استاد حدائق روز دوشنبه 8 آذر 1400 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث "سبک زندگی مهدوی" پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو کلیک کنید

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[1]

در ادامه‌ی عرائض جلسه گذشته در هفته قبل پیرامون فرازهایی از فرمایش ولی‌عصر با محوریت سبک زندگی مهدوی، دو خواسته را وجود مقدس ولی‌عصر برای نیروهای رزمنده و مبارز، به تعبیر امروزی‌ها نظامی انتظامی و بسیجی از خداوند تقاضا می‌‌فرماید «و علی القضاة بالنصر و الغلبة»[2] پرودگارا به نیروهای رزمنده‌ی ما هم نصرت مرحمت کن یاری کن آن‌‌ها را و هم تفوُّق و غلبه پیدا کنند بر دشمن و بر خصم. از کلام امیرالمومنین در نهج‌البلاغه اهمیت نیروهای نظامی را بیان کردیم و ویژگی‌های هر فردی که در این جایگاه قرار گرفته باید در خودش ایجاد کند.

در این جلسه آیه‌ای که تلاوت شد از سوره مبارکه‌ی محمد آیه هفتم، یک مروری کنیم بر این قسمت از بحث که همان‌گونه که حضرت از خدا می‌خواهد خدایا رزمندگان اسلام را یاری کن، عوامل یاری جستن و یاری نمودن از طرف خدا چیست؟ بله ما از خدا می‌خواهیم خدایا مثلا سلامتی به ما عنایت کن، خدایا ثروت مرحمت کن، خدایا عاقبت بخیری عنایت کن، خوب این‌ها یک مقدماتی هم دارد باید رفت دنبال مقدماتش.

تا شب نروی روز به جایی نرسی، ما اگر می‌خواهیم مشمول نصرت خدا قرار بگیریم، باید چه کنیم؟ اگر می‌خواهیم یاری خدا شامل حال ما بشود، در دعا حضرت دعا می‌فرماید، اما ما می‌خواهیم این لطف الهی و نصرت خدا ما را فرا بگیرد، چه کار باید کرد؟ این آیه را از سوره مبارکه‌ای که تلاوت شد و بنام رسول الهی است آیه هفتم، خداوند به مومنین می‌فرماید یعنی جماعت متدینین «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[3] اگر خدا را یاری کردید خدا هم یاری‌تان می‌کند و اگر خدا را یاری کردید «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[4] قدم‌هایتان را استوار می‌کند. خوب صریح آیه این است که نصرت الهی اگر می‌خواهید شامل حالتان شود باید اوامر الهی را اطاعت کنید. این‌جا من نکته‌ای را اشاره کنم. ما خیلی چیزها را از خدا می‌‌خواهیم ولی برای خدا حرکت نمی‌کنیم، عزت می‌خواهیم ولی عوامل عزت‌‌مندی را دنبال نمی‌‌کنیم. مثل این می‌ماند که کسی سلامتی می‌‌خواهد ولی کار نمی‌کند برای سلامتی‌اش، برای بهبودی‌اش تلاش نمی‌کند. می‌خواهد یک معنویتی پیدا کند اما وقت نمی‌گذارد. در پرخوری و پرخوابی می‌خواهد برسد به مدارج عالیه‌‌ی معنوی! وقتی گذاشتید برای خودتان نتیجه می‌گیرید. لذا این آیه می‌فرماید مومنین، اگر خدا یاری نمودید خدا هم شما را یاری می‌کند. در چند جای قرآن داریم که خداوند وعده‌هایی را مشروط به عملکرد ما می‌دهد، یکی این آیه است. هر کسی که نصرت خدا را می‌خواهد قطعا باید خدا را یاری کند، حالا یاری کردن خدا را من اشاره می‌کنم. در گفتارتان در رفتارتان و در اموالتان! ما گاهی اوقات برای امام حسین به سر و سینه می‌زنیم ولی حاضر نیستیم برای دین خرج کنیم، می‌گوییم خدا را دوست می‌داریم یک جایی که باید دفاع کنیم حرف نمی‌زنیم سکوت می‌کنیم. این‌قدری که از خلق حساب می‌بریم از خالق حساب نمی‌بریم. گاهی اوقات جانمان از جانان که خداست اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

در این آیه خدا می‌فرماید نصرت الهی در گرو نصرت خداست، یاری نمودن شما در گرو اطاعت اوامر الهی است از طرف شما. این در این آیه. در آیه 152 سوره مبارکه البقره خدا می‌فرماید «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم»[5] من را یاد کردید یادتان می‌کنم. می‌خواهید خدا به یادتان باشد خدا را فراموش نکنید، بعضی‌ها خدا را در عمل فراموش کردند می‌گویند چرا خدا جوابمان را نمی‌دهد.

یک وقت یک خواهر محترمه‌ای به ما رجوع کرد شروع کرد گلایه کردن که خدا ما را رها کرده خدا ما را فراموش کرده، شروع کرد ایراد گرفتن و گفتن این‌که خدا جواب ما را نمی‌دهد. گفتم خواهر محترمه من مطلع از وضع زندگی شما نظر شما عقیده‌ی شما نیستم، اما در حدی که الان یک چیزی فهمیدم می‌خواهم به شما بگویم، شما خودت حرف خدا را گوش نکردی می‌خواهی خدا حرف شما را گوش کند؟ گفت کجا حرف خدا را گوش نکردم؟ گفتم همین پوششت، این پوششی که تو برای خودت درست کردی داری در شهر می‌گردی نافرمانی خداست، این حجاب تو را خدا تایید می‌کند؟ تو با مویی نمایان چهره‌ای آرایش کرده آمدی بیرون بعد حرف از خدا می‌‌زنی! ما اگر می‌گوییم خدا ببینیم خدا از ما چه انتظاری دارد؟ تا حرفی می‌زنیم می‌گوید همه دین حجاب است؟ نه بخشی از دین حجاب است، بخشی نماز است بخشی حلال‌خوری است. در قرآن بیش از 600 آیه قانونی ذکر شده است. بعضی‌ها به تعبیر امام صادق علیه السلام به ابوعمرو زبیری ایمانشان ناقص است. یک جاهایی کار می‌کند یک جاهایی کوتاهی می‌کند. یک جاهایی عمل می‌کند یک جاهایی عمل نمی‌کند، این ایمان ناقص است. ما اطاعت کردیم که اطاعتمان نکردند! امام هادی علیه السلام می‌فرماید «من اطاع الله یُطاع»[6] اگر از خدا اطاعت کردید اطاعتتان می‌کنند حرفتان زمین نمی‌ماند. اما اگر حرف خدا را گذاشتی زمین گاهی اوقات حرف حقت را می‌گذارند زمین. حق با تو است اما کار پیش نمی‌رود. «من اطاع الله یُطاع»[7] «من اتقی الله یُتَّقی»[8] ‌امام دهم می‌فرماید اگر تقوا پیشه کردی از خدا ترسیدی، حرمت داری کردی، از شما حساب می‌برند. به یاد خدا باشید تا خدا به یادتان باشد. این هم یک وعده‌ی دیگر.

از وعده‌‌های دیگر در سوره مبارکه ابراهیم آیه 7، خدا می‌فرماید «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[9] می‌خواهید ‌این که بهتان دادیم افزایش پیدا کند شکرگذاری کنید. بابا زبان حق داشته باش، زبان سپاس داشته باش، بعضی‌ها غرق در نعمت خدا هستند ولی باز ناسپاسی می‌‌کنند. طلبکارانه نگاه می‌کنند: این چه وضعی است که ما داریم، خدا چه کرده با ما! خدا چه نکرده؟ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ»[10] من بارها ‌این را عرض کردم خدا رحمت کند مرحوم آیت الله والد ما می‌فرمودند اگر می‌خواهید دائم الذکر شوید از خودتان شروع کنید. رجوع کنید به خودتان ببینید چه دارید الحمدلله بگویید. حاج آقا چشمت می‌بیند بگو الحمدلله رب العالمین. پایت سالم است؟ الحمدلله رب العالمین. قلبت کار می‌کند الحمدلله رب العالمین، دستت سالم است؟ الحمدلله رب العالمین. هوش و حواست سر جایش است؟ الحمدلله رب العالمین. شما به خودتان رجوع کنید، می‌رسید به این شعر سعدی

بنده همان به که زتقصیر خویش، عذر به درگاه خدای آورد

ور نه سزاوار خداوندیش، کس نتواند که به جای آورد

ما فقط کمبود‌ها را مشاهده می‌کنیم، داده‌ها را نمی‌بینیم. این‌همه لطف که بقول سعدی

هر نفسی که فرو می‌رود ممِد حیات است و چون برمی‌آید مفرِّح ذات

سعدی می‌گوید در نفس کشیدنتان هم عقبید، نمی‌توانید فقط حمد نفس کشیدنتان را بگویید. در هر ثانیه دم و بازدم، در یک شبانه روز چقدر تنفس می‌کنید، این کارخانه‌ی عظیم چگونه دارد کار می‌کند؟ بعد از رحمت و نعمت خدا غافل، ناسپاسی شده سیره‌ی بعضی‌ها «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[11] ‌خدا می‌فرمایید سپاس‌گذاری کردید ما زیاد می‌کنیم نعمت را، حمد کردید ما بهتان می‌دهیم کفران کردید «وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديد»[12] ‌باز از وعده‌های دیگر الهی «أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُم»[13] به تعهداتتان عمل کنید ما که خدای شما هستیم به تعهداتمان عمل می‌کنیم. شما وفای به عهد داشته باشید ببینید خدا چه می‌کند. از وعده‌های الهی این است «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم»[14] ‌صدا بزنید من خدا را اجابتتان می‌کنم. حالا چرا این صدا زدن‌های ما بعضاً درش اجابت نیست، این هم بحثی است که پیغمبر می‌فرماید به ده علت این دعاها آن دعایی که باید باشد نیست. و الّا وعده‌ی خدا این است که بده دنبال خدا اجابت است. «أَسْتَجِبْ لَكُم»[15] ‌ما اجابت می‌کنیم. و این نکته را من تکمیل کنم که پیامبر می‌فرماید اصلا ما دعای بی‌اثر نداریم. این را هم عزیزان توجه داشته باشند، عمده‌ی دعاهای مردم می‌دانید کجا اثر می‌کند؟ در پاک کردن گناهانشان. «کفارة لذنوبه» آقا با یک کوله‌بار آمده در خانه‌ی خدا و جمعی و لیستی از خواسته‌ها شروع می‌کند به دعا کردن، این دعا اثرش می‌رود در پاک کردن گناهان. گناهانش را پاک می‌کند دیگر چیزی برایش نمی‌ماند که به این خواسته برسد. یک بخش عمده‌ای از مردم دعاهایشان می‌رود در شست و شوی گناهان. «اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا»[16] گناه کرده حبس دعا شده، آن دعا گناه را می‌شوید، دیگر نمی‌ماند برایش چیزی که بخواهد به اجابت برسد، یک بخشی از دعاها هم می‌فرماید مصلحت افراد نیست، «یدَّخِرُ لآخرته»[17] آخرت پاداششان را می‌دهند، و افرادی که در دعا مصلحتشان نبود و در قیامت جواب می‌گیرند، در روایت داریم وقتی می‌بینند خداوند ما به ازای دعاهایی که کردند و به اجابت نرسیده خدا با آن‌ها چه کرده، می‌گویند کاش هر چه در دنیا دعا کرده بودیم مستجاب نمی‌شد، خدا زیر بار منت ما انسان‌ها قرار نمی‌گیرد. یک بخش از دعاها هم مستجاب می‌شود، طرف گناه نکرده و یا اگر گناه کرده جبران کرده، مصلحتش هم هست، تقاضایی که می‌کند به ضرر او نیست، در همین دنیا به او می‌رسد، لذا دعای بی‌اثر نداریم، باید اثرش را پیدا کرد که کجا دارد اثر می‌گذارد.

اما این آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[18] ‌من چند تا نکته را در این آیه و دو سه روایت را محضر عزیزان تقدیم کنم. اولین مطلبی که من در این آیه شریفه عرض کنم این است که عزیزان لازمه‌ی ایمان، تلاش و عمل و کوشش است. یکی از آیاتی است که از آن استفاده می‌شود که ایمان به شعار نیست به عمل است همین آیه است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[19] ‌مومنین فقط مومن بودن به شعار نیست، به یاریِ خداست، در عمل باید نشان دهیم من خدا را خیلی دوست می‌دارم، ولی بعضی‌ها اوقات رفتارم را که می‌بینند، می‌بینند این رفتار من بیگانگی با خداست، عمل من را می‌بینند، می‌فهمند این عمل سنخیتی با رضایت الهی ندارد. این مطلب اول که قطعا لازمه‌ی ایمان این است که ما در میدان عمل نسبت به توسعه‌ و گسترش اسلام و دین تلاش کنیم. هر کسی در حد خودش، در ظرفیت خودش، زحمت بکشد کوشش بکند از دین دفاع بکند «کلکم راع و کلکم مسئول»[20]، خدا به اندازه‌ی ظرفیت‌ها انتظار دارد. آن کارگر در حد خودش، آن مهندس در حد خودش آن بزرگ جامعه در حد خودش، هر کسی در حد ظرفیت و توان و امکاناتی که خدا در اختیار او قرار داده باید نسبت به توسعه‌ی دین و گسترش دین باید تلاش و کوشش خودش را انجام دهد.

مطلب دیگری که عرض کنم، قطعا پاداشی که خداوند می‌دهد، و اگر کیفری از ناحیه‌ی خدا متوجه انسان‌ها می‌شود، این با عملکرد مردم یک تناسبی دارد. دیدید این عبارت غلط را که بعضی‌ها سر زبان می‌آورند: ما شانس نداریم ما پیشانی‌مان بلند نیست، این حرف‌های عامیانه‌ای که بعضی‌ها می‌زنند و خلاف نص صریح قرآن است. خدا می‌فرماید «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»[21] ‌ذرة المثال کار شایسته و کار بد را ما نشانتان می‌دهیم. قطعا پاداش الهی انسان آثارش را می‌بیند، نافرمانی الهی را هم انسان کیفرش را می‌بیند. حالا این‌که طرف حواله‌ای گرفته، موفقیت‌هایی دارد، این یک جایی، کاری، دعایی، صاحب‌نفسی، عمل خیری، این‌ها سبب ظهور و بروز این موفقیت شده است. این هم مطلب دیگر که قطعا ما اگر می‌خواهیم مشمول الطاف الهی شویم باید تلاش کنیم، هر کسی می‌خواهد خداوند او را یاری کند و مشمول نصرت الهی شود، باید عملکرد خودش را منطبق با رضای الهی قرار دهد. لذا این‌هایی که مستجاب الدعوه هستند،  این‌ها پاداش می‌گیرند.

در حالات مرحوم کاشف الغطا اعلی الله مقامه که مرحوم شیخ مرتضی انصاری، خاتم الفقهاء و المجتهدین وقتی اقوال کاشف الغطا را نام می‌برد با این عبارت قال بعض الاساطین یاد می‌کند. کاشف الغطا شخصیت بسیار بزرگی در عالم شیعه است. می‌گویند در زمان کاشف الغطا یک سال خشکسالی شدید شد، هر چه نماز باران می‌خواندند باران نازل نمی‌شد. الان هم دعا کنید برای این مشکل کم‌آبی که در اصفهان مشکل ایجاد کرده و همه‌ی کشور را دارد تهدید می‌کند. خدا می‌فرماید باران را ما نازل می‌کنیم. ما نزول باران می‌کنیم، لذا باید رفت در خانه‌ی خدا، این‌ها یک هشداری است که مردم رو به خدا بیاورند از خدا استمداد بطلبند، در قرون گذشته، در زمان انبیای قبل از پیغمبر هم بوده، زمان حضرت موسی هم خشکسالی می‌شد موسی می‌رفت با بنی‌اسرائیل نماز باران می‌خواندند، مرحوم کاشف الغطا چندین مرتبه با مومنین نجف رفتند نماز باران خواندند نماز نیامد. ایشان رفت در حرم امیرالمومنین، این فقیه بزرگ، که آقا مردم در سختی هستند در مشکلاتند، شما دعا بفرمایید رحمت الهی نازل بشود، می‌گویند یک شب ایشان خیلی با دل شکسته متوسل شد به حضرت امیر مومنان حضرت علی علیه السلام، آقا فرمودند شیخ جعفر، فردا برو کوفه ورودی کوفه یک قهوه‌خانه‌ای است، یک پیرمرد قهوه‌چی صاحب قهوه‌خانه است، به او بگو دعا کند تا باران نازل شود. گاهی اوقات می‌خواهند پرده‌برداری کنند از چهره‌های پنهان در جامعه. قهوه‌چی است؟ یک وقت باید عالم اول شیعه به او بگوید آقا دعا کن باران بیاید. کارگر شهرداری است؟ یک وقت آقای شهردار باید به او بگوید آقا التماس دعا.

کس نمی‌داند در این بحر عمیق، سنگریزه قرب دارد یا عقیق

مرحوم کاشف الغطای با آن عظمت علمی، ایشان فردا صبح می‌آید کوفه، ورودی کوفه قهوه‌خانه‌ای بوده، وارد قهوه‌خانه می‌شود می‌بیند پیرمردی صاحب قهوه‌خانه است، کارهای روزانه‌اش را دارد انجام می‌دهد، مرحوم کاشف الغطا را هم می‌شناسد. ایشان گوشه‌ی قهوه‌خانه می‌نشیند این پیرمرد را زیر نظر می‌گیرد؛ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، استجابت دعا به او دادند، باید ببینید چه کرده که حواله‌اش را به او داده‌اند، آن را باید پیدا کرد. مرحوم کاشف الغطا پیرمرد را می‌گیرد زیر نظر تا ببیند چه ویژگی دارد که امیرالمومنین فرموده به او بگویید تا دعا کند. می‌بیند او کارهای معمول روزانه را دارد انجام می‌دهد، افراد می‌آیند او چای می‌آورد، قلیان می‌آورد، صبحانه‌ای می‌آورد، پذیرایی می‌‌کند، کار خاصی که بگویید تسبیح دستش است، دائما ذکر می‌فرستد قرآنی می‌خواند! تا ظهر مرحوم کاشف الغطا می‌نشیند و دوباره تا بعدازظهر تا مغرب چیزی از این قهوه‌چی دستگیرش نمی‌شود. می‌گوید شاید او در خلوت خودش یک کارهایی می‌کند، به این قهوه‌چی می‌فرماید آقا اجازه می‌دهید ما امشب مهمان شما باشیم، می‌گوید آقا سعادتی است شما امشب منزل ما تشریف بیاورید. این فقیه اول عالم اسلام با این قهوه‌چی می‌رود خانه‌ی او، شامی می‌آورد و ایشان میل می‌کند، احتراما در همان اتاقی که بستر کاشف الغطا را پهن می‌کند، خودش هم گوشه‌ی آن اتاق بسترش را پهن می‌کند که در آن اتاق مرحوم کاشف الغطا هم تنها نباشد که اگر چیزی لازم داشته باشند در خدمت‌گذاری کوتاهی نکند. نیمه شب مرحوم کاشف الغطا بلند می‌شود برای نافله‌ی شب و تهجد، می‌بیند این پیرمرد خوابیده، تا اذان صبح خوابید و سحر برای نماز شب هم بلند نشد. نماز صبح بلند شد وضو گرفت و نمازش را خواند و آماده شد برود مغازه و در مغازه را باز کند، به مرحوم کاشف الغطا گفت آقا منزل ما متعلق به شماست، اگر بخواهید بمانید این‌جا مانعی ندارد، من باید بروم در مغازه را باز کنم و کار روزانه‌ام را شروع کنم. مرحوم کاشف الغطا می‌فرماید من یک خواهش از تو دارم و یک سوال!

خواهش من این است که آمدم از تو تقاضا کنم (چیزی دستگیر ایشان نشده بود که پیرمرد چرا مستجاب الدعوه شده است، آقا کار بزرگ کردی بزرگت می‌کنند) ایشان می‌فرماید خواهش من این است که دعا کنید باران رحمت الهی نازل شود، اما سوال من این است که چه کرده‌ای که مستجاب الدعوه شدی؟ پیرمرد می‌گوید آقا کی آدرس ما را به شما داده؟ ببینید یکی از ویژگی‌های بندگان خوب خدا و مومنین، در روایت معصومین دارد آقا امام رضا هم اشاره دارند، الخمول أشهی الیه من الشهرة»[22] مومنین واقعی، گمنام برایشان بهتر از شهرت است. این‌ها دوست دارند کارهایی که می‌کنند کسی متوجه نشود، خیلی کسی سر از کارشان در نیاورد. برای خدا می‌کنند خالصاً لله می‌کنند، می‌گویند در خانه اگر کس است یک کس بس است، چون برای خداست اصلا دنبال این نیست که مردم بفهمند یا مثلا مردم سوابق خدمات این‌ها را پی ببرند. پیرمرد به مرحوم کاشف الغطا گفت آقا آدرس ما را کی به شما داد؟ کاشف الغطا فرمود مولای متقیان امیر مومنان تو را معرف کرده که دعا کن باران رحمت نازل شود. گفت اگر امیرالمومنین من را معرفی نکرده بود این مطلبی را که می‌خواهم برای شما بگویم نمی‌گفتم تا بمیرم. این‌جور مردانگی بخرج دادی در زندگی‌ات! ما یک نقطه ضعف از کسی بدستمان می‌آید آن را هو می‌کنیم، سکه‌ی یک پولش می‌کنیم. حالا ببینید بزرگ‌منشی این مرد قهوه‌چی.

گفت داستان برمی‌گردد به دوران جوانی من، رفتم خواستگاری دختری، خواستگاری انجام شد تا این‌که شب عروسی در هجله دیدم عروس دارد گریه می‌کند، گفتم خانم چرا گریه می‌کنی؟ گفت مرگ و زندگی من دست توست، گفتم مرگ و زندگی تو دست من است! مرگ و زندگی دست خداست. گفت نه من یک عیبی دارم که الان از این در اتاق بروی بیرون به برادران و پدرم بگویی قطعا من را می‌کشند. گفتم چه عیبی داری؟ گفت من باردارم و چهار ماهم است، گفتم بارداری؟ گفت بله. گفتم چطور؟ گفت ما یک جوان همسایه‌ای داشتیم، این جوان همسایه با حرف‌ها و صحبت‌هایش من را فریب داد، یک وقتی من را دعوت کرد در منزلشان، رفتم در منزل او، کاری که نباید اتفاق بیفتد اتفاق افتاد، و در همان دوره بود که شما آمدید خواستگاری، من از مادر پدر همه پنهان کرده بودم، الان یک طفل چهار ماهه‌ای در شکم دارم. شما از در این اتاق بروی بیرون به پدرم بگویی یقینا من را می‌کشد، به برادرانم بگویی من را می‌کشند. گفتم خانم از این عمل‌کردت پشیمانی؟ این اخلاق خدایی است. خدا به حضرت موسی فرمود موسی به بندگان من بگو همان‌گونه که از من انتظار گذشت و بخشش دارید اگر کسی در حق شما خطایی کرد و پشیمان شد عذرخواهی کرد بگذرید، تا بگذرم. می‌دانید یک بخشی از این العفوها چرا گیر می‌کند؟ توقع داریم خدا حقوق مردم را که بر ذمه‌ی ماست بگذرد، اما حقوقی که ما بر ذمه‌ی دیگران داریم قیامت تسویه کند. این شترمرغی است، این کوسه و ریش‌پهنی است. لذا در آداب دعا داریم بگویید خدایا هر کسی که بر او حقی دارد گذشتیم خدایا شما هم هر کسی که بر ما حقی دارد اسباب مغفرتش را فراهم کن. گفت من به خانمم گفتم پشیمانی؟ گفت بله. گفتم یک عهدی با هم ببندیم. این جوان که حالا شده پیرمرد قهوه‌چی نه حوزه علمیه درس خوانده و نه دانشگاه بوده و نه در هیئت بوده، اما با معرفت بوده است. ببینید خدا چه جوابی به او داده! گفتم خانم از این مطلبی که الان به من بازگو کردی، غیر از من و تو و خدا کس دیگری مطلع نباشد. گفت جناب کاشف الغطا گذشت، آن بچه بدنیا آمد بزرگ شد، دختری بود، شوهر کرد، الان صاحب خانه و زندگی است، فرزندانی دارد تا به الان نمی‌داند که من پدر او نیستم. گفت از آن شبی که این گذشت را در حق آن خانم جوان کردم نشده چیزی از خدا طلب بکنم خدا جوابم را ندهد، این‌جوری با خدا راه آمدید خدا همکاری نکرد؟ ما دنبال نقطه ضعف گرفتن از یکدیگریم، سندسازی، پرونده‌سازی، صوت ضبط کند فیلم بگیرد کار بکند یک کوچکترین لغزشی داشته باشد، فلانی این‌طور گفت آن‌طور گفت، بزرگان اگر بزرگ شدند کار بزرگ کردند.

گفت جناب کاشف الغطا از آن ساعت به این‌طرف هر چه از خدا خواستم خدا به من داده است. گفت این استجابت دعایی که امیرالمومنین فرمودند من دعا کنم حواله‌ی همان کار است. که بعد هم دعا کرد و باران هم نازل شد و کاشف الغطا هم به نجف برگشت از کوفه.

عزیزان طبق این آیه شریفه که قرائت شد، قطعا پاداش الهی در گرو عمل‌کرد ماست، به تعبیر عوام می‌گویند هر چقدر پول دادی آش می‌خوری، هر چقدر زحمت کشیدی نتیجه می‌گیری. بالاخره به آن اندازه‌ی زحمتتان شما اجرت می‌گیرید.

نکته دیگر از این آیه، «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ»[23] اطلاق دارد، ‌یعنی با فکرتان زبانتان عملتان، با تمام وجودتان از اسلام حمایت کنید، خدا هم کمکتان می‌کند، من یک روایتی را از فرمایشات آقا امیرالمومنین تقدیم کنم، حضرت فرمود «جاهِدوا فی سبیل الله بأیدیکم»[24] در راه خدا تلاش کنید با دستانتان، یعنی با این توانتان با این جسمتان، بالاخره تا این جسم در اختیارت است، تا این دست در اختیار توست، تا می‌توانید کار کنید، در راه خدا زحمت بکشید «جاهِدوا فی سبیل الله بأیدیکم فإن لم‌تقدِروا»[25] ‌امیرالمومنین فرمود اگر نمی‌توانید با این دست و بدنت کار کنید توانش را ندارید، ضعف آمده پیری آمده، زیر بغلت را باید بگیرند، زبان که در اختیار توست با زبانت حرف بزن. اگر از تو نمی‌آید با دستت با توانایی‌ات کار کنی، با زبانت گاهی اوقات با یک تلفن بین دو نفر را می‌شود اصلاح کرد. با یک صحبت می‌شود مشکلی را حل کرد. حضرت فرمود اگر با بدنتان نمی‌توانید در راه خدا کمک کنید دین را یاری برسانید، «فجاهِدوا بألسنتِکم»[26] با زبان‌هایتان، «فإن لم‌تقدِروا»[27] زبانتان هم دیگر کاری ازش نمی‌آید، پناه بر خدا. کسی بگوید آقا افتادیم در بستر، پناه بر خدا شدیم مثل یک جنازه، دیگر نه بدنمان کار ازش می‌آید نه زبانمان ازش کاری می‌آید، امیرالمومنین می‌فرماید جهاد کن تلاش کن با قلبت، قلبت که کار می‌کند. با قلبت دین را یاری کن. یعنی اگر نمی‌توانی حرف بزنی قلباً باورهای دینی را بپذیر و قبول داشته باش.

خدا رحمت کند آقایی بود در همین آموزش و پرورش شیراز، بنام مرحوم حاج آقای سعدین، من در خیلی از جلسات عرض کردم که اعتقادم این است خدا در قیامت ایشان را می‌کند میزان الاعمال معلم‌ها و فرهنگی‌ها، آموزشی‌ها و اساتید. شاید یک ماه قبل از فوت آقای سعدین بود‌، دامادی داشت که خدا رحمت کند دامادشان هم فوت کرد، ایشان هم فرهنگی بود، گفت آقای حدائق آقای سعدین دوست دارد شما را ببیند گفته آقای حدائق بیایند چند تا سوال و مسئله دارم. ما رفتیم در خیابان منوچهری منزل ایشان بود. عصری بود رفتم، در تختی خوابیده بود، نمی‌توانست بنشیند، این همان کلام امیرالمومنین است، با دستتان با بدنتان نمی‌توانید یاری کنید با زبانتان دین را یاری کنید، زبان که در کام داری حرف بزن، آقای پدربزرگ وقتی می‌بینی نوه‌ات دارد از دین فاصله می‌گیرد چرا ساکتی؟ پدر عزیز مادر محترمه وقتی می‌بینی جوانت دارد سخن می‌گوید چرا سخن نمی‌گویی؟

ما رفتی دیدن آقای سعدین عذرخوای کرد گفت آقای حدائق ببخشید نمی‌توانم بنشینم، چند تا مسئله داشت مسائلش را یکی یکی پرسید، بعد گفت آقا اجازه می‌دهید یک زنگی بزنم تهران، من یادم می‌رود زنگ بزنم. گوشی تلفن را همین‌طور که خوابیده بود برداشت تلفنی را در تهران گرفت، با یک آقایی صحبت کرد بعد پشت تلفن به آن فرد گفت من نامه‌ات را خواندم در پاسخ به نامه‌ات نامه‌ای نوشتم، یک نوار و یک کتاب با جواب نامه برایت فرستادم تهران، نوار را گوش کن  کتاب را بخوان، نامه را هم بخوان، اگر باز سوالی داشتی من در خدمتم. گوشی را گذاشت زمین، من گفتم آقای سعدین این بنده خدا از بستگانتان بود؟ گفت آقای حدائق این شاگرد بیش از 30 سال قبل من است. حالا قیامت خواهید دید همین آدم می‌شود میزان الاعمال معلمان. معلم باید این‌جوری کار کند. گفت من شاگردهای گذشته‌ی زندگی‌ام را رها نکردم، یک دفتری داشت شاید بیش از هزار شماره‌ی تلفن در این‌ها بود، شاگردان سال‌ها دوره‌ی آموزشش. گفت من با این‌ها در تماسم نوعا، گفت این آقایی که من الان با او صحبت کردم خودش پدر شده فرزندان متعددی دارد، یک زمانی شیراز شاگرد ما بود، الان تهران است، سال‌ها تهران زندگی می‌کند، یک مشکلاتی را در تربیت بچه‌هایش دارد، برای من نامه‌ای نوشته من یک نواری برایش فرستادم یک کتابی در تربیت فرزند، یک راهنمایی در نامه کردم، تماس هم گرفتم تا به او بگویم این کارها شده و به او می‌رسد. گفت من شاگردان خودم را رها نکردم. این هم جهاد با زبان است. این آقا سلامتی نداشت، در بستر افتاده بود، اما زبان داشت، با همین زبانش داشت کار می‌کرد. خدا رحمتش کند، یک ماه بعد هم فوت کرد، مجلس ختمش را در همین مجتمع لارستانی‌ها گرفتند، در مجتمع لارستانی‌ها روی منبر من یک خاطره‌ی یک ماه قبل آقای سعدین را گفتم. گفتم مردم من یک جریانی را از مرحوم آقای سعدین یک ماه قبل دیدم برایتان می‌گویم باید این‌طوری کار کرد، تا زبانتان کار می‌کند تا دستتان کار می‌کند تا این بدن کار می‌کند تا اموالتان در اختیارتان است، از این فرصت‌ها استفاده کنید قبل از این‌که ازتان بگیرند. همیشه این سلامتی نیست، همیشه این اعتبار نیست، همیشه این اموال نیست، الان دست شماست، فردا مالک ورثه است، دیگر نمی‌گذارند کاری بکنید. گاهی اوقات به وصیت هم عمل نمی‌شود. بارها من دیدم وصیت‌های ترک شده‌ی عمل نشده. ورثه پاره می‌کنند می‌ریزند دور. چه وصیتی؟ خودش می‌خواست بکند! من روی منبر مجتمع لارستانی‌ها جریان آقای سعدین را گفتم، از منبر که آمدم پایین، دیدم یک آقایی آمد سمت من، گفت آقا شما یک موردی را از آقای سعدین نقل کردید دومی‌اش من. گفت من یکی از شاگردان آقای سعدین هستم در یکی از ایالت‌های امریکا، کارخانه‌ی اتومبیل سازی دارم، گفت من 20 سال بود ایران نیامده بودم، ولی با این استاد در تماس بودم. گفت چند روز قبل به من خبر دادند استادت سعدین از دنیا رفت. گفت آقای حدائق من خیلی از بستگانم فوت کردند نیامدم ایران، به احترام این استاد از امریکا، چند کشور بلیط هواپیما کردم چند برابر هزینه را پول بلیط هواپیما دادم، خودم را برای مجلس ختم ایشان رساندم شیراز، این را به خود من گفت، گفت الان هم که دارم می‌روم بیرون، دارم می‌روم فرودگاه سوار هواپیما شوم بروم تهران، تهران ترکیه، ترکیه امریکا، گفت به احترام این استاد از امریکا بلند شدم آمدم شیراز.

درس معلم ار بود زمزمه‌ی محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را.

کار خوب کردی خوب هم مزد می‌گیری. امیرالمومنین می‌فرماید مردم با بدنتان می‌توانید یاری کنید دین را، بدنت همکاری و همراهی نمی‌کند، زبانت، زبانت نمی‌تواند حداقل قلباً در درونت عشق به خدا، تبعیت از خدا را فراموش نکنید.

یکی دو مطلب دیگر هم استفاده کنم، از این آیه استفاده می‌شود هر کسی چشم‌انتظار دریافت رحمت الهی است باید زحمت بکشد. پیغمبر فرمود «من جدَّ وجد»[28] جوینده یابنده است «و من قرعَ باباً و لجَّ ولج»[29] زحمت کشیدید مزد می‌گیرید. و یکی از زیباترین جلوه‌های یاری خدا را خدا در همین آیه نام می‌برد، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[30] این را خیلی‌ها نمی‌بینند. این هم هزار نکته باریک‌تر از مو در خود دارد. خدا می‌فرماید از جلوه‌های نصرت الهی این است که ثابت قدمتان می‌کند. ‌آقای مومن، آقای مسجدی، خواهر محترمه، نگو خدا با من چه کرده؟ همین که یک شب مسجد آمدی نصرت خداست. همین‌که امشب نمازت را خواندی نصرت خداست. همین‌که در مسیر دین هستی یاری الهی است. یکی از کامل‌ترین زیباترین و درخشان‌ترین جلوه‌های یاری خدا ثبات قدم شما در دین است. همین که می‌گویی من عمری از من گذشته است، حرام مرتکب نشدم نمازم را ترک نکردم، در مسیر گناه اگر قرار گرفتم آلوده نشدم، اگر یک وقتی شیطان من را فریب داد برگشتم توبه کردم با خدا زاویه پیدا نکردم، این ثبات قدم نصرت خداست. لذا این را بعضی‌ها نمی‌بینند، می‌گویند خدا به ما چی داده؟ همین‌که سلامتی همین‌که آدم خوبی هستی همین‌که در طریق حق قرار گرفتی، همین تایید الهی است. لقمان به فرزندش گفت پسرم اگر نجات پیدا کردی رحمت خدا شامل حالت شده است «فإن نجوتَ فبرحمة الله و إن هلکتَ فبذنوبک»[31] اگر هلاک شدی بدان گناهانت هلاکت کرده. یعنی هر کسی که نجات پیدا می‌کند این نصرت خداست و الّا پیغمبر فرمود هیچ‌کس با عملش نمی‌تواند ادعا کند که من شایسته‌ی بهشتم و شایسته‌ی نجاتم، مگر رحمت خدا شامل حالش شود. عرض کردم یا رسول الله شما هم همین‌طور؟ پیغمبر فرمود من هم همین‌طور. یعنی قطعا لطف الهی نصرت الهی است که انسان‌ها ثابت قدم هستند. این متدینین خوبان روزگار، الان آن‌هایی که در مسیر دین هستند پاک دارند زندگی می‌کنند، به واجباتشان عمل می‌کنند حق الله گردنشان نیست خمسش را می‌دهد زکاتش را می‌دهد حج را می‌رود «وَ ما تَوْفيقي‏ إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيب»[32] توفیقی نیست که نصیب کسی شود مگر خدا لطف آن را کرده. این همه آوازه‌ها از شه بود. این هم ‌‌یک نکته دیگر که عزیزان این را ببینید. گاهی اوقات می‌گویند آقا ما این‌همه نماز خواندیم خدا برای ما چکار کرد؟ همین‌که داری نماز می‌خوانی کار خداست، چرا این را نمی‌بینی؟ این‌همه زحمت کشیدیم به کجا رسیدیم؟ به همین رسیدی که آدم سالمی هستی. همین سلامتی روحت سلامتی عملت همین پاکی، همین نصرت خداست. لذا در این آیه یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین جلوه‌های نصرت خدا را خدا می‌فرماید «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[33] قدم‌هایتان استوار است. همین‌که در محیط گناه رصدت نمی‌کنند. همین‌که درآمد حرام در زندگی‌ات نمی‌آید، همین پاکی‌ها از امداد‌های الهی است، البته این را هم عرض کنم یقینا پاداش الهی بیش از عمل‌کرد ماست. حداقلش خدا می‌فرماید «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[34] کار خوب کردید حداقل ده برابر، در روایتی داریم نسبت به افراد در بستر افتاده‌ی بیمار قدمی برداشتید، هفتاد برابر، نسبت به پدر و مادرهایتان هفتصد برابر، در آن آیه شریفه‌ی سوره مبارکه روم قرآن می‌فرماید اگر در راه خدا انفاق کردید کار کردید «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِل»[35] ‌مثل دانه‌ای است که زیر خاک پنهان کردید یک دانه می‌شود هفت شاخه، هر شاخه صد دانه می‌دهد، یک دانه می‌شود هفتصد دانه! «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء»[36] بیش از این هم ‌ما می‌توانیم بدهیم. لذا پاداش الهی در یاری دین از طرف بنده‌ها خیلی بیش از آن کاری است که بنده‌ها انجام می‌دهند.

با این روایت جمع‌بندی کنم عرائضم را. آقا امیرالمومنین در نهج‌البلاغه فرمود «الله الله فی الجهاد بأموالکم و أنفسکم و ألسنتکم فی سبیل الله» مردم خدا را خدا را در نظر داشته باشید در تلاش و کوشش در راه خدا با اموالتان دارایی‌هایتان، این‌ها مال خداست، این دارایی‌ها مال خداست حالا چند صباحی دست من و شماست، بعد هم از ما می‌گیرند می‌دهند تحویل کس دیگری. بقول شاعر

این ملک که می‌بینی گاه از تو و گاه از من، جاوید نخواهد ماند خواه از تو خواه از من

الان همین مسجد اگر بخواهد گزارش بدهد که قیامت گزارش می‌دهد «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»[37] ‌همین مسجد می‌خواهد گزارش بدهد، هزاران انسان از آغاز تاسیس این مسجد آمدند این‌جا نماز خواندند شرکت کردند و در زیر خروارها خاک آرمیدند من و شما هم باید این راه را برویم.

امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند مردم از این ظرفیت‌ها استفاده کنید با دارایی‌هایتان با جانتان و با زبانتان در راه خدا تلاش و کوشش را فراموش نکنید. از این ظرفیت‌ها استفاده کنید. و جای دیگر حضرت فرمود «أفضل الجهاد جهاد النفس عن الهوی و فطامُها عن اللذات فی الدنیا»[38] با فضیلت‌ترین جلوه‌ی تلاش و کوشش در راه خدا و نصرت دین این است که اول انسان خودش را از حرام از گناه از هواپرستی حفظ کند، همین‌که ما پاک زندگی کنیم داریم خدا را یاری می‌‌کنیم. ببینید امانتی را خدا داده به ما و می‌گوید این امانت را جوری استفاده کن که ‌صاحب امانت می‌پسندد. چشم را بهت دادند یک‌جوری نگاه کن که خدا راضی باشد. با این زبانت یک‌جوری حرف بزن که او بپسندد، با این دست و پا یک‌جوری زندگی کن که رضایت او باشد. لذا حضرت می‌فرماید با فضیلت‌ترین تلاش و کوشش در راه خدا «جهاد النفس عن الهوی»[39] خودتان را از هواپرستی بازدارید، نافرمانی خدا نکنید، «و فطامُها عن اللذات فی الدنیا»[40] ‌باز دارید نفستان را از این لذت‌های زودگذر دنیایی که انسان را به سوی حرام سوق می‌دهد. این هم جلوه‌ای و گوشه‌ای از ادامه‌ی آن بحث فرمایش حضرت که در باب یاری جستن و یاری طلبیدن لوازم کار کجا باید رقم بخورد؟ اگر می‌خواهید مشمول نصرت الهی قرار بگیرید قطعا باید خود در این مسیر گام بردارید که «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[41]

خوب بسنده کنیم عرائض را، یک عرض توسلی داشته باشیم. یکی از عزیزان گفتند اشاره‌ای شود به ساحت مقدسه‌ی زهرای مرضیه سلام الله علیها. در آستانه‌ی نزدیک‌ شدن به فاطمیه‌ی اول هستیم، دوران دورانی است که به حسب تاریخ، زهرای مرضیه دوران سخت پس از رحلت پدر و محجوریت و مظلومیت ایشان است.

تا پیمبر بود زهرا داشت قدر و احترام، رفت بعد از او همه عز و وقار فاطمه

در عزای باب خود از بس که اشک از دیده ریخت، چرخ گفتا رود جیحون شد کنار فاطمه

وصیت کرد یا علی غسِّلنی بالیل شبانه غسلم بده، شبانه کفن کن مرا  شب من را به خاک بسپار و تُعلِم احداً جای قبر را به کسی نشان نده.

یا رسول الله زهرا را ببین، پشت در افتاده بر روی زمین

از فشار در شکسته پهلویش، تازیانه زد عدو بر بازویش

 

[1] محمد آیه7

[2] مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی عج

[3] محمد آیه7

[4] محمد آیه7

[5] بقره آیه152

[6] الکافی ج1 ص138

[7] الکافی ج1 ص138

[8] الکافی ج1 ص138

[9] ابراهیم آیه7

[10] ابراهیم آیه7

[11] ابراهیم آیه7

[12] ابراهیم آیه7

[13] بقره آیه40

[14] غافر آیه60

[15] غافر آیه60

[16] مفاتیح الجنان، دعای کمیل

[17] تحف العقول ص280

[18] محمد آیه7

[19] محمد آیه7

[20] نهج‌الفصاحه ص611

[21] زلزله آیه7 و 8

[22] تحف العقول ص443

[23] محمد آیه7

[24] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[25] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[26] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[27] مستدرک الوسائل ج11 ص16

[28] مصباح الشریعه (ترجمه عبدالرزاق گیلانی) ص

[29] مصباح الشریعه (ترجمه عبدالرزاق گیلانی) ص

[30] محمد آیه7

[31] أعلام الدین فی صفات المومنین ص93

[32] هود آیه88

[33] محمد آیه7

[34] انعام آیه160

[35] بقره آیه261

[36] بقره آیه261

[37] زلزله آیه4

[38] غررالحکم ص207

[39] غررالحکم ص207

[40] غررالحکم ص207

[41] محمد آیه7

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه