استاد حدائق روز پنجشنبه 29 اردیبهشت 1401 در مراسم میهمانی لاله های زهرایی به یاد شهید احسان حدائق که در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز برگزار شد سخنرانی نمودند.

 

دانلود

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین و العاقبۀ لاهل التقوا و الیقین

و صلاۀ و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب الهی العالمین و شفیع المذنبین علی عبد المؤید و الرسول المسدد المصطفی الامجد ابی‌القاسم محمد و صلی الله علیه و علی اهل‌بیته و الائمۀ الهداۀ المهدین المکرمین. لاسیما بقیۀ الله المنتظر حجۀ ابن الحسن العسکری (عج).

قال رسول‌الله «فوق کل ذی بر برٌّ حتی یُقتل الرجل فی سبیل الله فإذا قُتل فلیس فوقه بر»[1]

تقدیم به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام رسول خاتم صلوات غرائی ختم نمایید.

جهت شاد و ترویح ارواح طیبیه علماء، شهداء روح ملکوتی حضرت امام اعلی الله مقامه، شهداء فجر انقلاب، شهداء دفاع مقدس، و دفاع از حرم، شهداء صاحب نام در پیشگاه خدا و گمنام در نزد ما مردم. که در جوار تربت پاک آنها قرار گرفته­ایم، به ویژه شهداء عملیات بیت المقدس و شهید عزیز، شهید احسان حدائق (رحمت الله و اعلی الله مقامهم جمیعا) و در گذشتگان از جمع محترم و ارواح پاک مؤمنین و مؤمنات که در این قبرستان در جوار تربت پاک شهداء قرار گرفته­اند عنایت نموده صلوات غرائی ختم نمایید.

خوب بنده ابتداء به حسب وظیفه فردی خودم، از زحمات جمیع برادران عزیز و خواهران محترمه­ای که در بر پایی این مجلس در عصرهای پنج شنبه علی الدوام در کنار تربت پاک شهداء مجلس را برقرار می­کند منعقد میکنند و شما مؤمنین و مؤمنات با حضور خود و شرکت خود عرض ادب و احترام را به محضر شهداء ابلاغ می­کنید این تشکر را از همه­ای عزیزانی که متولی و متصدی این امر است به سهم خودم عرضه می­کنم، گرچه توفیق می­خواهد انصافا در مجالس شهداء شرکت کردند، و امروز من هم در یک مصاحبه­ای بود که هفته­ای آینده چهارم خرداد ماه یادواره چهار هزار شهید روحانیت در شهر مقدس قم هست که آمده بودند در حوزه علمیه معصومیه، خود احسان حدائق از طلاب شهید بود، ایشان طلبه بود و در آنفوان شباب جوانی در سن بیست سالگی به شهادت رسید، حالا روحیات عجیبی این شهید داشت من در پایان عرایضم یکی و دوتا خاطره را از این شهید عرض کنم.

شهداء وجاهت و آبروی نزد خدا دارند، حالا مردم هم نوعا به بعضی از این شهداء مأنوس است و از این‌ها حواله می­گیرند، و مشکلات آنها توسط شهداء حل می­شود، کرارا من شهید طرف می­گوید فلان شهید رفتم واسطه شد مشکلم حل شد، دیگری هم همینطور، در نوع مشکلات و مسائل که گرفتاری­های که دارند این‌ها کسانی هستند که؛ که خدا می­فرمایند «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»[2]؛ این‌ها به خدا نزدیک است نزد خدا هستند، تقرب مقامی دارند، بهترین واسطه­ها هستند در پیشگاه الهی بعد از اولیاء و معصومین شهداء هستند، و من بارها و بارها دیدم نسبت به شهداء عزیز که محل رجوع مردم است در رفع مشکلات و گرفتاری­ها، همین شهید عزیزی که هم امروز مجلس به یاد آن شهید احسان حدائق کرارا من دوستان، آشنایان، مردم شهر می­گویند آمدیم مشکل داشتیم، گرفتاری داشتیم رفتیم، مخصوصا در بحث امر ازدواج خود ایشان مجرد بود، مجردها را نجات می­دهد، بی­زنها و بی­شوهرها! آنها که در مجلس هستید، کرارا من دیدم می­گویند اقا ما رفتیم کنار قبر شهید، در صحن ابن موسی فاتحه­ای خواندیم، از شهید خواستیم اقا شما ابرو دارید شما وساطت کنید، شما قدمی بردارید، به اسرع وقت، به احسن وجه مشکل ما حل شد، حتی بعضی از سرداران سپاه که الان یک مسؤولیت­هایی هم دارند، این‌ها به خود من می­گفتند که یک جاهای که ما گیر می­افتیم این شهید به داد ما می­رسد، این‌ها آبروی است که چرا خدا به شهداء داده است؟ حالا چرایش را می­خواهم عرض کنم، که ما هم در فرصت باقی مانده زندگی راهی برویم که آنها رفته­اند. این عبارت که بعضی می­گویند در باب شهادت بسته است. بارها عرض کردم این حرف، حرف متینی نیست، در باب شهادت همیشه باز است، بنا نیست که حتما خون روی زمین ریخته شود. راه خدا باید پیموده شود الان هم شما می­توانید مثل شهید زندگی با این معیار که خدا می­فرمایند. من اول روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله را یک ترجمه­ای کنم و بعد هم نکاتی را در ذیل آیه­ای شریفه­ای سوره آل عمران تقدیم کنم، و یک جمع­بندی مطالب.

حدیث پیامبر که ابتداء سخن تقدیم شد رسول الله می­فرماید: «فوق کل ذی بر برٌّ»[3] بالا دست هر کار خوبی، کار خوبی است، یعنی شما هر کار خوبی که  انجام بدید می­شود بهتر از آن انجام داد، نهایتش را انجام ندادی، بهتر ازآن را هم می­شود کرد، در عالم خلقت کار خوب بالا دست دارد جز یک کار؛ و آن شهادت است.

شهادت دیگر بالا دستی ندارد، این قبور که اینجا در جوار تربتشان هستیم دیگر بالاتر از این این‌ها چیزی نیست. «فوق کل ذی بر برٌّ حتی یُقتل الرجل فی سبیل الله»[4]  اگر شخص در راه خدا کشته شد، دیگر بالاتر از آن برای چیزی نمی­شود تصور کرد دیگر دست بالا دست ندارد، پیامبر فرمود: «فإذا قُتل فلیس فوقه بر»[5] دیگر بالا دست آن خوبی و بهتری وجود ندارد.

پیامبر در کوچه­های مدینه عبور می­کردند شخصی داشت رد می­شد، این پیوسته این دعا را می­کرد: «اللهم انّ اسئلک خیر ما تُسأل» خدایا از تو تقاضای می­کنم بهترین خواسته­ها را وقتی ما خودمان می­گوییم یک چیزی بهتر است که شاید بدتر هم باشد. قرآن می­فرماید: «وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُم»[6] یکی چیزهای فکر می­کنی که خوب است ولی به ضرر تو است. یک چیزهای را گمان می­کنی به ضرر است به نفع تو است. «وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُم»[7] «وَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ»[8] آدم عاقل حواله می­دهد کار را به خداوند، خدایا هر چه بهترین است و شما می­دانید به ما بدهید، این اقا داشت این دعا را می­کرد و می­گذشت، اللهم انّ اسئلک خیر ما تسأل پیامبر شنیدند صدا این فرد را رفت رسول الله رو کردند به مسلمانان فرمودند دعای این اقا اگر به اجابت برسد پاداش جز شهادت ندارد، این مؤید و مکمل آن حدیث رسول الله است، یعنی شهادت خیر ما تسأل است، دیگه بالاتر از آن چیزی نیست، بالاتر از شهادت مطلبی نیست یک روایت دیگر هم عرض کنم بعد از ایه شریفه هم نکاتی بگویم،

در روایتی داریم که در قیامت وقتی بهشتی­ها به بهشت می­روند، دوزخی به جهنم می­روند، بهشتیان وقتی در بهشت قرار می­گیرند دیگر ارزوی برگشت به دنیا را نمی­کنند علت هم دارد اینکه رسیدی به بهشت گاهی اوقات پوست انداختی تا رسیدی به بهشت به این سادگی که نیست، جان داده، بعضی وقتا سخت جان داده، شب اول قبر گذرانده به سختی گذرانده، مرحوم ایت الله شیخ مرتضی حائری پدر عیال آیت الله آقا سید مصطفی خمینی وقتی فوت کرد پسر آن حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیانگذار حوزه علمیه قم آمد در خواب آیت الله عظمی مرعشی و گفت تو قبر نکیر و منکیر آمدند داشتم زهرترک می­شدم، به این سادگی نیست! شب اول قبر، عالم برزخ، عالم قیامت این‌ها مراحل سختی است اصلا خود پل صراط، یک وقت بنده عرض کردم هفت ایستگاه روی پل صراط است، هفت جاه نگه­تان می­دارد از شما سؤال می­پرسند، بعضی­ها تو ایستگاه اول می­افتند در جهنم، بعضی­ها در ایستگاه دوم سقوط می­کنند، بعضی­ها در ایستگاه سوم، هفت­تا ایست بارزسی حالا انشاءالله به آن می­رسیم، بعد حالا یادتان هست کنار قبور شهداء گفتید؟ کسی این مراحل سخت را رد کرد و رسیده به بهشت، قطعا آرزو نمی­کند دوباره تکرار بشود، برگردد به دنیا تمامی بهشتیان آرزوی برگشت به دنیا را ندارند بجز شهداء، تنها گروهی که در بهشت می­گویند ای کاش می­شد دوباره بر می­گشتیم در دنیا زندگی از نو آغاز می­شد، دوباره تاریخ تکرار می­شد، دوباره شهید می­شدیم، می­آمدیم تا می­رسیدیم به بهشت، پیامبر می­فرمایند در بهشت از شهید می­پرسند تا شما چرا این آرزو را می­کنید، می­گویند ما از زمانی که به شهادت رسیدیم خون ما روی زمین ریخت تا زمان که به بهشت رسیدیم، آنقدر محبت و لطف  و عنایت خدا شامل حالمان شد که دوست داریم این‌ها تکرار بشود، یک تجربه­های شیرینی داریم می­گوییم ای کاش بر­ می­گشتیم، ای کاش... یک سفر زیارتی کربلا رفتی، می­گویید یادش بخیر کاش می­شد دوباره تکرار می­شد، ولی شما هیچ وقت سختی و تلخی­ها را نمی­خواهید تکرار بشود، شهید از زمانی که خونش روی زمین می­ریزد، خدا با او چه می­کند؟ لحظه به لحظه او در عالم برزخ قیامت تا رسیدن به بهشت این‌ها فقط آرزو می­کنند ای کاش می­شد دوباره بر گردیم به دنیا این دلیل بر آن الطاف واسعه الهی است که شامل حال شهداء شده است.و خیر ما تسأل همین است.

چرا این‌ها به این مقامات می­رسند این درس است برای همه ما. اصل کار همین­جا است.

قرآن می­فرمایند:

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا» [9]  این‌ها را مرده نگاه نکنید. در یک آیه دیگر خدا می­فرماید «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا»[10] اصل نگویید این را به زمان نیاورید حرف اینگونه نزنید، که  کسی که در راه کشته می­شود مرده است. این‌ها زنده هستند.

در این آیه سوره آل عمران شدت تحذیر بیشتر می­شود، خدا می­فرماید اصلا تصورش را هم نکنید.

یعنی به­این خیال، یعنی به­این فکر هم اجازه­ی فکر کردن هم ندهید که این‌ها مرده­اند، زنده این‌ها هستند، مرده ما هستیم.

گفت پلیدان به مُقام کاندرند، پاک‌نهادان ته خاک اندرند

قرآن می­فرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ» [11] اصلا حسابش هم نکنید، فکرش هم نکنید، گمان هم به خودتان راه ندهید، که این­هایی که در راه­خدا خونشان روی زمین ریخته­شد مرده­اند، این‌ها زنده­اند. اساس عظمت مقام­شهید در اخلاص شهداست، اخلاص این‌ها را شهید کرد، فی سبیل الله یعنی اخلاص.

و لذا من عرض کردم باب شهادت بسته­نیست، امروز شما مسئول بااخلاص باش، کارگر با اخلاص باش، زن بااخلاص باش، مرد بااخلاص باش، عالم بااخلاص باش، اجر شهید به شما می­دهد. این روایاتی که ما داریم «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله»[12] یعنی اگر آقای محترم برای زن و بچه­ات داری زحمت می­کشی بااخلاص یعنی برای­خدا باشد، اجر شهید به ­تو می­دهد، آن خانمی که در خانه است  جهاد المرء حسن التبعل زن اگر خوب شوهرداری کند، یعنی برای خدا کار کند ثواب شهید را به­او می­دهند، خوابت اگر فی­سبیل­الله باشد ثواب مجاهدت و شهادت می­گیرید، بعضی­ها خوابشان هم اجر است، حضورشان هم ثواب فی­سبیل­الله و شهادت فی­سبیل­الله دارد. لذا ما خیلی از گروه­هارا در روایات داریم که این‌ها اجر و پاداش شهید خدا به این‌ها مرحمت می­کند. خدا رحمت کند علامه مجلسی می­فرماید: تفاوت بین کارهای دنیایی و کارهای اخروی در همین فی­سبیل­الله است، هرکاری که رنگ فی­سبیل­الله به خودش گرفت، این­را خوب بشنوید این حرف آن بزرگ عالم علامه مجلسی دوم است، هرکاری که رنگ اخلاص به خودش گرفت و لو به حسب ظاهر کار دنیایی­است می­شود آخرتی، شاید ظاهر کار دنیایی­است، غذا خوردن است، خوابیدن است، تجارت است، کاسب است فی­سبیل­الله کسب می­کند، می­شود حبیب­الله، تجارت است ولی برای خدا است، نبرد است ولی برای خدا است، مهر و قهرش برای خدا است، فی­سبیل­الله که می­آید ارزش­بخشی می­کند. مرحوم علامه مجلسی می­فرماید: هرکاری که برای خدا باشد، فی سبیل­الله باشد اجر و ثواب ویژه پیدا می­کند می­شود آخرتی و لو ظاهر کار دنیایی است و هرکاری که برای­خدا نباشد و پوسته­ی کار معنوی و داخل کارو هسته­ی کار دنیوی است اجری درآن نیست، یعنی کسی نماز بخواند و فی­سبیل­الله نباشد، حج برود فی­سبیل­الله نباشد، عبادت محض انجام بدهد ولی برای­خدا نباشد می­شود دنیایی. دیده­اید بعضی از نمازها در هواست، خدایی در کار نیست عادت است، روزه­است رژیم غذایی است، نمازش شده­است نرمش، فی­سبیل­الله نیست.من یک شب یادم نمی­رود در سرزمین منا شب دوازدهم حاج آقای ­علوی جایی که در­آن­ ایام و درآن سرزمین آنقدر درآن شب­ها درآن ساعات فضیلت دارد که می­گویند اگرکسی نتوانست شب یازدهم، شب دوازدهم در منا بیدار بماند و بخوابد رفت به مکه باید برود به مسجدالاحرام بیدار بماند و عبادت کند، یعنی نسخه بدل خوابت در منا عبادت و بیداری در مسجدالاحرام است. درآن شب یازدهم و دوازدهم یک ­آقایی را من دیدم گفت حاج ­آقا این چه جهنم­دره­­ای است ما ار آورده­اند؟ گفت جا نیست بخوابیم، گفتم خب تو که می­خواستی بخوابی چرا آمدی اینجا؟ خب خانه­ی خودت می­خوابیدی، این نباید آن اجرم ببرد، آمده در بطن عبادت ولی فی­سبیل­الله نیست، اخلاص نیست. من ثمره­ی اخلاص راهم بگویم، آدم­های بااخلاص چه تمجیدشان بکنند چه تکفیرشان بکنند د رکارهایشان سستی نمی­ورزند. این ضرب­المثل که می­گویند بعضی­ها با یک غوره ترش می­شوند با یک حبه­قندی... این دلیل بر بی­اخلاصی است در کارهای معنوی. آدمی که با­اخلاص است یک شیرازی مذمتشان کند  وقتی می­فهمد کارش­را خدا می­پسندد محکم ایستاده­است، یک شیرازی زنده­باد بگویند ولی می­داند این­کار را خدا تایید نمی­کند انجام نمی­دهد، دیده­اید بعضی­ها از کارهای­خوبشان احساس پشیمانی می­کنند برای این­است که اخلاص درآن نیست.

آقا علی­ابن­موسی­الرضا علیه­السلام از علائم بندگان خوب خدا پنج ویژگی حضرت نام بردند یکی­اش این است «اذا أحسَنو إستبشروا»[13] خوب­ها کار خوب که انجام می­دهند خوشحالند، خب این سؤال پیش­می­آید مگر می­شود کسی از کار خوب هم پشیمان باشد؟ بله فراوان است، می­زند پشت دستش می­گوید بشکند دستی­که نمک نداشت دیگه این­کارهارا ما نمی­کنیم، کردیم قدرشناسی نکردند یک تشکر نکردند، مرد مؤمن مگر برای قدرشناسی تو کار کردی؟ اگر برای خداست.

در خانه اگر کس است یک حرف بس است! خدا زیر بار منت کسی که قرار نمی­گیرد، خدا می­فرماید ما ذرۀ المثقال‌ها را جوابتان را می­دهیم، اینکه گاهی اوقات بعضی­ها از کارهای خوبشان پشیمان می­شود این بی­اخلاصی می­باشد، آدم با اخلاص در شکست هم پیروز است، می­شود حضرت زینب(س) حضرت زینب وقتی در مجلس ابن زیاد ملعون روز دوازدهم محرم ظهر بود، اسرا را وارد دارالاماره کردند، سر امام حسین علیه السلام در میان تشت کنار سفره ابن زیاد سر سفره اسرا در بند، شروع کرد ابن زیاد زخم زبان زدن، خانم شما که می­گویید خدا با ماست کجاست یاری خدا؟ این سر حسین ابن علی در میان تشت است، شما هم اسیر شدید، اموالتان هم به تاراج رفته است، شکست خوردید، شما که می­گویید خدا با ماست چرا خدا یاریتان نکرد، همین منطق غلط را امروز بعضی­ها سر زبان می­آورند، آقا شما می­گویید اهل البیت، چرا اهل‌البیت از کرونا نجات­تان نمی­دهند؟ نمی­گفتند؟ شما می­گویید اهل‌البیت چرا چنین؟ شما می­گویید سراغ شهداء چرا چنان؟ اولا به شما بگویم بنا نیست اگر بنده­ای خوبی بودید دنیا بر وفق مراد من و شما بچرخد.

خدا به حضرت داوود فرمود: «ترید و أرید»[14] یک چیزی است تو می­خواهی و یک چیزی است من می­خواهم، برای بندگان خوبم آنچه را اجرایی می­کنم که من می­خواهم، مریض وقتی پیش دکتر می­رود، بنا نیست دکتر نسخه بر میل مریض بنویسد، دکتر مصلحت مریض را تجویز می­کند، نه میل مریض را یک می­گوید اقا مصلحت­تان است که باید بروید اطاق عمل، مصلحت است که یک رژیم سختی است که باید بگیری، مریض نمی­پسنده این را دکتر می­گوید تشخیص من این است، ابن زیاد هم همین حرف را زد گفت؛ کجا رفت یاری خدا؟ حضرت زینب(س) یک جمله فرمودند: فرمود ما رأیت الا جمیلا این اخلاص است ما از خدا جز زیبایی چیزی ندیدیم، آدمی که برای خدا کار می­کند در اسارت هم پیروز است. شخصی که برای خدا قد بر می­دارد، دو پسر شهید داده، شش برادر شهید داده، شلاق خورده به اسارت رفته، دختر امیر المؤمنین با آن عظمت با این سختی­ها مواجه شده می­فرماید؛ ما رأیت الا جمیلا، کنار پیکر امام حسین علیه السلام عصر عاشورا قرار گرفت این جمله را عرض کرد؛ «الهی تقبل منَّا هذا القربان»[15] خدایا این قربانی را از ما بپذیر نه اینکه یک کلام ایراد بگیرد خدایا سزای ما حق ما این بود؟ این فی السبیل الله است، اخلاص، اخلاص. امیر المؤمنین فرمود: «بالاخلاص یکون الخلاص»[16] مردم رمز نجات­تان در اخلاص است.

یک جمله از هم از امام صادق علیه السلام عرض کنم آقا امام صادق علیه السلام می­فرمایند «لایصیر العبد خالصا لله عزوجل»[17]؛ انسان به مقام اخلاص نمی­رسد، مگر اینکه، حالا ببینید این حالت در شما هست یا نه؟ «حتی یصیر المدح و الذم عند سواء»[18] تعریف و دشنام در نزد شما یکی بشود، اگر این روحیه در شما ایجاد شده فوش دادن و تعریف کردن در کار شما اثر نگذارد، در برنامه شما اثر نگذارد، کاری که می­دانید رضایت خدا در آن است، همه مذمت­تان کند کارتان را می­کنید، و کاری که رضایت خدا نیست اگر همه تعریف کنند انجام نمی­دهید، «حتی یصیر المدح و الذم عنده سواء»[19] بعد امام فرمود: «فان الممدوح عند الله لایصیر مذموا بذمهم»[20] آنچه نزد خدا شایسته  و توصیف شده است، با مذمت مردم زشت نمی­شود و آنچه نزد خدا مذموم است و زشت با تعریف مردم زیبا نمی­شود، این شهداء جبهه می­رفتند خیلی مخالف بودند، اقا اول زندگی تو است فعلا نمی­خواهد بروی بمان، دنبال این مسائل نبودند، همین شهید احسان حدائق که مجلس امروز به­یاد اوست که از خاطره­هایی که من یادم نمی­رود حالا جزئیات را من باز نمی­کنم، در سال 60 بود یکی­از مسئولین کشوری آمده ­بود شیراز بنا بود در یک شبی مسجدالنبی حضرت­آیت­الله والد ما ایشان منبر برود، اما این­یک لغزش­های سیاسی داشت، یک خطاهای سیاسی از آن نقل شد، الجزایر رفته­ بود با بعضی­از نمایندگان آمریکا صحبت کرده ­بود اما همه نمی­دانستند از نظر فکر سیاسی فکری که امام داشت این نداشت، حالا اسم نمی­آورم جزئیات­اش را نیاورم بحث کنم، یک آقایی از متدینین و موجهین شیراز رابط بود وقت گرفتند که این­آقا می­خواهد بیاید شیراز آن زمان هم در مجلس یک سمتی داشت آقای هاشمی رفسنجانی­هم رئیس مجلس بود، این آمده ­بود یک مقام مملکتی­هم آمده ­بود شیراز دعوت کرده­ بودند از متدینین شیراز هم واسطه بودند، من یادمه یک شب قبل از آمدن شهید احسان و دوسه تا از جوان­های دیگر آمده­ بودند دم منزل آیت­الله والد، منزل هم در همین بین­الحرمین بود محله­ی لب آّب، حاج­ آقای علوی یادشان است، یک دهلیزی داشت دالانی داشت، من دیدم شهید احسان آمده­است، نیم­ساعت با حاج­ آقا داشتند صحبت می­کردند، گفت همانجا من صلاح نمی­دانم این اینطوره، آنطوره، حاج­ آقا گفت این ­را مردم نمی­دانند و بالاخره حاج­آقا را مجاب کرد، گفت حاج­آقا ما صلاح نمی­بینیم این ظاهر قضیه یک ­چیز دیگر است پشت قضیه فکر این فکر دیگری است، خیلی پافشاری کرد این شهید، حالا آن سال مثلا ایشان 19سالش بود، جوان 19 ساله ولی اینقدر دغدغه­مند، اینقدر احساس مسئولیت می­کرد که یک مسئولی که زاویه دارد با امام ولی مردم نمی­دانند فرصت صحبت در آن شهر به­او ندهند، حاج­آقا را متقاعد کرد گفت حاج­ آقا شما فردا شب مسجد نروید حاج­آقا قبول کردند گفتند خیلی­خب با این­تفصیلاتی که می­گویید من فردا شب نمی­روم مسجد. و اعلان هم کردند حاج­آقا که من فردا شب مسجد نمی­روم یک­آقایی را هم گذاشتند برای نماز از روحانیون، به آن­ آقا هم گفتند شما که نماز را خواندید سریع بروید که مردم متفرق بشوند مجلس آماده برای صحبت آن آقا نباشد به آن واسطه­ای هم که دعوت کرده­بود حاج­آقا تماس گرفتند آقا صلاح نیست این­را نیارید من خودم ­هم به مجلس نمی­آیم، جمعی از دلسوزان نظام نگرانند این جزئیاتی که به من داده­اند اطلاع نداشتم، آن آقا را هم بگویید نیاید برای سخنرانی من هم به رسم اعتراض مسجد نمی­روم. من آن شب رفتم مسجد خب حاج­آقا که نرفت خب ما بودیم با  شهید احسان مأنوس بودیم از ما بزرگتر بود ولی خب این با دوستان و یک عده آمده ­بودند نماز هم خوانده ­شد همه رفتند در مسجد را بستند، این‌ها از باب احتیاط در پیاده­رو های مسجد ایستاده ­بودند، اتفاقا دست­ بر قضا آن آقا آمد، با اینکه حاج­آقا گفته ­بودند نیایید آمد و در مسجد هم بسته بود، این جوان­های پرشور انقلابی ولایت­مدار جلوی این­آقا شروع کردند شعار دادن و جمعیت جمع شد، جمعیت عظیمی جمع شد، دوباره در مسجد باز شد همه آمدند به مسجد، یک آقایی بود از فداییان اسلام آمده ­بود این آقا را خوب می­شناخت، گفت من چند تا سؤال از شما می­کنم جلوی این مردم باید در مجلس جواب ما را بدهید، و اول امام جماعت این مجلس حاج­آقای حدائق به عنوان اعتراض نیامدند نماز، اعلان کردند نیایید چرا آمدید؟ بعد چند تا سؤال از این آقا سال 50 و 49 پرسید گفت یادت می­آید در فلان مجلس چنین بود و چنان بود، حالا عرضم این است که خود این شهید اینقدر تعهد داشت مسائل اجتماعی را رصد می­کرد، همه­اش فی­سبیل­الله بود، زحمت برایشان ایجاد می­شد ولی با دغدغه ایستاده ­بود و همین فی­سبیل­الله بود که برای جهاد فی­سبیل­الله از کنار پدر، مادر، خواهر، برادر هجرت می­کند می­رود جبهه! عرض کردم طلبه­ای بود یکی دو سال بود طلبه شده­ بود و حالات نیمه ­شب این شهید توجهات و معنویاتش و اخلاصش که واقعا کار­هایش رنگ الهی گرفته ­بود با اینکه پدرش پزشک بود از نظر وضعیت مالی بحمدالله وضعیت خوبی داشت ولی ذره­ای به این تعلقات دنیایی و امکانات مالی وابسته نبود، پدر ایشان هم از اوتاد بود مرحوم آقای دکتر علاءالدین حدائق خدا رحمتش کند که من یادم به حرف امام می­افتد که امام می­فرمودند: خدا میزان­الاعمال هرکسی را کسی مثل خودش قرار می­دهد، یعنی میزان­الاعمال یک پزشک یک پزشک، میزان­الاعمال یک مهندس یک مهندس، میزان­الاعمال یک دانشجو یک دانشجو،  میزان­الاعمال یک طلبه یک طلبه، قیامت خواستی حرف بزنی می­گویند آقا توجیه نکن، همان زمانی که تو در شیراز بودی فلانی هم همکار تو بود چرا او اینگونه کار کرد تو بدتر کار کردی، میزان­الاعمال یک دکتر، برای دکترها خداوند میزان­الاعمال دارد خواهید­دید برای پولدارهایمان، جوان­هایمان، برای فرد فرد جامعه،

 ساعتی میزان اینی     ساعتی موزون آن

ساعتی میزان خودشو   تا شوی موزون خویش

همین شهدا می­شوند میزان یعنی این‌ها هم پدرشان را دوست داشتند، مادرشان را دوست داشتند، این‌ها هم همسر و اولاد داشتند، برای خدا دست کشیدند فی­سبیل­الله رفتند، ما به­گونه­ای عمل کنیم قیامت شرمنده این‌ها نباشیم « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا » [21] این­هارا مرده به حساب نیاورید این‌ها فی سبیل­الله رفتند، این‌ها کار برای خدا کردند بلکه این‌ها زنده­اند «أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[22] من یکی از سردارهای سپاه برای خود من نقل کرد، گفت آقای حدائق یک بدهی مالی پیش آمد ماندم در کار معطل بودم و واقعا آبرویم در خطر بود کار ناخواسته­ای پیش آمده­بود بدهکار شده­ بودیم ضرب­العجل تمام شده بود، گفت یک­روز رفته­بودم شاهچراغ زیارت احمد بن­ موسی از حرم که آمدم بیرون رفتم کنار قبر شهید احسان، گفت همرزم ما بود، گفتم شهید توام مطلعی به شاهچراغم گفتیم از خداهم خواسته­ بودیم، شهید را واسطه قرار دادم گفتم آبرویم در خطر است، اینقدر گرفتار و بدهکارم یک­کاری بکن برای ما. این آقا برای خود من نقل کرد که الان هست، الان در همین استان سمت دارد، قسم می­خورد گفت من رفتم منزل فردا صبح یکی از دوستان ما زنگ زد، گفت آقای فلانی شما اینقدر پول بدهکارید؟ گفتم شما از کجا می­دانید؟ گفت من یک­پولی دارم می­خواهم بدهم قرضت هروقت توانستی بیار بده، گفت تو از کجا فهمیدی من این مبلغ بدهکارم؟ گفت دیشب شهید احسان آمد به خوابم، گفت این مبلغ که در حساب داری و نیازی به­آن نداری فلانی آبرویش در خطر است نیاز دارد پول را بده قرض او، گفت شهید در خواب به­ ما گفت  «أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[23]  زنده این‌ها هستند، آگاه این‌ها هستند، گفت ما سر تربت شهید رفتیم خواستیم، مشکل ما را شهید با به ­خواب آمدن آن فرد و آن فرد به من زنگ زد رقم بدهی من را او گفت، گفت شهید به من گفته، شهدا این هنرنمایی را دارند این‌ها « عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »[24] این‌ها احیااند و عند ربهم یعنی عالی­ترین مقام در قرآن هر کجا که خداوند می­فرماید عند ربهم یعنی لاتحسی نمی­شود حساب کرد، نمی­شود شمرد، جاهایی که خداوند می­فرماید نزد من رزق می­خورند یعنی ملائکه­هم بی­خبرند خدا می­داند که این‌ها چه وضعی دارند و عالی­ترین مقام هم مقام عند ربهم است. این‌ها در نزد خداوند رزق می­خورند جایگاه عالی و در قیامت هم اعتبار مقام انسان­ها تقرب مقامی آن­هاست، عالی­ترین بندگان نظام خلقت سابقون هستند که در رأس سابقون امیر­المؤمنین علیه­السلام است « وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»[25] سوره­ی واقعه سابق در امت اسلام امیر­المؤمنین علیه­السلام است یعنی این‌ها اولئک المقربون فی جنات النعیم  عالی­ترین جایگاه­ها مال این‌ها است. شهدا را هم خداوند می­فرماید عند ربهم.

من عرضم را تمام کن، ما در برابر این شهدا مسئول هستیم، آن­ها رفتند با جان خودشان، گذشتن از همه­ی امکاناتشان نظام را به­ ما سپردند، یک­ جوری زندگی کنیم قیامت که جلوی شهدا سر به پایین نیندازیم، آن­ها بگویند ما در یک مقطعی ما با مجاهدتمان با زندگی­مان، شهید احسان از مادر گذشت از پدر گذشت از خانواده گذشت از موقعیت آینده­ی خودش برای خدا گذشت رفت و جان داد، فردا جلوی امثال بنده­ را بگیرند ما که رفتیم با جان ­دادنمان نظام را آبیاری کردیم، شجره­ی طیبه نظام، شما چکار کردید؟ شما زبان در کامت بود حرف نمی­زدی، شما قلم در دستت بود کار نمی­کردی، کار ازت می­آمد و نمی­کردی. گاهی اوقات در یک جمع دوستانه نشسته­ایم از دین دفاع نمی­کنیم، حرف نمی­زنیم. به­گونه­ای عمل کنیم که شرمنده شهدا و قیامت نباشیم، این‌ها نگویند ما رفتیم و کار حسینی کردیم ولی شما کار زینبی­تان را خوب انجام ندادید.

خدایا به عظمت این شهدا ما را در قیامت شرمنده شهدا و امام شهدا قرار نده، یک عرض توسل مختصر شب جمعه است به ساحت مقدس سیدالشهداا علیه­السلام این‌ها همه به عشق امام حسین علیه­السلام رفتند، از مکتب امام حسین علیه­الاسلام درس گرفتند، انشالله وعده­ی دیدار همه­ی ما حضرت حجت­الاسلام والمسلمین حاج­­آقای علوی، حاج­آقای حقائقی، همه­ی دوستان و برادران عزیزو خواهران محترمه، شب جمعه­ای در جوار بارگاه ملکوتی امام­حسین علیه­السلام آنجا عرض ادب کنیم به محضر حضرت سیدالشهدا علیه­السلام، اشاره فرمودند عزیزمان در متن دعا و توسل در این هفته­ای که گذشت شهادت حضرت حمزه­ی سیدالشهداء را پشت سر گذاشتیم این آیه­ی «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ»[26] بعد از احد نازل شدف مسلمانان یک وحشتی کرده­ بودند، بدن حمزه قطعه قطعه شدف مثله شد، هفتاد شهید دادند بودند آیه آمد ناامید نباشید، محزون نباشید سستی نکنید، پیروزی از آن شماست  ان کنتم مؤمنین،  مؤمن باشید ما کمکتان می­کنیم، در جریان احد عنوان فرمودند وقتی رسول­الله آمدند صحنه­ی تلخی را دیدند، بدن قطعه قطعه شده ­بود، شکم سردار سیدالشهدای احد شکافته شده ­بود روده­ها بیرون آمده ­بود، هند جگرخوار ملعون روده­های حضرت حمزه را دور گردنش مثل گردن­بند افکنده بود، صلی الله علیک یا ابا عبدالله بینی حمزه، گوش حمزه، لب­های حمزه را بریده بودند مثله کرده بودند پیامبر فرمودند: اجازه ندهید خواهرش بیاید نزدیک، صفیه اصرار می­کرد رسول الله فرمودند صلاح نیست خواهر برادر را در این وضعیت ببیند، خیلی اصرار کرد صفیه عمه رسول الله... عبای روی این بدن بیافکنید خواهر این صحنه را نبیند، می­گوییم یا رسول الله جای شما در کربلا خالی. آنجا یک پیکر عریان­تر و قطعه قطعه شده­تر بود. حمزه سر در بدن داشت، سید الشهداء سر هم در بدن نداشت، انگشت را با انگشتر با هم بردند، چه کردن این نا مردا جراحت­های متعدد، این خانم آمد .

چون مشام جان زینب تازه شد از بوی یاس

گفت یا رب بوی مشعوق من اید این دیار

شاعر می­گوید زینب بوی حسین را استشمام کرد، یک نگاهی به این بدن چاک چاک کرد از روی تعجب سؤال کردند «أأنت اخی؟ أأنت ابن والدی» آیا تو حسین منی؟ آیا تو برادر منی؟ برادر باورم نمی­شد با پیکرت اینگونه عمل کنند، یک روز روی سینه پیامبر جای تو بود امروز بر خاک تفتیده کربلا یک وقت از روی سینه بدن را از روی زمین حرکت داد سر به اسمان بلند کرد «الهی تقبل منا هذا القربان»[27] همه بگوییم یا حسین......

اللهم عجل الفرج....

 

[1] الکافی ج5 ص53

[2] . سوره آل عمران، ایه 169.

[3] الکافی ج5 ص53

[4] الکافی ج5 ص53

[5] الکافی ج5 ص53

[6] . سوره بقره، ایه 216.

[7] . سوره بقره، ایه 216.

[8] . سوره بقره، ایه 216.

[9]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[10]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[11]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[12] شرح اصول کافی(صدرا) ج1 ص433

[13] الکافی ج2 س240

[14] تحف العقول ص374

[15] عوالم العلوم و الاحوال و المعارف من الاآیات و الاخبار و الاقوال ج11 ص958

[16] الکافی ج2 ص468

[17] شرح مصباح الشریعه ص301

[18] شرح مصباح الشریعه ص301

[19] شرح مصباح الشریعه ص301

[20] شرح مصباح الشریعه ص301

[21]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[22]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[23]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[24]. سوره  آل عمران، آیه 169.

[25] واقعه آیه10 و11

[26] آل‌عمران آیه139

[27] عوالم العلوم و الاحوال و المعارف من الاآیات و الاخبار و الاقوال ج11 ص958

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه