11

مسألة 9): إذا كان المعدن في معمور الأرض المفتوحة عنوة التي هي للمسلمين فأخرجه أحد من المسلمين ملكه وعليه الخمس، وإن أخرجه غير المسلم ففي تملكه إشكال وأما إذا كان في الأرض الموات حال الفتح فالظاهر أن الكافر أيضا يملكه وعليه الخمس.

مسأله نهم از مسائل کتاب خمس عروه موردبحث قرار گرفت که اگر معدن در زمین آباد مفتوحةالعنوة حین فتح باشد متعلق به عموم مسلمانان است و اگر کسی این معدن را استخراج کرد و به بهره‌برداری رساند باید خمس آن را بپردازد.

«فأخرجه أحد من المسلمين ملكه وعليه الخمس» حال اگر غیرمسلمان در این زمین معدنی را استخراج کرد تملک این زمین توسط او اشکال دارد. در اینجا نیز یک نظر از مرحوم حضرت امام رحمة الله علیه نقل کنیم.

یک تفاوتی نیز میان زمین‌های مفتوحةالعنوة و زمین‌های عمومی که موات و انفال نیز شامل این زمین‌ها می‌شود عرض کنم:

  • 1- زمین‌های مفتوحةالعنوة، در زمانی که مسلمانان آن‌ها را فتح کرده‌اند آباد و معمور بوده‌اند. این‌ها متعلق به عموم مسلمانان است و ملک شخص خاصی نیست و منافع آن نیز باید صرف مصالح عمومی جامعه مسلمین شود؛ مانند درمانگاه، بیمارستان، مسجد و یا مراکز عام‌المنفعه‌ای که همه مسلمین در آن‌ها مشترک هستند اما انفال این‌طور نیست. انفال یا زمین‌های موات، متعلق به عامه مسلمین هستند ولی هزینه‌های این‌ها نیز می‌تواند هم صرف مصارف عام شود و هم صرف مصارف خاص. شاید امام مسلمین صلاح بداند در یک مورد خاص هزینه کند ولی زمین‌های مفتوحةالعنوة این‌طور نیست. البته باید در نظر داشت که در زمین‌های موات و انفال نیز اذن حاکم اسلامی شرط است و این‌طور نیست که هرکسی به هر اندازه‌ای بخواهد در این زمین‌ها تصرف کند.
  • 2- مفتوحةالعنوة، ملکیت عمومی و متعلق به همه مسلمانان است و این ملکیت عمومی مانع تحقق نسبت به حق خاص برای کسی می‌شود و لذا زمین‌های حین فتح که آباد بوده‌اند متعلق به شخص خاص نیست؛ هرچند مسلمانی روی این زمین کار کند و فعالیت زراعی یا تجاری داشته باشد. ولی در زمین‌های انفال و موات اگر کسی آن‌ها را احیاء کرد اسلام برای احیاء کننده حقی قائل است و یک مالکیتی نسبت به این زمین برای او رقم می‌خورد. بحث هم در این بود که در این زمینی که احیاء کرده است معادنی که کشف کرده است چه وضعیتی دارد؟ گفتیم که منافعی که ملحق به این زمین است نیز متعلق به مالک است؛ مثلاً چاه آبی به عمق پانزده متر زده است ولی اگر چاهی به عمق پانصد متر زد جزو منابع عموم مسلمانان می‌شود مانند جاه نفت است که متعلق به شخص خاصی نمی‌تواند باشد.
  • 3- زمین‌های مفتوحةالعنوة قابلیت برای فروختن و بخشیدن و مانند آن ندارد؛ زیرا مال شخصی نیست. این یک منفعتی برای فرد حاصل شده است ولی مالک نمی‌شود. اما انفال و موات چنین محدودیتی ندارد. این‌ها قابل تملک هستند. این مالکیت به ارث نیز می‌رسد و به بیع نیز انتقال پیدا می‌کند یا به صلح یا به شروط دیگری از عقود قابل‌انتقال است.

مرحوم سید اشاره فرمودند که اگر معدن در زمین‌های مفتوحةالعنوة باشد و احدی از مسلمانان آن را بهره‌برداری و استخراج کند مالک معدن می‌شود نه مالک زمین؛ البته خمس معدن را باید پرداخت کند.

حال اگر این کار را غیرمسلمان کرد در تملک او اشکال دارد؛ زیرا این زمین متعلق به عامه مسلمین است و او از عامه مسلمین نیست. او در زمینی معدن استخراج کرده است که اصلاً به او تعلق ندارد ولی اگر در زمین موات چنین کاری کرد می‌گویند اطلاقات روایات این‌ها را می‌گیرد؛ «من أحيى أرضا مواتا فهي له»[1] سواء کان المسلم او کافر. یا قاعده مشهور «من حاز ملک» که از روایات استنباط شده است.

وأما إذا كان في الأرض الموات حال الفتح فالظاهر أن الكافر أيضا يملكه وعليه الخمس اگر کافر در زمین موات معدنی را استخراج کرد یا از آن بهره‌برداری کرد مالک می‌شود و باید خمس آن را بپردازد.

سؤال: مسأله بخشش فدک به حضرت زهرا سلام‌الله علیها با این مسأله تعارضی ندارد؟

پاسخ: فدک اصلاً ملک طلق پیامبر صلی‌الله علیه و آله بود و بزرگان یهود بعد از فتح خیبر به ایشان هدیه کردند. آن هفت منطقه‌ای که به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله بخشیدند. مالک رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و ایشان نیز این ملک خودشان را به دخترشان بخشیدند. استدلال حضرت زهرا سلام‌الله علیها نیز همین مطلب را در خطبه معروفشان فرمودند که قرآن می‌فرماید: «وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ»[2] سلیمان از داوود ارث می برد و بعد شما از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله حدیث مخدوشی نقل می‌کنید که «نحن معاشر الانبیاء لا نورث» این مطلب با قاعده احکام الهی سازگاری ندارد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز اگر اموالی دارد مانند بقیه انسان‌ها به ورثه او می‌رسد. این مسأله از ما نحن فیه ما خارج است و آن زمین متعلق به شخص رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و حضرت نیز در زمان حیاتشان هدیه دادند که اگر غیرازاین بود حضرت زهرا سلام‌الله علیها احد از وراث بودند ولی این بخششی بود که حضرت در زمان حیات صورت دادند.

در بحث مقتضای قاعده تبعیت نیز عرض کردیم که اگر مالکیت به اعتبار ملک آمد منابع این ملک و منافع آن سافلاً و عالیاً متعلق به مالک است. اگر بنده مالک ملکی شدم طبقات فوقانی و زیرین و دیگر ملحقات آن را نیز مالک می‌شوم. این را قاعده تبعیت می‌گوید. البته این ملکیت تا حد معقولی باید باشد؛ نه این‌که در اعماق زمین یا طبقات عالیه آسمان باشد.

اینجا یک نکته‌ای را آیت‌الله‌العظمی مکارم ذیل همین مسأله دارند که عرض می‌کنم. ایشان می‌فرمایند: «كون المعادن في الأنفال ملكاً للإمام علیه‌السلام والموجودة في المحياة من المفتوحة عنوة ملك لجميع المسلمين» زمین‌های انفال متعلق به امام علیه علیه اسلام است. «موتان الأرض لله ورسوله، فمن أحيا منها شيئا فهو له»[3] زمین‌های مرده ملک خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام معصوم علیه السلام است ولی زمین‌هایی که حال فتح آباد بوده است متعلق به همه مسلمین است.

« نعم إذا كانت المعادن خارجة عن هذه الأراضيى كلّها مثل ما كان في تحت البحار أو الأنهار، أو كانت في أعماق الأرض بحيث لا تشملها التبعية» بله یک‌وقتی قاعده تبعیت این مسأله را نمی‌گیرد. اگر در طبقات عالیه آسمانی یا اعماق زمین باشد مالکیت ایجاد نمی‌شود. «كانت من المباحات الأصلية»[4] نظر بسیاری از فقها و حضرت امام رحمة الله علیه نیز این است که چاه‌های زیرزمینی و نهرهای زیرزمینی و منابعی که در اعماق زمین قرار دارد که روی قاعده تبعیت متعلق به این زمین به‌حساب نمی‌آید از مباحات اصلیه است یعنی متعلق به عامه مسلمین است و تعلق به شخص خاصی ندارد.

اینجا در بحث زمین مفتوحةالعنوة گفتیم متعلق به عموم مسلمین است؛ زیرا نص داریم. در زمین‌های موات مرحوم سید گفت اگر کافر این زمین را احیاء کند مالک می‌شود. این مالکیت کافر از کجا استفاده می‌شود؟

  • 1- سیره عقلاء است. عقلاء هرکسی که حیازت کند و زمین مرده‌ای را به بهره‌برداری برساند را مالک می دانند؛
  • 2- سیره مستمره فقهاء؛ بعضی از نظرات فقهای گذشته را نیز اشاره خواهیم کرد؛
  • 3- اذنی که از معصومین علیهم‌السلام صادر شده است.

بررسی روایی

دو روایت را از امروز عرض کنم که نوع مأخذ فقهایی که می‌گویند اگر مالک در زمین موات کار کرد و بهره‌برداری کرد مالک می‌شود مشخص شود.

یکی روایتی است که هفت نفر از فضلای شیعیان نقل کرده‌اند. صحیحه بسیار قوی و معتبری است که راویان آن زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، ابابصیر و عبدالرحمن بن ابی عبدالله و شخصیت‌های دیگری هستند. این روایت را صاحب وسایل در جلد هفدهم باب اول نقل کرده است.

روایت از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است که هر دو از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل کرده‌اند: «من أحيى أرضا مواتا فهي له»[5] هرکسی که زمین مرده‌ای را احیاء کند زمین به او تعلق دارد. این روایت اطلاق دارد و به مسلمان یا کافر بودن او اشاره‌ای نشده است. این دلیلی است بر این‌که کافر نیز می‌تواند احیاء کند و مالک شود.

سؤال: این مورد با قاعده نفی سبیل تعارض ندارد؟

پاسخ: این قاعده دلیل بر این است که خدا بر این‌ها سلطه نداده است. اقتضای کار عادی این است که کافر یک کارخانه می‌زند و چند مسلمان نیز می‌روند و با او کار می‌کنند و دستمزد می‌گیرند. تسلط به این معنا است که قدرت و تحکم پیدا کند و منافع مسلمانان را ضایع کند. در ازدواج نیز می‌گویند مرد کافر نمی‌تواند با زن مسلمان ازدواج کند زیرا سلطه بر زن دارد. اگر زمانی آمد که کارخانه‌دار کافری از این موقعیت خودش استفاده می‌کند و به مسلمانان ظلم می‌کند. وظیفه حاکم اسلامی است که جلوی این ظالم را بگیرند ولی در روال عادی اگر کسی کاری کرده است و مالک شده است و امکان دارد مسلمانی نیز برای او کار کند. زمان رسول‌الله نیز همین‌طور بود و مسلمانان در باغ یهودی کار می‌کرد و حقش را می‌گرفت. آن سبیل و سلطه‌ای که بخواهد زور بگوید نبوده است و اگر بخواهد زور بگوید شامل این آیه می‌شود.

روایت دوم در همان کتاب وسایل جلد هفدهم است که محمد بن مسلم در روایت صحیحه ای می‌گوید که از امام باقر علیه‌السلام شنیدم «سمعت أبا جعفر علیه‌السلام يقول: أيما قوم أحيوا شيئا من الأرض وعمروها فهم أحق بها وهي لهم»[6] هرکسی و هر قومی که زمینی را احیاء کند احق به زمین است و آن زمین متعلق به احیاء کننده است.

از این روایات در وسایل متعدد ذکر شده است و ما دو مورد را ذکر کردیم؛ و شبیه به این‌ها ذکر شده است که از مجموع این‌ها عمومیت این مطلب فهمیده می‌شود که در روایات بین اصناف مردم فرقی گذاشته نشده است. ازاین‌جهت که مؤمن یا کافر باشد. روایات اطلاق دارد و لذا مرحوم سید نیز که فرمودند اگر کافر احیاء کرد اشکالی ندارد روی همین جهت بود.

سیره مستمره نیز مسأله ای است که در بین فقهاء در گذشته تاریخ نیز همین بوده است و البته ممکن است اشکالی مطرح شود که در جلسه آینده عرض خواهیم کرد.

 

پی‌نوشت‌ها:

 [1] . وسائل الشيعة - ط الإسلامية، الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر، ج17، ص327.

وعنه عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عن زرارة ومحمد بن مسلم وأبي بصير وفضيل وبكير وحمران وعبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهما السلام قالا: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من أحيى أرضا مواتا فهي له. محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم مثله. وكذا الذي قبله.

[2] . سوره نمل آیه 16.

وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ

و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشكارى است.»

[3] . عوالي اللئالي، ابن أبي جمهور، ج3، ص480؛ السنن الكبرى للبيهقي 6: 142، كتاب احياء الموات، باب من أحيا أرضا ميتة ليست لاحد ولا في حق أحد، فهى له.

[4] . أنوار الفقاهة في أحكام العترة الطاهرة( كتاب الخمس و الأنفال)، مكارم الشيرازي، الشيخ ناصر، ج1، ص98.

[5] . وسائل الشيعة - ط الإسلامية، الحر العاملي، الشيخ أبو جعفر، ج17، ص327.

وعنه عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عن زرارة ومحمد بن مسلم وأبي بصير وفضيل وبكير وحمران وعبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهما السلام قالا: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من أحيى أرضا مواتا فهي له. محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم مثله. وكذا الذي قبله.

[6] . همان.

وباسناده عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن محمد بن حمران، عن محمد بن مسلم قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: أيما قوم أحيوا شيئا من الأرض وعمروها فهم أحق بها وهي لهم.

 

دانلود

دانلود فایل PDF درس:

  pdf درس خارج فقه (خمس) 21 مهر 97 (509 KB)

 

 

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه