجه کریم است، دنیا چیست. خدا را داشته باش.

همان که امام باقر در مسجد الحرام وقتی طرف آمد: هشام در مسجد است باب‌تان را مصادره کرده و بگویید برگرداند. امام فرمود: وای بر تو، امام باقر تربیت‌یافته‌ی مکتب فاطمه است، آقا فرمود: من در مسجدالحرام از خدا هم نمی‌خواهم برگرداند چه برسد به هشام. گفتند: پس اینجا آمدید از خدا چه می‌خواهید؟ آقا فرمود: آمدم در مسجدالحرام از خدا، خدا را بخواهم.

خدا را خواستید چون صد آمد نود هم پیش ماست. بسنده کنیم این بانو با این عظمت حقش این نبود.خانه‌ای که رسول خدا اجازه می‌گرفت و وارد می‌شد، حرمت این خانه را شکستند، فاطمه‌ای که هر وقت بر پیغمبر وارد می‌شد رسول الله تمام قامت می‌ایستاد، حضرت تا بود از امام دفاع کرد و یکی از دغدغه‌های حضرت زهرا هم همین بود، یک وقت دیدم حضرت فاطمه گریه می‌کند و برای علی علیه السلام سخت است گریه‌ی فاطمه را دیدن، فرمود: فاطمه جان چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: «أبکی لما تلقی بعدی»[14] یا علی گریه می‌کنم برای مصائبی که بعد از من به سراغت می‌آید، یعنی یا علی تا بودم دفاع کرد، تا بودم خودم را سپر قرار دادم، تا بودم تلاش کردم از امام مظلومم دفاع کنم اما یا علی بعد از من دیگر کسی نیست از شما دفاع کند، امشب بزرگ‌مدافع ولایت زانو زمین زد کنار قبر حضرت زهرا، زانوی سردار خیبر خم شد، لذا این وصیت هم یک نوع دفاع از امیرالمؤمنین است، اینکه قبر بی بی مجهول است و معلوم نیست این سند غربت امیرالمؤمنین است یعنی حضرت زهرا با قبر پنهان از علی دفاع می‌کند، شیعه! مدینه می‌روی سرگردانی قبر فاطمه کجاست؟ یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم، این یعنی غربت علی، یعنی دفاع فاطمه از امام مظلوم، عرض کرد یا علی شب غسلم بده، شب کفنم کن، شب به خاک بسپار و به کسی نگو. یکی از بزرگان علماء گفت: اگر از حضرت زهرا سؤال می‌شد چرا وصیت کردی شبانه دفن بشوی، شاید بی بی می‌فرمود: این برای حال دل خودم بود نمی‌خواستم این نامردمانی که دست‌شان را از دست علی کشیدند بیایند تابوت ما را به دوش بگیرند و بر پیکر من نماز بگذارند اما اگر سؤال می‌شد ای دختر رسول خدا چرا وصیت کردی شب علی غسلت بدهد؟ شاید بی بی می‌فرمود: این برای حال دل علی بود،

در وسط کوچه تو را می‌زدند کاش به جای تو مرا می‌زدند.

 

[1] معارج، آیه35

[2] عوالم العلوم، ج11 ص، 1030

[3] عوالم العلوم، ج11 ص، 1030

[4] بقره، آیه156

[5] انبیاء، آیه25

[6] بحارالانوار، ج1، ص177

[7] انسان،آیه8

[8] الکافی ج1 ص287

[9] بحارالانوار، ج72، ص 401

[10] بحارالانوار، ج72، ص 401

[11] بحارالانوار، ج72، ص 401

[12] بحارالانوار، ج72، ص 401

[13] زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ص923

[14] زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ص686

بازدید: 161