اعمال ماه رمضان

اين اعمال كه آثار عميقى در پرورش روح و جان انسان دارد، به دو بخش تقسيم مى شود:
اوّل: اعمال مشترك ماه مبارك رمضان، كه مخصوص شب و روز معيّنى نيست، و آن بر چهار قسم است:
1ـ اعمالى كه در هر شب و روز ماه مبارك انجام مى شود.
2ـ اعمالى كه مخصوص شب هاى ماه مبارك است.
3ـ اعمالى كه مخصوص سحرگاهان پرفيض اين ماه است.
4ـ اعمالى كه مخصوص روزهاى ماه مبارك است.
دوم: اعمالى كه به روزها يا شب هاى معيّنى اختصاص دارد و پاداش و ثواب بى شمارى براى آنها ذكر شده است.

 

 

 

اعمال مشترك ماه مبارك رمضان

 

 

اعمال مشترك هر شب و روز
اعمال مشترك هر شب و روز ماه رمضان، بسيار است از جمله:
1ـ «سيّد بن طاووس» از امام صادق و امام كاظم(عليهما السلام) روايت كرده است كه فرمودند: از اوّل ماه تا آخر ماه مبارك - بعد از هر فريضه - اين دعا را مى خوانى:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى كُلِّ عام، ما
خدايا روزيم گردان حج خانه كعبه را دراين سال و در هر سال تا
اَبْقَيْتَنى فى يُسْر مِنْكَ وَعافِيَة وَسَعَةِ رِزْق، وَلا تُخْلِنى مِنْ تِلْكَ الْمواقِفِ
زنده هستم در آسايش و تندرستى از جانب تو و وسعت روزى و دورم مكن از اين اماكن
الْكَريمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ، وَزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
گرامى و مشاهد شريفه و زيارت قبر پيامبرت كه درود تو بر او و آلش باد
وَفى جَميعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالأخِرَةِ فَكُنْ لى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيـما
در همه حاجتهاى دنيا و آخرتم پشتيبان من باش خدايا از تو خواهم در آنچه
تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ
بنا هست درباره اش حكم فرمايى و مقدّر كنى در آن فرمان حتمى و مسلّم در شب قدر از آن تقديرى كه برگشت ندارد
وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
و تغيير نپذيرد كه مرا از حاجيان خانه محترم كعبه ات ثبت فرمايى آن حاجيانى كه حجشان درست
اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ
و سعيشان مورد تقدير و سپاس است و گناهانشان آمرزيده و كارهاى بدشان بخشيده شده است و قرار ده
فيـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى، وَتُؤدِّىَ عَنّى
در همان قضا و تقديراتت كه عمر مرا طولانى گردانى و روزيم را فراخ كنى و امانت و قرضم را
اَمانَتى وَدَيْنى، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
اداء فرمائى، اجابت فرما اى پروردگار جهانيان.
و همچنين بعد از هر نماز فريضه اى مى گويى:
يا عَلِىُّ يا عَظيمُ، يا غَفُورُ يا رَحيمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ، اَلَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ
اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تويى پروردگار بزرگى كه نيست مانند او
شَىْءٌ، وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ
چيزى و او شنوا و بيناست و اين ماهى است كه آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت
وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ
و برترى داده اى بر ماههاى ديگر و اين ماهى است كه روزه آن را بر من واجب كرده و اين ماه
رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدًى لِلنّاسِ وَبَيِّنات مِنَ الْهُدى
رمضان است همان ماهى كه قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى كه راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدايت
وَالْفُرْقانِ، وَجَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، فَيا ذَا
و جدا ساختن (ميان حق و باطل) است و قراردادى در اين ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه كردى پس اى
الْمَنِّ وَلا يُمَنُّ عَلَيْكَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، فيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ،
منّت دارى كه كسى بر تو منّت ندارد منّت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در ميان آنان كه بر آنها منّت نهى
وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(1)
و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترين مهربانان.
2ـ «شيخ كفعمى» در «مصباح» و «بلدالامين» از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: هر كس اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداى متعال گناهان او را بيامرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللّهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقير، اَللّـهُمَّ اَشْبِـعْ
خدايا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور خدايا دارا كن هر ندارى را خدايا سير كن
كُلَّ جائِـع، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيان، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدين، اَللّـهُمَّ
هر گرسنه اى را خدايا بپوشان هر برهنه را خدايا ادا كن قرض هر قرضدارى را خدايا
فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوب، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريب، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسير،
بگشا اندوه هر غمزده را خدايا به وطن بازگردان هر دور از وطنى را خدايا آزاد كن هر اسيرى را
اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِد مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريض،
خدايا اصلاح كن هر فسادى را از كار مسلمين خدايا درمان كن هر بيمارى را
اَللّـهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ
خدايا ببند رخنه فقر ما را به وسيله دارايى خود خدايا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل كن خدايا
اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ، وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ.(2)
ادا كن از ما قرض و بدهيمان را و بى نيازمان كن از ندارى كه راستى تو بر هر چيز توانايى.
3ـ مرحوم «شيخ كلينى» در «كافى» از ابوبصير روايت كرده كه امام صادق(عليه السلام) در ماه رمضان اين دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ اِنّى بِكَ أَتَوَسَّلُ وَمِنْكَ اَطْلُبُ حاجَتى، مَنْ طَلَبَ حاجَةً اِلىَ
خدايا من به تو متوسّل مى شوم و از شخص تو مى جويم حاجتم را و هر كه حاجت خويش از
النّاسِ فَاِنّى لا اَطْلُبُ حاجَتى اِلاَّ مِنْكَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، وَاَسْئَلُكَ
مردم مى جويد ولى من نجويم حاجتم را جزاز تو تنها كه شريكى ندارى و از تو خواهم
بِفَضْلِكَ وَرِضْوانِكَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ لى فى
به حق فضل و خشنوديت كه درود فرستى بر محمّد و خاندان او و اين كه در اين
عامى هذا اِلى بَيْتِكَ الْحَرامِ سَبيلاً، حَجَّةً مَبْرُورَةً، مُتَقَبَّلَةً زاكِيَةً خالِصَةً
سال براى رسيدن من به خانه محترمت كعبه راهى قرار دهى كه حجى صحيح و پذيرفته و پاكيزه و خالص
لَكَ، تَقِرُّ بِها عَيْنى، وَتَرْفَعُ بِها دَرَجَتى، وَتَرْزُقُنى اَنْ اَغُضَّ بَصَرى، وَاَنْ
براى تو انجام دهم آن چنانكه ديده ام بدان روشن شود و درجه ام بدان بالا رود و روزيم كن كه ديده ام را بپوشانم و
اَحْفَظَ فَرْجى، وَاَنْ اَكُفَّ بِها عَنْ جَميـعِ مَحارِمِكَ، حَتّى لايَكُونَ شَىْءٌ
عورتم را (از گناه) نگهدارم و خود را از همه كارهاى حرام تو باز دارم تا بدان حد كه هيچ چيزى
آثَرَ عِنْدى مِنْ طاعَتِكَ وَخَشْيَتِكَ، وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ، وَالتَّرْكِ لِما
در پيش من محبوبتر از اطاعت و ترس از تو و انجام آنچه دوست دارى و نكردن آنچه را
كَرِهْتَ وَنَهَيْتَ عَنْهُ، وَاجْعَلْ ذلِكَ فى يُسْر وَيَسار وَعافِيَة، وَ اَوْزِعْنى
ناخوش دارى و آن را قدغن كرده اى نباشد و قرار ده همه اينها را در گشايش و آسودگى و تندرستى با هر چه
شُكْرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتى قَتْلاً فى سَبيلِكَ تَحْتَ
نعمت كه به من داده اى و از تو خواهم كه مرگ مرا كشته شدن در راهت قرار دهى كه در زير
رايَةِ نَبِيِّكَ مَعَ اَوْلِيآئِكَ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَقْتُلَ بى اَعْدآئَكَ وَاَعْدآءَ رَسُولِكَ،
پرچم پيغمبرت با دوستانت كشته شوم و از تو خواهم كه دشمنان خود و دشمنان پيامبرت را بدست من بكشى
وَاَسْئَلُكَ اَنْ تُكْرِمَنى بِهَوانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَلا تُهِنّى بِكَرامَةِ اَحَد
و از تو خواهم كه مرا گرامى دارى بخوار كردن هر يك از خلق خود كه خواهى ولى خوارم نكنى به گرامى داشتن هيچ يك
مِنْ اَوْلِيآئِكَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً، حَسْبِىَ اللهُ ما شآءَ اللهُ.(3)
از دوستانت خدايا قرار ده براى من با پيامبرت راهى خدا مرا بس است و آنچه خواهد شود.
«سيّد بن طاووس» در «اقبال» از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: در شب هاى ماه رمضان بعد از نماز مغرب، با اين دعا، براى توفيق زيارت خانه خدا دعا كن.(4)
و «كفعمى» در «بلدالامين» گفته است كه: مستحبّ است اين دعا را در شب اوّل ماه رمضان و هر روز از اين ماه بخواند.(5)
4ـ بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان تلاوت قرآن است; زيرا قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شده است و در حديث آمده است كه: هر چيزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى ديگر، هر ماهى يك بار ختم قرآن سنّت است و اقلّ آن هر شش روز است; ولى در ماه رمضان، هر سه روز يك ختم قرآن سنّت است و اگر بتواند روزى يك قرآن ختم كند، خوب است.(6)
شكّى نيست كسانى كه با مفاهيم و محتواى قرآن آشنايى ندارند سزاوار است در محتواى آيات دقت بيشترى كنند و در مكتب قرآن درس فرا گيرند، هر چند مقدار كمترى بخوانند همان گونه كه تشكيل جلسات تفسير براى فهم هدايت هاى قرآن در اين باره بسيار مناسب است.
«علاّمه مجلسى» مى فرمايد: اگر ثواب هر ختم قرآنى به روح مقدّس پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) و يا يكى از ائمه هدى(عليهم السلام) (و يا به محضر حضرت ولى عصر(عليه السلام)) هديه شود ثوابش بيشتر مى شود.(7) و از روايتى برمى آيد كه پاداش چنين كسى آن است كه در روز قيامت در سايه آن بزرگواران باشد.(8)
5ـ بايد دعا و ذكر صلوات و استغفار از گناهان در اين ماه بسيار نمود. و كلمه طيّبه لا إلهَ اِلاَّ الله را فراوان گفت.(9) در روايتى مى خوانيم: وقتى ماه مبارك رمضان داخل مى شد امام زين العابدين(عليه السلام) جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير، سخن نمى گفت.(10)
همچنين بايد به عبادت و نافله هاى شب و روز در اين ماه اهمّيّت فراوان داد،(11) مخصوصاً كسانى كه در غير اين ماه موفّق به انجام نافله ها (مخصوصاً نافله شب) نيستند.
1. اقبال، صفحه 24.
2. مصباح كفعمى، صفحه 617 و بلدالامين، صفحه 222 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 120.
3. كافى، جلد 4، صفحه 74، حديث 6.
4. اقبال، صفحه 24.
5. بلدالامين، صفحه 222.
6. زاد المعاد، صفحه 109.
7. زاد المعاد، صفحه 109.
8. اقبال، صفحه 110.
9. زاد المعاد، صفحه 109.
10. كافى، جلد 4، صفحه 88، حديث 8.
11. زادالمعاد، صفحه 109.

 

اعمال مشترك شب هاى ماه مبارك رمضان
اعمالى كه در شب هاى ماه رمضان بجا آورده مى شود چند امر است:
1ـ افطار كردن به هنگام دخول وقت مغرب شرعى. و مستحبّ است كه بعد از نماز مغرب افطار كند، مگر آن كه ضعف و ناتوانى بر او غلبه كرده باشد كه توجّه و حضور قلب از او سلب شود، و يا آن كه جمعى منتظر او باشند.(1)
2ـ افطار با غذاها و نوشيدنى هاى پاك و طاهر از حرام و مشتبه به حرام باشد.(2)
بهتر آن است كه به خرماى حلال افطار كند كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: هر كس با خرماى حلال افطار كند، ثواب نمازش افزون گردد.(3)
همچنين امام على(عليه السلام) فرمود: مستحب است با شير افطار كند.(4) افطار كردن به آب و نبات و حلوا و به آب نيم گرم، به هر كدام كه باشد، نيز خوب است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با اينها افطار مى كردند.(5)
3ـ به هنگام افطار دعاهاى كوتاهى كه از معصومين(عليهم السلام) وارد شده است را بخواند مانند: 
اَللّـهُمَّ لَكَ صُمْتُ، وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْتُ، وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ.(6)
خدايا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار كنم و بر تو توكل كنم.
اميرمؤمنان(عليه السلام) به هنگام افطار كردن، اين دعا را مى خواند:
بِسْمِ اللهِ، اَللّهُمَّ لَكَ صُمْنا، وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ.(7)
خدايا براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو افطار كنيم پس از ما بپذير كه براستى تو شنوا و دانايى.
4ـ خواندن سوره «انّا انزلناه» به هنگام افطار، پاداش بسيارى دارد.(8)
5ـ در لقمه اوّل به هنگام افطار، بگويد:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَيمِ، يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرْلى، كه امام حسن مجتبى(عليه السلام) فرمود: كسى كه آن را بگويد، خداوند او را بيامرزد.(9)
6ـ دعا كردن به هنگام افطار نيز بسيار خوب است. در روايتى آمده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: براى روزه دار به هنگام افطارش، يك دعاى اجابت شده، مى باشد.(10)
7ـ به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هرچند در صورت عدم توانايى، به تعدادى خرما يا جرعه اى از آب باشد، و افطار دادن از مستحبّات بسيار مؤكّد است كه سزاوار است مؤمنان آن را فراموش نكنند، و در بعضى از كشورهاى اسلامى هنگام افطار در تمام مساجد سفره هاى ساده طولانى گسترده مى شود.
از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه هر كس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد كردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او مى شود.
وقتى كه اصحاب پرسيدند، توانِ چنين كارى نداريم، فرمود: آن كس كه توان ندارد، مقدارى شير يا قدرى آب و يا تعدادى خرما هم بدهد، خداوند به او چنين پاداشى را عطا مى كند.(11)
در روايت ديگرى كه «مرحوم كلينى» و «شيخ صدوق» و «شيخ طوسى» از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده اند آمده است: هر كس روزه دارى را افطار دهد، همانند پاداش آن روزه دار ثواب مى برد. (بى آن كه از ثواب او كاسته شود).(12)
8ـ هر شب بعد از مغرب، دعاى حج را بخواند كه در اعمال مشترك هر شب و روز ذكر شد.
9ـ «سيّد بن طاووس» در «اقبال» روايت كرده است: هر كس در هر شب از ماه رمضان اين دعا را بخواند گناهان بسيارى از او آمرزيده مى شود:
اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على
خدايا اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را فرستادى و بر بندگان روزه را
عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ
در اين ماه واجب كردى درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزيم گردان حج خانه محترم خود
الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ
كعبه را در اين سال و در هر سال و بيامرز برايم اين گناهان بزرگ را كه براستى
لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.(13)
نيامرزد آنها را جز تو اى بخشاينده و اى بسيار دانا.
10ـ در هر شب از ماه رمضان دعاى افتتاح را بخواند.
دعاى افتتاح:
دعاى افتتاح(14) به سند معتبر از حضرت صاحب الأمر - امام زمان (ارواحنا فداه) - نقل شده است كه به شيعيان نوشتند: در هر شب از ماه مبارك رمضان اين دعا را بخوانيد كه دعاى اين ماه را فرشتگان مى شنوند و براى صاحبش استغفار مى كنند.
متن دعا مطابق نقل «زاد المعاد»(15) چنين است:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِكَ، وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ، وَاَيْقَنْتُ
خدايا من ستايش را بوسيله حمد تو مى گشايم و تويى كه به نعمت بخشى خود بندگان را به درستى وادارى و يقين دارم
اَنَّكَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَشَدُّ الْمُعاقِبينَ
كه براستى تو مهربانترين مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سخت ترين كيفركننده اى
فى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ، وَاَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرينَ فى مَوْضِعِ الْكِبْريآءِ
در جاى شكنجه و انتقام و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى
وَالْعَظَمَةِ، اَللّـهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِكَ وَمَسْئَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَميعُ
و عظمت خدايا تو به من اجازه دادى در اين كه بخوانمت و از تو درخواست كنم پس اى خداى شنوا
مِدْحَتى، وَاَجِبْ يا رَحيمُ دَعْوَتى، وَاَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتى، فَكَمْ يآ اِلهى
مدح و ثنايم را بشنو و پاسخ ده اى مهربان خواسته ام را و ناديده گير اى آمرزنده لغزشم را اى معبود من چه بسيار
مِنْ كُرْبَة قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُوم قَدْ كَشَفْتَها، وَعَثْرَة قَدْ اَقَلْتَها، وَرَحْمَة قَدْ
گرفتارى كه برطرف كردى و چه بسيار اندوه كه زدودى و لغزشها كه چشم پوشيدى و مهر و رحمت كه
نَشَرْتَها، وَحَلْقَةِ بَلاء قَدْ فَكَكْتَها، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا
گستردى و زنجير بلا كه از هم باز كردى ستايش خاص خدايى است كه نگيرد همسرى و نه
وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَ كَبِّرْهُ
فرزندى و نيست برايش شريكى در فرمانروايى و نيست برايش ياورى از خوارى و به كمال بزرگى
تَكْبيراً، اَلْحَمْدُ للهِِ بِجَميـعِ مَحامِدِهِ كُلِّهَا، عَلى جَميعِ نِعَمِهِ كُلِّها، اَلْحَمْدُ للهِِ
او را ياد كن ستايش خداى را به همه ستودگيهايش يكسر بر همه نعمتهايش يكسر ستايش براى خدايى است
الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْكِهِ، وَلا مُنازِعَ لَهُ فى اَمْرِهِ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا
كه ضد و دشمنى در پادشاهى او و ستيزه جويى در فرمانش نيست ستايش خدايى را است كه
شَريكَ لَهُ فى خَلْقِهِ، وَلا شَبيهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ، اَلْحَمْدُ للهِِ الْفاشى فِى
شريكى در خلقتش ندارد و شبيهى در عظمت او نيست ستايش خاص خدايى است كه هويداست در
الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، اَلظّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ، اَلْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ، اَلَّذى لا
ميان خلق كارش و ستايشش و آشكار است به بزرگوارى شوكتش و گشاده است دستش آن كه
تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ، وَلا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطآءِ اِلاَّ جُوداً وَ كَرَماً، اِنَّهُ هُوَ الْعَزيزُ
نقصان نپذيرد خزينه هايش و نيفزايدش بسيارى عطا مگر جود و بزرگوارى براستى كه او عزيز
الْوَهّابُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَليلاً مِنْ كَثير مَعَ حاجَة بى اِلَيْهِ عَظيمَة،
و بسيار بخشنده است خدايا از تو خواهم اندكى ازبسيار با اين كه نيازمنديم بدان بزرگ است
وَغِناكَ عَنْهُ قَديمٌ، وَ هُوَ عِنْدى كَثيرٌ، وَهُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسيرٌ، اَللّـهُمَّ اِنَّ
و بى نيازى تو از آن قديم و ازلى است و آن درخواست پيش من بسيار ولى در نزد تو اندك و آسان است خدايا براستى
عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبى، وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطيـئَتى، وَصَفْحَكَ عَنْ ظُلْمى،
گذشت تو از گناهم و چشم پوشيت ازخطايم و ناديده گيريت از ستمم
وَسَتْرَكَ عَلى قَبيـحِ عَمَلى، وَحِلْمَكَ عَنْ كَثيرِ جُرْمى عِنْدَ ما كانَ مِنْ
و پرده پوشيت بر كار زشتم و بردباريت در برابر جنايت و جرم بسيارم كه به خطا
خَطَأى وَعَمْدى، اَطْمَعَنى فى اَنْ اَسْئَلَكَ مـا لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ الَّذى
يا از روى تعمد كردم مرا به طمع انداخت تا از تودرخواست كنم چيزى را كه مستحق آن نيستم، درخواست كنم آنچه را
رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِكَ، وَاَرَيْتَنى مِنْ قُدْرَتِكَ، وَعَرَّفْتَنى مِنْ اِجابَتِكَ،
كه از رحمتت روزى من كردى و از قدرتت به من نماياندى و از اجابت دعايت به من شناساندى
فَصِرْتُ اَدْعُوكَ آمِناً، وَاَسْئَلُكَ مُسْتَأْنِساً لا خآئِفاً وَلا وَجِلاً، مُدِلاًّ عَلَيْكَ
و اين سبب شد كه من از روى اطمينان تو را بخوانم و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب
فيما قَصَدْتُ فيهِ اِلَيْكَ، فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَيْكَ، وَلَعَلَّ الَّذى
و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آيم و اگر حاجتم دير برآيد بواسطه نادانيم بر تو اعتراض كنم در صورتى كه شايد
اَبْطَاَ عَنّى هُوَ خَيْرٌ لى لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ، فَلَمْ اَرَ مَوْلاً كَريماً اَصْبَرَ
دير كردن آن براى من بهتر باشد زيراتو داناى به سرانجام كارها هستى و از اين رو من نديدم مولاى بزرگوارى را كه
عَلى عَبْد لَئيم مِنْكَ عَلَىَّ يا رَبِّ، اِنَّكَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْكَ، وَتَتَحَبَّبُ
بر بنده پست خود شكيباتر از تو باشد بر من اى پروردگارم تو مرا مى خوانى ولى من از تو رو مى گردانم و تو به من دوستى مى كنى
اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ، وَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ، كَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ،
ولى من با تو دشمنى مى كنم و تو به من محبّت كنى و من نپذيرم گويا من منّتى بر تو دارم
فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لى وَالاِْحْسانِ اِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ
و باز اين احوال باز ندارد تو را ازمهر به من و و احسان بر من و بزرگواريت نسبت به من از روى بخشندگى
وَكَرَمِكَ، فَارْحَمْ عَبْدَكَ الْجاهِلَ، وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ، اِنَّكَ جَوادٌ
و بزرگواريت پس بر بنده نادانت رحم كن و از زيادى احسانت بر او ببخش كه براستى تو بخشنده
كَريمٌ، اَلْحَمْدُللهِِ مالِكِ الْمُلْكِ، مُجْرِى الْفُلْكِ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ، فالِقِ
و بزرگوارى ستايش خاص خداست كه مالك سلطنت و روان كننده كشتى (وجود) و مسخركننده بادها و شكافنده
الاِْصْباحِ، دَيّانِ الدّينِ، رَبِّ الْعَالَمينَ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ،
سپيده صبح و حكمفرماى روز جزا و پروردگار جهانيان است ستايش خداى راست كه بردباريش پس از دانستن
وَالْحَمْدُ للهِِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، وَالْحَمْدُ للهِِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فى غَضَبِهِ،
و ستايش براى خداست بر گذشتش با اين كه نيرومند است و ستايش براى خدا است بر زيادى تحمل و بردباريش در عين خشم
وَهُوَ الْقادِرُ عَلى ما يُريدُ، اَلْحَمْدُ للهِِ خالِقِ الْخَلْقِ، باسِطِ الرِّزْقِ، فاِلقِ
او با اين كه او بر هرچه بخواهد تواناست ستايش خداى را است كه آفريننده خلق و گسترنده روزى و شكافنده
الاِْصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ، اَلَّذى بَعُدَ فَلا يُرى،
صبح صاحب جلال و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى آن كه دور است پس ديده نشود
وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى، تَبارَكَ وَتَعالى، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لَيْسَ لَهُ مُنازِعٌ
و نزديك است كه مطلع از گفتگوهاى سرى است برتر و والاست ستايش خدايى را كه نيست براى او ستيزه جويى كه
يُعادِلُهُ، وَلا شَبيهٌ يُشاكِلُهُ، وَلا ظَهيرٌ يُعاضِدُهُ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الاَْعِزّآءَ،
با او برابرى كند و نه شبيهى كه هم شكل او باشد و نه پشتيبانى كه كمكش كند به عزت خويش چيره دستان را مقهور ساخته
وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ، فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما يَشآءُ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى
و در مقابل عظمتش بزرگان فروتنى كرده پس بوسيله نيرويش بهرجا كه خواهد رسيده ستايش خدايى را كه
يُجيبُنى حينَ اُناديهِ، وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عَوْرَة وَاَنـَا اَعْصيهِ، وَ يُعَظِّمُ النِّعْمَةَ
پاسخم دهد هرگاه بخوانمش و بپوشاند بر من هر زشتى را و من نافرمانيش كنم و بزرگ گرداند بر من نعمتش را
عَلَىَّ فَلا اُجازيهِ، فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَة هَنيئَة قَدْ اَعْطانى، وَعَظيمَة مَخُوفَة قَدْ
ولى من پاداشش ندهم پس چه بسيار بخششهاى جانبخشى كه به من عطا فرمود و چه پيش آمدهاى بزرگ و هولناكى را كه
كَفانى، وَبَهْجَة مُونِقَة قَدْ اَرانى، فَاُثْنى عَلَيْهِ حامِداً، وَاَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً،
از من دور كرد و چه خوشيهاى شگفت انگيزى كه به من نماياند او را ستايش كنان ثنا گويم و تسبيح گويان يادش كنم
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا يُهْتَكُ حِجابُهُ، وَلا يُغْلَقُ بابُهُ، وَلا يُرَدُّ سآئِلُهُ، وَلا
ستايش خاص خدايى است كه پرده اش دريده نشود و در خانه اش بسته نگردد و خواهنده اش رد نشود و
يُخَيَّبُ آمِلُهُ، اَلْحَمْدُللهِِ الَّذى يُؤْمِنُ الْخآئِفينَ، وَيُنَجِّى الصّالِحينَ، وَيَرْفَعُ
آرزومندش نوميد نگردد ستايش خاص خدايى است كه هراسناكان را امان بخشد و شايستگان را نجات دهد و ناتوان
الْمُسْتَضْعَفينَ، وَيَضَعُ الْمُسْتَكْبِرينَ، وَيُهْلِكُ مُلُوكاً، وَيَسْتَخْلِفُ آخَرينِ،
شمردگان را بلند كند و گردنكشان را زبون كند وشاهان را نابود كند و به جايشان دسته ديگرى نشاند
وَالْحَمْدُ للهِِ قاصِمِ الْجَبّارينَ، مُبيرِ الظّالِمينَ، مُدْرِكِ الْهارِبينَ، نَكالِ
ستايش خداى را در هم شكننده سركشان و نابودكننده ستمكاران دريابنده گريختگان كيفردهنده
الظّالِمينَ، صَريخِ الْمُسْتَصْرِخينَ، مَوْضِع حاجاتِ الطّالِبينَ، مُعْتَمَدِ
ظالمان فريادرس فريادخواهان جايگاه حاجتهاى جويندگان تكيه گاه
الْمُؤْمِنينَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى مِنْ خَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَسُكّانُها، وَتَرْجُفُ
مؤمنان ستايش خدايى راست كه از ترس او آسمان و ساكنانش غرش كنند و
الاَْرْضُ وَعُمّارُها، وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ يَسْبَحُ فى غَمَراتِها، اَلْحَمْدُللهِِ
زمين و آباد كنندگانش بر خود بلرزند و درياها و آنان كه در قعر آنها شناورى كنند به جنبش و موج درآيد ستايش خاص خدايى است
الَّذى هَدانا لِهذا، وَما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى
كه ما را به اين (دين) هدايت فرمود و اگر او ما را هدايت نكرده بود ما بدان هدايت نمى شديم ستايش خدايى راست كه
يَخْلُقُ وَلَمْ يُخْلَقْ، وَيَرْزُقُ وَلا يُرْزَقُ، وَيُطْعِمُ وَلا يُطْعَمُ، وَيُميتُ
آفريد و خود آفريده نشده روزى دهد و كسى او را روزى ندهد و بخوراند و خود بى نياز از خوراك است و بميراند
الاَْحيآءَ وَيُحْيِى الْمَوْتى، وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّ
زندگان را و زنده كند مردگان را و اوست زنده اى كه نميرد هرچه خير است به دست اوست و او براى هر چيز
شَىْء قَديرٌ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَاَمينِكَ وَصَفِيِّكَ،
تواناست خدايا درود فرست بر محمّد بنده ات و پيامبرت و امين بر وحيت و پسنديده ات
وَحَبيبِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَحافِظِ سِرِّكَ، وَمُبَلِّغِ رِسالاتِكَ، اَفْضَلَ
و حبيبت و برگزيده ات از ميان خلق و نگهدار رازت و رساننده پيامهايت برترين درود
وَاَحْسَنَ وَاَجْمَلَ، وَاَكْمَلَ وَاَزْكى وَاَنْمى، وَاَطْيَبَ وَاَطْهَرَ وَاَسْنى، وَاَكْثَرَ
و بهترين و زيباترين و كاملترين و پاكيزه ترين و پررشدترين و خوشترين و پاكترين و بلندترين و بيشترين
ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ، وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلى اَحَد مِن عِبادِكَ
درودى كه فرستادى و بركتى كه دادى و ترحمى كه كردى و عطوفتى كه ورزيدى و تحيتى كه فرستادى بر هر يكى از بندگانت
وَاَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ وَصَفْوَتِكَ، وَاَهْلِ الْكَرامَةِ عَلَيْكَ مِن خَلْقِكَ، اَللّـهُمَّ
و پيمبرانت و رسولانت و برگزيدگانت و گراميان تو از ميان خلقت خدايا
وَصَلِّ عَلى عَلىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ، عَبْدِكَ
و درود فرست بر على امير مؤمنان و وصى فرستاده پروردگارجهانيان بنده تو
وَوَليِّكَ وَاَخى رَسُولِكَ، وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ، وَآيَتِكَ الْكُبْرى وَالنَّبَأِ
و ولى تو و برادر پيامبر تو و حجت تو بر خلقت و نشانه بزرگت و نبأ
الْعَظيمِ، وَصَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ الطّاهِرَةِ، فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
عظيم (آن خبر بزرگ) و درود فرست بر صديقه طاهره فاطمه (زهرا) بانوى زنان جهانيان
وَصَلِّ عَلى سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ وَاِمامَىِ الْهُدى، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، سَيِّدَىْ
و درود فرست بر دو سبط (پيامبر) رحمت و دو پيشواى هدايت حسن و حسين دو آقاى
شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ، وَصَلِّ عَلى اَئِمَّةِ الْمُسْلِمينَ، عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ،
جوانان اهل بهشت و درود فرست بر پيشوايان مسلمانان على بن الحسين
وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد، وَمُوسَى بْنِ جَعْفَر، وَعَلِىِّ بْنِ
و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن
مُوسى، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، وَالْخَلَفِ
موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و يادگار
الْهادِى الْمَهْدِىِّ، حُجَجِكَ عَلى عِبادِكَ، وَاُمَنآئِكَ فى بِلادِكَ، صَلاةً كَثيرَةً
شايسته و راهنمايش حضرت مهدى كه اينها حجتهاى تو بر بندگانت هستند و امينهاى تو در شهرها و بلاد تواند درودى فرست كه بسيار
دآئِمَةً، اَللّـهُمَّ وَصَلِّ عَلى وَلِىِّ اَمْرِكَ الْقآئِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ،
و هميشگى باشد خدايا و بالخصوص درود فرست بر سرپرست دستورت آن امام قائم كه مايه اميد است و آن عدل و دادى كه همه چشم براهش هستند
وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبينَ، وَاَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ يا رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّهُمَّ
و فراگير او را به فرشتگان مقربت حلقهوار و به روح القدس ياريش كن اى پروردگار جهانيان خدايا
اجْعَلْهُ الدّاعِىَ اِلى كِتابِكَ، وَالْقآئِمَ بِدينِكَ، اِسْتَخْلِفْهُ فِى الاَْرْضِ كَمَا
(وسايل آمدنش را) آماده كن تا او به كتابت دعوت كند و به دين تو قيام كند و او را روى زمين جايگزين گردان چنانچه
اسْتَخْلَفْتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ
جايگزين كردى آنان كه پيش از او بودند و آن دينى را كه برايش پسنديده اى بدست او پابرجا كن و پس از ترس و خوفى كه داشته
خَوْفِهِ اَمْناً، يَعْبُدُكَ لا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً، اَللّـهُمَّ اَعِزَّهُ وَاَعْزِزْ بِهِ، وَانْصُرْهُ
آسايش خاطرى به او بده كه با كمال خلوص تو را پرستش كند خدايا عزيزش گردان و ديگران را به او عزيز كن ياريش كن
وَانْتَصِرْ بِهِ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزيزاً، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسيراً، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ
و بوسيله او ديگران را يارى كن و بطور پيروزمندانه اى او را يارى كن و گشايش آسانى بهره اش كن و قرار ده برايش از
لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً، اَللّـهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دينَكَ وَسُنَّةَ نَبِيِّكَ، حَتّى لا
نزد خود حكومتى نصرت آور خدايا بدو دين خود و روش پيامبرت را آشكار ساز بطورى كه
يَسْتَخْفِىَ بِشَىْء مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ اَحَد مِنَ الْخَلْقِ، اَللّـهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ
چيزى از امور حقه نماند كه ناچار باشد از ترس مردم پنهانش كند خدايا ما با تضرع و زارى
اِلَيْكَ فى دَوْلَة كَريمَة، تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ،
به درگاهت از تو خواستاريم دولتى گرامى را كه بهوسيله آن اسلام و مسلمين را عزت بخشى و نفاق و منافقين را منكوب سازى
وَتَجْعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِكَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبيلِكَ، وَتَرْزُقُنا بِها
و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو و از برندگان بسوى راه خود قرارمان دهى و بدان وسيله
كَرامَةَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ، اَللّهُمَّ ما عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَما قَصُرْنا
بزرگوارى دنيا و آخرت را نصيب ما گرداندى خدايا آنچه را كه از حق به ما شناسانده اى تاب تحملش را نيز به ما بده و آنچه را كه از
عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ، اَللّـهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنا، وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا، وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا،
رسيدن بدان كوتاه آمديم تو ما را بدان برسان خدايا بدان حضرت پراكندگيمان را برطرف كن و گسيختگيمان را دور كن و پريشانى ما را بدو پيوست كن
وَكَثِّرْبِهِ قِلَّتَنا، وَاَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا، وَاَغْنِ بِهِ عآئِلَنا، وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا،
و كمى ما را بدو زياد كن و خوارى ما را بدو عزت بخش و ندارى ما را بدو توانگرى بخش و بدهى ما را بوسيله اش بپرداز
وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا، وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، وَيَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا، وَبَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنا،
و فقر ما را بدو جبران كن و شكاف و تفرقه ما را بدو برطرف كن و سختى ما را بدو آسان كن و چهره هاى ما را بدو سفيد گردان
وَفُكَّ بِهِ اَسْرَنا، وَاَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا، وَاَنْجِزْ بِهِ مَواعيدَنا، وَاسْتَجِبْ بِهِ
و گرفتاران ما را بدو آزادكن و خواسته هاى ما را بدو روا كن و وعده هاى ما را به او تحقق بخش و دعاى ما را بدو مستجاب
دَعْوَتَنا، وَاَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا، وَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ آمالَنا، وَاَعْطِنا بِهِ
كن و خواهشهاى ما را بوسيله او عطا كن و بوسيله او ما را به آرزوهاى دنيا و آخرت برسان و بوسيله او بيش از آنچه
فَوْقَ رَغْبَتِنا، يا خَيْرَ الْمَسْئُولينَ وَاَوْسَعَ الْمُعْطينَ، اِشْفِ بِهِ صُدُورَنا،
ما خواهانيم به ما بده اى بهترين درخواست شدگان و دست بازترين عطاكنندگان سينه هاى ما را با ظهورش شفا بخش
وَاَذْهِبْ بِهِ غَيْظَ قُلُوبِنا، وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ، اِنَّكَ
و بوسيله او عقده دلهاى ما را برطرف كن و بدو ما را بدان حقى كه مورد اختلاف است به اذن خود راهنمايى كن كه براستى تو
تَهْدى مَنْ تَشآءُ اِلى صِراط مُسْتَقيم، وَانْصُرْنا بِهِ عَلى عَدُوِّكَ وَعَدُوِّنآ،
هر كه را بخواهى به راه راست هدايت فرمايى و بدست او ما را بر دشمنانت و دشمنان ما نصرت ده
اِلـهَ الْحَقِّ آمينَ، اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْكُو اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ،
اى معبود برحق آمين خدايا ما به تو شكايت كنيم از نبودن پيامبرمان كه درودهاى تو بر او و آلش باد
وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ
و از غيبت مولايمان و از بسيارى دشمنان و كمى افرادمان و از سختى آشوبها و از كمك دادن اوضاع زمانه
عَلَيْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ، وَ اَعِنّا عَلى ذلِكَ بِفَتْح مِنْكَ تُعَجِّلُهُ،
به زيان ما پس درود فرست بر محمّد و آلش و كمك ده ما را بر اين اوضاع به گشايش فورى از طرف خود و
وَبِضُرٍّ تَكْشِفُهُ، وَ نَصْر تُعِزُّهُ، وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَة مِنْكَ
برطرف كردن رنج وناراحتى و يارى با عزت و ظاهر ساختن سلطنت حقه و رحمتى از جانب تو كه ما را
تَجَلِّلُناها، وَ عافِيَة مِنْكَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
فراگيرد و تندرستى از طرف تو كه ما را بپوشاند به رحمتت اى مهربانترين مهربانان.
11ـ در هر شب بخواند:
اَللّـهُمَّ بِرَحْمَتِكَ فِى الصّالِحينَ فَاَدْخِلْنا، وَفى عِلِّيّينَ فَارْفَعْنا، وِبَكَاْس
خدايا بوسيله رحمتت ما را در جرگه شايستگان وارد كن و درعليين بهشت بالا بر و جامى
مِنْ مَعين مِنْ عَيْن سَلْسَبيل فَاسْقِنا، وَمِنَ الْحُورِ الْعينِ بِرَحْمَتِكَ
از آب خوشگوار چشمه سلسبيل به ما بنوشان و از حوريان بهشتى به رحمت خود
فَزَوِّجْنا، وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدينَ كَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ فَاَخْدِمْنا، وَمِنْ
به ازدواج ما درآور و از پسران جاويدان كه همچون مرواريدانى در صدفند به خدمت ما بگمار و از
ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَاَطْعِمْنا، وَ مِنْ ثِيابِ السُّنْدُسِ وَالْحَريرِ
ميوه هاى بهشتى و گوشت پرندگان به ما بخوران و از جامه هاى زربفت و ابريشم
وَالاِْسْتَبْرَقِ فَاَلْبِسْنا، وَلَيْلَةَ الْقَدْرِ وَحَجَّ بَيْتِكَ الْحرامِ وَقَتْلاً فى سَبيلِكَ
و ديبا به ما بپوشان و به درك فضيلت شب قدر و حج خانه كعبه و كشته شدن در راه خود
فَوَفِّقْ لَنا، وَصالِحَ الدُّعآءِ وَالْمَسْئَلةِ فَاسْتَجِبْ لَنا، وَاِذا جَمَعْتَ الأَوَّلينَ
ما را موفق بدار و دعاى شايسته و خواهش ما را برآور و چون اوّلين
وَالأخِرينَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَارْحَمْنا، وَبَرآئَةً مِنَ النّارِ فَاكْتُبْ لَنا، وَفى جَهَنَّمَ
و آخرين را در روز قيامت گرد آوردى در آن هنگام به ما ترحم كن و منشور رهايى ما را از آتش برايمان بنويس و در دوزخ
فَلا تَغُلَّنا، وَ فى عَذابِكَ وَ هَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا، وَ مِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّريـعِ فَلا
ما را به زنجير مبند و در شكنجه و خواريت ما را مبتلا مكن و از درخت زقوم و ضريع به ما
تُطْعِمْنا، وَ مَعَ الشَّياطينِ فَلا تَجْعَلْنا، وَ فِى النّارِ عَلى وُجُوهِنا فَلا
مخوران و با شياطين ما را در يكجا قرار مده و به رو در آتش دوزخ ما را
تَكْبُبْنا، وَ مِنْ ثِيابِ النّارِ وَسَرابيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَمِنْ كُلِّ سُوء يا
مينداز و از جامه هاى آتشين و پيراهنهاى آتش زاى قطران (آهن آب شده) به ما مپوشان و از هر بدى اى
لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ بِحَقِّ لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ فَنَجِّنا.(16)
خدايى كه جز تو معبودى نيست به حق كلمه «لا اله الاّ أنت» ما را نجات بخش.
12ـ از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده است كه در هر شب ماه رمضان اين دعا را مى خوانى:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ فيـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ فِى
خدايا از تو خواهم كه در قضا و قدر حتمى و
الاَْمْرِ الْحَكيمِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ
فرمان حكيمانه خود از آن قضايى كه برگشت ندارد و تغييرپذير نيست چنان مقرر دارى كه ثبت كنى
بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ،
نام مرا از حاجيان كعبه ات كه حجشان قبول شده و سعيشان پذيرفته گرديده و گناهانشان آمرزيده شده
اَلْمُكَفَّرِ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ، وَاَنْ تَجْعَلَ فيـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطيلَ عُمْرى
و از بديهاشان صرفنظر گرديده و نيز در قضا و قدر خود مقرر دارى كه عمر مرا
فى خَيْر وَعافِيَة، وَتُوَسِّعَ فى رِزْقى، وَتَجْعَلَنى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ،
در خوبى و تندرستى طولانى كنى وروزيم توسعه دهى و بگردانى مرا از آن كسانى كه بوسيله آنان دينت را يارى كنى
وَلا تَسْتَبْدِلْ بى غَيْرى.(17)
و مرا با ديگرى عوض نكنى.
13ـ مرحوم محدّث قمى نقل كرده است كه: در «أنيس الصالحين» آمده است كه در هر شب از شبهاى ماه رمضان اين دعا را بخوان:
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ، اَنْ يَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ، اَوْ يَطْلُعَ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از اين كه ماه رمضان از من بگذرد يا سپيده دم
الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هـذِهِ، وَلَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْـبٌ تُعَذِّبُنى عَلَيْهِ.(18)
امشب بزند و هنوز از تو در پيش من بازخواست يا گناهى مانده باشد كه مرا بدان عذاب كنى.
14ـ مستحبّ است در هر شب از ماه رمضان دو ركعت نماز خوانده شود و در هر ركعت حمد و توحيد سه مرتبه و پس از سلام بگويد:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يَغْفُلُ، سُبحانَ مَنْ هُوَ
منزه است آن خداى نگهبانى كه غفلت نكند منزه است آن خداى
رَحيمٌ لا يَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا يَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يَلْهُو.
مهربانى كه شتاب نكند منزه است آن خداى پابرجايى كه كسى را از ياد نبرد منزه است آن خداى جاويدانى كه به چيزى سرگرم نشود
سپس تسبيحات اربعه را هفت مرتبه بخواند و آنگاه بگويد:
سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ، يا عَظيمُ اِغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ.
منزّهى تو منزّهى تو منزّهى اى خداى بزرگ بيامرز گناهان بزرگم را.
در پايان نيز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پيغمبر و آل او(عليهم السلام). كسى كه اين دو ركعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زيادى را از او بيامرزد.(19)
15ـ در روايتى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه هر كس در هر شب از ماه رمضان، سوره
«إنّا فَتَحْنا» را در نماز مستحبّى بخواند، آن سال از بلاها محفوظ بماند.(20)
16ـ بجا آوردن
هزار ركعت نماز در طول شبهاى ماه رمضان.
درباره كيفيّت بجا آوردن آن، روايات مختلف است ولى آنچه كه در روايت «على بن مهران» از امام جواد(عليه السلام) نقل شده و گروه كثيرى از بزرگان آن را پذيرفته اند چنين است:
در دهه اوّل و دهه دوم ماه رمضان، در هر شبى
بيست ركعت نماز خوانده شود (هر دو ركعت به يك سلام) به اين نحو كه هر شب، هشت ركعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده ركعتِ آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبى سى ركعت خوانده شود; هشت ركعت بعد از نماز مغرب و بيست و دو ركعت، بعد از نماز عشا، كه در مجموع هفتصد ركعت مى شود و باقيمانده آن كه سيصد ركعت است در شب هاى قدر خوانده شود، يعنى در شب نوزدهم صد ركعت (به اضافه بيست ركعتى كه قبلاً مى خواند) و در شب بيست و يكم صد ركعت (به اضافه سى ركعت) و در شب بيست و سوم نيز صد ركعت (به علاوه سى ركعت) كه در مجموع هزار ركعت مى شود.(21)
مناسب است كه مؤمنان از اين نماز (تا آن جا كه مقدور است) غفلت نورزند.
1. همان مدرك، صفحه 108.
2. اقبال، صفحه 114.
3. همان مدرك.
4. همان مدرك.
5. زاد المعاد، صفحه 108.
6. اقبال، صفحه 117.
7. مصباح كفعمى، صفحه 631 (همين روايت در اقبال، صفحه 116، با مختصرى تفاوت، آمده است).
8. اقبال، صفحه 114.
9. همان مدرك، صفحه 116.
10. همان مدرك و بلدالامين، صفحه 232.
11. اقبال، صفحه 7.
12. كافى، جلد 4، صفحه 68، حديث 1 و تهذيب، جلد 4، صفحه 201، حديث 4 و فقيه، جلد 2، صفحه 134، حديث 1952.
13. اقبال، صفحه 61.
14. به نظر مى رسد نامگذارى اين دعا به «افتتاح» از كلمات آغازين اين دعا گرفته شده كه آمده است: اللّهم انّى افتتح الثّناء بحمدك (خدايا من با حمد تو ستايشم را آغاز مى كنم).
15. زاد المعاد، صفحه 110 و اقبال، صفحه 58.
16. اقبال، صفحه 61 و زادالمعاد، صفحه 116.
17. اقبال، صفحه 61.
18. مفاتيح الجنان، اعمال شبهاى ماه مبارك رمضان.
19. مستدرك الوسائل، جلد 6، صفحه 215، حديث 6770.
20. زاد المعاد، صفحه 100.
21. اقبال، صفحه 11.

 

اعمال مخصوص سحرگاهان
در اعمال سحرهاى ماه مبارك رمضان امورى مستحب است:
1ـ خوردن سحرى; كه در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است كه خوردن سحرى را ترك نكنيد; هرچند يك عدد خرما باشد.(1)
در روايت ديگرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: فرشتگان براى كسانى كه در سحرها، طلب آمرزش مى كنند و سحرى مى خورند، استغفار مى كنند.(2)
2ـ خواندن سوره «إنّا أنزلناه» به هنگام خوردن سحرى; در روايتى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه هر مؤمنى، در وقت افطار و خوردن سحرى، اين سوره را بخواند، در ميان اين دو وقت ثواب شهيدان را دارد.(3)
3ـ خواندن دعاى سحر
اين دعا كه داراى مضامين ارزشمند و بيانگر عظمت اوصاف الهى است، انسان را در مسير كمال معنوى و سير و سلوك الى اللّه بسيار كمك مى كند و توجّه به معانى آن، معارف توحيدى ناب و خالص را به ما مى آموزد.
درباره اين دعاى باعظمت، از امام رضا(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: اين دعا را امام باقر(عليه السلام) در سحرهاى ماه مبارك رمضان مى خواند و مى فرمود: اسم اعظم الهى در آن است و در سرعت اجابت دعا بسيار مؤثّر است. دعا اين است: 
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ، وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خدايا از تو خواهم به درخشنده ترين مراتب درخشندگيت با اين كه تمام مراتب آن درخشنده است خدايا درخواست كنم به همه
بِبَهآئِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ، وَكُلُّ جَمالِكَ
مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم به زيباترين مراتب جمالت با اين كه تمام
جَميلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ
مراتب جمالت زيباست خدايا از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا از تو خواهم به باشكوهترين مراتب جلالت
بِاَجَلِّهِ، وَكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
با اين كه تمام مراتب جلال تو باشكوه است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِاَعْظَمِها، وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظَيمَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
از تو خواهم به بزرگترين مرتبه عظمتت با اين كه تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِاَنْوَرِهِ، وَكُلُّ نُورِكَ
خواهم به همه مراتب عظمتت خدايا از تو خواهم به نورانى ترين مراتب روشنيت با اين كه تمام مراتب
نَيِّرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ
روشنيت نورانى است خدايا از تو خواهم به همه مراتب نورت خدايا از تو خواهم به وسيعترين مراتب
بِاَوْسَعِها، وَكُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها، اَللّـهُمَّ
رحمتت با اين كه تمام مراتب رحمتت وسيع است خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها، وَكُلُّ كَلِماتِكَ تآمَّةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
از تو خواهم به تمامترين كلمات (و سخنانت) با اين كه همه سخنانت تمام است خدايا از تو خواهم
بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ، وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ،
به همه سخنانت خدايا از تو خواهم به كاملترين مرتبه كمالت با اين كه تمام مراتب كمالت كامل است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اَسمآئِكَ بِاَكْبَرِها،
خدايا از تو خواهم به همه مراتب كمالت خدايا از تو خواهم به بزرگترين نامهايت
وَكُلُّ اَسْمآئِكَ كَبيرَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاَسْمآئِكَ كُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
با اين كه تمام نامهايت بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه نامهايت خدايا از تو خواهم
مِنْ عِزَّتِكَ باَعَزِّها، وَكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها،
به عزيزترين مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِاَمْضاها، وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
خدايا از تو خواهم به حق گذراترين مشيتت گرچه تمام مراتب مشيتت گذراست خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قُدْرَتِكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِى
خواهم تمام مراتب مشيتت خدايا از تو خواهم به حق آن قدرتت كه احاطه پيدا كردى
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى كُلِّ شَىْء، وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطيلَةٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
بدان بر هر چيز گرچه تمام مراتب قدرتت چنين است خدايا از تو خواهم
بِقُدْرَتِكَ كُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِاَنْفَذِهِ، وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ،
به همه مراتب قدرتت خدايا از تو خواهم به حق نافذترين مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِاَرْضاهُ،
خدايا از تو خواهم به تمام مراتب دانشت خدايا از تو خواهم به حق پسنديده ترين سخنانت
وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِىٌّ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
با اين كه همه سخنانت پسنديده است خدايا از تو خواهم به حق همه سخنانت خدايا از تو خواهم به حق
مَسآئِلِكَ بِاَحَبِّها اِلَيْكَ، وَكُلُّ مَسآئِلِكَ اِلَيْكَ حَبيبَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
محبوبترين خواسته هايت پيش تو گرچه همه خواسته هايت پيش تو محبوب است خدايا از تو خواهم
بِمَسآئِلِكَ كُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ، وَكُلُّ شَرَفِكَ
به حق همه خواسته هايت خدايا از تو خواهم به حق شريفترين مراتب شرفت با اين كه تمام مراتب آن
شَريفٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ
شريف است خدايا از تو خواهم به همه مراتب شرفت خدايا از تو خواهم به حق ابدى ترين مراتب سلطنت
بِاَدْوَمِهِ، وَكُلُّ سُلطانِكَ دآئِمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ
گرچه تمام مراتب سلطنتت جاويدان است خدايا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِاَفْخَرِهِ، وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
از تو خواهم به حق گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت گرچه تمام مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم
بِمُلْكِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِاَعْلاهُ، وَكُلُّ عُلُوِّكَ عال،
به همه مراتب فرمانرواييت خدايا از تو خواهم به والاترين مقام بلندت گرچه همه مراتب آن والاست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ، وَكُلُّ
خدايا از تو خواهم به همه مراتب بلنديت خدايا از تو خواهم به حق قديمترين نعمتت گرچه
مَنِّكَ قَديمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ
همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم به حق نعمتهايت خدايا از تو خواهم به حق
بِاَكْرَمِها، وَكُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها، اَللّـهُمَّ اِنّى
گرامى ترين آياتت گرچه همه آيات تو گرامى است خدايا از توخواهم به حق همه آياتت خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِما اَنْتَ فيهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَسْئَلُكَ بِكُلِّ شَاْن وَحْدَهُ
خواهم بدانچه در آنى از شأن و مقام و بزرگى و از تو خواهم به هر شأن و مقامى جدا
وَجَبَرُوت وَحْدَها، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى [بِه] حينَ اَسْئَلُكَ،
و به هر بزرگى جداگانه خدايا از تو خواهم به آنچه اجابت كنى دعايم را هنگامى كه از تو خواهم
فَاَجِبْنى يا اَللهُ.
كه اجابت كنى اى خدا.
آنگاه هر حاجت كه دارى از خدا طلب كن كه برآورده مى شود، ان شاءاللّه تعالى.(4)
4-
دعاى ابوحمزه ثمالى(5)
دعاى ابوحمزه ثمالى كه در سحرگاهان ماه رمضان خوانده مى شود، از مضامين و محتواى بسيار بلندى برخوردار است كه اگر كسى اندكى آمادگى روحى داشته باشد و با توجّه، اين دعا را بخواند، به يقين در عمق وجودش نورانيّت خاصّى وارد مى شود و در دل و جانش انقلابى ايجاد مى كند.
دعاى ابوحمزه ثمالى علاوه بر آن كه يك دوره درس خداشناسى را در بر دارد، راه و رسم بندگى و طريق انابه و توبه و بازگشت به پروردگار را به ما مى آموزد.
ابوحمزه ثمالى مى گويد: امام زين العابدين(عليه السلام) در طول شب هاى ماه رمضان بيشتر شب را به نماز مى ايستاد و چون هنگام سحر فرا مى رسيد، اين دعا را مى خواند:(6)
اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِكَ، وَلا تَمْكُرْ بى فى حيلَتِكَ، مِنْ اَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يا
خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مكر مكن به من با حيله ات از كجا خيرى بدست آورم اى
رَبِّ، وَلا يُوجَدُ اِلاَّ مِنْ عِنْدِكَ، وَمِنْ اَيْنَ لِىَ النَّجاةُ، وَلا تُسْتَطاعُ اِلاَّ بِكَ،
پروردگار من با اين كه خيرى يافت نشود جز در پيش تو و از كجا نجاتى برايم باشد با اين كه نجاتى نتوان يافت جز به كمك تو
لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِكَ وَرَحْمَتِكَ، وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ
نه آن كس كه نيكى كند بى نياز است از كمك تو و رحمتت و نه آن كس كه بد كند و دليرى
عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ
بر تو كند و خشنوديت نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود اى پروردگار من
به اندازه يك نفس بگويد. سپس بگويد:
بِكَ عَرَفْتُكَ، وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَيْكَ، وَ دَعَوْتَنى اِلَيْكَ، وَ لَوْ لا
بوسيله خودت من ترا شناختم و تو مرا برخود راهنمايى كردى و بسوى خود خواندى و اگر
اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَدْعُوهُ فَيُجيبُنى، وَ اِنْ كُنْتُ بَطيـئاً
تو نبودى من ندانستم كه تو كيستى ستايش خدايى را كه مى خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم بكندى
حينَ يَدْعُونى، وَ الْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَيُعْطينى، وَ اِنْ كُنْتُ بَخيلاً حينَ
به درگاهش روم و ستايش خدايى را كه مى خواهم از او و به من عطا مى كند و اگرچه در هنگامى كه او از من چيزى
يَسْتَقْرِضُنى، وَ الْحَمْدُ للهِِ الَّذى اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى، وَاَخْلُو بِهِ
قرض خواهد من بخل كنم و ستايش خدايى را كه هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا كنم و هر زمان
حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفيع فَيَقْضى لى حاجَتى، اَلْحَمْدُللهِِ الَّذى لا
بخواهم براى راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد ستايش خدايى را كه جز او
اَدْعُو غَيْرَهُ، وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لى دُعآئى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا
كسى را نخوانم و اگر غير او ديگرى را مى خواندم دعايم را مستجاب نمى كرد و ستايش خدايى را كه بجز او
اَرْجُو غَيْرَهُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى وَكَلَنى
اميد ندارم و اگر به غير او اميدى داشتم نااميدم مى كرد و ستايش خدايى را كه مرا به حضرت خود
اِلَيْهِ فَاَكْرَمَنى، وَلَمْ يَكِلْنى اِلَى النّاسِ فَيُهينُونى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى تَحَبَّبَ
واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خوار كنند و ستايش خدايى را كه با من
اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىٌّ عَنّى، وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى يَحْلُمُ عَنّى حَتّى كَاَنّى لا ذَنْبَ لى،
دوستى كند در صورتى كه از من بى نياز است و ستايش خدايى را كه نسبت به من بردبارى كند تا به جايى كه گويا گناهى ندارم
فَرَبّى اَحْمَدُ شَىْء عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى، اَللّـهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ
پس پروردگار من ستوده ترين چيزهاست نزد من و به ستايش من سزاوارتر است خدايا من همه راههاى مقاصد را
اِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ
به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد را بسويت سرشار مى يابمو يارى جستن به فضل تو براى
اَمَّلَكَ مُباحَةً، وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَيْكَ لِلصّارِخينَ مَفْتُوحَةً، وَاَعْلَمُ اَنَّكَ
آرزومندانت مباح و بى مانع است و درهاى دعاى بسوى تو براى فريادكنندگان باز است و به خوبى مى دانم كه تو
لِلرّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَة، وَلِلْمَلْهُوفينَ بِمَرْصَدِ اِغاثَة، وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى
براى اجابت شخص اميدوار آماده اى و براى فريادرسى اندوهگينان مهياى فريادرسى هستى و براستى مى دانم كه در پناهندگى به
جُودِكَ، وَالرِّضا بِقَضآئِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلينَ، وَمَنْدُوحَةً عَمّا فى
جود و كرمت و خشنودى به قضا و قدرت عوضى است از جلوگيرى كردن بخيلان و گشايشى است از احتياج بدانچه در
اَيْدِى الْمُسْتَاْثِرينَ، وَاَنَّ الرّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَةِ، وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ
دست دنياطلبان است و براستى كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است و مسلّماً تو از خلق خود در حجاب
عَنْ خَلْقِكَ اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَْعْمالُ دُونَكَ، وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَيْكَ بِطَلِبَتى،
نشوى مگر آن كه كردارشان ميان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبى كه دارم قصد تو را كرده
وَتَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى، وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتى، وَبِدُعآئِكَ تَوَسُّلى،
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم و دعاى تو را دست آويز خود كردم
مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاق لاِسْتِماعِكَ مِنّى، وَلاَ اسْتيجاب لِعَفْوِكَ عَنّى، بَلْ
بى آن كه من استحقاق داشته باشم كه تو از من بشنوى و نه مستوجب آنم كه از من بگذرى بلكه
لِثِقَتى بِكَرَمِكَ، وَسُكُونى اِلى صِدْقِ وَعْدِكَ، وَلَجَأى اِلَى الاْيمانِ
بدان اعتمادى كه من به كرم تو دارم و آن اطمينانى كه به درستى وعده ات دارم و به خاطر پناهندگيم به ايمان و اعتقادى كه
بِتَوْحيدِكَ، وَيَقينى[وَ ثِقَتى] بِمَعْرِفَتِكَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ لى غَيْرُكَ، وَلا اِلـهَ
بر يگانگى تو دارم و يقينى كه به معرفت و شناسايى تو دارم كه مى دانم پروردگارى غير تو نيست و معبودى
اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ، وَوَعْدُكَ
جز تو وجود ندارد يگانه اى كه شريكى برايت نيست خدايا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده ات
صِدْقٌ: وَاسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً. وَلَيْسَ مِنْ صِفاتِكَ
راست است (كه فرمودى) «و درخواست كنيد خدا را از فضلش كه براستى او به شما مهربان است» و رسم تو چنان نيست
يا سَيِّدى اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ، وَاَنْتَ الْمَنّانُ بِالْعَطِيّاتِ عَلى
اى آقاى من كه دستور سؤال بدهى ولى از عطا و بخشش دريغ نموده و خوددارى كنى و تويى بخشاينده به عطايا بر
اَهْلِ مَمْلَكَتِكَ، وَالْعائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِكَ، اِلهى رَبَّيْتَنى فى نِعَمِكَ
اهل كشور خود و متوجه بدانها به مهربانى و رأفتت خدايامرا در خردسالى در نعمتها
وَاِحْسانِكَ صَغيراً، وَنَوَّهْتَ بِاسْمى كَبيراً، فَيا مَنْ رَبّانى فِى الدُّنْيا
و احسان خويش پروريدى و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند كردى پس اى كه در دنيا مرا
بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ، وَاَشارَ لى فِى الاْخِرَةِ اِلى عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ،
به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروريدى و براى آخرتم به عفو و كرم اشارت فرمودى
مَعْرِفَتى يا مَوْلاىَ دَليلى عَلَيْكَ، وَحُبّى لَكَ شَفيعى اِلَيْكَ، وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ
اى مولاى من شناساييم به تو راهنماى من بسوى توست و محبّتى كه به تو دارم شفيع من است به درگاهت و من از
دَليلى بِدَلالَتِكَ، وَساكِنٌ مِنْ شَفيعى اِلى شَفاعَتِكَ، اَدْعُوكَ يا سَيِّدى
راهنمايى كردن اين دليلم بسوى تو مطمئنم و از پذيرفتن شفيعم از جانب تو آسوده خاطرم مى خوانمت اى آقاى من
بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ اُناجيكَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ،
به زبانى كه گناه لالش كرده پروردگارا با تو راز گويم بوسيله دلى كه جنايت به هلاكتش كشانده
اَدْعُوكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً، اِذا رَاَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى
مى خوانمت اى پروردگار من هراسان و خواهانو اميدوار و ترسان، اى مولاى من هنگامى كه گناهانم را مشاهده مى كنم
فَزِعْتُ، وَاِذا رَاَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ، فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحِم، وَاِنْ عَذَّبْتَ
هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بينم به طمع افتم خدايا اگر بگذرى بهترين مهرورزى و اگر عذاب كنى
فَغَيْرُ ظالِم، حُجَّتى يا اَللهُ فى جُرْاَتى عَلى مَسْئَلَتِكَ مَعَ اِتْيانى ما تَكْرَهُ،
ستم نكرده اى، دليل و بهانه من اى خدا در اين كه دليرى كنم در سؤال كردن از تو با اين كه رفتارم خوشايند تو نيست
جُودُكَ وَكَرَمُكَ، وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ قِلَّةِ حَيائى، رَاْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ،
همان جود و كرم توست و ذخيره من در سختيم با بى شرمى من همان رأفت و مهربانى توست
وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخيبَ بَيْنَ ذَيْنِ وَذَيْنِ مُنْيَتى، فَحَقِّقْ رَجآئى، وَاسْمَعْ
و براستى اميدوارم كه نوميد مكنى ميان اين و آن آروزيم را پس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را
دُعآئى، يا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داع، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج، عَظُمَ يا سَيِّدى
شنيده گير اى بهترين كسى كه خوانندگان بخوانندش و برتر كسى كه اميدواران بدو اميد دارند اى آقايم
اَمَلى، وَسآءَ عَمَلى، فَاَعْطِنى مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلى، وَلا تُؤاخِذْنى
آرزويم بزرگ و عملم زشت است پس تواز عفو خويش به اندازه آرزويم به من بده و مرا به بدترين
بِاَسْوَءِ عَمَلى، فَاِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ، وَحِلْمَكَ يَكْبُرُ
عملم مؤاخذه مكن زيرا كرم تو برتر است از مجازات گنهكاران و بردباريت بزرگتر است
عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرينَ، وَ اَ نَا ياسَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ، هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ،
از مكافات تقصيركاران و من اى آقايم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوى خودت گريخته ام
مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً، وَما اَ نَا يا رَبِّ وَما
و خواستارم آنچه را وعده كردى از چشم پوشى نسبت به كسى كه خوش گمان به تو است، من چه ام پروردگارا؟ و چه
خَطَرى، هَبْنى بِفَضْلِكَ، وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ، اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَتْرِكَ،
اهميتى دارم؟ مرا به فضل خويش ببخش با عفو خود بر من نيكى كن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بِكَرَمِ وَجْهِكَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلى ذَنْبى غَيْرُكَ
و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر پس اگر ديگرى جز تو بر گناهم آگاه مى شد
ما فَعَلْتُهُ، وَلَوْ خِفْتُ تَعْجيلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ، لا لاَِنَّكَ اَهْوَنُ النّاظِرينَ،
گناه را انجام نمى دادم و اگر از زود به كيفر رسيدن مى ترسيدم باز هم خوددارى مى كردم و اين كه گناه كردم نه براى آن بود كه تو سبكترين بينندگانى
وَاَخَفُّ الْمُطَّلِعينَ [عَلَىَّ]، بَلْ لاَِنَّكَ يارَبِّ خَيْرُ السّاتِرينَ، وَاَحْكَمُ
و يا بى مقدارترين مطلعين هستى بلكه براى آن بود كه تو اى پروردگار من بهترين پوشندگان و حكم كننده ترين
الْحاكِمينَ، وَاَكْرَمُ الاَْكْرَمينَ، سَتّارُ الْعُيُوبِ، غَفّارُ الذُّنُوبِ، عَلاّمُ
حاكمان و گرامى ترين گراميان و پوشاننده عيوب و آمرزنده گناهانان اى داناى
الْغُيُوبِ، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ، وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ
نهانها كه گناه را به كرمت مى پوشانى و كيفر را به واسطه بردباريت به تأخير اندازى پس تو را ستايش سزاست
عَلى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ، وَعَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ، وَيَحْمِلُنى وَيُجَرِّئُنى
بر بردباريت پس از دانستن و بر گذشتت پس از توانايى داشتن و همين گذشت تو از من مرا وادار كرده و دلير ساخته
عَلى مَعْصِيَتِكَ حِلْمُكَ عَنّى، وَيَدْعُونى اِلى قِلَّةِ الْحَيآءِ سَِتْرُكَ عَلَىَّ،
بر نافرمانيت و همان پرده پوشيت بر من مرا به بى شرمى واداشته
وَيُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِكَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَعَظيمِ
و همان معرفتى كه من به فراخى رحمتت دارم و بزرگى عفوت مرا بدست زدن به كارهاى حرام شتابان مى كند
عَفْوِكَ، يا حَليمُ يا كَريمُ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا غافِرَ الذَّنْبِ، يا قابِلَ التَّوْبِ،
اى بردبار اى بزرگوار اى زنده و اى پاينده اى آمرزنده گناه اى پذيرنده گناه
يا عَظيمَ الْمَنِّ، يا قَديمَ الاِْحسانِ، اَيْنَ سَتْرُكَ الْجَميلُ، اَيْنَ عَفْوُكَ
اى بزرگ نعمت اى ديرينه احسان كجاست پرده پوشى زيبايت؟ كجاست گذشت
الْجَليلُ، اَيْنَ فَرَجُكَ الْقَريبُ، اَيْنَ غِياثُكَ السَّريعُ، اَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ،
بزرگت؟ كجاست گشايش نزديكت؟ كجاست فريادرسى فوريت؟ كجاست رحمت وسيعت؟
اَيْنَ عَطاياكَ الْفاضِلَةُ، اَيْنَ مَواهِبُكَ الْهَنيئَةُ، اَيْنَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ، اَيْنَ
كجاست عطاهاى برجسته ات؟ كجاست بخششهاى دلچسبت؟ كجاست نيكى هاى شايانت؟ كجاست
فَضْلُكَ الْعَظيمُ، اَيْنَ مَنُّكَ الْجَسيمُ، اَيْنَ اِحْسانُكَ الْقَديمُ، اَيْنَ كَرَمُكَ يا
فضل عظيمت؟ كجاست نعمت بزرگت؟ كجاست احسان ديرينه ات؟ كجاست كرمت؟ اى
كَريمُ، بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد(7) فَاسْتَنْقِذْنى، وَبِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنى، يا
كريم بدان (چه گفتم) و به محمّد و آل محمّد مرا نجات ده و به رحمتت خلاصم كن اى
مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، لَسْتُ اَتَّكِلُ فِى النَّجاةِ مِنْ عِقابِكَ
نيكو اى نيكو بخش اى نعمت ده اى زياده بخش چنان نيست كه من براى نجات از عقاب تو
عَلى اَعْمالِنا، بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنا، لاَِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، تُبْدِئُ
به كارهامان تكيه كنم بلكه به فضلى كه بر ما دارى تكيه زنم زيرا تو اهل تقوا و شايسته آمرزشى آغاز كنى
بِالاِْحْسانِ نِعَماً، وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ كَرَماً، فَما نَدْرى ما نَشْكُرُ اَجَميلَ ما
به احسان از روى نعمت بخشى و گذشت كنى از گناه از روى كرم و بزرگوارى و با اين وضع ما ندانيم كدام يك را سپاس گوييم: آن نيكيها
تَنْشُرُ، اَمْ قَبيحَ ما تَسْتُرُ، اَمْ عَظيمَ ما اَبْلَيْتَ وَاَوْلَيْتَ، اَمْ كَثيرَ ما مِنْهُ نَجَّيْتَ
كه پراكنده كنى يا زشتيها كه بپوشانى يا بزرگ آزمايشت و شايستگى نعمتت يا آن همه چيزهايى كه ما را از آن نجات داده
وَعافَيْتَ، يا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَيْكَ، وَيا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَبِكَ وَانْقَطَعَ
و عافيت دادى اى دوست كسى كه با تو دوستى كند و اى نور ديده كسى كه پناه به تو آرد و از ديگران
اِلَيْكَ، اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسيئُونَ، فَتَجاوَزْ يا رَبِّ عَنْ قَبيحِ ما
ببرد تويى نيكوكار و ماييم گنهكار پس درگذر اى پروردگار از زشتيهاى
عِنْدَنا بِجَميلِ ما عِنْدَكَ، وَاَىُّ جَهْل يا رَبِّ لا يَسَعُهُ جُودُكَ، اَوْ اَىُّ زَمان
ما به نيكيهاى خود و كدام نادانى است اى پروردگار كه جود تو فرايش نگيرد و چه روزگارى
اَطْوَلُ مِنْ اَناتِكَ، وَما قَدْرُ اَعْمالِنا فى جَنْبِ نِعَمِكَ، وَكَيْفَ نَسْتَكْثِرُ
درازتر از زمان بردبارى توست و چه ارزشى دارد اعمال ما در جنب نعمتهايت و چگونه زياد بشمريم
اَعْمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ، بَلْ كَيْفَ يَضيقُ عَلَى الْمُذْنِبينَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ
اعمال (بدمان) را كه بتوانيم آنها را برابر با كرم تو كنيم بلكه چگونه ممكن است ميدان بر گنهكاران تنگ شود با آن رحمت وسيعت
رَحْمَتِكَ، يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، فَوَ عِزَّتِكَ يا
كه ايشان را فراگرفته اى وسيع آمرزش اى دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت اى
سَيِّدى لَوْ نَهَرْتَنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ، وَلا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ، لِمَا انْتَهى
آقاى من اگرچه برانيم من از در خانه ات برنخيزم و از تملق و چاپلوسيت دست برندارم چون اطلاع
اِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ، تُعَذِّبُ مَنْ
از جود و كرمت پيدا كرده ام و تويى كننده هرچه بخواهى عذاب كنى هركه را
تَشآءُ بِما تَشآءُ كَيْفَ تَشآءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ كَيْفَ تَشآءُ، لا
خواهى به هر چه خواهى به هر طور كه خواهى و رحم كنى هر كه را خواهى به هر چه خواهى هرطور كه خواهى
تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِكَ، وَلا تُنازَعُ فى مُلْكِكَ، وَلا تُشارَكُ فى اَمْرِكَ، وَلا
بازپرسى از كار تو نشود و نزاعى در فرمانرواييت رخ ندهد و شريكى در كارت نباشد
تُضآدُّ فى حُكْمِكَ، وَلا يَعْتَرِضُ عَلَيْكَ اَحَدٌ فى تَدْبيرِكَ، لَكَ الْخَلْقُ
و ضدّيتى در حكمت نباشد و كسى نيست كه در تدبير تو بر تو اعتراض كند آفرينش و دستور
وَالاَْمْرُ، تَبارَكَ اللهُ رَبُّ الْعالَمينَ، يا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِكَ وَاسْتَجارَ
از توست برتر است خدا پروردگار جهانيان پروردگارا اين جايگاه كسى است كه به توروى آورده و
بِكَرَمِكَ، وَاَلِفَ اِحْسانَكَ وَنِعَمَكَ، وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذى لايَضيقُ عَفْوُكَ،
به كرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تويى بخشاينده اى كه تنگ نايد عفوت
وَلا يَنْقُصُ فَضْلُكَ، وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُكَ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْكَ بِالصَّفْحِ الْقَديمِ،
و كاهش نيابد فضل و بخششت و كم نگردد مهر و رحمتت و ما بدان چشم پوشى ديرينه
وَالْفَضْلِ الْعَظيمِ، وَ الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ، اَفَتَُراكَ يا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنا، اَوْ
و فضل عظيمت و رحمت پهناورت اعتماد كرده ايم آيا چنان مى بينى پروردگارا كه برخلاف گمانهاى ما رفتار كنى يا
تُخَيِّبُ آمالَنا، كَلاّ يا كَريمُ فَلَيْسَ هذا ظَنُّنا بِكَ، وَ لا هذا فيكَ طَمَعُنا، يا
آرزوهايمان نوميد كنى؟ هرگز! اى كريم چون ما چنين گمانى به تو نداريم و طمع ما درباره تو اينگونه نيست
رَبِّ اِنَّ لَنا فيكَ اَمَلاً طَويلاً كَثيراً، اِنَّ لَنا فيكَ رَجآءً عَظيماً، عَصَيْناكَ
پروردگارا براستى ما درباره تو آرزوى دراز و بسيارى داريم براستى ما نسبت به تو اميد بزرگ و زيادى داريم، تو را نافرمانى كرديم
وَنَحْنُ نَرْجُو اَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنا، وَ دَعَوْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو اَنْ تَسْتَجيبَ لَنا،
ولى اميدواريم كه تو بپوشانى بر ما و خوانديم تو را و اميدواريم كه تو اجابت كنى ما را
فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا، فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ بِاَعْمالِنا، وَلكِنْ عِلْمُكَ
پس اميد ما را تحقق بخش اى مولاى ما كه براستى ما مى دانيم كه به اعمالمان مستوجب چه(پاداشى) هستيم ولى علم تو
فينا وَ عِلْمُنا بِاَنَّكَ لا تَصْرِفُنا عَنْكَ، وَ اِنْ كُنّا غَيْرَ مُسْتَوْجِبينَ لِرَحْمَتِكَ،
درباره ما و علم ما درباره تو اين است كه ما را از درگاهت نرانى و اگرچه ما مستوجب رحمت تو نيستيم
فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلَيْنا، وَ عَلَى الْمُذْنِبينَ بِفَضْلِ سَعَتِكَ، فَامْنُنْ عَلَيْنا
ولى تو شايسته آنى كه بر ما بخشش كنى و بر گنهكاران به فضل وسيعت توجه فرمايى پس بر ما منّت گذار
بِما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَجُدْ عَلَيْنا فَاِنّا مُحْتاجُونَ اِلى نَيْلِكَ، يا غَفّارُ بِنُورِكَ
بدانچه تو شايسته آنى و بر ما جود كن كه ما نيازمند عطاى توييم اى آمرزنده به نور تو
اهْتَدَيْنا، وَبِفَضْلِكَ اسْتَغْنَيْنا، وَبِنِعْمَتِكَ اَصْبَحْنا وَ اَمْسَيْنا، ذُنُوبُنا بَيْنَ
راه يافتيم و به فضل تو بى نيازى جستيم و به نعمت تو صبح و شام كرديم گناهان ما
يَدَيْكَ، نَسْتَغْفِرُكَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتُوبُ اِلَيْكَ، تَتَحَبَّبُ اِلَيْنا بِالنِّعَمِ،
پيش روى توست كه ما از آنها آمرزش خواهيم و بسويت توبه كنيم تو با نعمتهايت بر ما دوستى كنى و
وَنُعارِضُكَ بِالذُّنُوبِ،خَيْرُكَ اِلَيْنا نازِلٌ، وَشَرُّنا اِلَيْكَ صاعِدٌ، وَلَمْ يَزَلْ وَ لا
ما به گناهان با تو معارضه و برابرى كنيم خير تو بر ما نازل گردد و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آيد و تو هميشه تا بوده
يَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَاْتيكَ عَنّا بِعَمَل قَبيح، فَلا يَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحُوطَنا
و هست پادشاه بزرگوار و كريمى بوده اى كه از جانب ما كارهاى زشت بسوى تو آيد ولى آنها جلوگيريت نكند از اين كه ما را به
بِنِعَمِكَ، وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيْنا بِآلائِكَ، فَسُبْحانَكَ ما اَحْلَمَكَ وَ اَعْظَمَكَ
نعمتهاى خود فراگيرى و خود بر ما تفضل كنى پس منزهى تو كه چقدر بردبارى و چه بزرگ و
وَاَكْرَمَكَ مُبْدِئاً وَ مُعيداً، تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُكَ، وَجَلَّ ثَناؤُكَ، وَكَرُمَ صَنائِعُكَ
كريمى چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهايت مقدّس و ستايشت ارجمند است و كارها
وَفِعالُكَ، اَنْتَ اِلهى اَوْسَعُ فَضْلاً، وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقايِسَنى بِفِعْلى
و رفتارت گرانبهاست فضل تو اى معبود من وسيعتر و بردباريت بزرگتر از آن است كه مرا به كردار و
وَخَطيـئَتى، فَالْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ، سَيِّدى سَيِّدى سَيِّدى، اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا
گناهم بسنجى از من درگذردرگذردرگذر اى آقاى من... آقاى من... آقاى من خدايا ما را به ذكر خود
بِذِكْرِكَ، وَ اَعِذْنا مِنْ سَخَطِكَ، وَ اَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ، وَ ارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِكَ،
مشغول كن و از خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهايت روزيمان گردان
وَ اَنْعِمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلِكَ، وَ ارْزُقْنا حَجَّ بَيْتِكَ، وَ زِيارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ،
و از فضل خود بر ما انعام كن و روزى ما كن حج خانه ات و زيارت قبر پيامبرت را
صَلَواتُكَ وَ رَحْمَتُكَ وَ مَغْفِرَتُكَ وَ رِضْوانُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ، اِنَّكَ
كه درود تو و رحمت و آمرزش و خشنوديت بر او و بر خاندانش باد كه براستى تو
قَريبٌ مُجيبٌ، وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِكَ، وَ تَوَفَّنا عَلى مِلَّتِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ
به خلق نزديكى و اجابت كننده دعايىو عمل به طاعتت را روزى ما گردان و بر كيش خودت و روش پيامبرت
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى وَ لِوالِدَىَّ وَ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى
كه درود تو بر او و آلش باد ما را بميران خدايا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و برايشان رحم كن چنانچه مرا در
صَغيراً، اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً، وَ بِالسَّيِّئاتِ غُفْراناً، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ
كودكى پروريدند و پاداششان بده در برابر نيكى به نيكى و در مقابل بديها به آمرزش خدايا بيامرز
لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ، اَلاَْحيآءِ مِنْهُمْ وَ الاَْمواتِ، وَ تابِعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ
مردان و زنان با ايمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پيوند ده ميان ما و ايشان را
بِالْخَيْراتِ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنا وَ مَيِّتِنا، وَ شاهِدِنا وَ غآئِبِنا، ذَكَرِنا وَاُنْثانا،
در نيكيها خدايا بيامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غائب ما، مرد ما و زن ما را;
صَغيرِنا وَكَبيرِنا، حُرِّنا وَ مَمْلُوكِنا، كَذَبَ الْعادِلُونَ بِاللهِ، وَ ضَلُّوا ضَلالاً
كوچك ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهى
بَعيداً، وَ خَسِرُوا خُسْراناً مُبيناً، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
دورى و زيان كردند زيان آشكارى خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و
وَاخْتِمْ لى بِخَيْر، وَ اكْفِنى ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ دُنْياىَ وَ آخِرَتى، وَ لاتُسَلِّطْ
كارم را ختم به خير كن و كفايت كن آنچه انديشه ام را به خود مشغول كرده از كار دنيا و آخرتم و مسلط مكن
عَلَىَّ مَنْ لا يَرْحَمُنى، وَاجْعَلْ عَلَىَّ مِنْكَ واقِيَةً باقِيَةً، وَلا تَسْلُبْنى صالِحَ
بر من كسى را كه به من رحم نكند و بنه بر من از نزد خود نگهبانى هميشگى و از من نعمتهاى شايسته خود را
ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَيِّباً، اَللّـهُمَّ
كه به من داده اى سلب مفرما و از فضل خويش روزى فراخ و حلال و پاكى براى من روزى گردان خدايا
احْرُسْنى بِحَراسَتِكَ، وَ احْفَظْنى بِحِفْظِكَ، وَ اكْلاَْنى بِكِلائَتِكَ، وَارْزُقْنى
به نگهبانى خود مرا نگهبانى فرما و به حفظ خود حفظم كن و در حمايت خود نگاهداريم كن و روزى من كن
حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ، فى عامِنا هذا وَ فى كُلِّ عام، وَ زِيارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ
حج خانه محترمت را در اين سال و در هر سال و زيارت قبر پيغمبرت
وَالاَْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ(8)، وَ لا تُخْلِنى يا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ،
و قبور ائمه عليهم السلام را و محرومم مكن پروردگارا از زيارت اين مشاهد شريفه
وَالْمَواقِفِ الْكَريمَةِ، اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَىَّ حَتّى لا اَعْصِيَكَ، وَ اَلْهِمْنِى الْخَيْرَ
و زيارتگاههاى گرامى خدايا توبه ام ده تانافرمانيت نكنم و به دلم انداز كار نيك را
وَالْعَمَلَ بِهِ، وَ خَشْيَتَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ ما اَبْقَيْتَنى يا رَبَّ الْعالَمينَ،
و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامى كه در اين دنيا زنده ام دارى اى پروردگار جهانيان
اَللّـهُمَّ اِنّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَيَّاْتُ وَ تَعَبَّاْتُ، وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ
خدايا من هر زمان پيش خود گفتم كه ديگر مهيا شده ام و برخاستم براى خواندن نماز در برابرت
وَناجَيْتُكَ، اَلْقَيْتَ عَلَىَّ نُعاساً اِذا اَنـَا صَلَّيْتُ، وَ سَلَبْتَنى مُناجاتَكَ اِذا اَ نَا
و با تو به راز پرداختم تو بر من چُرت را مسلط كردى در آن هنگامى كه داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتى در آن وقتى كه
ناجَيْتُ، ما لى كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَريرَتى، وَ قَرُبَ مِنْ مَجالِسِ
به راز و نياز پرداختم، مرا چه شده است كه هرگاه با خود گفتم باطن و درونم نيكو شده و نزديك شده از مجالس
التَّوّابينَ مَجْلِسى، عَرَضَتْ لى بَلِيَّةٌ اَزالَتْ قَدَمى، وَ حالَتْ بَيْنى وَ بَيْنَ
توبه كنندگان مجلس من، گرفتارى و پيش آمدى برايم رخ داده كه پايم لغزش پيدا كرده و ميان من و خدمتگزاريت
خِدْمَتِكَ، سَيِّدى لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَنى، وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنى، اَوْ
حائل گشته اى آقاى من شايد مرا از دَرِ خانه ات رانده اى و از خدمتت دورم كرده اى يا
لَعَلَّكَ رَاَيْتَنى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَاَقْصَيْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيْتَنى مُعْرِضاً عَنْكَ
شايد ديده اى سبك شمارم حقّت را پس دورم كرده اى يا شايد ديده اى از تو رو گردانده ام
فَقَلَيْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنى فى مَقامِ الْكاذِبينَ فَرَفَضْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ
پس خشمم كرده اى يا شايد مرا در جايگاه دروغگويانم ديده اى پس رهايم كرده اى يا شايد
رَاَيْتَنى غَيْرَ شاكِر لِنَعْمآئِكَ فَحَرَمْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنى مِنْ مَجالِسِ
ديده اى سپاسگزار نعمتهايت نيستم پس محرومم ساخته اى يا شايد مرا در مجلس
الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيْتَنى فِى الْغافِلينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنى،
علما نيافته اى پس خوارم كرده اى يا شايد مرا در زمره غافلانم ديده اى پس از رحمت خويش بى بهره ام كرده اى
اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيْتَنى آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالينَ فَبَيْنى وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ
يا شايد مرا مأنوس با مجالس بيهوده گذرانم ديده اى پس مرا به آنها واگذاشته اى يا شايد
لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئى فَباعَدْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمى وَ جَريرَتى
دوست نداشتى دعايم را بشنوى پس از درگاهت دورم كرده اى يا شايد به جرم و گناهم
كافَيْتَنى، اَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيآئى مِنْكَ جازَيْتَنى، فَاِنْ عَفَوْتَ يا رَبِّ، فَطالَ
كيفرم داده اى يا شايد به بى شرميم مجازاتم كرده اى پس اگر از من بگذرى پروردگارا بجاست چون بسيار
ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبينَ قَبْلى، لاَِنَّ كَرَمَكَ اَىْ رَبِّ يَجِلُّ عَنْ مُكافاتِ
اتفاق افتاده كه از گنهكاران پيش از من گذشته اى زيرا كرم تو پروردگارا برتر از كيفر كردن
الْمُقَصِّرينَ، وَ اَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِكَ، هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ، مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
تقصيركاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بسوى خودت گريخته ام و درخواست انجام وعده ات را
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً، اِلهى اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً، وَ اَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ
در چشم پوشى از كسى كه خوش گمان به توست دارم خدايا تو فضلت و سيعتر و بردباريت بزرگتر از آن است كه
تُقايِسَنى بِعَمَلى، اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنى بِخَطيئَتى، وَما اَ نَا يا سَيِّدى وَ ما
مرا به كردارم بسنجى يا اين كه مرا به خطايم بلغزانى و چه هستم من اى آقاى من و چه
خَطَرى، هَبْنى بِفَضْلِكَ سَيِّدى، وَ تَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ، وَ جَلِّلْنى بِسَتْرِكَ،
ارزشى دارم؟ مرا به فضل خويش ببخش اى آقاى من و بر من با عفو خود نيكى كن و با پرده پوشيت بپوشانم
وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بِكَرَمِ وَجْهِكَ، سَيِّدى اَ نَا الصَّغيرُ الَّذى رَبَّيْتَهُ، وَ اَ نَا
و درگذر از سرزنش كردنم به بزرگوارى ذاتت آقاى من من همان بنده خردسالى هستم كه پروريدى و
الْجاهِلُ الَّذى عَلَّمْتَهُ، وَ اَ نَا الضّآلُّ الَّذى هَدَيْتَهُ، وَ اَ نَا الْوَضيعُ الَّذى
همان نادانى هستم كه دانايش كردى و همان گمراهى هستم كه راهنماييش كردى و همان پستى هستم كه
رَفَعْتَهُ، وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذى آمَنْتَهُ، وَالْجائِعُ الَّذى اَشْبَعْتَهُ، وَالْعَطْشانُ
بلندش كردى و همان ترسانى هستم كه امانش دادى و گرسنه اى هستم كه سيرش كردى و تشنه اى هستم
الَّذى اَرْوَيْتَهُ، وَالْعارِى الَّذى كَسَوْتَهُ، وَالْفَقيرُ الَّذى اَغْنَيْتَهُ، وَالضَّعيفُ
كه سيرابش كردى و برهنه اى هستم كه پوشانديش و ندارى هستم كه دارايش كردى و ناتوانى هستم
الَّذى قَوَّيْتَهُ، وَالذَّليلُ الَّذى اَعْزَزْتَهُ، وَالسَّقيمُ الَّذى شَفَيْتَهُ، وَالسّآئِلُ
كه نيرومندش كردى و خوارى هستم كه عزيزش كردى و دردمندى هستم كه درمانش كردى و خواهنده اى هستم
الَّذى اَعْطَيْتَهُ، وَ الْمُذْنِبُ الَّذى سَتَرْتَهُ، وَ الْخاطِئُ الَّذى اَقَلْتَهُ، وَ اَ نَا
كه عطايش كردى و گنهكارى هستم كه گناهانش را پوشاندى و خطاكارى هستم كه از او گذشتى و
الْقَليلُ الَّذى كَثَّرْتَهُ، وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذى نَصَرْتَهُ، وَ اَ نَا الطَّريدُ الَّذى
اندكى هستم كه بسيارش كردى و خوارشمرده اى هستم كه ياريش كردى و آواره اى هستم كه
آوَيْتَهُ، اَ نَا يارَبِّ الَّذى لَمْ اَسْتَحْيِكَ فِى الْخَلاءِ، وَلَمْ اُراقِبْكَ فِى الْمَلاءِ،
جا و مأوايش دادى منم پروردگارا آن كسى كه در خلوت از تو شرم نكردم و در آشكارا هم رعايت تو را نكردم
اَنَا صاحِبُ الدَّواهِى الْعُظْمى، اَ نَا الَّذى عَلى سَيِّدِهِ اجْتَرى، اَ نَا الَّذى
منم صاحب مصيبتها و ماجراهاى بزرگ منم كسى كه بر آقاى خود دليرى كرده منم كسى كه
عَصَيْتُ جَبّارَ السَّمآءِ، اَ نَا الَّذى اَعْطَيْتُ عَلى مَعاصِى الْجَليلِ الرُّشا، اَ نَا
نافرمانى برپادارنده آسمانها را كرده ام منم كسى كه براى نافرمانيهاى بزرگى كه كرده ام رشوه داده ام منم
الَّذى حينَ بُشِّرْتُ بِها خَرَجْتُ اِلَيْها اَسْعى، اَ نَا الَّذى اَمْهَلْتَنى فَمَا
آن كسى كه هرگاه نويد گناهى را به من مى دادند بسويش شتابان مى رفتم منم كه مهلتم دادى ولى من
ارْعَوَيْتُ، وَسَتَرْتَ عَلىَّ فَمَا اسْتَحْيَيْتُ، وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصى فَتَعَدَّيْتُ،
به خود نيامدم و بر من پوشاندى ولى من شرم نكردم و نافرمانيها كردم و از حدّ گذراندم
وَاَسْقَطْتَنى مِنْ عَيْنِكَ فَما بالَيْتُ، فَبِحِلْمِكَ اَمْهَلْتَنى، وَبِسَتْرِكَ سَتَرْتَنى،
و از چشم خود مرا انداختى و من اعتنا نكردم پس باز هم به بردباريت مهلتم دادى و به پرده پوشيت مرا پوشاندى
حَتّى كَاَنَّكَ اَغْفَلْتَنى، وَمِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصى جَنَّبْتَنى، حَتّى كَاَنَّكَ
تا بدان جا كه گويا از ياد من بيرون رفتىو از كيفرهاى گناهان مرا دور داشتى تا به حدى كه
اسْتَحْيَيْتَنى، اِلهى لَمْ اَعْصِكَ حينَ عَصَيْتُكَ وَاَ نَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جاحِدٌ، وَلا
گويا از من شرم كردى خدايا در هنگام گناه كه من نافرمانيت كردم نه از باب اين بود كه پروردگاريت را منكر بودم و يا
بِاَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ، وَلا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ، وَلا لِوَعيدِكَ مُتَهاوِنٌ، لكِنْ
دستورت را سبك شمردم و يا خود را در معرض كيفرت درآوردم و يا تهديدهاى تو را بى ارزش فرض كردم بلكه
خَطيئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لى نَفْسى، وَ غَلَبَنى هَواىَ، وَ اَعانَنى عَلَيْها
گناهى بود كه پيش آمد و نفس سركش نيز آن را آراست و هواى نفس نيز چيره شد و بدبختى هم
شِقْوَتى، وَ غَرَّنى سَتْرُكَ الْمُرْخى عَلَىَّ، فَقَدْ عَصَيْتُكَ وَ خالَفْتُكَ بِجُهْدى،
كمك كرد و پرده آويخته (پرده پوشى تو) هم مرا مغرور كرد و در نتيجه تا آن جا كه مى توانستم در نافرمانى و مخالفت تو كوشيدم
فَالاْنَ مِنْ عَذابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنى، وَ مِنْ اَيْدِى الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ
ولى اكنون كيست كه از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فرداى قيامت چه كسى
ما اَحْصى كِتابُكَ مِنْ عَمَلى، اَلَّذى لَوْلا ما اَرْجُو مِنْ كَرَمِكَ وَسَعَةِ
ما اَحْصى كِتابُكَ مِنْ عَمَلى، اَلَّذى لَوْلا ما اَرْجُو مِنْ كَرَمِكَ وَسَعَةِ
رَحْمَتِكَ، وَنَهْيِكَ اِيّاىَ عَنِ الْقُنُوطِ، لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَكَّرُها، يا خَيْرَ مَنْ
رحمتت نبود و از نا اميد شدن بازم نمى داشتى به محض آن كه به ياد آنها مى افتادم يكسره نا اميد مى شدم اى بهترين كسى كه
دَعاهُ داع، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج، اَللّـهُمَّ بِذِمَّةِ الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ اِلَيْكَ،
خواندش خواننده اى و برترين كسى كه اميدش دارد اميدوارى خدايا به پيمان اسلام به درگاهت توسل جويم
وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَيْكَ، وَبِحُبِّى النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الْقُرَشِىَّ الْهاشِمِىَّ
و به حرمت قرآن بر تو اعتماد كنم و به دوستى و محبتى كه به پيامبر امّى قرشى هاشمى
الْعَرَبِىَّ التِّهامِىَّ الْمَكِّىَّ الْمَدَنِىَّ، اَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ، فَلا تُوحِشِ
عربى تهامى مكى مدنى دارم اميد تقرب به تو را دارم پس تو انس ايمانى مرا
اسْتيناسَ اِيمانى، وَلا تَجْعَلْ ثَوابى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواكَ، فَاِنَّ قَوْماً
مبدّل به وحشت مكن و پاداشم را پاداش آن كس كه جز تو را پرستيده قرار مده زيرا مردمى بودند كه
مبدّل به وحشت مكن و پاداشم را پاداش آن كس كه جز تو را پرستيده قرار مده زيرا مردمى بودند كه
به زبان ايمان آوردند تا بدان وسيله خون خود را حفظ كنند و بدين مقصود هم رسيدند ولى ما به دل و زبان
بِاَلْسِنَتِنا وَقُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا، فَاَدْرِكْنا ما اَمَّلْنا، وَثَبِّتْ رَجائَكَ فى
به تو ايمان آورديم تا از ما بگذرى پس ما را هم به مقصودمان برسان و اميدت را در دلهاى ما ثابت
صُدُورِنا، وَلا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً، اِنَّكَ
و محكم فرما و منحرف مساز دلهاى ما را پس از آن كه هدايتمان كردى و ببخش بما از نزد خود رحمتى كه براستى تويى
اَنْتَ الْوَهّابُ، فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ، وَلا كَفَفْتُ عَنْ
بسيار بخشنده به عزتت سوگند اگر برانيم من هرگز از در خانه ات برنخيزم و دست از تملق
تَمَلُّقِكَ، لِما اُلْهِمَ قَلْبى مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِكَرَمِكَ، وَسَعَةِ رَحْمَتِكَ، اِلى مَنْ
و چاپلوسيت برندارم چون شناسايى كرمت و رحمت وسيعت به دلم الهام شده، بنده به نزد چه كسى
يَذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاَّ اِلى مَوْلاهُ، وَاِلى مَنْ يَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ اِلاَّ اِلى خالِقِهِ،
رود جز به درگاه مولايش ومخلوق به كه پناهنده شود جز به خالقش
اِلهى لَوْ قَرَنْتَنى بِالاَْصْفادِ، وَمَنَعْتَنى سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الاَْشْهادِ، وَدَلَلْتَ
خدايا اگر مرا به زنجير و بند گرفتارم كنى و بازدارى از من عطايت را در ميان انظار مردم
عَلى فَضايِحى عُيُونَ الْعِبادِ، وَ اَمَرْتَ بى اِلَى النّارِ، وَ حُلْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ
و رسواييهايم را به چشم بندگانت آرى و دستور بردنم را بسوى دوزخ صادر كنى و ميان من و نيكان
يُخَلِّصُنى، وَ بِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنّى، فَواسَوْاَتا عَلى
خلاصم كند و به ريسمان چه كسى چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع كنى پس چه رسوايى است براى من بر آنچه
الاَْبْرارِ، ما قَطَعْتُ رَجآئى مِنْكَ، وَ ما صَرَفْتُ تَاْميلى لِلْعَفْوِ عَنْكَ، وَ لا
حائل گردى من هرگز اميدم را از تو قطع نخواهم كرد و آرزومنديم را از عفو تو بازنگردانم و
خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبى، اَ نَا لا اَنْسى اَيادِيَكَ عِنْدى، وَسَتْرَكَ عَلَىَّ فى دارِ
بيرون نرود محبّتت از دلم و من نعمتهايى كه در دنيا به من دادى و پرده پوشيهايت را فراموش نمى كنم
الدُّنْيا، سَيِّدى اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبى، وَاجْمَعْ بَيْنى وَبَيْنَ
اى آقاى من محبت دنيا را از دلم بيرون كن و جمع كن ميان من و ميان (پيامبرت حضرت)
الْمُصْطَفى، وَآلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ خاتَمِ النَّبِيّينَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ
مصطفى و آلش برگزيدگان خلقت و خاتم پيمبران محمّد صلى الله
عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَانْقُلْنى اِلى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ اِلَيْكَ، وَاَعِنّى بِالْبُكآءِ عَلى نَفْسى،
عليه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت بسويت برسان و ياريم ده به گريه كردن بر خويشتن
فَقَدْ اَفْنَيْتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْرى، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيِسينَ مِنْ
زيرا كه من عمرم را به امروز و فردا كردن و آرزوها گذراندم و درآمده ام در جايگاه نا اميدان از
خَيْرى، فَمَنْ يَكُونُ اَسْوَءَ حالاً مِنّى اِنْ اَ نَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالى اِلى
خير خودم پس كيست كه بدحال تر از من باشد اگر من بر اين حال بسوى قبرم
قَبْرى، لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتى، وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتى، وَمالى لا
منتقل گردم زيرا كه آماده اش نكرده ام براى خوابيدنم و فرش نكرده ام آن را به عمل صالح براى آرميدنم و چرا
اَبْكى وَلا اَدْرى اِلى ما يَكُونُ مَصيرى، وَاَرى نَفْسى تُخادِعُنى، وَ اَيّامى
گريه نكنم در صورتى كه نمى دانم به چه سرنوشتى دچار گردم من نفس خود را چنان بينم كه با من نيرنگ زند و روزگارم را
تُخاتِلُنى، وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ، فَمالى لا اَبْكى، اَبْكى
كه مرا بفريبد در حالى كه مرگ بالهاى خود را بر سرم گسترده پس چرا گريه نكنم؟ گريه كنم
لِخُرُوجِ نَفْسى، اَبْكى لِظُلْمَةِ قَبْرى، اَبْكى لِضيقِ لَحَدى، اَبْكى لِسُؤالِ
براى جان دادنم گريه كنم براى تاريكى قبرم گريه كنم براى تنگى لحدم گريه كنم براى سؤال
مُنْكَر وَنَكير اِيّاىَ، اَبْكى لِخُرُوجى مِنْ قَبْرى عُرْياناً ذَليلاً، حامِلاً ثِقْلى
نكير و منكر از من گريه كنم براى بيرون آمدنم از قبر برهنه و خوار كه بار سنگينم را
عَلى ظَهْرى، اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمينى وَاُخْرى عَنْ شِمالى، اِذِ الْخَلائِقُ فى
به پشتم بار كرده يكبار از طرف راستم بنگرم و بار ديگر از طرف چپ و هريك از خلايق را در
شَاْن غَيْرِ شَاْنى، لِكُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ يَوْمَئِذ شَاْنٌ يُغْنيهِ، وُجُوهٌ يَوْمَئِذ
كارى غير از كار خود ببينم براى هر يك از آنها در آن روز كارى است كه به خود مشغولش دارد چهره هايى در آن روز
مُسْفِرَةٌ، ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذ عَلَيْها غَبَرَةٌ، تَرْهَقُها قَتَرَةٌ
گشاده و خندان و شادمانند و چهره هايى در آن روز غبارآلود است و سياهى و خوارى آنها را
وَذِلَّةٌ، سَيِّدى عَلَيْكَ مُعَوَّلى وَمُعْتَمَدى، وَرَجآئى وَتَوَكُّلى، وَبِرَحْمَتِكَ
فراگرفته اى آقاى من بر توست تكيه و اعتماد و اميدو توكلم و به رحمت تو
تَعَلُّقى، تُصيبُ بِرَحْمَتِكَ مَنْ تَشآءُ، وَتَهْدى بِكَرامَتِكَ مَنْ تُحِبُّ، فَلَكَ
آويخته ام، به رحمت خود رسانى هركه را خواهى و به كرامتت راهنمايى كنى هر كه را دوست دارى پس
الْحَمْدُ عَلى ما نَقَّيْتَ مِنَ الشِّرْكِ قَلْبى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى بَسْطِ لِسانى،
ستايش تو راست بر اين كه دلم را از آلودگى شرك پاك كردى و براى توست ستايش براى باز كردنت زبانم را،
اَفَبِلِسانى هذَا الْكالِّ اَشْكُرُكَ، اَمْ بِغايَةِ جُهْدى فى عَمَلى اُرْضيكَ، وَما
آيا به اين زبان كُندم سپاس تو را گويم يابا نهايت كوششم در كردارم تو را خشنود سازم؟ و چه
قَدْرُ لِسانى يا رَبِّ فى جَنْبِ شُكْرِكَ، وَ ما قَدْرُ عَمَلى فى جَنْبِ نِعَمِكَ
ارزشى دارد زبانم پروردگارا در برابر سپاس تو و چه ارزشى دارد كردارم در كنار نعمتهايت
وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ، اِلهى اِنَّ جُودَكَ بَسَطَ اَمَلى، وَشُكْرَكَ قَبِلَ عَمَلى، سَيِّدى
و احسانى كه به من كردى براستى بخشش توآرزويم را گسترانيد و شكر تو كردارم را پذيرفت آقاى من
اِلَيْكَ رَغْبَتى، وَاِلَيْكَ رَهْبَتى، وَاِلَيْكَ تَاْميلى، وَقَدْ ساقَنى اِلَيْكَ اَمَلى،
اشتياق من بسوى توست و هراسم از توست و آرزو و اميدم بسوى توست و آرزويم مرا بسوى تو كشانده
وَعَلَيْكَ يا واحِدى عَكَفَتْ هِمَّتى، وَفيـما عِنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتى، وَلَكَ
و همتم اى خداى يگانه من بدرگاه تو نشيمن كرده و در آنچه پيش توست (جامه) شوقم (دامن) گسترده و
خالِصُ رَجآئى وَخَوْفى، وَبِكَ اَنِسَتْ مَحَبَّتى، وَاِلَيْكَ اَلْقَيْتُ بِيَدى،
اميد خالص و ترسم تنها از توست و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداخته ام
وَبِحَبْلِ طاعَتِكَ مَدَدْتُ رَهْبَتى، [يا ] مَوْلاىَ بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبى،
و به ريسمان اطاعت تو بند كردم ترسم را اى مولاى من به ياد تو دلم زنده است
وَبِمُناجاتِكَ بَرَّدْتُ اَ لَمَ الْخَوْفِ عَنّى، فَيا مَوْلاىَ وَيا مُؤَمَّلى، وَيا
و به راز و نياز تو سوزش ترسم را تسكين بخشم پس اى مولاى من و اى آرزويم و اى
مُنْتَهى سُؤْلى، فَرِّقْ بَيْنى وَبَيْنَ ذَنْبِىَ الْمانِعِ لى مِنْ لُزُومِ طاعَتِكَ، فَاِنَّما
آخرين سرحد خواسته ام ميان من و گناهم را كه مانع از ملازمت اطاعت توست جدايى بينداز و اين خواهشى كه
يُخَلِّصُنى، وَ بِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنّى، فَواسَوْاَتا عَلى
خلاصم كند و به ريسمان چه كسى چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع كنى پس چه رسوايى است براى من بر آنچه
اَسْئَلُكَ لِقَديمِ الرَّجآءِ فيكَ، وَعَظيمِ الطَّمَعِ مِنْكَ، اَلَّذى اَوْجَبْتَهُ عَلى
من از تو مى كنم به خاطر همان اميد ديرينه اى است كه به تو دارم و براى آن طمع بزرگى است كه درباره ات دارم كه تو رأفت و مهربانى را
نَفْسِكَ مِنَ الرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، فَالاَْمْرُ لَكَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ(9)، وَالْخَلْقُ
براى بندگانت بر خود فرض كرده اى پس امر و فرمان از آن توست يگانه اى كه شريك ندارى و خلايق
كُلُّهُمْ عِيالُكَ وَفى قَبْضَتِكَ، وَكُلُّ شَىْء خاضِعٌ لَكَ، تَبارَكْتَ يا رَبَّ
همگى جيره خوار تو و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواند برترى اى پروردگار
الْعالَمينَ، اِلـهى اِرْحَمْنى اِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتى، وَكَلَّ عَنْ جَوابِكَ لِسانى،
جهانيان خدايا به من رحم كن در آن هنگامى كه حجت و دليلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد
وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِكَ اِيّاىَ لُبّى، فَيا عَظيمَ رَجآئى، لا تُخَيِّبْنى اِذَا اشْتَدَّتْ
و هوش در هنگام بازپرسيت از سرم بپرد پس اى بزرگ اميدم مرا نوميد مكن در آن هنگام كه سخت
فاقَتى، وَلا تَرُدَّنى لِجَهْلى، وَلا تَمْنَعْنى لِقِلَّةِ صَبْرى، اَعْطِنى لِفَقْرى،
نيازمندم و به خاطر نادانيم مرا از درگاهت مران و براى كم طاقتيم مهرت را از من بازمدار به خاطر نيازى كه دارم به من بده
وَارْحَمْنى لِضَعْفى، سَيِّدى عَلَيْكَ مُعْتَمَدى وَمُعَوَّلى، وَرَجآئى وَتَوَكُّلى،
و براى ناتوانيم به من رحم كن اى آقاى من بر توست اعتماد و تكيه و اميد و توكل من
وَبِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقى، وَبِفِنائِكَ اَحُطُّ رَحْلى، وَبِجُودِكَ اَقْصِدُ طَلِبَتى،
و مهر توست دستاويزم و به آستان تو بار (حاجت) اندازم و به جود تو خواهشم را جويم
وَبِكَرَمِكَ اَىْ رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعآئى، وَلَدَيْكَ اَرْجُو فاقَتى(10)، وَبِغِناكَ اَجْبُرُ
و به كرم تو اى پروردگار من دعايم را آغاز كنم و از پيش تو اميد رفع نياز و احتياج خود را دارم به توانگرى تو جبران
عَيْلَتى، وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِكَ قِيامى، وَاِلى جُودِكَ وَكَرَمِكَ اَرْفَعُ بَصَرى،
نداريم كنم و زير سايه عفو تو بپا ايستم و به جود و كرم تو ديده بگشايم
وَاِلى مَعْرُوفِكَ اُديمُ نَظَرى، فَلا تُحْرِقْنى بِالنّارِ وَاَنْتَ مَوْضِعُ اَمَلى، وَلا
و به نيكى تو چشم دوزم پس مرا به آتش مسوزان با اين كه مركز آرزوى منى و در
تُسْكِنِّى الْهاوِيَةَ فَاِنَّكَ قُرَّةُ عَيْنى، يا سَيِّدى لا تُكَذِّبْ ظَنّى بِاِحْسانِكَ
دوزخم سكونت مده كه تو نور چشم منى اى آقاى من گمان مرا به احسان و نيكيت دروغ
وَمَعْرُوفِكَ فَاِنَّكَ ثِقَتى، وَلا تَحْرِمْنى ثَوابَكَ فَاِنَّكَ الْعارِفُ بِفَقْرى، اِلهى
و بى اصل مكن زيرا تو مورد اطمينان محكم منى و از پاداش نيكيت محرومم مساز كه تو به ندارى من آشنايى خدايا
اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ يُقَرِّبْنى مِنْكَ عَمَلى، فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ
اگر مرگم نزديك شده ولى كردارم مرا به تو نزديك نكرده من اعتراف به گناهم را
اِلَيْكَ بِذَنْبى وَسآئِلَ عِلَلى، اِلـهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِالْعَفْوِ(11)، وَاِنْ
وسيله عذر خويش به درگاهت قرار دهم خدايا اگر درگذرى كيست كه سزاوارتر از تو به گذشت باشد و اگر
عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْكَ فِى الْحُكْمِ، اِرْحَمْ فى هذِهِ الدُّنْيا غُرْبَتى، وَعِنْدَ
عذاب كنى پس كيست كه در حكم عادل تر از تو باشد رحم كن در اين دنيا به غربتم و هنگام
الْمَوْتِ كُرْبَتى، وَفِى الْقَبْرِ وَحْدَتى، وَفِى اللَّحْدِ وَحْشَتى، وَاِذا نُشِرْتُ
مرگ به غمزدگيم و در قبر به تنهاييم و در لحد به وحشت و بى كسيم و هنگامى كه در برابرت
لِلْحِسابِ بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقِفى، وَاغْفِرْ لى ما خَفِىَ عَلَى الاْدَمِيّينَ مِنْ
به پاى حسابم آورند به خوارى جايگاهم رحم كن و بيامرز براى من آنچه از كردارم كه بر مردم پوشيده مانده
عَمَلى، وَاَدِمْ لى ما بِهِ سَتَرْتَنى، وَارْحَمْنى صَريعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلِّبُنى
و ادامه بده برايم آنچه را كه بدان مرا پوشاندى و در آن حال كه در بستر مرگ افتاده و دستهاى ياران مرا به اين سو و آن سو كنند
اَيْدى اَحِبَّتى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنى صالِحُ
بر من رحم كن و در آن حال كه روى سنگ غسالخانه دراز كشيده ام و همسايگان شايسته ام به اين طرف و آن طرف مى گردانند بر من
جيرَتى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَنازَتى،
تفضل كن و هنگامى كه خويشان اطراف جنازه ام را بر دوش گرفته اند با من مهربانى فرما
وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحيداً فى حُفْرَتى، وَارْحَمْ فى ذلِكَ
و هنگامى كه تك و تنها در ميان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش كن و به غربت من در آن
الْبَيْتِ الْجَديدِ غُرْبَتى، حَتّى لا اَسْتَاْنِسَ بِغَيْرِكَ، يا سَيِّدى اِنْ وَكَلْتَنى اِلى
خانه تازه و نو رحم كن بطورى كه بجز تو انس نگيرم اى آقاى من اگر مرا به خودم
نَفْسى هَلَكْتُ، سَيِّدى فَبِمَنْ اَسْتَغيثُ اِنْ لَمْ تُقِلْنى عَثْرَتى، فَاِلى مَنْ اَفْزَعُ
واگذارى هلاك گردم آقاى من پس به كه استغاثه كنم اگر تو لغزشم را ناديده نگيرى و به كه پناه برم
اِنْ فَقَدْتُ عِنايَتَكَ فى ضَجْعَتى، وَاِلى مَنْ اَلْتَجِئُ اِنْ لَمْ تُنَفِّسْ كُرْبَتى،
اگر عنايت تو را در آرامگاهم از دست بدهم و به كه ملتجى گردم اگر تو غمم را برطرف نكنى،
سَيِّدى مَنْ لى وَمَنْ يَرْحَمُنى اِنْ لَمْ تَرْحَمْنى، وَفَضْلَ مَنْ اُؤَمِّلُ اِنْ
آقاى من كه را دارم و كه بر من رحم كند اگر تو بر من رحم نكنى و فضل كه را آرزو كنم در روز
عَدِمْتُ فَضْلَكَ يَوْمَ فاقَتى، وَاِلى مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنُوبِ اِذَا انْقَضى اَجَلى،
نيازمنديم اگر فضل تو را گم كنم و بسوى چه كسى از گناهانم بگريزم در آن هنگام كه عمرم بسر رسد
سَيِّدى لا تُعَذِّبْنى وَ اَ نَا اَرْجُوكَ، اِلهى حَقِّقْ رَجآئى، وَآمِنْ خَوْفى، فَاِنَّ
اى آقاى من مرا با اين كه به تو اميدوارم معذب مفرما خدايا اميد مرا تحقق بخش و ترسم را امان بخش زيرا
كَثْرَةَ ذُنُوبى لا اَرْجُو فيها اِلاَّ عَفْوَكَ، سَيِّدى اَ نَا اَسْئَلُكَ ما لا اَسْتَحِقُّ،
در اين گناهان بسيار اميدى جز به عفو تو ندارم اى آقاى من از تو خواهم چيزى را كه شايسته آن نيستم
وَاَنْتَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، فَاغْفِرْ لى وَاَلْبِسْنى مِنْ نَظَرِكَ
و تو شايسته پرهيزكارى هستى و اهل آمرزشى پس بيامرز مرا و از نظر
ثَوْباً يُغَطّى عَلَىَّ التَّبِعاتِ، وَتَغْفِرُها لى وَلا اُطالَبُ بِها، اِنَّكَ ذُو مَنٍّ قَديم،
مرحمت خود جامه اى بر من بپوشان كه گناهانم را بپوشاند و آنها را برايم بيامرز و مورد مؤاخذه قرارم مده كه تو داراى منّتى ديرينه
وَصَفْح عَظيم، وَتَجاوُز كَريم، اِلهى اَنْتَ الَّذى تُفيضُ سَيْبَكَ عَلى مَنْ لا
و چشم پوشى بزرگ و گذشت بزرگوارى هستى خدايا تويى كه فيض خود را حتى بر آن كه درخواست نكند
يَسْئَلُكَ، وَعَلَى الْجاحِدينَ بِرُبُوبِيَّتِكَ، فَكَيْفَ سَيِّدى بِمَنْ سَئَلَكَ وَاَيْقَنَ
و بر منكران پروردگاريت فروريزى پس چگونه نسبت به كسى كه از تو درخواست كند و يقين داند
اَنَّ الْخَلْقَ لَكَ، وَالاَْمْرَ اِلَيْكَ، تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ يا رَبَّ الْعالَمينَ، سَيِّدى
كه جهان خلقت از تو و كار بدست توست؟ برترى و والايى اى پروردگار جهانيان، اى آقاى من
عَبْدُكَ بِبابِكَ، اَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَيْنَ يَدَيْكَ، يَقْرَعُ بابَ اِحْسانِكَ
بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستى او را پيش روى تو واداشته و به وسيله دعاى خود در خانه
بِدُعآئِهِ(12)، فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ عَنّى، وَاقْبَلْ مِنّى ما اَقُولُ، فَقَدْ
احسان تو را مى كوبد پس آن روى بزرگوارت را از من بر مگردان و آنچه گويم از من بپذير زيرا
دَعَوْتُكَ بِهذَا الدُّعاءِ، وَاَ نَا اَرْجُو اَنْ لا تَرُدَّنى، مَعْرِفَةً مِنّى بِرَاْفَتِكَ
من به اين دعا تو را خواندم و اميدوارم كه بازم مگردانى چون آشنايى كاملى به مهر و رأفت
وَرَحْمَتِكَ، اِلهى اَنْتَ الَّذى لا يُحْفيكَ سآئِلٌ، وَلا يَنْقُصُكَ نآئِلٌ، اَنْتَ كَما
تو دارم خدايا تويى كه درمانده و سؤال پيچت نكند سائلى و بخشش و عطا از تو نكاهد تو چنانى كه
تَقُولُ وَفَوْقَ ما نَقُولُ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً، وَفَرَجاً قَريباً،
خود گويى و بالاتر از آنى كه ما گوييم خدايا من از تو خواهم صبرى نيكو و گشايشى نزديك
وَقَوْلاً صادِقاً، وَاَجْراً عَظيماً، اَسْئَلُكَ يا رَبِّ مِنَ الْخَيْرِ كُلِّهِ، ما عَلِمْتُ
و گفتارى راست و پاداشى بزرگ از تو خواهم پروردگارا هرچه خير و خوبى است چه آنچه مى دانم
مِنْهُ وَما لَمْ اَعْلَمْ، اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ مِنْ خَيْرِ ما سَئَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحُونَ،
و چه آنچه را نمى دانم خواهم از توخدايا از بهترين چيزى كه بندگان شايسته ات خواهند
يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَاَجْوَدَ مَنْ اَعْطى، اَعْطِنى سُؤْلى فى نَفْسى وَاَهْلى،
اى بهترين درخواست شدگان و اى بخشنده ترين عطابخش عطاكن به من خواسته ام را در مورد خود و خانواده
وَ والِدىَّ وَ وُلْدى، وَاَهْلِ حُزانَتى وَاِخْوانى فيكَ، وَاَرْغِدْ عَيْشى، وَاَظْهِرْ
و پدر و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دينيم و زندگيم را خوش و فراخ گردانو مردانگيم را
مُرُوَّتى، وَاَصْلِحْ جَميعَ اَحْوالى، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ
آشكار ساز و تمام حالات مرا اصلاح كن و بگردانم از كسانى كه عمرش را طولانى و كردارش را
عَمَلَهُ، وَاَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ، وَرَضيتَ عَنْهُ، وَاَحْيَيْتَهُ حَياةً طَيِّبَةً فى
نيكو و نعمتت را بر او تمام كرده و از او خشنود گشته اى و زندگى پاكيزه اى به او بخشيده اى كه
اَدْوَمِ السُّرُورِ، وَاَسْبَغِ الْكَرامَةِ، وَاَتَمِّ الْعَيْشِ، اِنَّكَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ، وَلا
در ميان پابرجاترين خوشى و وسيعترين كرامت و كاملترين زندگانى روزگار بسر مى برد و براستى تو هرچه را بخواهى انجام دهى ولى
يَفْعَلُ ما يَشآءُ غَيْرُكَ، اَللّـهُمَّ خُصَّنى مِنْكَ بِخاصَّةِ ذِكْرِكَ، وَلا تَجْعَلْ
جز تو كسى نتواند هر چه خدا خواهد انجام دهد خدايا مرا به ذكر مخصوص خود مخصوصم دار و آنچه را من
شَيْئاً مِمّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فى آناءِ اللَّيْلِ وَاَطْرافِ النَّهارِ رِيآءً وَلا سُمْعَةً، وَلا
بوسيله آن در تمام ساعات و دقايق روز و شب وسيله تقرّب درگاهت قرار دهم خودنمايى و شهرت طلبى
اَشَراً وَلا بَطَراً، وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ الْخاشِعينَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِنى السِّعَةَ فِى
و سركشى و گردن فرازى قرار مده و مرا از فروتنان درگاهت قرارم بده خدايا به من عطا فرما وسعت در
الرِّزْقِ، وَالاَْمْنَ فِى الْوَطَنِ، وَقُرَّةَ الْعَيْنِ فِى الاَْهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ،
روزى، و امنيت در وطن، و چشم روشنى در خاندان و مال و اولاد
وَالْمُقامَ فى نِعَمِكَ عِنْدى، وَالصِّحَّةَ فِى الْجِسْمِ، وَالْقُوَّةَ فِى الْبَدَنِ،
و پايدار ماندن نعمتهايى كه در پيش من دارى و تندرستى و نيرويى در بدن
وَالسَّلامَةَ فِى الدّينِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ، مُحَمَّد
و سلامتى در دين و هميشه تا زنده ام مرا به طاعت خود و اطاعت پيامبرت محمّد
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنى، وَاجْعَلْنى مِنْ اَوْفَرِ عِبادِكَ عِنْدَكَ
صلى الله عليه وآله وادار كن و بگردانم از پرنصيب ترين بندگانت
نَصيباً فى كُلِّ خَيْر اَنْزَلْتَهُ، وَتُنْزِلُهُ فى شَهْرِ رَمَضانَ، فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَما
در هر خيرى كه نازل كرده ودر ماه رمضان در شب قدر نازل گردانى و آنچه را
اَنْتَ مُنْزِلُهُ فى كُلِّ سَنَة مِنْ رَحْمَة تَنْشُرُها، وَعافِيَة تُلْبِسُها، وَبَلِيَّة
در هر سال نازل گردانى از مهرى كه بگسترانى و تندرستى كه بپوشانى و بلاهايى كه
تَدْفَعُها، وَحَسَنات تَتَقَبَّلُها، وَسَيِّئات تَتَجاوَزُ عَنْها، وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ
بازگردانى و كارهاى خيرى كه بپذيرى و زشتيهايى را كه از آنها درگذرى و روزيم كن حج خانه
الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى كُلِّ عام، وَارْزُقْنى رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِكَ
كعبه را در اين سال و در هر سال و روزيم ده روزى فراخى از فضل
الْواسِعِ، وَاصْرِفْ عَنّى يا سَيِّدى الاَْسْوآءَ، وَاقْضِ عَنِّى الدَّيْنَ
وسيع خود و بديها را اى آقايم از من دور كن و بدهى ها
وَالظُّلاماتِ، حَتّى لا اَتَاَذّى بِشَىْء مِنْهُ، وَخُذْ عَنّى بِاَسْماعِ
و مظلمه هايى كه به گردن دارم از من ادا فرما بطورى كه به خاطر چيزى از آنها ناراحت نباشم و گوش
وَاَبْصارِ اَعْدائى، وَحُسّادى وَالْباغينَ عَلَىَّ، وَانْصُرْنى عَلَيْهِمْ، وَاَقِرَّ
و چشم دشمنان و حسودان و ستمكارانم را بر من ببند و بر ايشان ياريم ده و ديده ام را
عَيْنى، وَفَرِّحْ قَلْبى، وَاجْعَلْ لى مِنْ هَمّى وَكَرْبى فَرَجاً وَمَخْرَجاً،
روشن كن و دلم را شاد گردان و برايم از اندوه و غمم فرج و گشايشى قرار ده
وَاجْعَلْ مَنْ اَرادَنى بِسُوء مِنْ جَميـعِ خَلْقِكَ تَحْتَ قَدَمَىَّ، وَاكْفِنى شَرَّ
و هر كه را از تمامى خلقت كه اراده سويى نسبت به من دارد زير پاى من قرارش ده و كفايت كن مرا
الشَّيْطانِ وَشَرَّ السُّلْطانِ وَسَيِّئاتِ عَمَلى، وَطَهِّرْنى مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّها،
از شرّ شيطان و شرّ سلطان و بديهاى كردارم و پاكم كن از گناهان همگى،
وَاَجِرْنى مِنَ النّارِ بِعَفْوِكَ، وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ، وَزَوِّجْنى مِنَ
و از آتش دوزخ بوسيله عفو خود پناهم ده و به رحمت خويش داخل بهشتم گردان و از حوريه هاى بهشتى
الْحُورِ الْعينِ بِفَضْلِكَ، وَاَلْحِقْنى بِاَوْلِيآئِكَ الصّالِحينَ، مُحَمَّد وَ آلِهِ
به فضل خود به همسريم درآور و ملحقم كن به دوستان شايسته ات محمّد و آلش
الاَْبْرارِ، اَلطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الاَْخْيارِ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ وَعَلى اَجْسادِهِمْ
آن نيكان پاك پاكيزه و برگزيده درودهاى تو بر ايشان و بر جسدهاشان
وَاَرْواحِهِمْ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اِلهى وَسَيِّدى، وَعِزَّتِكَ وَجَلالِكَ لَئِنْ
و بر ارواحشان و رحمت خدا و بركاتش اى خداى من و آقاى من سوگند به عزت و جلالت اگر
طالَبْتَنى بِذُنُوبى لاَُطالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ، وَلَئِنْ طالَبْتَنى بِلُؤْمى لاَُطالِبَنَّكَ
مرا در مورد گناهان بازخواست كنى من نيز تو را به عفو و گذشتت مطالبه مى كنم و اگر به پستى ام مرا مؤاخذه كنى من هم به كرمت
بِكَرَمِكَ، وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّى لَكَ، اِلهى
تو را مطالبه مى كنم و اگر به دوزخم ببرى به دوزخيان گزارش مى دهم كه دوستت دارم اى خداى من
وَسَيِّدى اِنْ كُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاَّ لاَِوْلِيآئِكَ وَاَهْلِ طاعَتِكَ، فَاِلى مَنْ يَفْزَعُ
و آقاى من اگر نيامرزى مگر دوستانت و پيروانت را پس به كه پناه برند
الْمُذْنِبُونَ، وَاِنْ كُنْتَ لا تُكْرِمُ اِلاَّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِكَ، فَبِمَنْ يَسْتَغيثُ
گناهكاران و اگر اكرام نكنى مگر نسبت به وفادارانت پس به كه استغاثه كنند
الْمُسْيئُونَ، اِلهى اِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ فَفى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ، وَاِنْ
بدكرداران خدايا اگر به دوزخم ببرى اين كار موجب خوشحالى دشمنت گردد و اگر
اَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفى ذلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ، وَ اَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِيِّكَ
به بهشتم ببرى موجب خوشحالى پيامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلّماً مى دانم كه خوشحال شدن پيامبرت را
اَحَبُّ اِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبى حُبّاً لَكَ،
بيشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست دارى خدايا از تو مى خواهم كه دلم را پركنى از محبّت
وَخَشْيَةً مِنْكَ، وَتَصْديقاً بِكِتابِكَ(13)، وَاِيماناً بِكَ، وَفَرَقاً مِنْكَ، وَشَوْقاً اِلَيْكَ،
و ترس از خودت و تصديق به كتابت و ايمان به خودت و هراس و انديشه از خود و اشتياق بسوى خود
يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، حَبِّبْ اِلَىَّ لِقائَكَ وَاَحْبِبْ لِقآئى، وَاجْعَلْ لى فى
اى صاحب جلال و بزرگوارى مرا دوستدار لقاى خويش كن و نيز لقاى مرا دوست بدار و
لِقآئِكَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَةَ، اَللّـهُمَّ اَلْحِقْنى بِصالِحِ مَنْ مَضى،
در لقاى خود براى من آرامش و گشايش و كرامتى قرار ده خدايا مرا به شايستگان از مردم گذشته ملحق كن
وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِىَ، وَخُذْ بى سَبيلَ الصّالِحينَ، وَاَعِنّى عَلى
و از شايستگان باقيمانده قرارم ده و به راه شايستگانم ببر و كمكم ده بر
نَفْسى بِما تُعينُ بِهِ الصّالِحينَ عَلى اَنْفُسِهِمْ، وَاخْتِمْ عَمَلى بِاَحْسَنِهِ،
مخالفت با هواى نفسم بدانچه كمك دادى شايستگان را بر مخالفتشان با هواى نفس و ختم كن كارم را به نيكوترين كارهايم
وَاجْعَلْ ثَوابى مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ، وَاَعِنّى عَلى صالِحِ ما اَعْطَيْتَنى،
و پاداشم را از آن كار به رحمت خود بهشت قرار ده و كمكم ده در آنچه به من داده اى كه در كار صالح بكار بندم
وَثَبِّتْنى يا رَبِّ، وَلا تَرُدَّنى فى سُوء اسْتَنْقَذْتَنى مِنْهُ يا رَبَّ الْعالَمينَ،
و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بديهايى كه از آن نجاتم داده اى اى پروردگار جهانيان
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اِيماناً لا اَجَلَ لَهُ دُونَ لِقائِكَ، اَحْيِنى ما اَحْيَيْتَنى عَلَيْهِ،
خدايا از تو خواهم ايمانى كه انتهايش ملاقات تو باشد و تا زنده ام دارى به همان ايمان زنده ام دار
وَتَوَفَّنى اِذا تَوَفَّيْتَنى عَلَيْهِ، وَابْعَثْنى اِذا بَعَثْتَنى عَلَيْهِ، وَاَبْرِءْ قَلْبى مِنَ
و چون بميرانيم بر همان ايمان بميرانم و چون برانگيزيم بر همان ايمان برانگيزم و پاك كن دلم را از
الرِّيآءِ وَالشَّكِّ وَالسُّمْعَةِ فى دينِكَ، حَتّى يَكُونَ عَمَلى خالِصاً لَكَ،
ريا و شك و خودنمايى در دينت تا در نتيجه عملم خالص براى تو باشد
اَللّـهُمَّ اَعْطِنى بَصيرَةً فى دينِكَ، وَفَهْماً فى حُكْمِكَ، وَفِقْهاً فى عِلْمِكَ،
خدايا به من عنايت كن بصيرتى در دينت و فهمى (در شناختن) حكمت و درك خاصى در فهم علمت
وَكِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَوَرَعاً يَحْجُزُنى عَنْ مَعاصيكَ، وَبَيِّضْ وَجْهى
و دو سهم از رحمتت و پرهيزكارى آن چنانى كه مرا از گناهانت باز دارد و رويم را به نور خود
بِنُورِكَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتى فيـما عِنْدَكَ، وَتَوَفَّنى فى سَبيلِكَ، وَعَلى مِلَّةِ
سفيد گردان و شوقم را بدانچه پيش توست قرار ده و در راه خود و بر كيش
رَسُولِكَ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَالْفَشَلِ،
پيامبرت صلى الله عليه وآله بميرانم خدايا به تو پناه مى برم از كسالت و سستى
وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ، وَالْغَفْلَةِ وَالْقَسْوَةِ(14) وَالْمَسْكَنَةِ، وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ
و اندوه و ترس و بِخالَت و بى خبرى و سنگدلى و بيچارگى و فقر و ندارى
وَكُلِّ بَلِيَّة، وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْس لا
و از هر بلا و هرزگى هر چه آشكار باشد از آنها و هر چه پنهان و پناه مى برم به تو از نفسى كه
تَقْنَعُ، وَبَطْن لا يَشْبَعُ، وَقَلْب لا يَخْشَعُ، وَ دُعاء لا يُسْمَعُ، وَعَمَل لا يَنْفَعُ،
قانع نباشد و شكمى كه سير نشود و دلى كه نهراسد و دعايى كه پذيرفته نشود و كارى كه سود ندهد
وَاَعُوذُ بِكَ يا رَبِّ عَلى نَفْسى وَدينى وَمالى، وَعَلى جَميعِ ما رَزَقْتَنى،
و پناه مى برم اى پروردگارم در مورد خويشتن و دين و مال و همه آنچه به من روزى كرده اى
مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ، اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ، اَللّـهُمَّ اِنَّهُ لا يُجيرُنى مِنْكَ
از شيطان رانده درگاهت كه براستى تو شنواى دانايى خدايا كسى نيست كه مرا از تو درپناه خود گيرد
اَحَدٌ، وَلا اَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً، فَلا تَجْعَلْ نَفْسى فى شَىْء مِنْ عَذابِكَ،
و جز تو پناهگاهى نيابم پس مرا در چيزى از عذاب خود قرارم مده
وَلا تَرُدَّنى بِهَلَكَة، وَلا تَرُدَّنى بِعَذاب اَليم، اَللّـهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى، وَاَعْلِ
و مرا به هلاكت و عذاب دردناك بازمگردان خدايا عملم را بپذير و نامم را
ذِكْرى، وَارْفَعْ دَرَجَتى، وَحُطَّ وِزْرى، وَلا تَذْكُرْنى بِخَطيئَتى، وَاجْعَلْ
بلند كن و درجه ام را بالا بر و گناهم را بريز و به خطايم مرا ياد مكن و پاداش
ثَوابَ مَجْلِسى، وَثَوابَ مَنْطِقى، وَ ثَوابَ دُعآئى رِضاكَ وَالْجَنَّةَ،
اين مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعايم را خشنودى خودت و بهشت قرار ده
وَاَعْطِنى يا رَبِّ جَميعَ ما سَاَلْتُكَ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ، اِنّى اِلَيْكَ راغِبٌ يا
و بده به من اى پروردگار من تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خويش بر من بيفزا كه من براستى بسويت مشتاقم اى
رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَنْزَلْتَ فى كِتابِكَ اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا، وَ قَدْ
پروردگار جهانيان خدايا تو خود در كتابت قرآن براى ما نازل فرمودى كه ما گذشت كنيم از كسى كه به ما ستم كرده و ما به
ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا، فَاِنَّكَ اَوْلى بِذلِكَ مِنّا، وَاَمَرْتَنا اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً
خودمان ستم كرديم پس از ما درگذر كه تو از ما سزاوارتر بدين كار هستى و به ما دستور دادى كه هيچ خواهنده اى را از دَرِ خانه مان باز
عَنْ اَبْوابِنا، وَقَدْ جِئْتُكَ سائِلاً فَلا تَرُدَّنى اِلاَّ بِقَضآءِ حاجَتى، وَاَمَرْتَنا
نگردانيم و من بصورت خواهندگى به درگاهت آمده ام و بازم مگردان جز با روا شدن حاجتم و به ما دستور دادى
بِالاِْحْسانِ اِلى ما مَلَكَتْ اَيْمانُنا، وَنَحْنُ اَرِقّآءُكَ فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ،
كه نسبت به بردگانمان احسان و نيكى كنيم و ما بردگان توييم پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما
يا مَفْزَعى عِنْدَ كُرْبَتى، وَيا غَوْثى عِنْدَ شِدَّتى، اِلَيْكَ فَزِعْتُ، وَبِكَ
اى پناهم در هنگام اندوه و غم اى فريادرسم در هنگام سختى به درگاه تو زارى كنم و به تو
اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لا اَلُوذُ بِسِواكَ، وَلا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاَّ مِنْكَ(15)، فَاَغِثْنى
استغاثه كنم و به تو پناه آرم و به ديگرى پناه نبرم و گشايش نخواهم جز از تو پس تو به فريادم برس
وَفَرِّجْ عَنّى، يا مَنْ يَفُكُّ الاَْسيرَ(16)، وَيَعْفُو عَنِ الْكَثيرِ، اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ،
و گشايشى در كارم بده اى كه اسير و گرفتار را آزاد كنى و از گناه بسيار بگذرى طاعت اندك را از من بپذير
وَاعْفُ عَنِّى الْكَثيرَ، اِنَّكَ اَنْتَ الرَّحيمُ الْغَفُورُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ ايماناً
و از گناه بسيارم بگذر كه براستى تو مهربان آمرزنده اى خدايا از تو خواهم ايمانى كه
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَيَقيناً صادِقاً حَتّى اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ يُصيبَنى اِلاَّ ما كَتَبْتَ لى،
هميشه دلم با آن همراه گردد و يقينى راست و كامل كه بدانم مسلّماً چيزى به من نرسد جز آن كه بر من نوشته اى
وَرَضِّنى مِنَ الْعَيْـشِ بِمـا قَسَمْتَ لى، يا اَرْحَمَ الرّاحِميـنَ.
و خشنودم كن در زندگى به همان كه نصيبم كرده اى اى مهربانترين مهربانان.
5ـ مختصرترين دعاى سحر(دعاى بسيار پرمحتوا)
يا مَفْزَعى عِنْدَ كُرْبَتى، وَيا غَوْثى عِنْدَ شِدَّتى، اِلَيْكَ فَزِعْتُ، وَبِكَ
اى پناهگاهم در هنگام غمزدگى و اى دادرسم در هنگام سختى و دشوارى به درگاهت زارى كنم و به تو
اسْتَغَثْتُ، وَبِكَ لُذْتُ، لا اَلُوذُ بِسِواكَ، وَ لا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاَّ مِنْكَ، فَاَغِثْنى
استغاثه كنم و به تو پناه آرم و بجز تو به ديگرى پناه نبرم و گشايش را جز از تو نخواهم پس بدادم برس
وَ فَرِّجْ عَنّى، يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ، وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثيرِ، اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ،
و گشايشى به من ده اى كه بپذيرى (طاعت) اندك را و بگذرى از (گناه)بسيار بپذير از من (طاعت) اندك را
وَاعْفُ عَنِّى الْكَثيرَ، اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ ايماناً
و بگذر از (گناه) بسيار كه براستى تو آمرزنده و مهربانى خدايا از تو ايمانى خواهم كه
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَيَقيناً حَتّى اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ يُصيَبنى اِلاَّ ما كَتَبْتَ لى،
هميشه دلم با آن همراه باشد و يقينى خواهم كه (بدان وسيله) بدانم كه چيزى به من نرسد جز آنچه برايم نوشته اى
وَ رَضِّنى مِنَ الْعَيْشِ بِما قَسَمْتَ لى، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا عُدَّتى فى
و خشنودم كن از زندگى به همان كه نصيبم كرده اى اى مهربانترين مهربانان اى ذخيره ام در
كُرْبَتى، وَ يا صاحِبى فى شِدَّتى، وَ يا وَلِيّى فى نِعْمَتى، وَيا غايَتى فى
غمندگى و اى يار همراهم در سختى و اى سرپرستم در نعمت و اى منتهاى شوق و
رَغْبَتى، اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى، وَ الاْمِنُ رَوْعَتى، وَ الْمُقيلُ عَثْرَتى، فَاغْفِرْ
رغبتم تويى پوشاننده زشتيهايم و امان بخش هراس و دلهره ام و چشم پوش لغزشم پس بيامرز
لى خَطيئَتى، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(17)
خطايم را اى مهربانترين مهربانان.
6ـ خواندن اين تسبيحات، كه در كتب معتبر آمده است:
سُبْحـانَ مَنْ يَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ، سُبْحانَ مَنْ يُحْصى عَدَدَ الذُّنُوبِ،
منزه است آن كه مصيبات و تأثرات دلها را داند منزه است آن كه شماره گناهان را دارد
سُبْحانَ مَنْ لا يَخْفى عَلَيْهِ خافِيَةٌ فِى السَّماواتِ وَالاَْرَضينَ، سُبْحـانَ
منزه است آن كه چيزى در آسمانها و زمينها بر او پنهان نماند منزه است
الرَّبِّ الْوَدُودِ، سُبْحـانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ، سُبْحانَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ، سُبْحـانَ
پروردگار مهرپيشه منزه است يكتاى يگانه منزه است خداى بزرگ و بزرگتر منزه است
مَنْ لا يَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا يُؤاخِذُ اَهْلَ الاَْرْضِ
آن كه ستم بر اهل كشور خود نكند منزه است آن كه نگيرد زمينيان را
بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحـانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ، سُبْحـانَ الرَّؤوفِ الرَّحيمِ،
به عذاب رنگارنگ منزه است احسان بخش پرنعمت منزه است خداى رؤوف مهربان
سُبْحـانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ، سُبْحـانَ الْكَريمِ الْحَليمِ، سُبْحـانَ الْبَصيرِ
منزه است خداى مقتدر بخشنده منزه است (خداى) بزرگوار بردبار منزه است (خداى) بيناى
الْعَليمِ، سُبْحـانَ الْبَصيرِ الْواسِعِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِقْبالِ النَّهارِ،
دانا منزه است بيناى وسعت بخش منزه است خدا هنگام آمدن روز
سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ النَّهارِ، سُبْحـانَ اللهِ عَلى اِدْبارِ اللَّيْلِ وَاِقْبالِ
منزه است خدا هنگام رفتن روز منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن
النَّهارِ(18)، وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْكِبرِيآءُ، مَعَ كُلِّ نَفَس وَكُلِّ طَرْفَةِ
روز و از آن اوست ستايش و شوكت و بزرگى و كبريا با هر نفس كشيدن و هر
عَيْن، وَكُلِّ لَمْحَة سَبَقَ فى عِلْمِهِ، سُبْحانَكَ مِلاَْ ما اَحْصى كِتابُكَ،
چشم به هم زدن و هر اشاره اى كه در علم او گذشته است منزهى تو به پُرى آنچه كتاب تو احصا كند
سُبْحانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ، سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ.(19)
منزهى تو هموزن عرشت منزهى تو، منزهى تو، منزهى تو.
يادآورى: البتّه اگر نيّت روزه را بعد از خوردن سحرى كند بهتر است، و از اوّل شب تا به آخر نيز مى توان نيّت كرد; بلكه همين مقدار كه مى داند و قصد دارد فردا از براى خدا روزه بگيرد كافى است و همان طور كه قبلاً گفتيم بسيار شايسته است كه در سحرها نماز شب را ترك نكند.
1. همان مدرك، صفحه 82.
2. همان مدرك.
3. همان مدرك، صفحه 83.
4. اقبال، صفحه 76.
5. سبب نامگذارى اين دعا به «ابوحمزه ثمالى» به خاطر آن است كه راوى اين دعا از امام زين العابدين(عليه السلام)، ابوحمزه ثمالى است.
ابوحمزه ثمالى كه نامش «ثابت بن دينار» است، از ياران مورد اعتماد امامان بزرگوار(عليهم السلام) بوده است، بنا بر نقل عالم معروف علم رجال «نجاشى»، وى به محضر چهار تن از ائمّه، از امام سجّاد تا امام كاظم: رسيده و از آنان روايت كرده است; «ابوحمزه ثمالى» از بهترين راويان شيعه و مورد اعتماد كامل علماى اماميّه است. امام صادق(عليه السلام) درباره وى فرمود: ابوحمزه، در عصر خويش مانند سلمان است (معجم رجال الحديث، جلد 4، صفحه 292).
6. اين دعا را شيخ در مصباح المتهجّد، صفحه 582 و سيّد بن طاووس در اقبال، صفحه 67 آورده اند. مرحوم علاّمه مجلسى نيز در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 82 آن را نقل كرده است. ما اين دعا را مطابق نسخه مصباح نقل مى كنيم و اگر در نسخه هاى متداول، بر اساس ديگر كتب جملاتى آمده كه در مصباح نيست، در پاورقى متذكّر مى شويم.
7. جمله «بمحمّد و آل محمّد» در مصباح نيامده، ولى در اقبال آمده است.
8. جمله «والائمة عليهم السلام» در اقبال آمده است.
9. جمله «لا شريك لك» در اقبال آمده است.
10. در مصباح المتهجّد «ارجو غِنى فاقتى» آمده است.
11. كلمه «بالعفو» در اقبال آمده است.
12. در مصباح المتهجّد «وَ يَسْتَعْطِفُ جَميلَ نَظَرِكَ بِمَكْنُونِ رَجائِهِ» نيز آمده است.
13. در مصباح و اقبال «و تصديقاً لك» آمده است.
14. در مصباح المتهجّد «والقسوةِ و الذِلّة» آمده است.
15. در مصباح المتهجّد «فَصَلِّ عَلى محمَّد و آلِ مُحَمَّدِ» نيز آمده است.
16. در مصباح و اقبال «يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ» آمده است.
17. اقبال، صفحه 82 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 100 .
18. در اقبال اين جملات نيز آمده است: «سُبحان الله على اِقبال النّهارِ و اِدبار اللّيل، سبحان الله على اِقبال النَّهارِ و اِقبالِ اللّيل».
19. اقبال، صفحه 82 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 100 .

 

اعمال مشترك روزهاى ماه مبارك رمضان
براى روزهاى ماه رمضان چند عمل نقل شده است:
1ـ هر روز اين دعا را بخواند كه در كتب معتبر نقل شده است: 
اَللّـهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّنات
خدايا اين ماه رمضانى است كه در آن قرآن را نازل فرمودى قرآنى كه راهنماى مردم و حجّت هايى است
مِنَ الْهُدى وَالْفُرقانِ، وَ هذا شَهْرُ الصِّيامِ، وَهذا شَهْرُ الْقِيامِ، وَهذا شَهْرُ
از هدايت و تميز و اين ماه روزه است و ماه شب زنده دارى است و ماه
الاِْنابَةِ، وَهذا شَهْرُ التَّوْبَةِ، وَهذا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَهذا شَهْرُ الْعِتْقِ
بازگشت است و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت است و ماه آزادى
مِنَ النّارِ، وَالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ، وَهذا شَهْرٌ فيهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ، اَلَّتى هِىَ خَيْرٌ مِنْ
از آتش و رسيدن به بهشت است و ماهى است كه در آن شب قدرى است كه آن شب بهتر است از
اَلْفِ شَهْر، اَللّـهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَعِنّى عَلى صِيامِهِ
هزار ماه خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و كمك ده مرا بر روزه
وَقِيامِهِ، وَسَلِّمْهُ لى، وَسَلِّمْنى فيهِ، وَاَعِنّى عَلَيْهِ بِاَفْضَلِ عَوْنِكَ،
و شب زنده داريش و آن را براى من سالمش دار و مرا در آن سالم بدارو كمكم ده بر انجام وظايف آن به بهترين كمك خود
وَوَفِّقْنى فيهِ لِطاعَتِكَ، وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَاَوْلِيآئِكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِمْ،
و موفّقم دار در اين ماه براى اطاعت خودت و پيروى پيامبرت و اوليايت درود تو بر ايشان باد
وَفَرِّغْنى فيهِ لِعِبادَتِكَ وَدُعآئِكَ، وَتِلاوَةِ كِتابِكَ، وَ عَظِّمْ لى فيهِ الْبَرَكَةَ،
و فارغم ساز دراين ماه براى عبادت و دعا و تلاوت قرآنت و بركتم را در اين ماه زيادگردان
وَاَحْسِنْ لى فيهِ الْعافِيَةَ، وَاَصِحَّ فيهِ بَدَنى، وَاَوْسِعْ لى فيهِ رِزْقى، وَاكْفِنى
و نيكو كن در آن تندرستيم را و سالم دار در آن بدنم را و فراخ گردان در آن روزيم را و كفايت فرما
فيهِ ما اَهَمَّنى، وَاسْتَجِبْ فيهِ دُعآئى، وَبَلِّغْنى فيهِ رَجآئى، اَللّـهُمَّ صَلِّ
در اين ماه مهمات مرا و مستجاب گردان در آن دعايم را و به اميد و آرزويم برسان خدايا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَذْهِبْ عَنّى فيهِ النُّعاسَ وَالْكَسَلَ، وَالسَّاْمَةَ
بر محمّد و آل محمّد و دور كن از من در اين ماه چُرت و بى حالى و خستگى
وَالْفَتْرَةَ، وَالْقَسْوَةَ وَالْغَفْلَةَ وَالْغِرَّةَ، وَجَنِّبْنى فيهِ الْعِلَلَ وَالاَْسْقامَ،
و سستى و سنگدلى و بى خبرى و غرور و امراض و دردها
وَالْهُمُومَ وَالاَْحْزانَ، وَالاَْعْراضَ وَالاَْمْراضَ، وَالْخَطايا وَالذُّنُوبَ،
و اندوهها و غمها و عوارض ديگر و بيماريها و خطاها و گناهان را
وَاصْرِفْ عَنّى فيهِ السُّوءَ وَالْفَحشآءَ، وَالْجَهْدَ وَالْبَلاءَ، وَالتَّعَبَ وَالْعَنآءَ،
و بازدار از من در اين ماه بدى و هرزگى و رنج و بلا و مشقت و زحمت را
اِنَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَعِذْنى فيهِ مِنَ
كه براستى تو شنواى دعا هستى خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و پناهم ده در اين ماه از
الشَّيْطانِ الرَّجيمِ، وَهَمْزِهِ وَلَمْزِهِ، وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ، وَ وَسْوَسَتِهِ وَ تَثْبيطِهِ،
شيطان رانده درگاهت و اشاره اش و چشمك زدنش و پُفيدن و دميدنش و وسوسه و تعويق انداختنش
وَبَطْشِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ، وَ حَبآئِلِهِ وَ خُدَعِهِ، وَ اَمانِيِّهِ وَ غُرُورِهِ، وَ فِتْنَتِهِ
و ضربه و نيرنگ و حيله اش و دامهايش و فريبهايش و دروغهايش و گولهايش و فتنه اش و
وَشَرَكِهِ، وَ اَحْزابِهِ وَ اَتْباعِهِ، و اَشْياعِهِ وَ اَوْلِيآئِهِ، وَ شُرَكآئِهِ وَ جَميعِ
شبكه هاى دامش و همراهانش و پيروانش و دنباله ها و دوستان و شريكانش و همه
مَكائِدِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَ ارْزُقْنا قِيامَهُ وَ صِيامَهُ،
اسباب حيله و كيدش خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزى ما گردان شب زنده دارى و روزه اين ماه را
وَبُلُوغَ الاَْمَلِ فيهِ وَ فى قِيامِهِ، وَ اسْتِكْمالَ ما يُرْضيكَ عَنّى صَبْراً
و به رسيدن آرزويمان در اين ماه و در پايدارى و انجام كامل چيزهايى كه تو را از من خشنود گرداند از نظر شكيبايى
وَاحْتِساباً، وَ ايماناً وَ يَقيناً، ثُمَّ تَقَبَّلْ ذلِكَ مِنّى بِالاَْضْعافِ الْكَثيرَةِ،
و چشم داشت ايشان و ايمان و يقين سپس بپذير آن را از من به چند برابر زيادتر و
وَالاَْجْرِ الْعَظيمِ، يا رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
پاداشى بزرگ اى پروردگار جهانيان خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و
وَارْزُقْنِى الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ، وَالاِْجْتِهادَ وَالْقُوَّةَ وَالنَّشاطَ، وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،
روزيم كن حج و عمرهو كوشش و نيرو و نشاط و انابه و توبه
وَ الْقُرْبَةَ وَ الْخَيْرَ الْمَقْبُولَ، وَ الرَّهْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ، وَ التَّضَرُّعَ وَ الْخُشُوعَ،
و تقرب به خودت و كار خير پذيرفته و ترس و زارى و شوق و فروتنى
وَ الرِّقَّةَ وَ النِّيَّةَ الصّادِقَهَ، وَ صِدْقَ اللِّسانِ، وَ الْوَجَلَ مِنْكَ، وَ الرَّجآءَ لَكَ،
و دل نازكى و نيّت راست و راستگويى زبان و بيم از خودت و اميد
وَ التَّوَكُّلَ عَلَيْكَ، وَ الثِّقَةَ بِكَ، وَ الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِكَ، مَعَ صالِحِ الْقَوْلِ،
و توكل بر خودت و اعتماد به تو و پرهيزكارى از حرامهاى تو با گفتار شايسته
وَ مَقْبُولِ السَّعْىِ، وَ مَرْفُوعِ الْعَمَلِ، وَ مُسْتَجابِ الدَّعْوَةِ، وَ لا تَحُلْ بَيْنى
و كوشش پذيرفته و عمل بالا رفته و دعاى مستجاب شده و ميان من و
وَ بَيْنَ شىْء مِنْ ذلِكَ بِعَرَض وَ لا مَرَض، وَ لا هَمٍّ وَ لا غَمٍّ وَ لا سُقْم، وَ لا
هر يك از اينها (كه گفتم) جدايى مينداز بواسطه پيشامدها و بيمارى و اندوه و غم و درد و
غَفْلَة وَ لا نِسْيان، بَلْ بِالتَّعاهُدِ وَ التَّحَفُّظِ لَكَ وَ فيكَ، وَ الرِّعايَةِ لِحَقِّكَ،
غفلت و فراموشى بلكه (موفقم بدار كه) به هم پيمانى و خوددارى بخاطر تو و درباره تو مراعات حق تو
وَ الْوَفآءِ بَعَهْدِكَ وَ وَعْدِكَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و وفا به پيمان و وعده تو (كارهايم انجام شود) به رحمتت اى مهربانترين مهربانان خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اقْسِمْ لى فيهِ اَفْضَلَ ما تَقْسِمُهُ لِعبادِكَ الصّالِحينَ،
محمّد و آل محمّد و نصيبم كن در اين ماه بهتر چيزى را كه نصيب بندگان شايسته ات كردى
وَ اَعْطِنى فيهِ اَفْضَلَ ما تُعْطى اَوْلِيآئَكَ الْمُقَرَّبينَ، مِنَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ،
و بده بمن در اين ماه بهتر چيزى را كه عطا كردى به اولياى مقرب خود از رحمت و آمرزش
وَ التَّحَنُّنِ وَ الاِْجابَةِ، وَ الْعَفْوِ وَ الْمَغْفِرَةِ الدّائِمَةِ، وَ الْعافِيَةِ وَ الْمُعافاةِ،
و مهرورزى و اجابت دعا و گذشت و آمرزش هميشگى و تندرستى و آسايش
وَ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ، وَ خَيْرِ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و آزادى از آتش و رسيدن به بهشت و خير دنياو آخرت خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اجْعَلْ دُعآئى فيهِ اِلَيْكَ واصِلاً، وَ رَحْمَتَكَ وَ خَيْرَكَ
محمّد و آل محمّد و دعايم را در اين ماه بسوى خود برسان و رحمت و خير خود را
اِلَىَّ فيهِ نازِلا، وَ عَمَلى فيهِ مَقْبُولاً، وَ سَعْيى فيهِ مَشْكُوراً، وَ ذَنْبى فيهِ
در اين ماه بسوى من نازل فرما و عملم را پذيرفته گردان و كوششم را در آن سپاس شده و گناهم را
مَغْفُوراً، حَتّى يَكُونَ نَصيبى فيهِ الاَْكْثَرَ، وَ حَظِّى فيهِ الاَْوْفَرَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ
آمرزيده قرار ده تا اين كه سهمم در آن بيشتر و بهره ام كاملتر باشد خدايا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ وَفِّقْنى فيهِ لِلَيْلَةِ الْقَدْرِ عَلى اَفْضَلِ حال
بر محمّد و آل محمّد و موفقم دار براى شب قدر به بهترين حالى كه
تُحِبُّ اَنْ يَكُونَ عَلَيْها اَحَدٌ مِنْ اَوْلِيآئِكَ، وَ اَرْضاها لَكَ، ثُمَّ اجْعَلْها لى
دوست دارى يكى از اوليايت در آن حال باشد و خشنودترين حالات پيش تو باشد سپس آن شب را براى من
خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَ ارْزُقْنى فيها اَفْضَلَ ما رَزَقْتَ اَحَداً مِمَّنْ بَلَّغْتَهُ
بهتر از هزار ماه كن و روزيم ده در آن شب به بهترين روزيهايى كه به كسى دادى و به آن روزى او را رسانيدى
اِيّاها، وَاَكْرَمْتَهُ بِها، وَ اجْعَلْنى فيها مِنْ عُتَقآئِكَ مِنْ جَهَنَّمَ، وَ طُلَقآئِكَ مِنَ
و بدان گراميش داشتى و مرا در آن شب از آزاد شدگان از جهنم و رها شدگان از
النّارِ، وَ سُعَداءِ خَلْقِكَ، بِمَغْفِرَتِكَ وَرِضْوانِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، اَللّـهُمَّ
دوزخ و سعادتمندان خلقت قرار ده بحق آمرزش و خشنوديت اى مهربانترين مهربانان خدايا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ ارْزُقْنا فى شَهْرِنا هذَا الْجِدَّ وَ الاِْجْتِهادَ،
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و روزى ما كن در اين ماه كوشش و تلاش
وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشاطَ، وَ ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ لَيال عَشْر،
و نيرو و نشاط و آنچه دوست دارى و خشنود شوى خدايا اى پروردگار سپيده دم و شبهاى ده گانه
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ، وَ ربَّ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ ما اَنْزَلْتَ فيهِ مِنَ الْقُرآنِ، وَ رَبَّ
و شفع و وتر و پروردگار ماه رمضان و آنچه در آن فرو فرستادى از قرآن و پروردگار
جَبْرَئيلَ وَ ميكآئيلَ وَ اِسْرافيلَ، وَ جَميعِ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ، وَ ربَّ
جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و همه فرشتگان مقرب و پروردگار
اِبْراهيمَ وَ اِسْماعيلَ، وَ اِسْحقَ وَ يَعْقُوبَ، وَ ربَّ مُوسى وَ عيسى،
ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پروردگار موسى و عيسى
وَجميعِ النَّبِيّينَ وَالْمُرْسَلينَ، وَ ربَّ مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِيِّينَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ
و همه پيمبران و فرستادگان و پروردگار حضرت محمّد خاتم پيمبران درودهاى تو بر او
وَعَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ، وَ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ
و بر ايشان همگى و از تو خواهم به حقى كه تو بر ايشان دارى و به حقى كه ايشان بر تو دارند و به آن حق
الْعَظيمِ، لَمّا صَلَّيْتَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ، وَ نَظَرْتَ اِلَىَّ نَظْرَةً
بزرگ خودت كه درود فرستى بر او و آلش و بر ايشان همگى و نظرى به من كنى نظرى
رَحيمَةً، تَرْضى بِها عَنّى رِضىً لا تَسْخَطُ عَلَىَّ بَعْدَهُ اَبَداً، وَاَعْطَيْتَنى
مهربانانه كه بدان از من خشنود گردى خشنوديى كه هرگز پس از آن خشمى بر من نداشته باشى و همه خواسته هايم
جَميعَ سُؤْلى وَ رَغْبَتى، وَ اُمْنِيَّتى وَ اِرادَتى، وَ صَرَفْتَ عَنّى ما اَكْرَهُ
و ميل و آرزو و درخواستم را به من بدهى و بگردانى از من آنچه را خوش ندارم
وَاَحْذَرُ، وَاَخافُ عَلى نَفْسى وَما لا اَخافُ، وَعَنْ اَهْلى وَمالى وَاِخْوانى
و از آن نگران و ترسان بر خويشتن هستم و آنچه را كه نمى ترسم و نيز از خانواده و مال و برادران
وَذُرِّيَّتى، اَللّـهُمَّ اِلَيْكَ فَرَرْنا مِنْ ذُنُوبِنا فَـاوِنا تآئِبينَ، وَتُبْ عَلَيْنا
و فرزندانم آنها را بگردانى خدايا بسوى تو گريختيم از گناهانمان پس ما را جاى ده به حال توبه و توبه مان بپذير
مُسْتَغْفِرينَ، وَاغْفِرْ لَنا مُتَعوِّذينَ، وَاَعِذْنا مُسْتَجيرينَ، وَاَجِرْنا
در حال آمرزش خواهى و بيامرزمان در حال پناهندگى و پناهمان ده در حال پناه جويى و زنهارمان ده
مُسْتَسْلِمينَ، وَلا تَخْذُلْنا راهِبينَ، وَآمِنّا راغِبينَ، وَشَفِّعْنا سآئِلينَ،
در حال تسليم شدگى و خوارمان مكن در حال هراسناكى و امانمان ده در حال اميدوارى و شفاعتمان را بپذير در حال خواهندگى
وَاَعْطِنا اِنَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ، قَريبٌ مُجيبٌ، اَللّـهُمَّ اَنْتَ رَبِّى وَ اَنـَا عَبْدُكَ،
و به ما بده كه براستى تو شنواى دعايى و نزديك و اجابت كننده اى خدايا تو پروردگار منى و من بنده تو
وَ اَحَقُّ مَنْ سَئَلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ، وَ لَمْ يَسْئَلِ الْعِبادُ مِثْلَكَ كَرَماً وَ جُوداً، يا
و سزاوارترين كسى كه بنده از او درخواست كند پروردگار اوست و درخواست نكنند بندگان كسى را چون تو در كرم و جود اى
مَوْضِعَ شَكْوَى السّائِلينَ، وَ يا مُنْتَهى حاجَةِ الرّاغِبينَ، وَ يا غِياثَ
مرجع شكايت درخواست كنندگان و اى منتهاى حاجت مشتاقان و اى فريادرس
الْمُسْتَغيثينَ، وَ يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ، وَ يا مَلْجَاَ الْهارِبينَ،
فريادخواهان و اى پاسخ دهنده دعاى درماندگان و اى پناهگاه گريختگان
وَ يا صَريخَ الْمُسْتَصْرِخينَ، وَيا رَبَّ الْمُسْتَضْعَفينَ، وَ يا كاشِفَ كَرْبِ
و اى دادرس دادخواهان و اى پروردگار ناتوان شمردگان و اى غمزداى غم
الْمَكْرُوبينَ، وَ يا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومينَ، وَ يا كاشِفَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ، يا اَللهُ
غمزدگان و اى غمگشاى ماتم زدگان و اى برطرف كننده اندوه بزرگ اى خدا
يا رَحْمنُ يا رَحيمُ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
اى بخشاينده اى مهربان اى مهربانترين مهربانان درود فرست بر محمّد و آل محمّد
وَاغْفِرْ لى ذُنُوبى وَ عُيُوبى، وَ اِسآئَتى وَظُلْمى وَ جُرْمى، وَ اِسْرافى عَلى
و بيامرز گناهانم و زشتيهايم و بديم و ستمم و جنايتم و زياده رويم را
نَفْسى، وَ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِكَ وَ رَحْمَتِكَ، فَاِنَّهُ لايَمْلِكُها غَيْرُكَ، وَاعْفُ
بر نفسم و روزيم كن از فضل و رحمت خويش زيرا كه مالك آنها نيست كسى جز تو و بگذر
عَنّى، وَاغْفِرْ لى كُلَّ ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى، وَاعْصِمْنى فيما بَقِىَ مِنْ
از من و بيامرز برايم گناهان گذشته ام را و نگاهم دار در باقيمانده
عُمْرى، وَاسْتُرْ عَلَىَّ وَعَلى والِدىَّ وَ وُلْدى، وَقَرابَتى وَاَهْلِ حُزانَتى، وَ
از عمرم و بپوشان بر من و بر پدر و مادرم و فرزندانم و خويشانم و بستگانم
مَنْ كانَ مِنّى بِسَبيل مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ، فَاِنَّ
و هركس كه براه من مى رود از مردان مؤمن و زنان با ايمان در دنيا و آخرت زيرا
ذلِكَ كُلَّهُ بِيَدِكَ، وَاَنْتَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ، فَلا تُخَيِّبْنى يا سَيِّدى، وَلا تَرُدَّ
تمام اينها بدست توست و تو وسيع آمرزشى پس نوميدم مكن اى آقايم
عَلَىَّ دُعآئى وَلا يَدى اِلى نَحْرى، حَتّى تَفْعَلَ ذلِكَ بى، وَتَسْتَجيبَ لى
و دعايم را برمگردان و نه دستم را (خالى) بسوى سينه ام تا انجام دهى آنچه را گفتم درباره ام و اجابت كنى برايم
جَميعَ ما سَئَلْتُكَ، وَتَزيدَنى مِنْ فَضْلِكَ، فَاِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ،
تمام آنچه را درخواست كردم و بيفزايى بر من از فضل خويش كه تو بر هر چيز توانايى
وَنَحْنُ اِلَيْكَ راغِبُونَ، اَللّـهُمَّ لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا،
و ما بسوى تو مشتاقيم خدايا از توست نامهاى نيكو و نمونه هاى والا
وَالْكِبْرِيآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، اِنْ كُنْتَ
و كبريا و انواع نعمتها از تو خواهم به حق نامت در «بسم اللّه الرحمن الرحيم» اگر
قَضَيْتَ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ تَنَزُّلَ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ فيها، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
مقدر فرموده اى در اين شب فرود آمدن فرشتگان و روح را (يعنى امشب را شب قدر قرار داده اى) كه درود فرستى بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَــعَ
محمّد و آل محمّد و قرار دهى نام مرا در زمره سعادتمندان و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَ اِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
شهيدان و كار نيكم را در عليين (بلندترين مقام بهشت) و گناهانم را آمرزيده و ببخشى به من يقينى
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ايماناً لا يَشُوبُهُ شَكٌّ، وَ رِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَآتِنى
كه دلم هميشه همراه آن باشد و ايمانى به من بدهى كه به شك آلوده نگردد و خشنودى در آنچه قسمتم كرده اى
فى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنى عَذابَ النّارِ، وَ اِنْ لَمْ تَكُنْ
و در دنيا خوبى و خوشى به من ده و در آخرت نيز خوبى بده و از عذاب دوزخ نگاهمان دار و اگر
قَضَيْتَ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ تَنَزُّلَ الْمَلـئِكَةِ وَالرُّوحِ فيها، فَاَخِّرْنى اِلى ذلِكَ،
مقدر نفرموده اى در اين شب فرود آمدن فرشتگان و روح را پس مرا تا بدان شب باقى بدار
وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَ طاعَتَكَ وَ حُسْنَ عِبادَتِكَ، وَ صَلِّ عَلى
و روزى من كن در آن شب ذكر خود و شكر و اطاعتت و نيكو پرستش كردنت را و درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا اَحَدُ يا
محمّد و آل محمّد به بهترين درودهايت اى مهربانترين مهربانان اى يگانه اى
صَمَدُ، يا رَبَّ مُحَمَّد اغْضَبِ الْيَوْمَ لِمُحَمَّد وَلاَِبْرارِ عِتْرَتِهِ، وَ اقْتُلْ
بى نياز اى پروردگار محمّد خشم خود را در امروز بخاطر محمّد و نيكان از عترتش (بر دشمنانشان) فروبار و درنتيجه بكُش
اَعْدائَهُمْ بَدَداً، وَ اَحْصِهِمْ عَدَداً، وَ لا تَدَعْ عَلى ظَهْرِ الأَرْضِ مِنْهُمْ اَحَداً،
دشمنانشان را يكى پس از ديگرى و به شمارشان درآر جدا جدا و يك تن از ايشان را بر روى زمين باقى مگذار
وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ اَبَداً، يا حَسَنَ الصُّحْبَةِ، يا خَليفَةَ النَّبِيّينَ، اَنْتَ اَرْحَمُ
و هرگز آنها را نيامرز اى نيكو رفاقت اى تكيه گاه پيمبران تويى مهربانترين
الرّاحِمينَ، اَلْبَدىءُ الْبَديعُ، اَلَّذى لَيْسَ كَمِثْلِكَ شَىْءٌ، وَ الدّآئِمُ غَيْرُ
مهربانان آفريننده پديد آرنده اى كه چيزى مانند تو نيست و خداى جاويدانى كه
الْغافِلِ، وَ الْحَىُّ الَّذى لا يَمُوتُ، اَنْتَ كُلَّ يَوْم فى شَاْن، اَنْتَ خَليفَةُ
غفلت نورزد و زنده اى كه هرگز نميرد تو هر روز در كارى هستى تو تكيه گاه
مُحَمَّد، وَ ناصِرُ مُحَمَّد، وَمُفَضِّلُ مُحَمَّد، اَسْئَلُكَ اَنْ تَنْصُرَ وَصِىَّ مُحَمَّد،
محمّد و ياور محمّد و برترى دهنده محمّد هستى از تو خواهم كه يارى دهى وصى محمّد
وَخَليفَةَ مُحَمَّد، وَ الْقآئِمَ بِالْقِسْطِ مِنْ اَوْصِيآءِ مُحَمَّد، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ
و جانشين محمّد و قيام كننده به عدل از اوصياى محمّد را كه درود تو بر او
وَعَلَيْهِمْ، اِعْطِفْ عَلَيْهِمْ نَصْرَكَ، يا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، بِحَقِّ لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، صَلِّ
و ايشان باد متوجه كن بر ايشان ياريت را اى كه نيست معبودى جز تو بحق كلمه «لا اله الا انت» درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ، وَاجْعَلْ
بر محمّد و آل محمّد و مرا در دنيا و آخرت با ايشان قرار ده
عاقِبَةَ اَمْرى اِلى غُفْرانِكَ وَ رَحْمَتِكَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ كَذلِكَ نَسَبْتَ
و پايان كارم را به آمرزش و رحمت خود بكشان اى مهربانترين مهربانان و اين چنين
نَفْسَكَ يا سَيِّدى بِاللُّطْفِ، بَلى اِنَّكَ لَطيفٌ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
خود را معرفى كرده اى اى آقاى من به اين كه لطف دارى آرى براستى تو لطف دارى پس درود فرست بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَالْطُفْ بى لِما تَشآءُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
محمّد و لطف فرما به من بدان چه خواهى خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
وَارْزُقْنِى الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ فى عامِنا هذا، وَ تَطَوَّلْ عَلَىَّ بِجَميـعِ حَوآئِجى لِلاْخِرَةِ وَالدُّنْيا
و روزيم گردان حج و عمره را در اين سال و تفضّل فرما بر من به برآوردن همه حاجتهاى دنيا و آخرتم
سپس سه مرتبه مى گويى:
اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ، اِنَّ
آمرزش خواهم از خدا پروردگارم و بسويش توبه كنم كه براستى
رَبِّى قَريبٌ مُجيبٌ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ، اِنَّ رَبّى رَحيمٌ وَدُودٌ،
پروردگار من نزديك و اجابت كننده است آمرزش خواهم از خدا پروردگارم و بسويش توبه كنم براستى پروردگارم مهربان و با محبّت است
اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ، اِنَّهُ كانَ غَفّاراً، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى اِنَّكَ اَرْحَمُ
آمرزش خواهم از خدا پروردگارم وبسويش توبه كنم كه براستى بسيار آمرزنده است خدايا مرا بيامرز كه تو مهربانترين
الرّاحِمينَ، رَبِّ اِنّى عَمِلْتُ سُوءاً وَظَلَمْتُ نَفْسى، فَاغْفِرْ لى، اِنَّهُ لا يَغْفِرُ
مهربانانى پروردگارا من بد كردم و به خويشتن ستم كردم پس بيامرز مرا كه نيامرزد
الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ، اَلْحَليمُ
گناهان را جز تو آمرزش خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست زنده و پاينده و بردبار
الْعَظيمُ الْكَريمُ، اَلْغَفّارُ لِلذَّنْبِ الْعَظيمِ، وَاَتُوبُ اِلَيْهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ اِنَّ اللهَ
و بزرگ و كريم و بسيار آمرزنده گناه بزرگ است و به سويش توبه كنم آمرزش خواهم از خدا كه براستى او
كانَ غَفُوراً رَحيماً.
آمرزنده و مهربان است.
پس از آن، اين دعا را مى خوانى:
اَللّهُمَّ إنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تُصلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ فيما
خدايا از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار ده در آنچه
تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْعَظيمِ الْمَحْتُومِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى
حكم فرموده و مقدّر كرده اى از فرمان بزرگ حتمى و مسلّمت در شب قدر از آن حكمى كه
لا يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
بازگشت و تغييرى در آن نيست كه نامم را در زمره حاجيان خانه محترم كعبه ات بنويسى آنان كه حجّشان پذيرفته
اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاَنْ تَجْعَلَ
و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و بديهايشان جبران شده است و در قضا و قدرت
فيـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ فى رِزْقى، وَتُؤَدِّىَ عَنّى
مقدر فرمايى كه عمرم را طولانى كنى و روزيم را فراخ
اَمانَتى وَدَيْنى، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً
و امانت و قرضم را بپردازى آمين اى پروردگار جهانيان خدايا قرار ده در كارم گشايش
وَمَخْرَجاً، وَارْزُقْنى مِنْ حَيْثُ اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ لا اَحْتَسِبُ،
و راهى و روزيم ده از آن جا كه گمان دارمو از آن جا كه گمان ندارم
وَاحْرُسْنى مِنْ حَيْثُ اَحْتَرِسُ وَمِنْ حَيْثُ لا اَحْتَرِسُ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد
و محافظتم كن از آن جا كه من خود را محافظت كنم و از آن جا كه محافظت نكنم و درود فرست بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد، وَسَلِّمْ كَثيراً.(1)
و آل محمّد و سلام فرست بسيار.
2ـ در هر روز از ماه رمضان اين تسبيحات را كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است بخواند. اين تسبيحات ده بخش است و هر بخش از آن مشتمل بر ده تسبيح است:
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا آفريننده هر دم زنى منزه است خداى صورت ده منزه است خدا آفريننده
الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرّر كننده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده آنچه ديده شود
وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
و آنچه ديده نشود منزه است خدا به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا پروردگار جهانيان
سُبْحـانَ اللهِ السَّميعِ الَّذى لَيْسَ شَىْءٌ اَسْمَعَ مِنْهُ، يَسْمَعُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ
منزه است خداى شنوايى كه چيزى شنواتر از او نيست مى شنود از بالاى عرش خود
ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضينَ، وَيَسْمَعُ ما فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ، وَيَسْمَعُ
آنچه را در زير هفت زمين است و مى شنود آنچه را در تاريكيهاى بيابان و درياست و مى شنود
الاَْنينَ وَالشَّكْوى، وَيَسْمَعُ السِّرَّ وَاَخْفى، وَيَسْمَعُ وَساوِسَ الصُّدُورِ، وَلا
ناله و شكايت را و مى شنود پنهان و پنهان تر از پنهان را و مى شنود وسوسه هاى سينه ها را
يُصِمُّ سَمْعَهُ صَوْتٌ * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ،
و كر نكند شنواييش را صدايى * منزه است خدا آفريننده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش
سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ،
منزه است خدا آفريننده همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرر دارنده تاريكيها و روشنى
سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ
منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است
اللهِ خالِقِ ما يُرى وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ
خدا آفريننده آنچه ديده شود و آنچه ديده نشود منزه است خدا به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا
رَبِّ الْعالَمينَ، سُبْحـانَ اللهِ الْبَصيرِ الَّذى لَيْسَ شَىْءٌ اَبْصَرَ مِنْهُ، يُبْصِرُ مِنْ
پروردگار جهانيان منزه است خداى بينايى كه چيزى بيناتر از او نيست مى بيند از
فَوْقِ عَرْشِهِ ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضينَ، وَيُبْصِرُ ما فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ،
بالاى عرش خود آنچه در زير هفت زمين است و مى بيند آنچه را در تاريكيهاى خشكى و درياست
لا تُدْرِكُهُ الاْبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الاَْبْصارَ، وَهُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ، لا تُغْشى
ديدگان او را درك نكند ولى او درك كند ديدگان را و اوست دقيق و كاردان ديده اش را
بَصَرَهُ الظُّلْمَةُ، وَلا يُسْتَتَرُ مِنْهُ بِسِتْر، وَلا يُوارى مِنْهُ جِدارٌ، وَلا يَغيبُ
تاريكى نپوشاند و بوسيله پرده چيزى از او مستور نماند و ديوار چيزى را از او پنهان نكند و ناديده نماند
عَنْهُ بَرٌّ وَلا بَحْرٌ، وَلا يَكِنُّ مِنْهُ جَبَلٌ ما فى اَصْلِهِ، وَلا قَلْبٌ ما فيهِ، وَلا
از ديد او هيچ خشكى و نه دريايى و هيچ كوهى نتواند مخفى كند از او آنچه را در ريشه و در زير خود دارد و نه دلى آنچه را در خود دارد و نه
جَنْبٌ ما فى قَلْبِهِ، وَلا يَسْتَتِرُ مِنْهُ صَغيرٌ وَلا كَبيرٌ، وَلا يَسْتَخْفى مِنْهُ
پهلويى آنچه را در دل دارد و نتواند بپوشاند خود را از او كوچكى و نه بزرگى، و پنهانى نتواند جست از او
صَغيرٌ لِصِغَرِهِ، وَلا يَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ، هُوَ
كوچكى بخاطر خرديش و مخفى نماند بر اوچيزى در زمين و نه در آسمان اوست
الَّذى يُصَوِّرُكُمْ فِى الاَْرْحامِ كَيْفَ يَشآءُ، لا اِلـهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ *
كه صورت بندد شما را در رحمها هر طور كه خواهد معبودى جز او نيست كه نيرومند و فرزانه است *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا پديدآرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده
الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
همه موجودات جفت منزه است خدا مقرّر كننده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده آنچه ديدنى
وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
و آنچه ناديدنى است منزه است خدا به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا پروردگار جهانيان
سُبْحـانَ اللهِ الَّذى يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ، وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ،
منزه است خدايى كه بوجود آورد ابرهاى سنگين را و تسبيح گويد رعد به حمد او
وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خيفَتِهِ، وَيُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصيبُ بِها مَنْ يَشآءُ، وَيُرْسِلُ
و فرشتگان از بيم او و بفرستد صاعقه ها را و دچار سازد بدان هر كه را خواهد و
الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ، وَيُنَزِّلُ الْمآءَ مِنَ السَّمآءِ بِكَلِمَتِهِ، وَيُنْبِتُ
بادها را نويدى از پيشاپيش رحمت خود فرستد و آب باران را از آسمان بوسيله امر خود فرو فرستد
النَّباتَ بِقُدْرَتِهِ، وَيَسْقُطُ الْوَرَقُ بِعِلْمِهِ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى لا يَعْزُبُ عَنْهُ
و گياه را به قدرت كامله خويش بروياند و برگ درختان را به علم خود فروريزد منزه است خدايى كه پنهان نماند از او
مِثْقالُ ذَرَّة فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ، وَلا اَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ، وَلا اَكْبَرُ اِلاَّ
هموزن ذره اى در زمين و نه در آسمان و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر جز آن كه
فى كِتاب مُبين * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ،
در دفترى روشن است * منزه است خدا پديد آرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش
سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ،
منزه است خدا آفريننده همه موجودات جفت منزه است خدا مقرر دارنده تاريكيها و روشنى
سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ
منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است
اللهِ خالِقِ ما يُرى وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ
خدا آفريننده هر چه ديدنى است و هر چه ناديدنى است منزه است خدا به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا
رَبِّ الْعالَمينَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ اُنْثى، وَما تَغيْضُ
پروردگار جهانيان منزه است خدايى كه مى داند آنچه بار دارد هر حيوان ماده اى و آنچه در
الاَْرْحامُ وَما تَزْدادُ، وَكُلُّ شَىْء عِنْدَهُ بِمِقْدار، عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ،
رحمها كم شود و آنچه بيفزايد و هر چيزى را نزد او اندازه اى است داناى غيب و شهود
اَلْكَبِيرُ الْمُتَعالُ، سَوآءٌ مِنْكُمْ مَنْ اَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ، وَمَنْ هُوَ
و بزرگ و والاست براى او يكسان است هر كه از شما سخن آهسته كند يا بلند كند و هر كه به
مُسْتَخْف بِاللَّيْلِ وَسارِبٌ بِالنَّهارِ، لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ،
شب پنهان گردد و يا رهرو شود در روز براى خدا فرشتگانى پياپى است از جلوى روى انسان و از پشت سرش
يَحْفَظُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللهِ، سُبْحانَ اللهِ الَّذى يُميتُ الاَْحْيآءَ وَيُحْيِى الْمَوْتى،
كه او را به فرمان خدا محافظت كنند منزه است خدائى كه بميراند زندگان را و زنده كند مردگان را
وَيَعْلَمُ ما تَنْقُصُ الاَْرْضُ مِنْهُمْ، وَيُقِرُّ فِى الاَْرْحامِ ما يَشآءُ اِلى اَجَل
و مى داند آنچه را زمين از ايشان بكاهد و مستقر كند در رحمها آنچه را خواهد تا
مُسَمّىً * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ
مدتى معين * منزه است خدا پديد آرنده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا
خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ
آفريننده موجودات جفت همگى، منزه است خدا مقرّر دارنده تاريكيها و روشنى منزه است خدا
فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما
شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيزى منزه است خدا آفريننده هر چه
يُرى وَما لا يُرى، سُبْحانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
ديدنى است و هر چه ناديدنى است منزه است خدا به مقدار كلماتش منزه است خداپروردگار جهانيان
سُبْحـانَ اللهِ مالِكِ الْمُلْكِ، تُؤْتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشآءُ، وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ
منزه است خدا مالك پادشاهى، بدهى سلطنت را به هر كه خواهى و بگيرى آن را از
تَشآءُ، وَتُعِزُّ مَنْ تَشآءُ، وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ، بِيَدِكَ الْخَيْرُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء
هركه خواهى و عزت بخشى هر كه را خواهى و خوار كنى هر كه را خواهى هر چه خيراست بدست توست و تو بر هر چيز
قَديرٌ، تُولِجُ اللَّيْلَ فِى النَّهارِ، وَتُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ، تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ
توانايى درآورى شب را در روز و درآورى روز را در شب بيرون آورى زنده را
الْمَيِّتِ، وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ، وَتَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَيْرِ حِساب *
از مرده و برون آورى مرده را از زنده و روزى دهى هر كه را خواهى بى حساب *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا آفريننده هر دم زنى منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده
الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
موجودات جفت همگى منزه است خدا مقرر كننده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده هر ديدنى
وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
و ناديدنى منزه است خدا به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا پروردگار جهانيان
سُبْحـانَ اللهِ الَّذى عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها اِلاَّ هُوَ، وَيَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ
منزه است خدايى كه نزد اوست كليدهاى غيب و نمى داند آنها را جز او و مى داند هر چه در خشكى
وَالْبَحْرِ، وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ يَعْلَمُها، وَلا حَبَّة فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ،
و درياست و نيفتد برگى از درخت جز آن كه بداند آن را و نيست دانه اى در تاريكيهاى زمين
وَلا رَطْب وَلا يابِس اِلاَّ فى كِتاب مُبين * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ،
و نه تر و نه خشكى جز اين كه در نامه اى روشن است * منزه است خدا پديد آرنده هر دم زنى
سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ
منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده هر موجود جفت همگى منزه است خدا
جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ
مقرّر دارنده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى وَما لايُرى، سُبْحـانَ اللهِ
آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده هر ديدنى و هر ناديدنى منزه است خدا
مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى لا يُحْصى
به مقدار كلمات نامتناهيش منزه است خدا پروردگار جهانيان منزه است خدايى كه شماره نتوانند كرد
مِدْحَتَهُ الْقآئِلُونَ، وَلا يَجْزى بِـالائِهِ الشّاكِرُونَ الْعابِدُونَ، وَهُوَ كَما قالَ
مدحش را گويندگان و پاداش ندهند نعمتهايش را سپاسگزاران پرستش كننده و او چنان است كه گفته
وَفَوْقَ ما يَقُولُ الْقائلُونَ، وَاللهُ سُبْحانَهُ كَما اَثْنى عَلى نَفْسِهِ، وَلا
و برتر از آن است كه گويندگان گويند و خداى سبحان چنان است كه خودش خويشتن را ستوده
يُحيطُونَ بِشَىْء مِنْ عِلْمِهِ اِلاَّ بِما شآءَ،وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ،
و رسايى ندارند به چيزى از دانشش جز بدانچه خود او خواهد قلمرو او آسمانهاو زمين را فراگرفته
وَلا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ * سُبْحانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحانَ
و سنگينى نمى كند بر او نگهداشتن آن دو و او والا و بزرگ است * منزه است خدا پديدآرنده هر دم زنى منزه است
اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ
خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده هر جفت همگى منزه است خدا مقرّر دارنده
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده
كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ
هر چيز منزه است خدا آفريننده هر ديدنى و هرناديدنى منزه است خدا به مقدار
كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِى
كلماتش منزه است خدا پروردگار جهانيان منزه است آن خدايى كه مى داند آنچه فرو رود در
الاَْرْضِ وَما يَخْرُجُ مِنْها، وَما يَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما يَعْرُجُ فيها، وَلا
زمين و آنچه بيرون آيد از آن و آنچه فرو ريزد از آسمان و آنچه بالا رود در آن
يَشْغَلُهُ ما يَلِجُ فِى الاَْرْضِ وَمايَخْرُجُ مِنْها، عَمّا يَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما
و سرگرمش نكند آنچه فرو رود در زمين و آنچه بيرون آيد از آن از آنچه فرود آيد از آسمان و آنچه
يَعْرُجُ فيها، وَلا يَشْغَلُهُ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَما يَعْرُجُ فيها، عَمّا يَلِجُ فِى
بالا رود در آن و سرگرمش نكند آنچه فرود آيد از آسمان و آنچه بالا رود در آن از آنچه فرو رود در
الاَْرْضِ وَما يَخْرُجُ مِنْها، وَلا يَشْغَلُهُ عِلْمُ شَىْء عَنْ عِلْمِ شَىْء، وَلا
زمين و آنچه بيرون آيد از آنو سرگرمش نكند علم به چيزى از علم به چيز ديگر
يَشْغَلُهُ خَلْقُ شَىْء عَنْ خَلْقِ شَىْء، وَلا حِفْظُ شَىْء عَنْ حِفْظِ شَىْء، وَلا
و سرگرمش نكند آفريدن چيزى از آفريدن چيز ديگر و نه نگهدارى چيزى از نگهدارى چيز ديگر و چيزى
يُساويهِ شَىْءٌ،وَلا يَعْدِلُهُ شَىْءٌ،لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ،وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ *
با او مساوى نيست و چيزى معادل او نيست و چيزى مانند او نيست و او شنوا و بينا است *
سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ، سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
منزه است خدا پديد آرنده هر دم زن منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده
الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ
هر موجود جفت منزه است خدا مقرّر دارنده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده
الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى
دانه و هسته منزه است خدا آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده هر ديدنى
وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
و هر ناديدنى منزه است خدا به مقدار كلمات نامتناهيش منزه است خدا پروردگار جهانيان
سُبْحانَ اللهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ، جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً اُولى
منزه است خدا خالق آسمانها و زمين آن كه فرشتگان را فرستادگانى مقرر فرمود كه آنها داراى
اَجْنِحَة، مَثْنى وَثُلاثَ وَرُباعَ، يَزيدُ فِى الْخَلْقِ ما يَشآءُ، اِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ
بالهايند دوتا دوتا و سه تا سه تا و چهارتا چهارتا و بيفزايد در خلقت هر چه بخواهد و براستى خدابر هر
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده
شَىْء قَديرٌ، ما يَفْتَحِ اللهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَة فَلا مُمْسِكَ لَها، وَما يُمْسِكْ فَلا
چيز توانا است هر رحمتى را كه خدا گشايد كسى بستن آن نتواند و هر چه را خدا بندد پس
مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ، وَهُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ * سُبْحـانَ اللهِ بارِئِ النَّسَمِ،
از او كسى آنرا نگشايد و او است نيرومند فرزانه * منزه است خدا آفريننده هر دم زن
سُبْحـانَ اللهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ الاَْزْواجِ كُلِّها، سُبْحـانَ اللهِ
منزه است خداى صورت بخش منزه است خدا آفريننده هر موجود جفت همگى منزه است خدا
جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ
مقرر دارنده تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ كُلِّ شَىْء، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ ما يُرى وَما لا يُرى، سُبْحـانَ اللهِ
آفريننده هر چيز منزه است خدا آفريننده ديدنيها وناديدنيها منزه است خدا
مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحـانَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ، سُبْحـانَ اللهِ الَّذى يَعْلَمُ ما فِى
به مقدار كلمات نامنتهايش منزه است خدا پروردگار جهانيان منزه است خدائى كه مى داند آنچه را در
السَّماواتِ وَما فِى الاَْرْضِ، ما يَكوُنُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَة اِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ،
آسمانها و آنچه را در زمين است، نباشدگفتگوى سرّى و رازگوئى سه نفرى جز اين كه او چهارمين آنهاست
وَلا خَمْسَة اِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ، وَلا اَدْنى مِنْ ذلِكَ وَلا اَكْثَرَ اِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ
و نه پنج نفرى جز اين كه او ششمين آنهاست و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين جز اين كه او با آنهاست
اَيْنَما كانُوا، ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ، اِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَىْء عَليمٌ.(2)
هر كجا كه باشند سپس آگاهشان كند در روز قيامت بدانچه كرده اند براستى خدا بهر چيز داناست.
3ـ در هر روز از ماه مبارك رمضان، اين صلوات خوانده شود كه بسيار پرمحتوا و پرارزش است:
اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ، يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ
همانا خدا و فرشتگانش درود فرستند بر پيامبر اى كسانى كه ايمان آورده ايد شما هم درود فرستيد بر او
وَسَلِّمُوا تَسْليماً، لَبَّيْكَ يا رَبِّ وَسَعْدَيْكَ وَسُبْحانَكَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و سلام كنيد سلام كامل، پروردگارا من هم دستورت را اجابت كردم و پى درپى از تو سعادت مى خواهم و منزهى تو خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَبارِكْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، كَما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ
محمّد و آل محمّد و بركت ده بر محمّدو آل محمّد چنانچه درود فرستادى و بركت دادى
عَلى اِبْراهيمَ وَآلِ اِبْراهيمَ، اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، اَللّهُمَّ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ
بر ابراهيم و آل ابراهيم براستى تو ستوده و بزرگوارى خدايا مهرورز بر محمّد و آل
مُحَمَّد، كَما رَحِمْتَ اِبْراهيمَ وآلَ اِبْراهيمَ، اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، اَللّهُمَّ سَلِّمْ
محمّد چنانچه مهر ورزيدى بر ابراهيم و آل ابراهيم براستى تو ستوده و بزرگوارى خدايا تحيت و سلام فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، كَما سَلَّمْتَ عَلى نُوح فِى الْعالَمينَ،]اَللّهُمَّ امْنُنْ
بر محمّد و آل محمّد چنانچه تحيت فرستادى بر حضرت نوح در ميان جهانيان خدايا نعمت بخش
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، كَما مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَهرُونَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
بر محمّد و آل محمّد چنانچه نعمت بخشيدى بر موسى و هارون خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، كَما شَرَّفْتَنا بِهِ[(3)، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
محمّد و آل محمّد چنانچه ما را بدو شرافت دادى خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
كَما هَدَيْتَنا بِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً
چنانچه ما را بدو راهنمايى كردى خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و به مقام ستوده اى برانگيزانش
يَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ كُلَّما طَلَعَتْ
كه اوّلين و آخرين بر او غبطه خورند، بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان كه
شَمْسٌ اَوْ غَرَبَتْ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ كُلَّما طَرَفَتْ عَيْنٌ اَوْ بَرَقَتْ،
برآيد خورشيد يا غروب كند بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان كه پلك چشمى بهم خورد يابرقى زند،
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ، سُبْحـانَ اللهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوى، سُبْحـانَ اللهِ خالِقِ
تاريكيها و روشنى منزه است خدا شكافنده دانه و هسته منزه است خدا آفريننده
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ كُلَّما ذُكِرَ السَّلامُ، عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ السَّلامُ كُلَّما
بر محمّد و آلش سلام باد هر زمان كه ذكر سلامى شود، بر محمّد و آلش سلام باد هر
سَبَّحَ اللهَ مَلَكٌ اَوْ قَدَّسَهُ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الاَْوَّلينَ، وَالسَّلامُ
زمان كه تسبيح خدا كند فرشته اى يا تقديسش كند سلام بر محمّد و آلش در ميان اوّلين و سلام
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الاْخِرينَ، وَالسَّلامُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ فِى الدُّنْيا
بر محمّد و آلش در آخرين و سلام برمحمّد و آلش در دنيا
وَالأخِرَةِ، اَللّهُمَّ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَرَبَّ الرُّكْنِ وَالْمَقامِ، وَرَبَّ الْحِلِّ
و آخرت خدايا اى پروردگار شهر محترم مكه و پروردگار ركن و مقام و پروردگار حل
وَالْحَرامِ، اَبْلِغْ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ عَنَّا السَّلامَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً مِنَ الْبَهآءِ
و حرم از ما به محمّد پيامبرت سلام برسان خدايا عطا كن به محمّد از جلوه
وَالنَّضْرَةِ، وَالسُّرُورِ وَالْكَرامَةِ، وَالْغِبْطَةِ وَالْوَسيلَةِ، وَالْمَنْزِلَةِ وَالْمَقامِ،
و درخشندگى و شادى و بزرگوارى و خوش حالى و وسيله و منزلت و مقام
وَالشَّرَفِ وَالرِّفْعَةِ، وَالشَّفاعَةِ عِنْدَكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ، اَفْضَلَ ما تُعْطى اَحَداً
و شرافت و بلندى مقام و شفاعت نزد تو در روز رستاخيز بهترين چيزى را كه عطا كنى به يكى
مِنْ خَلْقِكَ، وَاَعْطِ مُحَمَّداً فَوْقَ ما تُعْطِى الْخَلائِقَ مِنَ الْخَيْرِ، اَضْعافاً
از خلق خود و عطا كن به محمّد بالاترين خيرى را كه به خلايق عطا مى كنى به چندين برابر
كَثيرَةً لا يُحْصيها غَيْرُكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَطْيَبَ
كه شماره اش نتواند كسى جز تو خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد پاكترين
وَاَطْهَرَ، وَاَزْكى وَاَنْمى، وَاَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى اَحَد مِنَ الاَْوَّلينَ
و پاكيزه ترين و نيكوترين و فزاينده ترين و بهترين درودى كه بر يكى از اوّلين
وَالاْخِرينَ، وَعَلى اَحَد مِنْ خَلْقِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
و آخرين و بطور كلى بر يكى از خلق خود فرستى اى مهربانترين مهربانان خدايا درود فرست بر
عَلىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ
على اميرمؤمنان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن عذابت
عَلى مَنْ شَرِكَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ نَبيِّكَ مُحَمَّد عَلَيْهِ
را بر آن كس كه در ريختن خونش شركت كرد خدايا درود فرست بر فاطمه دختر پيامبرت محمّد بر او
وَآلِهِ السَّلامُ، وَالْعَنْ مَنْ آذى نَبِيَّكَ فيها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ
و آلش سلام باد و لعنت كن كسى كه پيامبرت را در مورد دخترش آزرده كرد خدايا درود فرست بر حسن
وَالْحُسَيْنِ اِمامَىِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُما، وَعادِ مَنْ عاداهُما،
و حسين دو پيشواى مسلمانان و دوست بدار هر كه دوستشان داردو دشمن دار هر كه دشمنشان دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِكَ فى دِمائِهِما، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ
و دو چندان كن عذابت را برهركس كه در ريختن خونشان شركت كرد خدايا درود فرست بر على بن
الْحُسَيْنِ اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ
الحسين پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش داردو دو چندان كن
الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ اِمامِ
عذابت را بر هر كه به او ستم كرد خدايا درود فرست بر محمّد بن على پيشواى
الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ
مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن عذابت را بر هر كه
ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ
بدو ستم كرد خدايا درود فرست بر جعفر بن محمّد پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه
والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ
دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن عذابت را بر هر كه به او ستم كرد خدايا درود فرست
عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَر اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،
بر موسى بن جعفر پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِكَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ
و دو چندان كن عذابت را بر هر كس كه در ريختن خونش شركت كرد خدايا درود فرست بر على بن
مُوسى اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ
موسى پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن
الْعَذابَ عَلى مَنْ شَرِكَ فى دَمِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ
عذابت را بر هر كس كه در ريختن خونش شركت كرد خدايا درود فرست بر محمّد بن على پيشواى
الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ
مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن عذابت را بر هر كس
ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ،
كه بدو ستم كرد خدايا درود فرست بر على بن محمّد پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد
وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى
و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و دو چندان كن عذابت را بر هر كس كه بدو ستم كرد خدايا درود فرست بر
الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ اِمامِ الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،
حسن بن على پيشواى مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلى مَنْ ظَلَمَهُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ اِمامِ
و دو چندان كن عذابت را بر هر كس كه بدو ستم كرده خدايا درود فرست بر يادگار پس از او پيشواى
الْمُسْلِمينَ، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،[وَعَجِّلْ فَرَجَه](4)، اَللّـهُمَّ
مسلمانان و دوست دار هر كه دوستش داردو دشمن دار هر كه دشمنش دارد و در فرجش شتاب فرما خدايا
صَلِّ عَلَى الْقاسِمِ وَالطّاهِرِ اِبْنَىْ نَبِيِّكَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى رُقَيَّةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ،
درود فرست بر قاسم و طاهر پسران پيامبرت خدايا درود فرست بر رقيه دختر پيامبرت
وَ الْعَنْ مَنْ آذى نَبِيَّكَ فيها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى اُمِّ كُلْثُومَ بِنْتِ نَبِيِّكَ، وَالْعَنْ
و لعنت كن بر آن كس كه پيامبرت را در مورد اوآزرد خدايا درود فرست بر ام كلثوم دختر پيامبرت و لعنت كن
مَنْ آذى نَبِيَّكَ فيها، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ، اَللّـهُمَّ اخْلُفْ نَبِيَّكَ فى
كسى را كه پيامبرت را در مورد او آزردخدايا درود فرست بر فرزندان پيغمبرت خدايا بجاى پيامبرت سرپرستى
اَهْلِ بَيْتِهِ، اَللّـهُمَّ مَكِّنْ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ عَدَدِهِمْ
خاندانش را به عهده گير خدايا پابرجا كن حكومتشان را در زمين خدايا ما را در زمره عدّه
وَمَدَدِهِمْ،وَاَنْصارِهِمْ عَلىَ الْحَقِّ فِى السِّرِّ وَالْعَلانِيَةِ،اَللّهُمَّ اطْلُبْ بِذَحْلِهِمْ
و كمك كاران و ياران آنها بر حق قرارمان ده چه در پنهانى و چه آشكارا خدايا بِسِتان انتقام
وَ وِتْرِهِمْ وَ دِمآئِهِمْ، وَ كُفَّ عَنّا وَ عَنْهُمْ وَ عَنْ كُلِّ مُؤْمِن وَ مُؤْمِنَة بَاْسَ كُلِّ
و قصاص و خونشان را و باز دار از ما و از ايشان و از هر مرد مؤمن و زن با ايمانى شر هر
باغ وَ طاغ، وَ كُلِّ دآبَّة اَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، اِنَّكَ اَشَدُّ بَاْساً وَ اَشَدُّ تَنْكيلاً.(5)
ستمگر و سركش و هر جانورى را كه مهارش بدست تو است زيرا تو در سخت گيرى از همه سخت تر ومجازات عقوبتت از همه شديدتر است.
«سيّد بن طاووس» فرموده: آنگاه مى گويى:
يا عُدَّتى فى كُرْبَتى، وَ يا صاحِبى فى
اى ذخيره ام در حال غمزدگى و اى همدمم در
شِدَّتى، وَيا وَلِيّى فى نِعْمَتى، وَ يا غايَتى فى رَغْبَتى، اَنْتَ السّاتِرُ
سختى و اى سرپرستم در نعمت و اى منتهاى شوق و رغبت من تويى پوشاننده
عَوْرَتى، وَ الْمُؤْمِنُ رَوْعَتى، وَ الْمُقيلُ عَثْرَتى، فَاغْفِرْ لى خَطيـئَتى، يا
زشتيم و امان بخش ترس و بيمم و ناديده گير لغزشم بيامرز خطاى مرا اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
مهربانترين مهربانان
و مى گويى:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ لِهَمٍّ لا يُفَرِّجُهُ غَيْرُكَ،
خدايا تو را بخوانم در مورد اندوهى كه برطرفش نكند كسى جز تو
وَلِرَحْمَة لا تُنالُ اِلاَّ بِكَ، وَلِكَرْب لا يَكْشِفُهُ اِلاَّ اَنْتَ، وَ لِرَغْبَة لا تُبْلَغُ اِلاّ
و در مورد رحمتى كه نرسد جز بوسيله تو و براى گرفتگى كه برطرفش نكند جز تو و در مورد شوقى كه بدان نتوان رسيد جز
بِكَ، وَلِحاجَة لا يَقْضيها اِلاَّ اَنْتَ، اَللّـهُمَّ فَكَما كانَ مِنْ شَاْنِكَ ما اَذِنْتَ لى
به توفيق تو و در مورد حاجتى كه كسى آن را برنياورد جز تو خدايا هم چنانكه شأن تو بود كه به من اجازه فرمودى
بِهِ مِنْ مَسْئَلَتِكَ، وَ رَحِمْتَنى بِهِ مِنْ ذِكْرِكَ، فَلْيَكُنْ مِنْ شَاْنِكَ سَيِّدِى
از تو درخواست كنم و بوسيله يادآوريت به من مهر ورزيدى پس اى آقاى من از شأن تو بايد چنين باشد
الاِْجابَةُ لى فيـما دَعَوْتُكَ، وَ عَوآئِدُ الاِْفْضالِ فيـما رَجَوْتُكَ، وَالنَّجاةُ
كه در آنچه تو را خواندم اجابتم فرمايى و در آنچه اميد به تو دارم عايدات فزون بخشى باشد و نجاتم دهى
مِمّا فَزِعْتُ اِلَيْكَ فيهِ، فَاِنْ لَمْ اَكُنْ اَهْلا اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَكَ، فَاِنَّ رَحْمَتَكَ
از آنچه درباره اش به تو پناه آوردم و اگر من شايستگى ندارم كه به رحمت و مهر تو برسم مسلّماً رحمت تو
اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى، وَ اِنْ لَمْ اَكُنْ لِلاِْجابَةِ اَهْلا فَاَنْتَ اَهْلُ الْفَضْلِ،
شايسته است كه به من برسد و مرا فراگيرد و اگر من شايستگى اجابت دعا را ندارم ولى تو اهل فضلى
وَرَحْمَتُكَ وَسِعَتْ كُلَّ شَىْء، فَلْتَسَعْنى رَحْمَتُكَ،يا اِلهى يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ
و رحمتت همه چيز را شامل گردد پس بايد مرا هم شامل شود اى خداى من اى خداى كريم از تو خواهم به
بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ اَهْلِ بَيْتِهِ، وَ اَنْ تُفَرِّجَ
حق ذات بزرگوارت كه درود فرستى بر محمّد و خاندانش و اين كه اندوه دلم را بگشايى
هَمّى، وَ تَكْشِفَ كَرْبى وَ غَمّى، وَ تَرْحَمَنى بِرَحْمَتِكَ، وَ تَرْزُقَنى مِنْ
و گرفتارى و غصه ام را برطرف كنى و به رحمت خود به من رحم كنى و از فضل خود روزيم گردانى
فَضْلِكَ، اِنَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ، قَريبٌ مُجيبٌ.(6)
كه براستى تو شنواى دعايى و نزديك و پاسخ دهنده هستى.
4ـ همچنين در كتب معتبر آمده است در هر روز از ماه مبارك رمضان بخوان:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِاَفْضَلِهِ، وَكُلُّ فَضْلِكَ فاضِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّى
خدايا از تو خواهم از فضلت از برترين آن و همه فضل تو برتر است خدايا از
اَسْئَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّه، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ بِاَعَمِّهِ، وَكُلُّ رِزْقِكَ
تو خواهم به حق فضل تو همگى خدايا از تو خواهم ازروزيت از عمومى ترين آنها (كه شامل همه مى شود) گرچه تمام روزى تو
عآمٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَطآئِكَ
عمومى است خدايا از تو خواهم به همه اقسام روزيت خدايا از تو خواهم از عطايت
بِاَهْنَأِهِ، وَكُلُّ عَطآئِكَ هَنىءٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَطآئِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى
از گواراترين عطاها با اين كه همه انواع عطاى تو گواراست خدايا از تو خواهم به همه اقسام عطاى تو خدايا از
اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ بِاَعْجَلِهِ، وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
تو خواهم از خير و نيكيت به زودرس ترين آنها در صورتى كه تمام نيكيهايت زودرس است خدايا از تو خواهم
بِخَيْرِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اِحْسانِكَ بِاَحْسَنِهِ، وَكُلُّ اِحْسانِكَ
به همه انواع نيكيت خدايا از تو خواهم بهترين احسانت و همه احسان تو
حَسَنٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاِحْسانِكَ كُلِّهِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى
نيكوست خدايا از تو خواهم تمام انواع احسانت را خدايا از تو خواهم بدانچه اجابتم كنى
بِهِ حينَ اَسْئَلُكَ، فَاَجِبْنى يا اَللهُ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد عَبْدِكَ
هنگامى كه از تو خواهم پس اجابتم كن اى خدا و درود فرست بر محمّد و آل او بنده
الْمُرْتَضى، وَرسُولِكَ الْمُصْطَفى، وَاَمينِكَ وَنَجِيِّكَ دُونَ خَلْقِكَ، وَنَجيبِكَ
پسنديده ات و فرستاده برگزيده ات و امين بر وحيت و محرم رازت از ميان خلق و نيك گوهرت
مِنْ عِبادِكَ، وَنَبِيِّكَ بِالصِّدْقِ وَحَبيبِكَ، وَصَلِّ عَلى رَسُولِكَ، وَخِيَرَتِكَ
از بندگان تو و پيامبرت براستى و دوستت و دورد فرست بر رسول و برگزيده ات
مِنَ الْعالَمينَ، اَلْبَشيرِ النَّذيرِ، اَلسِّراجِ الْمُنيرِ، وَعلى اَهْلِ بَيْتِهِ
از جهانيان نويد دهنده و ترساننده آن چراغ تابناك و بر خاندان
الاَْبْرارِالطّاهِرينَ، وَعَلى مَلائِكَتِكَ الَّذينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ،
نيكو و پاكيزه اش و بر فرشتگانت كه خالص گرداندى آنها را براى خويش و آنها را
وَحَجَبْتَهُمْ عَنْ خَلْقِكَ، وَعَلى اَنْبِيآئِكَ الَّذينَ يُنْبِئُونَ عَنْكَ بِالصِّدْقِ،
از خلق خود مستور داشتى و بر پيامبرانت كه از تو براستى خبر دهند
وَعَلى رُسُلِكَ الَّذينَ خَصَصْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَفَضَّلْتَهُمْ عَلَى الْعالَمينَ
و بر رسولانت كه به وحى خويش مخصوصشان داشتى و بوسيله رسالتهاى خويش بر جهانيان
بِرِسالاتِكَ، وَعَلى عِبادِكَ الصّالِحينَ الَّذينَ اَدْخَلْتَهُمْ فى رَحْمَتِكَ،
برتريشان دادى و بر بندگان شايسته ات كه داخلشان كردى در رحمتت
اَلاَْئِمَّةِ الْمُهْتَدينَ الرّاشِدينَ، وَاَوْلِيآئِكَ الْمُطَهَّرينَ، وَعَلى جَبْرَئيلَ
آن پيشوايان راهنمايى شده و رهبر و دوستان پاكيزه ات و بر جبرئيل
وَميكآئيلَ وَاِسْرافيلَ وَمَلَكِ الْمَوْتِ، وَ مالِك خازِنِ النّارِ، وَ رِضْوانَ
و ميكائيل و اسرافيل و فرشته مرگ و بر «مالك» خزينه دار دوزخ و بر «رضوان»
خازِنِ الْجِنانِ، وَرُوحِ الْقُدُسِ، وَالرُّوحِ الاَْمينِ، وَحَمَلَةِ عَرْشِكَ
خزينه دار بهشت و روح القدس و روح الامين و حاملين مقرّب عرش تو
الْمُقَرَّبينَ، وَعَلى الْمَلَكَيْنِ الْحافِظَيْنِ عَلَىَّ بِالصَّلاةِ، اَلَّتى تُحِبُّ اَنْ يُصَلِّىَ
و بر دو فرشته نگهبان من درودى كه دوست دارى كه درود فرستند
بِها عَلَيْهِمْ اَهْلُ السَّماواتِ وَاَهْلُ الاَْرَضينَ، صَلاةً طَيِّبَةً كَثيرةً، مُبارَكَةً
بدان آسمانيان و زمينيان بر ايشان درودى پاك و بسيار و مبارك
زاكِيَةً نامِيَةً، ظاهِرَةً باطِنَةً، شَريفَةً فاضِلَةً، تُبَيِّنُ بِها فَضْلَهُمْ عَلَى
و پاكيزه و فزاينده و آشكار و پنهان و شريف و برترى كه آشكار سازى بدان درود برترى ايشان را
الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ، اَللّـهُمَّ وَاَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسيلَةَ، وَالشَّرَفَ وَالْفَضيلَةَ،
بر اوّلين و آخرين خدايا و عطا كن به محمّد وسيله و شرف و فضيلت را
وَاجْزِهِ خَيْرَ ما جَزَيْتَ نَبِيّاً عَنْ اُمَّتِهِ، اَللّـهُمَّ وَاَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ
و پاداشش بده به بهتر چيزى كه پاداش دهى پيمبرى را از امتش خدايا و عطا كن به محمّد صلى الله عليه
وَآلِهِ، مَعَ كُلِّ زُلْفَة زُلْفَةً، وَمَعَ كُلِّ وَسيلَة وَسيلَةً، وَمَعَ كُلِّ فَضيلَة فَضيلَةً،
و آله با هر مقام و رتبه اى مقام و رتبه اى ديگر و با هر وسيله اى وسيله اى ديگر و با هر فضيلتى فضيلتى ديگر
وَمَعَ كُلِّ شَرَف شَرَفاً، تُعْطى مُحَمَّداً وَ الَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، اَفْضَلَ ما اَعْطَيْتَ
و با هر شرافتى شرافتى ديگر بدهى به محمّد و آلش در روز قيامت بهترين چيزى كه عطا كنى
اَحَداً مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ، اَللّـهُمَّ وَاجْعَلْ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ
به احدى از اوّلين و آخرين خدايا و قرار ده محمّد صلى الله عليه
وَآلِهِ، اَدْنَى الْمُرْسَلينَ مِنْكَ مَجْلِساً، وَاَفْسَحَهُمْ فِى الْجَنَّةِ عِنْدَكَ مَنْزِلاً،
و آله را نزديكترين رسولان بخود در مجلس و منزلش را در بهشت وسيع ترين منازل در پيش خود گردان
وَاَقْرَبَهُمْ اِلَيْكَ وَسيلَةً، وَاجْعَلْهُ اَوَّلَ شافِع، وَ اَوَّلَ مُشَفَّع، وَ اَوَّلَ
و نزديكترين افراد از نظر وسيله در نزد خود و قرارش ده نخستين شفيع و هم نخستين كسى كه شفاعتش پذيرفته است و نخستين
قآئِل، وَاَنْجَحَ سائِل، وَابْعَثْهُ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ الَّذى يَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ
گوينده و حاجت رواترين خواهنده و برانگيزش به مقامى شايسته كه غبطه برند به او اوّلين
وَالاْخِرُونَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
و آخرين اى مهربانترين مهربانان و از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاَنْ تَسْمَعَ صَوْتى، وَتُجيبَ دَعْوَتى، وَ تَجاوَزَ عَنْ خَطيئَتى،
محمّد و اين كه صدايم بشنوى و دعايم را اجابت كنى و از خطايم بگذرى
وَتَصْفَحَ عَنْ ظُلْمى، وَتُنْجِحَ طَلِبَتى، وَتَقْضِىَ حاجَتى، وَتُنْجِزَ لى ما
و از ستمم چشم پوشى كنى و حاجت روايم كنى و خواسته ام بدهى و بدانچه وعده ام
وَعَدْتَنى، وَتُقيلَ عَثْرَتى، [وَتَقْبَلَ مِنّى](7) وَتَغْفِرَ ذُنُوبى، وَتَعْفُوَ عَنْ
كرده اى وفا كنى و لغزشم را ناديده گيرى و گناهم را بيامرزى و از
جُرْمى، وَ تَقَبَّلَ عَمَلى، وَ لا تُعْرِضَ عَنّى، وَ تَرْحَمَنى وَ لا تُعَذِّبَنى،
جرمم بگذرى و و عمل مرا بپذيرى و رو از من نگردانى و به من رحم كنى و عذابم نكنى
وَتُعافِيَنى وَلاتَبْتَلِيَنى،وَتَرْزُقَنى مِنَ الرِّزْقِ اَطْيَبَهُ وَاَوْسَعَهُ، وَلا تَحْرِمَنى
و تندرستم كنى و مبتلايم نسازى و روزيم ده از پاك ترين و فراخ ترين روزيها و محرومم نكنى
يا رَبِّ، وَاقْضِ عَنّى دَيْنى، وَضَعْ عَنّى وِزْرى، وَلا تُحَمِّلْنى ما لا طاقَةَ
اى پروردگار و قرضم را ادا كنى و بار گناهم را از دوشم بردارى و بارى بر دوشم ننهى كه طاقتش را
لى بِهِ يامَوْلاىَ، وَاَدْخِلْنى فى كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّد،
ندارم اى سرور من و داخل گردانى مرا در هر خيرى كه داخل كردى در آن محمّد و آل محمّد را
وَاَخْرِجْنى مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَواتُكَ
و بيرونم آورى از هر بدى (و شرى) كه برون آوردى از آن محمّد و آل محمّد را كه درودهاى تو
عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ، وَالسَّلامُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ *
بر او و بر ايشان باد همگى و سلام بر او و بر ايشان و رحمت خدا و بركاتش
آنگاه سه مرتبه بگو:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى
خدايا تو را خوانم چنانكه دستورم دادى پس به اجابت رسان دعايم را چنانچه وعده ام فرمودى
سپس بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَليلاً مِنْ كَثير، مَعَ حاجَة بى اِلَيْهِ عَظيمَة،
خدايا از تو خواهم اندكى از بسيار با نياز بس بزرگى كه من بدان دارم
وَغِناكَ عَنْهُ قَديمٌ،وَهُوَ عِنْدى كَثيرٌ، وَهُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسيرٌ، فَامْنُنْ عَلَىَّ
ولى تو از قديم بى نياز بدان بوده اى و آن حاجت پيش من بسيار ولى براى تو سهل و آسان است پس بر من بدان حاجت منّت نه
بِهِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.(8)
كه تو بر هر چيز توانايى اجابت كن اى پروردگار جهانيان.
5ـ «شيخ مفيد» در كتاب «مقنعه» از راوى موثّق و جليل القدر علىّ بن مهزيار از حضرت امام محمّدتقى(عليه السلام) روايت كرده است كه مستحب است در هر وقت از شب و روز ماه رمضان، از اوّل ماه تا آخر آن، اين دعا را بخوانى:
يا ذَا الَّذى كانَ قَبْلَ كُلِّ شَىْء، ثُمَّ خَلَقَ كُلَّ شَىْء، ثُمَّ يَبْقى وَيَفْنى كُلُّ
اى كه بوده اى پيش از هر چيز و آفريد هر چيز را و سپس تنها او باقى ماند و هر چه هست
شَىْء، يا ذَا الَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَيا ذَا الَّذى لَيْسَ فِى السَّماواتِ
فانى شود اى كه نيست مانندش چيزى اى كه معبودى جز او در آسمانهاى
الْعُلى، وَلا فِى الاَْرَضينَ السُّفْلى، وَلا فَوْقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ، وَلا بَيْنَهُنَّ اِلـهٌ
بالا و نه در زمينهاى پايين و نه فوق آنها و نه زير آنها و نه در مابين آنها
يُعْبَدُ غَيْرُهُ، لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لا يَقْوى عَلى اِحْصآئِهِ اِلاَّ اَنْتَ، فَصَلِّ عَلى
نيست خاص توست ستايش آن ستايشى كه توانايى ندارد بر شماره اش كسى جز تو درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمِّد، صَلاةً لا يَقْوى عَلى اِحْصآئِها اِلاّ اَنْتَ.(9)
محمّد و آل محمّد درودى كه توانايى نداشته باشد بر شماره اش كسى جز تو.
6ـ«شيخ كفعمى» در «بلدالامين» و «مصباح» از كتاب «اختيار» «سيّد بن باقى» نقل كرده است كه هر كس بخواند اين دعا را در هر روز از ماه رمضان، خداوند متعال گناهان بسيارى را از او بيامرزد:
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ،اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِكَ
خدايا اى پروردگار ماه رمضانى كه فرود آوردى در آن قرآن را و واجب كردى بر بندگانت
فيهِ الصِّيامَ، وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى هذَا الْعامِ وَفى كُلِّ عام،
در اين ماه روزه را و روزى من كن حج خانه محترمت (كعبه) را در اين سال و در هر سال
وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ.(10)
و بيامرز برايم گناهان بزرگ را كه براستى نيامرزد آنها را كسى جز تو اى صاحب جلالت و بزرگوارى.
7ـ «شيخ مفيد» در «مقنعه» فرموده: و از مستحبات ماه رمضان صلوات فرستادن بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)است در هر روز صد مرتبه، و اگر زيادتر بفرستد فضيلت بيشترى دارد.(11)
1. مصباح المتهجّد، صفحه 610 و اقبال، صفحه 89، با اندكى تفاوت. (مرحوم سيّد بن طاووس در اقبال نقل مى كند كه اين دعا را امام باقر(عليه السلام) در هر روز از ماه رمضان مى خواند).
2. مصباح المتهجّد، صفحه 616 و اقبال، صفحه 93 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 105 .
3. اين جملات در اقبال آمده است.
4. اين جمله در اقبال آمده است.
5. مصباح المتهجّد، صفحه 620 و اقبال، صفحه 96 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 108 (با مقدارى تفاوت).
6. اقبال، صفحه 98 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 110 .
7. اين جمله در اقبال آمده است.
8. مصباح المتهجّد، صفحه 623 و اقبال، صفحه 98 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 111 (با اندكى تفاوت).
9. مقنعه، صفحه 320.
10. مصباح كفعمى، صفحه 618 و بلدالامين، صفحه 223.
11. مقنعه، صفحه 313.

 

اعمال مخصوصِ شب ها يا روزهاى معيّنِ ماه مبارك رمضان
در مورد اعمالى كه مخصوص شب ها يا روزهاى معيّنى از اين ماه شريف است، امورى ذكر شده است.

 

شب اوّل ماه
براى شب اوّل ماه چند عمل ذكر شده است:
1ـ به سراغ رؤيت هلال برود كه بعضى آن را واجب (كفايى) دانسته اند.
2ـ وقتى هلال را رؤيت كرد، طبق روايتى از امام صادق(عليه السلام) رو به قبله نمايد و دست ها را به آسمان بلند كند و خطاب به هلال كند و بگويد: 
رَبّـى وَرَبُّـكَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمينَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَيْنا بِـالاَْمْـنِ
پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانيان است خدايا اين ماه را بر ما نو كن با امنيّت
وَالاِْيمانِ، وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَةِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى،
و ايمان و سلامتى و اسلام و پيشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى
اَللّـهُمَّ بارِكْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَيْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ
خدايا بركت ده به ما در اين ماه و خير و خوبى و كمك آن را روزى ما كن و بگردان از ما زيان اين ماه
وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ.(1)
و شر و بلا و فتنه اش را.
روايت شده كه حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) وقتى كه هلال ماه رمضان را رؤيت مى كرد، روى شريف را به جانب قبله مى فرمود و مى گفت:
اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَيْنا بِالاَْمْنِ والاِْيمانِ، وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ، وَالْعافِيَةِ
خدايا اين ماه را بر ما نو كن به امنيّت و ايمان و تندرستى و اسلام و عافيت كامل
الْمُجَلَّلَةِ، وَدِفاعِ الاَْسْقامِ، وَ الرِّزْقِ الْواسِعِ، وَالْعَوْنِ عَلَى الصَّلاةِ
و دفاع از دردها و روزى وسيع و كمك بر نماز
وَالصِّيامِ وَ الْقِيامِ، وَ تِلاوَةِ الْقُرْآنِ، اَللّـهُمَّ سَلِّمْنا لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَ تَسَلَّمْهُ
و روزه و شب زنده دارى و تلاوت قرآن خدايا سالم كن ما را براى ماه رمضان و سالم
مِنّا، وَسَلِّمْنا فيهِ حَتّى يَنْقَضِىَ عَنّا شَهْرُ رَمَضانَ، وَ قَدْ عَفَوْتَ عَنّا،
از ما دريافتش كن وما را در آن سالم بدار تا بگذرد از ما ماه رمضان و تو از ما گذشته باشى
وَغَفَرْتَ لَنا وَرَحِمْتَنا.(2)
و ما را آمرزيده و مورد مهر خويش قرار داده باشى.
و از حضرت صادق(عليه السلام) نقل شده است كه چون رؤيت هلال كردى بگو:
اَللّـهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَيْنا صِيامَهُ، وَاَنْزَلْتَ
خدايا ماه رمضان آمد و تو واجب كرده اى بر ما روزه اين ماه را و فرو فرستادى در آن
فيهِ الْقُرْآنُ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّنات مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، اَللّهُمَّ اَعِنّا عَلى
قرآن را كه راهنماى مردم است و حجتهايى از هدايت و تميز حق و باطل است خدايا كمك بده ما را بر
صِيامِهِ، وَتَقَبَّلْهُ مِنّا، وَسَلِّمْنا فيهِ، وَسَلِّمْنا مِنْهُ، وَسَلِّمْهُ لَنا فى يُسْر
روزه آن و آن را از ما بپذير و سالم بدار ما را در اين ماه و از اين ماه و آن را نيز براى ما سالم گردان در آسانى
مِنْكَ وَعافِيَة، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، يا رَحْمنُ يا رَحيمُ.(3)
و تندرستى كه براستى تو بر هر چيز قادرى اى بخشاينده اى مهربان.
3ـ «سيّد بن طاووس»(رحمه الله) روايت كرده كه روزى حضرت امام زين العابدين(عليه السلام) عبور مى كرد كه نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ايستاد و گفت:
اَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطيعُ الدّائِبُ السَّريعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْديرِ،
اى مخلوق فرمانبردار پيوسته (در حركت) و شتابان و رفت و آمد كننده در منزلهاى معيّن
اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَكِ التَّدْبيرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ،
و گردش كننده در مدار تدبير ايمان دارم به آن خدايى كه تاريكيها را به تو روشن كرد و راههاى ناپيدا و مبهم را به تو آشكار كرده
وجَعَلَكَ ايَةً مِنْ اياتِ مُلْكِهِ، وَعَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِكَ
و تو را نشانه اى از نشانه هاى فرمانرواييش و علامتى از علامات سلطنتش قرار داده و زمان را به تو
الزَّمانَ، وَامْتَهَنَكَ بِالْكَمالِ وَالنُّقْصانِ، وَالطُّلُوعِ والاُْفُولِ، وَالاِْنارَةِ
محدود ساخت و تو را واداشت به كمال و نقصان و طلوع و غروب و پرتوافكنى
وَالْكُسُوفِ، فى كُلِّ ذلِكَ اَنْتَ لَهُ مُطيعٌ، وَاِلى اِرادَتِهِ سَريعٌ، سُبْحانَهُ ما
و گرفتن و در تمام آنها تو در تحت فرمان او فرمانبردارى و بسوى اراده اش شتابان منزه است خدا كه
اَعْجَبَ ما دَبَّرَ فى اَمْرِكَ، وَاَلْطَفَ ما صَنَعَ فى شَاْنِكَ، جَعَلَك مِفْتاحَ شَهْر
چه شگفت انگيز تدبيرى در امر تو بكار برد و چه دقيق است صنعتى كه در كار تو انجام داده تو را كليد ماه
حادِث، لاَِمْر حادِث، فَاَسْئَلُ اللهَ رَبِّى وَرَبَّكَ، وَخالِقى وَخالِقَكَ،
نوى قرار داده براى كارى نو از خدا پروردگار خود و پروردگار تو و آفريدگار خود و آفريدگار تو
وَمُقَدِّرى وَمُقَدِّرَكَ، وَمُصَوِّرى وَمُصَوِّرَكَ، اَنْ يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و تقدير كننده خود و تقديركننده تو و صورت بخش خودو صورت گر تو خواهم كه درود فرستد بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَكَ هِلالَ بَرَكة لا تَمْحَقُهَا الاَْيّامُ، وَطَهارَة لا تُدَنِّسُهَا
محمّد و قرار دهد تو را ماه بركتى كه روزگار از بينَش نبرد و ماه پاكيزه اى كه آلوده اش نكند
الاْثامُ، هِلالَ اَمْن مِنَ الأفاتِ، وَسَلامَة مِنَ السَّيِّئاتِ، هِلالَ سَعْد لا
گناهان ماه امنيّت از آفات و سلامتى از بديها ماه خجسته و مسعودى
نَحْسَ فيهِ، وَيُمْن لا نَكَدَ مَعَهُ، وَيُسْر لا يُمازِجُهُ عُسْرٌ، وَخَيْر لا يَشُوبُهُ
كه نحسى در آن نباشد و ماه ميمونى كه ملالى با آن نباشد و ماه آسانى كه با دشوارى مخلوط نشود و ماه خيرى كه
شَرٌّ، هِلالَ اَمْن وَايمان، وَنِعْمَة وَاِحْسان، وَسَلامَة وَاِسْلام، اَللّـهُمَّ صَلِّ
به شرّى آلوده نگردد ماه امنيّت و ايمان و نعمت و احسان و سلامتى و اسلام خدايا درود فرست بر
عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا مِنْ اَرْضى مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ، وَاَزْكى مَنْ
محمّد و آل محمّد و قرار ده ما را از خشنودترين مردمى كه اين ماه بر او طلوع كرده و پاكيزه ترين كسانى
نَظَرَ اِلَيْهِ، وَاَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ، وَوَفِّقْنَا اللّـهُمَّ فيهِ لِلطّاعَةِ وَالتَّوْبَةِ،
كه بدان نگاه كرده و سعادتمندترين كسى كه پرستش تو را در آن كرده و موفق دار ما را خدايا در اين ماه به فرمانبردارى و توبه
وَاعْصِمْنا فيهِ مِنَ الاْثامِ وَالْحَوْبَةِ، وَاَوْزِعْنا فيهِ شُكْرَ النِّعْمَةِ، وَاَلْبِسْنا فيهِ
و نگاهمان دار در آن از گناهان و خطا و الهام كن به ما در اين ماه شكر نعمتت را و بپوشان به مادر
جُنَنَ الْعافِيَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَيْنا بِاسْتِكْمالِ طاعَتِكَ فيهِ الْمِنَّةَ، اِنَّكَ اَنْتَ الْمَنّانُ
اين ماه سپرهاى تندرستى و منّت خود را بوسيله انجام كامل اطاعتت بر ما تمام كن كه براستى تويى پر نمعت
الْحَميدُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد و آلِهِ الطَّيِّبينَ، وَاجْعَلْ لَنا فيهِ عَوْناً مِنْكَ
ستوده و درود خدا بر محمّد و آل پاكش و مقرر دار براى ما در اين ماه كمكى از جانب خود
عَلى ما نَدَبْتَنا اِلَيْهِ مِنْ مُفْتَرَضِ طاعَتِكَ، وَتَقَبَّلْها، اِنَّكَ الاَْكْرَمُ مِنْ كُلِّ
براى انجام آنچه ما را بدان خواندى و طاعت واجب خود و بپذير آن را كه تو كريم ترين همه
كَريم، وَالاَْرْحَمُ مِنْ كُلِّ رَحيم، امينَ امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.(4)
كريمانى و مهربانتر از هر مهربانى آمين آمين اى پروردگار جهانيان.
4ـ غسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روايات مستحب است.(5)
5ـ در شب اوّل ماه امام حسين(عليه السلام) را زيارت كند، تا گناهانش بخشوده شود.(6)
6ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن
هزار ركعت نماز ماه رمضان نمايد، كه شرح آن قبلاً گذشت.
7ـ دو ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت سوره
حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را كفايت كند و از آنچه كه مى ترسد و از بيماريها او را حفظ نمايد.(7)
8ـ اين دعا را بخواند كه در اعمال شب آخر ماه شعبان نيز آمده است:
اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَكُ... .
9ـ بعد از نماز مغرب دست ها را بلند كند و اين دعا را كه از امام جواد(عليه السلام) نقل شده است، بخواند:
اَللّهُمَّ يا مَنْ يَمْلِكُ التَّدْبيرَ، وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ
خدايا اى كه تدبير امور بدست اوست و او بر هر چيز قادر است اى كه مى داند خيانت
الاَْعْيُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ، وَتُجِنُّ الضَّميرُ، وَهُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ، اَللّهُمَّ
چشمها را و آنچه را سينه ها پنهان كنند و دلها در خويش مستور دارند و اوست دقيق آگاه خدايا
اجْعَلْنا مِمَّنْ نَوى فَعَمِلَ، وَلاتَجْعَلْنا مِمَّنْ شَقِىَ فَكَسِلَ، وَلا مِمَّنْ هُوَ
قرار ده ما را از كسانى كه نيّت كنند و بدنبالش عمل كنند و قرارمان مده از كسانى كه بدبخت شده و تنبلى كرد و نه از كسانى كه
عَلى غَيْرِ عَمَل يَتَّكِلُ، اَللّهُمَّ صَحِّحْ اَبْدانَنا مِنَ الْعِلَلِ، وَاَعِنّا عَلى مَا
بر غير كار و كوشش اعتماد كنند خدايا سالم گردان بدنهامان را از بيماريها و كمكمان ده بر آنچه
افْتَرَضْتَ عَلَيْنا مِنَ الْعَمَلِ، حَتّى يَنْقَضِىَ عَنّا شَهْرُكَ هذا، وَقَدْ اَدَّيْنا
واجب كرده اى بر ما از عمل تا بگذرد از ما اين ماه تو در حاليكه آنچه را بر ما
مَفْرُوضَكَ فيهِ عَلَيْنا، اَللّـهُمَّ اَعِنّا عَلى صِيامِهِ، وَوَفِّقْنا لِقِيامِهِ، وَنَشِّطْنا
واجب فرموده بودى انجام داده باشيم خدايا ما را بر روزه اين ماه كمك ده و به شب زنده داريش موفقمان دار و براى خواندن نماز در اين ماه
فيهِ لِلصَّلاةِ، وَلا تَحْجُبْنا مِنَ الْقِرآئَةِ، وَسَهِّلْ لَنا فيهِ ايتآءَ الزَّكاةِ، اَللّـهُمَّ لا
نشاطى بما بده و از قرائت قرآن محروممان مدار و آسان گردان بر ما پرداختن زكات را خدايا
تُسَلِّطْ عَلَيْنا وَصَباً وَلا تَعَباً، وَلا سَقَماً وَلا عَطَباً، اَللّـهُمَّ ارْزُقْنا الاِْفْطارَ
چيره مگردان بر ما خستگى و سستى و نه رنج و نه بيمارىو نه هلاكت را خدايا روزى ما كن افطار كردن
مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، اَللّهُمَّ سَهِّلْ لَنا فيهِ ما قَسَمْتَهُ مِنْ رِزْقِكَ، وَيَسِّرْ ما
از روزى حلال خدايا سهل كن بر ما در اين ماه آن سهمى را كه از روزيت نصيب ما كرده اى و آسان گردان آنچه را
قَدَّرْتَهُ مِنْ اَمْرِكَ، وَاجْعَلْهُ حَلالاً طَيِّباً، نَقِيّاً مِنَ الاْثامِ، خالِصاً مِنَ
طبق فرمانت مقرّر داشته اى و قرارش ده حلال و پاك و پاكيزه از گناهان و خالص از
الاْصارِ وَالاَْجْرامِ، اَللّـهُمَّ لا تُطْعِمْنا اِلاَّ طَيِّباً غَيْرَ خَبيث وَلا حَرام،
معاصى و جنايات خدايا بر ما مخوران جز خوراكى پاك كه نه پليد باشد و نه حرام
وَاجْعَلْ رِزْقَكَ لَنا حَلاَلاً لا يَشُوبُهُ دَنَسٌ وَلا اَسْقامٌ، يا مَنْ عِلْمُهُ بِالسِّرِّ
و قرار ده روزيت را براى ما حلال كه آلوده به چركى و بيماريها نباشد اى كه داناييش به نهان
كَعِلْمِهِ باِلاَْعْلانِ، يا مُتَفَضِّلاً عَلى عِبادِهِ بِالاِْحْسانِ، يا مَنْ هُوَ عَلى كُلِّ
همانند داناييش به آشكار است اى كه بر بندگانش به احسان تفضل فرمود اى كه او بر هر
شَىْء قَديرٌ، وَ بِكُلِّ شَىْء عَليمٌ خَبيرٌ، اَلْهِمْنا ذِكْرَكَ، وَجَنِّبْنا عُسْرَكَ،
چيز تواناست و به هر چيز دانا و آگاه است ذكر خود را به ما الهام كن واز دشواريت ما را بركنار دار و به
وَاَنِلْنا يُسْرَكَ، وَ اهْدِنا لِلرَّشادِ، وَ وَفِّقْنا لِلسَّدادِ، وَ اعْصِمْنا مِنَ الْبَلايا،
دستورات آسانت برسانمان و به كارهاى صواب راهنماييمان كن و به كارهاى محكم و درست موفقمان بدار و از بلاها محفوظمان دار
وَصُنّا مِنَ الاَْوْزارِ وَالْخَطايا، يا مَنْ لا يَغْفِرُ عَظيمَ الذُّنُوبِ غَيْرُهُ، وَلا
و از گناهان و خطاها نگاهمان دار اى كه نيامرزد گناهان بزرگ را جز او
يَكْشِفُ السُّوءَ اِلاَّ هُوَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَاَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ، صَلِّ عَلى
و برطرف نكند بديها را جز او اى مهربانترين مهربانان و كريمترين كريمان درود فرست بر
مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبينَ، وَاجْعَلْ صِيامَنا مَقْبُولاً، وَبِالْبِرِّ وَالتَّقْوى
محمّد و خاندان پاكش و روزه ما را مقبول درگاهت فرما و به نيكى و پرهيزكارى
مَوْصُولاً، وَ كَذلِكَ فَاجْعَلْ سَعْيَنا مَشْكُوراً، ]وَ حَوْبَنا مَغْفُوراً[ وَ قِيامَنا
پيوندش ده و هم چنين كوشش ما را مورد تقدير و گناهان ما را مورد بخشش قرار ده و شب زنده داريمان را
مَبْرُوراً، وَ قُرْانَنا مَرْفُوعاً، وَدُعآئَنا مَسْمُوعاً، وَاهْدِنا لِلْحُسْنى، وَجَنِّبْنَا
نيك پذيرفته و قرآن ما را (كه خوانده ايم) بالا رفته و دعامان را مقرون به اجابت فرما و ما را به كار نيك هدايت فرما
الْعُسْرى، وَيَسِّرْنا لِلْيُسْرى، وَ اَعْلِ لَنَا الدَّرَجاتِ، وَ ضاعِفْ لَنا
و از دشواريها بركنارمان دار و مهيامان بدار براى آسانها و درجات ما را بالابر و حسنات ما را دو
الْحَسَناتِ، وَاقْبَلْ مِنَّا الصَّوْمَ وَالصَّلاةَ، وَاسْمَعْ مِنَّا الدَّعَواتِ، وَاغْفِرْ لَنَا
چندان كن و روزه و نماز ما را بپذير و دعاهاى ما را بشنو و خطاهاى ما را بيامرز
الْخَطيئاتِ، وَتَجاوَزْ عَنَّا السَّيِّئاتِ، وَاجْعَلْنا مِنَ الْعامِلينَ الْفائِزينَ،
و از گناهان ما درگذرو قرار ده ما را از عمل كنندگان كامياب
وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضّآلّينَ، حَتّى يَنْقَضِىَ شَهْرُ
و قرارمان مده از غضب شدگان و نه ازگمراهان تا بگذرد از ما ماه
رَمَضانَ عَنّا، وَ قَدْ قَبِلْتَ فيهِ صِيامَنا وَ قِيامَنا، وَ زَكَّيْتَ فيهِ اَعْمالَنا،
رمضان و تو روزه و شب زنده داريمان را پذيرفته باشى و اعمال ما را پاك و پاكيزه كرده
وَغَفَرْتَ فيهِ ذُنُوبَنا، وَ اَجْزَلْتَ فيهِ مِنْ كُلِّ خَيْر نَصيبَنا، فَاِنَّكَ الاِْلهُ
و گناهانمان را آمرزيده باشى و بهره ما را در اين ماه از هر خير و نيكى به حد كامل داده باشى كه براستى تويى معبود
الْمُجيبُ، وَالرَّبُّ الْقَريبُ، وَاَنْتَ بِكُلِّ شَىْء مُحيطٌ.(8)
اجابت كننده و پروردگار نزديك و تو بر هر چيز احاطه دارى.
10ـ در شب اوّل، اين دعا را كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است بخواند:
اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ، اَلَّذى
خدايا اى پروردگار ماه رمضان و فرو فرستنده قرآن اين ماه رمضان است كه
اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَاَنْزَلْتَ فيهِ آيات بَيِّنات مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، اَللّـهُمَّ
در آن قرآن را نازل فرموده اى و در آن آيه هايى است كه آنها حجتهاى هدايت و تميز حق و باطل است خدايا
ارْزُقْنا صِيامَهُ، وَاَعِنّا عَلى قِيامِهِ، اَللّهُمَّ سَلِّمْهُ لَنا وَسَلِّمْنا فيهِ، وَسَلِّمْهُ مِنّا
روزه اش را روزى ما گردان و بر شب زنده داريش به ما كمك كن خدايا اين ماه را براى ما سالم بدار و ما را در آن به سلامت دار
فى يُسْر مِنْكَ وَمُعافاة، وَاجْعَلْ فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ،
و آن را در آسانى و تندرستى كاملى از جانب خود از ما دريافتش كن و قرار ده در آن قضا و قدر حتمى خود
وَفيـما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَكيمِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ
و در آن دستور حكيمانه كه جدا كنى در شب قدر از آن قضا و قدر حتمى و مسلّمى كه برگشت ندارد
وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
و تغييرپذير نيست كه نام ما را بنويسى در زمره حاجيان خانه محترمت (كعبه) آنان كه حجشان پذيرفته
اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَ اجْعَلْ
و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و بديهاشان جبران شده است و قرار ده
فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلىَّ مِنَ الـرِّزْقِ الْحَلالِ.(9)
در آنچه مقدر فرمايى كه عمرم را طولانى فرموده و از روزى حلال خود بر من توسعه دهى.
11ـ دعاى بسيار نورانى چهل و چهارم «صحيفه سجّاديّه» نيز مربوط به اين شب است.
12ـ از امور مهمّه در اين ماه، تلاوت قرآن مجيد است كه با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسيار تلاوت شود. روايت شده است كه حضرت امام صادق(عليه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، اين دعاى بسيار پرمعنا را مى خواندند:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا كِتابُكَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِكَ عَلى رَسُولِكَ، مُحَمَّدِ
خدايا من گواهى دهم كه اين كتابى است كه نازل شده از نزد تو بر فرستاده ات محمّد
بْنِ عَبْدِاللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَكَلامُكَ النّاطِقُ عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ،
بن عبداللّه صلى الله عليه و آله و كلام گوياى توست كه بر زبان پيغمبرت جارى گشته
جَعَلْتَهُ هادِياً مِنْكَ اِلى خَلْقِكَ، وَحَبْلاً مُتَّصِلاً فيـما بَيْنَكَ وَبَيْنَ عِبادِكَ،
و آن را راهنماى خود بر خلق خويش قرار دادى و رشته پيوسته اى در مابين خود و مابين بندگانت گردانيدى
اَللّـهُمَّ اِنّى نَشَرْتُ عَهْدَكَ وَكِتابَكَ، اَللّـهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَرى فيهِ عِبادَةً،
خدايا من باز كردم (پيش رويم) عهد و كتاب تو را خدايا پس قرار ده نظر مرا در آن عبادت
وَقِرآئَتى فيهِ فِكْراً، وَفِكْرى فيهِ اعْتِباراً، وَاجْعَلْنى مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَيانِ
و قرائتم را در آن از روى انديشه و فكرم را در آن عبرت آور و بگردانم از كسانى كه پند گيرد به بيان
مَواعِظِكَ فيهِ، وَاجْتَنَبَ مَعاصيكَ، وَلا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرائَتى عَلى سَمْعى،
پندهاى تو در آن و از معصيتهايت دورى كند و مُهر مَزَن هنگام خواندنم بر گوش من
وَلا تَجْعَلْ عَلى بَصَرى غِشاوَةً، وَلا تَجْعَلْ قِرائَتى قِرائَةً لا تَدَبُّرَ فيها،
و مينداز بر ديده ام پرده و مگردان خواندنم را خواندنى كه تدبر در آن نباشد
بَلِ اجْعَلْنى اَتَدَبَّرُ اياتِهِ وَ اَحْكامَهُ، آخِذاً بِشَرايِـعِ دينِكَ، وَ لا تَجْعَلْ
بلكه چنانم كن كه تدبر كنم در آيات و احكامش و در برگيرم دستورات دين تو را و قرار مده
نَظَرى فيهِ غَفْلَةً، وَ لا قِرائَتى هَذَراً، اِنَّكَ اَنْتَ الرَّؤُوفُ الرَّحيمُ.
نظر مرا در آن نظر بى خبرى و نه قرائتم را بيهوده كه براستى تو رؤوف و مهربانى.
و بعد از قرائت قرآن مجيد اين دعا را مى خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى قَدْ قَرَأْتُ ما قَضَيْتَ مِنْ كِتابِكَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِيِّكَ
خدايا من خواندم آنچه را حكم كرده بودى از كتابت همان كتابى كه نازل فرمودى بر پيامبر
الصّادِقِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ رَبَّنا، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ يُحِلُّ
راستگويت درود تو بر او و آلش پس حمد خاص توست اى پروردگار ما خدايا بگردانم از كسانى كه حلال مى شمرد
حَلالَهُ، وَيُحَرِّمُ حَرامَهُ، وَيُؤْمِنُ بِمُحْكَمِهِ وَمُتَشابِهِهِ، وَاجْعَلْهُ لى اُنْساً فى
حلالش را و حرام داند حرامش را و ايمان دارد به محكم و متشابه آن و آن را همدم من در
قَبْرى، وَاُنْساً فى حَشْرى، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ تُرْقيهِ بِكُلِّ ايَة قَرَأَها دَرَجَةً
قبرم و همدمم در روز محشرم قرار ده و قرار ده مرا از كسانى كه بالا برى او را به هر آيه از آن كه بخواند به درجه اى
فى اَعْلى عِلِّيّينَ، امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.(10)
در بالاترين جايگاههاى بهشت اجابت فرما اى پروردگار جهانيان.
1. اقبال، صفحه 18.
2. اقبال، صفحه 17.
3. همان مدرك، صفحه 18.
4. اقبال، صفحه 17.
5. زاد المعاد، صفحه 99.
6. همان مدرك.
7. اقبال، صفحه 22.
8. اقبال، صفحه 22.
9. اقبال، صفحه 23.
10. بحارالانوار، جلد 89، صفحه 206، حديث 2.

 

روز اوّل ماه
براى روز اوّل ماه رمضان اعمالى به شرح زير نقل شده است:
1ـ غسل كند.(1)
2ـ خود را با گلاب خوشبو سازد.(2)
3ـ دو ركعت نماز بگزارد و در ركعت اوّل سوره حمد و سوره انّا فتحنا و در ركعت دوم حمد و هر سوره اى كه خواست، بخواند. در روايتى آمده است هر كس اين نماز را بخواند خداوند بدى ها را در آن سال از وى دفع كند و تا سال آينده در پناه حمايت خدا باشد.(3)
4ـ دو ركعت نماز اوّل ماه را بجا آورد و صدقه بپردازد.(4)
5ـ بعد از طلوع فجر اين دعا را بخواند:  
اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَيْنا صِيامَهُ، وَاَنْزَلْتَ فيهِ
خدايا ماه رمضان آمد و تو روزه آن را بر ما واجب كرده اى و نازل فرموده اى در آن
الْقُرآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّنات مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ، اَللّهُمَّ اَعِنّا عَلى
قرآن را كه راهنماى مردم و حجتهايى از هدايت و تميز (ميان حق و باطل) است خدايا كمك ده ما را بر گرفتن
صِيامِهِ، وَتَقَبَّلْهُ مِنّا، وَتَسَلَّمْهُ مِنّا، وَسَلِّمْهُ لَنا فى يُسْر مِنْكَ وَعافِيَة، اِنَّكَ
روزه اش و آن را از ما بپذير و بخوبى از ما دريافتش كن و سالمش گردان براى ما در آسودگى و عافيت خودت كه همانا تو
عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ.(5)
بر هر چيز توانائى.
6ـ «علاّمه مجلسى» در «زادالمعاد» فرموده است: «شيخ كلينى» و «شيخ طوسى» و ديگران به سند صحيح روايت كرده اند كه حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) فرمود: در روز اوّل ماه مبارك رمضان اين دعا را بخوان و فرمود: هر كس اين دعا را از براى رضاى خدا و بدون شائبه اغراض فاسد و ريا، بخواند، در آن سال فتنه و گمراهى به او نرسد و آفتى كه به دين، يا بدن او ضرر رساند، متوجّه او نخواهد شد و خداوند متعال او را از شرّ بلاهاى آن سال حفظ كند، و آن دعا اين است:
اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى دانَ لَهُ كُلُّ شَىْء، وَبِرَحْمَتِكَ الَّتى
خدايا من از تو خواهم به حق آن نامت كه گردن نهاد در برابرش هر چيز و بدان رحمتت كه
وَسِعَتْ كُلَّ شَىْء، وَبِعَظَمَتِكَ الَّتى تَواضَعَ لَها كُلُّ شَىْء، وَبِعِزَّتِكَ الَّتى
فراگرفت هر چيز را و بدان بزرگيت كه فروتن شد در برابرش هر چيز و بدان عزتت كه
قَهَرْتَ كُلَّ شَىْء، وَبِقُوَّتِكَ الَّتى خَضَعَ لَها كُلُّ شَىْء، وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتى
مقهور كرد هر چيز را و بدان نيرويت كه خاضع شد در برابرش هر چيز و به جبروتت كه
غَلَبَتْ كُلَّ شَىْء، وَبِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ بِكُلِّ شَىْء، يا نُورُ يا قُدُّوسُ، يا
غالب آمد بر هر چيزو بدانشت كه هر چيز را احاطه كرده اى نور و اى منزه از هر عيب اى
اَوَّلَ قَبْلَ كُلِّ شَىْء، وَ باقِىَ بَعْدَ كُلِّ شَىْء، يااَللهُ يارَحْمنُ، صَلِّ عَلى
نخست پيش از هر چيز و باقى پس از هر چيز اى بخشاينده درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ
محمّد و آل محمّد و بيامرز از من گناهانى را كه نعمتها را تغيير دهد و بيامرز از من گناهانى را
الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ، وَاغْفِرْلِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَقْطَعُ الرَّجآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ
كه رنج و عذاب فرو ريزد و بيامرز از من گناهانى را كه اميد را قطع كند و بيامرز از من گناهانى را
الَّتى تُديلُ الاَْعْدآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ
كه دشمنان را چيره كند و بيامرز از من گناهانى را كه دعا را باز گرداند و بيامرز از من
الذُّنُوبَ الَّتى يُسْتَحَقُّ بِها نُزُولُ الْبَلاءِ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ
گناهانى كه مردم را مستحق نزول بلا گرداند و بيامرز از من گناهانى را كه
غَيْثَ السَّمآءِ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَكْشِفُ الْغِطآءَ، وَاغْفِرْلِىَ الذُّنُوبَ
باران آسمان را جلوگيرى كند و بيامرز از من گناهانى را كه پرده را بالا زند و بيامرز از من گناهانى را
الَّتى تُعَجِّلُ الْفَنآءَ، وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُورِثُ النَّدَمَ، وَاغْفِرْ لِىَ
كه در نابودى شتاب كند و بيامرز از من گناهانى را كه پشيمانى آرد و بيامرز از من گناهانى را كه
الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ، وَاَلْبِسْنى دِرْعَكَ الْحَصينَةَ الَّتى لا تُرامُ،
پرده ها را بدرد و زره محكمت را كه پاره شدنى نيست بر من بپوشان
وَعافِنى مِنْ شَرِّ ما اُحاذِرُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ فى مُسْتَقْبَلِ سَنَتى هذِهِ، اَللّـهُمَّ
و سلامتم بدار از شر آنچه حذر مى كنم از آن در شب و روز در روزهاى آينده امسال من خدايا
رَبَّ السَّمواتِ السَّبْعِ، وَرَبَّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ، وَما فيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ،
اى پروردگار آسمانهاى هفتگانه و اى پروردگار زمينهاى هفتگانه و آنچه در آنها و آنچه مابين آنهاست
وَرَبَّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ، وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثانى، وَالْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ
و اى پروردگار عرش عظيم و پروردگار هفت آيه (يعنى سوره حمد يا هفت سوره) و قرآن بزرگ و پروردگار
اِسْرافيلَ وَميكآئيلَ وَجَبْرَئيلَ، وَرَبَّ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، سَيِّدِ
اسرافيل و ميكائيل و جبرئيل و پروردگار محمّد صلى الله عليه و آله آقاى
الْمُرْسَلينَ، وَخاتَمِ النَّبِيّينَ، اَسْئَلُكَ بِكَ وَبِما سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، يا عَظيمُ
رسولان و خاتم پيمبران از تو خواهم به حق خودت و به حق آنچه خود را بدان نام نهاده اى اى خداى بزرگ
اَنْتَ الَّذى تَمُنُّ بِالْعَظيمِ، وَتَدْفَعُ كُلَّ مَحْذُور، وَتُعْطى كُلَّ جَزِيل،
تويى كه به نعمت عظيم منّت نهى و هر محذور را دفع كنى و هر عطاى شايانى را تو عطا كنى
وَتُضاعِفُ الْحَسَناتِ بِالْقَليلِ وَبِالْكَثيرِ، وَتَفْعَلُ ما تَشآءُ يا قَديرُ، يا اَللهُ يا
و دو چندان كنى كارهاى نيك را به كم و زيادو مى كنى هر كارى را بخواهى اى توانا اى خدا اى
رَحْمنُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ، وَاَلْبِسْنى فى مُسْتَقْبَلِ سَنَتى هذِهِ
بخشاينده درود فرست بر محمّد و خاندانش و بپوشان بر من در آينده اين سال
سِتْرَكَ، وَنَضِّرْ وَجْهى بِنُورِكَ، وَاَحِبَّنى بِمَحبَّتِكَ، وَبَلِّغْنى رِضْوانَكَ
پرده خويش را و چهره ام را به نور خويش منور گردان و به محبت خويش دوستم بدار و مرا به مقام خشنودى خود
وَشَريفَ كَرامَتِكَ، وَجَسيمَ عَطِيَّتِكَ، وَاَعْطِنى مِنْ خَيْرِ ما عِنْدَكَ، وَمِنْ
و بزرگوارى شريفت و عطاى بزرگت نائل گردان و عطا كن به من از
خَيْرِ ما اَنْتَ مُعْطيهِ اَحَداً مِنْ خَلْقِكَ، وَاَلْبِسْنى مَعَ ذلِكَ عافِيَتَكَ، يا
بهترين چيزى كه نزد توست و از بهتر چيزى كه عطا مى كنى بر يكى از خلق خويش و با آنها لباس عافيتت را هم بر من بپوشان اى
مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى، وَيا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى، وَيا عالِمَ كُلِّ خَفِيَّة، وَيا دافِعَ
مرجع هر شكايت و اى گواه بر هر راز و اى داناى هر پنهان و اى جلوگيرنده
ما تَشآءُ مِنْ بَلِيَّة، يا كَريمَ الْعَفْوِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ، تَوَفَّنى عَلى مِلَّةِ
از هر بلا كه خواهى اى بزرگوار گذشت اى نيكو درگذر بميران مرا بر كيش
اِبْراهيمَ وَفِطْرَتِهِ، وَعَلى دينِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ و آلِهِ وَسُنَّتِهِ، وَعَلى
ابراهيم و فطرت او و بر دين محمّد صلى الله عليه و آله و طريقه اش و بر
خَيْرِ الْوَفاةِ، فَتَوَفَّنى مُوالِياً لاَِوْلِيآئِكَ، وَمُعادِياً لاَِعْدآئِكَ، اَللّـهُمَّ
بهترين مردنها پس بميرانم در آن حال كه دوست دار دوستانت و دشمن دشمنانت باشم خدايا
وَجَنِّبْنى فى هذِهِ السَّنَةِ كُلَّ عَمَل اَوْ قَوْل اَوْ فِعْل يُباعِدُنى مِنْكَ،
و مرا در اين سال از هر كارى يا گفتارى يا عملى كه مرا از تو دور كند
وَاجْلُبْنى اِلَى كُلِّ عَمَل اَوْ قَوْل اَوْ فِعْل يُقَرِّبُنى مِنْكَ فى هذِهِ السَّنَةِ، يا
دورم بدار و بسوى كار يا گفتار يا عملى كه مرا در اين سال به تو نزديك سازد بكشانم اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَامْنَعْنى مِنْ كُلِّ عَمَل اَوْ قَوْل اَوْ فِعْل يَكُونُ مِنّى
مهربانترين مهربانان و بازم دار از هر كارى يا گفتارى يا كردارى كه از من سر زند
اَخافُ ضَرَرَ عاقِبَتِهِ، وَاَخافُ مَقْتَكَ اِيّاىَ عَلَيْهِ حِذارَ اَنْ تَصْرِفَ وَجْهَكَ
و از سرانجام زيان آورش بيمناك باشم و از خشمت بخاطر آن بر خويش بترسم، بترسم از اين كه توجه
الْكَريمَ عَنّى، فَاَسْتَوجِبَ بِهِ نَقْصاً مِنْ حَظٍّ لى عِنْدَكَ، يا رَؤُفُ يا رَحيمُ،
كريمانه ات را از من بگردانى و بدان جهت مستوجب نقصانى از بهره اى كه پيش تو دارم گردم اى با عطوفت اى مهربان
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مُسْتَقْبَلِ سَنَتى هذِهِ فى حِفْظِكَ، وَ فى جِوارِكَ وَفى
خدايا در آينده امسال مرا در حفظ و پناه
كَنَفِكَ، وَجَلِّلْنى سِتْرَ عافِيَتِكَ، وَهَبْ لى كَرامَتَكَ، عَزَّ جارُكَ، وَجَلَّ
و كنف خودت قرارم ده و پرده عافيت خود را بر من بپوشان و از بزرگوارى خويش بر من ببخش عزيز است پناهنده به تو و والاست
ثَنآؤُكَ، وَلا اِلـهَ غَيْرُكَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى تابِعاً لِصالِحى مَنْ مَضى مِنْ
ستايشت و معبودى جز تو نيست خدايا مرا پيرو شايستگان از اولياى گذشته ات قرارم ده
اَوْلِيآئِكَ، وَاَلْحِقْنى بِهِمْ، وَاجْعَلْنى مُسَلِّماً لِمَنْ قالَ بِالصِّدْقِ عَلَيْكَ مِنْهُمْ،
و بدانها ملحقم كن و چنانم كن كه براى آنان كه از جانب تو به حقيقت سخن گفتند تسليم باشم
وَاَعُوذُ بِكَ اللّـهُمَّ اَنْ تُحيطَ بى خَطيئَتى، وَظُلْمى وَاِسْرافى عَلى نَفْسى،
و پناه مى برم به تو خدايا از اين كه فرا گيردم خطا و ستم و زياده رويم بر خويشتن
وَاتِّباعى لِهَواىَ، وَ اشْتِغالى بِشَهَواتى، فَيَحُولُ ذلِكَ بَيْنى وَبَيْنَ رَحْمَتِكَ
و پيرويم از هواى نفس و سرگرميم به شهوات و در نتيجه آنها ميان من و رحمت
وَرِضْوانِكَ، فَاَكُونُ مَنْسِيّاً عِنْدَكَ، مُتَعَرِّضاً لِسَخَطِكَ وَنِقْمَتِكَ، اَللّـهُمَّ
و خشنودى تو حائل گردد و كار بدانجا كشد كه فراموش درگاهت شوم و بدانچه موجب خشم و عقوبت توست دست زنم خدايا
وَفِّقْنى لِكُلِّ عَمَل صالِـح تَرْضى بِهِ عَنّى، وَقَرِّبْنى اِلَيْكَ زُلْفى، اَللّهُمَّ كَما
موفقم بدار براى هر عمل شايسته اى كه به وسيله آن از من خشنود شوى و مرا به مقام قرب خويش نزديك كن خدايا چنانچه
كَفَيْتَ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَوْلَ عَدُوِّهِ، وَفَرَّجْتَ هَمَّهُ،
هراس دشمن را از پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله كفايت فرمودى و اندوهش را برطرف كردى
وَكَشَفْتَ غَمَّهُ، وَصَدَقْتَهُ وَعْدَكَ، وَاَنْجَزْتَ لَهُ عَهْدَكَ، اَللّهُمَّ فَبِذلِكَ
و غمش را زدودى و به وعده ات درباره اش وفا كردى و پيمانت را با او به پايان رساندى خدايا به همان
فَاكْفِنى هَوْلَ هذِهِ السَّنَةِ، وَآفاتِها وَاَسْقامَها، وَفِتْنَتَها وَشُرُورَها
ترتيب هراس اين سال و آفات و امراض و بلاها و شرور
وَاَحْزانَها، وَضيقَ الْمَعاشِ فيها، وَبَلِّغْنى بِرَحْمَتِكَ كَمالَ الْعافِيَةِ، بِتَمامِ
و اندوهها و تنگى و فشار زندگى را از من دور فرما و به رحمت خويش برسان مرا به كمال عافيت بوسيله
دَوامِ النِّعْمَةِ عِنْدى اِلى مُنْتَهى اَجَلى، اَسْئَلُكَ سُؤالَ مَنْ اَسآءَ وَظَلَمَ،
ادامه نعمتت كه پيش من دارى تا پايان عمرم، و از تو خواهم خواستن كسى كه گناه كرده و بر خويش ستم كرده
وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى
و به حال بيچارگى افتاده و به گناه خويش معترف است از تو خواهم كه بيامرزى گناهان گذشته مرا آنها را كه
حَصَرَتْها حَفَظَتُكَ، وَاَحْصَتْها كِرامُ مَلائِكَتِكَ عَلَىَّ، وَاَنْ تَعْصِمَنى اِلـهى
نگهبانانت ثبت كرده و فرشتگان بزرگوارت شماره كرده اند و نگاهم دارى خدايا
مِنَ الذُّنُوبِ فيما بَقِىَ مِنْ عُمْرى اِلى مُنْتَهى اَجَلى، يا اَللهُ يا رَحْمنُ يا
از گناهان در آينده عمرم تا پايان عمرم اى خدا اى بخشاينده اى
رَحيمُ، صَلِّ عَلَى مُحمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّد، وَ اتِنى كُلَّ ما
مهربان درود فرست برمحمّد و آل محمّد و خاندان محمّد و بده به من همه آنچه را از
سَئَلْتُكَ وَرَغِبْتُ اِلَيْكَ فيهِ، فَاِنَّكَ اَمَرْتَنى بِالدُّعاءِ، وَتَكَفَّلْتَ لى بِالاِْجابَةِ،
تو خواستم و درباره اش مشتاقانه به درگاهت آمدم زيرا تو خود دستور دعايم دادى و اجابت آن را نيز برايم به عهده گرفتى
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(6)
اى مهربانترين مهربانان.
مناسب است اين دعا در اوّل سال قمرى، و اوّل سال شمسى نيز به قصد قربت مطلقه خوانده شود.
1. اقبال، صفحه 86.
2. همان مدرك.
3. همان مدرك، صفحه 87.
4. همان مدرك.
5. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 354.
6. زاد المعاد، صفحه 101 - 105 و اقبال، صفحه 45 (با مقدارى تفاوت).

 

شب سيزدهم ماه
اين شب، نخستين شب از ليالى بيض (يعنى شب هاى روشن) است كه انجام سه عمل در آن وارد شده است:
1ـ غسل.(1)
2ـ چهار ركعت نماز (هر دو ركعت به يك سلام) كه در هر ركعت يك مرتبه حمد و 25 مرتبه سوره توحيد را بخواند.(2)
3ـ دو ركعت نماز كه در شب سيزدهم ماه رجب و شعبان نيز خوانده مى شود; در هر ركعت، بعد از سوره حمد سوره هاى يس، ملك، و توحيد را بخواند.(3)
4ـ خواندن دعاى «مجير» در شب هاى سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم
1. زاد المعاد، صفحه 142.
2. مصباح كفعمى، صفحه 563.
3. زاد المعاد، صفحه 178.

 

شب چهاردهم
در اين شب، چهار ركعت نماز مى خواند (هر دو ركعت به يك سلام)، به صورتى كه در شب سيزدهم گذشت.(1)
1. همان مدرك، صفحه 179.
شب پانزدهم
اين شب، از شب هاى بافضيلت و ارزشمندى است كه براى آن اعمالى وارد شده است:
1ـ غسل.(1)
2ـ شش ركعت نماز (هر دو ركعت به يك سلام) كه در هر ركعت، سوره هاى حمد و يس و ملك و توحيد را بخواند.(2)
3ـ صد ركعت نماز، كه در هر ركعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند. از حضرت اميرالمؤمنين على(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه هر كس اين عمل را بجا آورد خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع كنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته ديگر، تا او را از آتش دوزخ ايمن دارند.(3)
4ـ زيارت امام حسين(عليه السلام). از امام صادق(عليه السلام) سؤال كردند كه پاداش كسى كه در شب نيمه ماه رمضان كنار قبر امام حسين(عليه السلام) باشد چيست؟ فرمود: خوشا به حال كسى كه در شب نيمه ماه رمضان در كنار قبر امام حسين(عليه السلام) بعد از نماز عشا ده ركعت نماز بگزارد، در هر ركعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد; خداوند نيز به پاداش اين عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرمايد و قبل از آن كه بميرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان ديگرى، او را از آتش دوزخ ايمن مى دارند.(4)  
1. همان مدرك.
2. همان مدرك.
3. اقبال، صفحه 150.
4. اقبال، صفحه 151.

 

 

 

 

 

روز نيمه ماه رمضان
روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(عليه السلام) مى باشد،(1) و بنابر بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(عليه السلام) در سال 195 در اين روز واقع شده، البتّه اين قول غيرمشهور است.(2)
به هر حال اين روز، روز بسيار بافضيلتى است و دادن صدقه و خيرات و كمك به مستمندان در اين روز پاداش زيادى دارد. 
1. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام حسن مجتبى(عليه السلام) (البتّه برخى معتقدند ولادت آن حضرت سال دوم واقع شده است).
2. همان مدرك، تاريخ زندگانى امام محمّد تقى(عليه السلام).

 

شب هفدهم ماه
اين شب، شب بسيار مباركى است. در اين شب، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با لشكر كفّار قريش در سرزمين بدر برخورد كرد، و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشكريان اسلام را بر مشركين پيروز گردانيد، با آن كه مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندك جنگى برخوردار بودند. اين پيروزى از بزرگترين فتوحات اسلام است; از اين رو علما گفته اند كه در اين روز، غسل و صدقه و شكر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضيلت فراوانى دارد.(1)
فضيلتى از امير مؤمنان(عليه السلام) در شب جنگ بدر:
در روايات فراوانى آمده است كه در شب هفدهم كه فرداى آن جنگ بدر واقع شد، رسول خدا(صلى الله عليه وآله)به اصحابش فرمود: چه كسى حاضر است برود از چاه آب بكشد و بياورد؟ اصحاب سكوت كردند و هيچ كدام اعلام آمادگى نكردند (چون كار خطرناكى بود) على(عليه السلام)برخاست، و براى آوردن آب بيرون رفت، آن شب، شبى سرد و ظلمانى بود و باد سردى می وزيد. حضرت به چاه آب رسيد، چاه بسيار عميق بود. حضرت دلوى نيافت كه بتواند از آن آب بكشد، لذا از چاه پايين رفت و مشكى را كه با خود داشت پر از آب كرد و بيرون آمد. به هنگام مراجعت ناگاه باد شديدى وزيد، امام(عليه السلام) نشست تا باد فرو نشيند آنگاه برخاست و حركت كرد كه تندباد ديگرى وزيدن گرفت، ناچار امام(عليه السلام) نشست، پس از آرام شدن، مجدّداً به راه افتاد كه در مرتبه سوم نيز تندبادى همانند قبل وزيد، آن حضرت نشست، تا هوا آرام شد; آنگاه به راه خود ادامه داد و خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) رسيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) پرسيد: اى ابوالحسن! چرا دير آمدى؟ امام جريان را توضيح داد.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پرسيد: متوجّه شدى آن بادهاى شديد چه بود؟ عرض كرد: نه، فرمود: اوّلى جبرئيل بود همراه با هزار فرشته كه بر تو سلام كردند و دوّمى ميكائيل بود كه با هزار فرشته بر تو سلام كردند و سوّمى نيز اسرافيل بود با هزار فرشته بر تو سلام كردند و آنها براى كمك و يارى ما در جنگ آمدند.(2)
و آن كس كه گفته است براى امير مؤمنان(عليه السلام) در يك شب سه هزار و سه فضيلت است، اشاره به همين جريان دارد كه سه هزار فرشته، همراه با سه فرشته مقرّب الهى بر آن حضرت سلام كردند!
سيّد حميرى نيز در شعر خود در مدح آن حضرت به همين داستان اشاره كرده: 
اُقْسِمُ بِاللّهِ وَ آلائِهِ
وَالْمَرْءُ عَمّا قالَ مَسْؤُولٌ
سوگند خورم به خدا و نعمتهايش
و انسان از هر چه گويد بازخواست شود
اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِب
عَلَى التُّقى وَالْبِرِّ مَجْبُولٌ
براستى على بن ابى طالب
فطرتش به پرهيزكارى و نيكى سرشته شده
كانَ اِذَا الْحَربُ مَرَتْهَا الْقَنا
وَاَحْجَمَتْ عَنْهَا البَهاليلُ
چنان بود كه هنگامى كه نيزه ها تنور جنگ را مى افروخت
و دليران از آن گريزان بودند
يَمْشى اِلَى الْقِرْنِ وَفى كَفِّهِ
اَبْيَضُ ماضِى الْحَدِّ مَصْقُولٌ
بسوى هماورد خويش مى رفت و در دستش
شمشير بَراق و بُران و صيقلى شده بود
مَشْىَ الْعَفَرْنى بَيْنَ اَشْبالِهِ
اَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغيلُ
چنانچه شير در ميان بچه هاى خود راه مى رود
در آن حال كه بيشه براى شكار او را بيرون فرستد
ذاكَ الَّذى سَلَّمَ فى لَيْلَة
عَلَيْهِ ميكالٌ وَجِبْريلُ
على همان كسى است كه در يك شب بر او
سلام كرد ميكائيل و جبرئيل
ميكالُ فى اَلْف وَجِبْريلُ فى
اَلْف وَيَتْلُوهُمْ سَرافيلُ
ميكائيل با هزار فرشته و جبرئيل نيز با
هزار فرشته و پشت سر آنها نيز اسرافيل آمد
لَيْلَةَ بَدْر مَدَداً اُنْزِلُوا
كَاَنَّهُمْ طَيْرٌ اَبابيلُ(3)
در شب بدر كه براى كمك فرود آمدند
همانند مرغهاى ابابيل (كه به مكه آمدند)
1. زاد المعاد، صفحه 179.
2. بحارالانوار، جلد 19، صفحه 286، 293 و 316 و جلد 39، صفحه 95.
3. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 315 (با مقدارى تلخيص).

 

 

 

 

شبهاى قدر
شب قدر، شبى است كه مقدّرات يك سال انسانها - بر اساس لياقت ها و شايستگى هاى آنان - تعيين مى گردد; در تمام سال، شبى به عظمت و فضيلت آن نمى رسد و عمل در آن از عمل در هزار ماه برتر است.
فرشتگان خداوند و فرشته اى به نام «روح» كه اعظم همه فرشتگان است در آن شب، به اذن پروردگار به زمين فرود مى آيند و خدمت امام زمان(عليه السلام) مى رسند و آنچه را كه براى هر كس در طول سالِ آينده مقدّر شده است بر آن حضرت عرضه مى دارند.(1)
خوشا به حال آن كس كه از فيض عظيم اين شب كه شب نزول قرآن است، بهره مند شود و با دعا و مناجات و گريه و توبه، به درگاه حقّ روى آورد و زمينه تقديرات ارزشمند و سرنوشت معنوى و روحانى والايى را براى خويش فراهم سازد.
معصومين(عليهم السلام) شب قدر را به طور دقيق، تعيين نكرده اند و آن را مردّد در ميان سه شب (نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم) ذكر فرموده اند، تا مؤمنان با انجام اعمال شب هاى قدر، در هر سه شب و به دست آوردن حال خوشِ معنوى و كسب فيض در اين شب ها، به آمادگى كامل، جهت دريافت عنايات ويژه الهى دست يابند.
هرچند علما، با توجّه به روايات، شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم را به شب قدر بودن، نزديكتر مى دانند.(2)
شب نوزدهم ماه:
اين شب، اوّلين شب از شب هاى قدر است و از اين شب، انجام اعمال شب هاى قدر آغاز مى شود.
اعمال شب هاى قدر:
اعمال شب هاى قدر بر دو قسم است. يك قسم آن مشترك ميان هر سه شب است و قسم ديگر اعمالى است كه مخصوصِ هر يك از اين سه شب مى باشد.                                                                                             اعمال مشترك شب هاى قدر
1ـ غسل شب قدر است، مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند كه نماز مغرب را با غسل بخوانند.(3)
2ـ دو ركعت نماز بخواند; كه در هر ركعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت كند و بعد از پايان نماز، هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَيْهِ در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است: كسى كه اين عمل را بجا آورد، از جاى خويش برنخيزد مگر اين كه خداوند متعال او و پدر و مادرش را بيامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى كند تا سال آينده براى وى حسنات بنويسند...(4)
3ـ امام باقر(عليه السلام) درباره عمل ديگر اين شب فرمود: قرآن را بگشايد و در برابر خود قرار دهد وبگويد:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ،وَفيهِ اسْمُكَ [الاَْعْظَمُ] الاَْكْبَرُ،وَ
خدايا از تو خواهم به حق كتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است كه در آن است نام بزرگت و
اَسْماؤُكَ الْحُسْنى،وَما يُخافُ وَيُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ.
نامهاى نيكويت و آنچه بدانها ترس و اميد شود كه قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.
سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.(5)
4ـ مراسم قرآن به سر گرفتن است، به فرموده امام صادق(عليه السلام): قرآن مجيد را بر سر بگذارد و بگويد:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ
خدايا به حق اين قرآن و به حق آن كس كه او را بدين قرآن فرستادى و هر مؤمنى كه در آن مدحش كردى
فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ.
و به حق تو بر ايشان زيرا هيچ كس به حق تو از خودت آشناتر نيست.
آنگاه ده مرتبه بگويد: بِكَ يا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(عليه السلام) و ده مرتبه بِفاطِمَةَ(عليها السلام) و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(عليه السلام) و ده مرتبه بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(عليهما السلام) و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام) و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(عليهما السلام) و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(عليهما السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(عليهما السلام) و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(عليهما السلام) و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام) و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ(عليه السلام); در پايان هر حاجتى كه دارد از خداوند طلب كند(6) و در تمام اين اذكار، نهايت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ كند.
بهتر است اگر مى خواهند توسّل گرفته، يا ذكر مصيبتى كنند قبل يا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نكنند.
5ـ زيارت امام حسين(عليه السلام); به فرموده علاّمه مجلسى، زيارت امام حسين(عليه السلام) در هر يكى از اين سه شب، مستحبّ مؤكّد است،(7) و در روايتى آمده است كه سبب آمرزش گناهان مى شود(8) و اگر دسترسى به زيارت از نزديك نداشته باشد، از دور زيارت كند.
6ـ احيا داشتن شب هاى قدر است; يعنى اين شب را تا صبح بيدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دينى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و يا مطالعه كتاب هاى تفسير و عقايد و مواعظ سپرى كند.
در روايتى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: هر كس شب قدر را احيا دارد، گناهان او آمرزيده شود، هرچند زياد باشد،(9) و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت كند و غذا و نوشيدنى كمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نكند و كسانى كه توانايى بر احيا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت كنند و سحرگاهان بيدار باشند و عبادت نمايند.
7ـ صد ركعت نماز بگزارد (هر دو ركعت به يك سلام) كه فضيلت بسيار دارد و افضل آن است كه اگر توانايى داشته باشد، در هر ركعت بعد از
حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.(10)
8ـ مرحوم «شيخ كفعمى» در «مصباح» نقل كرده است كه امام زين العابدين(عليه السلام) اين دعا را در شب هاى نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم در حالت ايستاده و نشسته و در ركوع و سجود مى خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا
خدايا من شام كردم در حالى كه بنده خوارى هستم كه مالك سود و زيانى براى خويش نيستم
اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِكَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتى
و نتوانم از خويشتن پيش آمد ناگوارى را بازگردانم و اين مطلبى است كه من آن را بر خويش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بيچارگيم
وَقِلَّةِ حيلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى
در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا كن برايم بدانچه بر من
وَجَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما
و همه مؤمنين و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در اين شبو تمام كن بر من آنچه را
اتَيْتَنى، فَاِنّى عَبْدُكَ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ، اَلضَّعيفُ الْفَقيرُ الْمَهينُ،
به من دادى زيرا كه من بنده بينواى مستمند ناتوان تهيدست خوار توام
اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِياً لِذِكْرِكَ فيـما اَوْلَيْتَنى، وَلا لاِِحْسانِكَ فيما
خدايا مرا فراموشكار از ياد خويش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من
اَعْطَيْتَنى، وَلا ايِساً مِنْ اِجابَتِكَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ،
عطا كردى قرار مده و قرارم مده نااميد از اجابت خويش و اگرچه ديرزمانى طول كشد چه در خوشى و چه در سختى
اَوْ شِدَّة اَوْ رَخآء، اَوْ عافِيَة اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ.(11)
در دشوارى يا در آسايش در تندرستى يا گرفتارى در تنگدستى يا در نعمت براستى تو شنواى دعايى.
9ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرمايد: بهترين اعمال در اين شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنيوى و اخروى است، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خويشان و برادران مؤمن ; چه زنده باشند و چه از دنيا رفته باشند و همچنين ذكرهاى مختلف و صلوات بر محمّد و آلش، تا آن جا كه مقدور است، انجام دهد و در بعضى از روايات وارد شده است كه دعاى «جوشن كبير» را در اين سه شب بخوانند.(12)
در روايتى آمده است كه شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) رسيد و عرض كرد: اگر شب قدر را درك كردم، چه چيزى را از خداوند طلب كنم؟ فرمود: عافيت و سلامتى را بخواه.(13)
اعمال مخصوص هر يك از شب هاى سه گانه قدر:
                                                                                                            اعمال شب نوزدهم
اعمال شب نوزدهم چند چيز است:
صد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَيْهِ.(14)
صد مرتبه بگويد: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ.(15)
3ـ دعايى را كه در اعمال روزهاى ماه رمضان ذكر كرديم (يا ذا الّذي كان... ) را بخواند.(16)
4ـ اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفيما تَفْرُقُ مِنَ
خدايا قرار ده در آنچه حكم كرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا كنى از
الاَْمْرِ الحَكيمِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ
فرمان حكيمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى كه برگشت و تغيير و تبديلى ندارد
تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ،
كه نام مرا در زمره حاجيان خانه محترمت (كعبه) بنويسى آنان كه حجشان مقبول و سعيشان مورد تقدير
اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ
و گناهانشان آمرزيده و كردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى
تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى كَذا وَكَذا.(17)
كه عمر مرا طولانى كرده و روزيم را وسيع گردانىو درباره ام چنين و چنان كنى.(به جاى كلمه كذا و كذا، حاجت خود را عرضه دارد). شب بيست و يكم:

اين شب فضيلتش از شب نوزدهم بيشتر است كه اعمال مشترك شب هاى قدر را با توجّه بيشترى انجام دهد. در روايات درباره غسل و احيا و تلاش در عبادت در اين شب و شب بيست و سوم تأكيد شده و آمده است كه شب قدر در ميان يكى از اين دو شب است،(18) و در چند روايت وقتى كه از معصوم(عليه السلام) خواستند تا معيّن كنند كه شب قدر، در ميان كدام يك از اين دو شب است، معيّن نكردند، بلكه فرمودند: ما اَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فيما تَطْلُبُ (احياى هر دو شب براى آنچه مى خواهى مشكل نيست).(19)
و جالب اين كه «مرحوم صدوق» در «امالى» مى گويد: «مِنْ دينِ الإمامِيَّةِ ... مَنْ اَحْيى هاتَيْنِ اللَّيْلَتَيْنِ بِمُذاكَرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ; از دستورات مذهب اماميه است كه ... اگر كسى اين دو شب را به گفتگوى علمى بپردازد، از هر عبادتى برتر است».(20) اعمال شب بيست و يكم:
اعمال اين شب بر دو قسم است; قسم اوّل دعاهايى كه مربوط به دهه آخر ماه رمضان است كه خواهد آمد و قسم ديگر اعمال مخصوص شب بيست و يكم، كه به اين شرح است:
1ـ دعايى است كه در «مصباح المتهجّد» و «كافى» نقل شده است كه در شب بيست و يكم خوانده مى شود(21):
يا مُولِجَ اللَّيْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّيْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَ
اى فروبرنده شب در روز و اى فروبرنده روزدر شب و اى بيرون آورنده زنده از
الْمَيِّتِ، وَمُخْرِجَ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَىِّ، يا رازِقَ مَنْ يَشآءُ بِغَيْرِ حِساب، يا اَللهُ
مرده و بيرون آورنده مرده از زنده اى روزى دهنده هركه را خواهى بى حساب اى خدا،
يا رَحْمـنُ، يا اَللهُ يا رَحيمُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،
اى بخشاينده، اى خدا اى مهربان اى خدا اى خدا... از آن توست نامهاى نيكو
وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِيآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم درود فرستى بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَ اَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ
محمّد و نام مرا در اين شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
شهدا مقرون سازى و احسان و نيكوكاريم را در بلندترين درجه بهشت و گناهانم را آمرزيده كنى و به من يقينى عطا كنى كه
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَاِيماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى،
هميشه با دلم همراه باشد و ايمانى به من بدهى كه شك و ترديد را از من دور سازد و بدانچه روزيم كرده اى خشنودم سازى
وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ،
و بدهى به من در دنيا نعمت نيك و در آخرت نعمت نيك و نگهدارى ما را از عذاب آتش سوزان
وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَيْكَ وَ الاِْنابَةَ، وَ التَّوْفيقَ لِما
و روزيم كنى در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت و اشتياق و بازگشت بسويت و توفيق براى انجام آنچه را
وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
موفق داشتى بدان محمّدو آل محمّد را كه بر او و بر ايشان سلام باد.
2ـ مرحوم «شيخ كفعمى» از «سيّد بن باقى» نقل كرده است كه در شب بيست و يكم مى خوانى:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً يَسُدُّ عَنّى بابَ
خدايا درود فرست برمحمّد و آل محمّد و چنان بردباريى بهره ام كن كه ببندد بر من دَرِ
الْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ كُلِّ ضَلالَة، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ كُلِّ
نادانى را و هدايتى به من ده كه بر من منّت نهد از رهانيدن از هر گمراهى و بى نيازيى به من بده كه درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد
فَقْر، وَقُوَّةً تَرُدُّ بِها عَنّى كُلَّ ضَعْف، وَعِزّاً تُكْرِمُنى بِهِ عَنْ كُلِّ ذِلَّة، وَرِفْعَةً
و نيرويى به من ده كه هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى كه از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى
تَرْفَعُنى بِها عَنْ كُلِّ ضَعَة، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى كُلَّ خَوْف، وَعافِيَةً تَسْتُرُنى
كه بدان وسيله مرا از هر پستى بلند كنى و امنيّتى كه بوسيله آن هر ترسى را از من دور كنى و تندرستى كه بدان وسيله
بِها مِنْ كُلِّ بَلاء، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ كُلَّ يَقين، وَيَقيناً تُذْهِبُ بِهِ عَنّى كُلَّ
مرا از هر بلايى بپوشانى و دانشى كه به آن هر يقينى را بر من مفتوح گردانى و يقينى كه بدان وسيله هر
شَكٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الاِْجابَةَ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَفى هذِهِ السّاعَةِ
شك و ترديدى را از من دور سازى و دعايى كه اجابتش را بر من بگسترانى در همين امشب و در همين ساعت
السّاعَةِ السّاعَةِ يا كَريمُ، وَ خَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ كُلَّ رَحْمَة، وَعِصْمَةً تَحُولُ
............... اى بزرگوار و ترسى به من بده كه هر رحمتى را بدان وسيله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار كن كه همان
بِها بَيْنى وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها بَيْنَ الْمَعْصُومينَ عِنْدَكَ، بِرَحْمَتِكَ
حالت ميان من و گناهان حائل شود و بدان وسيله در پيشگاه معصومين (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(22)
اى مهربانترين مهربانان.
3ـ به فرموده «شيخ مفيد»، در اين شب صلوات بسيار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حقوق آل محمّد(صلى الله عليه وآله) و همچنين بر قاتل اميرمؤمنان(عليه السلام) بسيار لعن و نفرين فرستد و براى خويش و پدر و مادرش و ساير مؤمنان دعا كند.(23)
4ـ دعا براى وجود مبارك امام زمان(عليه السلام) و فرج آن حضرت، يكى ديگر از اعمال اين شب است. در روايتى كه «سيّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل كرده مى خوانيم: در شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان به محضر امام صادق(عليه السلام) شرفياب شدم، امام(عليه السلام) از من پرسيد كه آيا غسل كرده اى؟ گفتم: آرى،امام(عليه السلام) حصيرى طلبيد و مرا نيز به كنارش فراخواند. آن حضرت(عليه السلام) مشغول نماز شد و من نيز نزديك آن حضرت(عليه السلام) نماز مى خواندم. وقتى كه از نمازها فارغ شديم، آن حضرت دعا كرد و من آمين گفتم، و اين كار ادامه داشت تا صبح طلوع كرد. امام(عليه السلام) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتكاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(عليه السلام) بجا آورديم.
امام صادق(عليه السلام) بعد از نماز، به تسبيح و تقديس پروردگار پرداخت و بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) درود فرستاد و براى مؤمنان دعا كرد; آنگاه به سجده رفت و ساعتى در سجده بود، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت چيزى را نمى شنيدم، سپس دعايى خواند از جمله در دعايش عرض كرد:
وَ أسْألُكَ بِجَميعِ ما سَأَلْتُكَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْكَ مِنْ عَظيمِ جَلالِكَ، ما لَوْ
از تو تقاضا مى كنم به جميع آنچه كه تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظيم جلال تو كه اگر
عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُكَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ
مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بيتش درود بفرستى و اجازه فرج
مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِيائِكَ وَ أَصْفِيائِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ بِهِ تُبيدُ الظّالِمينَ
و ظهور كسى را بدهى كه با ظهور او گشايشى در كار اولياى تو و برگزيدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسيله او ظالمان را نابود
وَتُهْلِكُهُمْ، عَجِّلْ ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.
و هلاك مى سازى. اى پروردگار عالميان، در ظهورش تعجيل فرما.
پس از آن كه امام(عليه السلام) سر از سجده برداشت، عرض كردم: جانم به فدايت! شما براى فرج كسى دعا كرديد كه با فرج او گشايشى در كار دوستان و اولياى الهى حاصل خواهد شد; مگر آن كس شما نيستيد؟
امام(عليه السلام) فرمود: نه! او قائم آل محمّد است!
آنگاه امام صادق(عليه السلام) نشانه هاى ظهورش را بيان كرد و در ادامه فرمود: «شب و روز، منتظر ظهور مولايت باش! زيرا خداوند هر روز در شأن و كارى است، و انجام كارى او را از كار ديگر باز نمى دارد».
(وَ تَوَقَّعْ اَمْرَ صَاحِبِكَ لَيْلَكَ وَ نَهارَكَ، فاِنَّ اللهَ كُلُّ يَوْم هُوَ في شَأن، لا يَشْغَلُهُ شأنٌ عَنْ شَأن).(24)
نكته:
از شب بيست و يكم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود كه بسيار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى اين دهه، غسل مستحب است و روايت شده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى كرد.(25)
همچنين اعتكاف در مساجد جامع در اين دهه مستحب است و فضيلت فراوان دارد و در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.(26)
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در دهه آخر ماه رمضان در مسجد معتكف مى شد(27) بسترش را جمع مى كرد و آماده و مهيّا و بانشاط به شب زنده دارى و عبادت مى پرداخت (بسيارى از مسلمانان نيز در اين امر به آن حضرت اقتدا مى كردند)،(28) برخلاف آنچه بعضى از ناآگاهان مى پندارند كه با گذشت شب هاى قدر برنامه ماه مبارك رمضان تمام شده است. شب بيست و سوم:
اين شب، از دو شب قبل برتر است و از احاديث متعدّدى استفاده مى شود كه شب قدر همين شب است. در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است كه مردى به نام «جهنى» در ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و به آن حضرت عرض كرد: من در بيرون مدينه به سر مى برم و شتر و گوسفند دارم كه نمى توانم همه شب در مدينه حاضر شوم. دوست دارم شبى را به من معرّفى كنى تا آن شب را به مدينه بيايم و در نماز و عبادت حاضر باشم. حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور درگوشى آن شب را معرّفى كرد.
«جهنى» نيز وقتى شب هاى بيست و سوم ماه رمضان فرا مى رسيد، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدينه مى آمد و آن شب را مى ماند و صبحگاهان به منزل خويش برمى گشت.(29)
همچنين در روايت ديگرى نقل شده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در شب بيست و سوم ماه رمضان به سر و روى خانواده اش آب مى پاشيد تا به خواب نروند (و از فضيلت اين شب بهره بگيرند).(30)
روايات متعدّد ديگرى نيز داريم كه مى گويد: شب قدر، شب بيست و سوم است.(31) مرحوم «علاّمه مجلسى» نيز در «زاد المعاد» مى گويد: اكثر احاديث معتبر دلالت دارد كه شب بيست و سوم، شب قدر است.(32) اعمال مخصوص شب بيست و سوم:
در شب بيست و سوم، غير از اعمال مشترك شب هاى قدر، اعمال ديگرى نيز وارد شده است:
1ـ سوره
عنكبوت و سوره روم را بخواند كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هر كس در شب بيست و سوم، سوره هاى عنكبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».(33)
2ـ هزار مرتبه سوره
«إنّا أنزلناه» را بخواند.(34)
3ـ سوره
«حم دخان» را بخواند.(35)
4ـ اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى،
خدايا دراز كن عمرم را و فراخ كن روزيم را و سالم گردان تنم را
وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ كُنْتُ مِنَ الاَْشْقِيآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِيآءِ، وَاْكتُبْنى
و برسانم به آرزويم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلك آنان پاك كن و در زمره
مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُكَ
سعادتمندانم ثبت كن زيرا تو خودت در كتابى كه بر پيامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنين گفتى:
عَلَيْهِ وَ آلِهِ، يَمْحُو اللهُ ما يَشآءُ وَيُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ.(36)
«خدا هر چه خواهد محو مى كند و ثبت مى كند و نزد اوست اصل كتاب».
5ـ اين دعا را كه مخصوص شب بيست و سوم است بخواند:
يا رَبَّ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ،
اى پروردگار شب قدر و قرار دهنده آن بهتر از هزار ماه و پروردگار شب و روز
وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ، وَالاَْرْضِ وَالسَّمآءِ، يا بارِئُ يا
و كوهها و درياها و تاريكى ها و روشنيها و زمين و آسمان اى پديدآرنده اى
مُصَوِّرُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ، يا اَللهُ يا رَحْمنُ، يا اَللهُ يا قَيُّومُ، يا اَللهُ يا بَديعُ، يا
صورت بخش اى عطابخش اى نعمت ده اى خدا اى بخشاينده اى خدا اى پاينده اى خدا اى نوآفرين اى
اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِيآءُ
خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نيك و نمونه هاى والا و بزرگى
وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى
و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى نام مرا در
هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ،
اين شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات
وَاِسائَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَايماناً يُذهِبُ
و گناهم را آمرزيده و يقينى به من ببخشى كه هميشه با دلم همراه باشد و ايمانى به من بدهى كه
الشَّكَّ عَنّى، وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى
يكسره شك و ترديد را از من دور كنى و بدانچه نصيبم كرده اى خشنودم سازى و بده به ما در دنيا نيكى و نعمت و در
الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ(37) الْحَريقِ، وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ
آخرت نيز نيكى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزيم كن در اين شب ذكر خود
وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَالاِْنابَةَ والتَّوْبَةَ، والتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً
و سپاسگزاريت و شوق و بازگشت و توبه بسوى خودت را و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد
وَ آلَ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ.(38)
و آل محمّد عليهم السّلام.
6ـ اين دعا را كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است، بخواند:
اَللّهُمَّ اجْعَلْ فيما تَقْضى وَفيما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفيما تَفْرُقُ
خدايا قرار ده در آنچه حكم كرده و مقدر فرموده اى از فرمان حتمى خود و در آنچه جدا كنى
مِنَ الاَْمْرِ الْحَكيمِ، فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ
از دستور حكيمانه ات در شب قدر از آن حكمى كه بازگشت ندارد و تغيير پذير نيست
تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذَا، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
كه بنويسى مرا از حاجيان خانه محترم كعبه ات در همين امسال آنان كه حجشان مقبول
اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فيما
و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و اعمال بدشان بخشوده شده و مقرر فرما
تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى.(39)
در آنچه حكم كرده و مقدر فرموده اى كه عمرم را طولانى كنى و در روزيم وسعت دهى.
7ـ اين دعا را كه از امام حسن(عليه السلام) نقل شده است بخواند:
يا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَيا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَيا باطِناً لَيْسَ يَخْفى، وَيا
اى كه نهان است در عين آشكاريش و اى كه آشكار است در عين نهانيش و اى نهانى كه درخفا نيستى و اى
ظاهِراً لَيْسَ يُرى، يا مَوْصُوفاً لا يَبْلُغُ بِكَيْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ، وَلا حَدٌّ
آشكارى كه ديده نشوى اى كه توصيفت كنند ولى هيچ وصفى به كنه ذات تو نرسد و هيچ حدى
مَحْدُودٌ، وَيا غآئِباً غَيْرَ مَفْقُود، وَيا شاهِداً غَيْرَ مَشْهُـود، يُطْـلَبُ
محدودت نكند و اى كه پيدا نيستى ولى گم نشده اى و اى كه حاضرى ولى مشهودنشوى تو را طلب كنند
فَيُـصابُ، وَلَمْ يَخْلُ مِنْهُ السَّمـواتُ وَالاَْرْضُ وَما بَيْنَهُما طَرْفَةَ عَيْن، لا
و به مقصود نائل گردند، از تو خالى نيست آسمانها و زمين و مابين آن دو يك چشم برهم زدن،
يُدْرَكُ بِكَيْف، وَلا يُؤَيَّنُ بِاَيْن وَلا بِحَيْث، اَنْتَ نُورُ النُّورِ، وَرَبُّ الاَْرْبابِ،
به چگونگى در نيايى و به جايى و سويى اندر نشوى تويى روشنى نور و پروردگار همه پروردگاران
اَحَطْتَ بِجَميـعِ الاُْمُورِ، سُبْحانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَالسَّميعُ
به تمام امور احاطه دارى منزه خدايى كه نيست مانندش چيزى و اوست شنواى
الْبَصيرُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا، وَلا هكَذا غَيْرُهُ.(40)
بينا منزه است آن كه او چنين است و جز او ديگرى چنين نخواهد بود.
سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.
8ـ همچنين از معصومين(عليهم السلام) روايت شده است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان، در سجود و ايستاده و نشسته دعاى ذيل را مى خواندند، بلكه مناسب است در تمام ماه رمضان، و در زمانهاى ديگر پس از تمجيد و ستايش خداوند و صلوات بر محمّد و آلش (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الصَّلاةُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ)، اين دعا خوانده شود:
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى ابآئِهِ، فى
خدايا باش براى ولى خود حضرت حجت فرزند امام حسن عسكرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در
هذِهِ السّاعَةِ، وَفى كُلِّ ساعَة، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَليلا
اين ساعت و در هر ساعت يار و مددكار و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما
وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويـلاً.(41)
و ديده بان تا او را از روى ميل و رغبت مردم در روى زمين سكونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز.
9ـ همچنين اين دعا را در حالى كه دستان خود را به سوى آسمان بلند مى كند، بخواند:
يا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، يا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، يا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، يا مُلَيِّنَ
اى تدبير كننده كارها اى برانگيزنده هر كه در گورها است اى روان كننده درياها اى نرم كننده
الْحَدِيدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا
به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بكن نسبت به من چنين و چنان.
كلمات كذا و كذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه كند: اَللَّيْلَةَ اَللَّيْلَةَ، اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ. اين دعا را در حال ركوع، سجده، ايستاده و نشسته به طور مكرّر بخوان.(42) 10ـ با توجّه به اهمّيّت شب بيست و سوم، غسل، احيا و زيارت امام حسين(عليه السلام) در اين شب فضيلت بسيار دارد و همچنين خواندن آن صد ركعت نماز كه مشترك ميان همه شب هاى قدر است.
«شيخ طوسى» در «تهذيب»، از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: در آن شبى كه اميد مى رود شب قدر باشد صد ركعت نماز بخوان; در هر ركعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخوان. ابوبصير عرض كرد: اگر نتوانستم ايستاده بخوانم، چه كنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال كه در بستر خود دراز كشيده اى، بجا آور.(43) 11ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در اين شب هر مقدار كه ممكن باشد، قرآن بخواند، و از دعاهاى «صحيفه كامله سجّاديّه» نيز استفاده كند; مخصوصاً دعاى مكارم الاخلاق و دعاى توبه.
روزهاى شب قدر را نيز بايد حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد; در احاديث فراوانى آمده است كه روز قدر نيز در فضيلت مثل شب قدر است.(44)
1. زاد المعاد، صفحه 180.
2. رجوع شود به: اقبال، صفحه 167.
3. زاد المعاد، صفحه 185.
4. اقبال، صفحه 186.
5. همان مدرك و زادالمعاد، صفحه 185.
6. اقبال، صفحه 187.
7. زاد المعاد، صفحه 186.
8. تهذيب، جلد 6، صفحه 49، حديث 26.
9. اقبال، صفحه 186.
10. همان مدرك، صفحه 167.
11. بلدالامين، صفحه 203.
12. زاد المعاد، صفحه 186 (با اندكى تصرّف).
13. مستدرك الوسائل، جلد 7، صفحه 458، حديث 12.
14. اقبال، صفحه 186 و زاد المعاد، صفحه 186.
15. همان مدرك.
16. اقبال، صفحه 187.
17. بحارالانوار، جلد 95، صفحه 147.
18. اقبال، صفحه 194.
19. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 2، حديث 4.
20. امالى صدوق، صفحه 649.
21. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و كافى، جلد 4، صفحه 160 (با اندكى تفاوت).
22. مصباح كفعمى، صفحه 584.
23. مقنعه، صفحه 167 (باب صلاة شهر رمضان).
24. اقبال، صفحه 200 (با تلخيص).
25. همان مدرك، صفحه 195.
26. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 129، حديث 7.
27. اقبال، صفحه 195.
28. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 130، حديث 7.
29. اقبال، صفحه 207.
30. همان مدرك.
31. همان مدرك، صفحه 206 و 207.
32. زاد المعاد، صفحه 187.
33. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و اقبال، صفحه 211.
34. همان مدرك.
35. اقبال، صفحه 214.
36. همان مدرك، صفحه 209 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 162 .
37. كلمه «النّار» در مصباح آمده است.
38. كافى، جلد 4، صفحه 161 و مصباح المتهجّد، صفحه 629.
39. اقبال، صفحه 211.
40. اقبال، صفحه 211 . در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 165 آمده است كه اين دعا را امام على بن الحسين8 در شب قدر مى خواند.
41. مصباح المتهجّد، صفحه 630 و مصباح كفعمى، صفحه 586 (با اندكى تفاوت).
42. فقيه، جلد 2، صفحه 162 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 70 .
43. تهذيب، جلد 3، صفحه 64، حديث 19.
44. زاد المعاد، صفحه 190.

 

 

 

 

 

دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارك رمضان
دعاهاى اين شب ها بر دو قسم است; نخست دعاهايى كه مشترك ميان همه شب هاى اين دهه است كه در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و ديگر، دعاهايى كه مخصوص هر شب از دهه آخر است.
دعاهاى اين شب ها بر دو قسم است; نخست دعاهايى كه مشترك ميان همه شب هاى اين دهه است كه در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و ديگر، دعاهايى كه مخصوص هر شب از دهه آخر است. دعاهاى مشترك شب هاى آخر ماه رمضان:
1ـ مرحوم «شيخ كلينى» در كتاب شريف «كافى» از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: در دهه آخر ماه رمضان، هر شب اين دعا را مى خوانى:
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ، أنْ يَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ، اَوْ يَطْلُعَ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از اين كه ماه رمضان از من بگذرد يا سپيده
الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هـذِهِ، وَ لَـكَ قِبَلى ذَنْـبٌ اَوْ تَبِعَـةٌ تُعَـذِّبُـنى عَلَيْـهِ.(1)
امشب بر من طلوع كند و باز هم از من در پيش تو گناه يا چيزى كه پاداشش بد است مانده باشد كه بدان عذابم كنى.
2ـ از مرحوم «كفعمى» در حاشيه «بلدالامين» از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه آن حضرت در هر شب از دهه آخر ماه رمضان، بعد از نمازهاى فريضه و نافله، اين دعا را مى خواند:
اَللّهُمَّ اَدِّ عَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ اغْفِرْلَنا تَقْصيرَنا فيهِ،
خدايا اداء كن از ما حق ايام گذشته ماه رمضان را و بيامرز تقصير ما را در اين ماه
وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً، وَ لا تُؤاخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلى اَنْفُسِنا، وَ اجْعَلْنا مِنَ
و آن را پذيرفته از ما دريافت كن و مگير ما را به زياده رويهايى كه بر نفس خويش كرديم و قرارمان ده از
الْمَرْحُومينَ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومينَ.(2)
رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان.
3ـ «سيّد بن طاووس» در «اقبال»، از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت در هر شب از دهه آخر ماه رمضان اين دعا را مى خواند:
اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ، شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرْانُ،
خدايا تو فرمودى در قرآنت كه از آسمان نازل گشته «ماه رمضانى كه قرآن در آن نازل گشته
هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ، فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ
كه آن قرآن راهنماى مردم و حجتهايى است از هدايت و تميز» و بدين ترتيب حرمت ماه رمضان را
بِما اَنْزَلْتَ فيهِ مِنَ الْقُرْانِ، وَ خَصَصْتَهُ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ
با نازل فرمودن قرآن بزرگ كردى و به شب قدر مخصوصش داشتى و آن شب را بهتر
اَلْفِ شَهْر، اَللّـهُمَّ وَهذِهِ اَيّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ، وَ لَياليهِ قَدْ
از هزار ماه گرداندى خدايا اين روزهاى ماه رمضان بود كه بر من گذشت و اين شبهاى آن است كه آن نيز
تَصَرَّمَتْ، وَ قَدْ صِرْتُ يا اِلـهى مِنْهُ اِلى ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى، وَاَحْصى
گذشت و من اى معبودم از اين ماه به حالى درآمده ام كه تو خود بهتر از من مى دانى
لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعينَ، فَاَسْئَلُكَ بِما سَئَلَكَ بِهِ مَلائِكَتُكَ الْمُقَرَّبُونَ،
و شماره اش را از همه مردم بهتر دارى پس از تو خواهم بدانچه فرشتگان مقرّبت
وَاَنْبِيآؤُكَ الْمُرْسَلُونَ، وَعِبادُكَ الصّالِحُونَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و پيامبران فرستاده ات و بندگان شايسته ات تو را بدان خواستند كه درود فرستى بر محمّد و آل
مُحَمَّد، وَاَنْ تَفُكَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ تُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ، وَ اَنْ
محمّد و اين كه مرا از آتش دوزخ آزاد كنى و به رحمت خويش به بهشتم ببرى و به
تَتَفَضَّلَ عَلىَّ بِعَفْوِكَ وَ كَرَمِكَ، وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبى، وَ تَسْتَجيبَ دُعآئى،
عفو و بزرگوارى خويش بر من تفضل كنى و تقرّب جويى مرا بپذيرى و دعايم را مستجاب گردانى
وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالاَْمْنِ يَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ كُلِّ هَوْل اَعْدَدْتَهُ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ، اِلـهى
و در آن روز ترس و وحشت با امان دادنم از هر هراسى كه براى روز قيامتم آماده كرده اى بر من منت نهى خدايا
وَاَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، وَبِجَلالِكَ الْعَظيمِ، اَنْ يَنْقَضِىَ اَيّامُ شَهْرِ رَمَضانَ
پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به جلال و شوكت عظيمت كه بگذرد روزها
وَلَياليهِ، وَ لَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤاخِذُنى بِهِ، اَوْ خَطيئَةٌ تُريدُ اَنْ تَقْتَصَّها
و شبهاى ماه رمضان و از تو در نزد من گناه يا پاداش بدى باشد كه مرا بدان مؤاخذه كنى يا خطايى باشد كه بخواهى آنرا از من تقاص كنى
مِنّى، لَمْ تَغْفِرْها لى، سَيِّدى سَيِّدى سَيِّدى، اَسْئَلُكَ يا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اِذْ لا
و نيامرزيده باشى اى آقاى من آقاى من آقاى من از تو خواهم اى كه معبودى جز تو نيست زيرا
اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اِنْ كُنْتَ رَضيتَ عَنّى فى هذَا الشَّهْرِ، فَازْدَدْ عَنّى رِضاً، وَاِنْ
معبودى جز تو نيست كه اگر در اين ماه از من خشنود گشته اى بر خشنودى خويش از من بيفزا و اگر
لَمْ تَكُنْ رَضيتَ عَنّى، فَمِنَ الاْنَ فَارْضَ عَنّى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا اَللهُ
هنوز خشنود نشده اى از هم اكنون از من خشنود شو اى مهربانترين مهربانان اى خدا
يا اَحَدُ يا صَمَدُ، يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ. و بسيار بگو:
اى يكتا اى بى نياز اى كه فرزند ندارد و فرزند كسى نيست و براى او همتايى نباشد هيچ كس* * * * * * * *
يا مُلَيِّنَ الْحَديدِ لِداوُدَ عَلَيْهِ السَّلامُ، يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالْكُرَبِ الْعِظامِ عَنْ
اى نرم كننده آهن براى حضرت داوود عليه السلام اى برطرف كننده گرفتارى و ناراحتى بزرگ از
اَيُّوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ، اَىْ مُفَرِّجَ هَمِّ يَعْقُوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ، اَىْ مُنَفِّسَ غَمِّ
ايوب عليه السلام اى گشاينده اندوه يعقوب عليه السلام اى زداينده غم
يُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلامُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، كَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ
يوسف عليه السلام درود فرست بر محمّد و آل محمّد بدانسان كه تو شايسته آنى كه
تُصَلِّىَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بى ما اَنـَا اَهْلُهُ(3)
درود فرستى بر ايشان همگى و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى و انجام مده درباره ام آنچه من سزاوارم
دعاهاى مخصوص هر شب از دهه آخر ماه رمضان:
دعاى مخصوص شب بيست و يكم گذشت.
دعاى شب بيست و دوم:
يا سالِخَ النَّهارِ مِنَ اللَّيْلِ فَاِذا نَحْنُ مُظْلِمُونَ،وَمُجْرِىَ الشَّمْسِ لِمُسْتَقَرِّها
اى كه روز (روشن) را از شب (تار) بركنى و ناگهان ما در تاريكى فرو رويم و اى روان كننده خورشيد روى مدارش
بِتَقْديرِكَ، يا عَزيزُ يا عَليمُ، وَمُقَدِّرَالْقَمَرِ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالْعُرْجُونِ
به تقديرى كه فرمودى اى نيرومند اى دانا و اى اندازه گيرماه در منزلهاى معين تا بازگردد چون شاخه
الْقَديمِ، يا نُورَ كُلِّ نُور، وَمُنْتَهى كُلِّ رَغْبَة، وَوَلِىَّ كُلِّ نِعْمَة، يا اَللهُ يا
خرماى لاغر خشك اى روشنى هر نور و آخرين سرحدهر شوقو سرپرست هر نعمت اى خدا اى
رَحْمنُ، يا اَللهُ يا قُدُّوسُ، يا اَحَدُ يا واحِدُ يا فَرْدُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ
بخشاينده اى خدا اى منزه از هر عيب اى يگانه اى يكتا اى فرد اى خدا... از آن توست
الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَ الْكِبْرِياءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ
نامهاى نيك و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى
فرستى بر محمّد و خاندانش و قرار دهى نامم را در اين شب در زمره
السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَ اِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى
سعادتمندان و روحم را با شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را
مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى،
آمرزيده و ديگر اين كه يقينى به من بدهى كه هميشه با دلم همراه باشد و ايمانى به من عطا كنى كه شك و ترديد را يكسره از من دور سازد
وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً،
و بدانچه نصيبم كرده اى خشنودم ساز و بده به ما در دنيا نعمت نيك و در آخرت نيز نعمت نيك
وَقِنا عَذابَ النّارِ(4) الْحَريقِ، وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغَبَةَ
و نگهدار ما را از عذاب آتش سوزان و روزيم گردان در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت و اشتياق
اِلَيْكَ وَالاِْنابَةَ، وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ.(5)
و بازگشت بسويت را و موفق دارى مرا براى انجام آنچه را موفق داشتى بدان محمّد وآل محمّد عليهم السلام را.
دعاى شب بيست و سوم قبلا گذشت.
دعاى شب بيست و چهارم:
يا فالِقَ الاِْصْباحِ، وَجاعِلَ اللَّيْلِ سَكَناً، وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْباناً، يا
اى شكافنده سپيده صبح و اى قرار دهنده شب را وسيله آرامش و خورشيد و ماه را وسيله حساب كردن اى
عَزيزُ يا عَليمُ، يا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ، وَالْقُوَّةِ وَالْحَوْلِ، وَالْفَضْلِ والاِْنْعامِ،
نيرومند اى دانا اى صاحب نعمت و بخشش و نيرو و جنبش و فضل و نعمت بخشى
وَالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، يا اَللهُ يا رَحْمـنُ، يا اَللهُ يا فَرْدُ يا وِتْرُ، يا اَللهُ يا ظاهِرُ
و جلالت و بزرگوارى اى خدا اى بخشاينده اى خدا اى يگانه يكتا اى خدا اى آشكار
يا باطِنُ، يا حَىُّ لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْيا،
و اى نهان اى زنده اى كه معبودى جز تو نيست از آن توست نامهاى نيك و نمونه هاى والا
وَ الْكِبْرِيآءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ
و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و ديگر آن كه
تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ،
قرار دهى نام مرا در اين شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهيدان
وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَ اِسائَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ
و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و يقينى به من ببخشى كه همواره با دلم مقرون باشد
قَلْبى، وَ ايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَ رِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى
و ايمانى بدهى كه شك و ترديد را از من دور سازد و خشنودى بدانچه نصيبم كرده اى و بده به ما در
الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَهً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ، وَ ارْزُقْنى
دنيا نيكى و نعمت و در آخرت نيز نيكى و نعمت و بازمان دار از عذاب آتش سوزان و روزيم كن
فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَ الاْنابَةَ وَ التَّوْبَهَ، وَ التَّوْفيقَ لِما
در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت را و ميل و رغبت و بازگشت و توبه كردن بسويت را و موفقم بدار بدانچه
وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(6)
موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درودهاى تو و بر او و بر ايشان باد.
دعاى شب بيست و پنجم:
يا جاعِلَ اللَّيْلِ لِباساً، وَالنَّهارِ مَعاشاً، وَالاَْرْضِ مِهاداً، وَالْجِبالِ اَوْتاداً،
اى كه شب را پوشش قراردادى و روز را وسيله درآوردن روزىوزمين را گهواره (يا بستر گسترده) و كوهها را چون ميخ قرار دادى
يا اَللهُ يا قاهِرُ، يا اَللهُ يا جَبّارُ، يا اَللهُ يا سَميعُ، يا اَللهُ يا قَريبُ، يا اَللهُ يا
اى خدا اى چيره اى با جبروت اى خدا اى شنوا اى خدا اى نزديك اى خدا اى
مُجيبُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا،
پاسخ ده اى خدا... از آن توست نامهاى نيك و نمونه هاى والا
وَالْكِبْرِياءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ
و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى
اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى
نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهيدان و احسان و نيكيم را
عِلِّيّينَ، وَاِسائَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَايماناً
در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و يقينى به من بدهى كه هميشه ملازم دل من باشد و ايمانى
يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَرِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى
به من عطا كنى كه شك و ترديد را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى وبدهى به من در دنيا نيكى و در
الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ، وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ
آخرت نيكى و نگاهم دارى از آتش سوزان دوزخ و روزيم كنى در اين شب ذكر خود
وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ، والتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً
و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به درگاهت و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد
وَ آلَ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ.(7)
و آل محمّد عليهم السّلام را.
دعاى شب بيست و ششم:
يا جاعِلَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ ايَتَيْنِ، يا مَنْ مَحا ايَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلَ ايَةَ النَّهارِ
اى قرار دهنده شب و روز را دو نشانه (بر قدرتت) اى كه نشانه شب را سياه و نشانه روز را
مُبْصِرَةً، لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْهُ وَرِضْواناً، يا مُفَصِّلَ كُلِّ شَىْء تَفْصيلاً، يا
روشنى بخش كردى تا فزونى جويند از فضل و خشنودى پروردگار اى جداكننده هر چيز بخوبى اى
ماجِدُ يا وَهّابُ، يا اَللهُ يا جَوادُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،
صاحب مجد و شوكت اى پربخشش اى خدا اى بخشنده اى خدا... از آن توست نامهاى نيك
وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِيآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
و نمونه هاى والا و بزرگ و نعمتها از تو خواهم درود فرستى بر محمّد و آل
مُحَمد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ
محمّد و ديگر آن كه نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و ببخشى بر من
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَ تُرضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى،
يقينى كه همواره ملازم قلبم باشد و ايمانى كه يكسره شك و ترديد رااز من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى
وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ،
و بدهى به من در دنيا نيكى و نعمت و در آخرت نيز نيكى و نگاهمان دارى از عذاب آتش سوزان
وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،
و روزيم كنى در اين شب ذكرت و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه بسويت
وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(8)
و موفقم دارى بدانچه موفق داشتى بدان محمّدو آل محمّد را كه درود تو بر او و برايشان باد.
دعاى شب بيست و هفتم:
يا مآدَّ الظِّلِّ وَلَوْ شِئْتَ لَجَعَلْتَهُ ساكِناً، وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً، ثُمَّ
اى امتداد دهنده سايه كه اگر مى خواستى آن را در يكجا ساكن مى كردى و قراردادى خورشيد را بر آن سايه رهبر سپس
قَبَضْتَهُ اِلَيْكَ قَبْضاً يَسيراً، يا ذَا الْجُودِ وَالطَّوْلِ، وَالْكِبْرِيآءِ وَالاْلاءِ، لا
آن را به آسانى تدريجاً دربرگرفتى اى صاحب جود و عطا و كبريا و نعمتها
اِلـهَ إلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحيمُ، لا إلهَ إلاَّ اَنْتَ، يا
معبودى جز تو نيست كه داناى غيب و شهود و بخشاينده و مهربانى معبودى جز تو نيست اى
قُدُّوسُ يا سَلامُ، يا مُؤْمِنُ يامُهَيْمِنُ، يا عَزيزُ ياجَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ، يا اَللهُ يا
منزه از هر عيب اى بى خلل اى ايمنى بخش اى مراقب بندگان اى نيرومند اى مقتدر اى بزرگوار اى خدا اى
خالِقُ، يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،
آفريننده اى ايجاد كننده اى صورتگر اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نيكو
وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِياءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد
و نمونه هاى والا و كبريا و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ
وآل محمّد و اين كه نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با
الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و ببخشى بر من يقينى
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَتُرْضِيَنى بِـما قَسَمْتَ لى،
كه همواره ملازم قلب من باشد و ايمانى كه شك و ترديد را يكسره از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى
وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ،
و بده به من در دنيا نيكى و در آخرت نيكى و نگاهم دار از عذاب آتش سوزان
وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،
و روزيم گردان در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت بسويت و بازگشت و توبه به درگاهت
وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(9)
و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود تو بر او و بر ايشان باد.
دعاى شب بيست و هشتم:
يا خازِنَ اللَّيْلِ فِى الْهَوآءِ، وَخازِنَ النُّورِ فِى السَّمآءِ، وَمانِعَ السَّمآءِ أَنْ
اى جا دهنده تاريكى شب را در هوا و جا دهنده روشنى (روز) را در آسمان و جلوگيرنده آسمان از اين كه
تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ إلاَّ بِاِذْنِهِ، وَحابِسَهُما اَنْ تَزُولا، يا عَليمُ يا غَفُورُ يا
بر زمين افتد مگر به اذن او و نگهدارنده آسمان و زمين از اين كه از جاى خود بدر روند اى دانا اى آمرزنده اى
دائِمُ، يا اَللهُ يا وارِثُ، يا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ
جاويدان اى خدا اى ارث برنده اى برانگيزنده مردگان در ميان گورها اى خدا اى خدا اى خدا از آن تو است
الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِيآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ
نامهاى نيكو و نمونه هاى والا و كبرياء و نعمتها از توخواهم كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ،
بر محمّد و آل محمّد و اين كه قرار دهى نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان
وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ
و روحم را با شهيدان و احسانم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و ببخش
لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى،وَايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى،وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ
بر من يقينى كه پيوسته همراه و ملازم دلم باشد و ايمانى به من ده كه يكسره شك و ترديد را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى
لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ
و بده به ما در دنيا نيكى و درآخرت نيكى و نگاهمان دار از آتش سوزان دوزخ
الْحَريقِ، وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،
و روزيمان گردان در اين شب ياد خود و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به سويت
وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ.(10)
و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ايشان باد.
دعاى شب بيست و نهم:
يا مُكَوِّرَ اللَّيْلِ عَلَى النَّهارِ، وَمُكَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّيْلِ، يا عَليمُ يا
اى خدايى كه شب را به روز پيچانى و روز را بر شب بپيچانى اى دانا اى
حَكيمُ، يا رَبَّ الاَْرْبابِ، وَ سَيِّدَ السّاداتِ، لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، يا اَقْرَبَ اِلَىَّ
فرزانه اى پروردگار همه پروردگاران و آقاى همه بزرگان معبودى جز تو نيست اى كه نزديكترى به من
مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ
از رگ گردن اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نيكو و نمونه هاى
الْعُلْيا، وَ الْكِبْرِياءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد
لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ
و بده به ما در دنيا نيكى و درآخرت نيكى و نگاهمان دار از آتش سوزان دوزخ
الْحَريقِ، وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،
و روزيمان گردان در اين شب ياد خود و سپاسگزاريت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به سويت
وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ.(10)
و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ايشان باد.
دعاى شب بيست و نهم:
يا مُكَوِّرَ اللَّيْلِ عَلَى النَّهارِ، وَمُكَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّيْلِ، يا عَليمُ يا
اى خدايى كه شب را به روز پيچانى و روز را بر شب بپيچانى اى دانا اى
حَكيمُ، يا رَبَّ الاَْرْبابِ، وَ سَيِّدَ السّاداتِ، لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، يا اَقْرَبَ اِلَىَّ
فرزانه اى پروردگار همه پروردگاران و آقاى همه بزرگان معبودى جز تو نيست اى كه نزديكترى به من
مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ
از رگ گردن اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نيكو و نمونه هاى
الْعُلْيا، وَ الْكِبْرِياءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،
والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد
وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ،
و قرار دهى نام مرا در اين شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهيدان
وَاِحْسانى فى عِلِّيّيِنَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى يَقيناً تُباشِرُ بِهِ
و احسان و نيكيم را در بلندترين درجات و گناهم را آمرزيده و ببخشى بر من يقينى كه پيوسته ملازم
قَلْبى، وَ ايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَ تُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى
دل من باشد و ايمانى كه يكسره شك و ترديد را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه بهره ام كرده اى و به ماعطا فرما در
الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِى الأخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ، وَ ارْزُقْنى
دنيا نيكى و در آخرت نيكى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزيم گردان
فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَالاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ، وَ التَّوْفيقَ لِما
در اين شب ذكر خود و سپاسگزاريت و شوق و رغبت بسويت و بازگشت و توبه به درگاهت را و موفقم دار بدانچه
وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(11)
موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را كه درود خدا بر او و بر ايشان باد.
دعاى شب سى اُم:
اَلْحَمْدُللهِِ لا شَريكَ لَهُ، اَلْحَمْدُ للهِِ كَما يَنْبَغى لِكَرَمِ وَجْهِهِ، وَعِزِّ جَلالِهِ،
ستايش مخصوص خدايى است كه شريك ندارد ستايش خاص خدا چنانچه شايسته بزرگوارى ذات و شوكت جلال اوست
وَكَما هُوَ اَهْلُهُ، يا قُدُّوسُ يا نُورُ، يا نُورَ الْقُدْسِ، يا سُبُّوحُ يا مُنْتَهَى
و چنانچه سزاوار آن است اى منزه اى روشنى ده اى روشنى مقدّس اى پاكيزه از هر عيب اى آخرين حد
التَّسْبيـحِ، يا رَحْمـنُ يا فاعِلَ الرَّحْمَةِ، يا اَللهُ يا عَليمُ يا كَبيرُ، يا اَللهُ يا
پاكيزگى اى بخشاينده اى مهر پيشه اى خدا اى دانا اى بزرگوار اى خدا اى
لَطيفُ يا جَليلُ، يا اَللهُ يا سَميعُ يا بَصيرُ، يا اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ، لَكَ الاَْسْمآءُ
با لطف اى برجسته اى خدا اى شنوا اى بينا اى خدا اى خدا اى خدا از آن تو است نامهاى
الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِيآءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
نيكو و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم كه درود فرستى بر
مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ،وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى
محمّد و خاندانش و قرار دهى نامم را در اين شب در زمره سعادتمندان و روحم را
مَعَ الشُّهَدآءِ،وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى يَقيناً
با شهيدان و احسان و نيكيم را در بلندترين درجاتو گناهم را آمرزيده و ببخشى به من يقينى
تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ايماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى، وَ تُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى،
كه پيوسته ملازم دل من باشد و ايمانى كه يكسره شك و ترديد را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصيبم كرده اى
وَ آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ،
و بدهى به من در دنيا نيكى و در آخرت نيكى و نگاهم دارى از عذاب آتش سوزان
وَ ارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَيْكَ، وَ الاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،
و روزيم كنى در اين شب ذكر خودو سپاسگزاريت و شوق و رغبت بسويت و بازگشت و توبه بدرگاهت
وَ التَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ.(12)
و موفقم بدارى بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ايشان باد.
شب بيست و هفتم ماه رمضان:
اين شب، شب مباركى است و بزرگان اعمال زير را براى آن ذكر كرده اند:
1ـ «غسل» است كه در روايتى از امام صادق(عليه السلام) به آن تصريح شده است.(13)
2ـ سى ركعت نماز است كه شرح آن در اعمال شب هاى ماه رمضان (صفحه 713) گذشت.
3ـ از زيد بن على(عليه السلام) نقل شده است كه از پدرم على بن الحسين(عليهما السلام) شنيدم كه در شب بيست و هفتم ماه رمضان از اوّل شب تا آخر، اين دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنِى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ، وَالاِْنابَةَ اِلى دارِ الْخُلُودِ،
خدايا روزيم كن دورى گزيدن از خانه فريب (ناپايدار) و بازگشت بسوى خانه جاويدان
وَالاِْسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ.(14)
و آماده شدن براى مرگ پيش از رسيدن آن.
4ـ دعاى ديگرى براى اين شب، از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)نقل شده است كه مجموعه اى از آيات قرآن است:
رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا، وَ كَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا، وَ تَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ; رَبَّنا
پروردگارا، ما ايمان آورديم، گناهان ما را ببخش و بدى هاى ما را بپوشان و ما را با نيكان بميران! پروردگارا
وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ، وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ
آنچه را بوسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى،به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان، زيرا تو هيچ گاه از وعده خود، تخلّف نمى كنى.
الْميعاد. رَبَّنا اَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ، فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَل إِلى
پروردگارا! ما را دوبار ميراندى و دوبار زنده كردى; اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا
خُرُوج مِنْ سَبيل. رَبَّنَا اصْرِفْ عَنّا عَذابَ جَهَنَّمَ، إنَّ عَذابَها كانَ غَراماً.
راهى براى خارج شدن وجود دارد. پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، كه عذابش سخت و پردوام است.
رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُن، وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً.
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران، پيشواگردان.
رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا، وَ إلَيْكَ أَنَبْنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ. رَبَّنا لا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً
پروردگارا! ما بر تو توكّل كرديم و به سوى توبازگشتيم و همه فرجام ها به سوى توست. پروردگارا! ما را مايه گمراهى
لِلَّذينَ كَفَرُوا، رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا، وَ لاِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالاِْيمانِ،
كافران قرار مده. پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند، بيامرز
وَلاتَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا، رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيـمٌ.(15)
و در دل هاى ما حسد و كينه اى نسبت به مؤمنان قرار مده. پروردگارا! تو مهربان و رحيمى!
شب آخر ماه رمضان:
شب آخر ماه رمضان، شب مباركى است كه چند عمل در آن وارد شده است:
1ـ غسل كردن.(16)
2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)
3ـ خواندن سوره هاى «انعام»، «كهف» و «يس».(18)
4ـ صد مرتبه بگويد: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.(19)
5ـ خواندن اين دعا كه «شيخ كلينى»; از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است:
اَللّهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ،اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَقَدْ تَصَرَّمَ، وَاَعُوذُ
خدايا اين ماه رمضانى است كه در آن قرآن را نازل فرمودى و اكنون رو به رفتن است و پناه مى برم
بِوَجْهِكَ الْكَريمِ يا رَبِّ اَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هذِهِ، اَوْ يَتَصَرَّمَ شَهْرُ
به ذات بزرگوارت اى پروردگار من كه سپيده دم امشب بر من بزند يا ماه
رَمَضانَ، وَلَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُريدُ اَنْ تُعَذِّبَنى بِهِ يَوْمَ اَلْقاكَ.(20)
رمضان بر من بگذرد و از تو در پيش من پيگرد يا گناهى باشد كه بخواهى مرا در روز ديدارت عذاب فرمائى.
6ـ خواندن دعاى «يا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ» كه در اعمال شب بيست و سوم (صفحه 795) گذشت.(21)
7ـ با ماه رمضان وداع كند و دعاهاى وداع را كه علماى بزرگ در كتب خويش نقل كرده اند بخواند و از بهترين آن دعاها، دعاى چهل و پنجم «صحيفه كامله سجّاديّه» است.
«سيّد بن طاووس» از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه هر كس در شب آخر ماه رمضان، با آن ماه وداع كند و اين دعا را بخواند، خداوند او را پيش از طلوع صبح بيامرزد و توفيق توبه و انابه را به او مرحمت فرمايد:
اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيامى لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَاَعُوذُ بِكَ اَنْ
خدايا قرارش مده آخرين ديدار از روزه ام در ماه رمضان و پناه مى برم به تو از آن كه
يَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّيْلَةِ اِلاَّ وَقَدْ غَفَرْتَ لـى.(22)
سپيده دم امشب بر من بزند جز آن كه مرا آمرزيده باشى.
در روايت ديگرى از جابر بن عبداللّه انصارى نقل شده است كه در جمعه آخر ماه رمضان به محضر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)شرفياب شدم; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: اين روز، جمعه آخر ماه رمضان است، با آن وداع كن و بگو:
اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيامِنا اِيّاهُ، فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى
خدايا قرارش مده آخرين ديدار ما از روزه مان در ماه رمضان و اگر چنين كرده اى پس مرا
مَرْحُوماً، وَلا تَجْعَلْنى مَحْرُوماً.
مورد رحمت قرار ده و قرارم مده در زمره محرومان.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در ادامه فرمود: هر كس در اين روز اين دعا را بخواند، به يكى از دو خصلت نيكو دست يابد، يا آن كه ماه رمضان آينده را درك مى كند و يا به آمرزش و رحمت بى انتهاى خداوند مى رسد.(23)
8ـ خواندن ده ركعت نماز (هر دو ركعت به يك سلام).
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه هر كس در شب آخر ماه رمضان،
ده ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند و در ركوع و سجود ده مرتبه بگويد: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ و بعد از هر دو ركعت، تشهّد بخواند و سلام دهد و هنگامى كه تمامى ده ركعت به پايان رسيد، هزار مرتبه بگويد: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ و بعد از استغفار سر به سجده بگذارد و بگويد:
يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ، يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ
اى زنده اى پاينده اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى بخشاينده دنيا و آخرت
وَرَحيمَهُما، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا اِلهَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ، اِغْفِرْ لَنا
و مهربان آن دو اى مهربانترين مهربانان اى معبود پيشينان و پسينيان
ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنّا صَلواتَنا وَ صِيامَنا وَ قِيامَنا.
گناهانمان را بيامرز و نمازها و روزه ها و شب زنده داريهامان را بپذير.
فرمود: هر كس چنين كند، سوگند به حقّ آن كس كه مرا به نبوّت مبعوث كرد كه جبرئيل مرا خبر داد از اسرافيل و اسرافيل از پروردگار خود، كه هنوز اين شخص سر از سجده برنداشته است كه خداوند او را بيامرزد و ماه رمضان را از او قبول فرمايد، و از گناهانش بگذرد...(24)
اين نماز و اعمال براى شب عيد فطر هم نقل شده است. در آن روايت آمده است: تسبيحات اربعه را در ركوع و سجود، به جاى ذكر ركوع و سجود بخواند و به جاى إغفر لنا... بگويد:
إغْفِرْ لى ذُنُوبِى، وَ تَقَبَّلْ صَوْمِى وَ صَلاتِى وَ قِيامِى.(25)
دعاى ختم قرآن در روز آخر ماه رمضان:
با توجّه به اين كه در روز آخر ماه رمضان، غالباً مردم قرآن را ختم مى كنند، مناسب است كه بعد از ختم قرآن دعاى چهل و دوم «صحيفه سجّاديه» را بخوانند.
همچنين مى توانند اين دعاى مختصر را كه از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده است بخوانند:
اَللّـهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْرى، وَاسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنى، وَنَوِّرْ بِالْقُرْآنِ
خدايا سينه ام را بوسيله قرآن بگشا و به كار انداز به دستورات قرآن بدنم را و روشن گردان بوسيله قرآن
بَصَرى، وَ اَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانى، وَاَعِنّى عَلَيْهِ ما اَبْقَيْتَنى، فَاِنَّهُ لا حَوْلَ
ديده ام را و باز كن به قرآن زبانم را و كمكم ده به (عمل) بدان تا زنده ام دارى زيرا هيچ
وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِكَ.(26)
جنبش و نيرويى نيست جز به تو.
همچنين دعاى ديگرى كه آن حضرت از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است بخواند:
اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُكَ اِخْباتَ الْمُخْبِتينَ، وَاِخْلاصَ الْمُوقِنينَ، وَمُرافَقَةَ
خدايا از تو خواهم اطمينان و خشوع خاشعان درگاهت را و اخلاص اهل يقين و رفاقت
الاَْبْرارِ، وَاسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الاْيمانِ، وَالْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ، وَالسَّلامَةَ مِنْ
با نيكان و استحقاق پيدا كردن براى درك حقايق ايمان و نصيبى از هر خير و سلامتى از
كُلِّ اِثْم، وَوُجُوبَ رَحْمَتِـكَ وَعـَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ، وَالْفَوْزَ بِـالْجَـنَّةِ،
هر گناه و لازم شدن مهر و رحمتت و موجبات آمرزشت و رسيدن به بهشت
وَالنَّجاةَ مِـنَ النّـارِ.(27)
و رهايى از دوزخ.
براى شروع در تلاوت قرآن و پايان آن دعايى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه پيش از اين گذشت.
1. كافى، جلد 4، صفحه 160، حديث 1.
2. مفاتيح الجنان، اعمال شب هاى دهه آخر ماه رمضان.
3. اقبال، صفحه 199.
4. كلمه «النّار» در دعاى اين شب و دعاى شب هاى ديگر در مصباح آمده است.
5. كافى، جلد 4، صفحه 161 و مصباح المتهجّد، صفحه 629.
6. كافى، جلد 4، صفحه 162 و مصباح المتهجّد، صفحه 631.
7. كافى، جلد 4، صفحه 162 و مصباح المتهجّد، صفحه 631.
8. كافى، جلد 4، صفحه 162 و مصباح المتهجّد، صفحه 631.
9. كافى، جلد 4، صفحه 163 و مصباح المتهجّد، صفحه 632.
10. كافى، جلد 4، صفحه 163 و مصباح المتهجّد، صفحه 633.
11. كافى، جلد 4، صفحه 163 و مصباح المتهجّد، صفحه 633.
12. كافى، جلد 4، صفحه 164 و مصباح المتهجّد، صفحه 634.
13. اقبال، صفحه 226.
14. همان مدرك، صفحه 228 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 63 .
15. بحارالانوار، جلد 95، صفحه 63.
16. اقبال، صفحه 237.
17. همان مدرك.
18. همان مدرك، صفحه 242.
19. همان مدرك.
20. كافى، جلد 4، صفحه 164، حديث 5.
21. فقيه، جلد 2، صفحه 162.
22. اقبال، صفحه 256 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 181.
23. اقبال، صفحه 243 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 172.
24. اقبال، صفحه 241 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 73.
25. اقبال، صفحه 272 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 130.
26. مصباح المتهجّد، صفحه 323 و بحارالانوار، جلد 89، صفحه 209.
27. مكارم الاخلاق، صفحه 342 و بحارالانوار، جلد 89، صفحه 206.

 

 

 

 

نمازهاى شب هاى ماه مبارك رمضان
مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در كتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنين بيان مى كند: (و با توجّه به اين كه بهترين اعمال، در ماه مبارك، نماز و قرآن است و اين نمازها در بردارنده بسيارى از سوره هاى قرآن است، هركس هر چند شب را بخواند غنيمت است).
شب اوّل: چهار ركعت; هر ركعت بعد از سوره حمد پانزده مرتبه سوره توحيد.
مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در كتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنين بيان مى كند: (و با توجّه به اين كه بهترين اعمال، در ماه مبارك، نماز و قرآن است و اين نمازها در بردارنده بسيارى از سوره هاى قرآن است، هركس هر چند شب را بخواند غنيمت است).
شب اوّل:4  ركعت; هر ركعت بعد از سوره حمد15 مرتبه سوره توحيد.
شب دوم: 4 ركعت; در هر ركعت بعد از سوره حمد 20 مرتبه سوره إنَّا أنزلناه.
شب سوم: 10 ركعت; در هر ركعت بعد از سوره حمد 50 مرتبه سوره توحيد.
شب چهارم: 8 ركعت; در هر ركعت بعد از سوره حمد 20 مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
شب پنجم: 2 ركعت; در هر ركعت، سوره حمد و 50 مرتبه سوره توحيد; بعد از سلامِ نماز، 100 مرتبه بگويد: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.
شب ششم:4 ركعت و در هر ركعت سوره حمد و سوره ملك.
شب هفتم: 4 ركعت; در هر ركعت سوره حمد و 13 مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
شب هشتم: 2 ركعت; در هر ركعت سوره حمد و 10مرتبه سوره توحيد و پس از سلام نماز، 1000 مرتبه بگويد: سبحان اللّه.
شب نهم: 6 ركعت ميان نماز مغرب و عشا; در هر ركعت سوره حمد و 7 مرتبه آية الكرسى و پس از اتمام نماز، 50 مرتبه بگويد: اَللّهمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.
شب دهم:20 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 30 مرتبه سوره توحيد.
شب يازدهم: 2ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 20 مرتبه سوره كوثر.
شب دوازدهم: 8 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و30 مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
شب سيزدهم: 4 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 25 مرتبه سوره توحيد.
شب چهاردهم: 6 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 30 مرتبه سوره إذا زُلزِلَت.
شب پانزدهم: 4 ركعت; در دو ركعت اوّل بعد از سوره حمد، 100 مرتبه سوره توحيد، و در دو ركعت ديگر، بعد از سوره حمد، 50مرتبه سوره توحيد.
شب شانزدهم: 12 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 12 مرتبه سوره تكاثر.
شب هفدهم: 2ركعت; در ركعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى كه خواست بخواند و در ركعت دوم، سوره حمد و 100 مرتبه سوره توحيد و بعد از سلام نيز 100مرتبه بگويد: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.
شب هيجدهم: 4 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 25 مرتبه سوره كوثر.
شب نوزدهم:50 ركعت; با سوره حمد، و 50 مرتبه سوره إذا زلزلت.
مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گويد: ظاهراً مراد آن است كه در هر ركعت يك مرتبه اين سوره را بخواند; زيرا در يك شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.
شبهاى بيستم تا بيست و چهارم: در هر يك از اين شب ها، 8 ركعت نماز بخواند كه پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.
شب بيست و پنجم: 8 ركعت نماز; در هر ركعت سوره حمد، و 10 مرتبه سوره توحيد را بخواند.
شب بيست و ششم: 8 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و100 مرتبه سوره توحيد را بخواند.
شب بيست و هفتم: 4 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و سوره ملك را بخواند و اگر نتوانست، 25مرتبه سوره توحيد را بخواند.
شب بيست و هشتم: 6 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 100 مرتبه آية الكرسى، 100 مرتبه سوره توحيد و 100 مرتبه سوره كوثر را بخواند و پس از پايان نماز، 100 مرتبه صلوات بفرستد.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى مى نويسد: مطابق آنچه كه من يافتم بجاى صد مرتبه، ده مرتبه آمده است(1) (كه همين مناسب تر به نظر مى رسد).
شب بيست و نهم: 2 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 20 مرتبه سوره توحيد را بخواند.
شب سى ام: 12 ركعت; در هر ركعت سوره حمد، و 20 مرتبه سوره توحيد را بخواند و پس از پايان نماز،100 مرتبه صلوات بفرستد.
يادآورى: اين نمازها هر دو ركعت به يك سلام است.(2) و همان گونه كه گفته شد اگر تمام آنها را نتواند بجا آورد، هر مقدار كه مى تواند بجا آورد، خوب است. 
1. مفاتيح الجنان، نمازهاى شب هاى ماه رمضان.
2. زاد المعاد، صفحه 213 - 214.

 

 

 

 

دعاهاى مخصوص روزهاى ماه رمضان
دعاى روز اوّل:
دعاى روز اوّل:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ صِيامَ الصّآئِمينَ، وَقِيامى فيهِ قيامَ
خدايا قرار ده روزه ام را در اين ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داريم را نيز همانند
الْقآئِمينَ، وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلينَ، وَهَبْ لى جُرْمى فيهِ يا اِلـهَ
شب زنده داران و بيدارم كن در آن از خواب بيخبران و جنايتم را بر من ببخش اى معبود
الْعالَمينَ، وَاعْفُ عَنّى يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ
جهانيان و درگذر از من اى درگذرنده از جنايتكاران
روز دوم:
اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ، وَجَنِّبْنى فيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَنَقِماتِكَ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِقِرآئِةِ
خدايا نزديكم كن در اين ماه بسوى موجبات خشنوديت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در اين روز بخواندن آيات
اياتِكَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
قرآنيت به رحمت خود اى مهربانترين مهربانان
روز سوم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبيهَ، وَباعِدْنى فيهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْويهِ، وَاجْعَلْ لى نَصيباً
خدايا روزيم كن در اين ماه تيزهوشى و بيدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه كارى و مقرّر فرما برايم بهره اى
مِنْ كُلِّ خَيْر تُنْزِلُ فيهِ، بِجُودِكَ يا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ
از هر خيرى كه در آن نازل گردانى بجود و كرمت اى باجودترين جودمندان
روز چهارم:
اَللّـهُمَّ قَوِّنى فيهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِكَ، وَاَذِقْنى فيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ، وَاَوْزِعْنى فيهِ
خدايا نيرو ده مرا در اين ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شيرينى ذكرت و به من ياد ده در اين ماه
لاَِدآءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ، وَاحْفَظْنى فيهِ بِحِفْظِكَ وَسَتْرِكَ، يا اَبْصَرَ
طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواريت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بيناترين
النّاظِرينَ
بينايان
روز پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ، وَاجْعَلْنى فيهِ
خدايا قرارم ده در اين ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن
مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ، وَاجْعَلنى فيهِ مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ،
از بندگان شايسته فرمانبردارت و بگردانم در اين روز از اولياى مقرب درگاهت
بِرَأْفَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به مهرت اى مهربانترين مهربانان
روز ششم:
اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فيهِ لِتَعَرُّضِ
خدايا در اين ماه به خاطر دست زدن به نافرمانيت
مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِياطِ نَقِمَتِكَ، وَزَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِباتِ
خوارم مساز و تازيانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
سَخَطِكَ، بِمَنِّكَ وَاَياديكَ، يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ
بدان نعمت بخشى و الطافى كه نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرين حد اشتياق مشتاقان
روز هفتم:
اَللّـهُمَّ اَعِنّى فيهِ عَلى صِيامِهِ وَقِيامِهِ، وَجَنِّبْنى فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فيهِ
خدايا ياريم كن در اين ماه بر روزه و شب زنده داريش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزيم كن در آن
ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفيقِكَ يا هادِىَ الْمُضِلّينَ
ذكر خود را بطور دوام و يكسره به توفيق خود اى راهنماى گمراهان
روز هشتم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ رَحْمَةَ الاَْيْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْكِرامِ، بِطَوْلِكَ
خدايا روزيم گردان در اين ماه مهرورزى نسبت به يتيمان و خوراندن طعام و به آشكار كردن سلام و هم نشينى با كريمان به فضل و كرمت
يا مَلْجَاَ الاْمِلينَ
اى پناه آرزومندان
روز نهم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ
خدايا قرار ده برايم در اين روز بهره اى از رحمت
الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتى اِلى مَرْضاتِكَ
وسيعت و راهنماييم كن در اين ماه بسوى دليلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى
الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ
همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
روز دهم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ
خدايا قرارم ده در اين ماه از
الْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ، وَاجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْفآئِزينَ لَدَيْكَ، وَاجْعَلْنى فيهِ مِنَ
توكل كنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از
الْمُقَرَّبينَ اِلَيْكَ، بِاِحْسانِكَ يا غايَةَ الطّالِبينَ
مقربان پيشگاهت به حق احسانت اى هدف نهايى جويندگان
روز يازدهم:
اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فيهِ الاِْحْسانَ، وَكَرِّهْ اِلَىَّ فيهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فيهِ
خدايا دوست گردان نزد من در اين ماه احسان و نيكى را و ناخوش دار در پيش من در اين روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در اين روز بر من
السَّخَطَ وَالنّيرانَ، بِعَوْنِكَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ
خشم كيفربار و آتش (سوزان) را به كمك خودت اى فريادرس فريادخواهان
روز دوازدهم:
اَللّـهُمَّ زَيِّنّى فيهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْكَفافِ، وَاحْمِلْنى
خدايا در اين ماه مرا به زيور پوشش از گناه و پاكدامنى بياراى و جامه قناعت و اكتفاى به مقدار حاجت را به برم كن و وادارم كن
فيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فيهِ مِنْ كُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِكَ يا
در اين روز به عدالت و انصاف و ايمنيم بخش در آن از هر چه كه از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى
عِصْمَةَ الْخآئِفينَ
نگهدارنده ترسندگان
روز سيزدهم:
أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،
خدايا پاكم كن در اين ماه از چركى و كثافات
وَصَبِّرْنى فيهِ عَلى كائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ،
و شكيبايم كن بر مقدراتى كه خواهد شد و موفقم دار در اين ماه به پرهيزكارى و هم نشينى با نيكان
بِعَوْنِكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَساكين.
به كمك خودت اى روشنايى ديده مسكينان
روزچهاردهم:
اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فيهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً
خدايا مگير مرا در اين ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در اين روز هدف
لِلْبَلايا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمينَ
بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان
روز پانزدهم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ طاعَةَ الْخاشِعينَ، وَاشْرَحْ فيهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتينَ، بِاَمانِكَ يا اَمانَ
خدايا فرمانبردارى فروتنان را در اين ماه روزى من گردان و بگشا سينه ام را براى بازگشتن بسويت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشيت اى امان بخش
الْخآئِفينَ
ترسناكان
روز شانزدهم:
اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فيهِ
خدايا موفقم دار در اين ماه به همراهى كردن با نيكان و دورم دار در آن از
مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فيهِ بِرَحْمَتِكَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِيَّتِكَ يا اِلـهَ
رفاقت با اشرار و جايم ده در آن بوسيله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبوديّت خود اى معبود
الْعالَمينَ
جهانيان
روز هفدهم:
اَللّـهُمَّ اهْدِنى فيهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فيهِ
خدايا راهنماييم كن در آن به كارهاى شايسته و برآور در آن
الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ وَالسُّؤالِ، يا عالِماً بِما
حاجات و آرزوهاى مرا اى كسى كه نيازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه
فى صُدُورِ الْعالَمينَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرينِ].(1)
بدانچه در دل مردم جهانيان است درود فرست بر محمّد و آل پاكش
روز هيجدهم:
اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فيهِ لِبَرَكاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفيهِ قَلْبى بِضِيآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ
خدايا آگاهم ساز در اين ماه از بركات سحرهاى آن و نورانى كن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار
بِكُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِكَ يا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفينَ
تمام اعضا و جوارحم را به پيروى كردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان
روز نوزدهم:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فيهِ حَظّى مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبيلى اِلى خَيْراتِهِ، وَلا
خدايا سرشار كن در اين ماه بهره ام را از بركات آن و هموار ساز راهم را به سوى خيرات آن
تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، يا هادِياً اِلَى الْحَقِّ الْمُبينِ
و محرومم مساز از پذيرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقيقت آشكار
روز بيستم:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فيهِ اَبْوابَ النّيرانِ، وَوَفِّقْنى فيهِ
خدايا بگشا در اين ماه برويم درهاى بهشت را و ببند برويم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار
لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، يا مُنْزِلَ السَّكينَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ
به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان
روزبيست و يكم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ دَليلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيْطانِ فيهِ عَلَىَّ
خدايا برايم در اين ماه دليلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شيطان بر من باقى مگذار
سَبيلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقيلاً، يا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبينَ
و بهشت را منزل و آسايشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جويندگان
روز بيست و دوم:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ اَبْوابَ فَضْلِكَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فيهِ
خدايا باز كن برويم در اين ماه درهاى فضلت را و بركاتت را در آن بر من نازل
بَرَكاتِكَ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِكَ، وَاَسْكِنّى فيهِ بُحْبُوحاتِ
فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنوديت و مسكنم ده در آن وسطهاى
جَنّاتِكَ، يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ
بهشتت اى اجابت كننده دعاى درماندگان
روز بيست و سوم:
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فيهِ مِنَ الْعُيُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فيهِ بِتَقْوَى
خدايا شستشويم ده در اين ماه از گناهان و پاكم كن در آن از عيبها و آزمايش كن در آن دلم را به پرهيزكارى
الْقُلُوبِ، يا مُقيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ
دلها اى ناديده گيرنده لغزشهاى گنهكاران
روز بيست و چهارم:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيهِ
خدايا از تو خواهم در اين ماه
ما يُرْضيكَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِمّا يُؤْذيكَ، وَاَسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لاَِنْ اُطيعَكَ
آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بيازارد و از تو خواهم در آن توفيق براى اين كه پيرويت كنم
وَلا اَعْصِيَكَ، يا جَوادَ السّآئِلينَ
و نافرمانيت نكنم اى بخشنده به خواستاران
روز بيست و پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مُحِبَّاً
خدايا قرارم ده در اين ماه دوستدار
لاَِوْلِيآئِكَ، وَمُعادِياً لاَِعْدآئِكَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِيآئِكَ، يا عاصِمَ
دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پيرو راه و روش خاتم پيمبرانت اى نگهدارنده
قُلُوبِ النَّبِيّينَ
دلهاى پيمبران
روز بيست و ششم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْيى فيهِ مَشْكُوراً، وَذَنْبى
خدايا قرار ده كوششم را در اين ماه مورد سپاس و تقدير و گناهم را
فيهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فيهِ مَقْبُولاً، وَعَيْبى فيهِ مَسْتُوراً، يا اَسْمَعَ السّامِعينَ
در آن آمرزيده و عملم را در آن پذيرفته و عيبم را در آن پوشيد اى شنواترين شنوايان
روز بيست و هفتم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَيِّرْ اُمُورى فيهِ مِنَ
خدايا فضيلت شب قدر را در اين ماه روزيم گردان و بگردان كارهايم را در آن از
الْعُسْرِ اِلَى الْيُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذيرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، يا رَؤُفاً
سختى به آسانى و عذرهايم را بپذير و وزر و گناهم را بريز اى مهربان
بِعِبادِهِ الصّالِحينَ
به بندگان شايسته ات
روز بيست و هشتم:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فيهِ مِنَ النَّوافِلِ،
خدايا سرشار كن بهره ام را در اين ماه از انجام مستحبات و نوافل
وَاَكْرِمْنى فيهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فيهِ وَسيلَتى اِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ
و گراميم دار به ياد داشتن مسائل و نزديك گردان در آن وسيله ام را بسويت از ميان ساير
الْوَسآئِلِ، يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّينَ
وسايل اى كه سرگرمش نكند سماجت سماجت كنندگان
روز بيست و نهم:
اَللّـهُمَّ غَشِّنى فيهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فيهِ التَّوْفيقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَياهِبِ
خدايا فراگير مرا در اين ماه به مهر خود و روزيم كن در آن به توفيق و خودنگهدارى و پاك كن دلم را از تيرگيهاى
التُّهَمَةِ، يا رَحيماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ
تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود
روز سى ام:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ
خدايا چنان كن روزه ام را در اين ماه
بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَيَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ
كه مورد قدردانى و پذيرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محكم باشد فروع آن
بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَيِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَميـنَ.
بوسيله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاكش و ستايش خاص پروردگار جهانيان است.
1. همان مدرك، صفحه 214-220; همچنين در بلدالامين، صفحه 219، دعاها همراه با ذكر ثواب ها آمده است.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه