استاد حدائق روز چهارشنبه 31 فروردین ماه 1401 مصادف با هجدهمین روز از ماه مبارک رمضان در مسجدالرسول(ص) شیراز  به بیان مبحث «شاخصه های حکومت مهدوی» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً»[1].

در ادامه عرايض جلسه گذشته عرض کرديم که يکی از مسائلی که در عصر ظهور شکل خواهد گرفت آسايشی است که فراگير خواهد بود برای عالم بشريت و جامعه بشری از شاخصه­های عصر دولت مهدوی همان ايجاد آرامش است که جلسه قبل يک اشاره­ای کرديم که آرامش هم در زمينه مسائل اعتقادی هم در مسائل روانی هم در زمينه مسائل اجتماعی و طبيعی اين آيه شريفه­ای که ديروز هم اشاره شد آيه 55 سوره نور، نکاتی را من در اين آيه عرض کنم که از آيات مهدوی در قرآن هست و از آياتی است که خداوند نويد امنيت و آرامش را در عصر ظهور بيان می­کند خدا می­فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[2] خداوند بنده­های مؤمن و کسانی که در کنار ايمان عمل صالح انجام می­دهند را وعده فرموده که اين­ها را«لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»[3] ما اين­ها را مقام خلافت قدرت موقعيت روی زمين می­دهيم کما اين­ها قبل از اين­ها هم اين اتفاق افتاد«كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ»[4] به اين­ها تمکن می­دهيم به اعتبار آن دينی که پذيرفتند «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»[5] بعد از آن نگرانی­ها ترس­ها وحشت­ها تنهايي­ها مهجوريت­ها امنيت خواهد آمد که عرض کردم اين آيه هم يک پيام کلی است برای همه بشريت در همه عرصه­ها و هم يک پيام خاص دارد برای عصر ظهور که در عصر ظهور خوف تبديل به امنيت می­شود،  آرامش خواهد آمد امنيت شکل خواهد گرفت «يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً»[6] خدا می­فرمايد اين­ها به اعتبار اين­که ما را پرستيدند و شکر نورزيدند و ما هم اين محبت را در حق اين­ها کرديم که قدرت امنيت به اين­ها داده شده، بعد پايان آيه خدا يک تهديدی هم می­فرمايد «وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[7] هرکسی که ناسپاسی کند کفران کند اين­ها در زمره فاسقونند، مطالبی حساس اين آيه را من چند نکته را محضر عزيزان عرض کنم با اين مقدمه.

در سه جای قرآن خداوند اين عبارت اين آيه را به اين قسمت به همين کيفيت تکرار شده، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»[8] در سه ­جای قرآن خدا با همين واژه بشارت داده است که دين اسلام بر همه اديان غلبه پيدا خواهد کرد و تفوق پيدا خواهد کرد در جای ديگر خدا می­فرمايد: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»[9] وارثان حقيقی زمين بندگان صالح من اند در موارد ديگري می­­فرمايد: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏»[10]، «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[11] هم «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏»[12]ذکر شده هم «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[13]يعنی پايان کار سرنوشت از آن انسان­های با تقوی و پرهيزکار و و پارسا هستند اما نکاتی که در اين آيه حائز اهميت و توجه است.

اول اين است که دين اسلام يک دينی  است که جهانی است و آينده جهان هم به سوی مؤمنان است آينده روشن است اين­که مقام معظم رهبری بارها می­فرمايند که اسرائيل سقوط و اضمحلال پيدا خواهد کرد اين­ها آينده هم نخواهند ديد اين بشارت قرآن است خدا می­فرمايد که ما اين بشارت را داريم می­دهيم اگر معتقد هستيم که قرآن کلام خداست که کلام خداست بشارت الهی است که قطعاً آينده تاريخ به سود مؤمنان و شکست سلطه کافران است قطعاً آينده بندگاه مؤمنان خدا غلبه پيدا خواهند کرد اين بشارتی است که خدا در اين آيه بيان می­فرمايد اين يک نکته که مؤمنان بايد خود باور باشند حق با شماست ما يک­جايي جا می­زنيم حق با ماست حق هم می­گوييم عقب می­رويم طرفی که دارد باطل می­گويد و مسيرش هم مسير باطلی است آن مدعی است مؤمنين بايد به اعتبار ايمان و عمل صالح­شان حق با آن­هاست مورد تأييد خدا هستند آينده هم خدا می­فرمايد حامی هستيم قطعاً حکومت جهانی را ما در اختيار مؤمنين صالح قرار می­دهيم.

مطلب ديگر که در اين آيه اشاره کنم اين آيه يک بشارتی است برای مؤمنين که فشارها شما را مأيوس نکند بلی بالاخره زندگی فشار دارد بحث امروز ديروز هم نيست محاصره اقتصادی بحث انقلاب اسلامی که نيست رسول­الله هم سه سال در شعب ابی طالب محاصره شد آن محاصره­ای که پيغمبر کشيد من و شما نکشيديم مسلمان­ها از گرسنگی سنگ به شکم می­بستند بچه­ها از گرسنگی صدای ناله­ اين­ها از شعب ابیطالب در صحن مسجدالحرام شنيده می­شد اين­ها در مکه بودند کنار کعبه بودند در شعب بودند هيچ کس با اين­ها داد و ستد نمی­کرد شما مثلی که در اين شهر باشيد می­خواهي بخري بهت نفی­فروشند می­خواهی فروشی ازت نمی­­خرند اصلاً ارتباط ندارند با شما حالا دنيای هم پول داشته باش، نيازت را برآورده نمی­کنند پيغمبر در اين فشار قرار گرفت ولی ياران پيغمبر ماندند کنار پيغمبر و دست از عقيده بر نداشتند از اين شعب کسی شکست خورده بيرون نرفت رسول­­الله ماند در اين شعب در اين محاصره تحمل کردند تا اين­­که خود مشرکين عقب‌نشينی کردند نکته مهم اين است که بايد به مؤمنان اميد داد گاهی اوقات بعضی­ها را ديد آقا ول شد رفت همه چيز از کف رفت يک خورده بايد روحيه­ای  اميدواری را داد حق با شماست، پيغمبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»[14]در آن آيه­ای غار رسول­الله فرمود خدا با ماست بالاخره کسانی که حق می­­گويند مؤمن اند صالح اند اين­ها فشارهای دشمان نبايد اين­­ها را مأيوس کند حالا اگر يک­جايي ديديد يک مؤمنی قيافه را دارد می­بازد شما بايد دلداريش بدهيد اين بشارتی است که خدا دارد می­­دهد بالاخره اين فرصت­ها تمام می­شود، حالا شايد بنده در اين فرصت زندگی­ام هم در آزمون سخت قرار گرفتم ولی ببينيد خدا در برابر اين آزمون­ها در برابر اين امتحان­ها چه می­کند با بشر اين هم مطلب ديگری که محضر عزيزان اشاره کنم.

قطعاً يک درس هم در اين آيه هست شما اگر می­خواهيد به امنيت برسيد می­خواهد به آرامش برسيد می­خواهيد به يک حکومت صالح نائل بشويد دو چيز را بايد رعايت کنيد با حلوی حلوی کردن دهن شيرين نمی­شود قرآن می­فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[15]بايد ايمان و عمل صالح داشته باشيد اگر می­خواهيد به امنيت برسيد اگر می­خواهيد به آرامش برسيد ايمان عمل صالح الآن کسانی که حق اند با ايمان اند، و حقاً عمل صالح انجام می­دهند اين­ها آرامش دارند اين­های ذره­ای فراز و نشيب­­های دنيای عوض­شان نمی­کند اين صحنه فيلم امام را ساليان قبل تلويزيون نشان می­داد حالا ديگر کمتر نشان می­دهند ايمان من دو حالت از حالت امام را بگويم که آرامش يعنی اين، يکی زمانی که امام را از قم گرفتند شبانه بردند زندان تهران بعد از آن سخنرانی امام در سال چهل و دو نيم شب ريختند در خانه امام در بيرونی منزل مؤمنين که آن­جا بودند و مراقب بودند را گرفتند زير ضربات مشت و لگد امام از درونی کتک خوردن و فرياد و ناله شنيدند امام می­آيند در بيرونی منزل اين منطقه يخچال قاضی آقايون که قم رفتيد خانه امام هنوز هست يکی از دفترهای مقام معظم رهبری همان منزل امام است و مردم هم می­روند می­بينند خانه­ای که امام سال­ها درش زندگی کرده بودند آن بيرونی دفتر بيرونی منزل امام که به عنوان دفتر الآن استفاده می­شود امام می­آيند در بيرونی می­بينند مردم را دارند کتک می­زنند کماندوهای رژيم طاغوت امام می­گويند چرا اين­­ها را می­زنی؟ آن سرهنگی که مسئول بوده می­گويد که ما دنبال آقای خمينی هستيم خمينی کجاست؟ امام می­فرمايد خمينی من هستم اين­­ها را رها کند حالا يک آدمی ايمانش ضعيف باشد فرارکن فرار کن که الآن دنبالت هستند می­خواهند بگيرنت ايمان يعنی اين، اين کار خداست تو خوب بندگی بکن، خدا مقاومت می­­کند امام فرمودند خمينی من هستم چرا اين­ها را می­زنيد آن سرهنگ جا می­خورد می­گويد لباس­تان را بپوشيد بايد ببريم شما را تهران امام هم می­روند لباس را می­پوشند عمامه را می­گذارند سر عبا را می­پوشند می­گويند برويم امام را در يک ماشين مشکی فلوکس مشکی کرد قرار دادند از جاده بی­راهه بردند امام را تهران اين­ها می­ترسيدند که مردم در تعقيب امام اقدام کنند بيايند در راه امام را از دست اين­­ها خارج کنند خود امام فرموده بودند در ماشين من بودم آن سرهنگی که ما را گرفته بود مأمور بود يک سرباز بود و يک راننده يعنی سه به يک، گفتم در مسير که می­رفتيم ديدم اين­ها هرسه­شان دارند می­ترسند و من اين­ها را دلداری می­دادم می­گفتم چرا می­ترسيد، برای چه می­ترسيد نترسيد ناراحت نباشيد اسير در دست دشمن، دشمن در دست او اسير، اين همان  بشارت الهی است که خدا می­فرمايند: «مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»[16]ما دل­تان را محکم می­کنم ما دشمن را در برابر شما ذليل می­کنيم بعد امام فرمودند وقت صبح شد در مسير که داشتيم می­رفتيم به آن سرهنگ گفتم ماشين را نگهدار ما نماز صبح مان را بخوانيم بعد حرکت کنيم، گفت آقا نمی­شود من نمی­توانم ماشين را نگه دارم می­ترسم امام فرمودند فقط نگهدار من پياده بشوم يک تيمم کنم نمازم را در ماشين می­خوانيم گفت آقا به همين اندازه هم ما می­ترسيم يک دفعه برسند مردم دنبال سر ما برسند به ما، امام فرمودند ماشين را نگهداريد من پياده هم نمی­شوم يک پايم را می­گذارم کنار جاده يک پايم را می­­گذارم در ماشين خم می­شوم حاشيه جاده يک تيمم می­­کنم بعد حرکت کنيد برويم نماز نماز را من در راه بخوانم گفتند به همين اندازه اين­ها اکتفاء کردند لحظاتی کوتاهی ماشين را نگهداشتند من در را باز کردم يک پايم را فقط گذاشتم بيرون خم شدم حاشيه جاده تيمم کردم با کمال آرامش بعد در راه نماز صبحم را ديگر در ماشين در حال حرکت خواندم امام را بردند سلول انفرادی تهران، اول کسی که آمد ديدن امام سرهنگ مولوی ملعون بود مولوی همان بود که دستور داد در فيضيه زدند کشتند شهيد کردند، من خدا رحمت کند مرحوم آيت­­الله اديب از خود ايشان شنيدم می­گفتند طلبه­ها را از طبقه فوقانی فيضيه با سر می­انداختند کف فيضيه. خود آيت­الله اديب در جريان فيضيه سال چهل و دو اين هشت­تا دندان جلوشان خورد شده بود، گفتند ما روی پشت بام بوديم داشتيم مبارزه می­کرديم با اين کماندوهای چپ فيضيه يکی از اين راه راه پله را پيدا کرد گفت بياييد برويم از پله­­ها بالا گفتند ديدم اين­ها آمدند رو پشت­بام يکی يکی طلبه­ها را می­گرفتند با سر واژ­گون می­کردند گفتند من دويدم که از پله­ها بيايم پايين يکی از سربازها داشت می­آمد با اين چوبش پرتاب کرد طرف صورت من گفت من دستم را حائل قرار دادم اين قدر ضرب داشت که دستم برگشت در دهان خورد اين هشت­تا دندان ريخت يعنی ايشان جانباز فيضيه بود، گرچه خب قدر اين­ها را هم متأسفانه درست شناخته نشد اين­ها وقتی می­­روند متأسفانه اين هم يک عيبی است تا هستند قدر نمی­دانيم وقتی می­روند آن وقت می­­گوييم عجب، دستور حمله به فيضيه را مولوی داده بود امام در سخنرانی­شان فرمودند آن کسی که دستور حمله به فيضيه را داد که به وقتش دستور خواهم داد که گوشش را ببرند، اين را امام در صحبت­شان هست در صحيفه نور هم هست، امام فرمودند اول کسی که آمد در سلول ديدن من مولوی بود اسلحه کمری هم به کمر داشت آمد با تمسخر و تکبر گفت حضرت آيت­الله اخيراً دستور ندادند گوش کسی را ببرند، حالا ما بوديم می­گفتيم آقا اشتباه به سمع و نظرتان رساندند مگر ما گوش بريم که گفته راويش خلاف گفته امام گفتند که من گفتم وقتش نرسيده وقتش که رسيد دستور خواهم داد گوشش را ببرند، اسير در زندان، دشمن مسلح اين کار که است؟ کار خداست، «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا»[17]خدا می­­فرمايد تو ايمان بياور مؤمن واقعی باش، «مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[18]عمل صالح هم به­جا بيار بقيه­اش با ما ما حمايت­­تان می­کنيم ما دلت را قوی می­­کنيم ما دشمن را جلو تو می­­کنيم خار امام گفتند تا اين را گفتم مولوی خجالت کشيد سر را انداخت پايين رفت و حال آن­­که خودشان فرموده بودند من يقين داشتم اگر مولوی همان­جا اسلحه کمری در می­آورد من را هدف می­رفت شاه ترفيع درجه­اش می­داد اين ببينيد در اوج سختی­ها در اوج عزت، مقام معظم رهبری فرموده بودند يک وقتی در جماران امام آمدند رو همان بالکنی که برای سخنرانی جمعيت قيام کردند شروع کردند شعار دادن روح منی خمينی بت شکنی خمينی امام هم به احساسات مردم توجه می­کردند دست­شان را اشاره می­کردند بعد يک لحظه رو می­کنند به مقام معظم رهبری می­­گويند آقای خامنه­ای اگر تمام اين مردمی که دارند يکپارچه به نفع من شعار می­دهند همه يکپارچه بر عليه من شعار بدهند نه اين شعارشان در من اثر ايجاد می­کند نه بر عليه من شعار دادن من را سست می­­کند اين همان امنی است که خدا می­فرمايد می­دهيم دنيا بيايد طرفت خودت را گم نمی­­کنی دنيا بگذاردت در منگنه فشار عوض نمی­شوی هواپيمای امام دارد می­آيد ايران هواپيما رو آسمان جمهوری اسلامی قرار گرفت اين صحنه را من خودم در سيمای جمهوری اسلامی ديدم نشان هم می­دادند حالا سال­­هاست اين صحنه نشان داده نمی­­شود قطب­زاده کنار دست امام نشسته بود يک خبرنگار خارجی آمد يک سؤال کرد قطب­زاده ترجمه گرفت حضرت آيت­الله اين خبرنگار می­­گويد شما بعد از پانزده سال که از اين مملکت شما را تبعيد کردند با آن وضع مظلومانه رفتيد الآن با کمال قدرت و عزت داريد بر می­­گرديد و مليون­ها انسان در تهران آمدند استقبال­تان الآن چه حالی داريد، ما يک هفته می­رويم مسافرت بر می­ديم می­گوييم از شوق داريم پر در می­آوريم آقا يک ماه رفته حج می­گويد نمی­­دانم چه جوری بيايم بچه­هايم را ببينيم زن و بچه­­ام را  ببينم ديگر در پوست نمی­گنجم، تا خبرنگار اين سؤال را پرسيد قطب­زاده ترجمه کرد گفت اين خبرنگار می­گويد الآن چه حالی داريد؟ امام فرمودند هيچ، اين امنيت است، مردم با شعارها باد نشويد، با مذمت­ها خالی نشويد اگر کارتان مورد تأييد خداست استوار بمانيد اينی که بعضی­ها احساس شکست می­کنند جا می­زنند يک دفعه ول می­کنند يک کاری را می­گويد آقا به ما چه؟ اين مربوط همان ايمان و عمل صالح ضعيف است قوی باشد انسان کار خودش را می­کند برای خدا دارد کار می­کند مردم بپسندند يا نپسندند مافوق شما بفهمد يا نفهمد، امام در نوفلدرو شاتورز خانم دباغ می­­گويد نيمه­های شب گذشته بود ديديم امام در اتاق نيستند نگران شديم آمديم ديدم در حياط است، نوفلدروشاتو، امام آمدند در آن دستشويي دارند يک اسکاچ را ورداشتند اين سنگ توالت را تميز می­­کنند گفت يک وسيله­ای داشتند تميز می­کردند، اماما اين کار شما نيست؟ اين کار برای خدا يعنی اگر برای خداست دنبال سر و صدا نيستی خدا بپسندد امام فرمودند من بلند شدم برای نماز شب ديدم اين سنگ دستشويي کثيف است گفتم اين­جا خارجی­ها می­­آيند می­­روند کثيفی را می­­گذارند پای حساب اسلام ببينيد چقدر نگاه لطيف است مسلمان­ها اشتباه ما را می­گذارند پای حساب دين نه پای حساب ما می­گويند اين هم مسجدی­مان اين هم هيئتی­مان اين هم روحانی­مان اين هم متدين­مان امام فرمودند من گفتم اين­جا را اول تميز کنم که بدبينی به اسلام ايجاد نشود اين­ها عمل صالح است اين­ها اعتقاد درست است، لذا عزيزان قطعاً برای رسيدن به آن حکومت عدالت گستر و برای رسيدن به يک آرامش مطلق و امنيت مطلق راهی نيست جز ايمان و عمل صالح الآن هم آن­های که ايمان و عمل صالح دارند آرامش دارند، پول سرگرمش نکرده مقام مغرورش نکرده موقعيت­های اجتماعی دورش نمی­زند وظيفه­اش را انجام می­دهد، آن همه چيز را از خدا می­داند تعريفش بکنند يا نکنند؟ بفهمند يا نفهمند، رزومه نمی­خواهد درست کند در خانه خدا رزومه درست شده خدا می­داند که چه کاره­ای، در خانه اگر کس است يک حرف بس است.

از آياتی که عزيزان حاکی اين مطلب است که دين از سياست جدا نيست همين آيه است خدا می­فرمايد دين داشتيد ايمان عمل صالح ما قدرت به­تان می­دهيم: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»[19]شما را قدرتمند روی زمين می­کنيم اين­­که بعضی­ها می­گويند آقا دين از سياست جداست اين خلاف قرآن است، انبياء آمدند که بياموزند سياست با ديانت يکی است خدا رحمت کند شهيد مدرس را می­فرمود ديانت ما عين سياست­ ماست، سياست ما عين ديانت ماست بلی آن سياستی که به معنای تقلب و کلاهبرداری و دروغ و خدعه است آن نيست سياستی که اسلام می­خواهد لذا اين آيه بيانگر اين است که سياست و حکومت رای حفظ دين است اصلاً حکومت تشکيل می­شود سياست به کار گرفته می­شود تا دين بماند اين هم مطلب ديگر در اين آيه شريفه خب قطعاً نويد بخش اين آيه اين است که پيروزی نهايي از آن مؤمنين صالح است، و اين اتفاق مبارک يک سنت الهی است که اتفاق خواهد افتاد و اين حکومت اهل ايمان هم هدف قرآن می­فرمايد استقرار توحيد و امنيت و آرامش در روی کره­ای زمين است امام زمان می­آيد تا با آمدنش توحيد را امنيت را آرامش را گسترش بدهد آيه هم همين را می­فرمايد و بشارت است برای کسانی که ايمان و عمل صالح دارند اين­ها کمک می­کنند به ايجاد امنيت شما الآن ببينيد عزيزان نا امنی­ها از که است؟ نوع نا امنی­ها همين امروز بنده خدايي زنگ زده بود گلايه می­کرد شکوه می­کرد موارد فراوان، من هرکه می­آيد اول سؤال می­کنم می­گويم دينش چطور است؟ شما يک ديندار واقعی سراغ داريد زنش را کتک زده باشد، مال کسی را خورده باشد حق کسی را ضايع کرده باشد تمام اين­ آسيب­های که شما در جامعه جای جای جامعه داريد می­­بينيد رصد کنيد ريشه­يابی کنيد يا دين نيست يا عمل صالح نيست يا هردو نيست، يا جایی که دين باشد عمل صالح باشد آسيب آن­جا نيست، اعتماد می­­رود بالا امروز جامعه به مؤمنين واقعی اعتماد دارند با همه اين تخريب­­های که دشمن دارد می­کند همين­های هم که در مسير دين نيستند يک وقتی ما در فرودگاه مهرآباد تهران بوديم ديدم يک خانمی حالا هم نمی­­دانم ما را شناخت نشناخت وضع پوشيش خوب نبود، بالاخره حجاب حجاب خوبی نبود آرايش کرده بود يک دختر شش هفت ساله­ای هم دستش بود ديدم از آن سمت سالن با عجله آمد سمت ما رسيد گفت حاج آقا يک دعای کنيد برای دختر ما اين عاقبت بخير بشود، گفتم من دعا می­کنم انشاءالله خدا عاقبت بخيرش قرار بدهد اما يک بخشی از عاقبت بخيری اين دختر دست تويي مادر است به شعار نيست به عمل است ما دست بگذاريم روی دست بگوييم خدايا برکاتت را نازل کن خدا می­فرمايد برو دنبال کار تا ما برکات را نازل کنيم گفتم خانم عاقبت بخيری اين دختر در عملکرد شماست تا اين را گفتم خودش فهميد يک خورده روسری را کشيد جلو گفتم الآن الگو شما هستيد دارد از شما ياد می­گيرد، دو صد گفته چون نيم کردار نيست، هی من به فرزندم بگويم پاشو نماز بخوان پاشو نماز بخوان پاشو نماز بخوان خودم نخوانم من او را امری به کار نيک بکنم خودم انجام ندهم، امام صادق فرمود: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»‏[20]در رفتارتان مردم را به حق دعوت کنيد ببينيد از شما کار را کار خوب را ببينند آنها هم ياد می­گيرند گفتم خواهر من عاقبت بخيری دست شماست، گفت حاج­آقا شرمنده هستم من شوهرم می­گويد اين جوری بيا بيرون گفتم با شوهرت صحبت کن ببرش پيش يک انسان آگاهی بهش حرف بزند خب تو داری تيشه به ريشه معنويت و دنيا و آخرت خودت و فرزندت می­زنی اين بچه دارد از تو ياد می­­گيرد حالا من عرضم اين بود اين خانم با آن پوشيش غلط دعا می­خواهد می­­آيد سراغ عمامه سر می­گويد آقا شما دعا کنيد رفتارش فاصله گرفته از دين اما باور دارد، باور دارد که دعا در مقام دعا بايد طلب کرد و تقاضا کرد و از کسانی که معتقد اند و متدين اند سؤال کرد خود شما هم همين طور هستيد خيلی­ها می­آيند سراغ شما التماس دعا دارند، غير از اين است می­آيند می­گويند آقا حاجی فلانی مريض داريم يک دعايي کنيد الآن امشب شب نوزده رمضان است خيلی­ها از شما التماس دعا خواستند گاهی اوقات همانی که خودش فاصله گرفته می­گويد آقا شما دعايمان کنيد.

نکته ديگری عرض کنم خدمت عزيزان خب از اين آيه ما استفاده می­کنيم که امنيت و آرامش واقعی در پرتو حکومت دين است هر اندازه که مردم در جامعه­تان دين قدرت پيدا کند آرامش توسعه پيدا می­کند امنيت توسعه پيدا می­کند مردم اگر بفهمند ذرة المثقال­ها حساب است دست اندازی به مال همديگر نمی­­­کنند آدم ديندار حواسش جمع است، گاهی اوقات ديديد افراد متدين طرف اشتباه می­کند می­گرده دنبالش طرف را پيدا کند که آقا ما تو اشتباه کردی پول زيادی دادی ما نفهميديم ما کربلا مشرف بوديم مقابل حرم حضرت ابالفضل بنده خدايي آمده بود حالا عطر می­فروخت يک مقدار عطر ازش گرفته شد پول اضافی بهش داده شد يعنی آن چيزی که می­گفت اشتباهاً بيست برابر آن پول بهش دادند يک دفعه با تعجب نگاه کرد گفت الله الله گفت اين زياد است پول را برگرداند با استغفار کردند که آقا شما اشتباه کردی پول را دادی اين ايمان است آقا پول را می­خورند خب آدم بی­دين می­خورد کلاه سرما می­گذارند آدم بی­دين اين کار را می­کند مردم آرامش واقعی و امنيت واقعی در پرتو ايمان است هرجا نا امنی است نتيجه ضعف ايمان است و کراراً من اين را عرض کردم همه مسئولين ما در همه عرصه­ها در همه بخش­ها می­خواهند به امنيت و آرامش جامعه کمک کنند بايد ايمان مردم را ببرند بالا مردم را به خدا آشنا کنند مردم را به کار نيک دعوت کنند اين هم نکته ديگر.

و يک مطلب ديگر هم اشاره کنم قطعاً عبادت پروردگار کمالش زمانی است که شرک در آن کار وارد نشود، شيطان جانور عجيبی است پايان آيه خدا می­فرمايد: «يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً»[21] عبادت هم بايد شرک درش نباشد عبادتی که آميخته به شرک است می­­گوييم خدا ولی عده­ای را هم در عرض خدا رديف کرديم اين عبادت به جایی نمی­رسد می­گويد آقا چرا ما هرچه خدا را صدا می­­زنيم نتيجه نمی­گيريم؟ امام صادق فرمود نشانه استجابت دعا دو چيز است، دلت را اول خالی کن از غير خدا، بعد هم آن توجهی که پيدا می­کنی گاهی اوقات اشکت جاری می­شود اين نشانه استجابت است ما صدا می­­زنيم در عين حالی که داريم صدا می­زنيم بندگان خدا را هم در عرض خدا می­بينيم گاهی اوقات يک تعارف­های می­کنيم آقا ما همه چيزمان را از شما داريم شما ولی نعمت ما هستيد بابا ولی نعمت خداست همه کاره خداست همه چيز از اوست اين قدری که بعضی­ها جلو خلق خدا گردن يله می­کنند جلو خدا گردن يله نمی­­کنند به خدا عرضه نمی­کنند خواسته­هايشان را نمی­­گويند خدا رحمت کند يکی از فقهای بزرگ عالم اسلام شهيدثانی ايشان می­­فرمايد که ما، داستان مال شايد هفتصد هشتصد سال قبل باشد، ایشان می­فرمايد در مسافرت­­هایی که گاهی اوقات می­رفتيم خب پياده می­رفتند می­رسيدند به يک قبيله­ای يک دفعه سگ­­های نگهبان آن قبيله به سمت اين مسافرها پارس می­کرد اين مسافرها هم وحشت می­کردند می­ديدند چندتا سگ پارس کنان دارد می­آيد اين­ها فرياد می­­زدند صاحب گله صاحب روستا صاحب مزرعه سگت را بگير، جلوش را بگير فرياد می­زدند آن صاحب سگ متوجه می­­شد فريادی می­زد سگ­­ها بر می­گشتند بعد می­آمد عذرخواهی می­­کرد آقا ببخشيد شما را ناراحت کرديم و اذيت شديد پذيرايي می­کرد چادر می­برد شيری می­داد مرحوم شهيدثانی يک جمله­­ای لطيف و زيبايي می­­فرمايد می­فرمايد مردم اگر به همان اندازه­ای که التماس می­کرديم در حالت استيصال به آن چوپان بخشی از آن را می­برديم در خانه خدا دنيا و آخرت­تان تأمين بود سگ نفس­تان را رام می­کردند ما به همان اندازه که گاهی اوقات جلو يک آقای مسئولی التماس می­­کنيم آقا اميد ما شما هستيد همين را به خدا می­گوييم آقا شما چشم اميد ما هستيد، بنده خدايي از متدينين نقل می­کرد می­گفت فرزند ما را می­خواستند ببرند اتاق عمل عمل هم عمل سختی نبود گفت پزشک هم پزشک حاذق و جراح ماهری بود گفت وقتی که اين بچه­ را داشتند رو برانکار می­بردند در اتاق عمل به دکتر گفتم آقا همه اميد ما شما هستيد، همه اميدت اين است، يک پس گردنی بهت می­زديم که حالت جا بيايد گفت حاج­آقا يک اشتباهی اين دکتر کرد بچه رفت تا آستانه مردن مردش را از اتاق عمل آوردند بيرون خدا نشان داد، حالا اين آقای دکتر همه اميدت است اين دکتر هم اميدش ما هستيم آقايون من در شيراز سراغ داشتيم متخصصينی که در تخصص خودشان رفتند، فوق تخصص قلب با سکته قلبی فوق تخصص خون شناسی با سرطان خون اسم نمی­آورم دکترهای خوبی هم بودند فوق تخصص بيهوشی دو هفته سکته مغزی در کما صدق الله العلی العظيم دکتری، آيت­الله هستی، ثروتمندی، يک وقت فتيله­­ات را در همان جهتت می­کشيم پايين حالا اين آقا شد همه اميدت گفت آقا مدت­ها درگير اين اشتباه دکتر بوديم اين بچه­­ما زمين گير شد به هرکه می­گفتيم همه انگشت به دهن می­شدند آقا اين عمل سادگی چه خطای بود اين دکتر کرد گفت بعد به خود آمدم حالا ديگر به اين بنده ضعيف خدا می­­گويي همه اميد ما خدا ديگر رفت در حاشيه ای نادان نماز اول وقتت بايد اين­جا به دادت برسد گزافه­گويي اين­جا نبايد بکني، همه الطاف از اوست، همه موهبت­ها از اوست ما گاهی اوقات کمک می­­کنند حالا می­گويند آقا امام صادق در صحرای منی بودند از احرام آمده بودند بيرون نشسته بودند عيد سعيد قربان بود فصل انگور بود طبق انگوری هم در خيمه بود يک فقيری آمد در خيمه امام صادق را شناخت که نشستند اصحاب هم نشسته بودند گفت آقا يک پولی بدهيد امام يک خوشه­ای انگور در دست­شان بود گفتند بگير، خدا کند حالا اگر کسی يک وقتی نياز دارد، معرفت، معرفت خيلی مهم است حضرت گفتند بگير، گفت من انگور نمی­خواهم پول می­خواهم آقا فرمودند برو نادان تو يکدانه انگور از دست امام صادق به دستت برسد دنيا و آخرت را زير رو می­کند پولکی، پول می­خواهی، انگور نمی­خواهی حضرت فرمودند برو رفت اين انگورها خورده شد يک خوشه­­اش رو دست حضرت بود خب مرتب از حضرت سؤال می­کردند امام جواب می­دادند يک فقير ديگر آمد در خيمه امام صادق را شناخت گفت آقا يک چيزی به ما بدهيد حضرت فرمودند بگير انگوری که در دست­شان بود گفتند بگير اتفاقاً اين را هم بگويم برايتان: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»[22] همان انگوری که خودت می­خواهی بخوری بده، همانی که دوست داری برای خودت اگر دادی کار مهم کردی، آقا فرمدند بگير اين انگور را از دست امام صادق گرفت معرفت را ببينيد فقير با معرفت گفت الحمدلله ربّ العالمين، آقا فرمودند هزار سکه طلا بهش بدهيد ياران حضرت بلند شدند پول­­ها را جور کردند هزار دينار شما کدام ملياردر را سراغ داريد بگويد يک قلم هزار سکه طلا داد ديديد سيدالشهداء در خانه­­اش در زدند سه هزار سکه طلا داد ائمه اگر رغبت به دنيا نداشتند نه اين­که نمی­توانستند فرق است بين نتوانستند و نخواستند اين­ها نمی­خواستند همان اميرالمؤمنينی که با نان جو سر می­کرد در آن دورانی بيست و پنج سالی که حضرت منزوی بود سالانه پنجا هزار درهم عوائد کشورزی حضرت انفاق می­کرد، آقا فرمودند هزار سکه­اش بدهيد هزار سکه طلا جمع کردند دادند به اين گدا دوباره گفت الحمدلله ربّ العالمين آقا امام صادق بلند شدند عباشان را از دوش­شان در آوردند انداختند رو دوش فقير من اعتقادم اين است که ارزش اين عبا از آن هزار سکه اگر کسی پولکی نباشد يک تار و پود اين عبا دنيای می­ارزد عبا را که انداختند رو دوش فقير ديگر فقير ساکت شد گفت بازهم گفتم اين فقير حالا اگر ما بوديم حالا که حضرت سر کيسه را باز کرده هی بگو الحمدلله ادب کرد شرم هم کرد به حضرت گفت يابن رسول­الله وظيفه­ام است که از خدا سپاسگذاری کنم اما شما هم داريد مار را شرمنده می­کنيد هزار سکه داديد عبا داديد آقا فرمودند اين دوتا تجليلی که از تو کردم به خاطر اين­که خدا را فراموش نکردی خدا را فراموش نکردی اين­ها ايمان ببينيد فقير هم باشد اين جوری می­شود با معرفت خب بسنده کنيم امشب شب نوزدهم است.

يک حديثی را می­دهم ولی يادتان آمد دعايم کنيد، حيفم می­آيد چون گفتم شب بيست و يک که شب شنبه است پيش­رو داريد و شب بيست و سوم يک حديثی را من يادداشت کردم محضر عزيزان ببينيد شب­های قدر چه خبر است اين کارها را انجام بدهيد اين­ها ديگر معلوم نيست در عمر انسان تکرار بشود، خيلی­ها رمضان گذشته بودند الآن نيستند حضرت موسی اين چندتا نکته کليدی در اين حديث هست روايت را هم مرحوم صاحب وسائل نقل کرده در وسائل الشيعه جلد هشتم حضرت موسی به خدا عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ»[23] خدايا دوست دارم بهت نزديک بشوم چه کار کنم؟ شما دوست داريد به خدا نزديک بشويد خطاب آمد موسی: «قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[24] نزديک شدن به من شامل حالی کسانی می­شود که شب ليلة القدر را بيدار می­مانند شب قدر را درک می­کنند، شب بيدار بشوي اتوماتيک وار نزديک می­شوی به خدا، حضرت موسی عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ»[25] خدايا می­خواهم رحمتت هم شامل حالم بشود خطاب شد: «رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[26] اين­­ها برنامه اين شب­ها است هرکه می­خواهد مشمول رحمت من بشود به مساکين در شب قدر رحم کند، حالا به آن حدی که انسان از دستش بر می­آيد رحم کند حضرت عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ»[27] خدايا می­­خواهم راحت از پل صراط بگذرم حالا پل صراط هنوز نرسيدی چه خبر است؟ بعضی­ها همين ورودی پل صراط سقوط می­کنند: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها»[28] همه­تان از جهنم بايد بگذريد راه رسيدن به بهشت عبور از گذرگاه جهنم است انبياء خوف داشتند حضرت موسی عرض می­کند خدايا دلم می­خواهد که از صراط به راحتی بگذرم، خطاب شد موسی: «ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»[29] هرکه می­خواهد به راحتی از پول صراط بگذرد شب ليلة القدر صدقه بدهد حالا ولو مختصر از صدقه غافل نشود مخصوصاً ارحام­تان بستگانتان، حضرت موسی عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا»[30] خدايا دوست دارم از نعمت­های بهشت ميوه­های بهشتی درخت­های بهشت بهره­مند بشويم چه کنيم؟ خطاب شد: «ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[31] اين شب­ها سبحان­الله زياد بگوييد اين­ها می­شود حواله بهشتی شدن شما و بهره­مندی از نعمت­هايش اين دستورات را خدا دارد به حضرت موسی می­فرمايد حضرت موسی عرض کرد: «إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ»[32] خدايا می­خواهم جهنمی نشوم از دوزخ نجات پيدا کنم خطاب ش: «ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[33] آن­هایی که شب­های قدر ذکر استغفار را می­گويند: استغفرالله ربّی و اتوب اليه، اين ذکرها می­شود يک سرمايه برای نجات ما از دوزخی شدن ما و مطلب پايانی حضرت موسی عرض کردم: «إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ»[34] خدايا دوست دارم از من راضی بشوی در دعای ابوحمزه پايان دعا امام سجاد عرض می­کند خدايا ثواب همه اين دعا را اين دو جمله قرار بده: « رِضَاكَ وَ الْجَنَّةَ»[35] شما راضی بشويد از ما، ما هم عاقبت بخير بشويم و بهشتی، می­خواهيد خدا از شما راضی باشد خداوند فرمود: «قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[36] دو رکعت نماز شب ليلة القدر بخوانيد نماز شب به کنار کارهايتان به جا دو رکعت نماز خاص ليلة القدر اين شما را رضوان الهی نزديک می­کند اين­ها حواله­ای است که در طول سال جای ديگر گيرتان نمی­آيد وقتش در اين شب­هاست و يکی از ليالی القدر هم امشب است که شب نوزدهم است حالا نسبت به شب بيست و سوم را انشاءالله روز بيست و دوم چندتا مطلب و روايت می­گويم که توجه جدی­­تری انشاءالله به شب بيست و سوم هم بشود، آقای مشکين­فام مريض اند؟ مداح­­مان خب حاجی آقای مشکين­فام که هر روز به فيض می­رساندند کسالت دارد انشاءالله خدا همه بيماران را و سفارش را مخصوصاً اين عزيزی که ما استفاده می­کرديم از ايشان هم در طول اين روزهای ماه رمضان خدا به عظمت اهل­البيت و اين ماه عزيز لباس عافيت بپوشاند، چهار شنبه است و يکی  از مناسبت­های چهار شنبه يک عرض ادبی به محضر جوادالائمه کنيم نور چشم آقا امام رضا که روز چهار شنبه انتساب به ساحت مقدس امام جواد هم دارند، نسبت به بانک­ها؟

س: بلی

ج: عزيزمان سؤال کردند که نسبت به مسائل بانک­ها اين­ها ربا می­خورند ربا می­دهند وضعيت چه است؟ من يک توضيحی عرض کنم بانک­هایی که دولتی هستند و تحت نظر شورای نگهبانند يک وقتی من نمی­دانم شايد بعضی از مؤمنين بوديد آيت­­الله العظمی مکارم منزل مرحوم حاج ايمانيه بودند در همين حسينيه صبحی بود عرض شد که من بلند شدم گفتم که آقا جمعی از متدينين اين­جا هستند مسئولين هم بودند گفتم آقا تکليف اين سپرده­­ها در بانک­های دولتی چه است؟ سپرده کوتاه مدت بلند مدت، بانک تجارت ملی سپه صادرات! ايشان گفتند ما اساس نامه­های اين­ها را که ديديم جمعيت زيادی هم بودند آن روز تمام اين­ها شرعی است، اشکال می­دانيد کجاست؟ اشکال اين است که به اين­ها عمل نشود بانک­های دولتی، بانک­های خصوصی را من نمی­گويم نظر مقام معظم رهبری آيت­­الله العظمی مکارم و بعضی از مراجع می­گويند اگر کسی در اين بانک­ها رفت در سپرده پول گذاشت با توجه به آن شرائط يعنی بگويد من دارم می­گذارم سرمايه­گذاری می­کنم دولت بانک با پول من کار کند و علی الحساب به من پولی برگردانند علی الحساب اين­ها اشکالی ندارد اشکال کجاست؟ من سپرده­گذار می­گويم اصلاً من کاری به اين­ها ندارم آقا کجا را امضاء کنيم بگو فقط همان­جای که بايد امضاء کنم هر کاری می­خواهيد بکنيد بکنيد صد و هجده­اش را به ما بدهيد خب اين می­شود ربا، ببين آقا صيغه عقد يک زن و مردی با هم ارتباط داشته باشند بعد از ارتباط عقد بکنند خب کارشان حرام است قبل از ارتباط عقد بکنند می­شود حلال بالاخره کلام حلال می­کند و حرام می­کند مقام معظم رهبری هم نظرشان اين است مشکل اين است که يا بانک به وظيفه­اش عمل نکند يعنی  بگويد ما پولی که گرفتيم در سرمايه­گذاری داريم مصرف می­کنيم نکنند بروند يک­جای ديگر اين اشکال بهم می­زند يا من سپرده­گذار از آغاز اصلاً قصدم اين نيست دنبال فقط منفعت هستم دنبال سود هستم دنبال کار نيستم، که کار بشود يا نشود؟ لذا ايشان می­فرمودند الآن هم نظرشان همين است نظرشان همين است که سپرده­ها بانک­های دولت اسلامی است اشکالی ندارد قطعاً مردم برای حفاظت پول­شان در بانک­ بايد پول بگذارند وضع امروز وضع صد سال قبل نيست ولی من سپرده­­گذار نيتم را درست کنم نيتم را با قصد مشارکت البته مثل آيت­الله العظمی سيستانی من خدمت­شان رسيدم ايشان اشکال دارند در سپرده­ها اشکال­شان هم از اين جهت است من از خود ايشان شنيدم فرمودند چون به اين شرائط عمل نمی­شود من شينده­ام بانک­ها درست عمل نمی­کنند يا سپرده­گذارها عمل نمی­­کنند لذا آيت­الله العظمی سيستانی می­گويند سودهای که می­گيريد به عنوان مظالم بايد بدهيد به فقراء ولی نظر آيت­­الله العظمی مکارم می­گويند دست شماست شما با چه نيتی با چه قصدی؟ بلی اگر پول به قصد فقط سود گذاشته شد و سود گرفت می­شود ربا ربا هم جزء بدترين گناهان است که در روايت داريم يک درهم ربا خوردن از هفتاد بار با مادر خود در مسجدالحرام خلاف کردن مکافات و مجازاتش سنگين­­تر است رباخوری که حرام است در اسلام، و صد درصد ممنوع است اما اين را ما بايد درستش کنيم دقت کنيم بالاخره مثل بقيه مسائل شرعی است بقيه مسائل شرعی هم اگر در چارچوب خودش قرار گرفت حلال است در چارچوبش هم قرار نگرفت حرام است، يک سؤال هم کردند طلسم و جادو وجود دارد؟ بلی اين کارها هست دعای رفع طلسم چيست؟ من خيلی زحمت به­تان ندهم يک کسی آمد به امام صادق گفت من، ظاهراً فردا هم جناب آقای مهندس اصنافی شهردار محترم و معاونين­شان می­آيند هرکه روضه­ای در شهرداری دارد بايد پايش سينه بزنند فردا بيايد روضه­اش را بخواند، خيلی خوب شهردار تشريف می­آورند با معاونين­شان آن­های که حالا يک وقت دسترسی نداريد به مسئولين نمی­توانيد حرف­هايتان را بزنيد فردا البته گرچه دو نفر از نمايندگان هم قول داده بودند که فردا بيايند ديگر حالا بايد اين­ها را دو قسمت بکنيم هرکه برای نماينده­­ها حرف داريد آن­جا برود هرکه شهرداری به شهردار صحبتش را عرض کند.

من نکته پايانی اين طلسم و پدر سوختگی­ها و شيطنت­ها هست، يک بنده­­ خدايي گفت آقا در فيرزر خانه­مان داشتيم می­شستيم ديديم يک مشت گل باغچه و ريشه و ميخ پيچيده، گفتم مگر فيرزر شما بازار وکيل است، خب که آمده گذاشته، گفت اين­ها را گذاشته بودند و فلان ببينيد اين­­ها هست کرونا هست اما همه کرونا نمی­گيرند بيماری­ها ويروس­های زيادی در جامعه است اما همه بيمار نمی­شوند اتفاقاً يکی از برکات ايمان اين است که اين مکروب­های طلسم و جادو رویتان اثر نمی­گذارد نوع اين بالاخره شيطنت­ها رو کسانی اثر می­گذارد که ضريب ايمان­شان پايين است رو اين­ها اثر می­گذارد لذا شخصی آمد به امام صادق گفت آقا من احتمال می­دهم برای ما کاری کردند امام فرمودند اين قسمت آيه شريفه را زياد بخوان: «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[37] اين دفع می­کند همه را،

س: حاج­آقا جواب من نشد، من جسارت کردم آقا به شما عرض کنم من برای دخترم می­روم وام بگيرم برای زندگی­ام می­روم وام بگيرم اين به من قرارداد می­­بندد به شما عرض کنم چند در صد از اين­ها  

40: 53

ج: دير کرده اشکال دارد دير کرد را همه مراجع می­­گويند بانک نبايد بگيرد اين مسلم است ولی اينی که آقای حاجی می­­گويند اين­ را هم بانک اينجوری می­آيد کار می­کند بانک می­گويد خب شما پول برای چه می­خواهد حاج­آقا؟ می­گويم دختر می­خواهم شوهر بدهم برای جهزيه،

س: سند هم می­دهم

ج: نه نه سند وثيقه است، می­گويد شما برو پيش يک فروشگاهی فاکتور خريدت را بياور فاکتوری که می­خواهی جهزيه بخری يخچال فريزر هرچه که هست ما اين­ها را برای خودمان تو از طرف ما بخر ما به تو می­فروشيم اين­ دوتا معامله است بانک دارد اين کار را می­کند من می­گويم می­خواهم خانه بسازم می­خواهم ماشين بخرم می­گويد ماشين را من بانک می­خرم نقدی به شما می­فروشم نسيه من ماشين نقدی که بهت پول دادم دويست مليون به شما می­دهم سه صد مليون خب اين دوتا معامله است الآن در جامعه هم دارد انجام می­شود چرا رو اين­ها حرف نمی­­زنيد شما خريد نقد و اقساط مگر فرق نمی­کند، اگر کسی بخواهيد جنسی را نقد بخرد ارزانتر بهش می­­دهند نسيه گران­تر می­دهند: «لاجل قسط من الثمن» بانک هم اين جوری دارد شرعی انجام می­­دهد مشکل کجاست؟ مشکل من می­گويم پول برای خريد خودرو است باش می­روم کربلا پول برای جهزيه دختر است می­روم يک­جای ديگر خرجش می­کنم خب اين می­شود ربا، يعنی آنچه که قصد  بود انجام نپذيرفت من دارم می­گويم برای خريد خودرو جهزيه تعمير منزل فاکتور هم می­برم ولی فاکتورها صوری است واقعيت يک چيز ديگر است اين اشکال بهم می­زند ولی اگر حقيقتاً من وام می­گيرم در همان جهتی که دارم می­گيرم هم هزينه کنم اضافه دارم بر می­گردانم اضافه را بانک دارد برای خودش می­گيرد، من می­آيم می­گويم آقای حاجی شما چه لازم داريد؟ می­گويم يخچال را من پولش را الآن می­دهم می­خرم برای خودم ولی برای شما می­فروشم سه ساله با يک قيمت بيشتر اين شرعاً اشکال دارد اشکالی ندارد که، دوتا معامله است اين دوتا معامله است اشکال کجاست؟ اشکال در ديرکردهاست ديرکرد نبايد بگيرند که بگويد آقا دو روز قسطت دير دادی و اشکال در اين است که ما پولی که گرفتيم در جهت خودش خرج نکنيم اين­ها محل اشکال است خب بگذاريد روضه امام جواد را هم بخوانيم.

من پر ز زهر و پر درد نه طبيب و نه دوائی، چه کند غريب بی­کس که ندارد آشنائی

ز مژه عقيق می­سوفت به زبان حال می­گفت، پدرم رضا کجائی ز پسر چرا جدايي

آقا مظلومانه به شهادت رسيد خدا لعنت کند ام­­الفضل را مسموم کردند حضرت را به کنيزه گفت سر و صدا کنيد صدای ناله امام جواد به گوش کسی نرسد، پيکر آقا را بر پشت­­بام گذاشتند در برابر آفتاب اما پرندگان آسمان­ها می­آمدند بالها را می­گستراندند حائل قرار می­دادند خود را امام مظلومانه به شهادت رسيد اما با احترام جوادالائمه تشييع شد، صلّی الله عليک يا اباعبدالله سلام بر آن شهيدی که «ملقی ثلاثاً بلا غسل و لا کفن»[38]، سه روز بی­غسل و کفن در برابر آفتاب.

الا لعنة الله علی القوم الظالمين و  لا حول الا قوة بالله العلی العظيم

اللهم تقبل منا و من اهل مجلسنا و من الحضار المحترمين.

 

[1] کهف 14.

[2] نور 55.

[3] نور 55.

[4] نور 55.

[5] نور 55.

[6] نور 55.

[7] نور 55.

[8] فتح 28.

[9] انبياء 105.

[10] طه 132.

[11] قصص 83.

[12] طه 132.

[13] قصص 83.

[14] توبه 40.

[15] نور 55.

[16] نور 55.

[17] نور 55.

[18] نور 55.

[19] نور 55.

[20] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏67 ص309.

[21] نور 55.

[22] آل­عمران 92.

[23] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[24] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[25] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[26] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[27] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[28] مريم 71.

[29] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[30] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[31] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[32] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[33] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[34] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[35] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج‏2 ص597.

[36] وسائل الشيعة ج‏8  ص20.

[37] غافر 44.

[38] فرهنگ عاشورا ص84

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه