مشروح سخنرانی استاد حدائق
در حسینیه عاشقان ثارالله به یاد شهید هاشم اعتمادی نژاد
21 دی ماه 97
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبیّنا و حبیب إله العالمین و شفیع المذنبین و العبد المعید و رسول المسدد المصطفی أمجد أبالقاسم محمد
صلی الله علیه و علی اهل بیت الائمة الهدی مهدیین و المکرمین لاسیما بقیة الله فی الأرضین و ارواحنا العالمین لتراب مقدمهم الفداء.
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «إنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ»[1] صدق الله العلی العظیم
تقدیم به ساحت مقدس رسول عظیم الشأن اسلام پیامبر خاتم صلواتی ختم نمایید.
جهت شادی ارواح طیبهی علماء و شهداء روح ملکوتی حضرت امام اعلی الله مقامه، شهداء فجر انقلاب و شهداء دفاع مقدس، شهدای دفاع از حرم، درگذشتگان از جمع محترم حاضر در مجلس سبباً و نسباً خصوصا شهید عزیزی که مجلس امروز به یاد سی و دومین سال شهادت و خروج ملکوتی اوست سردار سرافراز و سرباز ولایت سردار شهید علیرضا هاشمینژاد، تقدیم به پیشگاه باعظمت عقیلهی بنی هاشم حضرت زینب کبری صلوات بلندتری ختم بفرمایید.
درخدمت برادران عزیز و خواهران محترمهای که در مجلس شرف حضور داریم و به پاس تجلیل و تکریم از مقام شهید و احترام به ساحت مقدس اهلالبیت حضور یافتهایم عزیزانی که از هیئات مذهبی هیأت محترم قائمیه، هیأت محترم زینبیه، هیأت محترم عاشقان ثارالله، هیأت محترم مسجد ایرانی، هیأت محترم مسجدالمهدی و همهی برادران عزیز و خواهران محترمه وجوه نیرهای در مجلس هستید با توجه به موضوع مجلس و مناسبت ایام که در آستانهی ورود به میلاد باسعادت حضرت زینب و مجلس هم به یادبود سردار شهیدی که در روز شهادت حضرت زهرای مرضیه در عملیات دفاع مقدس و کربلای 5 با رمز یازهرا و روز شهادت و در حال قنوت نماز به لقاء الهی واصل شد.
آیهای که محضر عزیزان ذکر شد و مجلس به ذکر آن مزیّن گردید این آیه حکایت حال شهداء را دارد و حکایت حال ما را هم دارد، قرآن در موارد متعددی رمز پیروزی بشر در زندگی دنیایی را در پرتو رعایت دو اصل کلی نام میبرد، آیهای که تلاوت شد آیهی 30 از سورهی مبارکهی فصلت است.
إنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا»[2] کسانی که میگویند پروردگار ما خداوند است و بر این باور و عقیده استقامت به خرج میدهند پای کار ایستادن، نمیگویند خدا و رها کنند، اگر میگویند خدا، برای خدا هم هزینه میکنند و میایستند. زینب است اگر میگوید خدا عون میدهد، جعفر میدهد، آبرو میدهد، سلامتی را میدهد، از همه چیز میگذرد برای خدا حسین را هم برای خدا میدهد. صاحب این ایام عقیلهی بنی هاشم عصر عاشورا آمد کنار گودی قتلگاه دستی زیر این بدن چاک چاک عریان برد و بدنی که سر ندارد جامه بر تن ندارد مقداری این بدن را از زمین بلند کرد، سر به آسمان بلند نمود «اللهم تقبل منا هذا القربان»[3] خدایا این قربانی از ما قبول کن. زینب حسین را هم برای خدا میدهد.
ما در این بزنگاههای زندگی با خدا چقدر هستیم؟ خدایا پول! خدایا مقام! خدایا فرزندم! خدایا خودت. زینب ثابت کرد که خود هم فدای خدا، به ابن زیاد در مجلس ابن زیاد روز دوازده محرم وقتی که آن نانجیب به ازل و ابد به حضرت زینب گفت: دیدی خدا با شما چه کرد. فرمود: «ما رأیت إلا جمیلا»[4] ما هر چه از خدا دیدیم زیباییست. اسارت زیباییست، شلاق خوردن برای خدا زیبایی است زندان رفتن برای خدا زیبایی است، شهید دادن زیبایی است، من خدمت حاج آقای هاشمینژاد پدر بزرگوار شهید عرض کردم در روایت داریم روز قیامت قریب به این مضمون خدا یک عذرخواهی از مؤمنین صبور در دنیا میکند، برای من خدا مصیبت دیدی و صبر کردی، برای من خدا سختیهای دنیا را به جان خریدی حالا من قیامت جبران میکنم. شهید برای من دادی و شکیبایی کردی اجر را الان به شما میدهم.
لذا در روایت داریم وقتی مؤمنین میبینند قیامت چقدر خدا جبران میکند و مجاهدتهای آنها را در دنیا و سختیهایی که برای دین متحمل شدند میگویند ای کاش همهی زندگی ما آمیختهی با مشکلات و سختیها و رنجها بود که خدا اینجا با ما تصفیهحساب میکرد. خدا زیر بار منت بشر قرار نمیگیرد.
إنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا»[5] در فراز و نشیب مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مؤمن شیطان دورت نزند، مؤمن شیطان تو را نبرد. رفاه یا خدا!؟ امتحان است! من دیشب در حرم حضرت احمد بن موسی عرض کردم خدا به اشکال مختلف امتحانمان میکند، با پول، سلامتی، تهدید، گرسنگی، داغ جوان، ثمرات و عزیز را از دست دادن امتحان میشویم و آزموده میشویم، قرآن میفرماید: کسانی که میگویند خدا و استقامت به خرج میدهند.
آقا امیرالمؤمنین محضر رسول الله آمدند عرض کرد: «یا رسول الله أوصنی»[6] پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند: «یاعلی! قل ربی الله ثم استقم»[7] بگو پروردگارا خداست بر این عقیده بایست.
بخشی از مردم میگویند خدا ولی در یک بزنگاههایی رنگ میبازند و وا میدهند، نماز شب میخواند ولی انصاف ندارد، دعای ندبه تعطیل نمیشود ولی در بعضی از جلسات دیده میشود که قلب امام زمان را میشکند. یکی از اساتید علم اخلاق میگفت: بعضیها ولخرج در معنویات هستند خوب زحمت میکشند ولی مفت از دست میدهند. قرآن میفرماید: ایمان همراه با استقامت. اگر میگویید خدا در همهی مراحل زندگیتان عوض نشوید و رنگ نبازید، دنیا به سمت شما بیاید یا دنیا پشت کند سالم باشید، بیمار باشید در رأس باشید یا در حاشیه باشید، استقامت به خرج دهید. امروز هم عزیزان اگر ما مشکلاتی داریم و آسیبهایی داریم از بیتوجهی به این دو اصل است، شما شهیدهای این سفره تربیت شدهاید ایمان و استقامت، شهداء جلوهای از رعایت ایمان کما هو حقه و استقامت هستند، شهید خانواده، همسر، پدر و مادر و فرزند را رها میکند و جان را بر کف میگیرد و در تمام سختیها میایستد این استقامت است. امروز هم راه برونرفت از معضلات همین است که قرآن میفرماید آیهی 30 سورهی فصلت اول تربیت ایمان و ثانیاً استقامت و پایداری است، بله باید برای دین هزینه کرد، یک وقتی رفاه هست و یک وقتی سختی است شما مشکلاتی که اولیای الهی متحمل شدند چه کسی متحمل شده است؟ یک آقایی از متدینین آمد و گله میکرد و میگفت: که زندگی ما اینطور بود و گفت و گفت ... گفتم: یک در هزارم سختیهایی که پیغمبر برای این اسلام کشید ما نکشیدیم.
کدام متدین مذهبی گفتند که فرزندت فرزند تو نیست. مردم این نسبت ناروا را در مدینه به پیغمبر دادند آقای حاجی بهت گفتند فرزندت فرزند خودت نیست؟! منافقین خبر جعل کردند و ابراهیم از ماریه و فرزند رسول الله نیست، مسلمانها شایعه پراکنی کردند، سورهی نور مراجعه بفرمایید و آقا علی بن موسی الرضا پشت سر ایشان گفتند امام جواد فرزند امام رضا نیست، ما میخواهیم از گل نازکتر به ما نگویند، سختی هم نکشیم و مرارت هم نکشیم، بهشت به همین راحتی نیست باید تلاش کرد و زحمت کشید و باید کوشش کرد، باید تحمل کرد برای خدا سختیها را، إنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ»[8] اول اعتقاد قوی، عزیزان من این را هم اضافه کنم جمع متدینین و خوبان شهر است ما امروز حضار محترم هر چه داریم آسیب میبینیم از بیایمانی است و این را با جدیت میگویم این کلاه سرمان نرود که آقا فلان آدم متدین کلاه سرمان گذاشت، اصلا او متدین نیست اگر کلاه سرت گذاشته است، کجا سراغ دارید یک مؤمن واقعی اجحاف کند، کجا سراغ دارید یک متدین حقیقی ظلم بکند، کجا سراغ دارید کسی که از خدا میترسد حریم الهی را بشکند، بنده محاسن دارم این محاسن نشانهی دین نیست یک امتیاز است، تسبیح در دست دارم و ذکر میگویم و ادای دیندارها را در میآورم، دین یعنی اطاعت خدا و ترک نافرمانی الهی.
امروز در عرصهی اقتصادی و عرصههای سیاسی و اجتماعی و فضاهای خانوادگی و درون خانه هر کجا مردم دارند زیان میبینند از بیدینی است، یک مورد بیاورید کسی بگوید من آسیب دیدم از یک مؤمن واقعی، اگر بود من جایزه میدهم، دیندار ظلم میکند؟ اجحاف میکند؟
«إنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ»[9] پیامبر اولین تکلیفش در اولین آیهای که بر او نازل شد گسترش فرهنگ دینی بود «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»[10] مردم را با خدا آشنا کن، مردم خدا یادشان نرود، امروز بعضیها خدا را فراموش کردند که این آشفتهبازار را شما میبینید، امروز اگر بعضیها بیتالمال مال غارتی میبینند یادشان رفته است خدا را، آن کسی که خدا را فراموش نکرد میشود علیبن ابی طالب، برادری که 20 سال از او بزرگتر است و نابیناس آمده از آقا امیرالمؤمنین زمانی که حضرت در رأس حکومت است یک من گندم اضافی میخواهد، یک من گندم! امروز سه کیلو گندم چنده؟ به قیمت امروز سه کیلو گندم اضافی از بیتالمال از امیرالمؤمنین تقاضا کرد مرحوم ثقفی میگوید آقا نشسته بودند و هوا هم سرد بود و عقیل هم نمیدید و آتش جلو حضرت بود و آهن را روی آتش گرفته و گداخته شد، آهسته آهسته نزدیک دستان عقیل آورد یک خورده نزدیک دستان عقیل شد که عقیل احساس حرارت بکند نه اینکه بسوزاند، احساس گرما بکند، عقیل دستش را کشید و گفت: برادر ما تقاضای کمک میکنیم شما حدیدهی داغ دست ما میآورید. امام علی فرمود: وای بر تو عقیل تو تحمل سوختن آتش دنیا را نداری، این ایمان است. از برادرت علی چگونه انتظار داری که از بیت المال مسلمین به تو یک من گندم بیشتر بدهد. بعضیها با بیتالمال چه کار میکنند، سفرهای آنچنانی، جلسات اسرافگونه، بریز و بپاشهای خلاف شرع، اینها را مال بیایمانی است، بیدینی است. مدیران ما و مسئولین ما و کسانی که بیتالمال دستشان هست قیامت سختی دارند. آقا از پول شخصی خودشان به عقیل کمک کردند ولی از بیتالمال هرگز!
چهارتا دزد را میگیرند و گردنکفتها را رها میکنند، ایمان و استقامت با هم باید باشد. ما مشکلمان امروز در بیدینی است، نماز شب نشانهی بیداری نیست، بعضیها نماز شب عادتشان شده است، بعضیها زیارت عاشوران خواندن عادتشان شده است، ولی محتوا در زندگی ندارد، دین یعنی تسلیم مطیع خداوند بودن، نافرمانی خدا نکردن، این گونه افراد منشأ خیر هستند و منشأ برکات هستند، من خودم از حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالعلی قرهی شنیدم، آیت الله قرهی 15 سال با امام در نجف بود و امام به ایران آمدند از سال 57 تا سال 68 که امام در قید حیات بودند رئیس دفتر امام در قم بودند، امام فوت کردند تا زمان حیات آیت الله العظمی اراکی رییس دفتر آیت الله العظمی اراکی بود بعد از آیت الله العظمی اراکی، رییس دفتر آیت الله العظمی بهجت بود تا آیت الله بهجت هم فوت کردند یک مجتهد و متشرع و زاهد و وارسته امین چند مرجع تقلید بود و بیتالمال زیر دستش بود من سالها با ایشان همسفر حج بودم، وقتهایی میشد با ایشان صحبت میکردم و میگفتم از خاطراتتان با امام برایم بگویید.
ایشان گفت: خانهی امام در نجف این خانه بازسازی شده است در شارع قبله در نجف، یک خانهی کوچکی بود و پله میخورد به داخل صحن منزل دو تا اتاق در دو طرف حیاط داشت، یک اتاق مراجعات و دیگری اتاق امام بود، طبقهی فوقانی هم خانوادهی امام بودند. آیت الله قرهی گفت: یک روز آقای عربی آمد و یک مسألهای از من پرسید و از مسائل مستحدثه بود و مسألهای نبود که امام اشاره کرده باشند و در تحریر و توضیحالمسائل، نظر امام را هم ما نمیدانستیم و من در یک کاغذ مسأله را نوشتم به خادم دادم که به اتاق امام ببرد و به امام نشان بدهد، خادم برگه را برد و جواب را گفت و آن عرب هم جواب را گرفت و رفت، ایشان گفتند: ما نزدیک ظهر که میشد اعضاء دفتر وضو میگرفتیم در خروجی منزل میایستادیم که امام تشریف بیاورند و نماز ظهر را به جماع بخوانیم ، آقایان همه ایستاده بودند امام آمدند که از منزل خارج بشوند پا رو پلهی خانه که بروند در کوچه برگشتند یک نگاه تندی به من کردند فرمودند: آقای شیخ عبدالعلی قرهی تو هم اهل اسراف هستی؟ مردم اگر از خدا ترسیدی از شما حساب میبرند اگر از خدا نترسیدی امام صادق فرمود از همه میترسی گاهی اوقات شهامت حرف حق زدن نداری چون از خدا نمیترسی. امام از خدا میترسید. امام فرمود: آقای قرهی تو هم اهل اسراف هستی؟ گفت من چه اسرافی کردم. فرمودند: چرا یک مسأله یک سطری را روی یک برگه کاغذ نوشتی مگر از خدا نمیترسی اگر از حسابرسی الهی نمیترسی. خدا شاهد است امیرالمؤمنین کنار ولی امام را در روز قیامت میزان الاعمال بکند خیلی از ما بارمان روی زمین است، مرحوم امام میزان الاعمال بشود، امیرالمؤمنین نمیخواهد میزان کنند چه میکنند بعضیها با اموال عمومی! قرآن میفرماید: موفقیت و پیروزی و سعادتمندی در پرتو در نظر گرفتن خدا و استقامت است.
یک یا دو حدیث را اینجا تقدیم کنم، امیرالمؤمنین فرمودند: «کیف یستقیم من لمیستقم دینه»[11] شما چطور انتظار دارید کسی زندگی سالمی داشته باشد ولی در دینش سالم نیست، شما چه انتظار دارید از جامعهای که ایدهآل باشد در حالی دین رنگ باخته است، من دیروز خدمت آیت الله دژکام جلسهای بود عرض کردم بعضی از فروشگاهها و محافل عمومیمان و معابرمان شما چه انتظار دارید با این اوضاع میگویید وضع اخلاقی جامعه خوب بشود، ترویج و گناه ظهور وبروز پیدا کرده است و این سخن را امیرالمؤمنین میفرماید: «کیف یستقیم من لم یستقم دینه»[12] دین اگر قوام پیدا نکرد مردم جامعهتان ایدهآل نیست و اقتصادتان سالم نخواهد بود، خانوادهی موفق نخواهیم داشت، جای دیگر حضرت میفرماید: «أفضل السعادة استقامة الدین»[13] عالیترین جلوهی سعادتمندی استقامت در دین است، پای دینتان بایستید، «ثم استقم»[14] اگر میگویید در شبانه روز خدا در زندگیمان رنگ نبازد و خدا فقط گفتنش در مسجد و شب قدر و صبح جمعه و شب جمعه نباشد، در آن خلوتها و در آن مسافرتها خدا یادمان نرود.
یکی از عزیزان از دوستان ما، از اطباء خوب گفت: آقای حدائق اخیراً از یمن آمدم، وضع یمن هر چه بگویی بدتر از آن است که شما فکر کنید، پوستی بر اسکلتهاست، گرسنگی و فقر بیداد میکند.
این آقا بسیار متدین و شریف و عزیز و معتقد اعتقاد دارد که به یمن رفته است و جانش را کف دستش گرفته است گفت: حاج آقا یک دکتری از خارج آمده بود از امریکا. (اینهایی که من میگویم ارزشهای دینی ماست) این آقا مسلمان هم نبود ویکی از پروفسورهای جراح معروف که در آنجا باید ماهها در نوبت جراحی باشیم و شاگردانشان در یمن بودند و گزارش داده بودند که وضع مردم بد است و این آدم معتقد به خدا بود بلند شده بود به یمن آمده بود و در 24 ساعت یک وعده بیشتر غذا نمیخورد برای همدردی با این مردم و مرتب در اتاق عمل و مشغول جراحی بود، شاید روزی 17 یا 18 عمل جراحی میکرد و این غذا را هم که میخورد میگفت غذا میخورم که بتوانم خدمت کنم. حالا گاهی اوقات افراد میبیند که در خانوادهاش مشکلات و مسائل دارد میگوید مشکل خودت هست به ما ربطی ندارد، امیرالمؤمنین فرمود: اگر اعتقاد به آن باور پیدا کرد قطعا جامعهی شما جامعهی موفقی خواهد بود «إن تستقیموا تفلحوا»منبع یافت نشد اگر استقامت به خرج دادید رستگاری میآید. قرآن میفرماید: ایمان، استقامت. یک جملهی دیگر از فرمایشات حضرت در نهج البلاغه بگویم و عرائضم را جمعبندی کنم، خطبهی 176 حضرت میفرماید: «و قد قلتم ربنا الله»[15] گفتید خدا خدای ماست باور دارید خدای شماست اما اینجاها باید خودتان را نشان بدهید، «فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ»[16] روی عمل به قرآن محکم باشید. امروز به قرآن چقدر عمل میکنید، به آیات امر به معروف و نهی از منکر، آیات حجاب، آیات زکات، آیات خمس، آیات مساوات، آیات مودت، به این آیات قانونی قرآن که قریب به 600 آیهی قانونی است چقدر عمل میکنیم؟! استقامت به خرج میدهیم به عمل به قرآن؟ میگویید خدا خدای ماست خودتان را نشان بدهید در عمل به قرآن، «فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ»[17]، «وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ»[18] راه و روشی که اوامر الهی را باید اطاعت کنید بپیمایید. «وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ»[19] آن راه پسندیدهی صالحی که در مسیر عبادت است آن را طی کنید.« ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا»[20] از دائره ی حق خارج نشوید، «وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا»[21] در دین بدعت ایجاد نکنید و تحریف نکنید و با سلیقهی شخصی از دین برداشت نکنید.«وَلَا تُخَالِفُوا عَنْهَا»[22] مخالفت هم با فرامین الهی نکنید. اگر این ایمان و استقامت اتفاق افتاد، خدا میفرماید ما سه تا کار برایتان میکنیم« تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا»[23] فرشتگان بر شما نازل میکنیم و این سه بشارت نازل میشود خوف را برمیداریم یعنی نگرانهایی نسبت به آینده یعنی حاج آقا نگران دلار نمیشوید، بخدا قسم ایمانهایمان ضعف دارد در این فراز و نشیبهای اقتصادی دغدغهی نماز قضا را نداریم ولی دغدغهی فراز و نشیب پول را داریم، خوف را برمیداریم خدا هست بس است، خدا به حضرت موسی فرمود: موسی تا من خدایی میکنم غم رزق و روزی را نخور، ما که هستیم تو خوب بندگی کن ما خدایی میکنیم، آیا خدا ازش بر نمیاید که بندههایش را اداره کند؟ این ایمان است که رنگ باخته است، کسانی که ایمان و استقامت دارند نسبت به آینده هیچ هراسی ندارند خدا تأمین میکند و خدا اداره میکند.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن، که خواجه خود روش بندهپروری داند
«وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ»[24] نسبت به گذشته هم دیگر دغدغه و هراس ندارد با خدا حسابت را صاف کردی به آرامش میرسی، بشارت بهشت و عاقبتبخیری را هم به شما خواهند داد.
این سه پاداش در گرو رعایت آن دو اصل است ایمان و استقامت،
خدا رحمت کند همهی شهداء را و امام شهدا را که اسوهی ایمان و استقامت بودند من فرازی از وصیتنامهی شهید عزیز و سردار سرافرازی که این مجلس به پاس سی و دومین سال شهادت این عزیز منعقد است فرازی از وصیتنامهی شهید سردار علیرضا هاشمینژاد را بخوانم. تبرکاً و تذکراً در جهت پاسداری از حرمت خون شهداء راه شهدا را دنبال کنید و با رفتن به دانشگاه و مدارس عالی با تخصص توأم با معنویت در جهت خدمت کردن به مردمی که امام امت آنها را ولی نعمت خویش میداند مسئولین خادم هستند و ولی نعمت مردم هستند من بارها عرض کردم اگر کسی نمیتواند خادمی کند باید ول کند میتوانی نوکری کنی بسم الله، نمیتوانی فی امان الله، به مردم که امام امت آنها را ولی نعمت خویش میداند وظیفهی الهی خود را به سر منزل مقصود که رضایت خداوند متعال است برسانید، از ذات پاک مقدس خداوند متعال خواستارند تمام کسانی که به هر نحو این انقلاب را یاری مینمایند توفیق جهاد در رکاب امام زمان (عج) را عنایت بفرماید و بدانید که در مقابل خون شهداء مسئول هستیم یکی همین شهید هاشمینژاد، قیامت جلو اینهایی که کوتاهی کردند میگیرد میگویند ما رفتیم با جانمان دفاع کردیم به شما سپردیم شما چه کردید؟ این عزیز در تاریخ 25 دیماه 65 که مصادف با شهادت حضرت زهرای مرضیه بود در قنوت نماز صبح به سردار سرافراز و شخصیت گرانقدر سردار دهپرور در کنار ایشان در سنگر بودن ایشان در حال نماز صبح در قنوت به شهادت رسید، در منطقهی شلمچه در کربلای 5 و با ذکر عملیات یا زهرا. من بسنده کنم محضر عزیزان و عذرخواهی میکنم یک تذکری هم دادند دوستان ما از بنیاد مهدویت در خارج از مجلس این عزیزان تقاضا کرده بودند به بعضیها برای کمک به پیشبرد و ساخت دانشکده و مهدیهی مهدویت مساعدت کنند، این عزیزان بیرون مجلس هستند کسانی که مایل به کمک کردن هستند راهنمایی میکنند، بالاخره آقایان این پولها را نمیتوانید ببرید شانس بیارید یک دست کفنی گیرتون میآید آن چیزی که میدهید دارید، آن چیزی که نگه میدارید ندارید. آن چیزی که میگذارید میخورند و گاهی اوقات دشنام میدهد که چرا کم گذاشته است.
عزیزان ما بیرون هستند و بعضیها پیشنهاد کرده بودند که این کتاب سبک زندگی مهدوی را بیاورید عرضه کنید، آن کتاب را هم آوردند بالاخره یک وقت من خودم نمیتوانم با جوانم صحبت کنم یا برادر یاعروس یا داماد فرق نمیکند بابا یک کتاب یا سی دی دستش بدهید گاهی اوقات بعضیها بودند با یک کتاب و نوشته مسیر زندگیشان عوض شد، این سبک زندگی مهدوی که شرح دعای اللهم ارزقتنا توفیق طاعة حضرت ولی عصر است این هم با یک تخفیف مناسب و خوب در بیرون مجلس وجود دارد، بعضیها گفتند کتاب نمیآورید یا میآورید، دوستان ما در خدمت عزیزان هستند هم کمک به توسعه و گسترش انشاءالله این ساختمانی که به نام امام زمان و افتخار برای شهر شماست واستان شماست و مملکت شماست و همان کتاب هم انشاءالله در خدمت شماست، من یک عرض ادب مختصری کنم چون این شهید روز شهادت حضرت زهرای مرضیه شهید هاشمینژاد به شهادت رسید و فردا هم روز حضرت زینب است.
این دختر و مادر شباهتها دارند، مادر مدافع ولایت است دختر حامی ولایت بود، زینب در محضر فاطمه پرورش پیدا کرد و افتخار امام حسین روز عاشورا دامن پاک مادرش بود، زینب دفاع از امام را از مادر فرا گرفت این شباهت اول (مدافع ولایت).
مادر برای دفاع از ولایت سیلی خورد، مادر برای دفاع از ولایت تازیانه خورد، من همین جمله را بگویم آقایان دختر هم برای دفاع از ولایت سیلی خورد، زینب هم برای دفاع از ولایت تازیانه خورد تا کجا، امام سجاد میفرماید شب یازدهم بود دیدم عمهام لابلای خیمههای نیمسوخته نماز شبش را نشسته میخواند، گفتم: عمه جان نماز شب را نشسته میخوانی، فرمود: عزیز برادر آنقدر این بدن شلاق و تازیانه خورده است...
اللهم صل علی محمد و آل محمد، اللهم عجل لولیّک الفرج و سهّل له المخرج و أوسع له المنهج
پروردگارا ما را شرمندهی شهدا و امام شهدا در روز قیامت قرار نده، توفیق پیمودن راه شهداء و امام شهداء در این باقیماندهی زندگیمان به همهی ما مرحمت بفرما.
[1].فصلت، آیه30
[2].فصلت، آیه30
[3] عوالم العلوم و المعارف و الاحوال و الآیات و الاخبار و الاقوال ج11 ص958
[4] لهوف آیه160
[5].فصلت، آیه30
[6] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص114
[7] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص114
[8].فصلت، آیه30
[9].فصلت، آیه30
[10] علق آیه1
[11] تصنیف غررالحکم ص86
[12] تصنیف غررالحکم ص86
[13] غررالحکم ص186
[14] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص114
[15] نهج البلاغه خطبه 176
[16] نهج البلاغه خطبه 176
[17] نهج البلاغه خطبه 176
[18] نهج البلاغه خطبه 176
[19] نهج البلاغه خطبه 176
[20] نهج البلاغه خطبه 176
[21] نهج البلاغه خطبه 176
[22] نهج البلاغه خطبه 176
[23].فصلت، آیه30
[24].فصلت، آیه30