استاد حدائق روز جمعه 3 دی 1400 در مهدویه بزرگ شیراز به مبحث آیات مهدویت در قرآن پرداختند.

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»[1]

سخن در جلسه‌ی گذشته پیرامون آیه 86  از سوره مبارکه هود بود، از آیات مهدوی در قرآن همین آیه است، یکی از آیات مهدوی، آیه‌ای است که خداوند سخن حضرت شعیب را به امت خود بازگو می‌کند. «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»[2] ‌توضیحاتی داده شد که اساسا بقیة الله به چه معنایی است، در چه موضوعاتی صدق می‌کند، معنای جامع و کامل بقیة الله در روایات ما چیست. گفتیم آن‌چه خدا بهتان داده بقیة الله است، امکانات حلالتان سرمایه‌تان این‌ها مال خداست، «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[3] این درآمدها و امکانات حلال برای شما بهتر است، اگر مومن باشید و حضرت شعیب فرمود ما نسبت به انحرافات شما ضامن نیستیم «وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»[4] ‌این‌طور نیست که امیرالمومنین ضامن باشد که من ضامنم هر چه توانی گناه کن، این‌طور نخواهد بود.

معنای روایی در بقیة الله را هم روایات متعددی از معصومین قرائت شد که اساساً وجود مقدس ولی‌عصر وقتی ظهور می‌نماید تکیه به دیوار کعبه می‌زند همین آیه را حضرت می‌خواند: «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[5]

بحث امروز من از این‌جا شروع می‌شود آیه می‌فرماید بقیة الله برای شما خیر است اگر مومن باشید. شرط می‌کند، امام زمان موهبت الهی است «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[6] ‌شما اگر مومن باشید این بقیة الله خیر است، اگر در مسیر ایمان قرار نگرفتید این ظرفیت ارزشمند را از دست دادید. نسبت به این‌که مومن کیست و ایمان چیست، من از یک آیه شریفه قرآن وارد شوم، آیه دوم سوره مبارکه انفال، ببینیم خدا مومن را چگونه تعریف می‌کند. آیه دوم و آیه سوم که خداوند در بیان اوصاف مومنین می‌فرماید « إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آَيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»[7] این سه تا ویژگی، دو ویژگی دیگر «الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»[8] این هم دو ویژگی دیگر. آیه بعد خدا می‌فرماید حقاً مومن این‌ها هستند. می‌خواهی جامعه مهدوی آماده کنی، می‌خواهی ‌منتظر حضرت باشی؟ من این معیارهایی که خدا می‌فرماید با یک توضیحاتی خدمت عزیزان عرض کنم، به خودمان نمره بدهیم، ببنیم ما به این معیار مومن بودن نزدیک هستیم؟

خدا رحمت کند علامه طباطبایی یک نقدی دارد بر بعضی از صحبت‌ها، فرموده بود بعضی‌ها می‌گویند ایمان مجرد علم و تصدیق است، یعنی ایمان همان باور است، همان که می‌دانی همان که آگاهی، ایشان می‌فرماید این حرف درست است و صحیح است، خیلی‌ها خیلی چیزها را می‌دانند ولی عمل نمی‌کنند، صرف داشتن دانش، باور کردن، تصدیق کردن را نمی‌گویند مومن، این عالم است باسواد است ولی مومن نیست. شما امروز در جامعه سوال کنید از مردم، کسی هست بگوید من مردن را قبول ندارم؟ پس نمی‌شود گفت ایمان فقط دانستن است ایمان فقط علم است. امروز کسی است که نداند حق‌کشی ظلم است؟

دو سه روز قبل آقایی را گرفته بودند، حالا حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای موسوی هم در مجلس تشریف دارند، مدیر کل محترم دادگستری، این‌که من تعمد دارم مسئولین ارشد استان اگر در جلسه هستند تجلیل کنم چون کار شایسته‌ی تجلیل است. مسئول موفق باید بیاید سراغ مردم، پیغمبر این‌گونه بود، پیامبر «طبیبٌ دوَّارٌ بطبِّه»[9] بود دنبال مردم بود، نمی‌نشست مردم بیایند، در همین جلسات عمومی یک وقت کسی مشکلی دارد دسترسی ندارد، آن مسئول مربوطه را می‌بیند عرضه حال می‌کند و مشکلات حل می‌شود، سیره امیرالمومنین هم همین بود، و انصافا این برادر عزیز و ارزشمند ما در عرصه‌ی خدمت‌گذاری به دادگستری این درها را گشودند هفته‌ای یک روز ملاقات عمومی با مردم، و در جلسات هم به من گفتند امروز صبح متوجه شدند دعای ندبه هست آمدند، با این‌که کار دیگری داشتند، گفتند کار را ترک کردند بلند شدند آمدند. باید هم همین‌طور باشد، انتظار هم از مسئولین نظام همین است که این‌‌ها هر چه رشد می‌کنند افت درونی پیدا کنند، خدمت‌گذاری بیشتر بشود، مردم‌داری بیشتر بشود، همان‌که حضرت زین‌العابدین در دعای مکارم الاخلاق به خدا عرض می‌کند «و لاترفعنی عند الناس درجةً»[10] خدایا مقام من را در جامعه بالا نبر مگر این‌که به موازات بالا رفتن در خودم بیایم پایین «الا و قد حططتَنی عند نفسی مثله»[11] به همه‌تان عرض کنم به خودتان نمره بدهید، ببینید به نسبت چهار سال قبل تواضعتان بیشتر شده، افتادگی‌تان بیشتر شده، فروتنی‌تان بیشتر شده؟ اگر شده در مسیر هستی، اگر پول آمد خودت را گم کردی، مقام آمد غافل شدی، سواد آمد دیگران را بی‌سواد نگاه می‌کنی، بدان این مسیر مسیر خدا نیست. هر چه بر عمرتان افزوده می‌شود بر فرصت‌هایی که خدا به شما داده است انباشته می‌شود، باید فروتنی تواضع افتادگی شما افزایش پیدا کند. خوب این الحمدلله در بخشی از مسئولین ما چه در سطح کلان کشور چه در رده‌های دوم و استانی مشاهده می‌شود و باید هم تقدیر کرد «من لم‌یشکر المخلوق لم‌یشکر الخالق»[12] قرآن می‌فرماید مومنین چه کسانی هستند؟ «إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ»[13] علامه طباطبایی می‌فرماید علم و تصدیق نشانه ایمان نیست، خیلی‌ چیزها را می‌دانند، می‌گویند آقا من به اصول دین اعتقاد دارم ولی عمل هم داری؟ ما برای معادمان هم کار کردیم؟ می‌دانم خدا ما را می‌بیند، حیا هم می‌کنیم، عمل هم می‌کنیم؟ «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»[14] باور عملی ‌است، یا باور فقط فکری و علمی است؟ گاهی اوقات در این باور نیستیم، می‌دانیم ولی باور نداریم.

آقای حسن بصری می‌گوید یک وقت در بصره در یک مغازه آهنگری دیدم یک آهنگری این تکه‌های آهن را می‌گذارد در کوره و حرارت می‌گیرد، بعد آن را با همان آهن تفتیده‌ی با حرارت را با همان دست عادی و بدون انبر و ابزار آهن‌های تفتیده را می‌آورد می‌گذارد روی سِندان می‌کوبد و شکل می‌دهد و می‌اندازد آن طرف. من خیلی تعجب کردم رفتم جلو گفتم آقا در این آتش چیزی پاشیدی؟ گفت خیر، گفتم به دستت چیزی زدی؟ گفت خیر، گفتم چگونه دستت نمی‌سوزد؟ گفت زندگی من یک داستان دارد. گفتم می‌شود آن داستان را برای من نقل کنی؟ گفت سالی در همین مغازه داشتم آهنگری می‌کردم، ببینید آقایان خیلی چیزها سرمان می‌شود ولی عمل نمی‌کنیم، می‌دانیم از دنیا فقط یک دست کفنی می‌بریم، ولی برای آن دنیا و آن عالم کار نمی‌کنیم. امیرالمومنین می‌فرماید یک جوری کار نکنید که ساعت بیکاری‌تان در تابوت باشد. «نُقِلوا علی أعوادهم إلی قبورهم المُظلِمة الضیقة»[15] آن ساعت بیدار نشوی که دیگر فایده ندارد و فرصت تمام شده است، روی دوش مردم دارند لا إله الَّا الله گویان می‌برندت قبرستان، تازه بیدار شوی که فرصت از دست رفت.

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودی!

گفت یک روز داشتم این‌جا کار می‌کردم یک خانم محجبه‌ای آمد، گفت آقا من شوهرم مدتی است فوت کرده است، چند تا بچه‌ی یتیم صغیر دارم، آقایان شرایط شرایطِ سختی است، اگر کسی آدم مستمند نمی‌شناسم سری بزنم به این خیریه‌ها و افراد خیِّر تا بهتان معرفی کند. یک خواهر محترمه‌ای به من چند روز قبل گفت حاج آقا می‌گویی چرا باران نمی‌آید، نماز باران بخوانند، گفت گیر باران نیامدن ما این‌جاهاست، گفت بالای شهر یک شب ساعت 10 شب در همین سال جاری دو سه هفته‌ی قبل، گفت دیدم یک خانمی گاری دستش است، آن وقت می‌گوییم یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی، دل‌خوشیم فقط به یک دعای ندبه، همین! مومن یعنی این! پس این معیارهایی که خدا نام می‌برد در ما هست؟ «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»[16] ‌یکی از معیارهای مومنین است، عمل می‌شود؟ گفت این خانم با گاری داشت می‌رفت، دو تا بچه‌ی کوچک را هم در گاری نشانده بود، گفت رفتم جلو دیدم در این سطل‌های زباله می‌گردد این پلاستیک‌ها را جمع می‌کند، 10 شب، یک خانم دو تا بچه کوچک هفت ساله و دو ساله هم روی گاری! گفتم خانم شما مگر شوهر نداری؟ گفت شوهرم مریض است افتاده در بستر، روزگار سختی داریم قیامت بعضی‌ از ماها، گفتم منزل شما کجاست؟ گفت من یک اتاقی اجاره کردم در آفتابِ سعدی. گفتم می‌شود به من تلفن یا آدرس بدهی. بچه‌هایت را چرا آوردی؟ گفت کسی نیست به این بچه‌ها برسد، من روی گاری می‌نشانم و این‌ها را هم با خودم می‌کشانم. گفت آقای حدائق آدرس را گرفتم و بلند شدم رفتم در آن خانه، خودم دیدم این خانم سه تا بچه داشت و باردار هم بود. شوهرش هم مریض افتاده بود در اتاق. گفت یک مقداری آذوقه من برده بودم، گفت نمی‌دانید این بچه‌ها چه می‌کردند! دست من را می‌بوسیدند پای من را می‌بوسیدند چادر من را می‌بوسیدند، گفتند خاله نرو، خاله پهلوی ما بمان، گفت واقعا گریه‌ام گرفت، داشت تعریف می‌کرد این خانم گریه‌اش گرفت، گفت حاج آقا کجاییم، چه می‌گوییم، چه وضعی بعضی‌ها دارند! «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»[17] خدا می‌فرماید ‌این‌هایی که ما دادیم بهتان مال ماست، خرج کنید تا بهتان بدهیم، دادی به فقرا؟ دستگیری کردی که خدا دستگیری نکرد؟ گفت شوهرش بیچاره مریض بود افتاده بود تازه در هزینه درمان او مانده بود، خودش باردار، سه تا دختر دو ساله چهار ساله و هفت ساله هم داشت، آن‌ها لباس هم نداشتند، گفت خجالت کشیدم در این سرما لباسی تن این بچه‌ها نبود. خیلی چیزها سرمان می‌شود ولی عمل نمی‌کنیم، آن‌وقت می‌گوییم آقا چرا امام زمان نمی‌آید چرا باران نمی‌آید، بابا موانع نزولش را باید برطرف کرد. حالا بنده نمی‌شناسم، این خیریه‌ها رفتند زحمت کشیدند شناسایی کردند پیدا کردند، کار من و شما را آسان کردند، بنظر یک چیزهایی را می‌دانیم ولی در صحنه‌ی عمل بکار نمی‌بندیم.

آقای حسن بصری می‌گوید داشتم کار می‌کردم، این خانم آمد گفت چند تا بچه یتیم دارم امروز در معاش آن‌ها معطل هستم چیزی ندارم، یک پولی قرض بدهید بعدا خدا رساند برمی‌گردانم، گفت یک لحظه یک تقاضای شیطانی کردم، خوب این زن در عده‌ی وفات است بی‌انصاف، فقط بلدی نماز بخوانی؟ از نماز قرائتش را یاد گرفتی؟ گفت یک پیشنهاد سخیفی کردم، گفتم خانم کمکت می‌کنم در قبالش باید تن به یک عملی بدهی که من می‌خواهم، عمل نامشروع، گفت این زن خیلی ناراحت شد، سر انداخت پایین و بدون این‌که حرف بزند رفت. گفت ساعتی نگذشت دیدم برگشت، گفت من رفتم منزل این بچه‌های صغیر یتیم گرسنه منتظر غذا بودند، وقتی دست خالی رفتم چشمان اشک‌آلود آن‌ها من را دوباره برگرداند، حاضرم تن به این‌کاری که تو می‌خواهی بدهم ولی به یک شرط، جایی من را ببر که غیر از من و تو کس دیگری نباشد. گفتم این‌‌که کاری ندارد، ما زیر این مغازه یک سرداب و زیرزمینی داریم هیچ‌کسی هم نمی‌آید و در اختیار خودم است. گفت من از پله‌ها رفتم پایین، آن خانم دنبال سر من آمد پایین، در آن زیرزمین که قرار گرفتیم، دیدم این خانم شروع کرد لرزیدن! گفتم خانم چرا می‌لرزی؟ گفت قرار ما  این بود که جایی برویم که غیر از من و شما کسی نباشد. گفتم مگر این‌جا کسی است؟ این‌جا اختیارش دست خود من است کسی تردد نمی‌کند! این همان است که علامه طباطبایی می‌فرماید یک چیزهایی سرمان می‌شود ولی عمل نمی‌کنیم. گفت الان پنج شاهد دارند ما را نظاره می‌کنند. شاهد اول «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»[18] ‎‌خدا، دو شاهد تو داری «وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ»[19] ‌دو شاهد من دارم «وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِينَ»[20] «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»[21] ‌تو رقیب و عتید داری، من هم رقیب و عتید، دو شاهد من دو شاهد تو، خدا شاهدی رأس همه‌ی شهود، پنج شاهد این‌جا دارند کارهای ما را می‌بینند می‌گویی کسی این‌جا نیست؟ می‌گوید دوربین نیست، دوربین نیست؟ این‌جا خدا نیست؟ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[22] فقط قرآن تلاوت می‌کنیم، این‌جا خدا نیست؟ «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»[23] ‌این‌جا خدا نیست؟ هر کجا هستید «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»[24] خدا این‌جا حضور ندارد، «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ»[25] خیانت چشمانتان را می‌فهمیم. این‌ها همانی است که مرحوم علامه می‌فرمود یک چیزهایی سرمان می‌شود ولی عمل نمی‌کنیم. این ایمان نیست؟ اطلاعاتمان بالاست.

این آهنگر می‌گوید تا این خانم این حرف را زد به خودم آمدم، فهمیدم می‌دانم که خدا هست در عمل باور عملی نکردم، گفت خیلی خجالت کشیدم از این خانم عذرخواهی کردم، گفتم خانم معذرت می‌خواهم از این پیشنهاد غلطی که کردم، از پله‌ها برگشتم آمدم بالا، یک کمکی به این خانم کردم، گفتم این کمک را هم نمی‌خواهد برگردانی، آینده هم اگر مشکل داشتی من در خدمتتان هستم. گفت دیگر این خانم رفت و دیگر نیامد، این کمک را گرفت و رفت و دیگر این خانم را ندیدم. ولی یک دعا کرد.

دلا بسوز که سوز تو کارها کند! گفت خدایا همان‌طور که این مرد حارض نشد من در آتش قهرت در قیامت بسوزم، حرارت آتش را در دنیا و آخرت از او بردار. گفت نمی‌دانم چه نفسی داشت این زن، از بعد از آن جریان دست در کوره‌ی آتش می‌کنم دستم نمی‌سوزد. این آتش عشق است نسوزد همه کس! یک وقت‌‌هایی چیزهایی می‌دانیم ولی عمل نمی‌کنیم، می‌دانیم غیبت حرام است ولی غیبت می‌کنیم، می‌دانیم دروغ ممنوع در اسلام است دروغ می‌گوییم، این‌ها ضعف ایمان است، این‌که سرمان می‌شود.

خدا رحمت کند امام نسبت به یک آقایی فرمود بعضی‌ها کتاب اخلاق اسلامی می‌نویسند خودشان از اخلاق اسلامی بی‌بهره‌اند. آقایی بود که حالا بعد از یک مدتی از ایران رفت، سواد هم داشت اطلاعات هم داشت کتاب هم نوشت، این علم است، عمل نیست، ایمان عمل است، باید بیاید جنبه‌ی عملی پیدا کند. یک نقد دیگری که باز علامه طباطبایی ذیل همین آیه در تفسیر المیزان دارد. ایشان می‌فرماید صرف دانستن نشانه‌ی ایمان نیست، علم و تصدیق یا این‌که بعضی‌ها می‌گویند ایمان عمل است، در مورد عمل هم علامه یک نقدی می‌آورد، می‌فرماید عملی که در آن ریا نباشد، شرک نباشد، منافق هم اهل عمل هستند. منافقین در زمان پیغمبر آمدند مسجد ساختند با بودجه یهود، مسجد ضرار. پس این‌که ما بگوییم مومن یعنی کسی که عمل هم می‌کند، بله عملی که خالصانه باشد، عملی که صادقانه باشد، صرف انجام عمل، مجرد از اخلاص، خداترسی، صرف دانستن، دور از عمل‌کردن خالصانه، این نشانه‌ی ایمان نیست. قرآن می‌فرماید «إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ»[26]  مومنون کسانی هستند که «الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[27] یاد خدا وقتی می‌شود دل‌های این‌ها بترس می‌افتد! عزیزان تلاوت قرآن یاد خداست، اذان یاد خداست، آیات قرآن اگر جایی می‌خوانند ببینید این حالت درتان ایجاد می‌شود؟ این قلب یک مقداری دچار لرزش می‌شود، این نشانه‌ی ایمان است «إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[28] یاد خدا وقت می‌آید این دل‌ها می‌ترسد، این وَجلَ به معنای خوف است به معنای ترس است، امام صادق می‌فرماید مومن باید بین خوف و رجا باشد، این نصاب استاندارد است، یعنی شما باید‌ پنجاه درصد امید به لطف الهی، پنجاه درصد بترسید که اعمالتان را قبول نکنند. این حالت اگر رعایت شد سلامت روح و عمل بدنباش می‌آید. اگر کسی گفت ما که جایمان خوب است! خداما را نبرد بهشت چه کسی را می‌برد بهشت؟ این همان چیزی است که شیطان می‌خواهد. امام معصومش هم این حرف را نمی‌زند. آقا زین العابدین در آن روزهای بیماری که مسموم بودند و منجبر به شهادت حضرت شد شخصی آمد خدمت حضرت، دید امام سجاد یک مقداری اضطراب دارد! به حضرت گفت آقا چرا مضطربید؟ حضرت فرمود جایی مرا می‌خواهند ببرند که تاکنون تجربه نکردیم، کدامیک از ما قبر را تجربه کرده‌ایم، مردن را تجربه کرده‌ایم؟ اصلا می‌دانی مردن چگونه است؟ امام زین العابدین علیه السلام می‌فرماید یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی هر کسی مردن است که ما هنوز تجربه نکرده‌ایم. و امام از خدا طلب می‌کند کمکم کن تا زنده‌ام برای آن ساعت اشک بریزم. «أبکی لخروج نفسی»[29] آقا فرمودند می‌خواهم بروم جایی که تاکنون نرفتم، قبر را تجربه نکردیم مردن را تجربه نکردیم، مومن همیشه باید این‌گونه باشد، خیلی خوش‌بین نباید بود، بدبین هم نباید بود، خوف و رجا، پنجاه پنجاه. طرف به حضرت عرض کرد آقا با این‌همه عبادت، با این کثرت عبادتی که شما دارید، کی مثل شما عبادت کرده است، شما زین العابدین هستید؟ آقا فرمود از  کجا معلوم که خدا این‌‌ها را قبول کرده باشد؟ خدمات ما قبول است، کارهای ما قبول است! می‌گویند آیت الله العظمی بروجردی در آخر زندگی‌شان یک وقت آه سردی ایشان کشید فرمود: افسوس عمر ما به پایان رسید برای آخرتمان کاری نکردیم. این را می‌دانید چه کسی می‌گوید؟ شخصیتی که امروز نوع مراجع شیعه شاگردان دیروزش بودند. مقام معظم رهبری، آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی مکارم، آیت الله العظمی نوری همدانی، این الله العظمی وحید خراسانی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، نوع این مراجعی که امروز به عنوان مراجع شیعه مطرح هستند، شاگردان دیروز این شخصیت بزرگ بودند. می‌گوید به آقا گفتیم آقا شما کار نکردید! این‌همه خدمت این‌‌همه کتاب، این‌همه شاگرد، در جای‌جای این کره‌ی خاکی آثار فرهنگی شما باقیست. گفت وقتی پدر آیت الله العظمی فاضل این حرف را زد، ایشان فرمودند «أخلص العمل»[30] این عبارت نورانی امیرالمومنین را خواندند «فإنَّ الناقدَ بصیرٌ بصیر» ناقد، صرَّاف خداست. خدایی که می‌خواهد جواب عمل‌‌ها را بدهد می‌فهمید این کار درس اخلاص بود یا نه، منبر رفتن من برای خدا بود یا نه. شما نمی‌فهمید شاید خود من هم نفهمم، اما خدا می‌فرماید می‌دانم برای چی رفتی منبر، می‌دانی برای چی نوشتی، این نوشته را به چه قصدی نوشتی، ناقد اوست صراف اوست. لذا این حالت خوف و رجا حالت سازنده است.

بعد طرف به حضرت عرض کرد آقا حالا عملتان را بگذاریم کنار، شما نوه‌ی رسول الله هستید، خوب پیامبر روز قیامت بخواهد شفاعت کند اول عزیزان خودش را دستگیری می‌کند. آقا فرمودند مگر این آیه قرآن را نخوانده‌ای؟ «وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»[31] آن‌هایی که روز قیامت اجازه شفاعت دارند از کسانی شفاعت می‌کنند که خدا راضی است نه از هر کسی. آقا فرمود از کجا معلوم که اجازه شفاعت و دستگیری من داده شود؟ این‌ها درس است برای همه‌مان. آقا کثرت خدمت  زیارت انفاق و خدمت یک وقتی ما را طلب‌کار نکند، این تا حد همان پنجاه درصد مفید است، از آن روی سکه هم باید بترسیم، شاید این کارها قبول نبود، شاید این عبادت‌ها درش اشکالی بود، در خودمان نمی‌بینیم، این خوف و رجا سازنده است «إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[32] یاد خدا که برده می‌شود نام خدا که برده می‌شود، ‌قلب‌های این‌ها به اضطراب می‌افتد، یک حالت وَجِلی، اضطرابی، ترسی، خوفی در مومنین ایجاد می‌شود. این سبب می‌شود که انسان در جا نزند، چون این حالت درش هست پیوسته رو به رشد است. یک حدیث از آقا امیرالمومنین ذکر کنم و عرائض را در همین اندازه جمع‌بندی کنم، انشاءالله ادامه‌ی این آیه و سیمای مومنین در قرآن که اگر با این معیارها هم‌سو شدیم، آن‌وقت می‌شویم «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[33] ‌آن‌وقت امام زمان برای ما خیر است، آن‌وقت می‌توانیم بگوییم یار حضرت هستیم، همراه حضرت هستیم، این حدیث نورانی که مرحوم علامه مجلسی در جلد 62 بحار نقل می‌فرماید، آقا می‌فرماید «انَّ الایمان یبدو لُمظةً فی القلب»[34] ایمان مثل یک نقطه‌ی سفیدی است که در قلب انسان‌ها ایجاد می‌شود. نقطه‌ی مقابلش را هم داریم، گناه هم یک لکه‌ی سیاه است، در حدیث از امام صادق داریم، شما الان آمدید در این مجلس، کارهای معنوی که انجام دادید، عبادتی که می‌کنید لکه‌های سفیدی است که در فضای قلب شما ایجاد می‌شود. «فکلَّما ازداد الایمان إزداد اللُمظة»[35] حضرت می‌فرماید وقتی که این ایمان افراد بیشتر می‌شود این لکه‌های سفید و نورانی در قلب افزایش پیدا می‌کند. «فإذا استُکمِل الایمان أبیَضَّ القلب کلُّه»[36] وقتی که ایمان فرد کامل شد قلب سرتاسر نورانی می‌شود. دیدید بعضی‌ها قلبشان نورانی است، این حدیث را هم بشنوید خیلی لطیف است، آمدند خدمت رسول الله، عرض کردند یا رسول الله «أین الله، فی السماوات أو فی الارضین» جایگاه خدا در آسمان‌هاست یا در روی زمین؟ یک‌جا پیغمبر به عنوان ظرف حضور و وجود ذات باری‌تعالی در این روایت نام برد، و حال این‌که عالم محضر خداست، هر جا هستید خدا حاضر است، اما بعنوان ظرف، پیغمبر فرمود «فی قلوب عباده المومنین» جایی که لیاقت و شرافت این را پیدا می‌کند که بشود ظرف حضور خدا، قلب بنده‌ی مومن است. این که می‌گویند «قلب المومن عرش الله»[37] در راویت داریم قلب مومن عرش خداست، یعنی قلب به جایی می‌رسد که سراسر می‌شود نور و نورانیت، بعد دیگر این قلب نورانی بدن را نورانیت می‌کند، یک جمله‌ای از مرحوم امام بگویم در تکمیل عرائضم و تمام.

امام نقش زبان و قلب را در اربعین حدیث می‌فرمودند که زبان شروع حرکت است، شما ذکر می‌گویید قرآن می‌خوانید ارشاد می‌کنید،این زبان مثل استادی است که این گفتارها اگر دنبالش عمل باشد، تاثیرش در قلب است. قلب مثل یک شاگردی است که این نورانیت‌ها را می‌گیرد، شما قرآن می‌خوانید «إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آَيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا»[38] آیه خوانده می‌شود دائم ایمان افزوده می‌شود. با این تلاوت اذکار و آیات به توسط زبان قلب نورانیت پیدا می‌کند ‌نورانیت پیدا می‌کند تا مملکت وجود قلب سرتاسر می‌شود نور. آن‌وقت این قلب نورانی در سرتاسر وجود شما اثر می‌گذارد. مرحوم امام می‌فرمودند اگر کسی قلبش نورانی شد، زبان تحت الشعاع قرار می‌گیرد، آن وقت دیگر قلب مدیریت می‌کند. «لَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا»[39] ‌ما آن‌هایی است که قلب از کار افتاده است، آن‌هایی که قلبشان بکار افتاد، تمام وجود آن‌‌ها می‌شود خدایی، این پا می‌شود خدایی، این دست می‌شود خدایی، یعنی عملکرد این را هر کسی می‌بیند به خدا تشویق می‌شود، زبان او دیگر نمی‌گوید مگر چیزی که خدا می‌پسندد، این‌‌ها همان جمله‌ای است که آقا امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: در پرتو عبادت‌ها و بندگی شما لکه‌های نورانی فضای قلب را می‌پوشاند، اگر توسعه پیدا کرد، سرتاسر وجود شما نورانی شد، دیگر آن‌جا حقیقت ایمان تجلی یافته است. نقطه مقابلش هم امام صادق می‌فرماید: «إذا أذنبَ الرجل»[40] وقتی کسی گناهی می‌کند «دخل فی قلبه نکتةٌ سوداء»[41] با یک غیبت با یک دروغ با یک بداخلاقی با یک گناه، یک کله سیاه می‌آید در قلب قرار می‌گیرد، همان‌طور که در آن روی سکه بیضاء و نورانی و سفید قرار می‌گیرد، این‌طرف هم خطا و جرم و گناه لکه‌ی تیره ایجاد می‌کند، حضرت فرمود «فإن تاب انمَحَت»[42] اگر توبه کردی پاک می‌شود «و إن زاد زادت»[43] اگر زیاده‌روی کردی، گناه به دنبال گناه، لکه‌های سیاه به دنبال لکه‌های سیاه، تا یک جایی می‌رسد که این مملکت وجودی این قلبش را تیره می‌کنند. نعوذ بالله امام صادق فرمود اگر کسی قلبش سرتاسر تیره شد «لایُفلَح بعدَها ابدا»[44] دیگر این پل‌های برگشت را خراب کرده است. دیدید برای بعضی‌ها قرآن سمی‌خوانی مسخره می‌کند، دیدید برای بعضی‌ها می‌گویید قرآن بخوان می‌گوید این‌ها دوره‌اش تمام شد. می‌گوید کجا بودی؟ دعای ندبه، بیکاری! صدقه می‌دهی، خمس می‌دهی؟ مسخره‌ات می‌کنند. جوان آمده می‌گوید رفتم خمس دادم پدرم گفته می‌روم خمس را پس می‌گیرم، تو غلط کردی خمس دادی. این‌ها همان قلب‌های تیره است، «لایُفلَح بعدَها ابدا»[45] . مومن «إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[46] قلب باید یک حالت اضطرابی داشته باشد، نه صد در صد خوشبین نه صد در صد مایوس، بین خوف و رجا قرار بگیرد.

انشاءالله ادامه‌ی بحث در اوصاف مومنین در سوره انفال که رسیدن به این اوصاف ما را به رسیدن «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»[47] نزدیک بکند و بتوانیم لائق و شایستگی همراهی با حضرت را داشته باشیم. خوب روز جمعه است، انتصاب به آقا ولی‌عصر ارواحنا له الفدا دارد. خدا رحمت کند آیت الله ارباب را. چند بیت شعر از ایشان را من تقدیم کنم، خطاب به امام زمان عرضه نمودند. انشاءالله که خداوند دیدگان ما را به جمال نورانی‌اش در دولت کریمه‌اش منور و مزین بفرماید و موانع ظهور حضرت را به شایستگی مرتفع کند و به برکت وجود حضرت، این بلیّه‌های عمومی عالم را، کرونا را، گرفتاری‌ها را مشکلات را به عظمت حضرت ولی‌عصر خدا مرتفع به خیر بگرداند.

این سروده‌ی آن عالم دل‌سوخته است:

چه خوش باشد که بعد از انتظاری، به امیدی رسند امیدواران

جمال الله شود از غیب طالع، پدیدار آید اندر بزم یاران

همی گوید منم آدم منم نوح، خلیل داورم قربان جانان

منم عیسی منم موسی‌بن عمران، منم پیغمبر آخر زمانان

می‌سراید تا به این ابیات می‌رسد، این قسمت ابیات عاطفی می‌شود. آقا اگر به خاطر ما نمی‌آیی بیا احقاق حق جدت غریبت حسین را بنما

قدم در کربلا بگذار و بستان، سر پر خون زدست نیزه‌داران

تو ای دست خدا با شصت قدرت، بکش تیر از گلوی شیرخواران

آقا بیا علی را از آغوش جدت تحویل بگیر

همه بگوییم یا حسین

ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

اللهم عجل لویک الفرج، و سهِّل له المخرج و أوسع له المنهج

پروردگارا توفیق مومن واقعی بودن منطبق با آیات الهی در این باقی‌مانده‌ی زندگانی به همه‌ی ما عنایت بفرما.

 

[1] هود آیه86

[2] هود آیه86

[3] بقره آیه156

[4] هود آیه86

[5] هود آیه86

[6] هود آیه86

[7] انفال آیه2

[8] انفال آیه3

[9] غررالحکم ص437

[10] صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق

[11] صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق

[12] عیون اخبار الرضا ج2 ص289

[13] انفال آیه2

[14] علق آیه14

[15] الکافی ج2 ص136

[16] انفال آیه3

[17] انفال آیه3

[18] علق آیه14

[19] انفطار آیه10

[20] انفطار آیه10 و11

[21] ق آیه18

[22] ق آیه16

[23] انفال آیه24

[24] حدید آیه4

[25] غافر آیه19

[26] انفال آیه2

[27] انفال آیه2

[28] انفال آیه2

[29] الاقبال بالاعمال الحسنة ج1 ص167

[30] الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه ص162

[31] انبیا آیه28

[32] انفال آیه2

[33] هود آیه86

[34] مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول ج9 ص417

[35] مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول ج9 ص417

[36] کنز العمّال حدیث 1434

[37] شرح اصول کافی (صدرا) ج3 ص327

[38] انفال آیه2

[39] اعراف آیه179

[40] الکافی ج2 ص271

[41] الکافی ج2 ص271

[42] الکافی ج2 ص271

[43] الکافی ج2 ص271

[44] الکافی ج2 ص271

[45] الکافی ج2 ص271

[46] انفال آیه2

[47] هود آیه86

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه